با سیاست‌های دوره سازندگی قشر متوسط تقویت شد

مقدمه کتاب «سازندگی و شکوفایی» به قلم آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی
۱۲ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۵:۲۵ کد : ۷۷۸۹ کارنامه هاشمی در دوره سازندگی
آمریکا گرچه پیام‌های دوستانه‌ای ارسال می‌داشت و خواستار همکاری بیشتر بود، ولی جواب ما این بود که لازم است ابتدا اموال و کالاهای ایران را که ظالمانه نگه داشته بود، به ما پس بدهد، ولی زیر بار نمی‌رفت... بهای بنزین شش برابر شد؛ در کنار آزاد کردن بنزین در حد نیاز همه، هم مردم راحت شدند و هم بازار سیاه جمع شد...برای تکمیل نیروگاه بوشهر با روسیه وارد مذاکره شدیم و نهایتا قرارداد تکمیل آن بسته شد...در دوره سازندگی رسانه‌های نوشتاری از ۱۶۳ عنوان به ۳۴۴ عنوان افزایش یافت.
با سیاست‌های دوره سازندگی قشر متوسط تقویت شد
با گذشت حدود بیست ماه از شروع کار دولت که به کابینه «کار، بازسازی و سازندگی» شهرت یافت، سال ۱۳۷۰ را با آمادگی کاملی آغاز کردیم. بر اساس برنامه پنج ساله اول که با الهام از سیاست‌های کلی مصوب امام راحل در امر بازسازی و سازندگی، پس از جنگ هشت ساله، در دولت تنظیم شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود، فعالیت‌های دولت با افق روشنی پیش‌ می‌رفت.

 

در طول کتاب، خوانندگان محترم با تاریخ تلاش‌های اجرایی دولت، به ترتیب تاریخی آشنا می‌شوند و در پایان کتاب، فهرست کوتاهی از دستاوردهای این سال را ملاحظه می‌فرمایند. در این مقدمه نیز بخشی از فرازهای مهم توفیقات و مسائل سال ۱۳۷۰ را می‌آورم.

 

لازم است همین جا یادآور شوم که موج سازنده ایثار و جهاد هشت ساله دفاع مقدس و مشعل روشنگر خون شریف شهدا و رنج‌های طولانی جانبازان و همچنین صبوری تحسینبرانگیز خانواده‌هایشان، و به خصوص آزادگان غیور و صبور و افتخارآفرین و جاویدالاثرهای مفقود، باعث سلامت جامعه و انگیزه یافتن مسئولان و خدمتگزاران بود؛ رایحه معطر و آموزنده ایثار، همه را به خدمت خالصانه در جهت اهداف انقلاب و ایثارگران، همراه با طراوت و درخشندگی رهنمودهای امام راحل، مسئولان و مردم را به تلاش بیشتر دعوت می‌کرد.

 

 

عراق و حزب بعث

 

نقطه مقابل رفتار ایران بعد از تمام شدن جنگ، وضع رقت‌بار حزب بعث عراق و صدام بود که با انبوهی از ویرانی‌ها و بدهکاری فراوان و خزانه خالی و خشکیدن منابع تامین هزینه‌ها و عدم قدرت برای بازسازی و سازندگی و از دست دادن نیروی هوایی خود و فشار طلبکاران برای گرفتن طلب و مواجه بودن با خطر رأی شورای امنیت سازمان ملل، برای متجاوز بودن عراق و احتمال تصویب غرامت‌های گزاف به نفع ایران و بد‌تر از همه، نتایج معکوس تجاوز به ایران و انتقادات بی‌پایان مردم عراق و بیکاری و قحطی‌ها مواجه بود.

 

صدام تحت فشار این مشکلات، به دنبال راه نجات بود؛ به خصوص که مردم عراق و جهانیان، مشاهده می‌کردند که ایران بعد از خاموش شدن آتش جنگ، بدون فوت وقت، کار بازسازی و سامان دادن به مشکلات مهاجران را آغاز کرده و مشغول تهیه برنامه توسعه و سازندگی است و توانسته از مصیبت عظمای خلاء وجود امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی، بدون مشکل به کار ادامه دهد و خیال خام و امید واهی ناظران و دشمنان را در مصیبت فقدان امام(ره)، نقش بر آب کند. صدام، به جای پند گرفتن از عاقبت شوم تجاوز به ایران، به فکر حل مشکلات از راه اشغال کویت افتاد؛ به امید تحصیل ثروت عظیم نفت کویت که در گذشته هم آنجا را جزو خاک عراق می‌دانست.

 

اما این بار هم «سرکه انگبین صفرا فزود» و در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۲ آگوست ۱۹۹۰)، ظرف چند ساعت، ارتش عراق با ۱۴۰ هزار نیرو و ۱۸۰۰ فروند تانک، خود را به کاخ امیر کویت رساند. سربازان دیکتاتور بغداد، هر چه از اموال منقول یافتند، غارت کردند و در ۱۷ مرداد، کویت را با نام «الکاظمه» به عنوان استان نوزدهم عراق، اعلان و «علاء حسین» را به عنوان استاندار گماشتند. آن‌ها همراه غنایم زیاد و انبوهی از نیروهای بخت‌برگشتۀ کویت، پیروزمندانه به عراق برگشتند؛ اما به زودی ابلهانه بودن تجاوز دوم خود را پذیرا شدند.

 

فقط خوشحال بودند که ایران در آن مدت کوتاه، برای جبران ظلم‌هایی که دیده، از پشت به آن‌ها خنجر نزده است. روشن بود که انحصارگران مستکبر در این مورد بی‌تفاوت نمی‌مانند، به خصوص که خاندان حاکم کویت هم سریعا از میدان فرار کردند و با موجودی‌های فراوان‌شان در خارج، به حیات خود ادامه دادند. جمع زیادی از آن‌ها، با اتومبیل و دارایی‌های قابل انتقال، به ایران پناه آوردند که به گرمی پذیرفته شدند.

 

بعد از این حوادث، مسائل زیادی را در خاطرات سال ۱۳۷۰، به صورت اشاره می‌خوانید و می‌بینید که صدام از چاله‌ای به چاه افتاد و در پایان، از گوری که به عنوان پناهگاه ساخته بود، بیرون کشیده شد و بالای دار رفت. ارتش بعثی هم به روز سیاه نشست.

 

غرب تلاش همه جانبه‌ای را برای بیرون کردن عراق از کویت آغاز کرد. صدام هم برای استقرار در کویت و احتمالا برای ادامه پیشرفت در سواحل خلیج فارس تقلا می‌نمود. صدام در نامه‌اش به من، مرزهای آبی عراق و ایران را هشتصد کیلومتر ثبت کرده بود!(۱) در فاصله اشغال کویت تا اخراج عراق از آن، حوادث و اتفاقات زیادی روی داد که در این مقدمه نمی‌گنجد. یکی از مهم‌ترین کار‌ها، تعبیه مواد منفجره در چاه‌ها و مخازن نفت کویت توسط ارتش بعث بود؛ تا اگر روزی مجبور شدند کویت را تخلیه کنند، با انفجار آن‌ها، زمین سوخته تحویل دهند. آن‌ها چنین کاری را قبلا در حلبچه کرده بودند.

 

 

قیام شیعیان و کُرد‌ها علیه صدام

 

طبیعی بود که در این فاصله، مخالفان رژیم بعثی، با دیدن مشکلات رو به وخامت عراق، به فکر قیام باشند که انجام هم شد، ولی با سرکوب قساوت‌بار بعث عراق، با تقدیم شهدا و مهاجرت‌های وسیع و از دست دادن امکانات و تحمل رنج‌های فراوان شیعه و اکراد، صفحات ننگ‌آوری در تاریخ عراق ثبت شد. البته ایران با پذیرش مهاجران و دادن کمک‌های ممکن، وظیفه انسانی و اسلامی خود را انجام داد و از آیت‌الله خوئی، [مرجع تقلید شیعیان عراق]، دفاع کرد. ایشان تحت فشار و بازداشت، مجبور به انجام مصاحبه‌ای شدند که روح‌شان نیز از آن بیزار بود. گویا در پانزدهم رمضان سال ۱۴۱۱ هجری قمری ـ دهم فروردین ۱۳۷۰ ـ که مردم عراق در انتفاضه شعبانیه علیه صدام قیام کرده بودند، آیت‌الله خوئی به دلیل حمایت از مردم و حتی تعیین شورای رهبری انقلاب، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده می‌شوند تا با صدام دیدار کنند. از دیدار ساختگی عکس گرفته و به نقل از آیت‌الله خوئی، مطالبی منتشر کرده بودند.

 

 

نقش جمهوری اسلامی ایران

 

در این قطعه تاریخ، ایران مسئولانه با حوادث مواجه شد. ایران، ضمن کمک به مظلومان و پناه دادن به آن‌ها، توانست عراق را از اراضی‌ای که برخلاف قطعنامه ۵۹۸ نگه داشته بود، بیرون کند و اسیران خود و عراق را که در انتظار پیوستن به بستگان و مردم‌شان رنج می‌بردند، آزاد نماید و صدام را وادار به پذیرش پیمان ۱۹۷۵ الجزایر کند؛‌‌ همان پیمانی که صدام، قبل از شروع حمله به ایران، آن را در برابر دوربین‌های تلویزیون پاره کرده بود.

 

ایران همچنین ابایی از پذیرش تعدادی از هواپیماهای عراق که نگران انهدام‌شان در حمله غربی‌ها بودند، نداشت و البته توانست، عملا قطعنامه ۵۹۸ را که صدام نمی‌خواست اجرا کند، به مرحله اجرا در آورد. بخشی از این موارد، مربوط به سال قبل است و در خاطرات ۱۳۶۹ به تفصیل آمده است.

 

با ماجراجویی عراق در کویت که منجر به تحریم‌های شدید شورای امنیت سازمان ملل، موسوم به «نفت در برابر غذا» شد و نهایتا به خلع سلاح و جنگ رسید، قیمت نفت و احتیاج به نفت ایران بالا رفت؛ از این رهگذر برخی از مشکلات ارزی ایران از لحاظ درآمد هم برطرف شد.

 

 

کشورهای عرب منطقه

 

در دوران دفاع مقدس، اغلب کشورهای منطقه، به خاطر عروبت یا وابستگی، در کنار صدامیان و علیه ما بودند. بعد از اشغال کویت، احساسات کشورهای عرب منطقه، علیه صدام شد و از طرفی با رفتار مناسب ما در کویت مواجه شدند. رفته رفته، روابط ایران و همسایگان عرب منطقه، به طور نسبی حسنه شد و در این میان رفتار عربستان سعودی که محور ضدیت اعراب منطقه با ایران شده بود، با تدبیرهای مناسب تغییر یافت و مساله غامض حج و عُمره که پس از شهادت صد‌ها نفر از حاجیان ایرانی در مکه، بسیار بحرانی بود، حل شد و موارد همکاری‌ها زیاد گردید. برنامه زیارت حج و عُمره از سر گرفته شد.

 

این کار برای مردم دیندار و مسلمان ما، حکم مائده آسمانی داشت. از آن پس، همکاری‌های مفید منطقه‌ای توسعه یافت و روابط قطع شده با اردن، مراکش و تونس از سر گرفته شد. در سوریه و لبنان نیز، شرایط خوب همکاری، وسیع‌تر از قبل سامان پیدا کرد.

 

 

نگاه به شرق

 

گرچه سیاست اعلان شده نظام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «نه شرقی، نه غربی» بود، ولی تیرگی روابط با غرب به سردمداری آمریکا بیشتر بود. روابط با شوروی هم به خاطر اشغال افغانستان و حمایت ما از مردم این کشور و کمک‌های فراوان شوروی به عراق که از سال‌ها پیش، عراق را جزو اقمار خود به حساب می‌آورد، تیره بود، ولی رابطه رسمی داشتیم.

 

روابط با کشورهای چین و ژاپن، به خاطر سفری که در سال‌های دفاع مقدس، من به عنوان رئیس مجلس داشتم و پیام‌های شفاهی امام(ره)، مبنی بر اراده برقراری روابط استراتژیک را به آن دو کشور رساندم، چندان سرد نبود؛ چین توازنی را در دادن بعضی نیازهای نظامی به ما و عراق مراعات می‌کرد و با ژاپن نیز همکاری غیرنظامی داشتیم.

 

با سیاست نرمش آقای [میخائیل] گورباچف، [رهبر اتحاد جماهیر شوروی] و بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان و نامۀ تاریخی امام(ره) به ایشان و نهایتا سفر بسیار گرم من به شوروی در سمت ریاست مجلس شورای اسلامی، و امضای قرارداد وسیع همکاری‌های مهم اقتصادی، عمرانی و نظامی، با این کشور مشکلی نداشتیم و در دولت سازندگی، بسیاری از توافق‌ها، حالت اجرایی گرفت. آقای گورباچف با اعزام معاون وزارت امور خارجه به ایران، پیشنهاد همکارهای بیشتری را مطرح کرد و پیام ابراز تمایل برای سفر به ایران را فرستاد.

 

روابط ایران با غرب هم به تدریج حسنه شد و همکاری‌های مالی، عمرانی، سیاسی و فرهنگی شکل گرفت. با رفتار معتدلانه ایران در مسائل حاد منطقه، مانند مساله گروگان‌ها در لبنان و رفتار مناسب در عراق، علی‌رغم پیشنهاد و اصرار بعضی از تندروهای رادیکال، مبنی بر حمایت از صدام به هنگام محاصره و تحریم و حمله نظامی ناتو به آن کشور و خودداری ما از مواضع تند و اکتفا به مخالفت نظری با دخالت نظامی در عراق و اقدام به نجات جمعی از گروگان‌های غربی در لبنان و نیزآزاد کردن هواپیمای ربوده شده تی دبلیو. ‌ای که با ۱۴۰ مسافر و ۸ خدمه، ربوده شده و خلبان را مجبور کرده بودند در فرودگاه بیروت بر زمین بنشیند؛ همه این سیاست‌ها تنش‌زدا و مسئولانه، غربی‌ها را از کرده‌های نادرست خود در جنگ و تحریم، به حال انفعال انداخت. روابط با اروپا عادی شد و بسیاری از طرح‌های مهم ما، با فاینانس غرب و کمک‌های فنی آن‌ها به نتیجه رسید.

 

 

آمریکا

 

در این میان آمریکا که در پایان جنگ، عملا با ایران و به نفع عراق وارد جنگ شده بود، علاوه بر دادن اطلاعات و تبلیغات برای عراق، چند هدف مهم ما در خلیج فارس و همچنین ناو و هلی‌کوپتر و سکوهای نفتی و هواپیمای ایرباس مسافربری با حدود سیصد سرنشین را منهدم کرده بود. این کشور هنوز از رفتار خشن و ناگوار خود علیه انقلاب اسلامی، دست بر نداشته و حاضر به انجام قراردادهای مهم نظامی و تسلیحاتی قبل از انقلاب با ایران نبود.

 

آمریکا، علی‌رغم وعده‌هایی که به وسیله ژاپن، دبیرکل سازمان ملل و ترکیه، برای کمک ایران به نجات گروگان‌ها در لبنان داده بود، به وعده‌ها وفا نکرد و همچنان در شرایط منفی روابط بودیم؛ گرچه پیام‌های دوستانه‌ای ارسال می‌داشت و خواستار همکاری بیشتر بود، ولی جواب ما این بود که برای اثبات صداقت، لازم است ابتدا اموال و کالاهای ایران را که ظالمانه نگه داشته بود، به ما پس بدهد، ولی زیر بار نمی‌رفت و این وضع تاکنون، به همین منوال ادامه داشته است.

 

 

جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز

 

پس از آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، توجه جمهوری‌های رو به استقلال، به جمهوری اسلامی ایران جذب شد. ما هم به جمهوری‌های مسلمان‌نشین، با سفر‌ها و ارتباطات، توجه ویژه نشان دادیم.

 

مردم جمهوری آذربایجان، علنا با ایران ابراز همبستگی می‌کردند و در دوران تلاش برای استقلال، دو سوی رود مرزی ارس، شاهد حضور ایرانیان و آذری‌ها به طور روزانه و مبادله شعار‌ها و پیام برادری اسلامی بود. به خصوص در سفر من به باکو در سال ۱۳۶۹ و استقبال کم‌نظیر مردم، قبل از استقلال، عکس‌ها و فیلم‌ها مبادله می‌شد. در جمهوری‌های ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان نیز به تدریج این جاذبه‌ها خودنمایی می‌کرد.

 

این جمهوری‌ها، پس از استقلال، به کمک‌های ایران چشم امید داشتند و ما هم دریغ نمی‌کردیم. وزارت امور خارجه ایران، تلاش چشمگیری برای ایجاد روابط سیاسی و فرهنگی و به خصوص ارتباطات دینی می‌کرد که مردم تشنه آن بودند. در ایران، شورای عالی رسیدگی به این جمهوری‌ها شکل گرفت و جلسات آن به طور منظم برگزار می‌شد و خود من هم شرکت می‌کردم.

 

در تامین نیازهای ضروری آن‌ها و سفرهای دوستانه، به خصوص پس از به رسمیت شناختن این کشور‌ها، کوتاهی نمی‌کردیم. سران این کشور‌ها، بدون استثنا، ایران را پناه خود می‌خواندند و گاهی با تعبیر خانه دوم یاد می‌کردند. حتی وقتی که در آذربایجان، مشکل جنگ با ارامنه پیش آمد، آقای [حیدر] علی‌اف، رئیس‌جمهور در یک جلسه رسمی، با حضور مقامات دولت، به من صریحا گفت: «شهرهای آذربایجان را از خود بدانید و برای حفظ آن‌ها کمک کنید.»

 

جالب اینکه در زلزله وسیع و شدید گیلان، قزوین و زنجان، کاروان‌های کمک مردم آذربایجان به زلزله‌زدگان، شبیه کمک‌های استان‌های معین خودمان بود. درخواست اتصال راه‌آهن ایران به جمهوری‌های آسیای میانه، در صدر خواسته‌هایشان بود که ما هم این خواسته را عملی کردیم و هنگام افتتاح آن، همۀ رؤسای این جمهوری‌ها به ایران آمدند و از مشهد سوار قطار ویژه تشریفاتی ایران شدند و با هم برای افتتاح، به سرخس رفتیم که یک همایش و جشن تاریخی بود.

 

آنان در‌‌ همان سفر، خواستار تقویت سازمان [همکاری‌های اقتصادی] اکو شدند که اعضای آن به ۹ کشور، با سیصد میلیون نفر جمعیت رسیده بود. ایران، اولین هواپیمای خط هوایی اکو را در فرودگاه منطقه ویژه اقتصادی سرخس، با حضور سران اکو به پرواز درآورد و مسئولان سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان، با تسلط به زبان مشترک، فارسی صحبت می‌کردند.

 

گاهی بعضی از آن‌ها، تلفنی از من می‌خواستند که برای جلوگیری از قحطی برایشان آرد بفرستیم و ما هم بی‌درنگ ارسال می‌کردیم که بعدا بهای آن پرداخته شد. شورای سواحل خزر را تشکیل دادیم که آن‌ها اصرار داشتند دبیرخانه آن در منطقه سرسبز شمال ایران و جنوب دریای خزر باشد.

 

یک بار، رئیس‌جمهور گرجستان که به خاطر قطع کمک‌های روسیه در زمستان، در برف سنگین و سرمای سخت، فاقد گاز و برق بودند و حتی در سفرم به این کشور، اتاق مرا با کپسول گاز گرم می‌کردند، خواست تا یک میلیارد مترمکعب گاز، از طریق خط لوله‌ گازی که قبل از انقلاب، گاز ایران را به شوروی می‌برد و بعد از انقلاب تعطیل شده بود، به گرجستان بدهیم که به اقساط بهای آن را بعدا بدهند و این کار عملی شد. آن‌ها در بندرگاه دریای سیاه، منطقه‌ای را به ایران دادند که بین بندرعباس و بندر بوتی، در دریای سیاه، یک راه دریایی بین‌المللی برای ارتباط جنوب و شمال برقرار شود.

 

با همدلی قابل توجه میان ما و ترکمنستان، آن‌ها لوله گاز خود را به ایران رساندند. ما این گاز را با قیمت نازل می‌گرفتیم که قدم اول برای ترانزیت منابع عظیم گاز ترکمنستان به کشورهای ترکیه و غرب بود. این خط لوله، هم برای ما و هم برای ترکمنستان، بسیار ارزشمند بود و آن‌ها را از وابستگی انحصاری به روسیه، نجات می‌داد. حتی مذاکرات برای فروش کلی گاز اضافی ترکمنستان به ایران را آغاز کردیم، اما متاسفانه بعد از دولت من کوتاهی شد، وگرنه اکنون ایران صاحب انحصاری منابع گاز منطقه شده بود.

 

در سفری که آقای [صفر مراد] نیازف، [رئیس‌جمهور ترکمنستان] به ایران داشت، با اصرار ایشان، با هم کار ساخت خط لوله گاز ترانزیت را در جنوب تهران، به صورت نمادین، در حال جوش دادن کلنگ زدیم.

 

افغانستان که به کمک ما و دیگران، از یوغ اشغال شوروی نجات یافته بود، خود را وام‌دار ایران می‌دید و در سازمان اکو، جانبدار جدی ایران بود و ما هم از یاری‌رسانی به مردم آزاد شده افغانستان در حد وسیع دریغ نمی‌کردیم.

 

با کشورهای هند، چین، کره، ویتنام و به طور کلی شرق آسیا و به خصوص پاکستان و مالزی، روابط بسیار گرم و همکاری‌های فراوان داشتیم. کشورهای آمریکای لاتین هم اشتیاق زیادی به همکاری با ایران نشان می‌دادند. آرژانتین با کمک مؤثر خود، مشکل نیروگاه تحقیقاتی هسته‌ای امیرآباد را که پس از قطع روابط با آمریکا از کار افتاده بود، با رآکتور و سوخت جدید حل کرد که هنوز هم ادامه دارد.

 

کوبا با انحلال شوروی، دچار مشکل بسیار جدی سوخت شده بود و آقای فیدل کاسترو، [رهبر کوبا]، با اعزام فرزندش به ایران، برای مبادله شکر با نفت، خواستار همکاری‌های همه جانبه شد و از همین رهگذر، برای تامین یکی از مهم‌ترین نیازهای علمی و فنی ما، در زمینه ساخت دستگاه بسیار مهم در صنعت بیوتکنولوژی، در جهت معالجه بیماری هپاتیت و سایر نیازهای ما، در بنیان این بخش از دانش استراتژیک و‌ های‌تک بیولوژی، کمک کرد. در آن زمان، غرب حاضر به دادن این فناوری نبود و ما بر‌‌ همان پایه، امروز تا مرز تولید سلول‌های بنیادی و دیگر پیشرفت‌های افتخارآمیز علمی، در سطح بسیار خوبی پیش رفتیم.

 

از کره شمالی برای توسعه صنایع موشکی بهره گرفتیم؛ البته در زمان دفاع مقدس، خودمان با تولید موشک‌های تا بُرد ۱۰۰ کیلومتر، راه را آغاز کرده بودیم و اکنون استکبار جهانی، خیز تضعیف قدرت علمی و فنی صنایع هوا فضای ما را دارد که البته دیگر دیر شده است؛ امروز دیگر ماهواره‌های حامل موجود زندۀ ایران، به فضا می‌روند و سالم بر می‌گردند.

 

***

 

تا اینجا نتایج بخشی از اقدامات جهانی برای رفع موانع و آماده کردن کشور جهت حل مشکلات ناشی از عقب‌ماندگی‌های میراث رژیم پهلوی و دوران آشوب بعد از پیروزی و خرابی‌ها و عقب رفتن دوران دفاع مقدس را در زمینه‌سازی اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های اجرایی پنج ساله اول، به اختصار آوردم و اکنون می‌خواهم فهرستی از دستاوردهای اقتصادی، فنی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بیاورم؛ البته می‌توانید مطالب مبسوط‌‌تر را با ترتیب تاریخی در این کتاب و کتاب خاطرات سال ۱۳۶۹ بخوانید.

 

 

دستاوردهای سیاسی و اجتماعی

 

۱ـ حل مشکل عراق که در سالیان دور تا این زمان، خسارات زیادی وارد کرده بود.

 

۲ـ مراجعت سرافرازانه آزادگان که روح و جسم و جانمان را آزرده داشت.

 

۳ـ اخراج کامل دشمن از آخرین وجب‌های اشغال شده میهن اسلامی.

 

۴ـ حل مشکل انجام فریضه مهم حج که امام راحل را غمگین و مردم را نگران ساخته بود.

 

۵ـ ترمیم و تحسین روابط خصمانه با کشورهای عربی که در جنگ جانب صدامیان را گرفته بودند.

 

۶ـ تقویت توجه به نهضت‌های اسلامی که در مسیر حق و عدالت و ستیز با ستم فعال بودند.

 

۷ـ تحسین موقعیت کشورمان در سازمان‌های مفید و مؤثر بین‌المللی که دچار ضعف و آسیب شده بود.

 

۸ـ عضویت در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، با هدف دفاع از حق و مخالفت با سوءاستفاده‌ها.

 

۹ـ فعال شدن همکاری سیاسی، اقتصادی، علمی و فنی با کشورهای شرق و غرب.

 

۱۰ـ جانبداری معنادار از جنبش عدم تعهد و همچنین کشورهای عقب نگه داشته شده دنیا.

 

۱۱ـ باز شدن محیط و ابزار برای بهره‌گیری از منابع خلیج فارس و تلاش برای رفع بحران‌های این منطقه.

 

۱۲ـ فعال کردن سازمان همکاری‌های اقتصادی اکو و توسعه و تقویت آن.

 

۱۳ـ اثبات حقانیت ایران در جنگ تحمیلی و تعیین خسارات با آمدن دبیرکل سازمان ملل و هیات بررسی خسارات وارده به ایران و تعیین مبلغ غرامت استحقاقی.

 

۱۴ـ سرعت در بازسازی و مین‌زدایی و برگرداندن مهاجران زجر کشیده و چشم انتظار به وطن.

 

۱۵ـ رفع موانع مهاجران ایرانی، مایل به مراجعت از خارج کشور.

 

 

دستاوردهای اقتصادی و صنعتی

 

۱ـ کم شدن کسر بودجه و استقراض از بانک مرکزی و پرداختن بخشی از وام‌های گذشته.

 

۲ـ هدایت نقدینگی‌های مزاحم به سوی عمران و سازندگی و خدمات مفید که در عمل، آثار مخرب نقدینگی، تبدیل به سرمایه‌هایی در خدمت رفاه و توسعه شد.

 

۳ـ تبدیل وضع بانک‌ها از ضرردهی به سودآفرینی، از طریق جذب نقدینگی‌های انگلی به سپرده‌گذاری‌ها و سپس مشارکت بانک‌ها در طرح‌های توسعه ملی.

 

۴ـ رشد تولید ناخالص کشور و تبدیل رشد منفی به رشد مثبت و در عمل بزرگ شدن و بالا رفتن اقتصاد و سود سرانه را در پی داشت؛ در سال ۱۳۶۹ رشد تولید به ۱۰ درصد رسید.

 

۵ـ تجدید فعالیت واحدهای تولیدی که پس از انقلاب و در جنگ، دچار ضعف تولید و یا تعطیلی شده بودند، با تهیه مواد اولیه و قطعات و نوسازی و تامین سرمایه در گردش.

 

۶ـ اصلاح درآمد‌ها با بالا رفتن سهم درآمد اقشار ضعیف و کم شدن درآمد دهک بالا که برای اولین بار ضریب جینی به نفع دهک‌های پایین اصلاح شد و روند تقویت قشر متوسط جامعه را در پی داشت و کالاهای بادوام به خانه‌های فقرا راه یافت که پیش از آن سابقه نداشت.

 

۷ـ رشد بودجه و اعتبارات عمرانی و اصلاح شدن نسبت اعتبارات عمرانی به هزینه جاری، به گونه‌ای که سهم عمرانی از ۳۰ درصد اعتبارات بالا رفت و عمل هم شد و در نتیجه رشد اشتغال را در پی داشت و افت آمار بیکاری را که ۱۶ درصد بود، به ۹ درصد کاهش داد.

 

۸ـ جذب ارزهای سرگردان که در سال‌های جنگ، در دست افراد و خانواده‌ها به عنوان سرمایه جمع شده بود و آوردن سرمایه راکد به چرخه فعال اقتصادی تولید و تجارت.

 

۹ـ جذب ارزهای ایرانیان که در خارج کشور نگهداری می‌شد، به داخل، با اجازه ورود کالا بدون انتقال ارز که تا آن زمان مقدور نبود و سود زیادی هم نصیب صاحبان آن‌ها می‌کرد؛ به خاطر بازار پر رونق و رسوب بسیاری از سود‌ها در داخل با سرمایه‌گذاری در امور مولد و پایدار.

 

۱۰ـ کم کردن قاچاق کالا‌ها در واردات و صادرات از طریق قانونی نمودن تجارت خارجی در آن نوع از کالا‌ها که در زمان جنگ ممنوع بود. این کار آثار زیادی در کم شدن جرایم و سودهای حرام و انحرافات اخلاقی داشت و البته بر مالیات‌ها هم اثر مثبت گذاشت.

 

۱۱ـ تعدیل بعضی از قسمت‌های یارانه‌ای برای رفع محدودیت‌ها و بالا بردن درآمد خزانه و جلوگیری از مصرف مُسرفانه و بهتر کردن خدمات که در عمل رضایت جامعه را فراهم کرد، مثل گاز، برق، آب، گازوئیل و مازوت. به عنوان مثال، بهای بنزین شش برابر شد و از لیتری ۵۰ ریال به ۳۰۰ ریال رسید؛ در کنار آزاد کردن بنزین در حد نیاز همه، هم مردم راحت شدند و هم بازار سیاه که قیمت در آن، ۱۰ برابر قیمت کوپن دولتی بود، جمع شد و جامعه را چنان راحت و خوشحال کرد که اعتراضی به گوش نرسید. مقایسه کنید با شیوه بالا بردن مواد سوختنی در سال‌های اخیر که چه بلایی در جامعه به وجود آورد.

 

۱۲ـ تعدیل نرخ خریدهای تضمینی کالاهای تولیدی کشاورزی، با هدف تشویق تولید کشاورزان و بالا رفتن تولید که آثار آن، با تعدیل قیمت نهاده‌های کشاورزی و صنعتی، فورا مشاهده شد.

 

۱۳ـ آغاز خصوصی‌سازی و کم کردن بار دولت و سودآور نمودن سرمایه‌ها بر اساس آئین‌نامه دقیق و حساب شده، با مدیریت شادروان دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رئیس‌جمهور] و در نظر گرفتن سهم قانونی کارگران، با واگذاری سهام آن‌ها که باعث رشد تولید شد.

 

۱۴ـ توجه به صنایع دستی و روستایی، با هدف حفظ و بالندگی روستا‌ها و کم کردن موج مهاجرت از روستا و سهم بیشتر در تجارت جهانی صنایع دستی و تقویت اقتصاد خانوارهای روستایی.

 

۱۵ـ آزاد کردن قیمت بسیاری از کالا‌ها که محدودیت‌های زمان جنگ، دیگر مانع آزاد بودن قیمت‌ها نبود و جالب توجه این است که به خاطر اشباع بازار، باعث بالا رفتن قیمت‌ها نشد و بازار سیاه از میان رفت.

 

۱۶ـ وفور عرضه کالاهای ساختمانی، با هدف تامین نیازهای سازندگی و توسعه و جلوگیری از دلال بازی و سودهای بادآورده و رونق سازندگی.

 

۱۷ـ توسعه و فعال‌تر کردن نمایشگاه‌های فصلی و سالانه داخلی و بین‌المللی در حمایت از تولید و عرضه و دادن حق و فرصت انتخاب به مصرف‌کننده.

 

۱۸ـ ترمیم دستمزد و حقوق کارمندان و کارگران که در دوران جنگ، امکان آن نبود و جبران عقب‌افتادگی.

 

۱۹ـ بالا بردن درآمد شهرداری‌ها با هدف ارائه خدمت بهتر به شهروندان و ترمیم فرسودگی‌های دوران دفاع مقدس و تامین ابزار کار که به جبهه‌ها برده بودند. این کار منجر به شادابی فضاهای شهری شد.

 

۲۰ـ فعال کردن بورس‌ها که پس از انقلاب دچار فرسودگی و کم رونق شده بود؛ با هدف جذب سرمایه‌های خُرد و کلان و تقویت بازار سرمایه برای پشتوانه سازندگی‌ها.

 

۲۱ـ تسریع در تقویت صنایع بخش نفت و ترمیم خرابی‌های جنگ که نیاز کلی کشور بود و رشد تولید و بازیابی بازارهای از دست رفته و به خصوص جلوگیری از هدر رفتن مخازن مشترک و مهاجرت نیروهای کاردان و عالم و تامین نیاز مالی دولت و خزانه و قدرت رقابت و تاثیرگذاری جهانی و نیازهای مصرفی پالایشگاه‌ها و بنگاه‌های تولیدی.

 

۲۲ـ تقویت صنایع پتروشیمی، به عنوان مهم‌ترین میدان دارای مزیت اقتصادی و تامین خوراک هزاران صنعت پایین دستی که با صادرات پُر سود و رقابت‌ بالا، برنامه‌ریزی شده بود.

 

۲۳ـ توجه ویژه به توسعه شهرک‌های صنعتی، با هدف رفع مشکل تولیدگران و صنعتگران از لحاظ زمین، آب، برق، گاز و کم شدن هزینه تولید و بردن صنایع از شهر‌ها برای جلوگیری از تخریب محیط زیست و تاسیس مناطق و مجتمع‌های صنعتی برای روستا‌ها، با هدف ایجاد اشتغال برای نیروهای مازاد کشاورزی روستایی و بردن صنعت به روستا‌ها.

 

۲۴ـ توجه ویژه به بخش کشاورزی، با توسعه آموزش و ترویج و تامین نهاده‌ها و مهار آب‌ها با سدهای مخزنی و انحرافی و کانال‌سازی مزارع و بیمه‌های مؤثر و تامین به موقع کود و سم و بذر و پرداخت به موقع وجه خرید تضمینی و توسعه تعاونی‌ها، به منظور استفاده یکپارچه از زمین خُرده مالکان و کم کردن هزینه‌ها، با استفاده از کشاورزی مکانیزه و استفاده از آبیاری تحت فشار، با هدف بهره‌برداری عالمانه از آب و زمین و کم شدن مصرف آب و امکان استفاده از اراضی بایر و موات و انبارداری و انتقال محصول به بازار مصرف و بهینه‌سازی مزارع و باغات، با شخم عمیق و اراضی دیمی، با شخم‌های جهت‌دار، در مصرف آب و حفظ خاک و آوردن گونه‌های مناسب آب و هوای منطقه و کمک به چایکار‌ها برای بهتر کردن کشت محصول با خرید تضمینی و جلوگیری از قاچاق واردات.

 

۲۵ـ توجه و تسریع و ترمیم پالایشگاه‌های آسیب دیده از جنگ و ساخت پالایشگاه‌های جدید، با هدف جلوگیری از واردات فرآورده‌ و نیز صادرات فرآورده‌ها به جای نفت خام.

 

۲۶ـ در صنایع فلزی از قبیل فولادسازی، آلومینیوم، مس و خودروسازی از سواری، کامیون، اتوبوس و مینی‌بوس و صنایع ریلی، پیشرفت‌های چشمگیری داشتیم. با تقویت صنعت قطعه‌سازی، علاوه بر اشتغال خوب نیروهای حرفه‌ای، تولید سرعت گرفت، کشتی‌سازی وارد مرحله جدیدی شد و در بخش نظامی و هم غیرنظامی، به سطح خوبی در تولید شناور‌ها دست یافتیم.

 

۲۷ـ در ساخت تجهیزات بهداشتی و درمانی و داروسازی، گام‌های بلندی برداشته شد و تولید واکسن‌ها چشمگیر شد.

 

۲۸ـ در اکتشاف و استخراج معادن از قبیل سنگ آهن، مس، کروم، طلا، منگنز و اورانیوم و نظایر آن، کشور وارد مرحله جدیدی شد.

 

۲۹ـ با ماشین‌سازی و قالب‌سازی سبک و سنگین و ساخت سی‌ان‌سی‌ها، بخش مهمی از نیروگاه‌های بخار و گازی، در داخل کشور تولید می‌شد.

 

۳۰ـ صنایع سنگین و مادر، مثل آذرآب و تراکتورسازی و ماشین‌آلات آبیاری تحت فشار و حفاری و ماشین‌های تراش و خطوط تولید و برج‌های بلند نیروگاه‌ها و کابل‌سازی سبک و سنگین و دکل‌های کوچک و بزرگ خطوط انتقال و فیبرنوری تکمیل و ساخته شد و یا در مسیر ساخت قرار گرفت. ساخت سیلوهای بزرگ و سردخانه‌ها نیز که قبلا به طور کلی به دست خارجی‌ها سپرده می‌شد، بومی شد.

 

۳۰ـ در ساخت بنادر، اسکله‌ها، تونل‌ها، پل‌های بلند و بزرگ و مرتفع، کارخانه‌های بزرگ قند، نیشکر، کاغذسازی و پتروشیمی و تولید الیاف و قطعات مهم و پیچیده واحدهای بزرگ صنعتی و طراحی و ساخت سدهای بتونی و خاکی، صاحب تکنولوژی شدیم.

 

در بسیاری از فهرست بلند صنایع مذکور و موارد زیادی که در این فهرست نیامده، از زمان طراحی تا پایان کار و یا در مسیر کار و یا در افتتاح و بهره‌برداری و یا در تکمیل و بهسازی، شخصا حضور داشتیم.

 

نکته مهم دیگر، توجه به توسعه صنایع نظامی در دوران دفاع مقدس و استفاده از نیازهای صنعتی جنگ در واحدهای غیرنظامی بود. پس از جنگ هم بسیاری از نیازهای مصرفی جامعه یا قطعات جانبی واحدهای صنعتی غیرنظامی، از مجموعه صنایع نظامی تامین می‌شد که هم این واحدهای نظامی سود بردند و فعال ماندند و هم پشتیبانی خوبی از نیازهای فنی و صنعتی و مصرفی غیرنظامی به عمل آمد. در حقیقت این دو بخش، به خاطر هماهنگی خوبی که بخش نظامی و بخش غیرنظامی داشتند، مکمل یکدیگر بودند.

 

برای کار در دریا، صنایع دریایی بسیار ضعیف و سطحی بودند. با برنامه‌ریزی و تشکیل شرکت صنایع دریایی با ابتکار فرزندم مهدی، همکاری وزارت صنایع سنگین و وزارت نفت، وارد مرحله تهیه تکنولوژی ساخت سکوهای دریایی و حفاری‌ها و بهره‌برداری‌ها در اعماق خلیج فارس شدیم و توانستیم لوله‌های کف دریا را با کوتینگ و جوش، برای عبور نفت و گاز بسازیم و وسایل لازم برای نصب و تعمیر لوله‌های کف دریا را فراهم کنیم.

 

در صنایع دریای سپاه و ارتش، در زمان جنگ پایه ساخت زیردریایی‌ها و قایق‌های تندرو و سپس شناورهای سنگین فراهم شد. امروز شرکت صنایع دریایی در رقابت‌های مهم در شرق و غرب، می‌تواند برنده شود و به خوبی از عهده انجام کار برآید و در کشورهایی مثل هند، پروژه‌های مهمی در دست انجام دارد.

 

نیروهای مسلح، بسیاری از نیازهای ساخت و لجستیک را بومی کرده‌اند و قایق‌های مسلح تندرو و پرنده و اژدر‌ها و موشک‌های دقیق‌زن مورد نیاز را به آسانی می‌سازند و توسعه می‌دهند و ناوگان دریایی در اقیانوس اطلس حضور دارد.

 

 

دستاوردهای صنعت هسته‌ای

 

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، طرح‌های بزرگی در زمینه ساخت نیروگاه‌های برق هسته‌ای و بخش‌های دیگر صلح‌آمیز، با حمایت کشورهای فرانسه، آلمان و آمریکا جریان داشت.

 

بعد از پیروزی انقلاب، همه آن‌ها، به جز نیروگاه تحقیقاتی امیرآباد، متوقف شد. در دوران جنگ، اقدامات محدودی برای تجدید حیات هسته‌ای در کشور انجام شد. بعد از ختم جنگ و آغاز دولت سازندگی، در این بخش هم فعالیت‌ها به طور جدی دنبال شد و در زمینه‌های گوناگون صلح‌آمیز، اقدامات مقدماتی را در حد مقدور شروع کردیم.

 

برای تکمیل نیروگاه بوشهر، پس از یاس از برگشت آلمان، با روسیه وارد مذاکره شدیم و نهایتا قرارداد تکمیل آن بسته شد، ولی با مشکلاتی که پیش آمد، سال‌ها طول کشید تا قرارداد وارد مرحله اجرایی شود و با تاخیرهای مکرر و بالا بردن هزینه، نهایتا امسال به بهره‌برداری رسید، ولی برای اموری، چند ماهی است که خاموش است.

 

همچنین در سفر من به چین، با خواست رئیس‌جمهور این کشور، قرارداد ساخت دو نیروگاه ۳۰۰ مگاواتی بسته شد. رئیس‌جمهور همراه تیم خبری و فیلمبرداری، به مقر من آمده و‌‌ همان جا قرارداد را امضا کردیم. این قرارداد، مبلغ شصت میلیون دلار پیش‌پرداخت هم داشت، ولی بعد از مدتی، چین قرارداد را فسخ کرد و پول پرداختی ما را پس داد. بعضی معتقدند این‌گونه اقدام خبری چین، برای باج گرفتن از آمریکا بوده که پس از دریافت مابه‌ازاء، آن را فسخ کرده و بعضی هم فسخ را معلول فشارهای آمریکا می‌دانند.

 

قرارداد ساخت یو اف سی اصفهان هم به همین سرنوشت دچار شد؛ البته بخشی از آن را ساختند و نیمه کاره‌‌ رها کردند؛ شاید با فشار غرب، ولی خودمان توانستیم با داشتن نقشه‌ها و فاز اجرایی، آن را تکمیل کنیم و به بهره‌برداری برسانیم.

 

همکاری‌هایی هم با چین در معدن اورانیوم ساغند داشتیم که آن را تکمیل نکردند؛ ولی خودمان به بهره‌برداری رساندیم و برای تولید کیک زرد از آن معدن، کارخانه‌ای را در اردکان یزد ساختیم. طرح ساخت سانتریفیوژ هم با استفاده از نقشه‌های تهیه شده از نیروهای خودی ساخته شد که در نطنز فعال گردید.

 

آب سنگین هم با طرح سه دانشمند ایرانی آماده و به تایید یک شرکت روسی به عنوان مشاور رسید و اجرا شد؛ رآکتور آب سنگین هم توسط دانشمندان خودمان در حال ساخت و نزدیک به تکمیل است.

 

بخش‌های دیگر ساخت رادیو دارو و همچنین بهداشتی نگه داشتن محصولات کشاورزی و نظایر آن هم سال‌هاست که فعال است. در لیزر هم تا حد غنی‌سازی آزمایشی پیش رفتیم و سپس متوقف شد.

 

کار مهم دیگری که مطالعات و تحقیقات آن در جریان است، در مورد یکی از مهم‌ترین آرزوهای بشر است که به جای شکافت هسته‌ای، از جوش هسته‌ای، با فناوری گداخت برای تولید برق و انرژی استفاده شود؛ همانند سیستم خورشید که با جوش اتم‌ها، نور و حرارت تولید می‌کند. این طرح، سال‌هاست در دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه امیرکبیر در حال تحقیق است.

 

اکنون چند کشور پیشرفته جهان، با همکاری مشغول بررسی و ساخت اولین نیروگاه این فناوری حیاتی هستند و امید دارند که در سال ۲۰۲۹ میلادی به بهره‌برداری برسد. چنین کاری اگر به نتیجه برسد، بزرگترین دستاورد بشر برای تامین انرژی خواهد بود.

 

 

دستاوردهای فرهنگی و آموزشی

 

دولت سازندگی، در زمینه فرهنگ نیز دستاوردهای بسیاری داشت که بخشی از آن را به اختصار ذکر می‌کنم:

 

۱ـ برنامه‌ریزی و اجرای گام جهشی در مبارزه با بی‌سوادی و ارتقای سواد عمومی: در دولت سازندگی، تعداد باسوادان در جمعیت بالای شش سال، از ۲۷.۹ میلیون نفر به ۳۲ میلیون نفر افزایش یافت.

 

۲ـ تلاش برای ارتقای فضای باز سیاسی و آزادی مطبوعات و شکوفاسازی فضای رسانه‌ای کشور: رسانه‌های نوشتاری از ۱۶۳ عنوان به ۳۴۴ عنوان افزایش یافت، یا به عبارت دیگر دو برابر شد.

 

۳ـ سرمایه‌گذاری برای افزایش برنامه‌های رادیو تلویزیونی: در این زمینه با سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته، ضمن افزایش قابل توجه کمی و کیفی برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، مناطق تحت پوشش شبکه‌های صدا و سیما افزایش یافت.

 

۴ـ توجه به بخش کتاب و فرهنگ کتابخوانی: در این بخش، آمارهای ثبت شده گویای آن است که تعداد عناوین انتشار یافته ۹۵ درصد رشد داشته و شمارگان کتاب نیز نسبت به قبل دو برابر شده است.

 

۵ـ برنامه‌ریزی برای تحکیم بنیان خانواده: در این سال، افزایش میزان ازدواج به تعداد حدود ۹۳ هزار مورد به ثبت رسیده است. جالب اینکه ازدواج از رشد ۱۰ برابری نسبت به طلاق برخوردار بوده است.

 

۶- حمایت از فرهنگ جهاد و ایثار و خانواده‌های شهدا و ایثارگران و آزادگان: مهم‌ترین دغدغه دولت پنجم بود. رشد ۴۳ درصدی بودجه مربوط به این بخش، گویای توجه خاص به این مشعل‌داران فرهنگ جهاد و ایثار بوده است.

 

۷ـ سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش و آموزش عالی: توسعه ستایش‌انگیز آموزش در سطوح ابتدایی متوسط و عالی قابل توجه بود و آمار این عناوین در سالنامه‌های آماری سازمان برنامه و بودجه‌‌ همان سال موجود است. تعداد دانشجویان ظرف دو سال نخست دولت سازندگی، رشد ۳۳ درصدی را تجربه کرد. تعداد پذیرفته‌شدگان در دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۰ بیانگر رشد ۶۱ درصدی بود. اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها نیز از رشد ۵۰ درصدی برخوردار شد که نشانگر سرمایه‌گذاری مناسب در این بخش است.

 

۸ـ موزه‌ها و نمایشگاه‌های فرهنگی و هنری و نمایشنامه‌های اجرا شده نیز شاهد تحول جدی بود. در این بخش نیز آمارهای ثبت شده، نشان دهنده رشد مثبت است به عنوان مثال، تعداد بازدیدکنندگان از موزه‌ها، دو میلیون نفر نسبت به سال قبل افزایش داشت. همچنین در این سال، تعداد ۴۳۷ نمایشنامه در سطح کشور اجرا شد.

 

۹ـ بخش ورزشی و تفریحات سالم نیز شاهد رشد بود. بودجه سازمان تربیت بدنی با ۸۵ درصد رشد، توانست در زمینه پر کردن اوقات فراغت و توجه به ورزش قهرمانی، اقدامات مهمی را به انجام برساند.

 

مقایسه همه این دستاورد‌ها با سال‌های قبل و بعد از دولت کار و سازندگی، در کتاب محققانه نوشته آقای دکتر حسن واعظی که در دست چاپ است، به تفصیل آمده و در رسانه‌ها از جمله در روزنامه جمهوری اسلامی سال قبل انتشار یافته است.

 

 

امور اداری

 

با استفاده از اختیارات شورای عالی اداری، اقدامات مفید در جهت اصلاح امور اداره کشور انجام شد که بخشی از آن‌ها را می‌آورم:

 

۱ـ رفع موانع روان بودن صادرات و واردات و گمرک، با حذف گلوگاه‌های غیرضرور و سالم‌سازی نیروهای کار و اطلاع‌رسانی به مراجعه‌کنندگان و مکانیزه کردن کارهای دستی و وضع مقررات حمل بار.

 

۲ـ کم کردن مشکلات گشایش اعتبارات در بانک‌ها و گذاشت و برداشت از حساب‌ها و استفاده از کارت‌های اعتباری.

 

۳ـ کم سود کردن قاچاق کالا، از طریق روان‌سازی صادرات و واردات.

 

۴ـ ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیته‌های انقلاب، تحت عنوان نیروی انتظامی و ادغام وزارت دفاع و وزارت سپاه.

 

۵ـ صدور یک روزه گذرنامه و گواهینامه رانندگی.

 

۶ـ روان کردن کار انجام بیمه و پویایی سازمان تامین اجتماعی

 

***

 

در خاتمه از خوانندگان گرامی تقاضا می‌شود، با دقت در خاطرات فشرده سال ۱۳۷۰ و مراجعه به اسناد مفصل و مکتوب، تاثیر اعتدال، همدلی و وحدت در شکوفایی کشور را ارزیابی و نقد فرمایند.

 

اکبر هاشمی رفسنجانی

۱۳۹۲.۱۲.۱۱

 

 

پی‌نوشت:

 

۱ـ اشاره به نامه مورخ ۸ مرداد ۱۳۶۹ صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران. صدام حسین در این نامه چنین نوشته بود: «اشراری که در کمین ما هستند، ممکن است به انگیزه ناتوانی در تحقق اهدافشان، بدون درگیر کردن دو کشور و یا یکی از آن‌ها در جنگ و شاید هم به دلیل نگرانی از سلاح‌های انباشته شده نزد طرفین نزاع، و چه بسا با انگیزه تمایل آن‌ها برای شناخت کارایی آن سلاح‌ها و یا بخشی از آن‌ها با به کارگیری ابزارهای پلید خود برای زده شدن جرقه بکوشند و برای این کار، شاید مشکل چندانی نداشته باشند، آن هم در جبهه‌ای که تنها در خشکی ۱۲۰۰ کیلومتر و در دریا، تقریبا ۸۰۰ کیلومتر ادامه دارد.» برای مطالعه متن کامل نامه رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۹؛ اعتدال و پیروزی» به اهتمام عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۲، صفحه ۶۳۷.

کلید واژه ها: هاشمی رفسنجانی دوره سازندگی


نظر شما :