علی قیصری در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: صوراسرافیل افشاگر ارتجاع و استبداد بود

سامان صفرزائی
۲۴ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۰:۲۱ کد : ۷۲۲۴ صوراسرافیل روی پیشخوان تاریخ
در اینکه بتوان صوراسرافیل را مشخصا نشریه انجمن خاصی دانست جای تردید هست...صوراسرافیل بازتابی از گفتمان رادیکال دوره انقلاب بود...انتقادهای گزنده‌ای که در ستون «چرند پرند» از ارتجاعیون نوشته می‌شد شماری از روحانیون را هم نگران می‌ساخت...صوراسرافیل‌‌ از محبوبیت زیادی میان مردمی که اعتقادات دینی داشتند برخوردار بود.
علی قیصری در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: صوراسرافیل افشاگر ارتجاع و استبداد بود
تاریخ ایرانی: دکتر علی قیصری، استاد تاریخ در دانشگاه سن‌دیاگو، با تاکید بر استقلال نشریه صوراسرافیل از ملاحظات سیاسی معتقد است که تحریریه این جریده رسالت خود را در افشای ارتجاع و استبداد و فساد می‌دید. نویسنده کتاب «روشنفکران ایران در قرن بیستم»، به این مهم اشاره می‌کند که زبان طنز صوراسرافیل در نقد ارتجاع باعث شده بود تا این نشریه در میان مردمی با اعتقادات دینی نیز محبوبیت فراوانی داشته باشد، گرچه برخی روحانیون را از خدشه‌دار شدن حرمت اجتماعی نهاد دین نگران ساخته بود. این محقق حوزه فلسفه، تاریخ و جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با "تاریخ ایرانی" تصریح می‌کند، روزنامه‌نگاران سال‌های نخست مشروطه، نقد سیاسی و اجتماعی را به مثابه نوعی تشخیص بیماری می‌دانستند که خود می‌توانست راه علاج را نیز نمایان کند.

 

***

 

آقای دکتر قیصری، برای شروع بحث لطفا مختصری از فضای ژورنالیستی که پس از انقلاب مشروطه در تهران ایجاد شد سخن بگویید. دغدغه‌های اصلی روزنامه‌نگاران در آغاز مشروطه را چه مسائلی تشکیل می‌داد و اساسا جراید میان روشنفکران و همچنین توده مردم چه جایگاهی داشت؟

 

صدور فرمان مشروطیت در تابستان ۱۹۰۶ میلادی بازتاب مثبتی بر فضای سیاسی و مطبوعاتی ایران داشت. نکاتی که اینک بسیاری از نویسندگان نشریات مطرح می‌ساختند از یک سو در واقع ادامه‌‌ همان آرمان‌های مشروطه‌خواهی بود، از جمله نفی استبداد و تاکید بر حکومت قانون، و از سوی دیگر نیز به تدریج خواسته‌های مشخص‌تری را شامل می‌شد که از این میان می‌توان به ویژه به مباحثی درباره روال کار مجلس و نیز آئین نامه‌هایی که می‌بایست به منزله قوانین جدید به اجرا درآیند اشاره نمود. در فاصله زمانی میان گشایش مجلس اول تا واقعه اسفبار به توپ بستن مجلس به دستور محمدعلی شاه و به تحریک و تحریض او توسط دولت روسیه، یعنی حدودا نزدیک به دو سال، می‌بینیم که مطبوعات داخل، علاوه بر پرداختن به نکات فوق، همچنین در زمینه گزارش، گفت‌وگو‌ها و گرایش‌های سیاسی مجلس و بحث در مورد راه حل‌های حکومت مشروطه می‌کوشیدند و از این راه خوانندگان خود را، چه در تهران و شهرستان‌ها و چه در خارج از ایران، راجع به این مباحث و رویداد‌ها آگاه می‌ساختند.

 

 

ظاهرا هر سه گرداننده اصلی نشریه صوراسرافیل از اعضای «اجتماعیون عامیون» بوده‌اند، به نظر می‌رسد که برخی مقالات و مشی این نشریه توجه ویژه گردانندگان این روزنامه را به تجربه سوسیالیسم دهقانی (نارودنیک روسی) باز می‌تاباند. آیا صوراسرافیل را می‌توان نماینده چنین تفکری در ایران دانست؟ بر این اساس آیا می‌توان آن را به نوعی ارگان اجتماعیون عامیون توصیف کرد یا اینکه این نشریه کوشش می‌کرد تا استقلال ژورنالیستی خود را حفط کند؟

 

همان طور که اشاره فرمودید نویسندگان صوراسرافیل دارای گرایش‌های سیاسی رادیکال (مثلا ارتباط با حزب «اجتماعیون عامیون») بودند که بازتاب این گرایش‌ها را نیز می‌توان به روشنی در شماره‌های گوناگون آن سراغ نمود. اما در اینکه بتوان صوراسرافیل را مشخصا نشریه انجمن خاصی دانست جای تردید هست.

 

 

با این حساب، تاثیرپذیری تحریریه صوراسرافیل از جریانات سیاسی روسیه در آن زمان به چه ترتیبی بود؟

 

در مورد چند و چون تاثیر جریانات ایدئولوژیک و سیاسی روسیه بر نویسندگان صوراسرافیل نیز باید تامل کرد. البته کلیاتی از آرای سوسیال دمکراسی و خبرهایی از تجربیات کسانی که در راه سوسیالیزم دهقانی در روسیه تلاش می‌کردند به ایران می‌رسید، که در این زمینه به خصوص باید به نقش ایرانیانی که در قفقاز با گروه‌ها و احزاب سیاسی روسیه (از جمله با حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه و بعد از سال ۱۹۰۳ با هردو جناح آن یعنی منشویک و بلشویک، و یا با حزب سوسیالیست انقلابی و گرایش‌های درون آن) آشنایی و ارتباط داشتند اشاره نمود. در میان گردانندگان اصلی نشریه صوراسرافیل نیز میرزا قاسم تبریزی، که خود موسس آن بود، با گروه‌های انقلابی قفقاز آشنایی داشت. اما پایگاه اصلی و کانون جنبش مشروطه‌خواهی در ایران در شهر‌ها بود و نشریات هم غالبا همین نکته را منعکس می‌ساختند.

 

 

گفته می‌شود روشنفکرانی چون تقی‌زاده و ملک‌المتکلمین در سیاستگذاری صوراسرافیل تاثیرگذار بوده‌اند، این تاثیرگذاری به چه صورتی بوده است. اساسا آیا صوراسرافیل دارای یک اتاق فکر منسجم روشنفکری بود تا به صورت هفتگی پیرامون مسائل مهم فرهنگی و سیاسی به بحث بنشینند و در باب آن نشریه در آوردند؟

 

در ابتدای کار به خصوص ملک‌المتکلمین، و سپس تقی‌زاده در دوران کوتاهی که این نشریه در خارج از ایران منتشر می‌شد، با آن همکاری داشتند. صوراسرافیل نیز خود بازتابی از گفتمان رادیکال دوره انقلاب بود، اما شاید اشاره به مجمعی تحت عنوان «اتاق فکر» به معنای اخص عبارت که امروزه رواج یافته در مورد این نشریه مصداق زیادی نداشته باشد. هرچند در آن دوره نشریاتی بودند که از طرف بعضی انجمن‌ها انتشار می‌یافتند و از این رو ناچار بودند محدودیت‌هایی را لحاظ کنند.

 

 

صوراسرافیل چطور؟ آیا با این محدودیت‌ها یا وابستگی‌ها مواجه نبود؟

 

صوراسرافیل فارغ از چنین وابستگی‌هایی رسالت خود را در افشای ارتجاع و استبداد و فساد می‌دید. البته گردانندگان نشریه از جمله میرزا جهانگیرخان و علی‌اکبر دهخدا هر یک دارای گرایش سیاسی رادیکال بودند و با انجمن‌ها ارتباط داشتند، به خصوص با «انجمن ملی» و نیز با «کمیته انقلاب» که وابسته به آن انجمن بود و ملک‌المتکلمین و تقی‌زاده هم در آن عضو بودند.

 

 

اگر موافق باشید قدری پیرامون محتوای مطالب این نشریه صحبت کنیم. رویکرد انتقادی نشریه صوراسرافیل به جز انتقاد شدید دستگاه پادشاهی، همچنین شامل یک رویکرد ضد شریعت و انتقاد از نقش روحانیون در جامعه و سیاست است که از شماره ششم به بعد در این نشریه پررنگ شد. پرسش اینجاست که نشریه با مختصات سکولار چگونه توانست حتی در میان توده مردم تهران که به نظر بسیار مذهبی بودند همچنان محبوب‌ترین نشریه با تیراژی بسیار بالا باقی بماند؟

 

نخست باید در نظر داشت مسائلی که صوراسرافیل مطرح می‌کرد مسائل مبتلا به جامعه آن روز ایران بود و از این نظر جالب توجه طیف گسترده‌ای از خوانندگان و یا کسانی که این نشریه برای ایشان خوانده می‌شد قرار می‌گرفت. وانگهی شیوه نگارش نشریه نیز به خصوص از دیدگاه طنز سیاسی بسیار جذاب و جالب توجه و نوآورانه بود. عنایت می‌فرمائید که توفیق طنز فرآیند حساس و ظریفی دارد و چیزی نیست که بتوان آن را به صورت فرمایشی و یا از سر اجبار به وجود آورد. از سوی دیگر مذهبی بودن افراد نیز دلیل رویگردانی آنان از طنز و انتقاد نمی‌شود، به گونه‌ای که صوراسرافیل‌‌ همان طور که اشاره فرمودید از محبوبیت زیادی میان همین مردمی که اعتقادات دینی هم داشتند برخوردار بود.

 

 

اما به نظر می‌رسد برخی روحانیون طرفدار مشروطه دل خوشی از صوراسرافیل نداشتند. بهبهانی حتی تحریریه صوراسرافیل را «واجب‌القتل» خوانده بود و طباطبایی نیز از وزیر علوم خواسته بود تا روزنامه را توقیف و تنبیه کند. چرا امکان یک همزیستی مسالمت‌آمیز میان این نشریه و روحانیون به وجود نیامد؟

 

مسلما شماری از نکاتی که، چه به طنز و چه به جدّ، در نشریه مطرح می‌شد طرحشان به آن نحو برای بسیاری از خوانندگان تازگی داشت و مخصوصا انتقادهای گزنده‌ای که در ستون «چرند پرند» از ارتجاعیون نوشته می‌شد شماری از روحانیون را هم نگران می‌ساخت، چون انتظار چنین سبکی را نداشتند و می‌پنداشتند که اگر واکنش نشان ندهند حرمت نهاد دینی در جامعه به طور کلی خدشه‌دار خواهد شد. اما در مورد روحانیون نیز به خصوص باید توجه داشت که ما با طیف منسجم و واحدی روبرو نیستیم، برخی موافق مشروطه بودند و برخی مخالف آن و از میان این دو بعضی هم به هر علتی گاه تغییر گرایش و تغییر موضع می‌دادند، و از سوی دیگر بسیاری نیز در قید سیاسیات نبودند. بنابراین نمی‌توان همه را یکسان دانست و حکم واحدی داد. علمای موافق مشروطه چه از عتبات و چه در تهران، تبریز، اصفهان و شهرهای دیگر کاملا وارد جریانات بودند و نقش ارتباطی مهمی در معرفی خواسته‌های مشروطیت در میان مردم داشتند.

 

 

شعار صوراسرافیل «حریت، مساوات و اخوت» بود که به نظر متاثر از شعار انقلاب فرانسه است. چقدر گردانندگان روزنامه به راستی از پیامد‌های سیاسی و ژورنالیستی و سکولاریسم در اروپا پس از انقلاب ۱۷۸۹ متاثر شده بودند؟

 

به نظر می‌رسد نویسندگان صوراسرافیل برخی از آرای میرزا ملکم‌خان را در نوشته‌های خود منعکس می‌ساختند و می‌دانیم که ملکم نیز خود از جریان روشنگری که بسیاری از مورخین آن را پشتوانه نظری انقلاب فرانسه می‌دانند تاثیر پذیرفته بود. وانگهی نقدِ «دینِ واقعا موجود» (در قیاس با تصور استعلایی آن) به خودی خود از دیدگاه سیاست آن روز موجه می‌نمود. به علاوه باید در نظر داشت که مفهوم «سکولار»، که اشاره فرمودید، در قیاس با تعبیری که امروزه از آن افاده می‌شود، و ارجاع و اطلاقش به خواسته‌های سیاسی آن دوره شاید قدری عطف به ماسبق کردن باشد. مشروطیت جنبشی بود که خواهان پایان بخشیدن به مطلقیت سیاسی و استقرار حکومت قانون (یعنی استقرار و استمرار یک نظام حقوقی لازم‌الاجرا که متکی بر وحدت رویه قضایی و کیفری باشد) بود، ولی درصدد جدایی دین از سیاست آن طور که امروزه القا و استنباط می‌شود نبود. هویت دینی و استفاده از تعابیر زبانی و استنادات تاریخی آن بخشی از گفتمان سیاسی و ملی آن روز را تشکیل می‌داد. به علاوه چنانکه می‌دانیم در فرآیند مهم اصلاحات حقوقی دوره بعد نیز، یعنی دوره‌ای که عرفا به عنوان یکی از فرازهای تجربه سکولاریزم رسمی در تاریخ ایران در سده گذشته شناخته شده است، ما با ترکیب یا دست کم تجمیع فقه امامیه (آن طور که در قانون مدنی متبلور شده) از یک سو و آئین دادرسی به اسالیب اروپایی (اعم از قضایی و کیفری) از سوی دیگر، روبرو هستیم. شایان یادآوری است که هر چند بیشتر خبرگانی که با علم و اجتهاد دست در این کار داشتند زمانی خود از مشروطه‌خواهان بودند ولی شماری از آنان نیز زمانی در زمره مخالفین مشروطه جای داشتند.

 

 

یکسال پیش از شروع به کار صوراسرافیل، هفته‌نامه طنز ملانصرالدین در «تفلیس» منتشر شد که علی‌اکبر طاهر‌زاده صابر با بیان طنز استبداد را به چالش می‌کشید و خیلی زود بدل به محبوب‌ترین نشریه خارجی در ایران شد. آیا صوراسرافیل تجربه موفق ملانصرالدین را سرلوحه فعالیت روزنامه‌نگاری خود قرار داده بود؟

 

صوراسرافیل از نشریه ملانصرالدین تاثیر پذیرفته بود و محتوای آن، اگر استفاده از کاریکاتور را مستثنی کنیم، شباهت‌های چشمگیری، در زمینه‌هایی چون طنز سیاسی و نقد عادات ارتجاعی و خرافی، با آن داشت.

 

 

به عنوان پرسش آخر می‌خواهم بدانم آیا روزنامه‌نگاری عصر انقلاب مشروطه در ایران به دنبال راه چاره درد‌ها بود یا بیداری مردم؟ نشریه‌هایی همچون صوراسرافیل آیا‌‌ همان خط بیداری ایرانیان که روشنفکران تبعیدی دوران مشروطه دنبال می‌کردند را هدف قرار داده بود یا راهکار‌های سیاسی و اجتماعی نیز برای ارائه داشتند؟

 

از دیدگاه نویسندگان مشروطه‌خواه، گذشته از هر توجیهی که می‌داشتند، نقد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی خود می‌توانست فراهم آورنده و زمینه‌ساز آگاهی لازم برای تغییر و تحول باشد و تشخیص بیماری نمایانگر راه علاج آن نیز به حساب آید. البته با سقوط مجلس و آغازِ کار آن استبداد صغیر (و حقیر) که شهادت میرزا جهانگیرخان و ملک‌المتکلمین و تعطیلی صوراسرافیل و تبعید دهخدا را به دنبال داشت همو را واداشت تا به دریغ و درد آرزو بلکه وصیت کند:

ای مرغ سحر چو این شب تار/ بگذاشت زسر سیاهکاری

وز نفخه روحبخش اسحار/ رفت از سرخفتگان خماری

بگشوده گره ز زلف زرتار/  محبوبه نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدار/  و اهریمن زشتخو حصاری

یادآر زشمع مرده، یادآر!

 

 

*کتاب‌شناسی- آثار دکتر علی قیصری

«روشنفکران ایران در قرن بیستم» (ترجمه محمد دهقانی، انتشارات هرمس، چاپ دوم، ۱۳۸۹)

«دموکراسی در ایران» (تألیف مشترک با ولی نصر، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۵)

«ایران معاصر: اقتصاد، جامعه، سیاست» (ویراستار، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۹)

«حرفی از هزاران که اندر عبارت آمد: خاطرات حاج محمد تقی جورابچی، وقایع تبریز و رشت ۳۰-۱۳۲۴ ه. ق.» (متن کامل با اضافات، نشر تاریخ ایران، ۱۳۸۶، چاپ نخست به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳)

ترجمه رساله مشهور امانوئل کانت تحت عنوان «بنیاد مابعد الطبیعه اخلاق» (ترجمه مشترک با زنده‌یاد حمید عنایت، انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹)

 

*مقاله‌شناسی

«حقیقت و روش در تاریخ‌نگاری و علوم اجتماعی ایران معاصر» (ترجمه کاوه بیات، گفت‌وگو، شماره ۱۳، ۱۳۷۵)

«مفاهیم و نهادهای حقوق اساسی در ایران: نگاهی به تدوین قانون مدنی و تحول قوه قضائیه از صدر مشروطیت تا شهریور ۱۳۲۰» (ترجمه کاوه بیات، گفت‌وگو، شماره ۵۱، ۱۳۸۷)

«زمان از دیدگاه کانت» (کتاب ماه: فلسفه، شماره ۳۰، ۱۳۸۹)

«مستبدین جهان متحد شوید! طنز در مطبوعات دوره مشروطیت ایران: معرفی مجله استبداد» (پیام بهارستان، شماره ۱۰، اسفند ماه ۱۳۸۹).

 

کلید واژه ها: روزنامه صوراسرافیل دهخدا علی قیصری


نظر شما :