نصب و حذف مجسمه‌ها نبرد میان ارزش‌هاست- حسین ایمانی جاجرمی

جامعه‌شناس و استادیار دانشگاه تهران
۲۱ تیر ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۹ کد : ۷۲۵۸ پاورقی
تصمیم نصب مجسمه در میدان یک شهر می‌تواند فرصتی برای تجربه گفت‌وگو، بحث، استدلال و اجماع باشد. شاید اگر شورای شهر و شهرداری یاسوج پیش از نصب مجسمه به سراغ شهروندان یاسوجی رفته و گفت‌وگویی را با آن‌ها در مورد این تصمیم می‌داشتند، نخبگان محلی را از تصمیم خود آگاه می‌کردند، صحبت‌های مخالفان را شنیده و تلاش برای اقناع آن‌ها می‌کردند، شاهد حرکت‌هایی این چنین هزینه‌بر برای مدیریت شهری و کشور نبودیم.
نصب و حذف مجسمه‌ها نبرد میان ارزش‌هاست- حسین ایمانی جاجرمی
تاریخ ایرانی: نصب و برداشت مجسمه آریوبرزن در شهر یاسوج و رویدادی مشابه در شهر ساری در مورد مجسمه آرش کمانگیر حکایت از یک مساله بنیادی در کشور دارد و آن ستیز میان ارزش‌های مختلف است.

 

یکی از ویژگی‌های مدرنیته این است که یکدستی ارزشی را گرفته و جای آن را با تنوع ارزش‌ها پر می‌کند. گسترش سواد عمومی و ابزارهای اطلاع رسانی مدرن امکان ترویج و تبلیغ ارزش‌های مختلف و متنوع را هم در سطح محلی و هم در سطح جهانی فراهم می‌آورد.

 

اگر خواسته باشیم مساله مجسمه‌ها را از زاویه جامعه‌شناسی فرهنگی تحلیل کنیم باید به بنیادهای ارزشی حاکم بر رفتار‌ها بپردازیم. در تحلیلی ساده می‌توان چند بنیاد ارزشی حاکم بر رفتارهای ایرانیان را شناسایی کرد؛ این‌ها عبارتند از ارزش‌های مبتنی بر ایران باستان، ارزش‌های مبتنی بر اسلام، ارزش‌های مبتنی بر مدرنیته که عموما غربی هستند و بالاخره ارزش‌های محلی که خود را در قالب خرده فرهنگ‌های قومی و طایفه‌ای نشان می‌دهد. در شرایط بهینه باید هرکدام از طرفداران این ارزش‌ها سهم و جایگاه خود را در جامعه امروزی داشته و در سیاست گذاری‌ها و برنامه‌ها صاحب صدا و رای باشند. بازتاب این حق را می‌توان در عرصه‌های عمومی شهری در قالب بحث مجسمه‌ها مشاهده کرد.

 

روزگاری نه چندان دوری در این کشور از آنجا که قدرت در دستان طرفداران بنیادهای ارزشی ایران باستان و غربی بود، فضاهای عمومی عرصه و جولانگاه بازتاب این ارزش‌ها گشته بود، برای مثال نصب مجسمه فردوسی یا نامگذاری خیابان‌ها به نام کوروش و داریوش یا کندی و الیزابت. پس از انقلاب اسلامی و حاکمیت بنیادهای ارزشی اسلامی با غلبه اسلام انقلابی نام‌ها عوض گشت و مجسمه‌ها به زیر کشیده شد یا در پستو‌ها نهان گشت. با این وجود به نظر می‌رسد در شرایط امروزی باید تعادلی میان ارزش‌های مختلف و متنوع وجود داشته باشد که مروری بر اظهارنظرهای افراد مختلف درگیر در قضیه مجسمه آریوبرزن حکایت از آن دارد. برای مثال آیت‌الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه و نماینده مردم کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری با پایین آوردن این مجسمه مخالفت کرده و گفته بود: «پاسداشت قهرمانان ملی منافاتی با ارزش‌های اسلامی ندارد و آریوبرزن یک سردار ایرانی ضد ظلم، ضد تجاوز و ضد اشغالگری بوده است و پاسداشت آن هیچ اشکالی ندارد بلکه قدردانی از چهره‌های مثبت و افتخار آفرین وظیفه هر انسان شرافتمندی است.»

 

از زاویه‌ای دیگر هم می‌توان به مساله مجسمه‌ها پرداخت و آن ماهیت مدیریت شهری در ایران است. انتظار می‌رفت با تشکیل شوراهای اسلامی که نمادی از مردم سالاری محلی هستند، مشاوره، مشارکت و شراکت مردم در اداره امور فزونی یابد. خطری که شورا‌ها را تهدید می‌کند بوروکراتیزه شدن و الیگارشیک شدن آن است، به عبارت دیگر تعداد معدودی بدون آنکه خود را نیازمند همکاری گسترده مردم ببینند در مورد آن‌ها تصمیم بگیرند. گرچه در مواردی ممکن است این تصمیمات ماهیت خیرخواهانه‌ای هم داشته باشد اما هیچ تصمیمی نمی‌تواند بدون ریشه‌های عمیق اجتماعی چندان در عرصه عمل صاحب کارایی و اثربخشی باشد.

 

تصمیم نصب مجسمه در میدان یک شهر می‌تواند فرصتی برای تجربه گفت‌وگو، بحث، استدلال و اجماع باشد. شاید اگر شورا و شهرداری یاسوج پیش از نصب مجسمه به سراغ شهروندان یاسوجی رفته و گفت‌وگویی را با آن‌ها در مورد این تصمیم می‌داشتند، نخبگان محلی را از تصمیم خود آگاه می‌کردند، صحبت‌های مخالفان را شنیده و تلاش برای اقناع آن‌ها می‌کردند، شاهد حرکت‌هایی این چنین هزینه‌بر برای مدیریت شهری و کشور نبودیم.

 

کلید واژه ها: آریوبرزن


نظر شما :