تصویرگران امیر؛ از شاه پشیمان تا سلطان صاحبقران

آثار هنری که درباره امیرکبیر خلق شد
۰۲ خرداد ۱۳۹۵ | ۱۵:۱۲ کد : ۸۰۰۲ نامه‌های امیر به شاه
ناصرالدین شاه که از قتل امیرکبیر پشیمان بود پرتره‌ای از او می‌کشد و به ابوالحسن‌خان می‌دهد تا آن را کامل کند.
تصویرگران امیر؛ از شاه پشیمان تا سلطان صاحبقران
 فرزانه ابراهیم‌زاده
 

تاریخ ایرانی: زندگی و سرنوشت پرفراز و نشیب میرزا تقی‌خان فراهانی آن‌قدر دراماتیک و جذاب هست که نگاه هر پژوهشگر و هنرمندی را به سمت خود جذب کند. جدا از نفوذ و عملکرد امیرکبیر در سیاست ایران اینکه پسر یک آشپز معمولی از هزاوه به مقام دومین فرد در کشور در روزگار یکصد و هفتاد سال پیش برسد و چنین سرنوشتی پیدا کند و حتی شکل کشته شدنش به اندازه کافی وسوسه‌انگیز است که نه فقط در کتاب‌های تاریخی که در قالب‌های مختلف از داستان و فیلم تا حتی هنرهای تجسمی به تصویر درآید. تصویری که در طول ۱۶۵ سالی که امیرکبیر در حمام فین کاشان با قطع شدن رگش کشته شده بارها در میان هنرهای مختلف تکرار شده و به روزگار ما رسیده است. در این مقال کوتاه تلاش می‌کنیم بخشی از این تصاویر را مرور کنیم و ببینم پسر کربلایی قربانعلی آشپز قائم‌مقام در میان هنر ایران چه تاثیری داشته است.


 

امیرنظام در قاب تصویر


چندی پیش عکسی در فضای مجازی و مطبوعات ایران می‌چرخید که در توضیحش نوشته شده بود: «تنها عکس به جای مانده از امیرکبیر». عکس از تصاویر به جای مانده از ارنست هولستر آلمانی بود و در حاشیه آن نوشته شده بود، تصویر میرزا تقی‌خان. عکسی که با یک بررسی تاریخی بسیار ساده و حتی نگاه به عکس می‌شد فهمید که این عکس متعلق به میرزا تقی‌خان فراهانی هزاوه‌ای نیست و با وجود مسن بودن مرد داخل عکس مربوط به میرزا تقی‌خان دیگری است که احتمالاً می‌توانسته جای فرزند آن میرزا تقی‌خان باشد. خیلی‌ها آمدند و صحت این عکس را زیر سؤال بردند و به اندازه کافی درباره آن صحبت شد. اما سؤالی که به آن کمتر پاسخ داده شد این بود که ما می‌دانیم آن تصویر با آن ارخالق کوتاه امیرکبیر نیست چرا که چند سال بعد از مرگ او نخستین دوربین عکاسی به ایران آمد و این دلیل خوبی است که بدانیم هیچ تصویری از امیرکبیر به صورت عکس نه به صورت داگروتیپ و نه به صورت شیشه باقی نمانده است. پس باید به سراغ نقاشی‌هایی برویم که تعدادشان هم کم نیست. اما در میان تصاویری که به او منتسب است کدام تصویر امیرکبیر است؟ پرسشی که فریدون آدمیت نیز زمانی از مخاطب کتاب «امیرکبیر و ایران» پرسیده و خودش به بخشی از آن پاسخ داده بود.


به نوشته آدمیت این نظر که هیچ تصویر اصیلی از امیرکبیر وجود ندارد ادعای درستی نیست چرا که دو تصویر از امیرکبیر وجود دارد که با توجه به امضای پای آن مشخص است در زمان حیاتش کشیده شده است. آدمیت این دو تصویر را که برای نخستین بار در کتاب «امیرکبیر و ایران» منتشر شده است چنین معرفی می‌کند: «تصویر اول، تمام قد است و در زمان صدارت امیر نقاشی شده است و اصل آن در خانواده حاجی نظام‌الدوله تبریزی بوده است. این تصویر اصیل‌ترین شبیهی است که از امیرکبیر وجود دارد.»


در این تصویر امیرکبیر سرداری را به تن دارد که در حال حاضر در موزه جواهرات ملی نگهداری می‌شود. این دلیل خوبی است که مانند آدمیت به این نتیجه برسیم که این پیکره اصیل‌ترین تصویری است که از امیرکبیر به جای مانده است. اما به گفته آدمیت: «تصویر دوم، نیم‌تنه و به امر ناصرالدین شاه و به قلم محمدابراهیم نقاش‌باشی در ۱۲۶۵ کشیده و در حاشیه این عبارت نوشته شده: بر حسب امر مبارک سرکار اقدس شهریاری روحنا له فدا تصویر جناب جلالت‌مآب، صاحب سیف و القلم سرکار امیرکبیر میرزا تقی‌خان ادام‌الله اقباله. جان‌نثار محمدابراهیم نقاش‌باشی ۱۲۶۵.»


در این نقاشی رنگ و روغن امیرکبیر کلاه پشمی بلندی بر سر و سرداری بته جقه بر تن دارد و از زیر جبه قسمتی از حمایل سبزرنگ با یک نوار سفید در وسط آن، نمایان است. از گردن او نشان تمثال ناصرالدین شاه مکلل به الماس آویخته شده که شاه را با قیافه جوان و ته ریشی نشان می‌دهد. چهره امیرکبیر هر چند در این تصویر مشخص‌تر از تصویر اول است و همانطور که اشاره شد امضای عکاس نشان می‌دهد که او به دستور مستقیم شاه بوم نقاشی‌اش را در مقابل صدراعظم گذاشته است. اما یک اشکال مهم در آن وجود دارد و متأثر از شیوه خاص پرتره کشیدن در دوران قاجار است که دست در صورت واقعی فرد برده می‌شود و فرد تصویر شده را آراسته‌تر و برازنده‌تر از تصویر واقعی او به تصویر کشیده است. شاید همین دلیل است که این تصویر اصالت عکس اول کمتر است. بنا به گزارش آدمیت در زمان بازنویسی کتاب «امیرکبیر و آدمیت» این تصویر در خانواده معتضدالدوله نگهداری می‌شد که گویا به یکی از موزه‌ها - موزه مردم‌شناسی - سپرده شده است.


اما علاوه بر این دو تصویر دیگری وجود دارد که اثر نقاشی غیرایرانی است که احتمال حضور امیر در آن بعید نیست. این را هم آدمیت اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد در پرده نقاشی ملاقات ناصرالدین میرزای ولیعهد با نیکلای اول امپراتور روسیه در ایروان در رجب ۱۲۵۳ است که میرزا تقی‌خان امیرنظام به عنوان یکی از همراهان ولیعهد نقاشی شده باشد. البته با توجه به اینکه در این تصویر به جز ناصرالدین شاه و تزار فرد دیگر مشخص نشده‌اند نمی‌دانیم کدام یک از همراهان ولیعهد، امیرنظام بوده است.


اما جدا از این چند تصویری که در زمان زندگی امیرکبیر باقی مانده است تصاویری نیز هست که بعد از حیات او کشیده شده است. نخستین تصویر به گفته برخی از منابع براساس طرح سیاه قلم از ناصرالدین شاه قاجار توسط ابوالحسن‌خان غفاری کشیده شده است. ناصرالدین شاه که از قتل امیرنظام پشیمان بود به این فکر می‌افتد که تصویر امیر را ثبت کند. او روزی در خلوت خود میانه سیاه مشق‌هایش پرتره‌ای از امیر می‌کشد و به ابوالحسن‌خان می‌دهد تا آن را کامل کند. این تصویر همزمان با یکصدمین سالگرد بنیانگذاری سلسله قاجار، ۲۵ سال بعد از کشته شدن امیر در مرآت‌البلدان منتشر شد. ناصرالدین شاه که اصرار داشت در این کتاب تصویری از امیرکبیر وجود داشته باشد، این طرح را به ابوالحسن‌خان داد و این تصویر به طور واضح از روی اولین نقاشی کشیده شده است اما جزئیات صورت با آنچه ناصرالدین شاه در ذهن داشته تفاوت چشمگیری دارد. این همان تصویر تمام قدی است که در مدرسه دارالفنون با امضای صنیع‌الدوله نگهداری می‌شود و لباس امیر همانی است که در نخستین تصویر هم وجود داشته و دستش را به حمایل میزی کرده است. در این عکس هم باز سرداری بته جقه و کلاه پشمی بلند سیاه را بر سر دارد. اما این تنها تصویری نبود که از امیرکبیر به قلم صنیع‌الدوله باقی مانده است. او تصویری را بعدها برای تصویرسازی هزار و یک شب کشید که در مرآت‌البلدان نیز منتشر شد. او در این تصویر به جای جعفر برمکی، امیر و به جای هارون تصویر ناصرالدین شاه است.


 

در قاب جعبه جادو


برخلاف تصاویر به جای مانده از امیرکبیر خیلی سال بعد از ورود سینما و تلویزیون به ایران طول کشید تا امیرکبیر در قالب سینما و تلویزیون و حتی در عرصه ادبیات وارد شود. سال‌ها ممیزی شیوه کشته شدن امیرکبیر و کشف حقیقت درباره او باعث شد تا حضور او در عرصه هنر دیرتر از سایر چهره‌های تاریخ ایران به نمایش در آید. اما در نهایت هم این علی حاتمی بود که در مجموعه «سلطان صاحبقران» چهره‌ای دراماتیک را به تصویر کشید. در این سریال تلویزیونی که برای نخستین بار آبان ۱۳۵۴ بر قاب تلویزیون نشست حاتمی دو دوره از زندگی ناصرالدین شاه را با بازی جمشید مشایخی به تصویر می‌کشد. در دوره نخست روزهای پایان حضور امیرکبیر بر مسند صدارت است و در لابه‌لای فضای شاعرانه فیلم تقابل میان امیرکبیر با بازی ناصر ملک‌مطیعی و ایرن زازیانس در نقش مهدعلیا را می‌بینیم. نقش عزت‌الدوله همسر امیرکبیر را نیز زری خوشکام (حاتمی) بازی کرده است.


داستان سریال از روز دوازدهم ذیقعده سال ۱۳۱۳ قمری آغاز می‌شود، زمانی که ملیجک با بازی پرویز فنی‌زاده، ناصرالدین‌ شاه را از خواب بیدار می‌کند تا مهیای جشن‌ها و مراسم مربوط به پنجاه سالگی سلطنتش شود. اما ناصرالدین شاه به خاطر پیش‌بینی منجم‌باشی دربار که پیشگویی کرده است پس از پنجاه سال سلطنت ممکن است که علیه جان وی سوءقصدی صورت بگیرد، نگران است. او اعلام می‌کند که مایل نیست کسی را ملاقات کند و سپس رئیس نظمیه و حکیم‌باشی و برخی درباریان را به حضور می‌پذیرد و برای سرگرمی صورت ملیجک را نقاشی می‌کند و به مرور خاطرات خویش می‌پردازد. این‌طور که پیداست شاه از برخی کارهای گذشته خود به خصوص از رفتاری که با میرزا تقی‌خان امیرکبیر (ناصر ملک‌مطیعی) داشته و او را پس از برکنار کردن از صدراعظمی، به قتل رسانده، پشیمان است. به تدریج وی به رؤیایی که ما آن را با فلاش‌بک می‌بینیم، فرو می‌رود و در ذهن خویش کمک‌ها و راهنمایی‌هایی را که امیرکبیر برای بر تخت نشاندن او انجام داده و روز انتصاب امیرکبیر به صدراعظمی و نیز ازدواج او با عزت‌الدوله تنها خواهر تنی شاه را به خاطر می‌آورد. اما اندکی بعد مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه با داماد خویش، امیرکبیر، به دشمنی و لجاجت برمی‌خیزد و نزد دخترش عزت‌الدوله، که به دیدار او آمده است، از امیر بدگویی و گلایه می‌کند. عزت‌الدوله می‌کوشد اختلافات شوهرش با مادر خود، مهدعلیا را برطرف کند که موفق نمی‌شود. نهایتاً عزت‌الدوله همسرش را در جریان حوادث پشت پرده قرار می‌دهد و امیر را از نقشهٔ شومی که مادرش مهدعلیا، علیه او چیده است، آگاه می‌سازد. در این اثنا میرزا آقاخان نوری با بازی جهانگیر فروهر که به جرم اختلاس به کاشان تبعید شده بود نیز نقض قانون کرده و بدون رُخصت وارد تهران می‌شود و از ترس واکنش امیرنظام و برای فرار از مجازات بست می‌نشیند. اما میرزا تقی‌خان امیرکبیر برای پایان دادن به بست‌نشینی میرزا آقاخان زنجیرهایی که او خود را با آن بسته است پاره می‌کند. در مقابل میرزا آقاخان نوری نیز با نفوذ به سفره‌خانهٔ مهدعلیا (مادر شاه) راه تأثیر بر تخت سلطنت را می‌یابد و شروع به توطئه‌چینی علیه امیرنظام می‌کند. او ضمن تبانی با مهدعلیا، با وی هم‌پیمان می‌شود تا دشمن مشترک خود، امیرکبیر، را از میان بردارند. توطئه‌ای که سرانجام به نتیجه می‌رسد و ناصرالدین شاه را به برکناری و سپس قتل امیرکبیر وادار می‌سازد.


به گفته بسیاری از منتقدان علی حاتمی این فیلم را به دنبال ناکامی در فیلم ستارخان ساخت و توانست تا حدودی آن را جبران کند. یکی از مشهورترین دیالوگ‌های فیلم زمانی است که علی‌خان حاجب الدوله با حکم قتل از ناصرالدین شاه به فین کاشان می‌رسد و امیر به او می‌گوید: «... مرگ حق است اما به دست شما بسی مشکل!... اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان می‌کند...»


این فیلم که تنها یک بار در تلویزیون ایران به نمایش در آمد قرار بود با دو فیلم مستقل امیرکبیر و میرزا رضای کرمانی تدوین و پخش شود که با مخالفت زهرا حاتمی این کار متوقف شد. اما یک نکته جالب در این فیلم حضور سعید نیک‌پور در نقش میرزا رضای کرمانی قاتل امیرکبیر است. کسی که در مجموعه «شاه شکار» نیز در همین نقش بازی کرد و بعد از انقلاب نیز مجموعه امیرکبیر را ساخت و خودش نیز در آن در نقش امیرکبیر بازی کرد. این فیلم با همراهی و حمایت بهروز افخمی که مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه یک را داشت ساخته شد. او نیز قصد داشت «سلطان صاحبقران» تازه‌ای را از زاویه دیدی متفاوت بسازد و به همین دلیل نیز نخست بخش میرزا رضا را ساخت و بعد از آن به سراغ امیرکبیر رفت. اما تصویری که نیک‌پور با فیلم‌نامه پرویز زاهدی در دومین اقتباس از زندگی امیرکبیر نشان داد با تصویری که حاتمی در «سلطان صاحبقران» نشان داد خیلی تفاوتی نداشت؛ همان چهره غیرقابل انعطاف و عبوس که البته در عکس‌های امیر نیز دیده می‌شود. این فیلم از شب مرگ محمدشاه و فرار میرزا آقاسی از تهران شروع می‌شد. در دومین سریال امیرکبیر که در سال ۱۳۶۳ و میانه جنگ ساخته شد ایرج راد نقش شاه را بازی می‌کرد. محمد مطیع در این فیلم نقش میرزا آقاخان نوری را بازی می‌کرد. فخری خوروش نیز در نقش مهدعلیا در مقابل امیرکبیر قرار گرفته بود. ژیلا سهرابی نیز نقش عزت‌الدوله را بازی می‌کرد.


نقطه تشابه امیرکبیر دهه شصت با آخرین تصویر از امیرکبیر در تلویزیون در سریال «سال‌های مشروطه» به کارگردانی محمدرضا ورزی بود؛ کارگردانی که سال‌هاست در حوزه تاریخ معاصر به ساخت سریال مشغول است. او در این مجموعه زندگی پنج شاه قاجاریه را به تصویر می‌کشد. نقش امیرکبیر در این فیلم را محمد صادقی بازی می‌کند. انتخابی که شاید با توجه به فیزیک چهره صادقی بی‌ربط‌ترین امیرکبیر تاریخ تصویری ایران به شمار می‌رود.

 


در قاب صحنه


اما این تنها تلویزیون و جعبه جادو نبود که چهره امیرکبیر را در قاب خود ثبت کرده است. صحنه تئاتر نیز نیم نگاهی به صدراعظم نامدار ناصرالدین شاه قاجار داشت و علی رفیعی در نمایش «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار از مرگ میرزا تقی‌خان فراهانی» زندگی او را از چشم جامه‌دار یا خاصه‌تراش مشهور او با بازی رضا ژیان بازخوانی می‌کند. رفیعی برای نخستین بار این نمایش را در سال ۵۶ زمانی که مدیریت تئاتر شهر را برعهده داشت در همین سالن به صحنه برد. در این نمایش که به گفته رفیعی جرقه اصلی آن بعد از خواندن کتاب «امیرکبیر و ایران» آدمیت زده شد سیاوش تهمورث نقش امیرکبیر را در مقابل مهدی هاشمی در نقش ناصرالدین شاه قاجار بازی می‌کرد. البته امیرکبیر در آن اقتباس که باعث کشیده شدن پای رفیعی به ساواک شد به اندازه بازتولید آن در سال ۹۴ پررنگ نبود. رفیعی که در سال ۹۴ آن را در تالار وحدت به صحنه برد این بار مهدی سلطانی را در نقش امیرکبیر در مقابل سیامک صفری در نقش جامه‌دار روی صحنه برد. او در این بازنویسی با همراهی محمد چرمشیر با نگاهی انتقادی به امیرکبیر آن را روی صحنه به تصویر کشید؛ اجرایی که این دوره نیز با عکس‌العمل‌های متفاوتی برای رفیعی همراه بود. بازتولید «خاطرات و کابوس‌ها» آخرین تصویر هنری از امیرکبیر در ایران است. 

کلید واژه ها: امیرکبیر ناصرالدین شاه علی حاتمی سعید نیکپور


نظر شما :