نسل جنگ در عراق(۱)/ نمونه‌ای از ناسیونالیسم دولتی ناموفق

فالح عبدالجبار، استاد عراقی انستیتو مطالعات استراتژیک در بیروت
۰۳ مهر ۱۳۹۰ | ۱۸:۰۳ کد : ۷۳۳۰ گفتگو با تاریخ
گروه‌هایی که نسل جنگ محسوب می‌شوند، حدود ۵/۵ میلیون از جمعیت عراق را تشکیل می‌دادند که تقریبا نیمی از جمعیت ۱۲ میلیونی این کشور در زمان جنگ است...۳ میلیون مردی که جزو نسل جنگ به شمار می‌آیند، برای ارتش سرمایه بسیار بزرگی به شمار می‌آمدند و مجبور بودند تا پیوستن به آن، تلفات جنگ را تحمل کنند. با افزایش تجهیزات جهانی، افراد مسن‌تر هم به میدان جنگ کشیده شدند اما آنها به نسبت نسلی که ما تعریف کردیم، وظایف کمتری برعهده داشتند.
نسل جنگ در عراق(۱)/ نمونه‌ای از ناسیونالیسم دولتی ناموفق
ترجمه: مهسا حامد

 

 

تاریخ ایرانی: هر چند که ما تمام تلاشمان را برای تحقق شعار «جوانان را با خود همراه سازید تا پیروز آینده باشید» به کار می‌بریم، باید سعی کنیم این منبع رشد و قدرت را در دشمنانمان از بین ببریم.

صدام حسین، ۱۵ فوریه ۱۹۷۶

 

 

مقدمه

 

این مطلب به بررسی عوامل شکل‌دهنده دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی نسل جنگ در عراق در طول سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۹۱ می‌پردازد. علاوه بر عناصر داخلی چون اجتماع، اقتصاد و فرهنگ، عوامل بین‌المللی و منطقه‌ای هم در شکل‌گیری این دیدگاه‌ها تاثیر گذاشته‌اند، که تمامی آنها در چارچوب نظام حکومتی موجود در عراق تحقق یافته‌اند. مهم‌ترین درون مایه این بخش، نقشی است که ناسیونالیسم، چه در احساسات مردم عادی و چه در باورهای دولت، برعهده داشته است. جنگ، در اولین قدم برای حفظ حیات خود به ناسیونالیسم در سطح جامعه نیازمند است تا بتواند همه گروه‌های مختلف اجتماعی با عقاید متفاوت را متحد سازد. این موضوع وقتی مهم‌تر می‌شود که ما در جامعه‌ای با تنوع قومیت، مذهب و آداب و رسوم سروکار داشته باشیم. بنابراین می‌توان گفت که عراق کشوری چند تکه بوده که به دنبال راهکاری برای اتحاد می‌گشته است. جنگ ایران و عراق در سپتامبر ۱۹۸۰، علاوه بر افزایش قدرت سیستم امنیتی رژیم، برای یکپارچه ساختن ملت عراق نیز تلاش می‌کرد. تلاشی که در طول جنگ به دنبال ایجاد و گسترش ناسیونالیسم دولتی بود و هرچند که بعد‌ها به چالش کشیده شد، اما در طول جنگ ایران و عراق نسبتا موفق عمل کرد.

 

هسته اصلی این تحلیل‌ها را ماهیت پیچیده ناسیونالیسم شکل داده است که جایی مابین تفاوت فاحش ناسیونالیسم دولتی و میهن‌پرستی مردم عادی قرار گرفته است. ناسیونالیسم دولتی یک ایدئولوژی رسمی جهان عرب است که در اینجا رژیم بعث به طور اقتدارطلبانه‌ای از آن استفاده کرده است (فارغ از استبدادی یا لیبرال بودن رژیم). در مقابل، میهن‌پرستی مردمی، حسی است که مردم یک کشور به سرزمین و ملت خود دارند (در اینجا به عراق) که می‌تواند حتی شامل گروه و حزبی شود که به آن تعلق دارند یا دربرگیرنده تمام جنبه‌های دیگر ملیت خود، چه اقتصادی، چه سیاسی یا فرهنگی نیز باشد. ناسیونالیسم دولتی می‌تواند با میهن‌پرستی مردمی به یک صلح و آرامش برسد و اهدافی در جهت هم داشته باشند یا با آن تضاد و برخورد شدید داشته باشد. در این صورت دومی به تدریج خود را از اولی جدا می‌سازد، تفرقه ایجاد می‌شود و تمایل برای منازعه و جنگ داخلی بیشتر می‌گردد. دانه‌های این تفرقه و جدایی در بازه زمانی بین دو جنگ خلیج فارس کاشته شد ولی در طول جنگ دوم در سال ۱۹۹۱ رشد یافت و به سطح رسید و بر بیشتر افراد «نسل جنگ» غلبه کرد و شکل‌های مختلفی از بی‌علاقگی و عدم حضور در جامعه سیاسی را برای این نسل به ارمغان آورد و در آخر اکثریت آنها در مقابل دولت خود در مارس ۱۹۹۱ صف‌آرایی کردند. بخش عمده‌ای از داستان نسل جنگ عراق که احساس هویت و تعلق خود را از دست داده‌اند، در آن نهفته است.

 

 

نسل چیست؟

 

سوال «نسل چیست؟» خیلی هم بی‌ربط نیست. به عنوان یک مفهوم، کلمه «نسل» در یک ابهام تجربی ـ معنایی فرو رفته است. به طور تجربی، مشکلات این سرزمین از یک پیش‌زمینه اندک برخاسته‌اند. مطالعات جامعه‌شناختی یا انسان‌شناختی در جامعه عراق قبل دوره مورد نظر، در طول، و بعد از آن این موضوع را نشان می‌دهد.‌[۱] از نظر مفهوم، دسته‌های اجتماعی مانند مجموعه، طبقه، گروه یا تشکل کمتر از مفهوم «نسل» ابهام ندارند. به هر حال تمام این واژه‌ها به طور تجربی و با یک تقریب به کار گرفته می‌شوند و تنها در برخی از زمینه‌های تخصصی به طور مشخص تعریف شده‌اند، مثلا یک «مجموعه» ممکن است با توجه به معیارهای اولیه اقتصادی تعریف شده باشد، یا بر اساس تعریف وبر از «موقعیت در بازار»، یا بر اساس تعاریف مارکس شکل گرفته باشد. روابط مالکیت (داشته‌ها و نداشته‌ها). یا حتی بر اساس تفاوت در درآمد خالص یا سایر معیار‌ها و ضوابط اقتصادی تعریف شود. یک طبقه ممکن است با یک روش ساده اقتصادی یا فرااقتصادی تعریف شود، همچنین حدود یک گروه در تعریف فرهنگی خود می‌تواند فارغ از زمان و فضا به خوبی مشخص شود.

 

«نسل»، به عنوان یک گروه غیررسمی اجتماعی می‌تواند در کل ولی نه مشخصا و به طور موقت به عنوان دسته‌ای با مرز مشخص در نظر گرفته شود. مرز آن توسط یک بازه زمانی مشخص به دو صورت می‌تواند ترسیم گردد: در یک سو توسط زمان عینی و متجانسِ فیزیکی که به طور جهانی با تقویم تعیین می‌شود و در سویی دیگر توسط طول زندگی بیولوژیکی سوژه یا سن آن. هر دوی این بازه‌های زمانی کاملا جهانی‌اند، هرچند که ممکن است از نظر فضایی توسط تعاریف قطعی مدرن محدود شوند. به عنوان یک قاعده، گروه‌های اجتماعی کوچک‌تر، غیررسمی‌تر، متغیر‌تر و گوناگون‌تر از مجموعه‌ها و طبقه‌ها هستند. آنها مشتق حد خود هستند، یعنی از عوامل خارجی منسجم شکل گرفته‌اند. به عبارتی دیگر، انسجام آنها به عنوان یک گروه به جای اینکه ذاتی باشد، محیطی، ضعیف و موقتی است. آنچه در مورد گروه‌های اجتماعی در زیر طبقه یا زیرمجموعه یا حتی زیرتشکل به کار گرفته می‌شود، متناسب با فرامجموعه‌ها و فراطبقاتی چون نسل‌هاست.

 

ماهیت نامشخص هر نسل به محض اینکه المان‌های متفاوت مجموعه، قومیت، فرهنگ، جنسیت و آموزش ارایه می‌گردد، کاملا مشخص می‌شود. اما حد و مرز چنین گروه‌های اجتماعیِ فراجمعیتی ممکن است به دلیل سیستم‌های دنیای مدرن جابه‌جا شود. سیستم‌های آموزشی، بوروکراسی، نیروهای مسلح، و رسانه‌های الکترونیکی که فضاهای مرسوم و خاطره‌های جمعی را به وجود می‌آورند، مشخصه‌های متفاوت گروه‌های سنی معینی را ارایه می‌دهند و رسانه‌های جمعی به عنوان وسایل ارتباطی فضاهای فرهنگی، خاطرات جمعی را می‌سازند.

 

برخی از این سیستم‌ها مؤسساتِ رسمی هستند که قدرت نظم و ارزیابی مداوم اعضای اصلی خود را دارند. این سیستم‌ها تمایل دارند نماینده‌های قدرتمند و قانع‌کننده‌ای از تمام جامعه باشند. همانند اتحاد و پیوستگی سربازان یک هنگ یا شاگردان یک کلاس یا طرفداران یک گروه فوتبال یا موسیقی یا گروه کوچک کارمندان یک شرکت. با وجود این، هر یک از قسمت‌های هر نسل که به ناچار (و با تاثر از پیرامون خود) شکل گرفته است، ممکن است ارتباط خود را با گذشته، قومیت یا گروه‌های اجتماعی دیگر حفظ کند. روستائیان، روستا‌ها، عشایر چادر‌ها و شهروندان محله‌های خود را دارند،‌‌‌ همان طور که اعضای یک حزب نظرات خود را بر سایرین ترجیح می‌دهند. بنابراین ما با آگاهی به همه این جنبه‌ها، واژه «نسل» را به کار می‌بریم. اما ویژگی‌هایی که «نسل جنگ» عراق را متمایز می‌کند چیست؟ کدام گروه سنی جزو این نسل هستند و چرا؟

 

برخلاف ایران، نسلی که در جنگ هشت ساله برای عراق جنگیدند، مجبور شدند دو تجربه مخرب دیگر هم در سال‌های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ پشت سر بگذارند. گروه سنی که در اینجا مورد بحث است، اولین خدمت نظامی خود را پیش از آنکه بتوانند هرگونه زندگی اجتماعی را آغاز کنند، گذراندند. در طول سال‌های جنگ، گروه‌های سنی مختلفی به میدان جنگ کشیده شدند. آنهایی که در زمان آغاز جنگ ایران و عراق در سال۱۹۷۷ تنها ۴ سال داشتند، در سال ۱۹۹۱ شرایط لازم برای حضور در جنگ را پیدا کردند. سن خدمت اجباری در عراق ۱۸ سالگی است. فقط دانشجویانی که در حال تحصیل باشند، تا زمانی که درس خود را تمام نکرده‌اند، از خدمت معاف هستند. برخلاف دانشجویان، کارگران، کشاورزان و کارمندان (معمولا آنهایی که شغل آزاد دارند یا بی‌کار هستند) باید در سن ۱۸ سالگی به خدمت نظام وظیفه بروند. دیر یا زود، دانشجویان هم پس از اتمام تحصیلات خود باید به آنها بپیوندند.

 

با این وجود، ما از عبارت «نسل جنگ» برای دو گروه استفاده می‌کنیم: نوجوانانی که دوران مهم زندگی خود را تحت تاثیر جنگ ایران و عراق گذرانده‌اند و جوانانی که قبل از آغاز هرگونه زندگی اجتماعی، مجبور به شرکت در جنگ و دفاع از سرزمین خود شدند.

 

در حالی که گروه‌های سنی دیگر نیز در این تجربه شریک بودند، اما نسل جنگ این بداقبالی را داشت که پیش از آغاز تلاش برای رسیدن به موقعیت‌هایی که سایرین به آنها رسیده بودند، با جنگ روبه‌رو شود: تحصیلات، شغل، خانواده، هویت مستقل و... تفاوتی که این نسل را با سایر افراد این دوره متمایز می‌کند، وجود عنصر جنگ به عنوان مانعی برای ارتقای معمولی جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی‌شان است.

 

 

حدود نسل جنگ

‌‌

همان طور که گفته شد، آنهایی که در بین سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۸ به دنیا آمدند به طور متوالی به خدمت ارتش در می‌آمدند تا ارتش بتواند پشتوانه خود را محکم کند، تا جایی که تعداد افراد نظامی به سرعت به مرز یک میلیون نفر رسید.‌[۲] گروه‌های سنی بالای ۲۴ سال در این بررسی در نظر گرفته نشده‌اند. این ممکن است کمی خودسرانه به نظر بیاید، اما شاخص‌های معرفی شده در اینجا چنین حذفی را لازم دارد.

 

نسل جنگ، که الان معرفی شد، از روی آمارهای رسمی سال ۱۹۷۷ حدود ۵/۵ میلیون زن و مرد روستایی و شهری را شامل می‌شود.[۳] با توجه به سرشماری رسمی دولت، آنهایی که در زمان جنگ بین سنین ۷ تا ۲۴ سال قرار داشتند، به ۴ گروه تقسیم می‌شوند:

۱- گروه سنی الف: ۹-۵ سال

۲- گروه سنی ب: ۱۴-۱۰ سال

۳- گروه سنی ج: ۱۹-۱۵ سال

۴- گروه سنی د: ۲۴-۲۰ سال

 

این گروه‌ها که «نسل جنگ» محسوب می‌شوند، حدود ۵/۵ میلیون از جمعیت عراق را تشکیل می‌دادند که تقریبا نیمی از جمعیت ۱۲ میلیونی این کشور در زمان جنگ است. مردان این نسل ۲۵ درصد کل جمعیت عراق را شامل می‌شدند.‌[۴] این اعداد، وسعت نقشی را که افراد این گروه در طول سال‌های جنگ بر عهده داشتند را مشخص می‌کند.‌[۵] ۳ میلیون مردی که جزو نسل جنگ به شمار می‌آیند، برای ارتش سرمایه بسیار بزرگی به شمار می‌آمدند و مجبور بودند تا پیوستن به آن، تلفات جنگ را تحمل کنند. با افزایش تجهیزات جهانی، افراد مسن‌تر هم به میدان جنگ کشیده شدند اما آنها به نسبت نسلی که ما تعریف کردیم، وظایف کمتری برعهده داشتند. البته که تجربه جنگ برای افراد مختلف یکسان نبوده است: کشاورزان روستایی به نسبت شهرنشینان تحصیل‌کرده، کرد‌ها و آنهایی که از خدمت معاف بودند، به نسبت عرب‌ها تجربیات متفاوتی از جنگ داشته‌اند. سایر قومیت‌ها، تشکل‌ها یا حتی حزب‌های مختلف هرکدام با توجه به شرایط آن موقع، نقش متفاوتی در جنگ ایفا کردند.

 

 

مشکلات و محدودیت‌ها

 

این تحقیق کاملا بر مبنای مصاحبه‌هایی است که با گروه‌هایی از سربازان جوان عراقی، سربازان فراری، اسیرهای جنگی و سربازان قدیمی ارتش از سال ۱۹۸۲ (در ایران) تا سال ۹۱-۱۹۹۰ در اروپای غربی و ۹۸-۱۹۹۴ در آمریکا صورت گرفته است.

 

مجموعه مصاحبه‌های ضبط‌ شده از اسیران عراقی در تهران نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته شده. این اسیران که اکثرا مسیحی و از مذاهب گوناگونی (از جمله کلدانی‌ها و آشوری‌ها) بودند، در یک منطقه نظامی در تهران نگهداری می‌شدند. سری دیگری از مصاحبه‌ها با سربازان شیعه عراقی صورت گرفت که به ایران فرار کرده بودند تا به خانواده‌های تبعیدیشان در تهران و کرج بپیوندند.‌[۶]

 

بیشترین مصاحبه‌ها در سال‌های ۹۱-۱۹۹۰ انجام شد که به جنگ پیش‌رو در سال ۱۹۹۱ و نقش نسل جنگ در آن می‌پردازد.‌[۷] این گروه از نظر تفاوت‌های قومی، دینی، مذهبی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی بسیار گسترده‌تراند. علاوه بر همه اینها، مصاحبه‌های پراکنده‌ای در طول سال‌ها در اروپای غربی، آمریکا و اردن با تبعیدیان یا مهاجران عراقی انجام شده. بیشتر این مصاحبه‌ها با «نسل جنگ» صورت گرفته است.

 

نمونه‌ها به طور تصادفی از مردم عادی و سربازان بین سنین ۲۴ تا ۴۲ انتخاب شده‌اند (اگر سال ۱۹۹۱ را سال پایه در نظر بگیریم). از برخی به طور کامل و دقیق و از برخی دیگر به طور حدودی سوال پرسیده شده است. تعدادی از مصاحبه‌ها هم هدف و ماهیتی متفاوت داشته‌اند و بیشتر به «گفت‌و‌گو» شبیه‌ بودند تا مصاحبه. هدف از تمامی اینها، بررسی نگرش افراد این نسل در قبال جنگ و تعیین عوامل مؤثر در این نگرش بوده است تا بتوان با آن به جامعه‌شناسی این نسل رسید.

 

محدودیت دیگری که این مصاحبه‌ها به همراه داشت این بود که بیشتر مردان تحصیلکرده جزو طبقه متوسط یا متوسط روبه پایین شهری بودند. این موضوع مانع از بررسی تاثیرات قشر روستایی بر جنگ شد. تعداد افرادی که از این طبقه در مصاحبه‌ها حضور داشتند به نسبت تعداد کل افراد این قشر در نسل جنگ، بسیار اندک است.[۸] علاوه بر افراد گروه‌های نظامی، چپ‌ها، کردهای ناسیونالیست، اسلامیون و بیشتر از همه افراد متعلق به حزب بعث، تعداد اندکی هم به طور مستقل در جنگ شرکت کردند. اگر به دقت وقایع سال‌های آخر دهه هفتاد عراق را بررسی کنیم، اندک بودن این گروه مستقل کاملا توجیه‌پذیر است. نهضت مذهبی بعث‌ها در اوج خود قرار داشت و حزب بعث گام‌های بلندی در جهت فراگیر کردن تعالیم خود برداشته بود، به خصوص در میان جوانان و تحصیلکرده‌ها که تحرک و پویایی حیات اجتماعی‌شان به حزب وابسته بوده است.[۹]

 

متاسفانه تمامی این مصاحبه‌ها از مردان این نسل انجام شده، هرچند که در این فصل نسل جنگ به مردانی بر می‌گردد که در یک اتفاق مردانه (جنگ) برای ارتش یک جامعه مردسالار جنگیده‌اند.[۱۰]

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

۱- ماریون فاروک اسلاگلت و پیتر اسلاگلت، «تاریخ عراق مدرن»، در امریکن هیستوریکال ریویو، جلد ۹۶، شماره ۵ (دسامبر ۱۹۹۱).

Marion Farouk-Sluglett and Peter Sluglett, “The Historiography of Modern Iraq,” in The American Historical Review, vol. 96, no. 5 (December 1991), pp. 1408–21.

۲- به جدول شماره ۳ مراجعه شود.

۳- به جدول شماره ۱ و ۲ مراجعه شود.

۴- همان

۵- به جدول شماره ۳ مراجعه شود.

۶- در بهار ۱۹۸۲، من تحقیقی درباره مهاجران عراقی به ایران انجام دادم که شامل تهران، کرج، قم، و سایر شهر‌ها است. جاهایی که شیعیان و کرد‌ها، اسلام جنگ‌طلب و ناسیونالیستی کردی را ارایه می‌کردند. اسیران جنگی مسیحی در تهران نیز بخش دیگری از نسل جنگ عراق را شامل می‌شدند. دکتر حکمت داوود، فیلمساز عراقی، در ضبط و مستند سازی این مصاحبه‌ها کمک بسیاری به من کرد.

۷- «چرا انتفاضه شکست خورد؟»، در عراق و بعد از جنگ‌های خلیج فارس: چشم اندازی به دموکراسی، ویراستار: فرن هزلتون (لندن: زد، ۱۹۹۴)، از ص ۹۷ تا ص ۱۱۷

Consult my contribution, “Why the Intifada Failed,” in Iraq Since the Gulf War: Prospects for Democracy, ed. Fran Hazelton (London: Zed, 1994), pp. 97–117.

۸- به جدول شماره ۲ مراجعه شود.

۹- به جدول شماره ۴ مراجعه شود.

۱۰-  یک مشکل معروف، که تقریبا همه آمارگیری‌ها را محدود می‌کند، ماهیت پیچیده جامعه عراق است که از یک طرف به دلیل اتحاد و انسجام همه جانبه‌اش، و از طرف دیگر به خاطر درهم تنیدگی تفکرات مدرن و سنتی، زبانزد است. این عوامل بر هویت نسل‌های گوناگونی تاثیر گذاشته و بر تصمیمات و مواضعشان تغییر ایجاد کرده است. مشکل بعدی، از دو عامل دیگر سرچشمه می‌گیرد: از طرفی با وجود اینکه بیشترین مطالعات در میان کشورهای خاورمیانه بر روی عراق صورت گرفته است، اما با این حال فقر مطالعات جامعه‌شناسی یا مردم‌شناسی، تقریبا در تمام آمارهای موجود، بسیار مشخص است. ضمن اینکه امکان مبادله آزاد و صریح اطلاعات، به دلیل وجود دولتی اقتدارگرا که به حفظ رازهای خود بسیار اهمیت می‌دهد، به هیچ عنوان وجود ندارد. بنابراین تنها راه موازنه این فقر اطلاعاتی، استفاده از قشر کثیری از این نسل است که مهاجرت کرده‌اند، به همراه افراد بازنشسته نظامی یا رسمی که از سیستم رژیم اطلاعاتی دارند. اگرچه که این منابع بسیار محدود هستند و گاهی تنها به نقل یک تجربه از دوران جنگ محدود می‌شوند. یک آرشیو ۱۰ میلیونی از مستندات سیستم امنیتی و سایر دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم در طول جنگ ۱۹۹۱ توسط انقلابیون کردستان ضبط و به آمریکا فرستاده شد که پس از بررسی توسط نهادهای مرتبط، اکنون بر روی لوح‌های فشرده در دسترس است. نویسنده و مجسمه‌ساز برجسته عراقی، کنعان ماکیا، در این پروژه نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. اکنون با سرپرستی بنیادی عراقی در واشنگتن، همچنان بر روی این مدارک مطالعه و کار می‌شود و تا مشخص شدن نتیجه نهایی چندین سال طول خواهد کشید.

 

 

جداول:

 

 

جدول شماره ۱

 

چهار گروه سنی نسل جنگ که با توجه به جنسیت و روستانشینی یا شهرنشینی، در سال ۱۹۷۷ تفکیک شده‌اند:

گروه سنی

شهریa.

 

روستاییb.

میانگین (a+b)

زن

مرد

 

زن

مرد

5-9

600,350

635,915

 

181,037

427,657

1,844,959

10-14

474,242

524,839

 

251,513

289,365

1,539,959

15-19

353,270

368,338

 

168,685

119,968

1,010,261

20-24

333,182

410,593

 

180,832

191,769

1,116,376

Total

1,761,044

1,939,685

 

782,067

1,028,759

5,511,555

منبع: جمهوری عراق، وزارت برنامه‌ریزی، سرشماری سالیانه، ۱۹۹۲، ص ۳۹

 

 

جدول شماره ۲

درصد مردان روستایی و شهری نسل جنگ و جمعیت کل آنان در سال ۱۹۷۷

دسته بندی

تعداد

%

.aمردان شهری نسل جنگ

1,939,685

 

.bجمعیت کل مردان شهری

3,979,549

a : b. 48.7

.cجمعیت کل شهرنشینان

7,646,054

a : c 25.3

 

 

 

.aمردان روستایی نسل جنگ

1,028,759

 

.bجمعیت کل مردان روستایی

2,203,349

a : b 46.4

.cجمعیت کل روستانشینان  

4,354,443

a : c 23.4

 

 

 

.aمجموع مردان نسل جنگ

2,968,444

a : c 25

.bمجموع کل نسل جنگ (مردان و زنان)

5,511,555

b : c 48.4

.cجمعیت کل

12,000,497

 

پانوشت: همه درصد‌ها به بالا گرد شده‌اند.

منبع: جمهوری عراق، وزارت برنامه ریزی، ۱۹۹۲، ص۳۹

 

 

جدول شماره ۳

تعداد نیروهای مسلح، نیروهای زمینی و نسبت آنها به کل جمعیت (به میلیون) ۸۸ – ۱۹۷۰

 

سال

 a نیروی کار

b  نیروی

مسلح

نسبت a/b

جمعیت

نسبت نیروی مسلح در هر ۱۰۰۰ نفر

1970

2,4

0,062

2,9

9,4

6,6

1975

2,8

0,082

2,9

11,1

7,4

1980

3,2

0,430

13,4

13,2

32,6

1985

4,2

0,788

18

15,5*

51

1988

4,7

1,000

21,3

17,6

57

منبع: عباس النصراوی، اقتصاد عراق: نفت، جنگ و تخریب چشم‌‌انداز و توسعه، ۲۰۱۰ – ۱۹۵۰ (وست پورت، کان، انتشارات گرین وود، ۱۹۹۴)، جدول ۵. ۲، ص ۹۲ و جدول ۸. ۱ ص ۱۵۲. این جدول از گزارش سرشماری سالیانه عراق ص ۳۵ استخراج شده است.

 

 

 

جدول شماره ۴

میزان رشد اراضی شهری و افزایش کارمندان حقوق‌بگیر طبقه متوسط در بین سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۸۷

 

سال

% طبقه متوسط جامعه به جمعیت شهرنشینان

1958

28

1958

34

1987

48

 

کلید واژه ها: نسل جنگ در عراق


نظر شما :