روایت صادق خرازی از روند پذیرش قطعنامه ۵۹۸

۲۸ تیر ۱۳۹۰ | ۱۷:۴۳ کد : ۱۰۵۵ از دیگر رسانه‌ها
سیدمحمد صادق خرازی یکی از دیپلمات‌های ارشد خانواده خرازی است. خرازی پس از پایان جنگ، جایگاه بسیار حساسی در دیپلماسی کشورمان برعهده داشت. این مهم باعث شده تا وی تسلط مناسبی بر روحیه کلی سیاست خارجی ایران داشته باشد. در مصاحبه با وی کوشیدیم تا زوایای پنهان روند پذیرش قطعنامه و واکنش‌ها در عرصه بین‌المللی را بررسی کنیم. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌و‌گوی ما با ایشان است.

 

روند پذیرفته شدن قطعنامه ۵۹۸ و بحث نوشتن آن چگونه طی شد؟

 

دخالت شورای امنیت در جنگ تحمیلی را می‌توان به چند دوره تقسیم کرد. مرحله اول مربوط می‌شود به شش روز ابتدای تجاوز عراق که شورا به غیر از صدور یک بیانیه بی‌محتوا عملا با سکوت خود دست صدام را بازگذاشت تا جایی که ممکن است سرزمین‌های بیشتری را به اشغال خود دراورد. مرحله دوم از زمان صدور اولین قطعنامه شورا یعنی قطعنامه ۴٧٩ در ۶مهر ١٣۵٩ تا زمان آزادی خرمشهر است که شورا ابتدا صرفا برای رفع تکلیف یک قطعنامه بی‌خاصیت صادر کرد که حتی خواستار خروج نیروهای عراق از ایران نشده بود و به مدت کمتر از دو سال سکوت کرد تا اینکه دلاورمردان کشورمان خرمشهر را آزاد کردند و شورا مجبور شد با صدور یک قطعنامه دیگر خواستار عقب‌نشینی به مرزهای شناخته شده بین‌المللی شده و از پیشرفت نیروهای ایرانی جلوگیری کند. مرحله سوم مربوط است به دوره ١٣۶١ تا ١٣۶۶ که قطعنامه ۵٩٨ تصویب شد که شورا چند قطعنامه صادر کرد به غیر از قطعنامه ۵٩٨ تاثیر چندانی در روند جنگ نداشت.

 

روند تدوین قطعنامه ۵٩٨ چندماه به طول انجامید. اعضای دایم شورا که ادامه جنگ و امکان گسترش ان را در جهت منافع خود نمی‌دیدند قطعنامه‌ای را صادر کردند که برای اولین بار تحت فصل هفتم منشور بود که امکان تصویب اقدامات تنبیهی را علیه طرف یا اطراف خاطی فراهم می‌نمود. از زمان تصویب قطعنامه تا زمان برقراری آتش بس حدود یک سال به طول انجامید. ایران از ابتدا این قطعنامه را رد نکرد و تلاش داشت از طریق مذاکره با دبیرکل سازمان ملل به اجرای بند ششم قطعنامه مبنی بر شناسایی آغازکننده جنگ که برای اولین بار مورد توجه شورا قرار گرفته بود، اولویت دهد. از طرف دیگر عراق قطعنامه را پذیرفت و خواستار اجرای فوری ان با آتش‌بس و عقب‌نشینی نیرو‌ها شد. اعضای شورا که می‌دیدند ایران از طریق مذاکره با دبیرکل عملا از اجرای آتش بس سرباز می‌زند دست به کار تدوین اقدامات تنبیهی علیه ایران شدند و حتی پیش نویس قطعنامه تحریم را تهیه کردند. نهایتا در تابستان ١٣۶٧ با پذیرش قطعنامه توسط ایران مذاکرات سیاسی جنگ وارد مرحله جدیدی شد.

 

 

مفاد این قطعنامه چرا در ابتدا پذیرفته نشد و یک سال پذیرفتن آن از جانب ایران به طول انجامید؟

 

موضع ایران از ابتدا معرفی و تنبیه متجاوز بود. در قطعنامه ۵٩٨ برای اولین بار زمینه انجام چنین کاری فراهم شد. ما به جای ان که مانند دفعات قبل برخورد منفی با قطعنامه داشته باشیم تلاش کردیم از طریق مذاکره با دبیرکل اجرای بند ۶ یعنی معرفی آغازکننده جنگ را به عنوان قدم اول بشناسیم و در این مسیر با موفقیت‌هایی همراه بودیم به طوری که دبیرکل طرح اجرایی قطعنامه را تهیه کرد که مورد استقبال ایران قرار گرفت در حالی که عراق ان را رد کرد. به عبارت دیگر به جای رد قطعنامه ما با دبیرکل کار کردیم و وی را مجاب ساختیم که موضوع معرفی آغاز کننده جنگ از اولویت برخوردار است. این فرایند حدود یک سال به طول انجامید و با تحولاتی که در صحنه جنگ رخ داد ایران رسما قطعنامه را پذیرفت و آتش بس برقرار شد.

 

 

نگاه مجموعه نظام به قطعنامه ۵۹۸ چطور بود و این قطعنامه در چه شرایطی پذیرفته شد؟

 

مذاکرات سیاسی جنگ از ابتدا در سطوح بالای نظام مورد بررسی و تصمیم گیری قرار می‌گرفت. در خصوص مذاکرات ۵٩٨ نیز امام (ره) و سران قوا در جریان آن قرار داشتند و مجموعه نظام بر این اعتقاد بودند که به جای رد کردن قطعنامه باید با دبیرکل کار کرد تا بتوانیم به خواسته‌های برحقمان برسیم. قطعنامه در شرایطی پذیرفته شد که امریکا به صراحت بیشتر وارد جنگ شده بود که یک نمونه آن سقوط هواپیمای مسافری ایران‌ایر بود. از طرف دیگر خبرهایی وجود داشت که حاکی از تصمیم عراق به استفاده بیشتر از سلاح‌های شیمیایی حتی علیه شهر‌های ایران داشت. این عوامل به علاوه تحولاتی که در صحنه عملی جنگ به وجود آمده بود منجر به پذیرش قطعنامه توسل ایران شد.

 

 

نوع برخورد کشورهای عربی در سازمان ملل با ما چگونه بود؟

 

از ابتدای جنگ اکثر کشورهای عربی مواضعی ضد ما داشتند. در حقیقت حمایت‌های گسترده عملی این کشور‌ها از صدام در صحنه سیاسی ترجمه می‌شد به حمایت از مواضع عراق در سازمان‌های بین‌المللی از جمله در سازمان ملل. در طول جنگ ما شاهد بودیم که هماهنگی زیادی بین هیات‌های سیاسی اکثر کشورهای عربی و عراق در سازمان‌های بین‌المللی وجود داشت و خواسته‌های عراق مورد حمایت این کشور‌ها قرار می‌گرفت

 

 

فضای رفتاری و نوع رفتار عراقی‌ها در روند پذیرش قطعنامه چه بود؟ آیا عراق واقعا به دنبال صلح بود؟ را بعد از پذیرش قطعنامه، عراق نقاب صلح‌لبی را کنار زد و حمله سراسری به ایران را شروع کرد که منجر به اشغال ایران مانند روزهای اول جنگ شد؟ و بعد از آن جریان حمله عراق به کویت چگونه رخ داد؟

 

همان طور که عرض کردم رفتار عراق در طول جنگ متفاوت بود. آ‌نها در ابتدای جنگ خواهان آتش‌بس نبودند. سپس چندین سال بر طبل لزوم برقراری آتش‌س می‌کوفتند و در ماه‌های آخر جنگ می‌خواستند که آتش بس به تعویق بیفتد تا بتوانند از طریق اشغال مجدد سرزمین‌های ایران در مذاکرات سیاسی دست بالا را داشته باشند. برخورد آن‌ها با قطعنامه ۵٩٨ نیز از این قاعده مستثنی نبود. عراق ابتدا قطعنامه را پذیرفت و سپس با طرح اجرایی دبیرکل مخالفت کرد و در ‌‌نهایت با وقت‌شی می‌خواست آتش بس را به تعویق اندازد. رژیم صدام از ابتدا صلح‌طلب نبود و به دنبال جدا ساختن بخشی از ایران بود. فریادهای صلح طلبی عراق نیز حاکی از فرصت طلبی آن رژیم بود وگرنه همه می‌دانستند که ماهیت رژیم صدام با تجاوز و خونریزی عجین بود کما اینکه در جریان اشغال کویت این موضوع یک بار دیگر به اثبات رسید. عرق همیشه کویت را به عنوان یکی از استان‌های خود قلمداد می‌کرد اگرچه این موضوع را به صراحت عنوان نمی‌کرد. حمایت‌های بی‌دریغ کویت از عراق در طول جنگ ایران و عراق نیز منجر به از بین رفتن این ادعا نشد. عراق می‌پنداشت پایان جنگ با ایران زمینه مناسبی را برایش فراهم کرده تا ادعای خود را نسبت به کویت عملی کند. لذا رژیم عراق با زمینه‌سازی‌های مختلف به کویت تجاوز کرد و این کشور را اشغال نمود.

 

 

روند چانه‌زنی ایران و عراق بر سر گرفتن غرامت در جریان قطعنامه چطور بود؟ آیا ما توانستیم از عراق غرامت بگیریم، ما قطعنامه را نمی‌پذیرفتیم به خاطر اینکه سازمان ملل حاضر به اعلام متجاوز بودن عراق نبود... وهم به خاطر اینکه غرامت جنگ را باید از عراق به خاطر خسارت هایی که به ما زد مشخص می‌شد؟

 

اولین نکته‌ای که لازم است تاکید کنم این است که ایران محق است که به عنوان قربانی تجاوز موضوع غرامت را پیگیری کند. گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل در پاییز ١٣٧٠ مبنی بر اینکه عراق مسوولیت جنگ را بر عهده دارد زمینه لازم برای دریافت خسارت‌های وارده بر کشورمان در طول ٨ سال جنگ را فراهم کرده است اگرچه دبیرکل در‌‌ همان گزارش به نحوی خواستار عدم پیگیری موضوع شده است. نکته دوم این است که موضوع غرامت در قطعنامه مورد اشاره قرار نگرفته است و‌‌ همان طور که گفتم صرفا موضوع مسوولیت جنگ دربند ۶ قطعنامه آمده است. لذا بر اساس گزارش دبیرکل و شواهد مستند دیگر می‌توانیم موضوع غرامت را با دولت عراق پیگیری کنیم.

 

 

نمایندگان ایران در سازمان ملل چگونه عمل می‌کردند؟ آیا از موضع ضعف بود یا قوت؟

 

نمایندگان ایران همواره از منافع کشورمان دفاع کرده‌اند. جلسات متعدد سازمان ملل، غیرمتعهد‌ها، کنفرانس اسلامی و دیگر جلسات بین‌المللی بار‌ها شاهد پیگیری بحق خواسته‌های کشورمان در موضوع جنگ بود. بار‌ها هیات‌های کشورمان با نمایندگان صدام و حامیان وی درگیری‌های شدید لفظی شدید داشتند که در برخی اوقات ساعت‌ها از وقت اجلاس‌ها به این موضوع اختصاص داده می‌شد. البته بعد از تصویب قطعنامه ۵٩٨ و به دنبال اتخاذ سیاست همکاری با دبیرکل در طرح اجرایی‌اش که با مخالفت عراق همراه بود موضع ما تهاجمی‌تر شد و عراق را وادار به مخالفت با دبیرکل کردیم.

 

 

صلح‌بانانی که آمدند و حائل بین عراق و ایران شدند از کجا آمدند؟ چه اقداماتی انجام گرفت؟ و چه زمانی این منطقه را ترک کردند؟

 

 نیروهای سازمان ملل تحت عنوان یونیماگ از کشورهای مختلف بودند و بر اساس بند اول قطعنامه مسوولیت نظارت بر آتش بس و عقب نشینی به مرزهای شناخته شده بین‌المللی را بر عهده داشتند. با عقب‌نشینی عراق از مناطق اشغالی ایران کار نیروهای یونیماگ عملا به پایان رسید و بعد از اشغال کویت توسط عراق از منطقه خارج شدند.

 

 

منبع: هفته‌نامه پنجره

 

کلید واژه ها: صادق خرازی قطعنامه 598


نظر شما :