پاسخ خسروشاهی به روحانی: امام موسی صدر به اصرار بهشتی با شاه ملاقات کرد

۰۸ دی ۱۳۹۰ | ۰۴:۲۵ کد : ۱۶۴۹ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: سیدهادی خسروشاهی در گفت‌وگو با ماهنامه نسیم بیداری به مقاله‌ای که سیدحمید روحانی در شماره اخیر فصلنامه ۱۵ خرداد در نقد خاطرات سیدصادق طباطبایی نوشته، پاسخ داد.

 

وی بدون اشاره به نام حمید روحانی، انتقادهای وی از امام موسی صدر در این مقاله را «دور از حق و عدل و انصاف» خواند و گفت: متاسفانه علاوه بر مخالفت‌های نخستین که در قبال عملکرد امام موسی صدر در لبنان و بعضی محافظ متحجر حوزه‌های نجف و قم به وجود آمد، در برهه‌ای از زمان نیز انتقادهای تند و غیرمشروعی از بعضی اقدامات ایشان، مانند دیدار با شاه مقبور مطرح شد و تا مرحله اتهام خیانت پیش رفت. اگر کسی امام موسی صدر را نمی‌شناخت، این اتهامات می‌توانست او را دچار شک و تردید کند. متاسفانه چند نفر از این عناصر، خود را وابسته به امام خمینی قلمداد کردند و با پوشش دفاع از اهداف امام، به هجمه و حمله ناجوانمردانه پرداختند و حتی ایشان را عامل امپریالیسم و صهیونیسم نامیدند! با استناد به همین اتهامات دوستان ایرانی، بعد‌ها سرهنگ قذافی جنایتکار، ایشان را عامل و مزدور شاه ایران و نماینده ساواک در لبنان و جهان عرب نامید.

 

وی افزود: البته ما فکر می‌کردیم که عدم صحت این اتهامات، با گذشت زمان برای همگان روشن شده است، اما متاسفانه در همین ماه گذشته مورخ محترمی که از دوستان قدیمی است، مطالبی در مقاله‌ای مطرح ساخته که دور از حق و عدل و انصاف است. برای روشن شدن امور و توضیح حقایق، نخست سطوری از آن مقاله که در صفحات ۱۹۰ و ۱۹۱ شماره تابستان سال نود فصلنامه ۱۵ خرداد منتشر شده است را نقل می‌کنم: «... نگرانی و ناراحتی فرزندان انقلاب و مبارزان اسلامی از آقای موسی صدر، نه برای این بود که نامبرده امام را به عنوان مرجع اعلام نکرده است، بلکه به ارتباط آشکار و پنهان او با رژیم شاه و دیگر رژیم‌های ضد مردمی و دست نشانده در منطقه مربوط بود؛ چنان که هر روحانی دیگری روی هر انگیزه و بهانه‌ای با رژیم شاه در ارتباط بود از نظر ملت ایران به ویژه مبارزان و مجاهدان راه خدا، مردود شمرده می‌شد، مانند آقای شریعتمداری که چون با مقامات دولتی با دستاویز وساطت برای جهان انسان‌ها روابطی به مراتب کمرنگ‌تر از روابط آقا موسی صدر داشت، از نظر ملت ایران زیر سوال بود و همچنین آقای خویی با آن مقام والای روحانی و علمی، آنگاه که با فرح پهلوی دیدار کرد، از نظر ملت مبارز ایران زیر سوال رفت... آقا صادق ـ طباطبایی ـ ارتباط آقا موسی صدر با رژیم فاسد پهلوی و دیدار او با شاه را چنین توجیه می‌کند که بنا به پیشنهاد آیات شهید مطهری، بهشتی و... برای نجات جان چند تن از سران نفاق مانند حنیف‌نژاد بوده است!! این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت که مردان مبارز و انقلابی معمولا از کسانی می‌خواستند که برای نجات یک زندانی در پیشگاه ملوکانه وساطت کنند که می‌دانستند با دربار و درباریان در ارتباط هستند؛ لذا از رابطه‌ آن‌ها با رژیم حاکم، دست کم در مواردی که امکان داشت تا به نفع مبارزان کاری صورت دهند، استفاده می‌کردند... ارتباط آقای سیدموسی صدر با رژیم شاه تنها به دیدار او با شاه محدود نمی‌شد؛ او در لبنان و ایران با مقامات دولتی و درباری ارتباط‌هایی داشت و حتی یک بار ملکه پهلوی (مادر شاه) ـ بنابر گفته برخی از ایرانی‌ها ـ شبی در لبنان میهمان آقای موسی صدر بود و روابط نزدیک او با دیکتاتور‌ها و ارتجاع منطقه، مایه بدبینی و ذهنیت منفی آزادی‌خواهان منطقه شده بود.»

 

خسروشاهی سپس توضیح داد: در توضیح امر و پاسخ به اتهامات، نخست جملاتی از امام خمینی را درباره امام موسی صدر و خدمات وی نقل می‌کنم؛ امام خمینی(ره) در دیدارهای متعدد خود با خانواده امام موسی صدر، جمعی از اعضاء جنبش امل، کادر رهبری سازمان امل، کودکان لبنانی و مناسبت‌های دیگر امام موسی صدر را «فرزندی از فرزندان» خود می‌نامند. آیت‌الله خویی(ره) نیز در رابطه با به حضور پذیرفتن فرح دیبا ـ همسر شاه ـ در نامه‌ای به یکی از مراجع قم، ضمن رد اتهام پذیرفتن هدیه و یا اهداء یک انگشتری برای شاه!، درباره اصل موضوع چنین می‌نویسند: «... فرح اینجا آمد و من رفتار غلط و ظالمانه شاه را به عنوان اعتراض با او مطرح کردم و او هم ناراحت شد و خیلی زود از منزل ما بیرون رفت...» باز در مورد دیدار فرح از آیت‌الله خویی ـ در نجف اشرف ـ آیت‌الله شیخ محمد قوچانی، یکی از اصحاب بیت امام در نجف، در خاطرات خود می‌گوید که حکام بعثی عراق از او به گرمی استقبال کردند و مراسمی را برگزار کردند و ترتیب سفر او به نجف و دیدار با آیت‌الله خویی را برنامه‌ریزی کردند. پس از سفر فرح به نجف، در دیدار با آیت‌الله خویی، ایشان می‌گویند که «به شاه بگوید که دست از خون‌ریزی بردارد و جوانان مردم را قتل نرساند» و سپس توضیح می‌دهد که این امر موجب ناراحتی مبارزین شد و حرف و حدیث زیاد شد و خبر در پاریس به امام رسید و معظم‌ له پیام دادند که: «... من صحبت کردن درباره قضیه ملاقات آیت‌الله خویی با فرح را حرام می‌کنم. درباره این موضوع هیچ‌کس حق ندارد حرف بزند. پس مساله را دفن و زیر خاکش کنید...» این روایت در جلد اول کتاب خاطرات سال‌های نجف که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی انتشار یافته، درج شده است.

 

وی در ادامه تصریح کرد: در مورد ملاقات امام موسی صدر با شاه هم که مورد اعتراض مخالفان ایشان است، باید توجه داشت که ایشان در آن سفر، قصد ملاقات با شاه را نداشت، چرا که در سفر و ملاقات قبلی گویا شاه وعده‌ای داده بود که به ساختن بیمارستان شیعیان در لبنان کمک کند و بعد «سرهنگ قدر» سفیر شاه در لبنان، این کمک مالی را مشروط به ذکر نام شاه در بالای کتیبه بیمارستان کرده بود که امام موسی صدر هم این شرط را رد کرده و کمک را نپذیرفته بود، به همین دلیل تمایلی به دیدار نداشت. بله، اصرار بعضی از بزرگان، مانند شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی برای مقالات با شاه، در راستای نجات جوانانی بود که به خاطر اسلام‌خواهی به اعدام محکوم شده بودند و ایشان هم سرانجام آن را پذیرفت.

 

خسروشاهی گفت: شادروان علی حجتی کرمانی در خاطرات خود درباره علل مطرح شدن ضرورت این ملاقات که با حضور اینجانب در منزل آیت‌الله شریعتمداری، توسط شهید مطهری مطرح شد، در صفحه ۳۸۵ یادنامه امام موسی صدر چنین می‌نویسد: «... من یادم هست و خودم حضور داشتم. آقای خسرو شاهی هم بودند که مرحوم شهید مطهری به یکی از مراجعان آن زمان گفت که آقا!، آقای موسی صدر چند روز دیگر وارد ایران می‌شود؛ آیا نمی‌خواهید ایشان را پیش یکی از مقامات بفرستید که این به‌ها مردم را نکشند؟ و آن مرجع در پاسخ به شهید مطهری گفت: اجازه بدهید ایشان بیاید و ببینیم چه کار می‌شود کرد؟» مرحوم حجتی سپس اضافه می‌کند: «... یادم هست در منزل شهید بهشتی بودیم، تعدادی از دوستان بودند. آقای عبدالمجید معادیخواه هم حضور داشتند و شهید بهشتی به امام موسی صدر اصرار می‌کردند که شما در این زمینه یک ملاقاتی با شاه بکنید؛ بلکه بتوانید جلوی ریختن خون این بچه‌ها را بگیرید و اصرار می‌کردند که این ملاقات انجام بگیرد.» البته خاطرات بنده هم درباره این موضوع در صفحه ۴۸۸‌‌ همان کتاب چاپ شده، آمده است... و اتفاقا هر دو خاطره در سال ۱۳۷۴، توسط جناب آقای مهندس محسن کمالیان ثبت و ضبط شده و سپس در کتاب فوق به تفصیل نقل شده است. در پایان این بخش هم باید بگویم اصولا ملاقات مراجع عظام و علماء کرام با سلاطین و دیدار آنان با شاهان از گذشته‌های دور تا عصر ما، در راه مصلحت اسلام، یک روش عادی و معمولی بوده و شامل آن استنکاری که در زمان ما به وجود آمد، نبود.

کلید واژه ها: امام موسی صدر خسروشاهی آیت الله بهشتی حمید روحانی


نظر شما :