مرگ ژنرال لهستانی که با کودتا آمد و با انتخابات رفت

مایکل تی کافمن و نیکلاس کولیش/ ترجمه: شیدا قماشچی
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ | ۱۴:۵۰ کد : ۴۳۵۶ تاریخ جهان
مرگ ژنرال لهستانی که با کودتا آمد و با انتخابات رفت
تاریخ ایرانی: ژنرال وویچخ یاروزلسکی، آخرین رهبر کمونیست لهستان در سن ۹۰ سالگی در ورشو درگذشت. او در سال ۱۹۸۱ تانک‌ها را روانه کرد تا جنبش‌های دموکراسی‌خواه «سولیدارنوچ» را سرکوب کنند و رهبری نظامی که از آن پرورش یافته بود را ادامه داد.

 

مسوولین بیمارستان نظامی ورشو، علت مرگ او را حملهٔ قلبی تشخیص دادند که در ابتدای ماه می به آن مبتلا شده بود. او چند ماه پایانی عمر خود را در این بیمارستان سپری می‌کرد و برای معالجهٔ سرطان تحت درمان قرار گرفته بود.

 

ژنرال یاروزلسکی رهبری حکومتی را به عهده داشت که در دههٔ هشتاد میلادی بسیار بدنام و منفور بود. چندین دهه پیش از آن نیز به عنوان یکی از مقامات حزب تمام تلاشش را کرد تا بنیاد‌های کمونیسم شوروی را در لهستان محکم سازد؛ تلاشی که حتی استالین، بنیانگذار این امر، آن را بیهوده می‌شمرد و آن را به «نهادن زین بر گاو» تشبیه می‌کرد.

 

در ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ ژنرال سرسخت با عینک دودی و صورت گرد، حوادث را به نحوی پیش راند که جایگاهی پست و خفیف برای خود در تاریخ رقم زند. در آن شب، هنگامی که بسیاری از مردم لهستان در خواب بودند، اعلام حکومت نظامی کرد و به ارتش دستور داد تا جنبش اتحادیه همبستگی لهستان را سرکوب کند؛ اتحادیه‌ای که تلاش‌هایش برای دستیابی به آزادی، تمام دفا‌تر مرکزی حزب کمونیست از برلین شرقی تا مسکو را تهدید می‌کرد.

 

در ساعت ۶ صبح یکشنبه، درحالیکه سرباز‌ها به خیابان ریخته بودند، ژنرال ملت را خطاب قرار داد: «کشور ما در مرز سقوط قرار گرفته است. اعتصاب، تهدید و اعتراض بسیار معمول شده است، حتی دانشجویان نیز به این ماجرا کشیده شده‌اند. بیشتر و بیشتر شاهد ترور، وحشت، محاکمه اراذل و اوباش و باج‌گیری هستیم. موج جنایت و دزدی سراسر کشور را فرا گرفته است.»

 

ژنرال یاروزلسکی (نام کاملش وُیتس- یِخ یارو-زِل-سکی تلفظ می‌شود) اعتراض داشت که چرا دولت، که اتحادیه همبستگی را به رسمیت شناخته بود، بیش از حد در برابر جنبش تحمل و صبر و نرمی نشان می‌دهد. او پرسید: «یک نفر تا چه مدت منتظر هوشیار شدن مردم می‌ماند؟»

 

او بعد‌ها اعلام کرد که از طرف دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست در شوروی، لئونید ال. برژنف تحت فشار بوده تا جنبش همبستگی را تحت کنترل درآورد و از خطر آن برای حزب کمونیسم بکاهد. سپس اعلام کرد که ژنرال ویکتور جی. کولیکف، فرمانده روسی نیروهای پیمان ورشو نیز در آن لحظه در ورشو حضور داشته است.

 

تحت حکومت نظامی، شورای ارتش ملی به رهبری ژنرال یاروزلسکی به قدرت رسید. عملیات جنبش همبستگی به حالت تعلیق درآمد و رهبرانش دستگیر شدند. هرگونه تجمع عمومی ممنوع و کتاب‌ها سانسور شدند، هزاران نفر دستگیر و بسیاری از مدارس و دانشگاه‌ها نیز تعطیل شدند. حکومت نظامی و خاموشی شبانه اعلام شد و مرزهای لهستان بسته شد.

 

سه روز بعد، ارتش لهستان بر اعتصاب‌کنندگانی که معدن ذغال سنگ وُیجک را به اشغال درآورده بودند آتش گشود و ۹ کارگر را کشت. ژنرال یاروزلسکی به باد انتقاد گرفته شد. در اروپای غربی هزاران نفر تظاهرات کردند. رونالد ریگان آماده شد تا تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی علیه لهستان به اجرا درآورد.

 

جنبش اتحاد همبستگی به مدت هفت سال غیرقانونی محسوب می‌شد. اعتصاب‌ها فروکش کردند ولی واحد‌های مخفی اتحادیه، فرهنگ زیرزمینی را گسترش دادند و انحصار حزب کمونیست را با روزنامه‌ها، مجلات، کتاب‌ها و جزوه‌های آموزشی مخفیانه زیر سؤال بردند.

 

با پایان سال ۱۹۸۳ هزاران نفر از زندانیان آزاد شدند و از میزان فشار‌ها کاسته شد. ژنرال یاروزلسکی از به دست آوردن همدردی و همکاری برخی از اعضای جنبش همبستگی خوشنود بود، ولی تندروهای کمونیست به او حمله کردند.

 

در پایان سال ۱۹۸۴ اعضای پلیس مخفی، یک کشیش طرفدار جنبش همبستگی (یرزی پاپیلوسکو) را به قتل رساندند. بیشتر مردم این حرکت را تهدیدی از سمت تندروهای حزب بر ضد سیاست‌های آزادی‌خواهانهٔ ژنرال یاروزلسکی تفسیر کردند. او نیز در پاسخ، افسران پلیس مخفی را به دادگاه علنی کشاند، امری که در هیچ کشور کمونیستی سابقه نداشت. هر چهار نفر آن‌ها به زندان‌های طولانی مدت محکوم شدند که این حکم نیز بی‌سابقه بود.

 

اتحاد جماهیر شوروی از یک خلاء بی‌سابقه در رهبری رنج می‌برد، هر سه رهبر آن - برژنف، یوری آندروپوف و کنستانتین چرننکو – در یک دورهٔ ۲۶ ماهه از دنیا رفته بودند. هنگامی که میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ در مسکو به قدرت رسید و سیاست‌های اصلاح‌طلبانه در پیش گرفت، ژنرال یاروزلسکی به سرعت خود را با او متحد کرد.

 

گورباچف با ژنرال یاروزلسکی ۶۲ ساله احساس تجانس بیشتری می‌کرد تا دیگر رهبران ۷۰ و ۸۰ سالهٔ بلوک شرق همچون نیکولای چائوشسکو، رهبر رومانی و گوستاو هوساک از چکسلواکی و اریش هونکر از آلمان شرقی. عکس‌هایی که از پیمان ورشو در آن دوران باقی مانده، ژنرال یاروزلسکی و گورباچف را در حال بحث‌های داغ نشان می‌دهد در حالیکه دیگر رهبران مغموم به نظر می‌آیند.

 

تا سال ۱۹۸۸ فضای لهستان دیگر بسیار تغییر کرده بود. گروه‌های سیاسی اپوزیسیون اگرچه هنوز غیرقانونی به شمار می‌آمدند ولی در حال شکوفایی بودند و اعتصاب‌های زیادی در شهر گدانسک شکل می‌گرفت. با وجود اعتراض تندروهای حزب، ژنرال یاروزلسکی تصمیم گرفت با رهبران اتحادیه همبستگی که خود باعث به زندان افتادن آن‌ها شده بود، مذاکره کند.

 

پس از ۹ ماه جنبش همبستگی اجازهٔ قانونی پیدا کرد تا در پارلمان نماینده داشته باشد، برای نخستین بار انتخابات آزاد و دموکراتیک در یک کشور کمونیستی شکل گرفت. انتخابات در ژوئن ۱۹۸۹ برگزار شد و نتیجه آنکه تمامی کاندیداهای کمونیست که وارد رقابت شده بودند شکست خوردند. دولتی با اکثریت غیرکمونیستی تشکیل شد. در آگوست ۱۹۸۹ آخرین کنگره کمونیست‌ها برگزار شد. ژنرال یاروزلسکی به رهبری حزب برگزیده شد، با وجود قدرت قابل توجهش از استفاده از این قدرت سر باز زد و آن را به نخست‌وزیر تادئوش مازوویتسکی از اتحاد همبستگی واگذار کرد.

 

ژنرال پس از پایان یکسال از دورهٔ شش ساله‌اش استعفا داد تا راه را برای انتخابات ریاست جمهوری جدید باز کند؛ انتخاباتی که در آن لخ والسا رهبر اتحاد همبستگی، پیروز شد. همان ژنرالی که همبستگی را در هم کوبیده بود به کمک لهستان شتافت تا بدون جنگ و خونریزی کمونیسم را بیرون براند و باقی کشورهای عضو پیمان ورشو نیز از الگوی او پیروی کردند. او شاخه‌ای را که مدت‌ها ایستاده بود کاملا قطع کرد.

 

وویچخ ویتلد یاروزلسکی در ۶ جولای ۱۹۲۳ در یک زمین کشاورزی بزرگ در شرق لهستان در منطقه‌ای به نام لوبلین به دنیا آمد. پدرش مدیریت این زمین کشاورزی را به عهده داشت. خانوادهٔ آن‌ها رومن کاتولیک‌های محافظه‌کاری بودند که ریشه‌های اشرافی داشتند و برای استقلال لهستان مبارزه کرده بودند. وویچخ تنها پسر خانواده بود و به یک مدرسه شبانه‌روزی خارج از ورشو فرستاده شد، مدرسه‌ای که توسط کشیش‌ها اداره می‌شد. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ هنگامی که لهستان به اشغال نیروهای آلمان درآمد و جنگ جهانی دوم آغاز شد، وویچخ و خانواده‌اش به همراه صد‌ها هزار لهستانی راهی شرق شدند و به عنوان کارگر مزرعه در لیتوانیا مشغول به کار شدند. در آنجا بود که استالین مطابق معاهده‌اش با هیتلر، شرق لهستان و کشورهای بالکان را به تسخیر درآورد. اکثر لهستانی‌های آواره در نظر استالین ستون پنجم محسوب می‌شدند و در نتیجه به اردوگاه‌های کار اجباری در روسیه فرستاده شدند.

 

در بیوگرافی رسمی یاروزلسکی به ندرت به جزئیات اقامتش در روسیه اشاره شده و حتی در سال‌های پایانی نیز از زندگی‌اش در روسیه حرفی به میان نیامد. اما تنها خواهر او ترزا که در زمان آغاز جنگ ۱۱ سال داشت خاطراتش را بازگو کرده که همواره توسط نویسنده‌های لهستانی نقل قول می‌شود. او می‌گوید که پدرشان به اردوگاه‌های کار سیبری فرستاده شده بود و او، مادر و برادرش در نواحی شرقی اسکان داده شده بودند. پدرش در نهایت آزاد شد و موفق شد تا خانواده‌اش را بیابد ولی از آنجایی که بسیار ضعیف و بیمار شده بود اندکی بعد جان خود را از دست داد.

 

از بازماندگان یاروزلسکی همسرش باربارا است که در سال ۱۹۶۱ با او ازدواج کرد و دخترشان مونیکا. پس از آنکه هیتلر پیمانش با استالین را شکست و به مناطق شرقی حمله کرد، یاروزلسکی به مدرسهٔ افسری شوروی فرستاده شد و افسر پیاده نظام نیروی لهستان تحت حمایت شوروی شد و همراه ارتش سرخ برای آزادی ورشو جنگید و در مبارزات اُدِر و اِلب شرکت کرد و در فتح برلین توسط شوروی نیز حضور داشت. یاروزلسکی زخمی شد و چندین مدال شجاعت دریافت کرد. هنگامی که جنگ به پایان رسید او در لباس نظامی به مبارزه با گروهک‌های ضد کمونیستی پرداخت.

 

او به عضویت حزب کمونیست درآمد و ارتقای رتبه یافت تا جایی که در سن ۳۳ سالگی جوان‌ترین ژنرال ارتش لهستان شد. او در سال ۱۹۶۰ کمیسر سیاسی ارتش شد، مقامی که می‌بایست به تائید کرملین می رسید. ژنرال یاروزلسکی در سال ۱۹۶۱ عضو پارلمان لهستان شد و در سال ۱۹۶۸ به وزارت دفاع رسید. در سال ۱۹۷۰، هنگامی که کارگران در بنادر بالتیک به خیابان‌ها آمدند، لخ والسا نیز یکی از آن‌ها بود، ارتش به معترضین شلیک کرد و حداقل ۴۴ نفر از آن‌ها را کشت.

 

یکسال بعد از این خشونت‌ها ژنرال یاروزلسکی عضو کامل پولیت بورو (کمیتهٔ اجرایی حزب) شد و در سال ۱۹۷۳ به عنوان ژنرال چهار ستارهٔ ارتش ارتقا یافت. سه سال بعد هنگامی که کارگران بار دیگر تظاهرات کردند تا راه را برای جنبش همبستگی هموار سازند، ژنرال یاروزلسکی در برابر تندروهای حزب مقاومت کرد: «ارتش لهستان بر کارگران لهستانی آتش نمی‌گشاید.» اما پنج سال بعد و تحت نظارت او این اتفاق افتاد.

 

جامعهٔ لهستان به نقطهٔ جوش رسیده بود. اقتصاد لهستان از بین رفته بود، روشنفکران منتقد با کارگران متحد شده بودند و جمعیت کاتولیک لهستان هر روز بیشتر به حمایت از پاپ ژان پل دوم لهستانی می‌پرداختند که به مخالفت با قوانین شوروی شهره بود.

 

ادوارد گیرک، رهبر لهستان در آغاز ۱۹۷۰، بعد از آنکه از پس کنترل ناآرامی‌های کارگری برنیامد، در سپتامبر ۱۹۸۰ استعفا کرد. استانیسلاو کانیا جانشین او شد، او تلاش می‌کرد در مرز باریکی پیش برود و اتحادیه همبستگی را خوشنود سازد و در عین حال لهستان را در اقمار اتحاد جماهیر شوروی نگاه دارد. ناآرامی‌ها ادامه پیدا کردند. گروهی با نام اتحاد روستایی، کشاورزان را سازماندهی کردند. دانشجویان خواهان آزادی بیشتر در مواد درسی‌شان شدند. در مسکو برژنف ناراضی به نظر می‌رسید. در ۱۱ فوریه ۱۹۸۱ ژنرال یاروزلسکی جانشین نخست‌وزیر کانیا شد، کانیا راجع به جانشینش اینگونه گفت: «اکنون که ابرهای سیاه آسمان لهستان را پوشانده‌اند، او لایق‌ترین مرد برای زمامداری امور است.»

 

ژنرال یاروزلسکی تلاش کرد تا با دانشجویان، رهبران همبستگی، کشاورزان و کلیسای کاتولیک به توافق برسد، اما کارگران پارچه‌بافی در شهر وُج اعتصاب کردند و اقتصاد دچار رکود شد. پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی فشار‌ها را افزایش داد، ژنرال یاروزلسکی تهدید کرد که به پلیس و ارتش دستور مداخله خواهد داد تا «هرگونه تمایلات آنارشیستی» را سرکوب کنند. در‌‌ همان سال کانیا از رهبری حزب استعفا داد و این مقام نیز به ژنرال یاروزلسکی رسید. او اکنون در مقام رئیس دولت، حزب کمونیست و ارتش قدرت بی‌سابقه‌ای داشت و آماده بود تا ارتش را وارد عمل کند.

 

در سال‌های پایانی، ژنرال یاروزلسکی به سختی مجروح شد، در مراسم امضای کتابش یک کشاورز که او را مسوول ورشکستگی‌اش می‌دانست، با آجر به او حمله کرد. اما او توانست بهبود بیابد و به تلاش‌هایش برای اعاده حیثیت از نامش ادامه دهد. در سال ۱۹۹۶، به یکی از مخاطبین در دانشگاه تگزاس گفت: «ساختار حکومت فلج شده بود» و اعتصاب قریب‌الوقوع بود. او ادامه داد: «ما با گرسنگی، سرما و بی‌برقی مواجه بودیم. هفته‌های پیش از آغاز حکومت نظامی برای من مثل یک کابوس وحشتناک بود. فکر خودکشی را در سر می‌پروراندم. چه چیزی مانعم شد؟ احساس مسوولیت در قبال خانواده، دوستان و کشورم.»

 

در سال ۱۹۹۲، یک گروه نظرسنجی اعلام کرد که ۵۶ درصد از کسانی که در نظرسنجی شرکت کرده‌اند تصمیم او برای حکومت نظامی را قابل توجیه می‌دانند. برخی از رهبران پیشین جنبش همبستگی از او به نیکی یاد می‌کنند. از سوی دیگر پرونده‌های دادگاه‌های دوران کمونیست در سال‌های پایانی ژنرال یاروزلسکی مایهٔ شرمندگی او هستند. ژنرال یاروزلسکی با این فکر آرام می‌شد که اعتبار و آوازه‌اش بهبود خواهد یافت.

 

او در سال ۱۹۹۴، در سمینار دموکراتیزه کردن اروپای شرقی شرکت کرد و در آنجا اذعان داشت: «من کاملا اطمینان دارم که بهترین اظهارنظر‌ها بعد از مرگ افراد صورت می‌گیرد. از آنجایی که بیش از هفتاد سال سن دارم در آینده‌ای نزدیک از من بهتر سخن خواهند گفت، هنگامی که در قبرستان آرمیده‌ام.»

 

 

منبع: نیویورک تایمز

کلید واژه ها: یاروزلسکی لهستان


نظر شما :