‌همه‌پرسی در ایران؛ از مصدق تا روحانی

گرت اسمیت/ مترجم: شیدا قماشچی
۰۳ بهمن ۱۳۹۳ | ۱۶:۲۵ کد : ۴۹۱۶ وقایع اتفاقیه
‌همه‌پرسی در ایران؛ از مصدق تا روحانی
تاریخ ایرانی: حسن روحانی با مطرح کردن امکان ‌همه‌پرسی ملی، مایهٔ شگفتی شد. رئیس‌جمهور پیشنهاد کرد که انجام هرگونه معامله با قدرت‌های غربی بر سر برنامهٔ هسته‌ای به رای گذاشته شود. این حرکت مخالفت اصولگرایانی را برانگیخت که نگران قربانی شدن منافع ایران در برابر استثمار ایالات متحده هستند. برآورد روحانی این است که برندهٔ چنین ‌همه‌پرسی‌ای خواهد بود زیرا اکثریت مردم ایران مایلند که توافق هسته‌ای حاصل شود. مردم از برنامهٔ هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند ولی از سوی دیگر تحریم‌های بین‌المللی ایرانیان را خسته کرده، اقتصاد کشور را تحت‌الشعاع قرار داده و انزوا و بیکاری به همراه داشته است.

 

تاریخ نشان می‌دهد که برگزاری ‌همه‌پرسی چندان آسان نبوده‌ و مشکلاتی به همراه دارد. شارل دوگل رئیس‌جمهور فرانسه نخستین بار برای استقلال الجزایر و دومین بار برای انتخاب مستقیم رئیس‌جمهور ‌همه‌پرسی برگزار کرد. اما در سومین مورد بخت چندانی نداشت و در ‌همه‌پرسی‌ای که به منظور تمرکززدایی از قدرت و اصلاحات سنا برگزار کرد شکست خورد و مجبور شد تا در سال ۱۹۶۹ از سمت خود کناره‌گیری کند.

 

با وجود اینکه در جریان همه‌پرسی‌ها دستکاری و دخالت وجود داشته است - نازی‌ها چهار بار ‌همه‌پرسی برگزار کردند و در مسائلی همچون پیوستن اتریش به آلمان و اعطای قدرت ریاست جمهوری به هیتلر با نتیجه‌ای مابین ۸۸ تا ۹۹ درصد اعلام پیروزی کردند - اما برگزاری رفراندوم در چند دههٔ گذشته همچنان معمول بوده است.

 

در اکثر کشور‌ها حق ‌همه‌پرسی برای ایجاد تغییر در قانون اساسی محفوظ است ولی در مسائل دیگری نیز رفراندوم برگزار شده است: تخلفات ترافیکی در ادینبرو، نظارت بر حمل اسلحه در برزیل و ضمانت دولتی برای سپرده‌گذاران بانکی در ایسلند.

 

ایران تاکنون پنج ‌همه‌پرسی برگزار کرده است. آخرین همه‌پرسی ایران در سال ۱۹۸۹ برگزار شد و در آن ۹۷.۸ درصد رای‌دهندگان به بازنگری قانون اساسی و حذف مقام نخست‌وزیری، همچنین حذف شرط مرجعیت برای مقام رهبری رای مثبت دادند.

 

در سال ۱۹۷۹ پس از پیروزی انقلاب دو همه‌پرسی برگزار شد. نخست برای جایگزینی حکومت شاهنشاهی با نظام جمهوری اسلامی و سپس همه‌پرسی قانون اساسی که پیش‌نویس آن توسط مجلس خبرگان تهیه شده بود. در زمان حکومت محمدرضا شاه در سال ۱۹۶۹، ۹۹.۹ درصد مردم از انقلاب سفید، اصلاحات ارضی و تحصیلات اجباری حمایت کردند.

 

نخستین ‌همه‌پرسی ایران در سال ۱۹۵۳ برگزار شد. محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت بابت ملی شدن صنعت نفت تحت فشار روزافزون از جانب آمریکا و بریتانیا قرار داشت. مصدق علیرغم نظر متحدینش، پیشنهاد همه‌پرسی برای انحلال مجلس و برگزاری انتخابات تازه را مطرح کرد. محاسبات مصدق چندان دقیق نبودند. او برای مهار مخالفانش، از جمله مهم‌ترین شخصیت مذهبی آن دوران آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی و نمایندگان پارلمان که از آمریکا و انگلیس رشوه می‌گرفتند (سی‌آی‌ای بودجه‌ای معادل ۱۱ هزار دلار در هفته را به این منظور اختصاص داده بود)، به مردم اتکا کرد.

 

دو سوم مجلس در کنار مصدق بودند ولی این شبهه وجود داشت که آیا نخست‌وزیر می‌تواند فرمان ‌همه‌پرسی را صادر کند یا خیر. برگزاری انتخابات در مناطق روستایی چندان عملی نبود و در ‌‌نهایت شهرنشینان در انتخابات شرکت کردند. مصدق با رای اکثریت پیروز شد. دو هفته پس از آن با کودتا از قدرت برکنار شد تا راه دستیابی به دموکراسی پارلمانی مسدود شود. دیکتاتوری شاه استحکام یافت و در ‌‌نهایت با انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ختم شد.

 

به نظر می‌رسد که برخلاف همه‌پرسی‌های پیشین، پیشنهاد روحانی بیشتر به پیشنهاد مصدق شباهت داشته باشد تا همه‌پرسی‌های سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۹ و جنجال‌برانگیزتر از انقلاب سفید شاه باشد. شاید روحانی امیدوار است که با تهدید به رفراندوم، منتقدانش را تحت کنترل خود در بیاورد.

 

نمایندگان مجلس و رسانه‌های اصولگرا با دولت ضدیت دارند و همچون مخالفان مصدق، مخالفان روحانی نیز سرکش و بی‌باک هستند. در ۶ ژانویه محمدجواد ظریف برای پاسخگویی در مجلس حضور یافت و توانست نمایندگان را قانع کند اما بسیاری از نمایندگان مجلس با سرسختی مخالف مذاکرات هستند و آن را مانع پیشرفت ایران می‌دانند.

 

مفسران اصولگرا می‌گویند که طبق قانون اساسی همه‌پرسی باید در مورد مسائل اصلی برگزار شود؛ محمد صفری در روزنامهٔ سیاست روز نوشت: «مشکل چیست؟ مردم، مسئولان را در هر رده‌ای با رأی مستقیم و غیرمستقیم خود انتخاب کرده‌اند تا بتوانند مسائل و مشکلات کشور را رتق و فتق کنند. همه‌پرسی برای شرایط حساس، سرنوشت‌ساز و ویژه‌‌ای است. آیا اکنون جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی قرار دارد؟»

 

روحانی اصرار دارد که دستیابی به توافق به معنای عقبگرد از مواضع پیشین نخواهد بود: «آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه به قلب و اراده ما وصل است.» اصولگرایان می‌گویند که روحانی قدرت لازم برای برگزاری همه‌پرسی را ندارد که مستلزم در دست داشتن دو سوم مجلس و اجازهٔ رهبری است. باید به خاطر داشته باشیم که آیت‌الله خامنه‌ای نقش اصلی را در این میان ایفا می‌کند. ظریف در مجلس تاکید کرد که علیرغم نظر برخی از نمایندگان، رهبری کاملا در جریان مذاکرات قرار دارند.

 

به نظر می‌رسد که آیت‌الله خامنه‌ای به حمایت از روحانی ادامه خواهد داد تا جایی که وجهه سیاسی و مردمی او حفظ شود و امکان مصالحه‌ای مناسب وجود داشته باشد. اما در عین حال فاصلهٔ خود را نیز حفظ می‌کند تا مذاکره‌کنندگان آمریکایی تصوری از تصمیمات نهایی داشته باشند. رابرت آینهورن، مشاور مذاکره‌کنندگان آمریکایی کمی قبل گفته بود که آیت‌الله خامنه‌ای می‌بایست به ظریف و همکارانش اجازه بدهد تا «تغییرات لازم برای دستیابی به توافق نهایی را ایجاد کنند».

 

مذاکرات در ۱۵ ژانویه در ژنو ادامه یافتند تا طرح کلی توافقنامه در ماه آوریل مشخص شود و جزئیات آن در ماه جولای به اتمام برسد. این توافق به معنی پایان رقابت ایران و آمریکا نخواهد بود ولی مسلما گامی «با اهمیت و حساس» به شمار می‌رود. در نتیجه اگر توافقی حاصل شود برگزاری رفراندوم نه تنها خواست روحانی که خواست آیت‌الله خامنه‌ای نیز خواهد بود تا مشروعیت نظام به کسانی که فکر می‌کنند نظام از آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته است، اثبات شود.

 

* گرت اسمیت از سال ۱۹۹۲ گزارشگر خاورمیانه و از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ دبیر بخش ایران روزنامه فایننشال تایمز بوده است.

 

منبع: دیلی استار

کلید واژه ها: حسن روحانی رفراندوم مجلس هفدهم مصدق


نظر شما :