سال اشک پوری؛ روز مرگ سلطانی

پوری سلطانی، همسر مرتضی کیوان درگذشت
۱۶ آبان ۱۳۹۴ | ۲۳:۳۱ کد : ۵۲۳۶ وقایع اتفاقیه
پوری سلطانی، همسر مرتضی کیوان درگذشت
سال اشک پوری؛ روز مرگ سلطانی

تاریخ ایرانی: «زن عزیزم یادت باشد که عمو تیغ تیغی تو راه را تا به آخر طی کرد.» این آخرین جملات وصیت‌نامه مرتضی کیوان در ساعت سه و نیم بامداد ۲۷ مهرماه ۱۳۳۳ بود که خطاب به همسرش پوری سلطانی نوشت که امروز ۱۶ آبان ۱۳۹۴ به آخر راه رسید و در بیمارستان ایرانمهر تهران به دلیل نارسایی ریه درگذشت.

پوری سلطانی متولد سال ۱۳۱۰ در همدان و از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی بود و به تعبیر کامران فانی، شناخته‌شده‌ترین کتابدار ایرانی بود. سلطانی را «مادر کتابداری نوین ایران» می‌دانند که جایزه ترویج علم ایران را از انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی گرفت. او پایه‌گذار مرکز ملی کتابداری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و هیات علمی گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران بود.

سید عبدالله انوار، فرهنگ‌پژوه و از پیشکسوتان معاصر نسخه‌شناسی در شب بزرگداشت پوری سلطانی که ۱۸ خرداد امسال از سوی مجله «بخارا» برگزار شد، گفت: «او در عنفوان جوانی و هنوز سه ماه از زندگی مشترک با همسرش نگذشته بود که شاهد شهادت همسر نویسنده نیک‌اندیش خود، زنده‌یاد مرتضی کیوان، به‌ وسیله ستمکاران وقت شد. شهادتی که نه‌ تنها ضربه شدید به پیکر زندگی این بانوی مفخم زد بلکه ضربه‌ای سخت بر پیکر هنر نویسندگی این مُلک نیز پرداخت. چه مرحوم کیوان از نویسندگان خوش‌قلم ادب فارسی به شمار می‌آمد. خانم سلطانی چون با این شهادت ناهنجار مواجه شد، بر این رفت که دست به کاری یازد که خواست شوی شهیدش را نیز همراه داشته باشد. پس آن را در کار کتابخانه و کتابداری دید. بالنتیجه به آموزش فن جدید کتابداری نو پرداخت و با این پردازش از جمله افرادی گردید که فن جدید کتابداری را به کتابخانه‌های ایران برد. او از سویی به تربیت کتابدار پرداخت و از سوی دیگر دست به انتشار نشریاتی در این فن یازید که کارستانی در فن کتابداری آن هم در درجه بالا بود.»

بهاءالدین خرمشاهی، دین‌پژوه، مترجم و ویراستار نیز در شب پوری سلطانی به ده‌ها متن مرجع کتابداری اشاره کرد که یا مستقیماً یا با همکاری یا رهنمایی او تدوین و تألیف یافته و کتاب‌های علمی امروز ما را همتراز پیشرفته‌ترین کشورهای جهان کرده است. خرمشاهی از یک اثر معروف غیرکتابداری سلطانی هم نام برد؛ ترجمه «هنر عشق ورزیدن» اثر اریک فروم که به چاپ سی‌ام رسیده است.

مترجم «هنر عشق ورزیدن» در زندگی خود نیز ترجمه‌ای از عشق ۶۰ ساله بود؛ عشق مرتضی و پوری. احمد شاملو در شعر خود از «سال پست/ سال درد/ سال اشک پوری/ سال خون مرتضی/ سال کبیسه» یاد کرده است که پس از تیرباران مرتضی کیوان، شاعر و نویسنده عضو حزب توده سرود؛ درباره ازدواجی که سه ماه دوام آورد و یاد و خاطره‌اش ۶۰ سال با سلطانی ماند. سلطانی در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ با کیوان ازدواج کرد و در سوم شهریور همان سال همراه با همسرش به جرم عضویت در حزب توده دستگیر شد و در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ کیوان تیرباران شد. تازه عروس بیوه شده، پنج ماه بعد از اعدام کیوان در زندان ماند و پس از آزادی دو سال در بستر بیماری بود.

هوشنگ ابتهاج (سایه)، درباره وصیت‌نامه کیوان می‌گوید: «پوری سلطانی همیشه دردهای ماهانه‌ای داشت که عذابش می‌داد و دکترها به او گفته بودند که پس از ازدواج خوب می‌شود و در اینجا مرتضی کیوان که نمی‌خواهد به همسر جوانش بگوید که پس از من ازدواج کن، چرا که خود را مالک او نمی‌داند که بخواهد چنین چیزی به او بگوید، با ظرافت می‌گوید پوری جان فکری هم به حال دردهای ماهانه‌ات بکن.» گرچه پوری هرگز ازدواج نکرد. وقتی محل دفن کیوان را تخریب و جایش بوستان بنا کردند، سایه شعری روی بشقاب نوشت و آن را به پوری هدیه کرد: «ساحتِ گور تو سروستان شد/ ای عزیز دلِ من/ تو کدامین سروی.»

در گفت‌وگویی که در شماره ۱۰۶ مجله بخارا – جشن‌نامه پوری سلطانی – منتشر شده، او گفته است اگر کیوان فرصت زندگی پیدا می‌کرد امروز عقایدش تغییر کرده بود: «کیوان امروز این نبود که سایه اینا فکر می‌کنند... حالا سایه اینا هستند و محاله که سایه حرف منو قبول به کنه...» پوری شاهد این بود که «همیشه اونجور که خیلی‌ها از جمله حزب توده از شوروی طرفداری می‌کردن، کیوان طرفداری نمی‌کرد و همیشه مردد بود و برایش علامت سؤال بود که چرا باید اینطور باشه.» او درباره ارتباط کیوان با رهبران حزب توده گفته است: «این اواخر که مجبور شده بود در خونهٔ مخفی زندگی کنه و چهار نفر که غیابا به اعدام محکوم شده بودم، تو خونه‌اش مخفی کرده بود، با شبکه‌های بالا در تماس بود. قرار هم نبود که کیوان خیلی فعالیتی کنه و فقط حفاظت از اینا براش مهم بود و ارتباط دادن اونا با حزب. مثلاً خسرو روزبه یه نامه‌ای به این چهار نفر می‌نوشت، کیوان می‌بایست می‌رفت اون نامه‌ها رو می‌گرفت از روزبه و به اینا می‌رسوند. در همین حد بود.»

سلطانی گفته که با خواندن آخرین نامهٔ کیوان فکر کرد باید راهی که او می‌خواهد را ادامه دهد: «نه راه سیاسی‌شو، [بلکه] راهی رو که به عنوان یک انسان رفت و همین مانع شد از اینکه [تبدیل به] یه آدم عاطل و باطل بشم؛ [آدمی] که یه گوشه بشینه و فقط غصه بخوره.» سلطانی هم راه خودش را رفت تا امروز که کتابداری ایران بی‌مادر شد.

کلید واژه ها: پوری سلطانی مرتضی کیوان هوشنگ ابتهاج


نظر شما :