ماجرای نواری که به دست گروگان‌های سفارت آمریکا رسید

پخش گزارش فوتبال برای دیپلمات‌های آمریکایی در تهران
۲۸ بهمن ۱۳۹۴ | ۱۸:۱۰ کد : ۵۳۵۵ وقایع اتفاقیه
پخش گزارش فوتبال برای دیپلمات‌های آمریکایی در تهران
ماجرای نواری که به دست گروگان‌های سفارت آمریکا رسید
 نویسنده: مایک دی‌جیوانا / ترجمه: شیدا قماشچی


تاریخ ایرانی: او مورد ضرب و شتم قرار گرفت، مقابل جوخهٔ اعدام با تیر مشقی به او شلیک کردند و مدت‌های طولانی را در زندان انفرادی سپری کرد. دستانش را به مدت ۳۰ روز به پشتش گره زده بودند و در طول این مدت اجازهٔ سخن گفتن نداشت.
 

راکی سیکمن مدت ۴۴۴ روز بحران گروگانگیری در ایران اسیر بود. او به همراه ۵۲ آمریکایی به گفتهٔ رسانه‌های ایران «مهمان» این کشور بودند و با احترام با آن‌ها برخورد می‌شد. سیکمن ۳۵ سال پس از آزادی‌اش از آن دوران یاد می‌کند. او اکنون ۵۸ سال سن دارد و مدیر کمپانی آنهوسر بوش در سنت‌لوئیس است: «هر روز منتظر مرگ بودیم. اگر آنجا نبوده باشید، آن صداها و بوها را تجربه نکرده باشید، نخواهید فهمید تجربهٔ نزدیک به مرگ چیست.» احساس تنهایی به ترس دامن می‌زد؛ حس پوچ آنکه «دنیا بدون شما هم به راه خود ادامه خواهد داد». سیکمن در آن زمان ۲۲ سال داشت و تفنگدار نیروی امنیتی دریایی آمریکا بود.
 

او می‌گوید فقط دو بار به آن‌ها استراحت کوتاه مدت داده شد. یک‌ بار در دسامبر ۱۹۷۹ زمانی که کیسهٔ بزرگی از کارت‌های کریسمس و انبوهی نامه از آمریکا به دست گروگان‌ها رسید. دومین بار در ژانویه ۱۹۸۸هنگامی‌ که یکی از گروگانگیرها یک ضبط صوت به اتاقشان آورد و به سیکمن و دو گروگان دیگر گفت تا گوش بدهند. دو گروگان دیگر جری پلاتکین - تاجری از شرمان اوکس – و بیلی گالگس - تفنگدار نیروی دریایی از پوئبلو - بودند. برای آن‌ها نوار ضبط شده از سوپربال سیزدهم (فینال فوتبال حرفه‌ای آمریکا) را آورده بودند؛ گزارش رادیویی از مسابقه میان تیم رمس و پترزبورگ استیلر.

 

سیکمن می‌گوید: «ما شوکه شدیم. با اینکه ۱۰ هزار مایل از خانه دور بودیم ولی احساس نزدیکی کردیم. به دوستانمان فکر می‌کردیم، به همهٔ فوتبال‌هایی که در مدرسه بازی می‌کردیم. خاطرات بسیار خوبی در ذهنمان زنده شد…شور زندگی به من بازگشت.» سیکمن از آن زمان تاکنون در ۱۵ فینال سوپربال در استادیوم حاضر شده است.
 

الکس پائن، گزارشگر رادیو لس‌آنجلس که در سال ۱۹۷۹، ۲۶ سال داشت، کسی بود که کارت‌های کریسمس و نوار ضبط شده از مسابقهٔ فوتبال را به دست گروگان‌ها رساند. پائن و سیکمن در طی این سال‌ها چندین بار با هم صحبت کرده‌اند. ماه گذشته در یک فیلم مستند با عنوان «ورزش‌های آمریکایی و بحران گروگانگیری در ایران» به گویندگی جورج کلونی به طور مفصل به شرح ماجرا پرداختند.
 

پائن ۶۲ ساله در نیمهٔ دوم فینال هفتهٔ پیش به سیکمن پیامکی فرستاد تا قرار ملاقات در استادیوم را مشخص کند. سیکمن گفت: «پیامک رأس ساعت ۴:۴۴ دقیقه به دست من رسید، تعداد روزهایی که من گروگان بودم. انگار خدا می‌خواست به یاد من بیاورد که چه روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌ام و امروز زندگی چقدر خوب است.»


سیکمن ۱۵ دقیقه ملاقاتش با پائن را به پاسخگویی به سؤالات پسر ۱۶ سالهٔ او، الکساندر، پرداخت. سیکمن گفت: «حیرت‌انگیز است که خدا چگونه انسان‌ها را بر سر راهت قرار می‌دهد. در سال ۱۹۸۰ حتی فکرشم را هم نمی‌کردم با کسی ملاقات کنم که نوارهای ضبط شده از مسابقه را به دست ما رسانده بود. امروز با او به تماشای فینال پنجاهم نشسته‌ام.»


پائن خبرنگار جوانی بود با موهای مجعد مشکی رنگ. او زمانی که برای رادیوی kmpc کار می‌کرد، صدها نفر از طرفداران آیت‌الله خمینی به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و در روز ۴ نوامبر ۱۹۷۹ بیش از ۶۰ آمریکایی را گروگان گرفتند. خبر ناگهانی این اتفاق، گزارش تلویزیونی روز یکشنبه از لیگ فوتبال آمریکایی را متوقف کرد. تصاویر تظاهرکنندگان خشمگینی را نشان می‌دادند که از دیوار سفارت بالا می‌رفتند و آمریکایی‌هایی که با دستان و چشمان بسته به بیرون از مجموعه منتقل می‌شدند.


پائن اهل ماساچوست بود و فارغ‌التحصیل دانشگاه یو‌سی‌‌ال‌ای. او از وقایع محلی گزارش تهیه می‌کرد، به تاریخ علاقه‌مند بود و دلش می‌خواست دنیا را ببینید. زمانی که متوجه شد پلاتکین - یکی از اهالی شهر - در میان گروگان‌هاست از مدیر بخش خبری kmpc اجازه خواست تا به ایران برود. پائن که اکنون ۲۰ سال است که رئیس یک کمپانی تلویزیونی در سانتا بارباراست، می‌گوید: «جوری به من نگاه کرد که انگار عقلم را از دست داده‌ام و گفت نه، نمی‌توانیم هزینه‌اش را بپردازیم.»


پاین نقشه‌ای طراحی کرد. kmpc بخشی از یک مجموعه شبکه تلویزیونی بود که پنج یا شش نفر از گروگان‌ها به منطقهٔ تحت پوشش این شبکه تعلق داشتند. اگر از این چند گروگان گزارش تهیه می‌کرد می‌توانست هزینهٔ سفرش را میان تمامی این شبکه‌های تلویزیونی تقسیم کند. پائن می‌گوید: «مدیر بخش خبر گفت اگر ویزا بگیری می‌توانی بروی.»


روز پس از عید شکرگزاری، پائن به واشنگتن سفر کرد تا در یک مصاحبهٔ سه ساعته به منظور اخذ ویزا در سفارت ایران حاضر شود. او موفق شد ویزا بگیرد و بلافاصله به تهران پرواز کرد، در آنجا بود که به وخامت شرایط پی برد: «وارد فرودگاه که شدم به نظرم رسید که همه مسلح هستند. گروهی از مردم جمع شده بودند و فریاد مرگ بر آمریکا سر می‌دادند. وحشتناک بود.»


پائن به هتل اینترکنتیننتال رفت و سپس خود را به سفارت رساند. در آنجا منتظر ماند تا جمعیت متفرق شود و با محافظان مقابل سفارت گفت‌وگو کرد. پائن متوجه شد که برخی از این محافظین مسلح در آمریکا تحصیل کرده‌اند، به زبان انگلیسی مسلط و با ورزش‌های آمریکایی آشنا هستند. «فصل لیگ فوتبال بود و ما راجع به تیم‌های حرفه‌ای و تیم‌های دانشگاهی شهرهایی که در آنجا تحصیل کرده بودند صحبت کردیم.»


در ماه دسامبر پائن توانست یکی از محافظان را متقاعد کند تا یک نوار خالی را به دست پلاتکین برساند و پیامی را برای خانواده‌اش ضبط کند. این نخستین تماس از جانب گروگان‌ها بود. کریسمس بود که پائن محافظان را قانع کرد تا هزاران نامه و کارت پستالی که از آمریکا فرستاده شده بود را به دست گروگان‌ها برسانند.

پائن می‌گوید: «بعدها متوجه شدم که برخی از نامه‌ها را در ادارهٔ پست سوزانده‌اند و بسیاری از پاکت‌ها نیز دست‌نخورده باقی ماندند، ولی می‌دانستم که تعدادی از آن‌ها به دست گروگان‌ها رسیده است.»

در اواخر ماه ژانویه حکومت تازه به قدرت رسیدهٔ ایران که شاه را سرنگون کرده بود دستور داد تا خبرنگاران خارجی کشور را ترک کنند. پائن برای باقی ماندن در تهران به یک نقشه احتیاج داشت. به فینال سوپربال سیزدهم فقط یک هفته باقی مانده بود. kmpc این مسابقه را گزارش می‌کرد و پائن به محافظان سفارت قول داد تا نوار ضبط شدهٔ این مسابقات را برایشان تهیه کند به شرط آنکه این نوار را برای گروگان‌ها نیز پخش کنند.
 

محافظان شرط پائن را - که در آن زمان دیگر او را با نام رادیو کالیفرنیا صدا می‌زدند - پذیرفتند. ولی آن‌ها نیز یک شرط گذاشتند، اینکه گزارشگر بازی اعلام کند گروگان‌ها نیز مشغول شنیدن این گزارش هستند. «به این ترتیب میزبانان افرادی بخشنده و مهربان شناخته می‌شدند.» این معامله انجام شد.
 

زمان مسابقه فرا رسید، یکی از همکاران پائن در kmpc نیمه شب او را بیدار کرد. پائن پیچ گوشی تلفن هتل را باز و ضبط صوتش را به آن متصل کرد. سه ساعت پشت خط ماند تا مسابقه‌ای را که از طریق تلفن برایش فرستاده می‌شد ضبط کند. پائن چهار نوار ضبط و به سمت سفارت حرکت کرد. تضمینی نداشت که این نوارها به دست گروگان‌ها برسند. «این کار ابتدا روشی بود تا بتوانم در ایران بمانم ولی بیشتر که به آن فکر کردم دیدم مهم‌ترین نکته این است که گروگان‌ها می‌توانند به سوپربال گوش بدهند. من به عنوان یک انسان، و نه فقط یک خبرنگار، احساس خوشحالی می‌کردم که آنها می‌توانند برای چند ساعت وضع خطرناکشان را فراموش کنند و حس خوش خانه به آن‌ها منتقل شود.»


سیکمن پیروزی ۳۱-۱۹ تیم استیلر را چندان به خاطر ندارد. «فقط به یاد دارم که گزارشگر اعلام کرد این بازی برای گروگان‌ها نیز پخش خواهد شد. خوشحال بودم که آن‌ها به فکر ما هستند.» پائن چند روز پس از سوپربال مجبور به ترک ایران شد. او در اواسط آوریل بازگشت و زمانی که هشت نفر از آمریکاییان که برای نجات گروگان‌ها وارد عمل شده بودند جان خود را در سقوط هلیکوپتر از دست دادند در ایران بود. او بار دیگر در اواسط ماه می از ایران خارج و در یکی از کانال‌های تلویزیونی ABC در لس‌آنجلس مشغول به کار شد.


پائن برای اخذ ویزای ایران در پاریس بود که ۵۲ گروگان در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند؛ روزی که ریگان، جانشین کارتر در کاخ سفید شد. یک فیلمبردار از شبکهٔ NBC صحنه‌ای بسیار احساساتی را ثبت کرد از زمانی که پائن و پلاتکین همدیگر را در ایستگاه هوایی ویسبادن آلمان به آغوش کشیدند. پلاتکین به او گفت: «الکس، ممنون به خاطر همهٔ کارهایی که برای ما انجام دادی. زنده باد مردم آمریکا!» پلاتکین در سال ۱۹۹۶ از دنیا رفت.


پائن ۱۵ سال پس از آن به عنوان خبرنگار تلویزیونی به کارش ادامه داد تا اینکه کمپانی تهیه‌کنندگی خود را افتتاح کرد. او هیچ ایده‌ای ندارد که امروز نوارهای سوپربال کجا هستند و تا سال ۲۰۱۴ که محققین شبکهٔ NFL با او تماس گرفتند چندان به آن‌ها فکر نمی‌کرد. پائن می‌گوید: «ضبط گزارش بازی سوپربال فقط دو سطر از کتابی است که راجع به بحران گروگانگیری نوشته‌ام.»


اما با دیدن فیلم مستند شبکهٔ NFL که در ماه دسامبر پخش شد، گفت: «احساس رضایت‌بخشی به من دست داد از اینکه توانستم کاری برای آمریکاییانی انجام دهم که در شرایط سخت گرفتار شده بودند. آن‌ها خیلی زجر کشیدند و قهرمان واقعی داستان آن‌ها هستند.»

 

 

منبع: لس‌آنجلس‌ تایمز

کلید واژه ها: سفارت آمریکا دیپلمات های آمریکایی


نظر شما :