شورش علیه فیلم‌فارسی

چگونه ۱۷ سینماگر در برابر فیلم‌های آبگوشتی ایستادند؟
۲۳ تیر ۱۳۹۶ | ۱۲:۴۷ کد : ۵۹۲۲ وقایع اتفاقیه
چگونه ۱۷ سینماگر در برابر فیلم‌های آبگوشتی ایستادند؟
شورش علیه فیلم‌فارسی
فرزانه ابراهیم‌زاده

تاریخ ایرانی: «اگر موفق نشدیم بوتیک باز می‌کنیم.» این جمله هژیر داریوش در جلسه مطبوعاتی هنرمندان مستعفی سینما تیتر یکی، دو گزارش روزنامه‌ها شد. جلسه مطبوعاتی که اعلام جنگ ۱۵ نفر - در روزهای بعد ۱۷ نفر - از شاخص‌ترین چهره‌های سینمای ایران در دهه ۱۳۵۰ در برابر فیلم‌فارسی و تهیه‌کنندگانش و واردکنندگان فیلم‌های فرنگی بود. جنگی که دومین موج روشنفکری را در سینمای ایران به وجود آورد و اگر انقلاب مردمی سال ۵۷ روند آن را کند نمی‌کرد جنبش سینمای مدرن ایران را زود‌تر شکل می‌داد. سینمایی که در دهه‌های شصت و هفتاد با افرادی چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، جعفر پناهی، رخشان بنی‌اعتماد و مجید مجیدی در جهان شناخته شد.

 

 

ساعت هشت بعدازظهر

 

ماجرای انقلاب سینما از ساعت هشت عصر ۱۷ تیر ۱۳۵۲ همزمان با اعلام رسمی استعفایی با امضای ۱۴ نفر از سینماگران شاخص شروع شد. به نوشته روزنامه‌ها در این ساعت نامه‌ای سرگشاده به دفتر سندیکای هنرمندان و روزنامه‌ها رسید که این افراد با «هدف ایجاد سینمای بهتر» از سندیکا استعفا می‌دهند. پای نامه امضای داریوش مهرجویی، عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، هژیر داریوش، ناصر تقوایی، پرویز صیاد، نعمت حقیقی، بهرام بیضایی، منوچهر انور، علی حاتمی، عباس بهارلو، مسعود کیمیایی، بهروز وثوقی و اسفندیار منفردزاده به چشم می‌خورد. در کمتر از چند روز خسرو هریتاش، جلال مقدم و داوود رشیدی نیز به این جمع پیوستند. این گروه که بعد‌ها به سینماگران پیشرو معروف شدند، در استعفانامه خود نوشتند: «با توجه به وظایف سندیکای هنرمندان سینما که در همه ممالک معطوف به حفظ منافع معنوی و صنفی کارکنان و سازندگان واقعی سینمای ملی آن کشورهاست و با توجه با اینکه سندیکای ما متاسفانه به این مهم عنایتی ندارد و چنین به نظر می‌رسد که قبل از هر چیز جانبدار تهیه‌کنندگانی است که فراورده‌های سینمایی‌شان با افکار و آرمان‌های ما درباره یک سینمای شریف ایرانی که شایسته قومیت و فرهنگ ملی باشد منطبق نیست، استعفای خود را از عضویت در سندیکا تقدیم می‌داریم.»

 

سندیکای هنرمندان سینما که چند سال پیش‌تر توسط گروهی از هنرمندان شاخص از جمله حمید قنبری شکل گرفته بود، مهم‌ترین نهاد صنفی هنری ایران به شمار می‌رفت. عضویت در این سندیکا نه تنها پاسخگوی نیاز‌های صنفی به شمار می‌رفت بلکه عضویت در آن رسمیت بخشیدن برای حضور در سینما بود. اما سندیکا آن‌طور که گروه سینماگران پیشرو به آن اشاره کردند ابزاری در دست تهیه‌کنندگان فیلم‌فارسی برای ساخت فیلم‌های ضعیف و به اصطلاح «آبگوشتی» برای تحت فشار قرار دادن سینمای مستقل بود. سینمایی که امضاکنندگان این نامه معتقد بودند تلاش می‌کنند از بند کاباره و فیلم‌نامه‌های ضعیف و آبگوشتی و مافیای ورود فیلم‌های هالیوودی و هندی و ترکی آن روزگار نجات دهند.

 

در آستانه دهه پنجاه شمسی سینمای ایران در محاصره فیلم‌هایی بود که دکتر هوشنگ کاووسی به آن عنوان «فیلم‌فارسی» داده بود. سینمایی که با چاشنی مردان لوطی و زنان فریب‌خورده و چند صحنه کاباره‌ای و کتک‌کاری و صحنه‌های مستهجن همراه بود؛ صحنه‌هایی که در آثار این فیلمسازان کمتر به چشم می‌خورد.

 

منوچهر انور در سال‌های بعد ایده شکل‌گیری این گروه را به پرویز صیاد و هوشنگ بهارلو و هژیر داریوش منتسب کرد و گفت: «آمدند به بیمارستانی که من در آن به علت خونریزی معده بستری بودم. گفتند: ما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید یک چنین کانونی برپا کنیم و تو هم باید بیایی رئیس شوی! قرار گذاشته بودند که یک شرکت تعاونی «کانون سینماگران پیشرو» هم تاسیس شود که پرویز صیاد، با آن شَمّ اقتصادی بی‌نظیرش مدیرعامل آن باشد.»

 

انور روایت کرده: «آن روز‌ها، پخش‌کننده‌ها می‌رفتند بیشتر بودجه فیلم را از بازار وام می‌گرفتند و بعد از ساخت و فروش فیلم آن را پس می‌دادند. صیاد می‌گفت: حدود نصف مخارج یک فیلم صرف پرداخت دستمزد کارگزاران - اعم از نویسنده و کارگردان و فیلمبردار و آهنگساز و بازیگران و دیگر مسئولان تهیه فیلم - می‌شود. خُب، به جای این پخش‌کننده‌ها ما بیاییم دست‌به‌دست هم بدهیم و مجموع این دستمزد‌ها را به‌ عنوان بیش از نیمی از سرمایهٔ فیلم بگذاریم وسط و مخارج دیگر فیلم را از بانک‌ها قرض بگیریم و فیلم‌هایی بسازیم که دلمان می‌خواهد. کارگردان‌های عضو کانون را هم بالکل آزاد بگذاریم که هر چه دل تنگشان می‌خواهد بگویند و در کارشان دخالت نکنیم. با هم هم‌عهد شدیم که دنبال این کار را بگیریم، این بود که «کانون سینماگران پیشرو» شکل گرفت.»

 

درست زمانی که این نامه امضا شد فیلم موفق «قیصر» با بازی خیره‌کننده بهروز وثوقی به کارگردانی مسعود کیمیایی بعد از ۴ سال بار دیگر به صورت محدود در سینما نیاگارا اکران شده بود و روزنامه‌‌ها هنوز در ستایش «گاو» داریوش مهرجویی می‌نوشتند که «پستچی» با بازی علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی را در کارنامه‌اش داشت.

 

«رگبار» بهرام بیضایی یکسال پیش جایزه‌های جشنواره بین‌المللی تهران را از آن خود کرده بود. ناصر تقوایی هم بعد از «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده» را ساخته و در حال آماده کردن «نفرین» بود. هژیر داریوش هم به عنوان دبیر فستیوال فیلم تهران «بی‌تا» را با بازی گوگوش و انتظامی در فضایی متفاوت ساخت.

 

علی حاتمی و پرویز صیاد هم باز در کنار نصیریان و انتظامی، «ستارخان» را روانه اکران کرده بودند. صیاد در سال‌های پایانی دهه چهل با ساخت و بازی در مجموعه‌های تجاری مانند «صمد» در پروژه‌های فرهنگی سرمایه‌گذاری می‌کرد.

 

حالا خالقان این آثار در کنار کسانی چون اسفندیار منفردزاده و منوچهر انور و نعمت حقیقی با تکیه بر همین آثار با استعفا از تنها نهاد صنفی هنری علیه فیلم‌فارسی و ورود بی‌حدوحصر فیلم‌های فرنگی ایستادند که تازه شورش تک نفره آذر شیوا بازیگر فیلم «سلطان قلب‌ها» را با حذف از سینما سرکوب کرده بود.

 

 

آدامس‌فروشی در برابر سینما

 

استعفای سینماگران پیشرو از سندیکای هنرمندان سینما در زمان خود صدای بلند اعتراضی بود که توانست جریان‌ساز باشد، به اندازه‌ای که صدای آدامس‌فروشی آذر شیوا موج‌ساز بود. هرچند هیچ‌کدام از این ۱۷ نفر به این موضوع اشاره نکردند اما به نظر می‌رسد حرکت یک‌تنه آذر شیوا در سال ۱۳۵۰ تا حد خودش اعتبار فیلم‌فارسی را زیر سؤال برد. آذر شیوا بازیگری بود که خیلی‌ها خاطره بازی او را در کنار محمدعلی فردین در فیلم‌های «چرخ فلک» و «سلطان قلب‌ها» به یاد داشتند و در اوج شهرت دست به اعتراض زد. او که با فیلم «پرستو‌ها به خانه بازمی‌گردند» مجید محسنی شناخته شد، اجازه نمی‌داد مردان به او دست بزنند و بدن خود را به نمایش نمی‌گذاشت.

 

او در سال ۱۳۵۰ در اعتراض به برهنگی زنان و رقص کاباره‌ای اعلام کرد که از سینما کنار خواهد رفت. او برای چند روز بساط آدامس‌فروشی خود را جلوی دانشگاه تهران پهن کرد و خطاب به روزنامه‌نگارانی که برای مصاحبه با او آمدند گفت که آدامس‌فروشی می‌کند اما در سینما تن‌فروشی نمی‌کند. این اعتراض باعث شد تا اتحادیه تهیه‌کنندگان سینمای ایران که نبض فیلم‌فارسی را هم در دست داشتند تصمیم بگیرند او را از سینما حذف کنند.

 

هرچند تصاویری که از آدامس‌فروشی آذر شیوا جلوی دانشگاه تهران منتشر شد آخرین تصاویر او در مطبوعات بود اما در جریان استعفای سینماگران پیشرو بار دیگر نام شیوا مطرح شد و از حرکت او به عنوان عمل اعتراضی یاد شد. نکته جالب اینکه مهدی میثاقیه، تهیه‌کننده سر‌شناس و رئیس اتحادیه صنایع ملی فیلم ایران که در ردیف اول متهمان اعتراض‌کنندگان گروهی بود از او یاد کرد و آن‌طور که مجله «تماشا» از او نقل کرد آذر شیوا را به عنوان ژاندارک سینما تعبیر کرد و گفت: «این فریاد اعتراض را چند سال پیش خانم آذر شیوا به نحو خشن‌تری برآورد. آن‌چنانکه بعضی او را دیوانه و مجنون خواندند ولی به عقیده من ایشان ژاندارک سینمای ما هستند.»

 

 

سینما در برابر سینما

 

برخلاف اعتراض آذر شیوا، انتشار استعفای گروه سینماگران پیشرو، سینما را با شوکی عجیبی مواجه کرد؛ شوکی که واکنش‌های مختلفی را به همراه داشت. بخشی از این واکنش‌ها در نشریات منتشر شد. از روزنامه‌های مهم آن دوره تقریبا بیشترشان به این موضوع پرداختند. روزنامه اطلاعات در شماره ۱۸ تیر ۱۳۵۲ در دو صفحه متن استعفای این هنرمندان را منتشر و علت استعفای هنرمندان مزبور را اختلاف نظر در نحوه مصرف کمک‌های مالی عنوان کرد که از طرف وزارت فرهنگ و هنر به سندیکا پرداخت می‌شد. این کمک بایستی به صورت وام به هنرمندانی که ذیحق بودند واگذار می‌شد. از نظر هنرمندان در پرداخت وام از سوی سندیکای فیلم ایرانی انصاف رعایت نشده ‌است.

 

خبرنگار روزنامه اطلاعات در گزارش خود بر این تاکید کرد که این هنرمندان بی‌آنکه در استعفای خود به اصل موضوع اشاره کنند دلایل استعفای خود را عدم حمایت صنفی سندیکا از هنرمندان واقعی سینما و جانبداری سندیکا از سینمایی که شایسته قومیت و فرهنگ ملی ایران نیست اعلام داشته‌اند.

 

روزنامه اطلاعات که در روزهای بعد هم این موضوع را پوشش داد، با یکی، دو نفر از این هنرمندان گفت‌وگو کرده و نخستین واکنش‌های امضاکنندگان را گرفت و در ‌‌نهایت به این نتیجه رسید که آن‌ها متفقاً از عدم حمایت سندیکا از منافع معنوی و صنفی گروه سینماگران واقعی سینمای ملی گله داشته‌اند.

 

خبرنگار روزنامه اطلاعات تا بیمارستان پارس رفت و ضمن عیادت از اسفندیار منفردزاده یکی از استعفاکنندگان که عمل جراحی را پشت سر گذاشته بود، از او نقل قول کرد: «ما به اصول صنفی خویش پایبندیم و به تمام این اصول احترام می‌گذاریم ولی در مقابل هر اقدام ناروایی نیز عکس‌العمل نشان می‌دهیم. مسائل مربوط به ما و سندیکا بسیار است که تصمیم داریم در یک جمع کلیه این مسائل را مطرح کنیم.»

 

پرویز صیاد که به نظر می‌آمد در شکل‌گیری این گروه نقش مهمی دارد، استعفای این گروه را قدمی برای بهبود سینمای ایران و هشداری برای توجه به سینماگران واقعی دانست. از آن سو حمید قنبری، رئیس سندیکای هنرمندان که به نظر می‌رسید از این تصمیم به قول خودش ناگهانی شوکه شده، در گفت‌وگو با خبرنگاران تصمیم این سینماگران را عجولانه دانست و گفت: «این عده از آقایان غیرمعقول و عجولانه رفتار کرده‌اند و بدون آنکه خواست‌ها و برنامه‌هایشان را با ما در میان بگذارند اقدام به این کار نمودند. این عده هیچ‌گاه به ما مراجعه نکردند و مشکلات خودشان را بیان نکرده‌اند، حتی بعضی از آقایان هیچ‌وقت به سندیکا مراجعه نمی‌کنند. بطور مثال آقای داریوش مهرجویی که خود از کارگردانان خوب سینمای ایران می‌باشد، هنوز آدرس سندیکا را هم نمی‌داند. بهتر این بود که این عده قبل از ایجاد جنجال به مراجعه می‌کردند و اگر ما از برآوردن خواست‌هایشان خودداری می‌کردیم و یا قادر به انجام آن نبودیم آن موقع جا داشت این کار را بکنند.»

 

اولین واکنش مهدی میثاقیه، رئیس اتحادیه صنایع ملی فیلم و تهیه‌کنندگان، تهدید هنرمندانی بود که استعفا داده بودند: «طبق قراردادی که مابین سندیکای هنرمندان و اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم ایرانی منعقد شده است هر دو مرجع موظفند از به کار گرفتن افرادی که عضو سندیکا نیستند خودداری کنند و در حال حاضر این کار انجام می‌شود.»

 

نصرت کریمی، عضو هیات مدیره سندیکای هنرمندان با دعوت از این هنرمندان به سندیکا اعلام کرد: «چنانچه این عده در سندیکا حضور نیابند، سندیکای هنرمندان کارت آن‌ها را باطل خواهد کرد.»

 

 

ائتلاف هتل پالاس

 

نه تهدید میثاقیه مبنی بر حذف امضاکنندگان و نه دعوت قنبری و کریمی به آشتی، در تصمیمی که گروه سینماگران پیشرو گرفته بودند اثر نکرد. آن‌ها که با پیوستن زکریا هاشمی به جمعشان ۱۵ نفر شده بودند در نشستی که صبح روز ۱۹ تیر در هتل پالاس در چهارراه استانبول برگزار کردند به صورت رسمی از شروع به کار گروه سینماگران پیشرو و راه‌اندازی یک تعاونی فیلمسازی مستقل خبر دادند. خبری که سینمای ایران را در مقابل سینمای ایران قرار داده و نشست‌های دنباله‌داری را شکل داد. اما هنرمندان استعفاکننده در اولین نشست خبری ۱۱ نفر از امضاکنندگان نامه بودند که در یک سوی میز نشستند و هشت خبرنگار در سمت دیگر. به گزارش روزنامه «آیندگان» که این گزارش را در صفحه اول منتشر کرد علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی در مسکو بودند و منوچهر انور به خاطر بیماری و بهرام بیضایی به دلیل گرفتاری‌های شخصی غایب بودند. در این نشست اعلام شد که جلال مقدم که در آن زمان ترکیه بود نیز اعلام کرده به این گروه پیوسته است.

 

داوود رشیدی نیز دو روز بعد رسما اعلام کرد که به گروه سینماگران پیشرو می‌پیوندد. او در گفت‌وگو با خبرنگار اطلاعات گفت: «چون اینکه همکاران من تصمیم عاقلانه‌ای اتخاذ کرده‌اند و چون اعتقاد دارم که اگر سینمای خوب و پیشرفته‌ای در انتظار کشور ما باشد به دست این دوستان بنا خواهد شد، لذا من به این گروه می‌پیوندم و از عضویت سندیکای هنرمندان فیلم ایرانی استعفا می‌دهم.»

 

خبرنگار مجله «تماشا» که گزارش کاملی از این نشست خبری منتشر کرد، نوشت: «تماشای اجتماع دلپذیر چهره‌های متشخص سینمای ایران در یک جا، خبرنگاران را به شوق می‌آورد. به سختی می‌شد تصور کرد که این چهره‌ها علیرغم آن همه اختلاف عقیده‌ای که با هم داشتند روزی این‌چنین یکپارچه گردهم آیند.» او البته این هنرمندان را انشعابی و مضطرب دانست که حتی نقاب تبسم‌های خسیس هم نمی‌توانست رنگ این خطوط اضطراب را محو کند.

 

داریوش مهرجویی اولین فردی بود که با خواندن دوباره متن استعفا این گفت‌وگو را آغاز کرد و گفت: «سینمایی که سندیکا از آن حمایت می‌کند سینمای مورد اعتقاد گروه مستعفی نیست و گروه سینمای متعارف ایرانی را سینمایی نمی‌شناسد که مبین فرهنگ و قومیت ایرانی باشد و از آنجا که خود را وابسته به یک سینمای ملی و پیشرو و متعهد می‌داند، بنابراین نمی‌تواند عضویت سندیکایی را داشته باشد که حاصل چندین سال فعالیت اعضای آن نشانی از جهش و پیشرفت ندارد. علاوه بر آن سندیکا، برخلاف دلیل وجودی خود، حقوق دست‌اندرکاران واقعی سینما را تحت‌الشعاع منافع پاره‌ای از تهیه‌کنندگان ذی‌نفوذ قرار داده است.»

 

مهرجویی با تاکید بر اینکه این گروه مخالفتی با موجودیت سندیکا ندارند و قرار نیست در برابر آن جبهه بگیرد، افزود: «اما دلیل نمی‌شود ما به سکوت خود در قبال سینمایی که خصیصه ایرانی بودن فقط تکلم به زبان فارسی را داراست ادامه دهیم. به همین دلیل ما اقدام به تجمع و تشکل کسانی کردیم که جانبدار یک سینمای متمایز پیشرو و مترقی است و به آن عمیقا ایمان دارد. سینمایی که مبین نیاز‌ها و تحولات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ما باشد. این تجمع همزمان با استعفای گروه صورت گرفت و ما تا سازماندهی آن و طی مراحل قانونی و ثبت حقوقی با عنوان کانون سینماگران پیشروی ایران که شخصیتی مستقل از سندیکا خواهد داشت به فعالیت ادامه خواهیم داد.»

 

پرویز صیاد که بیشتر به عنوان تهیه‌کننده در این جمع حضور داشت، از قدم دوم کانون سینماگران پیشرو برای تشکیل تعاونی خبر داد: «کانون با تشکیل تعاونی اولین قدم را در راه ابراز موجودیت رسمی خود برخواهد داشت. این تعاونی با سرمایه اولیه ۱۵ نفر از اعضای مستعفی همراه با جلال مقدم تشکیل خواهد یافت.»

 

او تعاونی سینماگران پیشرو را به‌ عنوان یک شخصیت حقوقی دانست که به تبعیت از اصول اقتصادی و تجاری منتها تجارتی سالم به ساخت فیلم‌هایی خواهد پرداخت که در وهله نخست نتواند در بازار آزاد سینمای فارسی که به انحصاری خسته‌کننده گرفتارشده، گیر کند: «ما برای این فیلم‌ها سرمایه‌گذار پیدا می‌کنیم. در ثانی فیلم‌های تهیه شده توسط تعاونی حداقل چنان فیلمی خواهد بود که در هویت ایرانی آن نتوان تردید کرد. فیلمی که شناسنامه‌اش کاملا ایرانی باشد و صرف‌نظر از چشمداشت‌های سالم اقتصادی و تجاری سینما عمیقا نسبت به فرهنگ و قومیت ایرانی خود وفادار و نسبت به آن متعهد باشد. فیلم‌هایی توسط تعاونی ساخته و عرضه خواهد شد که ضمن بالا بردن سطح فرهنگ و دید و برداشت تماشاگر ایرانی و برآوری نیازهای بازار داخلی، راه‌ها را بر روی گسترش فرهنگ ایرانی در سطحی جهانی باز کند.»
 

صیاد آن‌طور که رسانه‌ها نوشتند با لحنی مطمئن این امیدواری را داد: «سینمایی که توسط کانون سینماگران پیشرو و با کمک‌های مادی تعاونی عرضه شود، سدهای نفوذ فیلم‌ ایرانی را در بازارهای داخلی خواهد شکست و به عدم تعادل‌ها و آشفتگی اسفباری که در مبادلات فیلمی، میان ما و کمپانی‌های انحصارطلب غربی وجود دارد، پایان خواهد داد.»

 

این حرف‌ها در حالی مطرح شد که در ستون «محافل روشنفکری» روزنامه اطلاعات نوشته شد: «استعفای گروه، ناگهان و فارغ از مطالعه قبلی نبود. ما نزدیک به دو سال در این زمینه‌ها مطالعه کردیم و جدایی از سندیکا نخستین بار در هتل کمودور میان تقوایی، زکریا هاشمی و نعمت حقیقی طرح شد و فقط طی یک هفته از فعل به قوه عمل در آمد.»

 

اما در همین جلسه هژیر داریوش این موضوع را تکذیب کرد و از رایزنی طولانی این جمع برای شکل‌گیری چنین گروهی گفت: «در سه ماهه اخیر هم بررسی‌های ما برای اقدام عملی و قاطعی که می‌بایست صورت گیرد، ادامه داشت تا پریروز که سرانجام به یک آرزوی چند ساله گروهی از سینماگرانی که سینما را می‌فهمند، درک می‌کنند و به یک سینمای سالم و مترقی اعتقاد دارند، جامه عمل پوشانده شد.»

 

هژیر داریوش که قرار بود بیشتر مصداقی صحبت کند درباره جذب سرمایه و تحریم احتمالی تهیه‌کنندگان هم گفت: «کسانی که اینجا نشسته‌اند خود یک سرمایه بالقوه‌اند که می‌توانند سرمایه بالفعل شوند. طبیعی است که سرمایه اولیه به وسیله همین گروه تامین خواهد شد. با بازار آزاد هم حاضر به همکاری هستیم به شرطی که شرایط ما را بپذیرند. در این صورت ما حاضریم که حتی از حضرت ابلیس هم کمک مالی بگیریم.»

 

او توزیع را هم مشکل دیگر دانست و گفت: «با انحصارطلبی‌های توزیع که به طور خفه‌کننده‌ای درآمده است به سختی مبارزه خواهیم کرد. ما خوب می‌شناسیم سینمای خوبی را که فقط به صرف اینکه امکان توزیع نداشته‌اند پوسیده‌اند و مردند.»

 

داریوش در پاسخ به این سؤال که «در قبال مشکلاتی که جمع قلیل آن‌ها را تهدید می‌کند چه واکنشی خواهند داشت؟» اظهار داشت: «ما همه مشکلات و ناراحتی‌های آینده را پیش‌بینی کرده‌ایم و تصمیم داریم حتی با چنگ و دندان در قبال آن‌ها مقاومت کنیم. اگر پیروز شدیم که این یک پیروزی برای سینمای سالم ایران است. ولی اگر بازی را باختیم قطعا تسلیم فضای خفهٔ سینمای متعارف نخواهیم شد.»

 

به نوشته خبرنگاران لحن داریوش آن‌چنان محکم و امیدوارکننده بود که در برابر یک سؤال خبرنگار روزنامه اطلاعات که در همین زمینه مطرح شد با صداقت اظهار داشت: «ما به حمایت انبوه تماشاگران متمایز ایرانی که گروه عظیمی را هم در جامعه ما تشکیل می‌دهند و همین‌طور به پشتیبانی مطبوعات که نماینده مردم جامعه ما هستند عمیقا اطمینان داریم ولی اگر روزی به هر دلیل و علتی در این زمینه موفق نشدیم مطمئن باشید که مثلا اقدام به دایر کردن «بوتیک» خواهیم کرد، چون دایر کردن بوتیک لااقل یک تجارت غیرمتعهد است اما کسی که فیلم می‌سازد نمی‌تواند فارغ از تعهد و مسئولیتی باشد که خصیصه تمایز هر انسان روشنفکر عصر ماست.»

 

 

پیشرو بودن یا پس‌رو بودن؛ مساله این است

«با کمال تاسف استعفانامه شما و سایر همکارانی که همراه شما ذیل این استعفا را امضا نموده بودند، ساعت ۸ بعدازظهر روز یکشنبه ۵۲.۴.۱۷ به سندیکا رسید. از آنجا که توضیح کامل و روشن جهت استعفای خود ذکر ننموده بودید، از شما دعوت می‌شود برای رفع هرگونه سوءتفاهم در جلسه‌ای که ساعت ۴ تیر بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۱ تیرماه با حضور مسئولین سندیکا و نمایندگان مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در محل سندیکا تشکیل می‌گردد شرکت فرمایید.» این متن دعوت‌نامه‌ای بود که بعد از انتشار خبر نشست مطبوعاتی گروه سینماگران پیش‌رو ارسال شد. نشستی که هیچ‌ کدام از این ۱۷ نفر در آن شرکت نکردند. مسعود کیمیایی به نمایندگی از بقیه اعلام کرد که حرف‌هایشان‌‌ همان چیزهایی است که در جلسه مطبوعاتی گفته شده است. جلسه با یک ساعت تاخیر در محل سندیکا در خیابان ارباب جمشید شروع شد. در این جلسه هم اضطراب و دلخوری آن‌طور که خبرنگار «تماشا» نوشته به چشم می‌خورد. با این همه اعضای سندیکا سعی می‌کردند با شوخی به این موضوع واکنش نشان دهند. آن‌ها با شوخی همدیگر را پیشرو و پس‌رو می‌خواندند. اما صحبت‌ها که شروع شد میزان دلخوری‌ها مشخص شد. نصرت کریمی که دبیر سندیکا بود، با گله و تاکید بر اینکه «من با همه این افراد دوست هستم»، گفت: «نکردند لااقل به من یک تلفن بزنند و مساله را با من لااقل به عنوان ریش سفید در میان بگذارند. ناگهان شبیخون زدند.»

 

او با مقایسه فیلم‌های این ‌فیلمسازان با فیلم‌های دیگران گفت: «آن‌ها فیلم‌هایی مثل راز درخت سنجد و باباشمل و فیلم‌های صمد را دارند و ما هم در این جبهه فیلم‌هایی مثل درشکه‌چی و محلل و خشت و آیینه و رقاصه و غریبه را داریم.»

 

کریمی همچنین با اشاره به اینکه این افراد کار صنفی و سندیکایی را نمی‌شناسند، گفت: «شاید این دوستان به مفهوم واقعی سندیکا واقف نیستند و با این‌ شناختی که از این گروه دارم به نظرم غیرقابل تصور است. اصولا سندیکا به امور کیفی مسائل دخالت ندارد. سندیکا به مسائلی غیر از آنچه دوستان اشاره‌ کرده‌اند می‌پردازد و در حمایت از اعضای سندیکا تمام اعضا را بدون توجه به کیفیت کار آن‌ها حمایت می‌کند. نمی‌توانم بگویم که اینان از وظایف و آیین‌نامه‌های سندیکا بی‌اطلاع هستند زیر آن‌ها را افراد آگاه و روشنفکر می‌شناسم. در اغلب کشورهای بزرگ دنیا فلینی‌ها و دسیکا‌ها در کنار تازه‌واردین سینما کار می‌کنند و هیچ وقت نمی‌گویند که در شان ما نیست که در کنار چیچو و فرانکو باشیم. زیرا آن‌ها به رشد اجتماعی کافی رسیده‌اند و کار خود را در جبهه خودشان انجام می‌دهند. این دوستان نیز می‌توانستند با تشکیل کانون عضویت سندیکا را داشته باشند که نخواسته‌اند چنین باشد. این دلیل بر عدم تکامل و بلوغ اجتماعی آن‌هاست.»

 

حمید قنبری، رئیس سندیکای هنرمندان هم در این نشست با ابراز تاسف از استعفای اعضای سندیکا گفت: «سندیکا طی ضوابط موجود دارای وظایفی است که هیچ‌ وقت هیات مدیره از آن قصور نکرده‌اند. سندیکا بر اساس آیین‌نامه خود در تامین مصالح اجتماعی، حل مشکلات و تامین منافع صنفی افراد خود اقدام می‌کند. مثلا تائید و یا نفی یک فیلم در وظیفه سندیکا نیست. اگر هم چنین بوده است که نمونه‌های آن بسیار است، حمایت و تائید آثاری از همین گروه در جلسات شورا‌ها و مجالس رسمی و غیررسمی از طرف سندیکا بوده است.»

 

قنبری البته بعضی روابط در سینما را تائید نکرد و گفت: «درست است که سندیکا نباید از دسته بخصوصی حمایت کند ما نیز این را می‌دانیم ولی آیا موردی هست که به آن اشاره شود تا ما خودمان هم از آن آگاه شویم؟ به‌هرحال اعضای هیات مدیره منتخبین همین افراد هستند. اگر مخالفتی با اعضای هیات مدیره است همین افراد می‌توانند تقاضای تشکیل مجمع عمومی بنمایند تا هیات مدیره جدیدی انتخاب شود و اگر مخالفت با اساس سندیکاست که در آنجا نیز باید ضوابط و اساسنامه را اصلاح کرد.»

 

محمد متوسلانی، دبیر سندیکا قبل از بیان مطالب خود از هنرمندان مستعفی دعوت به بازگشت به سندیکا کرد و گفت که این گروه از هنرمندان که سندیکا همیشه بر کارشان صحه گذاشته است در استعفای خود در هیچ موردی به‌طور وضوح اشاره‌ای نکردند: «ما نیز موردی را نیافتیم که در آن تبعیض قائل شده باشیم. اگر توقع اینست که سندیکا بیش از این کاری انجام دهد بایستی اساسنامه سندیکا را عوض کرد، زیرا قوانین در هر جامعه بدون در نظر گرفتن وجوه و سطوح مختلف از لحاظ دانش و بینش در اجتماع وضع می‌شود و اگر این دوستان در سطحی از دانش سینمایی قرار گرفتند که خود را بر‌تر و پیشرو می‌دانند که ما نیز در بسیاری از جهات آن‌ها را تائید کرده‌ایم دلیل آن نیست که قوانین سندیکا را نشناسند و با استعفای خود کار دیگران و کار سندیکا را تحطئه نمایند. باید اضافه کنم که انجام یک اندیشه خوب و تشکیل کانون فیلمسازان پیشرو مغایر با عضویت در سندیکا نیست. این دوستان می‌توانستند ضمن آنکه کانون تشکیل می‌دهند عضو سندیکا هم باشند تا در صورت لزوم از منافع صنفی آن‌ها مثل همه سندیکاهای دنیا حمایت بشود و خدای ناخواسته در غیر اینصورت دچار معذور نشویم. اگر ایراد بر اساس کلی سندیکاست که این ایراد را بر کلیه آیین‌نامه‌ها و اساس سندیکاهای جهان باید داشت. سندیکا وظایفش محدود به احقاق حق و حمایت از افراد صنفی است. این دوستان اشاره به عدم حمایت صنفی کرده‌اند. سؤال می‌کنم در کدام مورد سندیکا از وظایف خود عدول کرده است؟»

 

متوسلانی با دعوت از این هنرمندان برای پس گرفتن استعفایشان گفت: «با این عمل خود به سایر همکاران خود توهین نکنند، زیرا بین همین عده افرادی هستند که به آن سینمایی که آن‌ها قبول دارند عشق می‌ورزند و سندیکا در تمام موارد از آن‌ها حمایت کرده است.»

 

 

آن‌ها که بیشتر ضرر می‌کنند

 

در زمان کمتری بعد از این جلسه اتحادیه تهیه‌کنندگان هم نشست مطبوعاتی برگزار کرد. برخلاف آن دو نشست افرادی که در این نشست شرکت کرده بودند با توپ پر و مدارک آمده بودند.

 

مهدی میثاقیه رئیس اتحادیه البته آرام‌تر از بقیه صحبت کرد و در ابتدای حرف‌هایش حق را به استعفادهندگان داد: «کاری که این گروه انجام داده‌اند لازم و ضروری بوده است زیرا برای اینکه جامعه هشیار شود و نواقص خود را رفع کند. سندیکای ما نیز این‌چنین بوده و سال‌هاست در یک حالت خمودگی و رکود بسر می‌برد و مسلما با این اعتراض، کمی هشیار می‌شود که البته همیشه فریاد اعتراض نتیجه مثبت در بهبود کار داشته‌ است.»

 

میثاقیه با اشاره به اعتراض آذر شیوا گفت: «در مورد این گروه که کار اغلبشان - البته نه همه‌شان - مورد تائید است ما نیز به حمایت برمی‌خیزیم. اگرچه با آماری که خواهیم داد متوجه خواهید شد که اغلب آثار این آقایان برای تهیه‌کنندگان ضرر و زیان داشت و بعضی از صاحبان فیلم را ورشکست کرده ولی با این حال چون ما هم مثل همین آقایان به سینمای متعارفی که آن‌ها اعلام می‌کنند اعتقاد داریم، به همین دلیل ضرر آن را متحمل می‌شویم. باز هم برای بهبود سینمای ملی ایران حاضریم با آن‌ها کار کنیم که البته در کنار این فیلم‌ها و ضرر و زیان آن‌ها، دوستان من ناچارند که فیلم‌های تجاری نیز بسازند.»

 

او که تهیه‌کننده فیلم‌های برخی از این استعفاکنندگان بود، از این ضرر و زیانی که فیلم‌های آن‌ها داشت، گفت: «من راجع به فیلم‌های خودم صحبتی نمی‌کنم. من بنا به تائید خود آقایان در تمام فیلم‌های ساخته ایشان متضرر شده‌ام و برای مثال در آخرین فیلمی که قرار است با مهرجویی بسازیم چون به سینمای پیشرو معتقدم و با مهرجویی هم قرار گذاشتیم که تمام امکانات فنی و اداری را برای فیلمبرداری در اختیار او بگذارم و صد هزار تومان هم ضرر بدهم ولی آقای مهرجویی حاضر نشد و گفت می‌دانم شما بیشتر از این ضرر می‌دهید پس به این ترتیب با شما قرارداد نمی‌بندم. بنابراین شکست سینمای نو بوسیله این فیلمسازان برای دوستان رنج‌آور و ملال‌انگیز نیست و بلکه برای آنکه در به ثمر رسانیدن سینمای نو سهیم باشند خوشحال‌کننده نیز هست. ولی استعفای اینان برای ما جای تاسف دارد زیرا که چند فیلم بوسیله همین تهیه‌کنندگان در دست تهیه است که ادامه آن با اشکال مواجه خواهد بود. البته ما ضمن آنکه از این گروه حمایت خواهیم کرد همانطور که در گذشته نه سناریوشان را خواندیم نه مخارج فیلم را برآورد کردیم و دربست در اختیارشان بودیم اکنون نیز این‌چنین خواهد بود. ولی ما هم ضوابطی داریم که بنابر این ضوابط در مقابل وزارت فرهنگ و هنر و سندیکای هنرمندان متعهد شده‌ایم که کارمان را به افراد غیرعضو نسپاریم. پس بنابراین ضمن اینکه از اعتراض این آقایان پشتیبانی می‌کنیم ضمنا پیشنهاد هم می‌کنیم که استعفای خود را پس بگیرند یا اصلا موضوع را راکد بگذارند.»

 

میثاقیه در ادامه حرف‌هایش کمی تند شد و اقدام این گروه را به تحریک برخی از افرادی دانست که به گروه رخنه کرده‌اند و به طعنه گفت: «این آقایان باید بین خودشان هم تصفیه‌ای از نظر آدم‌ها بکنند چرا که اولین کار یکی از اعضای گروه انشعابیون بعد از انشعاب که نمایش داده خواهد شد سراسر ابتذال و شارلاتانیزم است.»

 

طعنه میثاقیه به پرویز صیاد بود که «صمد به مدرسه می‌رود» همزمان با این استعفا اکران می‌شد. او این افراد را فرصت‌طلب دانست و گفت: «شنیده‌اند دولت پنجاه میلیون تومان برای بخش خصوصی و برای فیلمسازی در برنامه پنجم در نظر گرفته است ولی غافل از آنکه وزارت فرهنگ و هنر که تنها مرجع رسمی این کشور در قضاوت کار هنری است این پول را تحت اختیار بخش خصوصی خواهد گذاشت که مخصوصا سوابق افراد در فیلمسازی مطرح است نه آنکه این پول در اختیار یک آهنگساز یا یک فیلمبردار گذاشته شود تا به سلیقه خود فیلم تهیه کنند و مسلما سیاستی دارد که تبعیض در آن نخواهد بود. ما نیز به دنبال این سیاست هستیم. به همین دلیل طرحی پیاده کرده‌ایم و سهیمه‌ای برای تهیه فیلم در اختیار استودیو‌ها خواهیم گذاشت. سیاست بر این است که فیلم کمتر ساخته شود.»

 

عباس شباویز یکی دیگر از اعضای هیات مدیره با طوماری از آمار حرف‌هایش را زد و صورتی از فیلم‌هایی چون مثل رگبار، سه دیوانه، طوقی، باباشمل، قلندر، داش‌آکل، راز درخت سنجد، رضا موتوری، حسن کچل و پستچی که هنرمندان مستعفی ساخته بودند را برای نمایندگان مطبوعات خواند و گفت که اغلب بالا‌تر از ۲۰۰ هزار تومان ضرر برای تهیه‌کننده داشته است.

 

شباویز همچنین گفت که همیشه انتقاد، اصلاحات را به دنبال دارد: «ولی نمی‌دانم به چه علت این گروه گوشه‌ای از انتقاد تیز خود را به‌ جانب ما حواله داشته‌اند زیرا تا آنجا که از آمار بالا مستفاد شد تمام فیلم‌های بالا که متجاوز از سی فیلم است که به دست این گروه ساخته شده و ضرر داشته‌اند با سرمایه همین تهیه‌کنندگان به‌صورت فیلم درآمده و با توجه به اینکه تهیه‌کنندگان با آگاهی کامل به عدم موفقیت آثار این فیلمسازان با آن‌ها کار کرده‌اند زیرا تهیه‌کنندگان جامعه خودشان را می‌شناسند و می‌دانند که هنوز ما از آن‌چنان فرهنگ پیشرفته‌ای بهره‌ور نیستیم که آثار روشنفکرانه این آقایان را بپذیرد.»

 

 

استعفا را پس نمی‌گیریم

 

انتشار مصاحبه مطبوعاتی تهیه‌کنندگان، گروه سینماگران پیشرو را به واکنش مجبور کرد. آن‌ها در نامه‌ای اعلام کردند که به هیچ‌وجه حاضر به بازستاندن استعفای خود نیستند.

 

یکی از اعضای گروه هم در واکنش به حرف‌هایی که در جلسه تهیه‌کنندگان زده شد، گفت: «کلا این آقایان حرف‌های ما را اشتباه فهمیده‌اند. ما به خاطر اینکه سندیکا تحت نفوذ تهیه‌کننده بود و مجری نظریات تهیه‌کنندگان، از آن کنار کشیدیم. حالا می‌بینیم آقای میثاقیه تهیه‌کننده از سندیکا در برابر ما حمایت می‌کند. ما بیکار نیستیم که برویم و سال‌ها در سندیکا مبارزه کنیم، تازه نتیجه هم نگیریم چون سندیکا تحت حمایت تهیه‌کنندگان است و مسلما آن‌ها همیشه از نظر آرا در جهت غیر از ما هستند. ما می‌خواهیم با استفاده از فرصت موجود در مملکت و استقبال مردم از سینما، یک سینمای بافرهنگ ایجاد کنیم. اگر آن‌ها معتقدند فیلم‌هایی که ما می‌سازیم ضرر می‌دهد دیگر چه اصراری دارند که ما دوباره به سندیکا برگردیم و فیلم برایشان بسازیم؟»

 

این استعفای پرحاشیه در میان هنرمندان و مردم با واکنش‌های مختلفی مواجه شد. واکنش‌هایی مانند ایرج صادقپور، فیلمبردار سینما که آن‌ها را تائید کرد. صادقپور که در آن زمان در بیمارستان بود در گفت‌وگویی اعلام کرد که حاضر است به گروه انشعابیون بپیوندد چرا که سندیکا تاکنون جز حرف و حرف هیچ چیز تحویل سینمای ایران نداده است.

 

او دولت را به حمایت از فیلم‌های آبگوشتی متهم کرد و گفت: «اعلام می‌کنم ما می‌خواهیم فیلم خوب بسازیم. فیلمی که بشود در همه جای دنیا نشان داد. دولت باید به این گروه کمک کند نه آن‌هایی که فیلم‌های آبگوشتی می‌سازند. سندیکای کنونی که در راس آن آقای حمید قنبری قرار گرفته، تشکیل شده از یک سلسله حرف و گفت‌وگو و من خیلی خوشحالم عده‌ای جوان سینماگر در چنین کاری پیشقدم شدند.»

 

اما در مقابل برخی روزنامه‌ها مانند اطلاعات در ستون «در محافل روشنفکری» با اشاره به وامی که بهرام بیضایی برای «غریبه و مه» گرفته بود، تلاش کرد بگوید که این گروه در این خیالند که وام‌های بیشتری بگیرند.

 

مرتضی قدیری یکی از خوانندگان روزنامه اطلاعات طی نامه‌ای با تمجید از اقدام قاطع این هنرمندان نوشت که این عده در راه پیشرفت سینمای واقعی گام برداشته‌اند ولی استعفای آن‌ها لااقل کارشان را از گروهی فیلمساز بی‌هنر که با سناریو‌های ابتدایی و بی‌خرج باعث فساد روح تماشاچی می‌شوند جدا کرده‌اند.

 

این ماجرا اما به نظر می‌رسید برخلاف نظر تهیه‌کنندگان و اعضای سندیکا در ‌‌نهایت به سود استعفاکنندگان چرخید. ۲۴ تیر ۱۳۵۲ وزارت فرهنگ و هنر اعلام کرد طرح‌های تازه برای پیشرفت سینمای فارسی تهیه‌ شده است و حاضرند به معترضین کمک‌هایی داشته باشند. اینکه این کمک‌ها به دست این فیلمسازان رسید یا نه تاریخ سینما نشان می‌دهد تعاونی سینماگران پیشرو در سال‌های آینده با شتاب رو به رشدی که به سمت ساخت فیلم‌هایی رفت، در تاریخ سینمای ایران ماند. فیلم‌هایی چون «غریبه و مه» و «کلاغ» و «چریکه تارا» از بهرام بیضایی، «دایره مینا» داریوش مهرجویی، «سوته‌دلان» علی حاتمی و «طبیعت بی‌جان» سهراب شهید ثالث به تهیه‌کنندگی پرویز صیاد در تاریخ سینمای ایران پیش از انقلاب باقی ماندند که با نام ۱۷ سینماگر شاخص ایرانی ثبت شد. سینماگرانی که به جز چند نفر از آن‌ها سینماگران شاخص دهه اول انقلاب به شمار می‌آمدند. در این میان مساله دردناک سرنوشت سندیکای هنرمندان بود که در آستانه انقلاب مانند سایر نهادهای صنفی منحل شد تا سال ۱۳۷۷ که خانه سینما جای آن را بگیرد.

 

 

منابع:

 

- تاریخ سینمای ایران، جمال امید، انتشارات روزنه

- اسنادی از سینما تئا‌تر و موسیقی در ایران، مرکز اسناد ریاست جمهوری

- سینمای ایران، ابراهیم‌تهامی‌نژاد، دفتر پژوهش‌های فرهنگی

- از نیش تا نوش، گفت‌وگوی منوچهر انور با علیرضا ارواحی

- قیچی‌های تیز در دست‌های کور، سانسور فیلم در ایران

- روزنامه اطلاعات، تیر ۱۳۵۲

- روزنامه آیندگان، تیر ۱۳۵۲

- مجله جوانان امروز

- مجله تماشا

کلید واژه ها: فیلم فارسی سینما پرویز صیاد مهرجویی بهرام بیضایی


نظر شما :