ایران خانه دوم پناهجویان جنگ جهانی بود

گزارش تاریخ ایرانی از همایش بین‌المللی گفت‌وگو‌های فرهنگی ایران و لهستان
۰۱ آذر ۱۳۹۶ | ۰۲:۱۸ کد : ۶۱۰۹ وقایع اتفاقیه
گزارش تاریخ ایرانی از همایش بین‌المللی گفت‌وگو‌های فرهنگی ایران و لهستان
ایران خانه دوم پناهجویان جنگ جهانی بود
فهیمه نظری

 

تاریخ ایرانی: دانشگاه تهران امروز میزبان پژوهشگران تاریخ و کارشناسان روابط تهران - ورشو بود که در هفتاد‌وپنجمین سالگرد مهاجرت لهستانی‌ها به ایران در جریان جنگ دوم جهانی، در همایش «در جستجوی خانه دوم» تاریخ و شرایط آن دوران را مرور کنند. همایش بین‌المللی گفت‌وگو‌های فرهنگی ایران و لهستان یک مهمان ویژه داشت: آنا ماریا آندرس معاون نخست‌وزیر لهستان و فرزند ژنرال آندرس، رهبر فقید ارتش این کشور که مادرش جزو همان پناهجویانی بود که به ایران آمد.


رئیس دانشگاه تهران نخستین سخنران این همایش بود که پس از خیر مقدم به حضار و به ویژه معاون نخست‌وزیر لهستان به تشریح آثار مثبت مهاجرت لهستانی‌ها به ایران پرداخت.

 

محمود نیلی احمدآبادی با تاکید بر اینکه جنگ یکی از بزرگترین بلایایی است که بشر بر همنوعانش نازل می‌کند، گفت: در کنار این مصائب شگفتی‌های زیادی نیز دارد.

 

نیلی احمدآبادی سپس با اشاره به سرنوشت ایران و لهستان در جنگ دوم جهانی افزود: این دو کشور در جنگ نقشی نداشتند و می‌کوشیدند از آن دوری کنند. اما خوی تجاوزگری دیگران این دو ملت را درگیر جنگ کرد. اما آنچه اتفاق افتاد، مهاجرت جمع کثیری از مردم لهستان به ایران بود که بخش زیبایی از تاریخ جنگ دوم جهانی را رقم زد. زمانی که این مهاحرت رخ داد، مردم ایران با اینکه خود درگیر قحطی بودند با آغوش باز پذیرای مهاجران لهستانی شدند. توافقات جهانی بیش از یکصد هزار لهستانی را وارد ایران کرد. این مهاجرت مشکلات عدیده‌ای برای ایران پدید آورد اما در اینجا باید به پیامدهای مثبت آن اشاره کنیم چون آنچه اکنون از آن ایام سخت بر جای مانده نه سختی و گرسنگی که همزیستی خوب و مسالمت‌آمیز دو ملت است.

 

رئیس دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به نمایشگاهی از عکس‌های مهاجران لهستانی که در سرسرای دانشکده ادبیات برپاشده بود، عکس‌ها را گویاترین اسنادی دانست که بدون هیچ تحریفی تاریخ را به ما می‌نمایانند.

 

وی سپس نکته مهم در این برهه از تاریخ ایران را پیوندها و تعاملات فرهنگی و اجتماعی بین دو ملت دانست که در مدت اقامت لهستانی‌ها در ایران اتفاق افتاد و اظهار داشت: لهستانی‌ها در مدت اقامت خود در ایران به سرعت مشغول کار و فعالیت‌های مولد شدند تا جایی که بخشی از صنایع ما برجای مانده از فعالیت مهاجران لهستانی در آن دوره است.

 

نیلی احمدآبادی همچنین به بعد فرهنگی این رخداد مهم پرداخت که به زعم وی موجب ارتباط ایرانیان با تجدد و دنیای غرب شد. وی افزود: مهاجرت لهستانی‌ها برای مردم یک اتفاق تازه و جذاب بود. تأسیس انجمن لهستانی مطالعات ایران به عنوان نخستین هسته ایرانشناسی غیرایرانی در نیمه نخست دهه ۲۰ زمانی رخ داد که لهستان از رونق اقتصادی برخوردار نبود. با این حال این انجمن در نخستین سال فعالیت خود، کتاب مصور لهستان را منتشر کرد که می‌توان از آن به عنوان یکی از نخستین آثار فارسی برای کشوری اروپایی یاد کرد. به گفته وی، امروز پس از ۷۵ سال از آن ایام تلخ، تنها پیامدها و خاطرات شیرین آن به یاد مانده است؛ وجود آرامستان لهستانی‌ها در شهرهای تهران، اصفهان، انزلی و مشهد، نشان از احترامی است که مردم ایران برای پناهجویان لهستانی قائل بوده و هستند. وی در پایان ابراز امیدواری کرد که این برنامه گامی مؤثر برای نزدیکی هر چه بیشتر دو ملت باشد.

 

 

آمادگی برای توسعه روابط فرهنگی با لهستان

 

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی سخنران بعدی بود که از آمادگی برای توسعه روابط و تعاملات فرهنگی با لهستان خبر داد.

 

به گزارش «تاریخ ایرانی»، اشرف بروجردی گفت: آنچه شاید دغدغه برخی سیاستمداران باشد، این است که توسعه مناسبات فرهنگی مبادا موجب دور شدن ملت‌ها از فرهنگ اصیل خود شود.

 

بروجردی در ادامه به ذکر نمونه‌ای تاریخی برای این دغدغه پرداخت: در سال ۱۳۶۶ به دلیل وجود جنگ و تحریم فرصت کاریابی در ایران کم شده بود و ما با انبوهی از افراد جویای کار روبه‌رو بودیم. برای حل این معضل وزارت کار در آن زمان تصمیم گرفت مبادلاتی مبنی بر انتقال نیروی کار ارزان با برخی کشورها داشته باشد. آن زمان بین دولتمردان این دغدغه وجود داشت که آیا این اقدام موجب از‌هم‌گسیختگی فرهنگی نخواهد شد؟ این مساله تا آنجا پیش رفت که حتی در اعزام نیروی کار خبره به دیگر کشورها محدودیت ایجاد شد.

 

او سپس به رویه مثبت این ماجرا اشاره کرد که می‌توانست با انتقال نیروی کار به دیگر کشورها موجب اخذ تخصص آن‌ها در زمینه‌های مختلف شود و در نهایت تخصص آن‌ها پس از بازگشت به ایران مورد استفاده قرار گیرد.

 

رئیس کتابخانه ملی در ادامه به نقش و تأثیر دو جریان تاریخ‌آفرین و تاریخ‌نگار در سرنوشت ملت‌ها اشاره کرد و افزود: عده‌ای تاریخ را می‌آفرینند و عده‌ای آن را می‌نگارند اما نقش نگارنده‌ها مهم‌تر است چون آن‌ها انتقال‌دهنده رویدادها و تصمیم‌ها به نسل‌های بعدی هستند. تعاملات فرهنگی بین ملل هم می‌تواند قرابتی را بین این دو به وجود آورد و هم در انتقال آن به نسل بعد اثربخش باشد.

 

معاون رئیس‌جمهور ادامه داد: ما با کشور لهستان ارتباطات فرهنگی دیرینه‌ای داریم که به همان تصمیمات تاریخ‌ساز مرتبط است زیرا آن‌ها در برهه‌ای از تاریخ احساس کردند که در ایران می‌توانند با حفظ باورهای خود با ملتی به گپ‌و‌گفت بنشیند که شاید به لحاظ ظاهری با هم متفاوتند اما آن ملت پذیرای آن‌هاست.

 

بروجردی در پایان با ابراز خوشحالی از اینکه این تعاملات امروز در سطحی از توسعه انجام می‌شود که به راحتی می‌توانیم با هم گفت‌وگو کنیم، مباحثه و گفت‌وگوی فرهنگی را تنها راه باز شدن گره‌های ذهنی میان ملت‌ها دانست و در زمینه گسترش مناسبات میان دو کشور در حوزه اسناد اعلام آمادگی کرد.

 

 

آغوش باز ایرانیان برای مهاجران لهستانی

 

ابوذر ابراهیمی ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در سخنان خود در این همایش، به تشریح بسترهای مهاجرت لهستانی‌ها به ایران در جنگ دوم جهانی پرداخت. جنگ دوم جهانی ۸ شهریورماه ۱۳۱۸ آغاز شد و تا ۹ شهریور ۱۳۲۴ به طول انجامید. در فاصله این شش سال، ۱۰۰ میلیون نفر از ۳۰ کشور درگیر این جنگ شدند. در روز آغاز جنگ دوم جهانی، آلمان‌ها به لهستان حمله کردند. سپس روس‌ها به این کشور تاختند و در طی ۲۹ روز کل لهستان تسخیر شد. در واقع آغاز تاریخ جنگ دوم جهانی همان روز حمله آلمان به لهستان است. فرانسه و بریتانیا به کمک لهستان آمدند اما این کمک به جایی نرسید. او افزود: اول تیرماه آلمان‌ها به شوروی حمله کردند و استالین چاره‌ای ندید جز اینکه پدر آندرس، معاون کنونی نخست‌وزیر لهستان را از زندان آزاد کند و از قدرت او برای متفق کردن لهستانی‌های روسیه به منظور حمله دوباره به لهستان بهره جوید.

 

ابراهیمی ترکمان با تشریح وضعیت ایران در این دوران اظهار داشت: ایران در این جنگ نیز مانند جنگ اول جهانی اعلام بی‌طرفی کرده بود که این اعلام نیز مانند جنگ پیشین نقض شد. در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۲۱ نخستین گروه لهستانی‌ها وارد ایران شدند. حداکثر رقم اعلامی درباره مهاجرین لهستانی ۱۵۰ هزار نفر بود و جمعیت ایران در این سال ۱۴ میلیون نفر بود. برای این جمعیت ورود ۱۵۰ هزار نفر فوق‌العاده سنگین است ضمن اینکه سال ۱۳۲۱ سال بلوا یا شورش نان در ایران بود و همین امر نیز موجب سقوط دولت قوام شد. این در حالی بود که در آن دوره تأسیسات رفاهی مانند بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی و توسعه راه‌ها و تأسیس راه‌آهن در ایران اتفاق افتاده بود. نخستین بیماران بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی تهران، مهاجران لهستانی بودند. تعداد بیماران لهستانی به حدی زیاد بود که پرورشگاهی را که سال قبل تأسیس شده بود، به بیمارستان اضافه کردند و بیماران لهستانی را در آن جای دادند.

 

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی همچنین به وضعیت وخیم اوضاع سیاسی در ایران آن برهه اشاره کرد: راه‌آهن ایران میان سال‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۲۴ تقریباً ۸ میلیون تن کالا برای شوروی حمل کرده بود و وضع اقتصادی بسیار بد بود و از طرفی در ساختار سیاسی یک جوان بیست و چند ساله به پادشاهی رسیده بود و وقتی در سال ۱۹۴۳ اجلاس تهران با حضور روزولت، چرچیل و استالین برگزار شد، آن‌ها پادشاه ایران را به این نشست دعوت نکردند و اجازه ملاقات به وی ندادند و نهایتاً تنها استالین به دیدار شاه رفت. ایران در چنین شرایطی به سر می‌برد که مهاجرت لهستانی‌ها اتفاق افتاد. مهاجرتی که با آغوش باز ایرانیان مواجه شد، هرچند که خود در شرایطی سخت به سر می‌بردند. شما حتی یک گزارش پیدا نمی‌کنید که نشان دهد از جانب ایرانی‌ها تعرضی به لهستانی‌ها صورت گرفته باشد.

 

وی در پایان از معاون نخست‌وزیر لهستان خواست تا موافقت‌نامه فرهنگی را که در سال ۱۹۶۸ بین دو کشور به امضا رسیده که بنا بوده بر اساس آن دفاتر فرهنگی ایجاد شود و تاکنون اتفاق نیفتاده را مورد توجه قرار دهد. همچنین برای افتتاح رایزنی فرهنگی در لهستان اعلام آمادگی کرد.

 

معاون نخست‌وزیر لهستان نیز در سخنرانی خود ایران را نخستین کشوری خواند که مهاجران لهستانی در جنگ دوم جهانی در آن احساس آزادی کردند. آنا ماریا آندرس گفت: من در این دو بار که به ایران سفر کرده‌ام به آرامستان دو هزار لهستانی در ایران سر زدم که نشانگر ضعف و بیماری مردم لهستان در مهاجرت به ایران بود. مردم لهستان و خود من قدردان مهمان‌نوازی ایرانیان هستیم، زیرا مادر من جزو این مهاجران بوده است و برای من خاطرات آن زمان را تعریف کرده است.



تهران از نگاه مهاجران لهستانی

 

آنا کراسنو ولسکا، رئیس پیشین بخش ایرانشناسی دانشگاه کراکوف نیز در گفتاری با عنوان «تهران میان خاطرات پناهجویان لهستانی جنگ دوم جهانی» در پنل عصر این همایش، نگاه لهستانی‌های مهاجر را هنگام مواجهه با تهران مورد بررسی قرار داد و افزود: از مهاجرانی که طی جنگ دوم جهانی از ایران عبور کرده‌اند، مقداری اسناد به صورت مکاتبات، خاطرات و ادبیات داستانی بر جای مانده که برخی از آن‌ها درباره تهران است؛ چراکه گروه بزرگی از پناهندگان لهستانی در تهران به سر می‌بردند.

 

این ایرانشناس، برداشت لهستانی‌های مهاجر از تهران را به شرایط مواجهه آن‌ها با این شهر نسبت داد و اظهار داشت: این پناهندگان از شوروی می‌آمدند؛ کشوری که فقر و کمبود در آن وضعیتی دائمی بود و حالا جنگ جهانگیر آن شرایط سخت را مضاعف کرده بود، ضمن اینکه لهستانی‌ها در آنجا حکم برده داشتند و وضعیتشان بدتر از روس‌ها بود پس تهران به نظرشان شهری امن و پرنعمت می‌آمد.

 

وی با بیان اینکه اکثر پناهجویان لهستانی پیش از مهاجرت هیچ آشنایی با ایران نداشتند، این مهاجران را گروهی ناهمگن قلمداد کرد: مهاجران لهستانی از لحاظ اجتماعی گروهی یکپارچه را تشکیل نمی‌دادند و در میان آن‌ها اقلیت‌های اوکراینی، ارمنی و یهودی نیز به چشم می‌خوردند و با اینکه اکثر آن‌ها کاتولیک بودند اما مذاهب دیگری چون ارتودکس نیز در میان آن‌ها وجود داشت. وی همچنین کلیت این گروه مهاجر را افرادی ساده و کم‌سواد دانست که تنها گروه کوچکی در میانشان تحصیل‌کرده و جزو طبقات بالای جامعه به لحاظ فرهنگی بودند.

 

ولسکا در ادامه با اشاره به کیفیت زندگی لهستانی‌ها در ایران اظهار داشت: این مهاجران با ورود به تهران در سه کمپ دوشان‌تپه، یوسف‌آباد و مهرآباد جای داده شدند و گروه اندکی از الیت آن‌ها نیز در تشکیلات اداری ایران مشغول به کار شدند که وضعیتشان بسیار متفاوت از لهستانی‌های ساکن در کمپ‌ها بود. آن‌هایی که در کمپ‌ها زندگی می‌کردند از زندگی مردم ایران بسیار دور بودند چراکه کمپ‌ها محیط‌هایی بسته بود و به همین دلیل آن‌ها بیشتر در محیط خودشان به سر می‌بردند؛ اما آن‌هایی که جزو تشکیلات رسمی بودند در منزل‌های اجاره‌ای زندگی می‌کردند که اگرچه این خانه‌ها بیشتر متعلق به ارامنه ایران بود اما به هر حال می‌توانستند در شهر بچرخند و با محیط و فرهنگ ایران آشنا شوند.

 

رئیس پیشین بخش ایرانشناسی دانشگاه کراکوف به تفاوت‌ نگاه کودکان لهستانی درباره ایران با بزرگسالان نیز اشاره کرد و افزود: کودکان مهاجر تجربیاتشان با بزرگسالان متفاوت بود اما چون خاطراتشان را در سنین بزرگسالی به رشته تحریر درآورده‌اند یک لایه معلومات بعدی نیز به آن اضافه شده اما علی‌رغم همه این تفاوت‌ها می‌توان گفت این خاطرات در توصیف تهران تصویر خوبی را درباره نگاه این مهاجران در نخستین مواجهه‌شان با پایتخت ایران ارائه می‌دهد.

 

ولسکا در پایان با خواندن چند نمونه از مطالب مهاجران لهستانی درباره تهران، این شهر را در این توصیفات شهری در حال توسعه قلمداد کرد که مغازه‌هایش پر از اجناس بود و برخی از خانه‌هایش به سبک اروپا ساخته شده بودند. در مجموع تهران از نگاه آن‌ها به لحاظ خانه‌سازی، برق، راه‌سازی و... رو به پیشرفت بود.

 

 

مطبوعات محافظه‌کار ایرانی در مواجهه با مسئله لهستان

 

کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ معاصر با سخنانی تحت عنوان «لهستان آزاد و دوستان ایرانی‌اش؛ ١٣٢٤» به نگاه جراید محافظه‌کار ایرانی در هنگام تجاوز ارتش سرخ به این کشور و نیز نوع پوشش این مسئله از جانب آن‌ها پرداخت و وضعیت بحرانی ایران در مراحل پایانی جنگ دوم جهانی را تشریح کرد که به بحران نفت شمال و در نهایت تحرکات مداخله‌جویانه روسیه و تشکیل دو حکومت خودمختار دست‌نشانده در تبریز و مهاباد انجامید. او در مورد نوع نگاه به لهستان و پوشش اخبار مربوط به آن در جراید ایرانی آن زمان گفت: اگرچه از اوایل زمستان ۱۳۲۲/ ۱۹۴۴ که ارتش سرخ به مرزهای لهستان رسید، تحولات آن حدود در کنار دیگر تحولات نظامی جنگ، تحت پوشش اخبار منتشرشده در جراید ایران بود، اما به دلیل پابرجایی اتحاد و اتفاق متفقین و نگرانی از بابت عملکرد کلی مسکو، سرنوشت اروپا بعد از پایان جنگ، ابعادی گسترده نیافت و خبرهایی هم که در این زمینه بعد از عبور از مجاری سانسور متفقین در روزنامه‌های ایران منتشر می‌شد، نگران‌کننده‌ نبود. جراید ایران در حالی بر این رویکرد پیش می‌رفتند که بنا بر پژوهش این تاریخ‌پژوه اختلاف نظر میان دولت لهستان آزاد – تشکیلات مستقر در لندن – از یک سو و دولت شوروی از سوی دیگر جنبه‌ای آشکار یافته بود.

 

به عقیده بیات، توجه نشریات ایرانی به مسائل لهستان به تدریج همزمان با بالا گرفتن نگرانی‌های ایران از خط مشی آتی دولت شوروی در ایران، جلب شد و آن‌ها به صورتی سربسته از اختلاف نظرهای متفقین بر سر مسائلی چون لهستان و مرزهای آتی آن گزارش‌هایی‌ منتشر می‌کردند.

 

بر اساس بررسی این پژوهشگر تاریخ معاصر، مطبوعات ایرانی از اواخر دی ۱۳۲۳/ اواخر ژانویه ۱۹۴۵ بحث لهستان را با جدیتی بیشتر مورد توجه قرار دادند. «رعد امروز» در مقاله‌ای تحت عنوان «مشکل لهستان، مرزهای شرقی و غربی آن دولت چگونه تعیین خواهد شد؟» این موضوع را با مقدمه‌ای تاریخی پیرامون اعاده استقلال لهستان پس از فروپاشی امپراتوری‌های روس و آلمان و اتریش در پایان جنگ اول جهانی و بروز مجدد این بحث بعد از توفیق ارتش سرخ در بیرون راندن ارتش آلمان پی گرفت.

 

وی افزود: در این مرحله بود که به گزارش رعد امروز دولت شوروی اعلام کرد مرزهای غربی آن دولت همان مرزهایی خواهد بود که در ۱۹۳۹ هنگام اشغال لهستان از طرف ارتش‌های آلمان و روس اعلام گردیده است؛ ترتیبی که طبیعتا نمی‌توانست از سوی دولت لهستان آزاد پذیرفته شود.

 

بیات بخش اصلی مطالب منتشرشده در این زمینه را ترجمه فارسی مقالات منتشرشده در جراید انگلیسی دانست که در کنار آن، این طیف از جراید کشور بیانیه‌های حکومت لهستان آزاد را نیز منتشر می‌کردند: از جمله بیانیه‌‌ای که دولت مزبور در همین ایام بر ضد مداخلات دولت شوروی و عوامل دست‌نشانده‌اش چون کمیته لوبلین منتشر کرد.

 

یکی دیگر از نکات جالب توجه این پژوهشگر تاریخ در نوشته‌های این طیف از جراید که هوادار انگلیس نیز محسوب می‌شدند تاکید خاص آن‌ها بر عزم جزم دولت و پارلمان بریتانیا بر حفظ حاکمیت ملل از بحث لهستان و ایران گرفته تا سرنوشت ملل بالکان بود که در نشست عن‌قریب سران متفقین در کریمه مورد بحث قرار می‌گرفت؛ نشستی که به رغم یک گزارش اولیه و خوش‌بینانه از نتایج آن – از جمله توافق سران قدرت‌های بزرگ برای تشکیل یک دولت ملی در لهستان و انتخابات آزاد - روشن شد زمینه را برای توافقی فراهم کرده است که جز پایمال شدن آمال و آرزوهای یک لهستان آزاد، حاصل دیگری به دنبال نداشته است.

 

بیات همچنین این مرحله را همزمان با واپسین تحرکات سفارت دولت لهستان آزاد در تهران دانست و اظهار داشت: در دعوت دکتر کارول بادر، وزیر مختار جمهوری لهستان در ایران از رجال و ارباب جراید تهرانی در اواخر بهمن ۱۳۲۳/ اواسط فوریه ۱۹۴۵، او ضمن تشکر از مهمان‌نوازی‌های دولت و ملت ایران نسبت به لهستانی‌ها کتابی را نیز که به زبان فارسی به نام لهستان منتشر شده بود به مدعوین اهدا کرد (احتمالا منظور کتابی است تحت همان عنوان – لهستان – با عنوان فرعی اطلاعاتی درباره گذشته و حال لهستانی‌ها/ تهران ۱۳۲۳ – ۱۹۴۴ چاپخانه مجلس در ۱۶۲ صفحه که در آبان ۱۳۲۳ از سوی انجمن لهستانی مطالعات ایرانی تدوین شده بود). از این دعوت به عنوان یکی از آخرین فعالیت‌های سفارت لهستان آزاد در ایران یاد شد؛ زیرا همزمان با آن، نشست دیگری نیز در تعارض با آن برگزار شد و شخصی به نام بازیلی لوپات نیوک که خود را نماینده پل‌پرس (مطبوعات لهستان) خوانده بود در جلسه‌ای که در همان روز و ساعت برگزار شد، گفته بود تصمیم سه دولت بزرگ در کریمه بر اعتماد به دولت موقت لهستان (همان کمیته لوبلین) قرار گرفته است که نکته قابل بحثی بود.

 

شخص مزبور این‌گونه ادعا می‌کرد که روزنامه رعد امروز ضمن گزارش این واقعه و همچنین شرح مختصری از سرگذشت وی که ظاهرا جز رانندگی سفارت لهستان در ۱۰ سال قبل، پیوند دیگری با این کشور نداشت، این پرسش را مطرح کرد که چگونه ایشان خود را نماینده رسمی لهستان معرفی می‌نمایند، در صورتی که از طرف سفارت لهستان مقیم تهران هیچ‌گونه معرفی از ایشان نشده است و اصلا دولتی که آقای لوپات نیوک خود را نماینده آن می‌گوید از طرف دولت ایران به رسمیت شناخته نشده است [رعد امروز ش ۳۹۸/ ۱۸ اسفند ۱۳۲۳].

 

جدا از پیشامد چنین مسائلی، به گفته بیات جامعه لهستانی‌های مقیم ایران که در یکی از گزارش‌های منتشرشده در رعد امروز [فروردین ۱۳۲۴] پنج هزار نفر ذکر شده بود، کماکان برقرار بود و هرازگاه از فعالیت‌های آن‌ها نیز گزارش‌هایی منتشر می‌شد.

 

این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه در این مقطع که سرآغاز مداخلات آشکار و فزاینده ارتش سرخ در شمال ایران محسوب می‌شد، توجه به تحولات مشابه در جریان در اروپای شرقی و مرکزی از جمله لهستان، توجهی معنادار به شمار می‌رفت. او به عنوان نمونه به مقالات مفصلی اشاره کرد که تحت عنوان «بررسی مسئله لهستانی» در اسفندماه ۱۳۲۳ در رعد امروز منتشر شد و نیز سرمقاله‌هایی که در همین ایام در جراید مخالف شوروی در دفاع از مقاومت‌های مردم لهستان بر ضد مداخلات شوروی انتشار یافت. اگرچه این گروه در جراید طیف راست تا به آخر - حداقل تا ۱۳۲۵ که با شکل‌گیری یک رسته تحرکات جدایی‌طلبانه در آذربایجان اصل موضوع به نحوی غیرقابل کتمان رو شد و نیازی به گزارش دیگر مصادیق آن در اروپای شرقی نبود – موضوع لهستان را از نظر دور نداشتند اما بحث لهستان اینک بیشتر به یک بحث تاریخی تبدیل شده بود و فقط من‌باب عبرت و تنبه مطرح می‌شد.

 

کاوه بیات در پایان از مجموع مطالب ارائه‌شده خود این‌گونه نتیجه گرفت که اصل موضوع لهستان که در سال ۱۳۲۳ جریان داشت بنا به مجموعه‌ای از دلایل چون سانسور متفقین و حساس نبودن افکار عمومی نسبت به عملکرد شوروی در حوزه‌هایی که اخیرا تحت اشغال ارتش سرخ درآمده بودند به نحوی شایسته و بایسته مورد توجه قرار نگرفت و فقط در مراحل بعد – همزمان با پررنگ شدن مداخلات شوروی در ایران – بخش‌هایی از مراحل پایانی آن مورد توجه جراید ایران قرار گرفتند. البته در مراحل بعدی جنگ سرد، پاره‌ای از نشریات ضدکمونیستی ایران، سرگذشت لهستان را کماکان مورد توجه گاه‌به‌گاه داشتند.

 

 
بریتانیایی‌ها امنیت لهستانی‌ها را بر عهده داشتند

 

مجید تفرشی، سندپژوه و تاریخ‌نگار، سخنران دیگر پنل دوم این مراسم بود که مهاجرت لهستانی‌ها به ایران را از دریچه اسناد بریتانیا مورد بررسی قرار داد. وی در آغاز با ابراز تاسف از اینکه اسناد مربوط به لهستان در آرشیوهای بریتانیا از وضعیتی اسفناک برخوردار و بیشتر فرسوده شده است درباره دسته‌بندی موضوعی این اسناد گفت: این گزارش‌ها درباره نخستین موج مهاجرت، سپس درمان، مراقبت، سکونت و در نهایت تبعات حضور آن‌ها در ایران است.

 

وی سپس با تاکید بر حجم عظیم اسناد موجود در آرشیو بریتانیا در رابطه با مهاجرت لهستانی‌ها تنها بر اسناد منحصرا مرتبط با این موضوع تمرکز کرد و افزود: مقامات انگلیسی از جانب لهستانی‌های مهاجر از چند جهت نگران بودند؛ چراکه از نظر آن‌ها این افراد، پناهندگان غربی بودند که باید اسکان داده می‌شدند، حجم عظیمی از آن‌ها بیمار بودند و نیاز به مراقبت داشتند، عده‌ای نیز عبوری بودند و در ایران نماندند.

 

تفرشی درباره حجم وارد شده لهستانی‌های پناهجو به ایران که در برخی منابع تا ۱۵۰ هزار نفر برآورد شده‌اند، گفت قطعا همه این تعداد در ایران نماندند و تعداد بسیاری از آن‌ها از ایران به کشورهایی چون لبنان، مصر، آفریقای شرقی و هند رفتند.

 

نگرانی دیگر مقامات بریتانیایی از حضور لهستانی‌ها در ایران به زعم تفرشی، اذیت شدن آن‌ها توسط ایرانی‌ها و یا بالعکس اذیت شدن ایرانی‌ها توسط آن‌ها بود و نگرانی مهمترشان درباره این موضوع، حضور جاسوسان احتمالی آلمانی میان آن‌ها بود؛ بنابراین این گروه مهاجران، همیشه تحت نظر بودند و مدیریت آن‌ها را در تهران نیروهای امنیتی بریتانیا بر عهده داشتند.

 

نکته دیگر مورد توجه این سندپژوه در آرشیو اسناد بریتانیا، برهه پس از جنگ دوم جهانی و تلاش بریتانیایی‌ها برای بازپس گرفتن پول‌هایشان بود: بزرگترین مسئله بریتانیا در این مقطع پس گرفتن پول‌هایی بود که برای این مهاجران خرج کرده بودند. آن‌ها تا حدود ۱۰ سال به دنبال پول خود بودند و موفق شدند بخشی از آن را پس بگیرند.

 
 

مهاجرت لهستانی‌ها سانسور شد

 

مانتوش کواگیش دیگر ایرانشناس حاضر در این همایش، درباره «پناهندگان لهستانی ایران از نگاه تبلیغات رسمی جمهوری خلق لهستان» گفت: در دوره کمونیستی، یعنی از سال ۱۹۴۴ تا سال ۱۹۹۰ برخی وقایع تاریخی و یا مسائل سیاسی، به ویژه آن‌هایی که به اتحاد شوروی به طور مستقیم و یا غیرمستقیم مربوط بودند، مورد سانسور ایدئولوژیک قرار گرفتند. یکی از این موضوعات حساس، مسئله ورود پناهندگان لهستانی به خاک ایران همراه با ارتش ژنرال آندرس در سال ۱۹۴۲ بود.

 

مانتوش البته این سانسور را پدیده‌ای متغیر دانست و افزود: شدت این سانسور همراه با تغییرات سیاسی بین سال‌های ۱۹۴۴ و ۱۹۹۰ عوض می‌شد. می‌توان گفت که تغییرات سیاسی در سال ۱۹۵۶ باعث تغییر نگاه رژیم نسبت به ارتش ژنرال آندرس و یا پناهندگان لهستانی در خاک ایران شد. در طول آن ۴۵ سال مسئله ارتش لهستان در اتحاد شوروی، یعنی همان ارتش ژنرال آندرس و ورود پناهندگان لهستانی به خاک ایران، حساس، خطیر و ناخواسته بود؛ چراکه هر دو موضوع به مسئله انتقال اجباری و غیرانسانی غیرنظامیان از شرق لهستان به داخل اتحاد شوروی، یعنی جنگل‌های شمالی سیبری و دشت‌های وسیع قزاقستان، اشاره می‌کرد.

 

به گمان وی، یکی از نخستین افرادی که به موضوع انتقال لهستانیان به داخل اتحاد شوروی و زندگی روزمره آن‌ها در جنگل‌ها و دشت‌های آن کشور پرداخت، جرزی کرزیستزون، نویسنده فراموش‌شده لهستانی بود که همراه با مادر، برادر کوچکتر و یکی از خاله‌هایش بر اساس فرمان ژوزف استالین به دشت‌های وسیع قزاقستان در زمستان ۱۹۴۰ تبعید شد. داستان او با عنوان «شتری در دشت» از اوت ۱۹۴۱ آغاز می‌شود؛ زمانی که خانواده جرزی، کلخوز (مزرعه اشتراکی) اوبوهووکا را در جنوب شرقی قزاقستان به سوی محل احداث خط جدید راه‌آهن کنار رود اوباگان در شمال آن کشور ترک می‌کند.

 

مانتوش افزود: داستان «شتری در دشت» با استقبال بی‌نظیر خوانندگان و اعتراضات شدید سفارت شوروی در ورشو روبه‌رو شد. گویا مقامات دولتی از مدیر انتشارات چیتلنیک می‌خواستند که تمام نسخه‌های کتاب را از بازار جمع‌آوری کند ولی دیگر دیر شده بود. وقتی همسر جرزی در کتاب‌فروشی‌های ورشو می‌پرسید: «شتری در دشت» هست؟ در جواب شنید: «شایدم در دشت دیده بشه، دیگه اینجا پیداش نیست.» داستان شتری در دشت یکی از نخستین آثار ادبیات معاصر لهستان حساب می‌شود که سفر طولانی لهستانیان از طریق ایران را توصیف می‌کند.

 

وی ادامه داد: تصورات مملو از امید او در مورد آینده نه چندان دور در خاک ایران را ایام و خاطرات تلخ و سختی اقامت خانواده ایشان در اتحاد شوروی کاملاً سیاه کرد. معلوم است که کتاب ایشان پنج سال در کشوی یک سانسورچی منتظر چاپ ماند و تازه در سال ۱۹۷۸ با کوشش همان مدیر انتشارات چیتلنیک منتشر شد. بالاخره موضوع انتقال اجباری لهستانیان از میهن به داخل اتحاد شوروی می‌توانست تأثیر عمیق و منفی بر ارتباط دوستانه بین لهستان و شوروی ایجاد کند. طبق دیدگاه دولتمردان لهستان آن وقت چنین تجدید و تغییر ایدئولوژیکی کار غیرضروری و حتی خطیر به نظر می‌رسید چون آن را تجدیدنظرطلبی میدانستند.

 

 

تصویر غیرواقعی از پناهجویان لهستانی

 

علی شهیدی سخنان خود را به کتاب «لهستان» اختصاص داد. وی در ابتدای سخنانش به خاطرات جلال ستاری اشاره کرد؛ زمانی که در دنیای کودکی خویش در بندر انزلی شاهد ورود پناهندگان لهستانی به این شهر بود و او کمک مردم شهر را در عین اینکه خود تنگدست بودند، به تصویر کشیده است. به زعم شهیدی اما این تصویر دردناک که از فقر و آوارگی پناهجویان لهستانی خبر می‌داد، تصویر راستین این مردمان نبود؛ بنابراین لهستانیان هنگام تثبیت حضورشان در ایران برای تصحیح این تصویر در نگاه ایرانیان، انجمن مطالعات ایرانی لهستانی را تشکیل دادند. کشورهای اروپایی پیشگام در مطالعات ایرانی، همواره در اوج اقتدار سیاسی و رونق اقتصادی خود در نیمه نخست سده معاصر شمسی اقدام به بنیانگذاری مراکز ایران‌شناسی در داخل ایران کرده‌اند؛ انجمن و کتابخانه ایران‌شناسی فرانسه، موسسه ایران‌شناسی بریتانیا و انجمن ایران و آمریکا از این دست است؛ اما پیشتر از این مراکز انجمن لهستانی مطالعات ایرانی به عنوان نخستین هسته ایران‌شناسی غیرایرانی در درون ایران در نیمه نخست دهه ۲۰ شمسی در زمانی تشکیل و فعال شد که لهستان نه در اوج اقتدار و نه بهره‌مند از رونق اقتصادی بود. کشوری بود اشغال‌شده و جنگ‌زده که اقدام گروهی از مهاجران آن در ایران، در تأسیس انجمن مطالعات ایرانی، هم برای شناخت سرزمینی بود که در آن پناه گرفته بودند و هم برای شناساندن فرهنگ، زبان، ادبیات، هنر، تاریخ و زیبایی‌های سرزمین لهستان به ایرانیانی که لهستانیان را در لباس ژنده مهاجرت و آوارگی و در چهره رنجور بیماری و جنگ‌زدگی می‌دیدند.

 

وی انتشار کتاب مصور لهستان با عنوان «لهستان؛ اطلاعاتی از گذشته و حال» توسط این انجمن را در راستای همین هدف توصیف کرد؛ کتابی که در آبان‌ماه ۱۳۲۳ توسط انتشارات مجلس و به منظور ارائه اطلاعاتی درباره گذشته و حال لهستان به مردم ایران منتشر شد. این کتاب با مقدمه کوتاه وزیرمختار جمهوری لهستان در ایران و دیباچه‌ای دوصفحه‌ای به امضای انجمن لهستانی‌های ایرانی روی خوش تاریخ لهستان را به طور مفصل به خوانندگان ایرانی نمایاند. کتاب لهستان به گفته شهیدی نخستین اثر فارسی برای معرفی کشورهای خارجی به ایرانیان است. تجربه‌ای که ایرانیان آن را یک دهه بعد با تأسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب و انتشار مجموعه چهره ملل که بیش از ۳۰ دفتر از آن تا دهه ۵۰ شمسی منتشر شد، کامل کردند.

 

 

پیوندهای خونی و فرهنگی دو ملت

 

رضا نیکپور آخرین سخنران این همایش که به نمایندگی از انجمن دوستی ایران و لهستان در آن حضور یافته بود. پیش از آغاز سخنان او فیلمی از مادر لهستانی‌اش به نمایش گذاشته شد که درباره سختی‌های پیش از مهاجرت به ایران سخن می‌گفت؛ زمانی که کودکی هفت، هشت ساله بود و در سیبری از شدت گرسنگی ناچار به خوردن علف شدند. وی سپس با اشاره به اینکه خود از نسلی است که از ازدواج لهستانی‌ها با ایرانی‌ها به وجود آمده است در پاسخ به سخنان علیرضا دولتشاهی که در پذیرایی از لهستانی‌های مهاجر هیچ سهمی را برای ایران قائل نشد، گفت: اسناد بسیار زیادی در مرکز اسناد ایران و نیز مرکز اسناد لهستان وجود دارد که از ارتباطات فرهنگی، خونی، زناشویی و اتفاقات خوبی حکایت دارد که بین این دو ملت اتفاق افتاد.

 

نیکپور در تمجید از نوع مواجهه ایرانی‌ها با پناهجویان لهستانی افزود: در طول تاریخ فکر نمی‌کنم این پذیرایی نظیر داشته باشد. در حالی که جامعه ایران در آن زمان خود گرسنه بود اما با آغوش باز لهستانی‌ها را پذیرفتند و به آن‌ها کمک کردند. وی یادآوری این مواجهه بی‌نظیر را بابی برای دیالوگی مجدد بین دو ملت دانست که هر دو کشور در شرایط کنونی به آن نیاز دارند.

 

وی در پایان به ذکر نمونه‌هایی از این کمک‌ها از جمله خبر روزنامه اطلاعات درباره فردی پرداخت که در آن برهه باغی را در نیاوران برای اسکان پناهجویان لهستانی به صلیب سرخ اعطا کرد و یا کمک ایرانیان به برپایی کنسرت‌هایی که مهاجران لهستانی به نفع هموطنان خود اجرا می‌کردند. نیکپور همچنین از کمک حدود ۲۵۰۰ پوندی انجمن سابق مدارس لهستانی به زلزله‌زدگان بم یاد کرد که از طریق سفارت ایران در لندن به ایران ارسال شد.

 

پرونده «تاریخ ایرانی» را در این باره بخوانید:

 

لهستانی‌ها در ایران

کلید واژه ها: ایران و لهستان


نظر شما :