ماجرای حضور ۱۵۰ نفر از گارد جاویدان در منزل امام

۱۲ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۷:۲۵ کد : ۳۰۵ از دیگر رسانه‌ها
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی مدنی، فرمانده ستاد حفاظت از امام خمینی(ره) در دوران انقلاب در گفت‌‌وگو با رسا گفت: حضرت امام(ره) با فداییان اسلام بسیار صمیمی بودند، لیکن در قم آیت‌الله بروجردی خیلی به آنها میدان نمی‌‌دادند و آن هم به خاطر مسائل سیاسی بود نه مسائل اعتقادی.

 

وی ادامه داد: در واقع حضرت آیت‌الله بروجردی هم با حضرت امام(ره) و آیت الله کاشانی در اصل و اساس مبارزه با طاغوت هم فکر بود اما برخورد ایشان تاکتیکی بود برای این‌که شاه از علما فاصله نگیرد و برای حوزه‌های علمیه مشکل ایجاد نکند.

 

این روحانی مبارز ادامه داد: گاهی ابوی در خدمت ایشان از امام و آیت‌الله کاشانی مطالبی را نقل می‌کرد و نظر ایشان را ‌می‌گرفت، از نظر تفکر، افق دید ایشان همان افق فکری امام بود اما تاکتیک ایشان متفاوت بود. ایشان سعی می‌کرد شاه را در رودربایستی نگاه دارد و این در برخی موارد کمک هم می‌کرد مثلا آقای کاشانی محکوم به اعدام شد اما آقای بروجردی نوشتند که نباید اعدام شود.

 

وی گفت: به هر حال کسی نباید فکر کند که آقای بروجردی با این تشکیلات و با اصل مبارزه مخالف بوده است.

 

حجت الاسلام و المسلمین مدنی خاطرنشان کرد: امام و آیت‌الله کاشانی در آن موقع دو فقیه مسلط، صاحب فتوا، آگاه به امور دنیا، شجاع، مقید به چارچوب اسلامی و آداب دین بودند و همه حوزه‌های علمیه آنان را قبول داشتند. آماده بودند تا ملت ایران و ملت‌های ستم‌دیده جهان را از دست مستکبران و ظالمان رهایی بخشند و دین واقعی و مکتب شیعه را در سطح جهان منتشر کنند و هنوز هم احساس ما همین است.

 

وی درباره فعالیتش به عنوان فرمانده ستاد حفاظت از امام خمینی(ره) در قم گفت: به هر حال در یک سالی که خطرناک‌ترین دوران این انقلاب بود و دشمن سعی می کرد به امام صدمه بزند مسؤولیت حفاظت از ایشان با ما بود. اگر خدای ناکرده به امام آسیبی می رسید دیگر از انقلاب چیزی باقی نمی‌ماند چون بقیه قدرت حفظ انقلاب را نداشتند. البته امدادهای الهی و دعای امام زمان(عج) ایشان و این انقلاب را حفظ کرد.

 

حجت الاسلام والمسلمین مدنی ادامه داد: به هر حال ایشان اگر صدمه می‌دید فاتحه همه چیز خوانده می‌شد و این افتخار نصیب ما شد که در دوران یکساله حضور حضرت امام (ره) در قم که حفاظت از ایشان به عهده ما بود مشکلی پیش نیامد.

 

وی درباره آشنایی خود با مقام معظم رهبری گفت: چون رهبر معظم انقلاب در قم نبودند و بیشتر در مشهد بودند با ایشان پیش از انقلاب آشنایی چندانی نداشتم، با آقای رفسنجانی هم همین طور، با ایشان اصلا آشنایی نداشتم و الآن هم خیلی با ایشان صمیمی نیستم حتی یک مقدار گله و شکایت هم از ایشان داریم که چرا با مقام معظم رهبری این‌گونه رفتار کردند.

 

حجت الاسلام والمسلمین مدنی اظهار داشت: نسبت به مقام معظم رهبری کاملا ارادت دارم، ایشان روش بسیار متین، عالی، دنیاپسند و دورنگر و در مجامع بین‌الملل و شورای امنیت سخنرانی عالی داشتند، به هر حال رهبری بسیار شایسته و آگاه و شجاع هستند و با این‌که در قم تماس‌ چندانی با ایشان نداشتم اما در عمل نشان دادند که شایستگی‌های خیلی خوبی دارند.

 

وی در بیان خاطره ای از دوران حفاظت گروه روحانیان محافظ امام گفت: گاهی مجبور می شدیم با برخی مسؤولان هم برخورد کنیم و محکم جلوی آنها بایستیم. مثلا اولین بار گارد جاویدان یکصد و پنجاه نفر را با اسلحه فرستاد تا جلوی امام رژه بروند. ما دم در جلوی آنها را گرفتیم و گفتیم باید اسلحه‌هایتان را تحویل دهید. گفتند نه ما می‌خواهیم با اسلحه رژه برویم. گفتیم با اسلحه هیچ‌کس نمی‌تواند وارد شود. گفتند فرمانده ما جناب تیمسار رحیمی است که البته چند سالی هم زندان رفته بود و با شاه مخالف بود. گفتم تیمسار هم حق ندارد با اسلحه وارد شود. گفتند تیمسار با اسلحه رفته، گفتم کجا رفته، گفتند به دفتر مرحوم آقای توسلی رفته، در آن زمان آقای توسلی مسؤول ملاقات‌ها بود. گفتم به هیچ‌وجه نمی‌گذارم وارد محل اقامت امام شوید. آن موقع من یوزی به گردنم بود و کلت هم به کمرم. من گفتم اول اسلحه تیمسار را می‌گیرم وقتی اسلحه خودش را بگیرم ناچار است به شما بگوید اسلحه‌هایتان را تحویل دهید. رفتم جلوی در، ایشان را دیدم که با آقای توسلی در حالی که گرم سخن گفتن هستند آمدند. به آقای توسلی گفتم آقای توسلی تیمسار اسلحه دارند، گفت داشته باشند ایشان از خودمان است. گفتم آقای توسلی شما مسؤول نوبت دادن برای ملاقات‌ها هستید، مسؤول حفاظت که نیستید، حفاظت با بنده است اگر از اسلحه ایشان تیری شلیک شود چه کسی جواب می‌دهد، گفت ایشان از خود ما است و زندان رفته و انقلابی است، گفتم آقای توسلی، تیمسار برای چه اسلحه خدمت امام ببرد، اسلحه را اینجا بگذارد و برود، گفت نه آقای مدنی شما کار به این کارها نداشته باشید و کار خودتان را انجام دهید. شیخ داخل شد و به تیمسار هم گفت داخل بیا ولی من با اسلحه یوزی زیر بغل تیمسار زدم و گفتم تیمسار برگرد، دست من روی ماشه است و از زبانه هم خارج است، تیمسار رنگ و رویش پرید، گفتم اسلحه نباید داخل برود که اگر برود من شلیک می‌کنم، دید که خیلی جدی هستم خودش را کنار کشید و اسلحه‌اش را تحویل داد. یکصد و پنجاه نفری که بیرون آماده رژه بودند۱۵۰ اسلحه ام پی فایو و ۵۰ قبضه ژ۳ را تحویل دادند.


 

کلید واژه ها: امام خمینی آیت الله بروجردی فدائیان اسلام آیت الله کاشانی


نظر شما :