روایت سردار محسن رشید از دعوت بسیج از موسوی خوئینی‌ها و ادعای کمونیست بودن وی

۰۶ مهر ۱۳۹۰ | ۲۰:۰۱ کد : ۱۳۴۴ از دیگر رسانه‌ها
سردار محسن رشید از فرماندهان دفاع مقدس، امام را طراح استراتژی جنگ ‌خواند و گفت: «جنگ را رزمندگان محروم کردند اما اکنون محرومان در این جامعه، جایگاهی ندارند.»

 

 آنچه در پی می‌آید بخش‌هایی از گفت‌وگوی پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران با رشید است:

 

* در اوائل جنگ، وقتی خرمشهر اشغال شد، از خوزستان تماس گرفته و به دفتر امام خبر می‌دهند که خرمشهر سقوط کرد. در هنگام دریافت خبر امام در حال بستن احرام نماز بوده، به او خبر را می‌گویند، توجه امام به این حادثه‌ای که برای ما بسیار با اهمیت جلوه می‌کند، آنقدر نبوده که اقامه نمازش را به تاخیر اندازد. به پاسخی کوتاه بسنده می‌کند و می‌گوید؛ «جنگ هست دیگر» و بلافاصله تکبیرة الاحرام می‌گوید. شخصیت این انسان که برخاسته از معرفت اوست در رفتار او متجلی می‌شود. شناخت ابعاد معرفتی این شخصیت، در فهم چرایی عملکرد او موثر است و به ما کمک می‌کند تا به مسائلی از جنس سوالات شما دقیق‌تر و جامع‌تر نگاه کنیم.

 

* ما چهار تا استراتژی در جنگ داشتیم. استراتژی اول این بود که مانع از پیشروی ارتش تجاوزگر دشمن شویم. استراتژی دوم این بود که مناطق اشغال شده را آزاد کنیم. استراتژی سوم هم این بود که برای احقاق حقوق از دست رفته یمان که دنیا نسبت به آن بی‌تفاوت بود، ارادهٔ خود را به دشمن تحمیل کنیم. در استراتژی چهارم که متاثر از وضعیت پیش آمده در روزهای پایانی جنگ بود و به منظور بازدارندگی عراق از تداوم تجاوزات بود، راهبرد ما برقراری توازن قوا در دو سوی جبهه بود. همه مدیران سطوح بالای کشور اعم از کشور و لشکری، در هر چهار استراتژی هم نظر بودند. اینکه امام اختیارات خود را در سمت فرماندهی کل قوا به بنی‌صدر واگذار کرده بود و از او حمایت نیز می‌کرد در همین چارچوب مفهوم پیدا می‌کند. امام در حوزهٔ اختیارات بنی صدر، اجازه دخالت دیگران در این مساله را نمی‌داد.

 

در زمستان ۵۹ بعد از حادثه غم انگیز عملیات هویزه، که بچه حزب‌اللهی‌ها احساس می‌کردند خیانتی صورت پذیرفته، مرحوم آیت‌الله منتظری از جبهه بازدید کرد و سخنانی گفت که حرف دل بچه حزب‌اللهی‌ها بود. تصور بر این بود که لبه تیز انتقادات آقای منتظری متوجه بنی‌صدر است، ولی امام به رغم محبتی که به آقای منتظری داشت، همزمان به دفاع از بنی‌صدر پرداخت و افراد را برحذر داشت از اینکه در کار فرمانده جنگ دخالت کنند. وقتی بنی صدر استراتژی را پذیرفته، حتی اگر در تاکتیک و کاربردی کردن راهبرد اشتباهی هم کرده باشد نباید تضعیف شود. در دوران طلایی بعد از بنی‌صدر که پیروزی‌های بزرگی رقم خورد، گاهی فرماندهان جنگ برای اجرای عملیات در پی کسب نظر از امام بر می‌آمدند اما امام تصمیم گیری را به خودشان واگذار می‌کرد.

 

* من در سال ۱۳۸۰مصاحبه‌ای درباره سفر مک فارلین به ایران داشتم. بعد از مصاحبه از دفتر آقای هاشمی به من زنگ زدند که به آقای رشید بگویید ما همه کار‌هایمان را زیر نظر امام انجام می‌دادیم. من این را می‌دانستم، در آن مصاحبه هم به این مساله اشاره کرده بودم، امام هم بال سیاسی و هم بال نظامی را نظام باز گذاشته بود تا در راستای هدف‌های کلان جنگ اقدام کنند. امام گشایش و فراخی میدان عمل برای هر دو بال نظام را لازم می‌دید و روزی که راهکار نظامی به مشکل خورد این بال سیاسی بود که ما را از بحران عبور داد.

 

* جنگ تمام شد هفته بسیج در ستاد نیروهای بسیج برگزار شد. در آن روز مسئولین وقت بسیج سپاه، آقای موسوی خوئینی‌ها را برای سخنرانی دعوت کردند. امروز می‌گویند آقای خوئینی‌ها حتی در گرفتن لانه جاسوسی عامل بیگانه بوده است. من می‌گویم، شما اگر با خوئینی‌های امروز مشکل دارید جای خود، داشته باشید، اما شما با این کار، امام را زیر سوال می‌برید. امام به او حکم امیرالحاج داده و از آن بالا‌تر اجتهادش را تایید کرده و دادستان کل کشور کرده بعد شما می‌گویید این کمونیست است و آن موقع هم کمونیست بوده است؟ شما فهم امام را زیر سوال برده‌اید. بعد می‌گویید رهرو امام هستید. این دوگانگی ما را به اینجا رسانده است. من نمی‌خواهم از آقای خوئینی‌ها دفاع کنم من سخنم درباره تغییر مفاهیم و ارزش‌هاست. چگونه می‌شود روز هفته بسیج موسوی خوئینی‌ها را دعوت می‌کنید و او زی بسیجی را با اتکاء به خطبهٔ نهج‌البلاغه مستند می‌کند ولی همین موسوی خوئینی‌ها را دو سال بعد به مساجد راه نمی‌دهند! این اوضاع آشفته، واژه‌ها را مسخ می‌کند. وقتی می‌گویید مرید و مراد به جز آن دسته از نسل سومی‌ها و چهارمی‌ها آیت الله خامنه‌ای را آیینهٔ خمینی می‌دانند بقیهٔ اهالی این دو نسل به القائات غلطی دچار می‌شوند و حساس می‌کند که مثلا نکند بسیج و بسیجی، بیش از یک بازی قدرت نبوده و جوان بسیجی فدای مطامع ریاکاران شده است.

 

* نگوئید هاشمی، آقای هاشمی سرمایه و از ذخائر انقلاب است و کسی که سرمایه خود را نشناسد مهجور است و باید تحت قیمومیت فرد عاقلی قرار گیرد.

 

* انقلاب اسلامی تداوم مشروطه نیست مشروطه تداوم انقلاب فرانسه است که در ایران، بومی سازی شده است و شرع هم در آن گنجانده شده است ولی مشروطه مبتنی بر یک مکتب بومی نیست ولی انقلاب اسلامی، مبتنی بر یک مکتب بومی و ابتدا به ساکن است. جنس ۱۵ خرداد از جنس مشروطه نیست. تمام کسانی که مکتبی و گرایشی داشتند در انقلاب به بن بست رسیدند بهانه‌های حقوق بشری کار‌تر برای سرخط آوردن محمدرضا پهلوی به این خاطر بود که تمام راه کارهای مبارزین علیه رژیم شاه به بن بست رسیده شده بود؛ مجاهدین خلق خودزنی می‌کردند همدیگر را ترور می‌کردند چریک‌های فدایی خلق به بن بست رسیده بودند. نهضت آزادی و جبهه ملی معتقد بودند که هر گونه فعالیت سیاسی و هر گونه توقع باز شدن فضای سیاسی باید مشروط به حفظ حریم شاه باشد به حریم شاه نباید کاری داشته باشیم مبارزه باید محدود به سطوح پایین‌تر از مقام سلطنت باشد. انقلاب چیز دیگری می‌گفت: نه از جنس مبارزات مرسوم جهان سومی‌ها بود که مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق از آن‌ها الگوبرداری کرده بودند و نه برای محمدرضا حریمی قائل بود. این نگاهی بود که از جایی نسخه‌برداری نشده بود. نسخه‌برداری از عاشورا بود. از دل فقه این اندیشه زائیده شده بود. اینجا فقه بود که حکم می‌کرد میزان رای ملت است. مشروطه نسخه‌ای از انقلاب فرانسه بود که اومانیسم محور است؛ هرچند که قانون اساسی برآمده از مشروطه بومی‎سازی شده بود.

من فکر می‌کنم فقط آقاسیدحسن خمینی گفته است که امام یک مکتب است البته اخیرا رهبری هم در این باره اشاره‌ای داشت. من ندیده‌ام کس دیگری این را گفته باشد. امام یک مکتب است. مکتب اصول دارد فروع دارد استراتژی دارد راهبرد دارد. متاسفانه همه این کسانی که از امام صحبت می‌کنند، هیچ اشاره‌ای به اصول و فروع مکتب خمینی نمی‌کنند مسائل را کیلویی وسط می‌ریزند و می‌گویند امام این است در حالی که امام اصول و فروع دارد. اگر کسی تشکیک به امام کند، به شخص تشکیک نکرده به مکتب تشکیک کرده است. اگر به مکتب تشکیک کرده به این نتیجه می‌رسیم که انقلاب اسلامی در تداوم آزادیخواهی مشروطه بوده است. اگر کسی در اندیشه امام تشکیک کند، ضمن اینکه اصل مساله درک نکرده است، هویت خود را هم منکر شده است. به نظر من تمام کسانی که می‌گفتند خط امامی هستیم و الآن هم می‌گویند به فرض اینکه صداقت داشته باشند، اشتباه می‌کنند. این‌ها به امام تعلق داشتند خط امامی بودن متفاوت است با تعلق به خمینی داشتن.

کلید واژه ها: موسوی خوئینی ها محسن رشید جنگ تحمیلی


نظر شما :