کارنامه حسن روحانی؛ از مناظره با آقاجری تا پیام تسلیت درگذشت بازرگان

۱۰ تیر ۱۳۹۲ | ۱۸:۲۵ کد : ۳۳۲۶ از دیگر رسانه‌ها
کارنامه حسن روحانی؛ از مناظره با آقاجری تا پیام تسلیت درگذشت بازرگان
مهسا جزینی: پیش‌بینی روزنامه اسپانیایی چندان هم بیراه نبود اما ۱۷ سال طول کشید تا به واقعیت بپیوندد. روزنامه «آ‌ب‌ث» چاپ «مادرید» سال ۷۵ در جریان سفر «حسن روحانی» به این کشور نوشت که «منابع متعدد او را جایگزین رییس‌جمهور فعلی ایران (هاشمی رفسنجانی) می‌دانند. روحانی گفته است اگر فردا تصمیم بگیریم با آمریکا مذاکره کنیم تبدیل به بهترین کشور دنیا خواهیم شد.» یک‌بار دیگر هم سال ۸۸ بود که بحث نامزد شدنش برای ریاست‌جمهوری مطرح شد اما رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «ایران آینده» گفت: «در کشوری که برای مشارکت هزینه بالای سیاسی مطرح می‌شود، اگر قرار باشد من کاندیدا شوم و فردا بیکار، مگر دردسر دارم مشارکت کنم، باید کسی که مشارکت می‌کند را جایزه دهند نه اینکه تنبیه کنند.»

 

 

تمرین دیپلماسی

 

اگرچه برای یک دیپلمات خوب ‌بودن باید هم زیرک بود و هم رو به سوی اعتدال داشت و این دو خصلتی است که حسن روحانی به آن متصف است اما در واقع فراست و میانه‌روی، خود معلول است و قابل اکتساب نه علت. آنچه حسن روحانی را به یک دیپلمات قابل بدل کرده، تمرین گفت‌وگو و چانه‌زنی بود؛ چیزی که کمتر به آن اشاره شده است. به همین علت بیش و پیش از اینکه او را «شیخ دیپلمات اعتدالگرا» بنامند باید «مرد رابطه‌ها و مذاکره‌ها» لقبش داد. مروری کلی بر فعالیت‌های کاری حسن روحانی در سه‌ دهه اخیر نشان می‌دهد که او همواره علاقه خاصی به تعامل و گفت‌وگو، آن هم از نوع دیپلماتیکش داشته است. چه آن زمان که از سمنان، نماینده مجلس شد و به ریاست کمیته دفاع رسید، چه وقتی به نمایندگی از مردم تهران به پارلمان رفت و نایب ‌رییس شد و چه زمانی که به دبیری شورایعالی امنیت ملی رسید، او علاقه خاصی به گفت‌وگو داشته است تا جایی که وقتی از او درباره مجلس چهارم سوال می‌کنند، مهم‌ترین ویژگی این مجلس را «فعالیت بیشتر در صحنه بین‌المللی» می‌خواند و اینکه در قالب سفرهای رسمی، کمیسیونی و گروهای دوستی «تلاش مجلس بر این بوده که ندای انقلاب را به گوش ملت‌ها و جهانیان برساند و در طول یک‌سال موفقیت‌های فراوانی کسب کند.» ابتکاری که به نظر می‌رسد از آن خود روحانی بوده است.

 

حسن روحانی متولد شهرستان «سرخه» سمنان است. تحصیلاتش را در حوزه علمیه «صادقیه» سمنان آغاز کرد. بعد به قم رفت و در ‌‌نهایت در دانشگاه تهران حقوق خواند. به «اسکاتلند» رفت و آنجا دکترای حقوق اساسی از «گلاسکو» گرفت. شاید همان‌جا بود که فرصت کرد چهار زبان یاد بگیرد. به دنبال شبهاتی که این سال‌ها درباره مدرک تحصیلی برخی مدیران و وزرا مانند «کردان» درگرفت، شایبه‌هایی هم سال گذشته درباره مدرک تحصیلی روحانی طرح شد، اما بعد مشخص شد که روحانی با نام فامیلی اصلی‌اش یعنی «حسن فریدون روحانی» در این دانشگاه درس خوانده است. با آغاز جنبش انقلابی مردم «حسن روحانی» کسی است که برای نخستین ‌بار لقب «امام» را در سال ۵۶ به رهبر نهضت می‌دهد و بعد هم به پاریس می‌رود و پشت ‌سر فردی که به او لقب امام داده در «نوفل‌لوشاتو» نماز می‌خواند. روحانی در نخستین دوره مجلس بعد از انقلاب از سمنان به پارلمان می‌رود و تا سال ۷۹ پنج دوره نماینده می‌ماند. او عضو «جامعه روحانیت مبارز» است اما مواضع سیاسی- اقتصادی او در این دوره به جناح چپ حزب بیشتر شبیه است تا جایی که سال ۶۳ در گفت‌وگویی اختصاصی با روزنامه «کیهان» در باب مساله «مالکیت در اسلام و رابطه‌اش با عدل» اینطور گفته است: «در جامعه عدل اسلامی نباید یکی از گرسنگی در حال مردن باشد و دیگری از سیری نداند چه می‌کند. در مساله مالکیت نمی‌توانیم بگوییم به یک اصل فقهی مراجعه می‌کنیم. بدون در نظر گرفتن اصل مهم عدل و قسط این امکان‌پذیر نیست. اگر کسی مسایل اقتصادی اسلام یا مالکیت را در چارچوب احکام فقهی فقط به دست آورد، در اشتباه بزرگی است و به نظر اصیل اسلام نمی‌رسد. اگر ما برنامه‌های اقتصادی را جوری طراحی کنیم که عظمت انسان، هر که می‌خواهد باشد اهانت شود آن برنامه اقتصادی نیست ولو اینکه صدتا روایت هم بیاورید ولو اینکه مقداری مسایل فقهی هم بیاورید، قابل‌ قبول نیست.»

 

در سال‌های جنگ تحمیلی او همچنان که عضو مجلس است به ترتیب عضو شورایعالی دفاع، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء و فرمانده پدافند هوایی کل کشور هم می‌شود. اما هیچ‌یک از این‌ها او را در رسته نظامی- امنیتی‌ها جا نمی‌دهد. مشخص است که او دیپلماسی را به نظامی‌گری و دیپلمات بودن را به امنیتی بودن ترجیح می‌دهد. تا جایی که ۲۲ سال بعد‌تر می‌گوید: «تا کی بخش اقتصادی ما می‌خواهد برای بخش سیاسی- امنیتی، یارانه پرداخت کند. عده‌ای در کشور همچنان معتقدند فضا باید امنیتی باقی بماند.»

 

سال ۶۴، اما آغاز سفرهاست و شروع تمرین دیپلماسی برای شیخ. او به فرانسه برای حل‌وفصل اختلافات مالی و دریافت بدهی یک ‌میلیارد دلاری این کشور به ایران و عادی‌سازی روابط سفر می‌کند. آن هم با دو پیش‌شرط؛ اول اینکه فرانسه در جریان جنگ ایران و عراق به متجاوز کمک نکند و دیگر اینکه مقامات فرانسه به فعالیت تروریست‌های ایرانی که در این کشور پناه گرفته‌اند، پایان دهد. دو سال بعد به همراه «اسحاق جهانگیری» در نماز جمعه مسلمانان شهر «مسکو» شرکت و با رییس مجلس شوروی ملاقات می‌کند. محور گفت‌وگو‌ها هم جنایات جنگی عراق و استفاده صدام از سلاح‌های شیمیایی و حمله به مناطق مسکونی است.

 

 

نخستین دیپلماسی‌ها

 

سال ۶۸، اما سال پرکار و سرنوشت‌سازی برای حسن روحانی است. او باز نماینده مجلس می‌شود، اما این بار از تهران و نه از زادگاهش سمنان. این دوره نمایندگی او مصادف است با آغاز دولت سازندگی. روحانی هم از حامیان هاشمی است. به نظر می‌رسد سفرهای دیپلماتیک چند سال گذشته در نگاه او به اقتصاد هم چرخش‌هایی ایجاد کرده تا جایی که در برابر نقدهایی که به سیاست‌های دولت، به‌ویژه در حوزه اقتصاد می‌شود، می‌گوید: «دولت هاشمی دولت ضعیفی نیست و از اقتصاد نمی‌ترسد و نباید هم ترسید. نگذاریم در برابر دولت و مسوولان اجرایی به دروغ سخن گفته شود. رفسنجانی نزد مقام‌ معظم رهبری محبوب‌ترین، عزیز‌ترین و بالا‌ترین شخصیت و چهره انقلابی و اسلامی است.» در همین سال و در حالی که همچنان نماینده مجلس هم هست، از سوی هاشمی به سمت مشاور رییس‌جمهور در امور امنیت و دبیر شورای تازه‌ تاسیس عالی امنیت ملی منصوب می‌شود؛ مسندی که ۱۶ سال دوران سازندگی و اصلاحات بر این می‌ماند. در‌‌ همان سال هم مقام‌ معظم‌ رهبری، روحانی و حاج‌احمد خمینی را نماینده خود در شورایعالی امنیت ملی می‌کند. در علت این انتخاب هم به تجربه روحانی در مسایل دفاعی کشور اشاره می‌شود. در‌‌ همان سال او از پارلمان عضو هیات مذاکرات صلح ایران و عراق می‌شود که در ژنو به ریاست «علی‌اکبر ولایتی» در حال برگزاری است. در ‌‌نهایت، حسن روحانی در آن زمان درباره قطعنامه و پذیرش فرآیند صلح از سوی ایران تحلیلی ارایه می‌دهد که می‌توان آن را در چند بخش خلاصه کرد. از نظر او، اول ورود آشکار آمریکایی‌ها به جنگ، باعث شده بود ایرانی‌ها عملا در دو جبهه بجنگند، دوم اینکه «گروه هفت»، تصمیم به یاری ‌کردن عراق در جنگ گرفته بودند، سوم، رسیدن نفت به قیمت زیر ۱۰ دلار و اینکه باعث شده بود بیشتر بودجه سال ۶۷ استقراض شود. بنابراین «شیخ دیپلمات» نتیجه می‌گیرد که: «در مجموع شرایطی فراهم آمده بود که اگر جنگ ادامه می‌یافت، تلفات زیادی می‌گرفت و پیروزی در جنگ آسان نبود و رفته‌ رفته شکل منطقه‌ای به خود می‌گرفت.» روحانی معتقد بود: «از این‌سو ما هم به اهدافمان رسیده بودیم و خاکمان را از صدام پس گرفته و ماشین جنگی او را تا حدود زیادی از کار انداخته بودیم و به عبارتی دیگر متجاوز تنبیه شده بود.»

 

سال ۶۹، آغاز جنگ خلیج‌ فارس میان آمریکا و عراق است. دبیر شورایعالی امنیت ملی موضع ایران را «بی‌طرفی» اعلام می‌کند و در تحلیل آن می‌گوید: «با توجه به انگیزه‌های باطل طرفین جنگ، جوانان ما به نفع هیچ‌کدام از آنان فداکاری نمی‌کنند.» حسن روحانی همچنین به پیامی که عراق، دو ماه پیش از آغاز جنگ برای ایران فرستاده اشاره می‌کند. پیامی رمزآلود یا به تعبیر خود روحانی مبهم با این عنوان که «ابرهای تیره‌ای در منطقه ظاهر خواهند شد. شما دنبال استفاده از این ابرهای تیره نباشید. این ابر‌ها بعدا کنار می‌رود و آسمان صاف خواهد شد.» روحانی موضع ایران را در برابر دشمن پیشین اینطور ارزیابی می‌کند: «ما قدم به قدم تصمیم می‌گیریم. ما با تجزیه، تغییر نقشه جغرافیایی و زدن اماکن مقدسه و مسکونی مخالفیم و رسما تصمیم گرفتیم غذا و دارو به مردم عراق کمک کنیم.»

 

شیخ اعتدال سال ۷۰، به مناسبت ۲۲ بهمن در قم سخنرانی می‌کند و در صحبت‌هایش به افراد و گروه‌هایی که منتقد موضع بی‌طرفی ایران و معتقد بودند حالا که صدام با آمریکا می‌جنگد، ما هم باید در کنار او به جنگ با آمریکا برویم، واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید: «شعار لیبرال‌ بودن و رادیکال ‌بودن خطری است که الان ما را تهدید می‌کند.»

 

در‌‌ همان سال سلسله‌ مناظراتی در دانشگاه صنعتی «امیرکبیر» درباره تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌شود. طرفین مناظره در چهارمین جلسه حسن روحانی، ‌دبیر شورایعالی امنیت ملی و «هاشم آقاجری» از اعضا انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهند. در این مناظره آقاجری به سیاست درهای باز دولت سازندگی انتقاد دارد و ورود تکنولوژی به این شکل را آغاز وابستگی قلمداد می‌کند. اما روحانی می‌گوید که «اگر دنبال راهی برویم که از تکنولوژی عقب بمانیم، در برابر آینده مسوول خواهیم بود.» بعد هم تاکید می‌کند: «برخی با طرح سوال القا نکنند که میان توسعه پیشرفت و حفظ انقلاب تضاد وجود دارد.» شیخ دیپلمات دشمن بیرونی را خطر چندانی برای کشور نمی‌داند. او خطر را از درون می‌داند و در گفت‌وگویی هشدار داده است: «دشمن خارجی هر چقدر هم خطرناک باشد، دشمن اصلی ما نخواهد بود و اگر بخواهیم خطری را برای نظام پیش‌بینی کنیم، باید به داخل بیندیشیم نه خارج.»

 

با آغاز دهه ۷۰، اما سفر‌ها و دیدارهای خارجی نایب ‌رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس چهارم هم اوج می‌گیرد تا مشق دیپلماسی او که قرار است در سمت دبیری شورایعالی امنیت ملی و پیشبرد پرونده هسته‌ای روزی به کارش‌ آید، کامل شود. روحانی به ویژه نگاه مثبتی به غرب دارد، تعاملات او در دوره‌ای که نماینده مجلس است همین را نشان می‌دهد. خودش هم در‌‌ همان زمان می‌گوید کشورهای غربی از دوستی با ایران هرگز زیان نمی‌بینند. دیدار با معاون دومای روسیه، سفیر مجارستان و قزاقستان در دستور کارش قرار می‌گیرد. در دیدار با معاون دومای روسیه از مواضع کشورهای آذربایجان و قزاقستان و پیامد عملکرد یکجانبه کشور روسیه درباره دریای خزر انتقاد می‌کند. او خواستار توسعه روابط با ایتالیا، مجارستان و تشکیل گروه دوستی پارلمانی می‌شود. یک‌سال بعد با سفیر کره‌ شمالی و استرالیا با عنوان نایب ‌رییس مجلس دیدار می‌کند و همچنان خواستار توسعه روابط بین دو کشور می‌شود. بعد به سراغ هیات سیاسی- ‌اقتصادی آلمان می‌رود و با عضو هیات ‌رییسه حزب سوسیال ‌دموکراسی آلمان ملاقات می‌کند. معاون سیاسی وزارت خارجه آلمان به ایران می‌آید و هیات پارلمانی ایران در سفری چهار روزه عازم این کشور می‌شود. کشور بعدی انگلیس است که کاردارش با روحانی دیدار می‌کند و بعد مقامات مجلس خلق سوریه‌اند که سراغ او می‌روند. سفیر ایتالیا و بعد سفیر ترکیه هم در سال ۷۳ یک‌به‌یک با روحانی دیدار دارند.‌‌ همان سال رییس کمیسیون سیاست خارجی آلمان می‌گوید با حسن روحانی نایب‌ رییس مجلس ایران به‌طور دایم در تماس است و به‌زودی برای توسعه روابط سیاسی پارلمانی رهسپار ایران می‌شود. پشت‌بند آن، مشاور صدراعظم وقت آلمان و روحانی باهم دیدار می‌کنند و قرار می‌شود برای مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر همکاری‌هایی بین دو کشور صورت گیرد. مذاکره‌ها و رابطه‌ها همچنان ادامه دارد، روحانی باز به سراغ فرانسه می‌رود و از سفر معاون وزیرخارجه این کشور به ایران برای گسترش همکاری‌های علمی- فرهنگی و از اراده ایران برای ایجاد یک رابطه پایدار با این کشور خبر می‌دهد.

 

 

دیپلماسی و آمریکا

 

در همین سال «مهندس بازرگان» فوت می‌کند، روحانی اما در کنار این دید و بازدید‌ها توجهش به نخست‌وزیر دولت موقت هم هست و به مناسبت درگذشتش پیامی منتشر می‌کند. در این پیام بازرگان را «شخصیتی علمی، فرهنگی» لقب می‌دهد که «پیشتاز طرح مسایل اسلامی به زبان علمی در دانشگاه‌ها و چهره‌ای مبارز در دوران طاغوت بوده است.» شاید از همین روست که در مقدمه کتاب خاطرات حسن روحانی، بازرگان فردی معرفی می‌شود که درباره دگراندیشان و مخالفان جانب اعتدال را رعایت کرده است.

 

کم‌کم که جلو‌تر می‌رویم سیاست‌های روحانی هم شفاف‌تر می‌شود و از زوایای نگاه دهه شصتی‌اش فاصله می‌گیرد تا جایی‌که می‌گوید دولت نمی‌تواند صنعتگر و کشاورز خوبی باشد. سال ۷۲، درباره رابطه با آمریکا در گفت‌وگویی با روزنامه «اطلاعات» حسن روحانی می‌گوید: «رابطه با آمریکا و نزدیک شدن به آنچه نفعی برای ما دارد اگر کسی فکر کند که مشکلات ما به خاطر عدم رابطه با آمریکاست و چنانچه رابطه برقرار کنیم، مشکلاتمان حل می‌شود، بسیار ساده‌انگاری است، بی‌تردید در رابطه با آمریکا ضررهای قابل‌ توجهی شامل حال ما می‌شود و حتی یک از منافعی هم که گفته می‌شود این کار برای ما دارد قابل اثبات نیست.» روحانی در‌‌نهایت نتیجه می‌گیرد که «در شرایطی که آمریکا با ما دشمن است و دشمنی‌اش را هم مخفی نمی‌کند و مردم ما هم از آمریکا همواره ضربه و خشونت دیده‌اند، نزدیکی با آن قطعا به ضرر ماست.» دو سال بعد هم وقتی عده‌ای از بسیجیان در مقابل مجلس تجمع می‌کنند و شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهند، روحانی می‌گوید، «این شعار در کشور ما وحدت‌آفرین شده است و مبارزه نظام اسلامی علیه آمریکا ادامه می‌یابد.» یک‌سال بعد هم به طرح «داماتو» و نقض استقلال ایران اعتراض می‌کند.

 

روحانی چندی بعد در گفت‌وگوی دیگری درباره رابطه اقتصادی ایران و آمریکا می‌گوید: «روابط اقتصادی رسمی نیست. ولی از سال ۵۹ که رابطه ایران و آمریکا قطع شد، هیچگاه رابطه اقتصادی شرکت‌ها با کمپانی‌های آمریکایی قطع نبوده است و مناسبات گاهی ضعیف و گاهی متوسط وجود داشته است، به‌خصوص درمورد خرید نفت از طرف شرکت‌های آمریکایی. تقریبا همیشه در بازارهای بین‌المللی که ما نفت می‌فروختیم، شرکت‌های آمریکایی هم می‌آمدند و می‌خریدند. رقم بالایی که گاهی ذکر می‌کنند، دو جانبه است و مبلغ درشت آن خرید شرکت‌های آمریکایی از ماست.» سال ۷۵، روحانی در «مادرید» است و از پیشنهادات متعددی خبر می‌دهد که واشنگتن برای مذاکره با ایران داده، اینکه «این پیشنهادات توسط نمایندگان آمریکا در کشورهای مختلف منطقه و کشورهای عربی به ایران ارایه شده است.» او سال گذشته هم گفت: «نظر مقام‌ معظم‌ رهبری این نیست که ایران و آمریکا تا روز قیامت مذاکره نداشته باشند. اگر شرایطی باشد که عزت و منافع کشور تامین شود، اجازه مذاکره و رابطه را خواهند داد. مثل قضیه هسته‌ای، عراق و افغانستان که موقت و موردی میان دو کشور مذکراتی صورت گرفت.»

 

با آغاز دولت اصلاحات، روحانی همچنان دبیر شورایعالی امنیت ملی می‌ماند. موضع‌گیری او به‌عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی دو سال بعد از دولت اصلاحات و در رخدادهای تیرماه ۷۸  قابل‌توجه است: «دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصت‌طلب هرکجا که باشند با شدت و قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصت‌طلب و آشوبگر اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند، چه خواهند کرد.» اگرچه او اخیرا در گفت‌وگو با «شرق» گفت: «تلاش بر این بوده بین انتقادات دانشجویی و آشوبگران خیابانی و اقدامات تخریبی تفکیک قایل شده و هدف جمع شدن سریع ناامنی در تهران بوده است.» در جریان مناظره‌های انتخاباتی امسال هم بین «قالیباف» و روحانی بحثی نه درباره رخداد «کوی دانشگاه» در سال ۷۸ بلکه پیرامون سالگرد آن در سال ۸۲ در گرفت. روحانی در این مناظره اعلام کرد علت عدم موافقتش برای اعطای مجوز به دانشجویان برای برگزاری مراسم سالگرد، جلوگیری از «برخورد گازانبری نیروی انتظامی» و پرونده‌سازی برای دانشجویان بوده است.

 

 

دیپلمات هسته‌ای

 

روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی بود که پرونده هسته‌ای ایران هم آغاز شد. شورای حکام آژانس، نخست در خرداد ۱۳۸۲ طی یک بیانیه و سپس در شهریور‌‌ همان سال طی قطعنامه‌ای به پرونده هسته‌ای ایران پرداخته و تلاش کرد تا تعهدات سختی را بر دوش ایران قرار دهد. با تشدید تنش‌ها و با توجه به اختلافات وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، با پیشنهاد «کمال خرازی» وزیر امور خارجه و موافقت رییس‌جمهور و همچنین سایر اعضای جلسه سران نظام، تصمیم گرفته می‌شود تا با تشکیل یک هسته قوی کارآمد سیاسی- فنی- حقوقی، مسوولیت مذاکرات برعهده حسن روحانی گذاشته شود، تا با اختیارات ویژه، برنامه جامعی برای ادامه کار تهیه کند و هماهنگی لازم بین ارگان‌های ذی‌ربط را برقرار کند. به این ترتیب با حکم «سید محمد خاتمی» و تایید مقام ‌معظم ‌رهبری، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۲.۷.۱۴ مسوول پرونده هسته‌ای می‌شود و از آن تاریخ، این پرونده به‌طور کامل به دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی محول شد. متعاقبا مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی از تهران (سعدآباد) شروع و در ماه‌های بعد در بروکسل، ژنو و پاریس ادامه یافت. روحانی و تیم او که متشکل از دیپلمات‌هایی بودند که ولایتی و خرازی آنان را به عنوان بهترین‌های وزارت امور خارجه معرفی کرده بودند، به دلیل شرایط سیاسی- امنیتی و تبلیغاتی که علیه ایران بود، تاکتیک خود را بر گفت‌وگو و اعتمادسازی استوار کردند. به این صورت که در گام اول از گسترده‌شدن اتهامات و مجموعه مسایلی که علیه ایران مطرح می‌شد، ممانعت کردند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود. از این‌رو در مسیر اعتمادسازی، در چند مقطع، برخی فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌صورت داوطلبانه تعلیق شد.

 

 

با دولت احمدی‌نژاد

 

دولت نهم که روی کار می‌آید روحانی هم بعد از ۱۶ سال از شورایعالی امنیت ملی می‌رود. خودش جریان رفتن را اینطور تعریف می‌کند: «در آژانس قرار بود جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود. احمدی‌نژاد دو روز قبل زنگ زد و خواست به ریاست‌جمهوری بروم... بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آن‌ها می‌دهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند. ایشان گفت هزینه‌های آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمی‌دانم. گفتند شما همین الان به «البرادعی» زنگ بزنید و بگویید کل مخارج آژانس را می‌دهیم. گفتم اولا آژانس نمی‌تواند بپذیرد. چون برای مخارج آژانس و بودجه آن مقرراتی وجود دارد. ثانیا ما همچنین حق و اختیاری نداریم، چون اگر به جایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، باید مجلس تصویب کند. گفتند من به شما می‌گویم. شما چه کار دارید. گفتم روش کاری من اینطور نیست و من چنین کاری نمی‌کنم. اگر اصرار دارید خودتان با البرادعی صحبت کنید...» روحانی در ادامه مذاکراتش به احمدی‌نژاد می‌گوید: «... اگر می‌خواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید خوب است زود‌تر دبیر جدیدی منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید. بعد از آن جلسه هم با آقای «علی لاریجانی» تماس گرفتم و گفتم ظاهرا باید زود‌تر خود را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.» روحانی سه ‌سال بعد می‌گوید: «کار‌شناسان را به کنج خانه و حاشیه فرستادند و معلوم نیست به چه دلیل. مقاله ننویسید که افتخار دولت قبلی، خروج کشور از انزوا و افتخار ما کشاندن کشور به انزواست، مگر می‌شود دور کشور دیوار کشید.»

 

در‌‌ همان سال صدا‌وسیما مستندی درباره پرونده هسته‌ای ایران منتشر می‌کند که حسن روحانی ۷۰ درصد آن را دروغ می‌خواند. ماجرایی که در جریان نخستین برنامه تبلیغاتی او پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری هم با تذکر به مجری صداوسیما تکرار کرد. روحانی درباره مستند پخش شده گفت: «استراتژی هسته‌ای تابعی از نظرات مقام ‌معظم ‌رهبری بود. در حالی که در مستند واقعیت‌ها را یکطرفه منتشر و دولت خاتمی را به کوتاه ‌آمدن از اصول متهم کردند که به خاطر رویکرد‌هایش مورد تمجید غرب قرار گرفته است.»

 

 

منبع: روزنامه شرق

کلید واژه ها: حسن روحانی


نظر شما :