شاه: آیا باید در مقابل مصدق صبر می‌کردم؟

محمدرضا شاه در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی شکنجه را انکار کرد
۲۲ آذر ۱۳۹۶ | ۱۴:۱۱ کد : ۶۱۳۰ گفتگو با تاریخ
محمدرضا شاه در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی شکنجه را انکار کرد
تاریخ ایرانی: برگرفته از روزنامه «اطلاعات» - ۱۷ آذر ۱۳۵۳

 

شاهنشاه آریامهر به «یان مک اینتیایر» نماینده بی‌بی‌سی - بنگاه سخن‌پراکنی انگلستان – که اخیرا به ایران آمده است افتخار شرفیابی دادند. در این شرفیابی نماینده بی‌بی‌سی سوالات متعددی در زمینه‌های مختلف معروض داشت که شاهنشاه آریامهر پاسخ‌های مقتضی فرمودند.

 

متن کامل این مصاحبه را در زیر می‌خوانید:

 

اعلیحضرتا، شما وارث القابی باستانی مانند «ضل‌الله» و «نایب پروردگار» و «قبله عالم» هستید؛ ولی مانند پدرتان، منتها با طرزی کاملا متفاوت، انقلابی در کشور خود به وجود آورده‌اید. حداقل چیزی که درباره این انقلاب می‌توان گفت این است که از طرف یک پادشاه چنین امری بی‌سابقه است. آنچه در مورد انقلاب در اندیشه مردم خطور می‌کند این است که انقلاب ملازم خشونت و نابودی است. ممکن است بپرسم: آیا در راه انقلاب خود مجبور به نابود کردن چیزهای ارزشمندی هم شده‌اید؟

 

خوشبختانه می‌توانم بگویم خیر، زیرا زمین‌هایی را که در گذشته به مالکان بزرگ تعلق داشت و معلوم نیست که چگونه و از چه راهی آن‌ها را به چنگ آورده بودند، نمی‌توان چیزهای پرارزشی دانست. زمین در گذشته همیشه به یک گروه زمین‌دار عمده تعلق داشت. پس از آن به تدریج گروه کوچکی از خرده‌مالکان به وجود آمدند، اما آن‌ها متشکل نبودند، شرکت‌های تعاونی نداشتند و هیچ نوع سیستم بانکی وجود نداشت که به آنان کمک کند. عده‌ای از خان‌های فئودال و برخی از به اصطلاح روحانیونی که از مالکان بزرگ پول گرفته بودند کوشیدند تا ایجاد آشوب کنند، ولی نابود کردن بساط آن‌ها به منزله نابود کردن چیز ارزشمندی نبود.

 

 

جامعه ایرانی از بسیاری جهات جامعه‌ای بسیار سنتی است. بدیهی است که برخی از بخش‌های این جامعه کمتر از سایر طبقات از اصلاحات شما خرسند بودند. ممکن است بفرمایید روش شما در برابر افراد برخی از خانواده‌های قدیمی کشور چگونه است؟

 

فکر می‌کنم آن‌ها نسبت به سابق تغییر کلی کرده‌اند. این عده در آغاز کار چندان از اصلاحات جانبداری نمی‌کردند، ولی به تدریج متوجه شدند که هیچ کس دلایل آن‌ها را نمی‌پذیرد و جامعه آن‌ها را طرد می‌کند. آن‌ها همچنین متوجه شدند که می‌توانند با آنچه برایشان باقی مانده است در این کشور در نهایت آرامش و آسایش زندگی کنند. تصور می‌کنم آنان نه تنها آرام و بی‌آزار شده‌اند، بلکه حتی خود را با اوضاع و احوال جدید وفق داده‌اند.

 

 

ضمن گفت‌و‌گو با اعلیحضرت به تصویر عالی پدرتان که روی میز در کنار شما قرار دارد نگاه می‌کردم. این امر مرا به یاد ماجرایی انداخت که مربوط به معظم‌له و سفرشان به ترکیه برای دیدار آتاتورک در سال‌های دهه ۱۹۳۰ است. آتاتورک عادت داشت در ضیافت‌های شبانه تا دیروقت بیدار بماند و مهمانانش را خیلی دیر به سر میز شام دعوت کند، ولی به طوری که می‌گویند پس از صرف اولین قسمت غذا پدرتان از جای خود برخاستند و گفتند که با کمال تاسف موقع خواب من فرا رسیده است و آتاتورک نیز مجبور شد اعلیحضرت را تا اقامتگاهشان مشایعت کند. با این وصف تصور می‌کنم اعلیحضرت رضاشاه کبیر به آتاتورک بسیار علاقه‌مند بودند. آیا از سیاستمداران گذشته و حال کسی مورد تحسین خاص آن اعلیحضرت هست؟

 

مسلما برخی از افراد برجسته تاریخ مورد تمجید من هستند، به ویژه موقعی که فکر می‌کنم که آیا کس دیگری اگر در اوضاع و احوال زمان آن‌ها قرار می‌گرفت به گونه‌ای دیگر عمل می‌کرد؟ به عنوان مثال آنچه امروز من می‌توانم با وسایل جدید در میدان جنگ انجام بدهم با آنچه روزگاری «مارلبورو» انجام داد طبیعتا فرق می‌کند. با این حال مارلبورو در زمان خودش بسیار خوب عمل کرد؛ بنابراین ما برای قضاوت درباره اعمال اشخاص مجبوریم امکانات و وسایل زمانی کسانی را که مورد تحسین و یا انتقادمان قرار می‌گیرند در نظر بگیریم.

 

 

آیا نسبت به برخی از زمامداران معاصر احترام خاص احساس می‌کنید؟ مقصودم سیاستمدارانی است که در قید حیات هستند.

 

در دنیای غرب نیز سیاستمداران بسیار محدود هستند. آن‌ها در اعمال و رفتار خود به قدری محدود هستند که می‌توان گفت تقریبا اسیر منافع تثبیت‌شده یا زندانی افکار تازه‌ای که چندان مشخص و روشن نیست (مانند عقاید و نظریات گروه به اصطلاح چپ‌گرایان نو) شده‌اند. در واقع می‌توانم بگویم برخی از آنان با آنکه افراد برجسته‌ای هستند تحت تاثیر دستگاه‌های خودشان یا گروه‌های تازه‌ای که کاملا غیرمسئول هستند بسیار بسیار محدود شده است. به عقیده من شاید این کار درست نباشد.

 

 

شما مدتی نسبتا طولانی بر کشور خود فرمانروایی کرده‌اید، زیرا اکنون بیش از سی سال از استعفای پدرتان و جلوس شما بر تخت سلطنت می‌گذرد. ممکن است سوال کنم احساس شما امروز درباره نحوه رفتار انگلستان و شوروی در سال ۱۹۴۱ چگونه است؟

 

بایستی بگویم در این مورد سوءتفاهم بزرگی روی داده است؛ زیرا پدر من اساسا هیتلر را دوست نداشت و علت آن این بود که اولا از ترک‌ها نحوه رفتار ارتش آلمان در جنگ جهانی اول و اشغال تقریبی خاک کشورشان توسط آلمان‌ها را شنیده بود، ثانیا او یک فرمانروای مقتدر بود و معمولا این نوع فرمانروایان علاقه‌ای به یکدیگر ندارند. این یک حقیقت است. من فکر می‌کنم اشغال ایران به آن صورت که انجام گرفت اشتباه بود، زیرا به احتمال قوی پدرم حاضر می‌شد ایجاد آنچه را که ما بعدا بدان پل پیروزی بین انگلستان و آمریکا از یک طرف و اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر لقب دادیم بپذیرد، بی‌آنکه این کار مستلزم برهم خوردن نظم و آرامش کشور بر اثر اشغال ارتش‌های شوروی و انگلستان باشد. به همین جهت است که من فکر می‌کنم شما در اشغال این کشور به خاطر نیازهای ویژه خود بدون آنکه توجهی به اثرات بعدی آن داشته باشید اشتباه بزرگی مرتکب شدید. همان‌طور که گفتم اگر به طریق دیگری با او تماس می‌گرفتید نیازهای آنی و فوری شما بهتر تامین می‌شد.

 

 

اعلیحضرتا، چند سال قبل که شما مراسم بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران را برگزار کردید، انتخاب تخت جمشید برای برگزاری این جشن‌ها مفهوم معنوی خاصی داشت. فضایل و سجایای ایران باستان که اعلیحضرت مایل‌اند در ایران امروز ابقا شود کدام است؟

 

حس انسان‌دوستی ایرانی. ما همواره با پیروان معتقدات و مذاهب مختلف با مساوات و عدالت کامل رفتار کرده‌ایم و این سرزمین پیوسته مامن و پناهگاه آنان بوده است، همچنان که در ایران باستان ایرانیان همیشه با خدمتگزاران خود تقریبا مانند اعضای خانواده رفتار می‌کردند. بدین ترتیب در ایران اختلافات طبقاتی و نژادی و مذهبی وجود نداشت. اکنون نیز مایلم که این روحیه و فلسفه نیاکان ما که همواره با زیبایی خاصی در کتاب‌ها و آثار نویسندگان و شاعران پارسی وصف شده است ادامه یابد، زیرا از این راه مردم ما خواهند توانست در عین برخورداری از مواهب زندگانی امروزی، همچنان جنبه‌های انسانی و صفات و سجایای عالی بشری خود را حفظ کنند و ارزش این صفات و سجایا را آن‌طور که شایسته است بشناسند. این امر فقط از راه آمیختن معنویات با جنبه‌های مادی امکان‌پذیر خواهد بود.

 

 

اجازه دهید توجه اعلیحضرت را به یک مسئله مادی که اکنون برای ایران اهمیتی فراوان دارد، یعنی مسئله نفت جلب کنم. اخیرا آقای ویلیام سایمون وزیر خزانه‌داری آمریکا گفته است که اگر بهای نفت با هزینه تولید آن منطبق نباشد دلیلی ندارد که قیمت نفت به وضع فعلی برسد. علت واقعی افزایش بهای نفت فقط و فقط این است که گروه کوچکی از کشورها گردهم آمده‌اند تا بهای نفت را تحت کنترل خود درآوردند. آیا ممکن است اعلیحضرت نظر خود را در این مورد بیان فرمایند؟

 

نظر من این است که وی درست همان مطلبی را در جهت معکوس تکرار می‌کند که ما مدت مدیدی است جهان صنعتی را بدان متهم کرده‌ایم. ما مدت‌هاست که می‌گوییم شما ثروت ما را به بهای بسیار ناچیزی از چنگمان خارج کرده‌اید. در سال ۱۹۴۷ هر بشکه نفت ۲٫۷۱ دلار ارزش داشت ولی در سال ۱۹۵۹ بهای اعلام‌شده همان بشکه نفت ۱٫۷۹ دلار تعیین شد. در حالی که در آن زمان بهای محصولات ساخته شما ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد افزایش یافته بود. این جریان مربوط به آن زمان است. شما به خوبی می‌دانید که از سال ۱۹۶۰ به بعد ما با چه تورمی دست به گریبان بوده‌ایم. این وضع را به افزایش ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد در قیمت‌ها در فاصله سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۹ اضافه کنید. در چهار سال گذشته تورم فوق‌العاده‌ای در جهان وجود داشته است. همین چند سال قبل بود که ما شکر را تنی ۵۰ دلار می‌خریدیم، در صورتی که اخیرا بهای آن به قیمت باورنکردنی تنی ۱۷۰۰ دلار رسید. البته اکنون دوباره بهای آن به تنی ۱۳۰۰ دلار کاهش یافته است، ولی به هر حال بهای آن به تنی ۱۷۰۰ دلار رسیده بود و من می‌توانم ارقام بسیاری را از این قبیل ذکر کنم. بهای گندم که اکنون تنی ۲۵۵ دلار است چند سال قبل کمتر از ۵۰ دلار بود. ما نمی‌توانیم گندم و شکر و دیگر کالاهای شما را نخریم، زیرا به آن‌ها احتیاج داریم. اگر شما بگویید نفت تا حدودی به مسئله کشاورزی ارتباط دارد، در این صورت من از شما خواهم پرسید اگر با بهای گندم ارتباط دارد پس چرا از قیمت پنبه و قهوه کاسته شده است؟

 

 

به نظر می‌رسد که اقتصاد شما تا حد زیادی وابسته به اقتصاد غرب است. به نظر شما افزایش بهای نفت چه اثراتی بر اقتصاد غرب خواهد داشت؟

 

تا آنجا که به اطلاع من رسیده بهای جدید نفت فقط مسئول نیم تا ۱٫۵ درصد و حداکثر ۲ درصد از تورم غرب است.

 

 

شاهنشاها، ممکن است مزایای پیشنهاد اخیر خودتان را در مورد تعیین یک بهای واحد برای نفت تشریح بفرمایید؟

 

با اجرای این پیشنهاد وضع برای همه ما روشن خواهد شد. دیگر کمپانی‌های نفتی امکان دستکاری در بهای نفت را به میل خود نخواهند داشت و مصرف‌کننده خواهد دانست که چه مبلغی به چه کسی می‌پردازد و از این مبلغ چه مقدار به جیب تولیدکننده می‌رود، چه مقدار نصیب کمپانی‌ها می‌شود و چه مقدار به خزانه کشور خودش سرازیر می‌شود. در برخی موارد مالیاتی که خزانه‌داری‌های بعضی از کشورهای اروپایی از هر بشکه نفت می‌گیرند بیش از درآمدی است که ما از محل فروش این منبع طبیعی خود به دست می‌آوریم، در حالی که این منابع روزی، احتمالا سی تا چهل سال دیگر، به پایان خواهد رسید.

 

 

فکر می‌کنید که سایر کشورهای اوپک پیشنهاد شما را بپذیرند؟

 

فکر می‌کنم آن‌ها همین کار را خواهند کرد؛ زیرا در آخرین اجلاس اوپک پیشنهاد ما که تعیین یک قیمت واحد برای نفت بود مورد قبول قرار گرفت. در آن اجلاس پیشنهاد کویت نیز برای یک قیمت واحد و ثابت که با پیشنهاد ما اختلاف اندکی داشت مطرح شد. علت این اختلاف کوچک آن بود که ما نفت را در کشور خود کاملا ملی کرده‌ایم؛ ولی کویتی‌ها یک قرارداد مشارکت بر مبنای ۶۰-۴۰ درصد با کمپانی‌های نفتی امضا کرده‌اند و تفاوت پیشنهاد ما با پیشنهاد کویت مربوط به همین امر است؛ اما اصول این پیشنهاد در کنفرانس قبلی پذیرفته شده است و پیشنهاد مذکور در کنفرانس آینده اوپک که در فاصله روزهای ۱۲ تا ۱۴ دسامبر تشکیل می‌شود بار دیگر مطرح خواهد شد.

 

 

اگر کشورهای عمده مصرف‌کننده نفت موفق به کاهش عمده واردات نفتی خود از کشورهای اوپک بشوند، پاسخ شما چه خواهد بود؟

 

در این صورت ما بسیار خوشحال خواهیم شد، زیرا منابع نفتی ما مدت بیشتری دوام خواهد یافت و از آن برای مصارف پتروشیمی استفاده خواهد شد.

 

 

آیا چنان تقلیلی بر بهای نفت تاثیر نخواهد گذاشت؟

 

خیر زیرا تولید نفت کاهش خواهد یافت و به طوری که گفتم از آن برای مقاصد دیگر استفاده خواهد شد.

 

 

چند ماه قبل هنگامی که اتحاد شوروی موافقت کرد مبلغ بیشتری بابت دریافت گاز طبیعی به ایران بپردازد کشور شما در زمینه‌ای دیگر یک پیروزی بازرگانی قابل توجه به دست آورد. اکنون که به تازگی از سفر مسکو بازگشته‌اید روابط کشور خود را با شوروی چگونه توصیف می‌کنید؟

 

تصور می‌کنم همکاری اقتصادی دو کشور بیشتر و باز هم بیشتر شود. با توجه به اینکه ایران و شوروی دارای ۲۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک هستند می‌توان پیش‌بینی کرد که ما در آینده متقابلا به قسمی از خطوط آهن یکدیگر دسترسی خواهیم داشت. همچنین بندری در دریای خزر، کشور ما را به دریای بالتیک متصل خواهد کرد، به طوری که ما خواهیم توانست از این راه با کشتی تا لندن برویم. بدین ترتیب راه‌های زمینی و دریایی و همچنین خطوط آهن دو کشور را به یکدیگر متصل خواهند کرد. این امر کاملا طبیعی است، زیرا تجارت با یک کشور همسایه از دیگر انواع تجارت سهل‌تر است.

 

 

ولی دسترسی به ایران از جانب شوروی در گذشته چندان مورد استقبال نبوده است. آیا این‌طور نیست؟

 

این وضع در حال دگرگونی است. ما اکنون موافقت‌نامه‌های دوجانبه بسیار خوبی با یکدیگر داریم. ما خطوط آهن کشور خود را برقی خواهیم کرد و به علاوه اگر فکر تشکیل بازار مشترک اقیانوس هند به مرحله اجرا درآید، حتی اگر همه کشورهای منطقه در این طرح شرکت نکنند و حداقل نوعی توافق در این زمینه میان ایران و پاکستان و هند و افغانستان ایجاد شود، امکان دارد که برخی از کالاها از طریق کشور من و اتحاد شوروی و یا ترکیه روانه اروپا شود و همه کالاها از طریق ترعه سوئز حمل نشود.

 

 

پس روسیه دیگر دشمن سنتی مملکت شما نیست؟

 

من این‌طور فکر می‌کنم، زیرا مسئله صلح یا عدم صلح در جهان مطرح است.

 

 

اتحاد شوروی علنا چیزی در مورد نفت نگفته است. آیا شما در این مورد با سران آن کشور بحث کرده‌اید؟ و موضع آن‌ها در قبال جنگ نفت چگونه است؟

 

شوروی نه تنها خود یک کشور تولیدکننده نفت به شمار می‌رود، بلکه با توجه به ایدئولوژی خود در مورد مخالفت با استثمار ملت‌ها، چگونه می‌تواند با آنچه ما در حال انجام آن هستیم مخالفت کند؟

 

 

اعلیحضرتا، شما قسمتی از پولی را که از طریق فروش نفت عاید کشورتان شده است صرف تقویت شایان توجه نیروهای مسلح خود کرده‌اید. آیا هیچ یک از کشورهای همسایه ایران دلیلی برای نگران شدن از تقویت قوای نظامی ایران دارد؟

 

هر کسی قادر است دلایلی را برای آنچه مورد توجه اوست اقامه کند؛ اما این استدلال درست نخواهد بود؛ زیرا کشور ما وسیع است. ما ثروتمند هستیم و زمین کافی در اختیار داریم و هرگز سیاست ما سیاست تجاوز و توسعه‌طلبی نبوده است. فکر می‌کنم سیاست ما به عکس ثابت خواهد کرد که ما خواهان ثبات و حفظ وضع موجود هستیم.

 

 

در حال حاضر علل اصلی اختلاف شما با عراق چیست؟

 

عراق پس از جنگ جهانی اول توسط سر وینستون چرچیل خلق شد. قبل از آن تاریخ عراق به امپراتوری عثمانی تعلق داشت و بدین ترتیب این کشور یک کشور جدید و یک دولت جدید بود و انگلستان مسئولیت سیاست خارجی و امور دیگر عراق را به عهده داشت، به طوری که وقتی در سال ۱۹۳۷ یک پیمان مرزی میان ما و عراقی‌ها امضا شد، شما که در آن تاریخ تنها قدرت منطقه‌ای صاحب نیروی دریایی در اقیانوس هند و خلیج‌ فارس به شمار می‌رفتید و شط العرب را به خاطر مقاصد خاص خودتان تحت کنترل کامل داشتید، چند ماده در آن موافقت‌نامه گنجاندید که بسیار استعمارگرانه بود؛ زیرا چگونه می‌توان در یک معاهده تصریح کرد که رود مرزی قابل کشتیرانی که تصادفا ۶۵ درصد آب آن از کشور من سرچشمه می‌گیرد کاملا به یک کشور دیگر تعلق داشته باشد؟ این به معنای آن است که فی‌المثل رود دانوب در اروپا به طور کلی متعلق به یک کشور شود یا اگر کشورهای آلمان و فرانسه هر کدام ادعا کنند که رود راین به تنهایی به آنان تعلق دارد چه پیش می‌آید؟ اما حتی در این پیمان قدیمی نیز گفته شده است هر یک از دو طرف یعنی کشور من و عراق، می‌توانند بدون اعلام قبلی و حتی بدون اجازه طرف دیگر کشتی‌های جنگی یک کشور ثالث را برای بازدید بنادر خود دعوت کنند. بدین ترتیب مواد این قرارداد آن‌قدر متناقض است و به قدری با مقررات موجود بین‌المللی مباینت دارد که طبیعتا ما نمی‌توانیم این‌گونه نقض حقوق بین‌المللی را تحمل نماییم. این مبنای اختلاف ما با عراق است.

 

 

شما در حال حاضر عده معتنابهی از پناهندگان کرد را در خاک خود پذیرفته‌اید.

 

تا دو روز قبل تعداد آنان ۱۱۸ هزار و چند صد نفر بود. اکنون بیشتر شده‌اند.

 

 

آیا این یکی از علل اصطکاک شما با عراقی‌ها است؟

 

نمی‌دانم این امر تا چه حد می‌تواند عامل اصطکاک باشد ولی مطمئنا بار سنگینی بر دوش کشور من محسوب می‌شود.

 

 

تا چه حد سرنگون شدن رژیم سلطنتی در افغانستان بر روابط ایران با آن کشور تاثیر گذارده است؟

 

می‌توانم بگویم هیچ تاثیری نداشته است. واقعیت این است که ما مشتاق دوستی با آن کشور هستیم و بیش از همیشه به افغانستان کمک کرده‌ایم. آنچه برای ما مهم است وجود یک افغانستان قوی مستقل و مترقی است. همین و بس.

 

 

شما به دلایل گوناگون و آشکار از تجزیه پاکستان نگران شدید. آیا اکنون وضع مناطق واقع در مرزهای جنوب شرقی کشور شما به نسبت گذشته از ثبات بیشتری برخوردارند؟

 

خوشبختانه بلی. ما همواره سعی داشته‌ایم با متقاعد کردن هند و پاکستان با اینکه وجود اختلاف یا برخورد بین آنان به نفع هیچ یک از دو کشور تمام نخواهد شد یک کشور خیرخواه برای آن دو باشیم؛ اما همکاری آنان می‌تواند صلح را سرانجام برای شبه‌قاره به ارمغان آورد و آن‌ها می‌توانند از این راه توجهشان را به پیشرفت کشورهای خود معطوف سازند.

 

 

اعلیحضرتا، کدام قسمت از سیاست ملی علاقه مستقیم و شخصی شما را بیشتر به خود معطوف می‌کند؟ مقصودم این است که اگر شما شاه کشور نبودید و به جای یکی از وزیران خودتان بودید میل داشتید وزیر چه وزارتخانه‌ای باشید؟

 

در آن صورت مجبور می‌شدم چند وزارتخانه را در یک زمان اداره کنم، ولی سه زمینه اصلی مورد انتخاب من مسلما امنیت، امور خارجه و اقتصاد می‌بود. بدون اقتصاد نمی‌توان امنیت و سیاست خارجی داشت، ولی اقتصاد را می‌باید به دو بخش صنعتی و کشاورزی تقسیم کرد و در بخش کشاورزی بایستی محیط و آب و آبیاری را در نظر گرفت؛ بنابراین این امور چنان به یکدیگر پیوسته هستند که نمی‌توان گفت واقعا کدام وزارتخانه را انتخاب می‌کردم؟

 

 

بدین ترتیب به نظر می‌رسد که شاهنشاه فقط همچنان در مقام والای کنونی خویش خواهند توانست کارهای بزرگ خود را انجام دهند.

 

در حال حاضر بایستی چنین باشد؛ لکن ما سعی می‌کنیم اساس سیاست کشور را در چنان چهارچوب سیاسی مستحکمی پی‌ریزی کنیم که پس از چند سال تشکیلات مملکتی وظایفشان را به طور خودکار انجام دهند و کارایی یا عدم کارایی وزیر مربوط در کارها تاثیر نگذارد.

 

 

نخست‌وزیر شما در مصاحبه‌ با یک روزنامه‌نگار خارجی این نکته جالب را تذکر داد که «شما مسائل را از این کمیته به کمیته دیگر می‌برید و وقت خود را با حرف تلف می‌کنید، در حالی که ما در کشورمان فقط نزد شاه می‌رویم و سپس وارد عمل می‌شویماعلیحضرتا به تدریج که اقتصاد ایران نیرومندتر و در نتیجه پیچیده‌تر می‌گردد آیا اتخاذ بعضی تصمیمات را به دیگران واگذار خواهید کرد؟

 

ممکن است اختیارات را واگذار نکنیم؛ ولی مسلما بیشتر و بیشتر مشاوره خواهیم کرد و در هر مورد که ضروری باشد از دستگاه‌های کامپیوتر استفاده خواهیم نمود و اگر لازم باشد از برخی شرکت‌های بسیار معتبر خارجی دعوت خواهیم کرد تا مطالعاتی انجام دهند و تصمیمات خود را با اتکا به بهترین اطلاعات گردآوری‌شده اتخاذ خواهیم کرد.

 

 

آیا ممکن است به دلایلی مجبور شوید برخی تغییرات سیاسی در کشور خود به وجود آورید؟ به خاطر دارم در شرح حالتان نوشته‌اید که پدرتان چندان از روش‌های دموکراتیک پیروی نمی‌کردند؛ زیرا در آن زمان فقط تعداد اندکی از رای‌دهندگان باسواد بودند. آیا تجربه کلی حکایت از آن نمی‌کند که آن‌گونه پیشرفت اقتصادی که شما در شرف نیل به آن هستید موجب افزایش تمایل مردم به شرکت بیشتر در امور سیاسی خواهد شد؟

 

امیدواریم این‌طور بشود، زیرا این درست همان چیزی است که ما خواهان آن هستیم.

 

 

ولی گروهی که از لحاظ سیاسی بی‌سوادند می‌کوشند که در فعالیت‌های سیاسی درگیر نشوند.

 

نه تا آن اندازه که شما می‌گویید؛ زیرا ما تاسیسات سیاسی متعددی داریم. ما در روستاهای کشورمان انجمن ده داریم و همه می‌توانند در انتخابات انجمن‌ها شرکت نمایند. ما شرکت‌های تعاونی داریم. اعضای تعاونی‌ها حتی اگر بی‌سواد باشند می‌توانند هر کس را که مایل‌اند انتخاب کنند؛ زیرا بی‌سوادان نیز حق رای دارند. ما در هر ده خانه انصاف داریم و برخی از مردم ده که توسط بقیه روستاییان برای داوری در خانه‌های انصاف انتخاب شده‌اند رای خود را صادر می‌کنند. در برخی موارد قضات بدان‌ها کمک می‌کنند؛ ولی به هر حال آرائی که آنان صادر می‌کنند بی‌عیب‌و‌نقص است. ما انجمن‌های شهر و استان داریم. مجالس شورا و سنا نیز وجود دارد. این‌ها همه باعث می‌شود که بین چهار تا شش بار فرصت شرکت در انتخابات برای مردم به وجود آید؛ بنابراین مردم حتی قبل از اینکه کاملا باسواد شوند فرصت بیان عقیده خود را دارند و این دلگرم‌کننده است.

 

 

اعلیحضرت در اوایل سال جاری برخی از روزنامه‌نگاران آلمانی را به حضور پذیرفتید و یکی از آنان از شما پرسید آیا فکر می‌کنید ایران از لحاظ سیاسی به همان شیوه کشورهای غربی پیشرفت کند؟ اعلیحضرت پاسخ دادند که امیدوارند این‌طور نشود. کدام جنبه زندگی سیاسی کشورهای غربی بیشتر مورد انتقاد شاهنشاه است؟

 

این جنبه که می‌گذارند کارها به سر حد نهایی و افراطی خود برسد و آن‌گاه می‌گویند: خب ببینیم بعد چه خواهد شد؟ این جنبه که موقعی به فکر چاره می‌افتند که کار از کار گذشته است. در بسیاری موارد موقعی که کار از کار گذشت دیگر چاره‌ای برای مسائل نمی‌توان یافت. مقصود من این است که آن واکنشی را که باید نشان دهید اقلا قبل از آنکه دیر شود نشان دهید، نه آنکه آن‌قدر دست به دست کنید که آب از سرتان بگذرد.

 

این مسئله در مورد آغاز فعالیت‌های تروریستی و هواپیماربایی صدق می‌کند. اگر از آغاز کار روش محکمی اتخاذ می‌کردید می‌توانستید در همان وهله اول از بسیاری از حوادث وحشتناکی که از طریق هواپیماربایی، بمب‌اندازی و فعالیت‌های تروریستی رخ داد جلوگیری کنید. این چیزی است که به هیچ وجه برای من قابل قبول نیست. موضوع دیگری که مطلقا از نظر من قابل هضم نیست وجود کسانی است که هیچ احترامی برای پرچم و کشور خود قائل نیستند. من نمی‌خواهم تمام چیزهایی را که نمی‌پسندم برشمارم، ولی در جهان ما که سریعا تحول می‌یابد نمی‌توان ضعیف بود. نمی‌توان در مقابل آنچه برای بقای جامعه اهمیت حیاتی دارد بی‌تفاوت ماند، زیرا آرزویم این است که جامعه ما آزاد و کشورمان مستقل باشد.

 

 

اعلیحضرتا، اجازه دهید سوالی عکس سوال قبلی خود را مطرح کنم. به نظر شما کدام جنبه‌های زندگی سیاسی ایران بیشتر قابل انتقاد است؟

 

پاسخ این پرسش بسیار دشوار است، زیرا من سعی می‌کنم بزرگترین منتقد خودمان باشم؛ لکن ما به نحوی پیشرفت می‌کنیم که بسیار مشکل است چیزی را غیر از آنچه به نقاط ضعف طبیعت بشری مربوط می‌شود مورد انتقاد قرار دهیم. این انتقاد قاعدتا باید از تشکیلات اداری کشور بشود که به اندازه دوازده اصل انقلاب ما انقلابی نیست؛ ولی چگونه می‌توان واقعا از این امر انتقاد کرد؟ زیرا کارها توسط مردم این مملکت انجام می‌شود و آن‌ها انسان هستند. مردم ماشین نیستند که بتوان آنان را به طور دلخواه تنظیم کرد. ناچار ما بایستی مدتی صبر کنیم تا آنان بتوانند خود را با اوضاع و احوال جدید وفق دهند.

 

 

شاهنشاه در شرح حال خود نوشته‌اند موضوع درستکاری فردی یکی از بزرگترین مسائل ایران است که نه تنها در دولت و مشاغل آزاد بلکه در سایر شئون اجتماعی نیز اهمیت دارد. در چند روز اخیر که در ایران بوده‌ام، متوجه شده‌ام که حزب اقلیت، کنگره خود را تشکیل داده است و دبیرکل حزب مذکور در سخنرانی خود به این مسئله پرداخته و گفته است طی ۱۰ سالی که حزب دولتی قدرت را در دست داشته نشانه‌ای از مبارزه با فساد

به چشم نمی‌خورد.

 

این مطلب چندان حقیقت ندارد. در جاهایی که ما می‌توانیم وارد عمل شویم بسیار سختگیر هستیم، مخصوصا در نیروهای مسلح که ما دادگاه‌های ویژه و قوانین رسمی داریم و بسیاری از امرای خطاکار به طرز بی‌رحمانه‌ای از کار برکنار شده‌اند. در بخش غیرنظامی این کار بسیار مشکل است؛ زیرا موضوع به دادگاه برده می‌شود و می‌دانید دادگاه‌ها چگونه‌اند. نه اینکه در این زمینه هیچ کاری نشده است. این صحت ندارد؛ زیرا اکنون ثروتمندترین مرد این مملکت در زندان به سر می‌برد. وی کارخانه‌های بسیاری از جمله کارخانجات قند داشت و می‌گویند در یکی از کارخانه‌های قند وی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار لیره و یا رقمی در این حدود سوءاستفاده شده بود. او به خاطر این کار در زندان است و در انتظار محاکمه به سر می‌برد. وی ثروتمندترین مرد کشور است. پس چطور می‌توانید بگویید هیچ اقدامی در جهت مبارزه با فساد به عمل نیامده است؟! این درست نیست؛ اما این اشکال هم وجود دارد که نمی‌توان در یک دادگاه کسی را به آسانی محاکمه کرد. اینان به سهولت می‌توانند از چنگال عدالت بگریزند. این مسئله مدت‌ها در مورد گانگسترهای آمریکایی صدق می‌کرد. تبهکاران می‌توانند از حمایت قوانین قضایی برخوردار شوند و این امر همواره به تبهکاران کمک کرده است.

 

 

مسئله دادگاه نکته دیگری بود که در سخنرانی رهبر حزب مخالف مطرح شد و وی دستگاه قضایی کشور را به مغرض بودن و عدم اجرای عدالت متهم کرد. آیا اعلیحضرت این نکته را که در حال حاضر سه قوه مملکتی در ایران کاملا از یکدیگر تفکیک نشده‌اند تایید می‌فرمایند؟

 

خیر، اما در عین حال می‌گویم اگر انجام این کار طبق سلیقه من انجام می‌شد سیستم انگلیسی را بر سیستم فرانسوی که ما داریم ترجیح می‌دادم.

 

 

چرا شما نمی‌توانید در این امور روشی را که مایلید اعمال کنید؟

 

علت این امر شاید آن باشد که مردم به سیستم جاری عادت کرده‌اند و این سیستم تثبیت شده است و یا اینکه تمام مردم و قضات در وزارت دادگستری آن‌قدر به این سیستم عادت کرده‌اند که با تغییر آن ممکن است فکر کنند دنیا بر هم می‌خورد؛ لکن ما مجبوریم به مردم بفهمانیم که سیستم دیگر به مراتب عملی‌تر است. به عنوان مثال دیده‌ایم که این سیستم در ممالک عقب‌مانده بسیار مفید بوده است، زیرا خیلی عملی است. این بدان معنی نیست که کشور من عقب‌مانده است، بلکه بدان جهت است که ما فکر می‌کنیم با این سیستم می‌توانیم سریع‌تر از هر نوع سیستم دیگری رای صادر و عدالت را اجرا کنیم. برای روشن کردن این مطلب و ارائه آن به مردم کشور و وادار کردن آنان به قبول آن، فکر می‌کنم بایستی مرحله به مرحله کارها را انجام دهیم و به تدریج این سیستم را به کار اندازیم و یا لااقل از نکات مثبت سیستم قضایی انگلستان استفاده کنیم.

 

 

اعلیحضرتا، بسیاری از کسانی که به این کشور سفر می‌کنند پرسش‌هایی در مورد سازمان اطلاعات و امنیت مطرح می‌کنند. شاهنشاه بارها تصریح فرموده‌اند که این سوالات را مبالغه‌آمیز و خسته‌کننده می‌دانند. آیا ممکن است وظایف و قدرت سازمان مذکور را شرح دهید؟

 

بلی، کار این سازمان این است که از اجرای فعالیت‌های ضددولتی توسط اتباع ایرانی که در خدمت منافع خارجیان کار می‌کنند و فعالیت خارجیان در همین راه، ممانعت کند. فکر می‌کنم این وظیفه کلیه سازمان‌های اطلاعاتی در سراسر جهان است. شما احتمالا در کشورتان سه یا چهار یا پنج یا شش سازمان مختلف دارید که این کارها را انجام می‌دهند و بالاخره در سطح و مرحله خاصی این فعالیت‌ها را با هم هماهنگ می‌کنید، اما در کشور من کارها متمرکزتر است. فراموش نکنید که قانون در ایران کمونیسم و همچنین فعالیت‌های کمونیستی را منع کرده است؛ بنابراین علاوه بر دیگر فعالیت‌های مستقیم بر ضد مصالح کشور، فعالیت کمونیست‌ها تحت مراقبت این سازمان قرار دارد. در حال حاضر تعداد افراد این سازمان بر روی هم حتی به ۳۰۰۰ نفر هم نمی‌رسد و به تازگی در نظر دارند آن را به این رقم برسانند. فکر نمی‌کنم این تعداد برای کشوری به وسعت مملکت من چندان زیاد باشد.

 

 

به عقیده شما می‌توان از نحوه اجرای وظایف ساواک به طرزی منصفانه انتقاد کرد؟

 

این امر بستگی به آن دارد که کدام نحوه اجرا مورد نظر باشد. فکر می‌کنم مقصود شما اتهاماتی باشد که در مورد شکنجه کردن مردم به این سازمان وارد آمده است. تصور نمی‌کنم این امر حقیقت داشته باشد، زیرا روش جدید سوال کردن از مردم به خودی خود شکنجه است، اما البته این نوعی شکنجه روانی حساب‌شده‌ای است که با مطرح کردن سوال‌های زیرکانه انجام می‌گیرد. من این ادعا را رد می‌کنم و می‌گویم که دیگران هم این کارها را به طرق دیگری انجام می‌دهند. نه اینکه بگویم که مردم را شکنجه می‌کنند و آن‌ها را می‌شکنند، به هیچ وجه. قبل از هر چیز آنان در انجام این کار بسیار باهوش هستند و از این گذشته موقعی که بازجویی از کسی را آغاز می‌کنند قبلا مدارکی در این مورد دارند و اشخاص وقتی با این مدارک روبه‌رو می‌شوند مقاومت خود را از دست می‌دهند و همه چیز را اعتراف می‌نمایند، در نتیجه آنان چندان نیازی به استفاده از شکنجه آن‌طور که برخی از سازمان‌ها در سی یا چهل سال قبل از آن استفاده می‌کردند، ندارند.

 

 

اعلیحضرتا، آشکار است که شما به عنوان رهبر این کشور وظایف بسیار خطیری بر عهده دارید و زحمت طاقت‌فرسایی می‌کشید. با این حال اگر فراغتی داشته باشید مایلید اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانید؟

 

اگر فراغتی داشته باشم احتمالا انرژی کافی برای انجام ورزش‌های گوناگون دارم و هر وقت بتوانم به اصطلاح به تعطیلات بروم یا به اسکی و یا برای شنا به کنار دریا می‌روم.

 

 

اعلیحضرت چند سال قبل ضمن صحبت با یک نقاش ایتالیایی فرمودند که در مورد هنر محافظه‌کار هستند و هیچ کس نمی‌تواند آن اعلیحضرت را مجبور کند که بگویند پیکاسو را دوست دارند. کدام نقاشان مورد علاقه شاهنشاه هستند؟

 

او گفته مرا کاملا درست نقل نکرده است، من برخی کارهای امپرسیونیست‌ها را دوست دارم و این بدان معنا نیست که آن‌قدرها کهنه‌پسند باشم.

 

 

آیا شما کلکسیونر آثار هنری هستید؟

 

نه چون امروز تابلوها بسیار گران است. ما هرچند وقت یک بار تابلویی به قیمت مناسب خریداری می‌کنیم؛ ولی هرگز یک، دو، سه و یا چهار میلیون دلار برای خرید یک تابلو نمی‌دهم، زیرا توانایی این کار را نداریم. البته کشور می‌تواند این کار را برای موزه‌های خود انجام دهد؛ اما من شخصا قادر به انجام این کار نیستم.

 

 

فکر می‌کنم اعتقادات مذهبی همواره نقش مهمی در زندگی اعلیحضرت داشته است. شما شرح داده‌اید که چگونه وقتی طفل خردسالی بودید حقایقی به شما الهام می‌شد. آیا این تجربه‌ها تا دوران بزرگسالی شما نیز ادامه یافته است؟

 

الهام نه، کلیه آن حالات در هفت سالگی من آغاز شد. یک یا دو تای آن رویا بود. برخی از آن‌ها رویا بود و برخی حالت مکاشفه داشت. من می‌توانستم چیزهایی را ببینم که دیگران نمی‌توانستند. این تجربه تا سنین شش و هفت سالگی ادامه داشت و سپس متوقف شد.

 

 

از نظر شما این تجربیات چه اهمیتی دارند؟

 

من فکر می‌کنم تحت حمایتی خاص قرار دارم و به همین دلیل است که هنوز زنده هستم. من برای انجام وظیفه‌ای ماموریت یافته‌ام و اعتقاد دارم که در انجام وظایفم نیرویی ماورا‌ءالطبیعه از من نگاهبانی می‌کند.

 

 

شما عملا بیش از ۳۳ سال است که بر تخت سلطنت قرار دارید. فکر می‌کنید تا چه مدت دیگر فعالانه این کشور را رهبری کنید؟

 

اگر بر این نظر و عقیده نبودم که باید پسرم را در زمان حیاتم به تخت سلطنت بنشانم و خودم در کنار او باشم، می‌گفتم تا روزی که مرگ طبیعی من فرا برسد؛ ولی این کار کی عملی خواهد شد؟ نمی‌توانم بگویم و نیز نمی‌توانم بگویم که تا چه موقعی از نظر روحی و جسمی آمادگی کامل برای انجام وظایفم خواهم داشت؛ اما این را می‌دانم که تا ۱۴-۱۳ سال دیگر شالوده این کشور چنان محکم و استوار خواهد شد که پس از آن فکر نمی‌کنم هیچ نوع خطری بتواند این کشور را تهدید کند.

 

 

آیا زمان آن نرسیده است که به مسئله نحوه تعلیم و تربیت ولیعهدتان جهت جانشینی خود بپردازید؟ من فکر می‌کنم شاهنشاه موقعی که خودشان در چنین سنی بودند در سوئیس تحصیل می‌کردند. این‌طور نیست؟

 

بلی، لیکن ما دیگر به انجام این کار نیازی نداریم. ما این نوع تعلیم و تربیت را (اگر نگویم بهتر از آن) در داخل مملکت خود داریم. من فکر می‌کنم وی به خاطر وظیفه‌اش بایستی به دو چیز بیشتر توجه کند: اول آنکه بایستی یک تربیت کاملا نظامی داشته باشد، دوم اینکه اقتصاد را خوب بداند؛ زیرا احراز چنین مقامی ایجاب می‌کند که او اطلاعات بسیار وسیعی داشته باشد.

 

 

بنابراین طبق نظر شما بایستی ولیعهد آموزش این دو را در داخل کشور ببیند.

 

بلی، اما پس از انجام این کار وی بایستی به کشورهای دیگر سفر کند تا جهان را بشناسد. من خوشحالم از اینکه او در تابستان گذشته به آمریکا سفر کرد و امسال نیز به کشور شما انگلستان آمد و در آنجا به وی بسیار خوش گذشت و راضی بازگشت.

 

 

اعلیحضرتا، اگر قرار بود کلیه کارها را از نو انجام دهید آیا سعی می‌کردید برخی از امور را به نحو متفاوتی به انجام رسانید؟ آیا کارهایی وجود دارد که احتمالا آن‌ها را انجام نمی‌دادید و آیا کاری وجود دارد که انجام داده‌اید و از انجام آن پشیمان باشید؟

 

پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. قبل از هر چیز بایستی بگویم همان‌طور که می‌دانید من بسیار صوفی‌منش هستم. من فکر می‌کنم آنچه را که انجام داده‌ام بایستی به همان طریق انجام می‌شد، چون در انجام کارها موفق بوده‌ام و این امر به من جرات می‌دهد که معتقد باشم که راهی که رفته‌ام شاید صحیح بوده است؛ اما وقتی به عنوان مثال درباره دوره مصدق که شخص عجیبی بود فکر می‌کنم از خود می‌پرسم آیا صحیح بود که تا آن حد صبر می‌کردم؟ و یا بهتر بود که زودتر وارد عمل می‌شدم؟ آیا بایست تا بدین اندازه با برخی از مردم کشور خود و برخی از دوستان خارجی‌مان مدارا می‌کردم؟ آیا قبلا بایستی آن همه مدت با کمپانی‌های نفتی با ملایمت رفتار می‌کردم؟ بدیهی است که این سوالات را از خود می‌کنم، اما در بسیاری موارد جوابی برای آن‌ها نمی‌یابم.

کلید واژه ها: محمدرضا شاه مصدق شکنجه


نظر شما :