چه کسانی ۲۸ مرداد را یک حادثه می‌دانند؟/ ابراهیم گلستان: کودتایی بود که موفق نشد

۲۸ مرداد ۱۳۹۲ | ۰۰:۰۹ کد : ۳۴۷۰ از دیگر رسانه‌ها
شصت سال پس از سقوط دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه به سلطنت، هنوز هم موافقین و مخالفین و روایت‌های متضاد آن‌ها در برابر هم صف کشیده‌اند و هر یک دیگری را متهم می‌کند. بعضی‌ها از یک قیام یا رستاخیز ملی سخن می‌گویند. برخی کودتا می‌نامندش و عده‌ای نیز این واقعه را تنها یک حادثه تاریخی که هیچ‌کدام از عناصر کودتا یا قیام را در خود نداشته است سخن می‌گویند. دویچه ‌وله واقعه بیست و هشتم مرداد را با چند تن از کسانی که آن روزگار را تجربه کرده‌اند و هر کدام نیز در زمینه‌ای تخصصی دارند، در میان گذاشته است:

 

دکتر سیروس آموزگار، نویسنده، روزنامه‌نگار، وزیر اطلاعات در دولت دکتر شاپور بختیار و از اعضای سازمان جوانان حزب توده در سال واقعه بیست و هشتم مرداد، به دو روز پیش از وقوع حادثه باز می‌گردد و می‌گوید: «بیست و هشتم مرداد به نظر تمام مورخین بی‌طرف و حتی ایرانی‌ها و خارجی‌ها، قطعا کودتا نبود. روز ۲۵ مرداد اما قطعا کودتا بود. یعنی تمام کارهایی که انجام شد، کارهای کودتایی بود. ابلاغ فرمان اعلیحضرت ساعت یک بعد از نصف شب، اشغال تلفنخانهٔ بازار، دستگیری نزدیکان آقای دکتر مصدق و ازجمله رئیس ستاد، تمام این‌ها علامت این است که یک ماجرای کودتایی است و جلو ماجرا را می‌خو‌اهند بگیرند. ولی روز ۲۸ مرداد قطعا کودتا نبود. برای اینکه اولا عوامل کودتایی به علت شکستشان در روز ۲۵ مرداد تمام روحیه خودشان را باخته بودند و حتی آمریکا که معتقدند پشت این ماجرا بود، قبول کرده بود که شکست خورده و از نمایندگان دیپلماتیک آمریکا هم در ایران درخواست می‌کردند که کارهای ترمیمی کنند، ارتباطات ایجاد کنند و نظایر این‌ها.»

 

 

هیاهو در جنوب شهر

 

دکتر آموزگار با استناد به گفتهٔ یکی از دوستانش مدرکی هم برای آنچه می‌گوید ارائه می‌کند: «بعضی عوامل و قرائن کوچک هم وجود دارد. مثلا اینکه خانم رئیس دیپلماسی آمریکا در ایران، یعنی همسر سفیر، در‌‌‌ همان ساعت وسط شهر در بانک ملی یک جلسه‌ای داشته است. یک جلسه معمولی که قرار بود راجع به مسایل خیریه صحبت کنند که تصادفا یکی از دوستان نزدیک من هم عضو این کمیسیون بود و در آنجا شرکت کرده بود. اگر تصادفا دولت آمریکا برنامه‌ای داشت برای اینکه کودتایی انجام دهد، طبیعتا از وسط شهر و شلوغ‌ترین قسمت آن شروع می‌کرد، رئیس دیپلماسی آمریکا هرگز زن خودش را به آنجا نمی‌فرستاد و حتی اگر شده بود، به عنوان پیش‌بینی می‌توانست این جلسه را به هم بزند. دلایل مختلفی وجود دارد. از تلفن‌هایی که کردند و نظایر این‌ها.

 

در تماسی که CIA با آقای کرمیت روزولت گرفت، که تمام اسناد و مدارکش هم وجود دارد، دستوراتی دادند دربارهٔ اینکه چگونه عوامل خودشان را از ایران خارج کنند و چگونه کنار بیایند با شکست کودتا. در‌‌‌ همان زمان به تدریج بازار شلوغ شده بود و صدای فریاد و شعارهایی هم به گوش می‌رسید و آقای روزولت به مخاطب خودش در آمریکا می‌گوید که صبر کنید، مثل اینکه دارد حوادثی اتفاق می‌افتد که بعد قضیه به کلی رنگش عوض می‌شود و ماجرا از بین می‌رود. بنابراین آنچه مسلم است، اینکه روز ۲۸ مرداد دولت آمریکا و انگلستان به هیچ وجه دنبال ماجرا نبودند و فکر می‌کردند که حادثه باخته شده و می‌خواستند که یواش یواش بساط خودشان را جمع کنند که سر و صدا در جنوب تهران شروع شد...» اردشیر زاهدی وزیر خارجه در رژیم پهلوی و سال‌ها سفیر ایران در واشینگتن با صراحت می‌گوید: «کودتا نبوده، کودتا را آقای مصدق‌السلطنه بر علیه قانون اساسی کرده است.»

 

 

بیست و هشت مرداد، تنها یک حادثه

 

دکتر صدرالدین الهی نویسنده و روزنامه‌نگار که در سال واقعه ۲۸ مرداد تازه کار خود را در روزنامه کیهان آغاز کرده بود، تکیه‌اش بر یک حادثه است: «تنها یک حادثه، و نه بیش از آن. چون واقعا تعریف‌های کودتایی به آن نمی‌چسبد و تعریف‌های قیام هم اصلا به آن نمی‌چسبد. واقعه‌ای بود که در متن زندگی روزمرهٔ ما اتفاق افتاد و تأسف من این است که ما هنوز ۶۰ سال است به این واقعه، همان‌طور به عنوان یک زخم باز نگاه می‌کنیم و دردش را می‌کشیم.»

 

 

کودتایی که موفق نشد

 

ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز که دکتر مصدق را از نزدیک می‌شناخته و بار‌ها برای فیلمبرداری به خانه او رفته بود از اقدام به کودتایی می‌گوید که موفق نشد. «من نگفتم کودتا بود، می‌خواستم بگویم که یک اقدام به کودتا بود که نشد. سفیر آمریکا لویی هندرسون که قرار بود بلافاصله بعد از کودتا به تهران بیاید، وقتی متوجه شد که این اقدام موفق نشده، در بیروت ماند. اما دیدند بالاخره باید کاری بکنند که بشود. یکی دو روز بعدش به تهران آمد. شب در سفارت آمریکا برای خبرنگاران خارجی جلسه‌ای ترتیب داده شد. من هم به عنوان خبرنگار خارجی در آنجا بودم و‌‌‌ همان شب فهمیدم که کار تمام است. این‌طوری فهمیدم کار تمام است که لویی هندرسون که از پیش مصدق آمده بود، گفت: "من همان‌طور که به آقای نخست‌وزیر..." بعد مکثی کرد، حرفش را جوید، اصلاح کرد و گفت: "... به آقای دکتر مصدق..." و وقتی دیدم که لویی هندرسون نمی‌خواهد از مصدق به عنوان نخست‌وزیر نام ببرد، برایم مسجل شد که کار تمام است. که درست پس‌فردایش این اتفاق افتاد.»

 

 

حادثه، نه قیام و نه کودتا

 

دکتر منوچهر رزم‌آرا، استاد دانشگاه و وزیر بهداری در دولت دکتر بختیار و در عین حال برادر کوچک سپهبد رزم‌آرا است که در زمان نخست‌وزیری‌اش ترور می‌شود. تروری که همچنان بسیاری از نکاتش در ابهام باقی مانده است. او نیز بر وقوع یک حادثه تاکید دارد: «این یک حادثه بود. نه کودتا بود و نه قیام.»

 

به رغم روشنگری‌ها و اسناد انبوهی که درباره ۲۸ مرداد در سال‌های اخیر انتشار یافته باز هم روایت‌های متفاوت از این رویداد همچنان جاری و ساری‌اند و هنوز هم نوع نگاه به آن، ولو که نه به شدت سابق، یکی از مولفه‌های یارگیری‌ها و صف‌بندی‌ها در صحنه سیاسی ایران است. آیا یک یا دو دهه دیگر وضعیت متفاوت خواهد شد و جامعه سیاسی ایران به این سو خواهد رفت که به ۲۸ مرداد صرفا به عنوان یک موضوع تاریخی نگاه کند؟

کلید واژه ها: کودتای 28 مرداد ابراهیم گلستان


نظر شما :