روایت رفیق‌دوست از مصادره اموال پهلوی‌ها: ۳۲ هزار نفر از شمالی‌ها شاکی بودند

۲۰ دی ۱۳۹۲ | ۱۴:۰۷ کد : ۳۹۲۰ از دیگر رسانه‌ها
محسن رفیق‌دوست رئیس پیشین بنیاد مستضعفان در مصاحبه‌ای ضمن اشاره به روند انتقال مالکیت اموال خانواده پهلوی و دارایی‌های مصادره شده به بنیاد، به مسائل روز درباره وضعیت این اموال و دارایی‌ها نیز پرداخت.

 

یکی از مسائلی که در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی همواره مورد توجه بوده نحوه مصادره اموال خاندان پهلوی و وابستگان به آن‌ها است. محسن رفیق‌دوست رئیس پیشین بنیاد مستضعفان و یکی از انقلابیون باسابقه که نقش مهمی در ساماندهی این اموال داشته برای اولین بار پشت پرده نحوه مصادره اموال را به ماهنامه ۴۲ بازگو کرده که در پی می‌آید.

 

 

لطفا سابقه شکل‌گیری و جمع‌آوری اموال خاندان پهلوی را توضیح بدهید.

 

قبل از روی کار آمدن پهلوی، قاجار بودند و هزار فامیل با آمدن پهلوی فقط شاه عوض شد و آن‌ها ماندند با ثروت کلان خود. رضاشاه هم یک ولع تمام‌نشدنی نسبت به مصادره و بدست آوردن اموال داشت و حال آنچه در بنیاد پهلوی با عنوان وقف جمع شده بود که از نظر حضرت امام باطل بود. فقط در شمال کشور ۳۲ هزار نفر مدعی مالکیت اموال بودند یعنی وقتی رضاشاه از تهران حرکت کرده و از مازندران بازدید داشته هر چه اموال مرغوب در مسیر بوده یا مجبور بودند به ثمن بخس بفروشند یا اینکه به زور گرفته می‌شود لذا وقتی بنده سال ۶۸ وارد بنیاد شدم یک دعاوی که وجود داشت شکایت ۳۲ هزار نفر از سراسر خطهٔ شمال بود که ‌آ‌ن‌ها ادعا می‌کردند، البته از زمان رضاشاه ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته بود که ما به دستور آقا هیأت‌هایی را مأمور کردیم تا مشکلاتشان حل شود اما آنچه در زمانی که بنده وارد بنیاد شدم از اموال خاندان پهلوی مطرح بود مثلاً یک بانک عمران، سهام خیلی از بانک‌ها، اکثر هتل‌های معروف مثل استقلال، آزادی، هیلتن، کینز در ونک، عالی قاپو اصفهان، شرکت کشتیرانی آریا، شرکت هواپیمایی آسمان و... متعلق به خاندان پهلوی بود. شمس خواهر شاه بزرگترین باغ ایران در مهرشهر ۳۰۰ هکتار و در جاده قزوین باغ ۱۰۰۰ هکتاری یا در شمال شرکت دشت ناز که بزرگترین مرکز تولید مرکبات برای شاه بود.

 

 

جریان تبدیل بنیاد پهلوی به علوی و مستضعفان را در بعد از پیروزی انقلاب توضیح بفرمائید؟

 

با حکم حضرت امام ابطال وقف صادر شد چرا که این اموال مال شاه نبوده که بتواند وقف کند و اموال بنیاد پهلوی با عنوان بنیاد علوی تحت نظارت بنیاد قرار گرفت. بنیاد پهلوی زمین‌های زیادی داشت که تحت عنوان شرکت اداره می‌شود و جزء اموال بنیاد مستضعفان شد. هر چه که در بنیاد پهلوی بود در بنیاد علوی قرار گرفت و اموالی که مال خاندان سلطنتی بود و جدا از بنیاد پهلوی بود نیز مصادره شد و از ابتدا به نام بنیاد تغییر شکل یافت.

 

 

سازوکار بنیاد مستضعفان به چه شکلی است؟

 

بنیاد تنها از اموال شاه و بستگان او نبود. مطابق فرمان امام یک مشخصاتی را دادند کسانی که از خاندان پهلوی یا از قبل آن‌ها دارای ثروت شده‌اند این ثروت‌ها مال مردم است و باید برگردد و در یک مرکز با عنوان بنیاد مستضعفان نگهداری شود و به محرومین کمک شود که غیر از خاندان سلطنتی اکثر کسانی که با شاه مرتبط بودند مصادره و ابتدا در اختیار بنیاد و از یک تاریخی بخشی برای بنیاد شهید و از تاریخی بخشی برای کمیته امداد و بنیاد ۱۵ خرداد که این چهار تا ظرف یکی دو سال شکل گرفتند و بعد هم ستاد اجرای فرمان امام شکل گرفت که آنجا زیر نظر ولی فقیه است و ستاد اجرایی می‌شود. بنیاد مستضعفان عبارت از اموال شاه و همهٔ آن‌هایی که بر اساس فرامین دادگاه‌ انقلاب مصادره شد.

 

 

ضرردهی شرکت‌های بنیاد و عدم سودرسانی آن‌ها به علت سوءمدیریت به چه شکلی می‌باشد؟

 

وقتی بنده وارد بنیاد شدم چهارده سال پیش ۸۰۰ و اندی شرکت بود که ما آن را تبدیل کردم به چهارصد شرکت، بقیه را منحل کردیم چرا که موضوعیت و ضرورت نداشتند البته بعد از بنده بیش از ۲۰۰ شرکت دیگر نیز واگذار یا منحل شد چرا که فقط بحث ضرردهی نبود و استدلال این بود که بنیاد کارهای کوچکی که مردم می‌توانند انجام دهد را ورود پیدا نکند لذا برخی فروخته شد. در حال حاضر بنیاد کمتر از ۲۰۰ شرکت دارد که هیچکدام ضررده نیستند و نسبتاً خوب هستند و محل درآمد بنیاد هم سودی ‌است که بدست می‌آورند. بنده بنیاد را به چند سازمان تقسیم کردم. سازمان کشاورزی، صنایع و معادن، ‌بازرگانی، ‌عمران و ساختمانی و اموال و دارایی‌ها و سیاحتی و زیارتی که بعد از ما تبدیل شدند به شرکت‌های مادر تخصصی از نظر مدیریت روز به روز بهتر اداره می‌شود. در حال حاضر بنده عضو هیأت امنا هستم، بنیاد به سمت کارهای بزرگ مثل کارخانه‌های برق و نبرد حرکت کرده.

 

 

شما فرمودید سال ۶۸ وارد بنیاد شدید، از بدو پیروزی انقلاب تا ۶۸ توسط چه اشخاصی اداره می‌شد؟

 

بنیاد از اول زیر نظر حضرت امام و بعد هم زیر نظر مقام معظم رهبری است، امام در زمان نخست‌وزیری آقای رجایی بنیاد را گذاشتند زیر نظر نخست‌وزیر و رئیس بنیاد همیشه معاون نخست‌وزیر بود.

 

وقتی شهید رجایی شهید و آقای موسوی نخست‌وزیر شد تا رحلت حضرت امام بنیاد زیر نظر نخست‌وزیر بود که سمت معاونت داشت. بعد از رحلت حضرت امام و رهبری حضرت آقا ایشان این ارتباط را لازم ندیدند و الان بنیاد در ۲۴ سال گذشته زیر نظر دفتر ایشان مشغول به فعالیت است. اولین رئیس‌ بعد از امام بنده بودم و بعد جناب فروزنده که ۱۴ سال است ریاست دارند.

 

 

آیا همه ثروت خاندان پهلوی در اختیار بنیاد بود؟

 

نه همهٔ ثروت دست بنیاد نماند. در سال ۵۸ با یک مصوبه دولت موقت صنایع را ملی کردند یعنی آن عده‌ای هم که اموالش مصادره نبود و صاحب کارخانه بودند اموالشان ملی شد و در آن ملی شدن کارخانجاتی که همه یا اکثریت سهامش تعلق به بنیاد داشت دست دولت افتاد مثل کشتیرانی آریا، هواپیمایی آسمان، ایران خودرو و... مثل خیلی از کارخانه‌های بزرگ دیگر. لذا همه آن ثروت عظیم که برای مردم مطرح است یک قسمت اعظم در اختیار دولت است و به بنیاد ملحق نشده است.

 

 

بنیاد اقدامی برای برگرداندن اموال انجام داده؟

 

در زمان بنده مصلحت نشد که اقدام شود ولیکن در حال حاضر که دولت وضع مالی‌اش خوب شده بنیاد دارد مذاکره می‌‌کند چون حکم امام است که این اموال باید در جای دیگری باشد و متعلق به دولت نیست به دنبال بازپس‌گیری حق بنیاد هستند.

 

 

علاوه بر اموال داخل اموال خارج شده پیگیری شد؟

 

بخشی از دارایی‌های آن‌ها مثل کاخ شمس پهلوی در اسپانیا یا سهام یکی از راه‌آهن‌های آمریکا را می‌دانیم اما در داخل ما مستنداتی پیدا نکردیم ولیکن در دو سال آخر مبالغ زیادی به شکل ارز از کشور خارج شده که از طریق دولت‌های وقت اقدام ولی پاسخی گرفته نشد.

 

 

آیا خاطره جالبی که مرتبط باشد دارید؟

 

خاطره‌ای از پست‌فطرتی پهلوی می‌گویم. نزدیک کاخ سعدآباد یک کوچه بود که وقتی وارد می‌شدی آنجا را غیرقابل سکونت و فقیرانه می‌دیدی و خانه‌های ۴۰ تا ۵۰ متری که کارمندان و باغبانان آن‌ها آنجا زندگی می‌کردند در زمان مدیریت بنده هنوز بودند. برای بازدید که رفته بودم یک پیرمردی را دیدم که باغبان بود. در گلخانه مخصوص که انواع میوه‌های نایاب مثل آناناس، انبه، موز و... را آنجا عمل می‌آورند باغبان می‌گفت هیچ کس غیر از خاندان سلطنتی حق نداشت از میوه‌ها استفاده کند. یک روز من یک موز تقریباً لکی را آوردم دادم به بچه‌های کارگر‌ها یکی از آن‌هایی که از طرف دربار بودند موز را گرفتند و له کردند و گفتند تو نمی‌دانی که کسی به جز خاندان سلطنتی نباید از این میوه‌ها بخورد دیگر مربوط به مسابقهٔ ایران اسرائیل بود که ما رفتیم بازی را بر هم بزنیم که این کار انجام شد و دستگیر شدیم. بازجوی ما گفت شما چه کردید بنده گفتم من غیر از مرگ بر اسرائیل و مرگ بر موشه ‌دایان چیزی نگفتم، محکم به گوش من زد و گفت موشه ‌دایان روح من است و تو به روح من اهانت کردی و جمله‌ای گفت که قابل چاپ نمی‌باشد.

 

دیگر اینکه وقتی زندان بودم هم‌پرونده‌ای بنده برادر ایرانی مبارز در لبنان بود. آمده بود ایران و من او را مخفی کرده بودم. یک روز آمدند بنده را سوار ماشین زندانی کردند. مینی‌بوس‌هایی بود که شیشه نداشت و دستبند می‌زدند و من را بردند پادگان عشرت‌آباد. آنجایی که نیروی هوایی سپاه است آنجا مستشاری آمریکا بود که درون پادگان‌های نظامی ما بود. من را که بردند داخل در اتاقی که دو افسر آمریکایی می‌خواستند سؤال بپرسند افسران آمریکایی یکی سرگرد بود و دیگری سروان. افسرهای ایرانی یکی سرهنگ بود و یکی سرتیپ. این دو افسر عالی‌رتبه ایرانی مرتب سلام می‌دادند به آمریکایی‌ها و سوالاتی از من می‌پرسیدند که من خبر نداشتم. وقتی تمام شد آن سرهنگ ایرانی به من گفت شما چرا کاری می‌کنید که به این روز بیفتید چرا که آثار شکنجه در من بود. من گفتم اگر هیچ دلیلی نداشتم امروز با عملکرد شما دلیلش را پیدا کردم.

 

 

منبع: عصر ایران

کلید واژه ها: رفیق دوست مصادره بنیاد مستضعفان


نظر شما :