ماجرای کمک صد هزار تومانی مصدق به مدرسه کمال

۲۸ مهر ۱۳۹۳ | ۱۶:۱۹ کد : ۴۷۷۰ از دیگر رسانه‌ها
در نشست نقد و بررسی کتاب «سید محمود طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» که با حضور محمدمهدی جعفری و ابوالفضل خوش‌منش برگزار شد، رویکرد‌ها و دیدگاه‌های تفسیری آیت‌الله طالقانی مورد بررسی قرار گرفت.

 

کتاب «سید محمود طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» که در سال جاری توسط انتشارات سروش روانه بازار گشت و به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد وفات سید محمود طالقانی در پایان شهریور سال جاری، رونما شد، به زندگی و زوایای قرآن‌شناسانه و تفسیری آیت‌الله سید محمود طالقانی می‌پردازد.

 

خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نشستی را به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داد که منتقد کتاب، دکتر محمدمهدی جعفری کتاب را دارای نقاط مثبت ارزیابی کرد و مهمترین بخش کتاب را فصل نخست آن ارزیابی و اظهار کرد: این کتاب یک امتیازی بر دیگر کتاب‌هایی که در مورد آیت‌الله طالقانی نوشته شده دارد و آن مدخلی است که نویسنده کتاب در مورد اوضاع و احوال جهان و ایران به خصوص دوران تولد و جوانی آقای طالقانی نوشته است؛ به این صورت که شخصیت ایشان شکل می‌گیرد. مسلم است هر انسانی فرزند زمان خویش است. شرایط سیاسی، اقتصادی و... روی این فرد مؤثر است. اطلاعات بسیار خوبی در این کتاب آمده.

 

دکتر ابوالفضل خوش‌منش نویسنده «سید محمود طالقانی؛ زندگی و روش قرآنی» در ادامه نشست نقد و بررسی کتابش گفت: من همواره منتظر چنین نقدهایی بودم؛ منتظر نقد جانانه‌ای به این کتاب بودم. به خصوص این نقد که چرا نویسنده بجای ‌پرداختن به خود آقای طالقانی، صد صفحه از شرایط زمان قرن بیستم؛ از تهران، بهارستان، چهارراه استانبول و... بیان کردی! از قضا دکتر جعفری دقیقاً نقطه عکس آن چیزی را که من فکر می‌کردم را بیان داشتند و این بخش را نقطه قوت کتاب دانستند. ایشان به عنوان کسی که همواره کنار مرحوم طالقانی بودند، مهر تأیید بر این روش بنده زدند. اما درباره منابع اگر من کتاب طالقانی و تاریخ آقای افراسیابی اشاره کردم، چندان مطلع از ضعف‌های این منبع نبودم. اگر می‌بودم احتیاط بیشتری روا می‌داشتم. برخی از کسان به عشق آقای طالقانی جزوه مانندهایی را منتشر کردند که یک جایی خوب هست اشاره به این‌ها بشود؛ ثبت و ضبطی از آنان صورت بگیرد. بطور طبیعی خب یکسری افراد که از اصحاب آقای طالقانی بودند مانند استاد جعفری تا بنده که یکبار ایشان را دیدم، طبیعی است که اختلاف فاز و سطح در رویکرد ‌نمایان باشد.

 

مجری در همین موقع به نویسنده گفت: آقای جعفری آثار فراوانی در زمینه شناخت طالقانی دارند، احساس می‌شود شما به این آثار که حکم مرجع هم دارد توجهی نداشتید که خوش‌منش گفت: من در کتاب شاهد یاران ابوذر زمان، مصاحبه ایشان را به طور جدی استفاده کردم. عمدی در تغافل و عدم استناد به آثار ایشان نبوده.

 

دکتر محمدمهدی جعفری برخی از روایات دیگر تاریخی کتاب را مورد تردید قرار داد و یادآور شد: یکی از اشتباهات کتاب این است که گفته شده پس از اینکه آقای دکتر یدالله سحابی مدرسه کمال را تأسیس کرد، شهید رجایی ناظم مدرسه و آقای شهید بهشتی یکی از دبیران و همکاران سحابی بود! من خود آنجا بودم و دیدم که دو نفر جزء پایه‌های این مدرسه بودند یکی شهید رجایی و دیگری آقای صاحب‌الزمانی. آقای بهشتی نه آنجا درس دادند و نه اصلاً در آنجا بودند. این سخن را از کتاب آقای اسفندیاری (کتابی در زمینه آقای طالقانی) نقل می‌کنند که اشتباه است.

 

خوش‌منش در این هنگام گفت: البته سند مدرسه کمال غیرقابل خدشه است، چون مستند به سندی از ساواک است که ‌پس از انقلاب این اسناد نشر یافته! جعفری در ‌پاسخ یادآور شد: این‌ها سند نیست، بلکه گزارش است و چه بسا برخی از گزارش‌ها را اشتباه درج کرده‌اند. آقای طالقانی همواره وقتی سخن می‌گفت، خطاب به ساواکی‌ها می‌گفت: آقایان ساواکی، سخنان من را اشتباه درج نکنید!

 

 

ماجرای کمک صد هزار تومانی به مدرسه کمال

 

نویسنده کتاب اسناد مدارک نهج‌البلاغه در ادامه تأکید کرد: نکته دیگری که در همین رابطه حائز اهمیت است، این است که نویسنده از شهید باهنر نقل می‌کند که آقای بروجردی برای ساخت مدرسه مبلغی را کمک کرده بودند. چنین امری نیز واقعیت ندارد. بنده چون در این مدرسه بودم، لیستی از کسانی که کمک کردند، دیده بودم. نوشته بود: دکتر مصدق صد هزار تومان در سال ۱۳۳۷. دکتر سحابی گفتند که من دنبال کمک بودم که این مدرسه را بسازم از دکتر مصدق هم کمک خواستم ایشان گفتند که من وجوهاتی به آیت‌الله بروجردی بدهکارم شما بروید از آقای بروجردی بپرسید ایشان هرچقدر گفتند بنده این وجوهات را می‌دهم. آقای بروجردی میزان کمک را صد هزار تومان تعیین کردند که مصدق نیز این مبلغ را ‌پرداخت. بقیه همه ده هزار تومان به پایین بود! جالب این است که با توجه به اینکه جلال‌الدین فارسی در این مدرسه کار می‌کردند و شاهد جریان وجوهات و رابطه آیت‌الله بروجردی و مصدق بودند. روزی خدمت امام خمینی(ره) رفتند و گفتند قضیه از این قرار است. آقای دکتر فارسی از قول امام راحل فرمودند: از قول من سوء استفاده نکنند.

 

مجری در این موقع آقای دکتر جعفری را مورد خطاب قرار داد که با توجه به اینکه نویسنده به رابطه فداییان اسلام (نواب صفوی) با آیت‌الله طالقانی اشاره جدی دارد، آیا در کتاب به دیگر گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و نوع اشتراک و اختلاف آن با آیت‌الله طالقانی اشاره شده؟

 

دکتر جعفری در پاسخ گفت: مجاهدین در سال ۱۳۴۲ به این نتیجه رسیدند که مبارزه پارلمانی به جایی نمی‌رسد و باید فکر دیگری کرد. چند وقت بعد که سران مجاهدین به سربازی رفتند و آن ارتش مستحکم را دیدند، به این نتیجه رسیدند که باید یک سازمان چریکی تشکیل بدهند. سران مجاهدین در آبان ۱۳۴۶ با آیت‌الله طالقانی تماس می‌گیرند. آیت‌الله طالقانی دربست نظر این‌ها را پذیرفته بود (زیرا آن‌ها هم معتقد بودند و هم نسبت به قرآن و اسلام آگاهی داشتند و از سویی شرایط زمانی را می‌دانستند). تا جایی که ایشان معتقد به جنگ چریکی با نظام استبدادی سلطنت بود. حتی یکبار به جمعی گفت اگر من این وظایف را نداشتم به خدا قسم لباس چریکی می‌پوشیدم، به کوه می‌زدم و با نظام ‌پهلوی مبارزه می‌کردم. برخلاف مهندس بازرگان که به مجاهدین گفت من هر کمکی از دستم بر می‌آید برای شما انجام می‌دهم اما مبارزه من علنی و قانونی است (نه زیرزمینی و غیرعلنی!)

 

نویسنده کتاب همگام با آزادی در ادامه ضمن اشاره به کمک‌های مالی آیت‌الله طالقانی یادآور شد: آیت‌الله مصباح یزدی چندی پیش همکاری جناب حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، با سازمان مجاهدین را به عنوان نقطه ضعف ایشان دانست. درحالی که این کمک و همکاری در دهه چهل، نقطه ضعف محسوب نمی‌شود، زیرا مجاهدین آن زمان پرچم اسلام را در دست گرفته بودند. اما پس از اینکه مجاهدین به انحراف کشیده شد، حتی جریان‌های معتدل هم به همکاری با آن‌ها مبادرت نورزیدند.

 

او در ادامه این بحث افزود: آقای طالقانی ضمن اینکه پیش از انحراف مجاهدین به آنان کمک مالی می‌کرد، کمک فکری نیز می‌کردند. بار‌ها شده بود که مرحوم حنیف‌نژاد (از مؤسسان سازمان) برداشتی از آیات قرآن می‌کردند که به من می‌گفتند از آیت‌الله طالقانی بپرسید که آیا این برداشت درست است یا خیر؟ طالقانی هم در ‌پاسخ می‌گفت عجیب است برخی از برداشت‌ها درست است و من فکر می‌کنم به خاطر این است که اینان در حال مبارزه هستند و در حال حرکت به این نتیجه رسیدند. البته نکته قابل ذکر این است که سازمان مجاهدین بعد از حنیف‌نژاد در سال ۱۳۵۴ کاملاً به انحراف کشیده شد که البته زمینه داشت. نمونه بارز آن فعالیت‌های تقی شهرام است که اصلاً با روش‌های مؤسسان نخستین سازگار نبود. کار بدانجا رسید که بعد از انقلاب روش آن‌ها را دیدیم که نه موافق اسلام و نه موافق آرمان‌های انقلاب بود.

 

 

شهید چمران مسجد هدایت را پناه خود می‌دانست

 

دکتر ابوالفضل خوش‌منش در پاسخ به این پرسش که آیا شما به بازتاب فضای سیاسی دهه چهل و ‌پنجاه در ‌پرتوی از قرآن توجه داشتید، اظهار کرد: من در این کتاب به بحث مناره‌ای از کویر دکتر شریعتی اشاره کردم که شریعتی معتقد بود که مسجد هدایت در آن تاریکی، یک مناره‌ای در کویر بود. شهید چمران می‌گوید: مسجد هدایت ‌پناه ما بود. علامه جعفری می‌گوید وقتی من به چشم‌های طالقانی خیره می‌شدم احساس می‌کردم رو به آسمان دارد. از آسمان این سخنان را می‌گیرد و به مردم این سخنان را انتقال می‌دهد. من در کتاب خود تصریح کردم که در هیچ تفسیری پیدا نمی‌کنید که در سیر سوره نازعات، چنین برداشت نوینی داشته باشد. طالقانی با رویکرد بدیع خود در واقع این رویکرد معروف و سنتی کشیدن جان و روح از بدکاران را ابطال می‌کند. بلکه این داستان «نزع» به حرکت درآمدن دستگاه و کشتی کل هستی است. طالقانی می‌گفت کسانی که حرکت کردند و استارت زدند و کسانی که در روزهای سخت تکان خوردند و در واقع نزع کردند، «مدبرات امرا» در واقع تدبیر امور هم باید در دست آن‌ها باشد.

 

خوش‌منش گفت: من در کتاب خود به این مسئله اشاره کردم که طالقانی در تفسیر اجتماعی چهره‌ای درخشان محسوب می‌شود و بعد البته سرفصل‌های متعدد درباره تفسیر علمی، راجع به ادبیات تطبیقی جهان. من بخش زیادی از کتاب را درباره دور زمان آقای طالقانی اختصاص دادم. منظورم این بوده که بگویم که این دور زمان در تفسیر ایشان بازتاب داشته است. وقتی نوشتم بازتاب ادبیات جهانی در تفسیر آقای طالقانی وجود دارد، موارد مصداقی را نیز آورده‌ام از آلبر کامو، ژان پل سار‌تر، ویکتور هوگو، صادق هدایت، بدیع‌الزمان فروزان‌فر مثال آوردم که آقای طالقانی در تفسیر خود بدان‌ها استناد کرده. متأسفانه ادبیات جهانی و ادبیات تطبیقی در تفاسیر امروز ما وجود ندارد. جوان امروزی وقتی تفاسیر را می‌بیند نباید با یک زبان باستانی مواجه شود! توجه به موضوع اجتماعی، موضوع سیاسی، موضوع حج، موضوع اقتصادی و معاش، طرح مباحث گسترده در زمینه اسرائیلیات به معنای قرآنی و به معنای امروزی (صهیونیست جهانی و...) از جمله مباحث بدیع در تفسیر ایشان است.

 

 

سید‌مهدی طالقانی: کتاب خوش‌منش قابل توصیه برای شناخت طالقانی است

 

در ادامه سید‌مهدی طالقانی، فرزند آیت‌الله طالقانی که در این نشست حضور داشت به ایراد سخنانی ‌پرداخت و اظهار کرد: در زمینه طالقانی و روش تفسیری وی کتاب‌های زیادی نگاشته شده. از جمله آقای اسفندیاری کتاب ‌پیک آفتاب را نگاشت که کتاب منبعی است از حدود ششصد منبع نیز بهره گرفته‌اند. برخی منابع این کتاب دارای ضعف‌های اساسی است. اما درباره کتاب آقای خوش‌منش باید عرض شود که این کتاب به رغم منابع متعدد و متنوع، جای آن است که منابع جدی‌تر را مأخذ قرار دهند. با این‌ حال این کتاب جزء کتاب‌های قابل توصیه در زمینه شناخت آقای ‌طالقانی است.

 

یکی از حضار به نقد گفته‌های نشست ‌پرداخت و گفت: وقتی آیت‌الله طالقانی گفته است که هر جا مبارزه است آنجا اسلام است، آیا این سخنان نمی‌تواند قابل نقد باشد؟ چون آقای طالقانی گفته، هیچ خدشه‌ای به این سخنان نمی‌شود؟ یکی از مخاطبان به سخنان ایشان ایراد گرفت و گفت: آقای طالقانی این سخن را نگفتند، بلکه گفتند هر کجا مبارزه با «ظلم» است، آنجا اسلام است.

 

دکتر جعفری در ‌پاسخ به این پرسش و نقد گفت: اگر گفته شده که هر جا مبارزه با ظلم است، اسلام همانجاست، به این معنا نیست که اسلام کاملاً دربردارنده رویکرد چریکی است؛ تا جایی ‌که فیدل کاسترو هم یک مسلمان است! خیر، این درست نیست. وقتی در قرآن آمده: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» (آل عمران/۲۱) کسانی که به آیات خدا کفر می‏ورزند، و پیامبران را به ناحق می‏کشند، و دادگستران را به قتل می‏رسانند، آنان را از عذابی دردناک خبر ده. آقای طالقانی می‌گفت منظور این آیات می‌تواند یک رویکرد اقتصادی و سیاسی خاصی باشد. این آیات صراحت دارد درباره کسانی که عدالت را بر‌پا نمی‌کنند و... البته آقای طالقانی در زندان سخت با سوسیالیسم‌ها مخالفت کردند و بیرون از زندان هم با آن‌ها مخالف بودند. منظور بنده این است که کسانی که مبارزه با ظلم می‌کنند و اقامه عدالت می‌کنند به هر صورت و ترتیبی باشد، قرآن با آنان مخالفتی ندارد.

 

مجری برنامه پس از سخنان دکتر جعفری گفت: با این ترتیب باز استنباط می‌شود که رویکرد آقای طالقانی به مباحث اجتماعی و سیاسی و برداشت‌های به قرآن کمی ایدئولوژیک بنماید! درحالی که اگر آقای طالقانی در یک نظام غیرمستبدانه‌ای مانند پهلوی ظهور می‌کرد شاید این تأکیدات به وجه سیاسی کمتر دیده می‌شد! احساس نمی‌شود این تأکیدات کمی رویه افراطی به خود می‌گیرد؟

 

دکتر خوش‌منش در پاسخ به سخنان مجری گفت: بحث دور زمان که در کتابم مورد بررسی قرار گرفته و بحث شرایط اجتماعی و زمان و مکان در تفسیر یک مفسر بی‌تأثیر نیست. باید نیاز و شرایط زمانی را برای آقای طالقانی به ظرف زمانی خودشان ببریم. بهرحال یک انتظاری در سطح جامعه توسط جوانان و دانشجویان بود که باید در ظرف زمانی خود آقای طالقانی ببریم.

 

 

طالقانی را با یک عده قلیل پس از ایشان نسنجیم

 

خوش‌منش درباره این جمله هر جا که مبارزه با ظلم است، اسلام هم هست، یادآور شد: من هم سخن آقای جعفری را صائب می‌دانم، هم اشکال منتقد گرامی را تا حدی درست می‌دانم. فرض می‌گیریم آمریکا با آن تسلیحاتش می‌آمد در ویتنام یا کوبا، جنگ‌افروزی می‌کرد. اگر خود پیامبر در این زمان بودند، بهرحال چه می‌کردند؟ آیا پیامبر مکرم اسلام اعتراض می‌کردند یا ساکت بودند؟ رویکرد پیامبر در زمانه خودشان نسبت به ظلم کاملاً مشخص است. اما یک نکته هم عرض کنم که خود آقای طالقانی نسبت به کسانی که به او پدر می‌گفتند (مجاهدین و چپ‌ها) و رویکرد خاصی نیز داشتند، زاویه داشتند. از قول رهبر معظم انقلاب در کتاب عرض کردم، همه آن کسانی که به او ‌پدر می‌گفتند وقتی خدمت ایشان می‌رفتند، ایشان صریحاً نظرشان درباره آنان را می‌گفت و در زمینه پدر گفتن‌ها، هیچ رودربایستی نداشت. حتی آنان را جوجه کمونیست نامید. حالا فرض می‌گیریم از پای دستگاه آقای طالقانی یکسری مجاهدین هم بعد از فوت ایشان بیرون بیایید. اولاً نه کسی ادعای عصمت آقای طالقانی را دارد و نه اینکه باید انسانی که این همه اثرگذار بود، با این عده قلیل بعد از وی سنجید.

 

دکتر محمدمهدی جعفری در خاتمه جمع‌بندی مباحث خود یادآور شد: بنده به قسمت‌های مختلف کتاب به خصوص در بخش تاریخ‌ها نقدهای جدی دارم. اما همان‌طور که گفتم بخش مقدمه و مدخل اثر برای شناخت طالقانی دارای ابعاد مؤثری است. در بخش تفسیر و ‌پرتویی از قرآن، این کتاب دارای مباحث قابل توجهی است که باید به آن مراجعه کرد. یکی از نقدهایی که نویسنده کتاب به آقای طالقانی وارد می‌کند این است که برخی از منابع علمی و حدیثی که آقای طالقانی استناد کردند دقیق نیست. نویسنده درست حدس زده‌اند، زیرا آقای طالقانی چون در زندان این تفاسیر را نگاشته‌اند هیچ منبعی در اختیار نداشته‌اند و به حافظه خود رجوع کرده‌اند.

کلید واژه ها: مصدق مدرسه کمال آیت الله طالقانی محمد مهدی جعفری


نظر شما :