چرا «معمای شاه» سریال خوبی نیست؟

بررسی سریال پرسروصدای تلویزیون از نظر تاریخ، فیلمنامه و ساختار کارگردانی
۰۲ بهمن ۱۳۹۴ | ۲۱:۱۹ کد : ۵۳۲۵ از دیگر رسانه‌ها
بررسی سریال پرسروصدای تلویزیون از نظر تاریخ، فیلمنامه و ساختار کارگردانی
چرا «معمای شاه» سریال خوبی نیست؟
 تاریخ ایرانی: چرا سریالی که در اوج دوران بی‌پولی تلویزیون و با صرف هزینه‌های بسیار به سرانجام رسیده، نتوانسته تاثیرگذاری مثبتی داشته باشد؟ هفته‌نامه «همشهری جوان» در شماره اخیر خود در پی یافتن پاسخ این سؤال درباره سریال «معمای شاه» برآمده که شب‌های جمعه از شبکه اول سیما پخش می‌شود.


به نوشته «همشهری جوان»، اتفاقی را که در چند ماه اخیر با پخش هفتگی «معمای شاه» در جامعه ایجاد شده، نمی‌توانیم یک علاقهٔ جمعی به مطالعهٔ تاریخ بدانیم! این بار هم قدرت شبکه‌های اجتماعی باعث این فوران توجه به تاریخ شده. هر هفته بلافاصله بعد از پایان هر قسمت از «معمای شاه» تحقیقات مردمی شروع می‌شود و شور عجیبی برای کشف زندگی محمدرضا پهلوی و دربارش میان آن‌ها ایجاد می‌شود. محمدرضا ورزی، کارگردان سریال برای دراماتیزه شدن داستان، به عمد برخی حوادث تاریخی را دستکاری کرده و اتفاقاً همین مساله هم برایش دردسرساز شده. تغییرات و جابجایی تاریخی در بعضی زمینه‌ها مثل سن روح‌الله خالقی، پروین آژدان قزی، سن شهناز پهلوی، استفاده از اشعار و جمله‌های شاعران و نویسندگان چند سال بعد یا حتی اجرای موسیقی و…باعث شد مردم از این جنبه هم به فکر مطالعهٔ تاریخ بیفتند و در هر قسمت دنبال این مساله باشند که یک گاف تاریخی از داخل سریال دربیاورند.

به گزارش «تاریخ ایرانی»، اتفاق عجیبی که افتاده گفت‌وگوی «همشهری جوان» با سازندگان سریال و مشاوران تاریخی و... به‌صورت گروهی است چون به آن‌ها گفته شده محمدرضا ورزی تصمیم دارد تا پایان سال ۱۳۹۴ مصاحبه‌ای انجام ندهد. عوامل پروژه «معمای شاه» در این گفت‌وگو (که پاسخ‌دهندگانش نامعلوم هستند) گفته‌اند: «این سریال بودجهٔ عجیب و غریبی ندارد… با توجه به محدودیت‌های سریال‌سازی در ایران، نمی‌توان با ورود دوربین به دربار، به سراغ بخش‌های اندرونی و خصوصی رفت، البته هدف ما از ساخت معمای شاه صرفاً روایت زندگی دربار نیست، بلکه بخش مهم ماجرا، نمایش بازتاب تصمیم‌های دربار بر زندگی طبقه عادی مردم بوده است…تا سال ۱۳۳۲ محمدرضا شخصیتی متفاوت با آنچه در سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد از او می‌بینیم، دارد. سریال هم پابه‌پای این تغییر، شخصیت دیگری را از او ارائه می‌کند.»

با خسرو معتضد، کارشناس تاریخ و از مشاوران «معمای شاه» نیز گفت‌وگویی شده که او درباره کارگردان این سریال گفته است: «او را تشویق کردند و چهار سال پیش معمای شاه را شروع کرد، ولی اگر در مورد ازدواج با زن دوم و عشق و…فیلم بسازد، بااستعدادتر است! از طرف دیگر برای اینکه خودش تاریخ می‌داند، سناریو را نیز می‌نویسد. او خیلی بااستعداد است، ولی الان باید استراحت کند.»

معتضد در عین حال به شهاب مرادی که انتقاداتی به سریال «معمای شاه» کرده نیز پاسخ داده است: «گفته بود چرا ارنست پرون فوزیه را برده جایی که شاه با یک زنی در آنجا بوده. خب این اتفاق‌ها مگر دروغ است؟ این‌ها را نه اینکه فقط فردوست گفته باشد (که من اصلاً او را قبول ندارم) شما روزنامه‌های آن موقع را بخوانید. بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در این مملکت آزادی مطلق بود و همه چیز را می‌نوشتند. این جور مسائل را هم مستخدم‌های کاخ پهلوی می‌نوشتند. مگر شاه معشوقه نداشت؟ مگر مهری دیوسالار و گیتی خطیر معشوقه‌های شاه نبودند؟ شما در تاریخ سواد نداری، آقای شهاب مرادی من به شما تاریخ صفر می‌دهم کمااینکه نمرهٔ فقه من هم صفر است.»

او درباره زیاده‌روی در رفتار شاه نیز می‌گوید: «اغراق زیاد شده. همین الان چند قسمت سناریو پیش من است که بخش‌هایی از آن غلط است؛ مثلاً در مورد لحن شاه نوشته‌ام که او تا این حد بی‌ادب نبوده، البته فشار روی ورزی زیاد است، از بیرون به او اصرار می‌کنند که کار را تمام کند.»

در پرونده «همشهری جوان» در آنالیز کاراکترهای «معمای شاه» پرسیده شده که چرا باورشان نمی‌کنیم؟ و به نوع معرفی و انطباق این شخصیت‌ها با تاریخ اشاره شده است. شخصیت رضاشاه در این سریال «پای ثابت تریاک‌کشی بوده و دائما در حال رفتن به فضا». محمدرضا شاه پهلوی هم دارای «شخصیتی کاملاً متزلزل است که حتی همسرش هم از او حرف‌شنوی ندارد. ورزی می‌خواسته عبارت بازیچهٔ دست خارجی‌ها بودن را در کاراکتر محمدرضا شاه دربیاورد که به جای اینکه آن‌ها را در لایه‌های بعدی کاراکتر قرار دهد، به روترین شکل ممکن این را نشان داده.» دیگر شخصیت‌های سریال هم معرفی عجیبی شده‌اند: فوزیه کاملاً افسرده و ناراحت است. دوز بدذاتی اشرف آنقدر زیاد است که از باورپذیری دور می‌شود. علیرضا پهلوی یک دائم‌الخمر خسته است. احمد قوام علاقه کاملاً عیان و عریانی به حزب توده دارد. سید ضیاءالدین طباطبایی یک جیره‌خوار انگلیس نشان داده می‌شود، آن هم به طرزی کاملاً تابلو. حسین فردوست دست راست شاه است، اما مدل حسادتش به ارنست پرون چیزی شبیه به خانم‌هایی است که شوهرشان برای آن‌ها هوو آورده است! ارنست پرون منفی، آب‌زیرکاه، بدخواه ملت و همجنس‌گرا نشان داده شده است.

در یادداشتی در این هفته‌نامه، از این سریال به «مربای شاه!» تعبیر شده که در حال تبدیل شدن به ضد خود است. یادداشت دیگری «معمای شاه» را با وجود صرف هزینه‌های زیاد سریالی فقیر می‌داند و در یادداشت دیگری نوشته شده است: «معمای شاه ایراداتی بنیادین در نحوهٔ روایت دارد و هم می‌خواهد شخص اول سریالش فحش‌خور باشد، هم مخاطب‌پسند! قاعدهٔ بدیهی فیلمنامه‌نویسی، ایجاد قلاب جذاب در شخصیت اول کار برای کشاندن مخاطب است. حالا اینجا شاه به اشتباه، شخصیت اول انتخاب شده و طبق قاعدهٔ بدیهی باید قلاب‌های جذب‌کننده داشته باشد که با سیاست تلویزیون، اختلافی ۱۸۰ درجه‌ای دارد.» 

کلید واژه ها: سریال معمای شاه سریال های تاریخی خسرو معتضد محمدرضا ورزی


نظر شما :