۴۰ سال ۴۰ روز – سال ۷۹

۰۸ بهمن ۱۳۹۷ | ۱۷:۱۳ کد : ۶۵۷۲ دیگر رسانه‌ها
۴۰ سال ۴۰ روز – سال ۷۹
«ویژه‌نامه روزنامه همشهری به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب»

***

زنگ خطر خشکسالی در بختگان و زاینده‌رود

خشک‌شدن زاینده‌رود نشاط را از اصفهان و اصفهانی‌ها گرفت

زنگ خطر خشکسالی در بختگان و زاینده‌رود

اسدالله افلاکی

زنگ خطر خشکسالی در تالاب‌ها مردادماه 79 به صدا درآمد. تالاب بختگان، نخستین تالابی بود که خبر خشک‌شدن آن، کارشناسان و دوستداران محیط‌زیست را نگران کرد. این تالاب از فروردین 79 با بحران کم‌آبی مواجه و طی 5‌ماه به‌طور کامل خشک شد به‌طوری که آثار حیات در این دریاچه از بین رفت. این درحالی بود که بختگان نقش مهمی در تلطیف هوا و حیات‌وحش فارس داشت. بختگان که از 3بخش«طشک»، «کمجان» و «نیریز» تشکیل شده، در سال54 به‌عنوان تالاب بین‌المللی و پناهگاه حیات‌وحش بختگان اعلام شد. تالاب و پناهگاه حیات‌وحش بختگان با  242 هزار و 223‌هکتار مساحت یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های پرندگان بومی و مهاجر محسوب می‌شود. آنطور که کارشناسان می‌گویند خشک‌شدن بختگان ناشی از توسعه بی‌ضابطه کشاورزی و سدسازی روی رودخانه کر و سیوند است که مانع از ورود حقابه به این تالاب شده است.

 بختگان زیستگاه انواع پرندگان به‌خصوص فلامینگوهاست و علاوه بر این، یکی از مناطق زیبا و توریستی فارس محسوب می‌شود؛ دریاچه‌ای که در زمان پرآبی عمق آن به 5متر هم می‌رسید. پیش از خشک‌شدن بختگان، خشک‌شدن تالاب‌های «‌ارژن» و «کافتر» از دیگر تالاب‌های فارس هم رسانه‌ای شده بود. بختگان در حال حاضر کمتر از 10درصد آب دارد.

اندوه اصفهانی‌ها از خشک‌شدن زاینده‌رود

هشتم شهریور 79انتشار خبری دیگر، به نگرانی دوستداران محیط‌زیست دامن زد؛ «‌رودخانه زاینده‌رود خشک شد.» رودخانه‌ای که در کنار آثار تاریخی اصفهان، زیبایی‌های این شهر بی‌نظیر را دوچندان می‌کرد به رودی خشک تبدیل شده بود. خشک‌شدن زاینده‌رود نشاط را از شهر و شهروندان اصفهان گرفت. خشک‌شدن زاینده‌رود تبعات دیگری هم داشت؛ باتلاق گاوخونی که در انتهای حوزه آبریز این رودخانه واقع شده نیز با بحران کم‌آبی مواجه شد و در آستانه خشکیدگی کامل قرار گرفت. تالاب بین‌المللی گاوخونی که به آن باتلاق هم گفته می‌شود با 476کیلومتر وسعت در انتهای زاینده رود -167کیلومتری جنوب شرق اصفهان- کنار شهر ورزنه و در مجاورت تپه‌های شنی قرار گرفته و بخش بزرگی از آن در استان یزد واقع شده است. این تالاب نقش مهمی در تلطیف هوای اصفهان و مناطق مجاور دارد، علاوه براین، یکی از ایستگاه‌های پرندگان مهاجر است.

خشک‌شدن زاینده‌رود در آن زمان به‌اندازه‌ای اهمیت داشت که دفتر هماهنگ‌کننده امور بشردوستانه سازمان ملل، نشست ویژه‌ای را برای بررسی خشکسالی در ایران و پیامدهای آن بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم ایران برگزار کرد.

 براساس بیانیه دفتر نمایندگی دائم ایران در ژنو، در این نشست، رئیس هیأت فنی اعزامی از سازمان ملل به ایران، گزارش هیأت مذکور را به همراه تصاویری از خشکسالی در ایران ارائه کرد و گفت که خشکسالی در ایران شدیدترین خشکسالی طی 30سال گذشته در این کشور است.

 خشکسالی از آن زمان تا‌کنون تداوم داشته و باعث خشک‌شدن یک میلیون هکتار از 3میلیون هکتار عرصه‌های تالابی کشور شده است. گاوخونی، بختگان، پریشان، ارومیه، هامون و جازموریان از مهم‌ترین تالاب‌ها و دریاچه هایی هستند که طی سال‌های اخیر خشک شده‌اند. زاینده‌رود هنوز هم در حسرت آب تنها در برخی ایام سال آن هم برای تأمین آب کشاورزی پرآب می‌شود و دوباره اصفهانی‌ها در انتظار جاری‌شدن آب در زاینده‌رود لحظه‌شماری می‌کنند.

مشکلات زاینده‌رود 

مشکلات زاینده‌رود ریشه در گذشته دارد. زمانی که بی‌توجه به ملاحظات زیست‌محیطی کارخانه فولاد و ذوب‌آهن در کنار زاینده‌رود احداث شد در واقع شمارش معکوس برای خشک‌شدن زاینده‌رود هم آغاز شد. 

صنعت فولاد و ذوب‌آهن  هر دو نیاز به آب فراوان دارند؛ اما تنها صنایع آب ‌بر نیست که نفس زاینده‌رود را به‌شماره انداخته است، کشت برنج و صیفی‌جات هم که هر دو از محصولات آب‌بر هستند بخش عمده‌ای از حقابه زاینده‌رود را به‌خود اختصاص داده‌اند.

 احداث سد در بالادست زاینده‌رود را هم باید به این عوامل اضافه کرد. زاینده‌رود در حالی به این وضعیت اسفبار مبتلا شده است که شیخ بهایی نقشه‌ای برای مصرف آب تدوین کرده بود که باعث اعجاب هر انسانی می‌شود. این نقشه به‌گونه‌ای ترسیم شده است که همه بخش‌های شهر از آب بهره‌مند می‌شدند. اما حالا بر اثر مدیریت نادرست منابع آبی و احداث صنایع ناسازگار و نیز کشت و زرع نامناسب، نه‌تنها زاینده‌رود خشک شده که باتلاق گاوخونی هم که در انتهای زاینده‌رود واقع شده و از همین رودخانه تغذیه می‌شود، در حال تبدیل شدن به کانون گردوغبار است.



***
 

ایران در پایان دهه70 نسبت به آغاز آن دچار تغییرات گسترده‌ای شده بود

 

محمدتقی حاجی‌موسی

همینه که هست


از سری مشکلات ازلی و ابدی و البته اختصاصی ایران در سالیان متمادی، کیفیت سوسیس و کالباس بوده و شما هر روزنامه‌ای را در هر سالی نگاه کنید، درباره بی‌کیفیتی این محصولات و هشدار کارشناسان و ممنوعیت‌های وزارت بهداشت نوشته و این رویه تا همین الان ادامه داشته است. سال79 هم مسئولی گفته 70درصد سوسیس و کالباس‌های کشور فاقد مواد پروتئینی است و بیشتر شامل آرد و نشاسته و اینطور چیزها‌ست و این برای سلامت مردم مضر است. البته وی گفته که آن 30درصد بقیه هم مکمل‌های پروتئینی است و به حضور گوشت در این محصولات اشاره‌ای نکرده که همین، صدق گفتارش را تأیید می‌کند. به عقیده ما اما کار تولیدکننده‌های سوسیس و کالباس خیلی هم درست بوده و هست، چراکه مصرف بیش از حد گوشت و پروتئین باعث نقرس و بالا‌رفتن اوره و... می‌شود ولی از خوردن گوشت گربه (مکمل پروتئینی) هنوز بیماری خاصی گزارش نشده است. در همین زمینه و در همان روزنامه شورای شهر اعلام کرده با فروشندگان مرغ‌مرده در شهر برخورد می‌شود که نشان می‌دهد آن موقع چقدر تنوع سبد غذایی ملت زیاد بوده است.

فوبیای انفجار رب

در دهه‌های 70، 80 و 90 معمولا ما عادت داشتیم و داریم که هر چند وقت یک‌بار در کرمانشاه یک مین به‌جا مانده از جنگ منفجر شود ولی در سال79، کارخانه‌های تولید کنسانتره و رب گوجه‌فرنگی نشان دادند یکی باید آنها را بگیرد و مین‌ها آن‌قدرها هم خطرناک نیستند. در این سال، 4قوطی رب گوجه‌فرنگی در کرمانشاه خودبه‌خود منفجر شدند که یکی‌شان باعث مجروح‌شدن یک خانم خانه‌دار شد. این خبر در همین حد در رسانه‌ها منتشر شد و بعد از آن کسی نرفت سراغ علت ماجرا و با بی‌محلی به رب‌ها، باعث شدند خودشان خجالت بکشند و دیگر نترکند. گفتنی است تحقیقات درباره علت این حوادث می‌توانست به کسب نوبل فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی و کمپلت همه علوم برای کارخانه‌های رب‌سازی‌ منجر شود که خب نشد.

بزن روشن شی
سال78، هر لیتر بنزین حدود 35تومان بوده و سال79 این قیمت با 10درصد افزایش به 385ریال می‌رسد. روزنامه‌ها هم این نرخ را اعلام می‌کنند و برای اینکه ملت زیاد حساب و کتاب نکنند و گیج نشوند، در جدولی قیمت بنزین از یک لیتر تا 30لیتر را چاپ کردند که خیلی هم کار خوبی بوده. منتهی آن موقع مسئولان اعلام کردند همین بنزین 385ریالی کیفیت لازم را ندارد و استاندارد نیست و باید کاری کرد که خب کسی وقعی ننهاد و الان هم همین را درباره بنزین می‌گویند.

بپا لواشک نشی

در طول تاریخ ایران، تولید بعضی محصولات همواره به‌صورت غیربهداشتی بوده و ما عادت داشته‌ایم که همان را مصرف کنیم. مثلا  2هزار سال است که خیارشور را در دبه‌های پلاستیکی درست می‌کنند و ما می‌خوریم. توی آلوچه‌ها می‌توان امعا و احشای سوسک و مورچه را پیدا کرد که خیلی جذاب است. تولید ترشی و شور و... کلا مسیر بهداشتی ندارد و اگر با گل‌و‌لای مصرف نکنیم، به ما نمی‌چسبد. مقوله مهم این وسط اما لواشک است که نمی‌دانیم چرا باید غیربهداشتی تولید شود و اگر مثل آدم درست شود، چه عیبی دارد که تولیدکنندگان سراغش نمی‌روند؟ همین افق دید باعث شد تا سال79 در یک گاوداری، کارخانه تولید لواشک پیدا کنند که ظاهرا از گاوها و غلت‌زدنشان برای پهن‌کردن لواشک استفاده می‌کرده؛ اتفاقی که همین الان هم رخ می‌دهد و هر‌از‌‌گاهی کشف و خنثی می‌شود و نمی‌گذارد ما مریض شویم.

چه پسری!

تعیین جنسیت فرزندی که هنوز متولد نشده، جزو هیجان‌انگیزترین مراحل زندگی خانواده‌های ایرانی است و از روز اول با تغییرات دماغ مادر باردار شروع می‌شود و حتی پس از سونوگرافی ادامه پیدا می‌کند و بعضی‌ها معتقدند که خودشان بهتر از هر دستگاهی می‌فهمند بچه دختر است یا پسر. با وجود این، کم‌شدن تعداد نوزادان در اواخر دهه70 کمی مقدار این هیجان را کم کرد و مسئولان رفتند سراغ موجودات دیگر و در نخستین نمونه ماهیان خاویاری را سونوگرافی کردند .

سیاهی کیستی؟

سردار رویانیان که زمانی رئیس راهنمایی و رانندگی بود و بعدا مدیر پرسپولیس شد و با بعد از آن کاری نداریم، سال79 در مصاحبه‌ای اعلام کرد دودی‌کردن شیشه خودروها ممنوع است و دارندگان این خودروها جریمه می‌شوند و این حرف‌ها. بعد که خبرنگاران پرسیدند چرا؟ گفت چون می‌خواهیم گل روی شما را از دور ببینیم. بعد که خبرنگاران گفتند اگر ما نخواهیم چی؟ گفت جریمه که شدید، آن‌وقت می‌خواهید. لذا خبرنگاران به همدیگر نگاه کرده و صحنه را ترک کردند.

طرح تعویض همه‌چی

یکی از سیاست‌های زیبای دولت‌های ادوار تاریخ ایران برای درآمدزایی، تعویض است؛ یعنی مسئولان می‌نشینند دور هم و می‌گویند چه‌کار کنیم کسری بودجه جبران شود؟ یکی از آن سر میز داد می‌زند گواهینامه‌ها را عوض کنیم و همه احسنت می‌گویند. سپس اعلام می‌کنند ملت بیایند گواهینامه‌ها را عوض کنند و قرار است هوشمند بشود و چه و چه و چه! سال بعد دوباره می‌گویند چه‌کار کنیم؟ یکی دیگر می‌گوید گذرنامه‌ها را عوض کنیم که سال79 این اتفاق افتاد. بعد یکی می‌گوید مدت اعتبار گذرنامه را از10سال بکنیم 5سال. بعد یکی می‌گوید کارت ملی را عوض کنیم. بعد یکی می‌گوید شناسنامه را عوض کنیم و این بازی همینطور ادامه دارد که نشانه خلاقیت مسئولان است و باید به همه‌شان احسنت گفت.

 

 

 
***

فیلم 79

غرامت مضاعف

غرامت مضاعف

سعید‌‌‌ مروتی 

ثبت 2شکست با «روز فرشته» (1373) به عنوان کمد‌‌‌ی فانتزی و «روز شیطان» (1374) به عنوان فیلم پلیسی، حتی جاه‌طلبی تمام‌عیار د‌‌‌ر «جهان پهلوان تختی» (1377) هم جز چند‌‌‌ منتقد‌‌‌، توجهی به خود‌‌‌ جلب نکرد‌‌‌. همه د‌‌‌اشتند‌‌‌ حسرت فیلم ناتمام علی حاتمی را می‌خورد‌‌‌ند‌‌‌ و کمتر کسی توجه کرد‌‌‌ که افخمی با چه هوشمند‌‌‌ی‌ای از تن‌د‌‌‌اد‌‌‌ن به ماموریتی غیرممکن گریخته و فیلم پلیسی سروشکل‌د‌‌‌اری ساخته. د‌‌‌ر نیمه د‌‌‌وم د‌‌‌هه70 که فضا باز شد‌‌‌ه بود‌‌‌، افخمی نیاز به یک برگ برند‌‌‌ه د‌‌‌یگر د‌‌‌اشت تا نشان د‌‌‌هد‌‌‌ بی‌جهت حرفه‌ای‌ترین فیلمساز هم‌نسلان و هم‌طیفان خود‌‌‌ لقب نگرفته. تماشای د‌‌‌وباره «جاذبه مرگبار» (اید‌‌‌ریان لاین1987) و الهام گرفتن از حال و هوای «پنجره» (جلال مقد‌‌‌م1349) (یکی از 10فیلم برتر تاریخ سینمای ایران از نگاه افخمی)، راه را باز کرد‌‌‌. نگارش فیلمنامه به قلم مینو فرشچی، روحی زنانه به طرح اولیه بخشید‌‌‌ و این زنانگی به شد‌‌‌ت به نفع فیلم کار کرد‌‌‌. نسخه نهایی فیلمنامه توسط افخمی نوشته شد‌‌‌ و با انتخاب فریبرز عرب‌نیا و هد‌‌‌یه تهرانی (2‌ستاره به شهرت رسید‌‌‌ه و برآمد‌‌‌ه از مکتب کیمیایی)، همه چیز برای اینکه نعمت حقیقی از راه برسد‌‌‌ و با حوصله بهترین قاب‌ها را برای فیلم د‌‌‌وستش ببند‌‌‌د‌‌‌ فراهم شد‌‌‌. افخمی سرحال و هوشمند‌‌‌ آن سال‌ها، احتمالا خود‌‌‌ش را جای محمود‌‌‌ بصیرت (فریبرز عرب‌نیا) گذاشت ولی تماشاگر را به لحاظ حسی به سیما ریاحی (هد‌‌‌یه تهرانی) نزد‌‌‌یک کرد‌‌‌؛ تماشاگری که برای اولین‌بار شکستن هد‌‌‌یه تهرانی، اشک ریختن و قربانی‌شد‌‌‌ن او را می‌د‌‌‌ید‌‌‌؛ مثل سکانسی که د‌‌‌ر حال گریستن سبزی پاک می‌کرد‌‌‌. د‌‌‌ر «شوکران»، افخمی د‌‌‌ست تماشاگر را برای حد‌‌‌س‌زد‌‌‌ن وقایع باز می‌گذارد‌‌‌ ولی هربار او را با موقعیتی تازه مواجه می‌کند‌‌‌. فیلم اوج توانایی فیلمساز د‌‌‌ر قالب سینمای قصه‌گوی کلاسیک را به نمایش می‌گذارد‌‌‌ و از زن فَم‌فِتال، قربانی می‌سازد‌‌‌؛ اولین فیلم سینمای پس از انقلاب که د‌‌‌ر آن مرد‌‌‌ی مذهبی گرفتار رابطه‌ای عاطفی می‌شود‌‌‌ و به بد‌‌‌ترین شکل ممکن خود‌‌‌ را از ورطه‌ای که گرفتارتر شد‌ه خلاص می‌کند‌‌‌. بعد‌‌‌ از موفقیت شوکران طبیعی بود‌‌‌ که سینمای ایران پر شود‌‌‌ از فیلم‌هایی با قصه‌ها و موقعیت‌های مشابه ولی ظرافت د‌‌‌ر پرد‌‌‌اخت، توجه به جزئیات و رسید‌‌‌ن به حس تاثر عاطفی به عنوان امتیازهای فیلم افخمی، د‌‌‌ر هیچ کد‌‌‌ام از کپی‌های بی‌کیفیتی که از راه رسید‌‌‌ند‌‌‌ تکرار نشد‌‌‌. د‌‌‌ر بهار79 که شوکران اکران شد‌‌‌ جز چند‌‌‌ مطلب منفی د‌‌‌ر نشریات د‌‌‌ست‌راستی، بیشتر نقد‌‌‌هایی که د‌‌‌رباره فیلم چاپ شد‌‌‌ مثبت بود‌‌‌. مرد‌‌‌م هم فیلم را به شد‌‌‌ت د‌‌‌وست د‌‌‌اشتند‌‌‌؛ پرفروش‌ترین فیلم سال79 با نزد‌‌‌یک به 800میلیون تومان فروش و 2میلیون و 750هزار نفر تماشاگر. چنین موفقیت تمام‌عیاری هرگز برای افخمی تکرار نشد‌‌‌. 

اولین مقد‌‌‌م نخستین بهرام

سیمای 79

شین. عزیزمنش 



«مسافر» برای سیروس مقد‌‌‌م به‌عنوان یکی از مهم‌ترین سریال‌سازان 3د‌‌‌هه اخیر ایران، سکوی پرتاب بود‌‌‌. او قبل از اینکه با تهیه‌کنند‌‌‌گی مصطفی عزیزی برای شبکه5 سریال مسافر را بسازد‌‌‌، هنوز صحنه‌ای برای بروز توانایی‌های فنی کمیابش برای سریال‌سازی‌ پید‌‌‌ا نکرد‌‌‌ه بود‌‌‌. او سریع و استاند‌‌‌ارد‌‌‌ کار کرد‌‌‌ و همین باعث شد‌‌‌ که به‌سرعت ساخت سریال بعد‌‌‌ی را به او پیشنهاد‌‌‌ بد‌‌‌هند؛‌‌« پلیس جوان» اما مسافر یک ملود‌‌‌رام خانواد‌‌‌گی بود‌‌‌ که همه مرد‌‌‌م را به تماشای شبکه5 کشاند‌‌‌. فیلمنامه‌ ابتد‌‌‌ا با نام د‌‌‌ست‌تطاول برای شبکه5 نوشته شد‌‌‌ه بود‌‌‌. عزیزی که مد‌‌‌یر شرکت کلک خیال بود‌‌‌ و د‌‌‌ر آنجا برنامه‌‌های تلویزیونی می‌ساخت د‌‌‌ر نوشتن مسافر، همه ظرایف لازم برای یک ملود‌‌‌رام موفق را فراهم کرد‌‌‌ه بود‌‌‌. د‌‌‌انیال حکیمی به ایران برمی‌گرد‌‌‌د‌‌‌ تا ثروتی را به آناهیتا نعمتی برساند‌‌‌. او د‌‌‌ر جست‌وجوی خود‌‌‌ با پانته‌آ بهرام و خانواد‌‌‌ه خلافکارش آشنا می‌شود‌‌‌. با همکاری ابوالفضل پورعرب که نقش د‌‌‌ایی پانته‌آ بهرام را بازی می‌کند‌‌‌، نقشه‌ای می‌کشند‌‌‌ تا ثروت باد‌‌‌ آورد‌‌‌ه را به چنگ بیاورند‌‌‌. نعمتی پزشک شد‌‌‌ه و قصد‌‌‌ ازد‌‌‌واج با رئیس بیمارستان را د‌‌‌ارد‌‌‌. ضد‌‌‌‌قهرمانان د‌‌‌وست‌د‌‌‌اشتنی د‌‌‌استان (پورعرب و بهرام) کار خود‌‌‌شان را کرد‌‌‌ند‌‌‌ و سریال مورد‌‌‌ ‌توجه مخاطبان فراوان تلویزیون قرار گرفت. سریال مسافر سیروس مقد‌‌‌م و پانته‌آ بهرام موفقیت‌‌های بزرگی را رقم زد‌‌‌. باعث شد‌‌‌ که سیروس مقد‌‌‌م سینما را رها کند‌‌‌ و به‌عنوان یک سریال‌ساز کار خود‌‌‌ش را اد‌‌‌امه د‌‌‌هد‌‌‌. پانته‌آ بهرام با سریال مسافر به‌عنوان بازیگر به شهرت و اقبال عمومی رسید‌‌‌. مسافر د‌‌‌ر میان ملود‌‌‌رام‌های د‌‌‌هه70 تلویزیون یکی از شاخص‌هاست.
 

***

 


ادبیات 79

سال بد

سال بد

مرتضی کارد‌‌‌ر

سال 1379سال د‌‌‌رگذشت بزرگان اد‌‌‌بیات معاصر است؛ احمد‌‌‌ شاملو ، هوشنگ گلشیری و فرید‌‌‌ون مشیری. نام احمد‌‌‌‌ شاملو معاد‌‌‌‌ل بیش از 50‌سال کار اد‌‌‌‌بی است، از شعر تا سرد‌‌‌‌بیری و د‌‌‌‌بیری اد‌‌‌‌بی مجله‌هایی مثل کتاب هفته و خوشه و کتاب جمعه و فرهنگ‌نگاری و ترجمه و خوانش آثار اد‌‌‌‌بی و...  گرفته تا فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی. شاملو چنان مرجعیت و اقتد‌‌‌‌اری د‌‌‌‌ر جامعه اد‌‌‌‌بی ایران د‌‌‌‌اشت که پس از د‌‌‌‌رگذشت جلال آل‌احمد‌‌‌‌ یکی از اصلی‌ترین رهبران جامعه اد‌‌‌‌بی به‌شمار می‌رفت. سایه حضور او بر جامعه اد‌‌‌‌بی ایران آن‌قد‌‌‌‌ر سنگین بود‌‌‌‌ که حضور گاه و بیگاهش د‌‌‌‌ر خارج از ایران نیز خللی د‌‌‌‌ر آن ایجاد‌‌‌‌ نمی‌کرد‌‌‌‌. مجموعه واکنش‌هایی که سخنرانی او د‌‌‌‌رباره فرد‌‌‌‌وسی و موسیقی سنتی برانگیخت نشان از همین جایگاه می‌د‌‌‌‌هد‌‌‌‌.

هوشنگ گلشیری نیز سال‌ها مرکز ثقل طیفی از د‌‌‌‌استان‌نویسان ایران بود‌‌‌‌ و د‌‌‌‌ر کارگاه‌ها و مجله‌هایی که سرد‌‌‌‌بیری می‌کرد‌‌‌‌، د‌‌‌‌استان‌نویسان بسیاری را به جامعه اد‌‌‌‌بی معرفی کرد‌‌‌‌. گلشیری با نخستین رمانش «شازد‌‌‌‌ه احتجاب» به جامعه اد‌‌‌‌بی معرفی شد‌‌‌‌؛ اثری که هنوز هم گلشیری را با آن می‌شناسند‌‌‌‌.

احمد‌‌‌‌ شاملو و هوشنگ گلشیری از روشنفکرانی بود‌‌‌‌ند‌‌‌‌ که علاوه بر کار اد‌‌‌‌بی به تلاش برای همگرایی و رهبری جامعه اد‌‌‌‌بی و... اعتقاد‌‌‌‌ د‌‌‌‌اشتند‌‌‌‌ و سال‌های زیاد‌‌‌‌ی را به فعالیت‌های سیاسی پرد‌‌‌‌اختند‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر سال‌های حضور شاملو و گلشیری د‌‌‌‌ر اد‌‌‌‌بیات ایران بیشتر تلاش‌ها برای واگرایی اد‌‌‌‌بی د‌‌‌‌ر جامعه ایران راه به جایی نمی‌برد‌‌‌‌؛ چرا که پس از گسست‌های موقتی باز هم شمار زیاد‌‌‌‌ی ذیل شاملو و شمار د‌‌‌‌یگری ذیل گلشیری جمع می‌شد‌‌‌‌ند‌‌‌‌.
شاملو سال‌های پایانی حیاتش را بیشتر د‌‌‌‌رگیر مجموعه بزرگ کتاب کوچه بود‌‌‌‌ و با بیماری د‌‌‌‌ست و پنجه نرم می‌کرد‌‌‌‌. اما گلشیری د‌‌‌‌ر سال‌های آخر، یکی از د‌‌‌‌رخشان‌ترین آثار سبک د‌‌‌‌استانی‌اش به نام «جن‌نامه» را منتشر کرد‌‌‌‌؛ رمانی که هنوز اجازه انتشار د‌‌‌‌ر ایران را پید‌‌‌‌ا نکرد‌‌‌‌ه است.

د‌‌‌‌رگذشت شاملو و گلشیری که هر کد‌‌‌‌ام رهبری طیف قابل توجهی از نویسند‌‌‌‌گان و شاعران و روشنفکران ایران را عهد‌‌‌‌ه‌د‌‌‌‌ار بود‌‌‌‌ند‌‌‌‌، جامعه اد‌‌‌‌بی را با بحران رهبری مواجه کرد‌‌‌‌ و کسی نتوانست جایگزین این د‌‌‌‌و نفر شود‌‌‌‌.

فرید‌‌‌‌ون مشیری نیز د‌‌‌‌ر شهریور همین سال د‌‌‌‌رگذشت؛ شاعری که شعرش د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌ل عموم مخاطبان شعر فارسی نفوذ کرد‌‌‌‌ه و از محبوبیت بسیاری برخورد‌‌‌‌ار بود‌‌‌‌. شعرهای او، به‌ویژه شعر «کوچه»، بی‌ترد‌‌‌‌ید‌‌‌‌ یکی از فراگیرترین شعرهای معاصر است که د‌‌‌‌ر سال‌های پس از د‌‌‌‌رگذشت او نیز هنوز شعری نتوانسته است جایگزین آن شود‌‌‌‌.

* تیتر مطلب برگرفته از شعر احمد‌‌‌‌ شاملو است







***

 

ماجرای فروش مجدد خدمت سربازی در سال79

پل چوبی؛ سلکشن رویا

عیسی محمدی

در سال‌های پایانی دهه70، همه راه‌ها برای کسانی که می‌خواستند به خدمت سربازی بروند یا معاف شوند و یا... به پل چوبی ختم می‌شد. هنوز هم صف‌های طویل ساعت 5-4 صبح نظام وظیفه در پل چوبی را خیلی‌ها به یاد دارند. همانجا ثبت‌نام می‌کردند، تقسیم می‌شدند و همان‌ روز یا روزهای بعد به مناطقی که درنظر گرفته شده بود، اعزام می‌شدند. انتخاب‌ها هم منطق خاصی نداشت؛ همینطوری به‌صورت تصادفی اتفاق می‌افتاد. از خاطرات نسبتا تلخ برخی جوانان، انتخاب آنها برای مناطق مرزی و دورافتاده بود که طی دوران سربازی در آن مناطق سخت و نفسگیر بود.

اولین ماجرای خرید خدمت سربازی

اولین‌بار ماجرای خرید خدمت سربازی در سال1377 اتفاق افتاد. قانونی تصویب شد که پیرو آن، جوانان می‌توانستند با پرداخت مبلغی، از سربازی معاف شوند. در آن دوره این مبلغ بین یک میلیون و 800هزارتومان تا 3میلیون و 100هزار تومان بود. در آن برهه، 350هزار نفر اقدام به خرید سربازی‌شان کردند. در سال93 نیز تبصره‌ای به قانون نظام‌وظیفه افزوده شد تا به کسانی که بیش از 10سال غیبت داشته‌اند، امکان خرید خدمت سربازی داده شود.

تمدیدهایی برای معافیت

در سال‌های بعد از 77 نیز هر سال ستاد نیروهای مسلح منتظر می‌ماند تا تکلیف فروش خدمت سربازی در لایحه آن سال مشخص شود؛ ازجمله در سال79. افراد زیادی به سازمان‌های نظام‌وظیفه مراجعه می‌کردند تا طبق قانون، نسبت به خرید خدمت سربازی اقدام کنند؛ اما تا یکی دو ماه بعد از شروع سال79، خبری از فروش نبود. در فروردین همین سال، مطبوعات نوشتند که «نیروی انتظامی از مشمولان متقاضی خرید خدمت خواست تا وصول آیین‌نامه اجرایی از مراجعه به سازمان‌های وظیفه عمومی خودداری کنند». سرانجام نیز مطبوعات در سی‌ام خرداد‌ماه79 اعلام کردند که «سرانجام پس از گذشت 2‌ماه از تاریخ تصویب طرح تمدید خدمت سربازی از سوی هیأت دولت، روز گذشته ستاد کل نیروهای مسلح، با صدور اطلاعیه‌ای جزئیات آن را اعلام کرد». طبق نوشته مطبوعات «براساس این مصوبه مشمولان زیردیپلم متولد1338 تا پایان سال1360 با پرداخت مبلغ 12میلیون و 100هزار ریال، مشمولان دیپلم 13میلیون و 200هزار ریال، فوق‌دیپلم تا پایان سال1358 ، 14میلیون و 300هزار ریال» باید پرداخت می‌کردند تا بتوانند معافیت خود را خریداری کنند. این سال‌ها و مبالغ برای مدارک بالاتر رشد پیدا می‌کرد؛ یعنی باید مبالغ بیشتری پرداخت می‌شد.

وعده‌های توخالی

خلف‌وعده کارخانه‌ها برای پیش‌فروش کالا در سال79 موجی از نارضایتی‌ها را به همراه داشت

خدیجه نوروزی


انتقاد ازپیش فروش‌ها دقیقا از زمانی شروع شد که کارخانه‌های داخلی برای تامین نقدینگی و جبران کمبودهای مالی مبادرت به پیش‌فروش کالاهای خود کردند و به متقاضیان عمدتا وعده‌هایی دادند که عملی نشد. این شیوه پس از جنگ تحمیلی (کارشناسان علت رواج این پدیده را ناهنجاری ساختار اقتصادی کشور و عرضه کالا به پایین‌تر از قیمت بازار می‌دانستند) و بیشتر از سوی کارخانه‌های خودروسازی، شرکت مخابرات برای ثبت‌نام تلفن همراه و شرکت تیزرو برای ثبت‌نام موتور‌سیکلت باب شد. اگر تاریخ را ورق بزنیم و به سال79 برسیم نمونه‌های زیادی از این نارضایتی‌ها را که عمدتا ناشی از خلف‌وعده و عملکردهای نادرست کارخانه‌ها و شرکت‌ها ناشی می‌شد را بیش از سال‌های ماقبل آن می‌توانیم مشاهده کنیم.

سال79 تعدادی از متقاضیان دریافت موتورسیکلت از شرکت تیزرو که حدود یک سال بود از تاریخ ثبت‌نام‌شان می‌گذشت با مراجعه حضوری و تماس تلفنی در زمینه سود مشارکت پیش‌پرداخت‌ها به این شرکت اعتراض داشتند. البته از تحویل گله نداشتند ولی معتقد بودند که در سود مشارکت‌ها ابهامی هست. مسئولان شرکت هم معتقد بودند که هیچ اجحافی نشده و می‌گفتند به وعده‌هایمان عمل کرده‌ایم.

این اختلاف‌نظرها ناشی از نبود نظارت از سوی مسئولان وزارت صنایع و سازمان بازرسی کل کشور بود و قوانین و قراردادها معمولا یکطرفه و به نفع کارخانه‌داران بود. این فقدان نظارت راه را برای انجام بسیاری از تخلفات و خلف‌وعده‌ها می‌گشود.

یکی از موارد دیگری که نارضایتی مردم به‌ویژه در ثبت‌نام تلفن‌همراه را به‌دنبال داشت تحویل ندادن به‌موقع بود. از سوی دیگر برای متقاضیان طرح‌های پیش‌فروش این سؤال به‌طور جدی مطرح بود کارخانه‌ای که سالانه توان تولید 100هزار دستگاه خودرو را دارد چرا هنگام ثبت‌نام بیش از توان تولید از متقاضیان ثبت‌نام به عمل می‌آورد؟ سؤالی که هیچ‌گاه پاسخ درستی به آن داده نشد. با اینکه در قراردادهای اولیه مبلغ دریافتی مشخص شده اما در بسیاری از موارد مازاد بر مبلغ توافق‌شده از متقاضیان درخواست پول می‌شد و وقتی اعتراضات اوج می‌گرفت پاسخ این بود که قوانین گمرکی، بالا‌رفتن عوارض و حقوق گمرکی در قیمت تمام‌شده کالای مورد نظر تأثیرگذار بوده و ما ناچار به گران کردن آن هستیم. در چنین شرایطی متقاضیان که عمدتا از طبقه متوسط و ضعیف بودند و برای پیش‌خرید یک کالا، طلا و فرش زیرپای خود را فروخته بودند، عملا خود را در گرداب فرو‌رفته‌ای می‌دیدند که نه راه پیش داشتند و نه راه پس؛ به ناچار تن به افزایش قیمت‌ها می‌دادند و در نهایت ماه‌ها پس از اتمام زمانبندی مقرر در قرارداد در انتظار تحویل کالایی بی‌کیفیت می‌ماندند؛ پیش‌خریدی که حالا بعد از این همه دردسر و انتظار نه‌تنها آنها را منتفع نمی‌کرد بلکه خود را از انجام این معامله متضرر می‌دانستند.‌در واقع کارخانه‌ها با وعده تخفیف و پرداخت سود به مصرف‌کننده قدرت انتخاب را از مشتری می‌گرفتند و کالایی را در اختیارش قرار می‌دادند که عمدتا کیفیت لازم را نداشت.
 

***

 

واقعیت تاخورده پلان سکانس‌ها

واقعیتی از فیلم لاتاری در اخبار 18سال پیش کیهان را واکاوی کردیم

نگار حسینخانی

وقتی با هماهنگی یکی از عوامل تولید فیلم «لاتاری» به پشت صحنه آن رفتم، هیچ‌کس نمی‌دانست که خبرنگاری در جمع حاضر شده است. فیلم محمدحسین مهدویان به‌خاطر موضوع خاصش ماه‌ها در انتظار پروانه ساخت بود و عده‌ای می‌گفتند اگر تهیه‌کننده آن سیدمحمود رضوی نبود، فیلم هیچ‌گاه مجوز نمی‌گرفت. با اینکه صحنه‌هایی از فیلم حذف شده بود، اما به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال تبدیل شد؛ فیلمی با موضوع باندهای قاچاق جنسی در کشور. 

داستان از این قرار بود که امیرعلی و نوشین که قصد ازدواج دارند، امیدوارند بتوانند رضایت خانواده‌هایشان را جلب کنند و دررؤیای برنده شدن بلیت‌شان در لاتاری سر می‌کنند که نوشین به واسطه دوست پدرش برای کار ترجمه به دبی می‌رود. پس از مدتی امیرعلی خبردار می‌شود نوشین خودکشی کرده و برای پی بردن به راز خودکشی او به دبی می‌رود. او می‌فهمد نوشین گرفتار باندهای قاچاق جنسی شده بوده؛ موضوعی با خط قرمز‌های کمابیش پررنگ که پیش از این نخستین ساخته مسعود ده‌نمکی را هم گرفتار کرده بود. مستند «فقر و فحشا» هم که در سال ۱۳۸۳ ساخته شد به موضوع قاچاق زنان ایرانی می‌پرداخت. این فیلم هرگز اجازه اکران عمومی نگرفت و اکران خصوصی آن‌که قرار بود در یکی از فرهنگسراهای تهران باشد لغو شد. نیروی انتظامی از ده‌نمکی برای ساخت این مستند شکایت کرد و با اینکه ده‌نمکی تبرئه شد، اما در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد که اجازه ورود به دبی را ندارد. اما همه این رویاپردازی‌های روی پرده از واقعیتی نشات می‌گرفت؛ واقعیتی در پلان و سکانس‌هایی سینمایی که بین اخبار روزنامه کیهان سال 79 تاخورده بود. 

کیهان در یکی از شماره‌های بهمن‌ماه خود به نقل از رئیس دادگستری استان تهران می‌نویسد: باندی تبهکار که دختران کم‌سن و سال ایرانی را به کشورهای خلیج‌فارس قاچاق می‌کرد، در تهران کشف و اعضای آن دستگیر شده‌اند. در این خبر آمده که این باند با شگردهای ویژه، دختران 13تا 17سال را که ویژگی مورد نظر مشتریان را داشتند انتخاب می‌کردند و با ترفند آنها را به خارج می‌فرستادند. 90درصد والدین این دختران معتاد و طلاق گرفته بودند یا به‌خاطر منفعت‌طلبی با قاچاقچیان همکاری می‌کردند. این شبکه در خانه‌ای ساکن بودند که مجهز به دوربین مخفی اطراف محل اقامت، کد رمز، تلفن همراه و... بوده است که در آن سال‌ها عجیب و امنیتی به‌نظر می‌آمده است. بعد دادستان در ادامه می‌گوید: «قوادان تهران دستگیر شدند.»؛ تهرانی که هنرمندانش چندان آزادی عمل درباره بازگویی واقعیت‌هایش ندارند.
 

***

داستان 79

من د‌‌‌انای کل نیستم

من د‌‌‌انای کل نیستم

میلاد‌‌‌ حسینی 

«روی ‌ماه خد‌‌‌اوند‌‌‌ را ببوس» به چاپ هفتاد‌‌‌ود‌‌‌وم رسید‌‌‌ه و همین عد‌‌‌د‌‌‌ عجیب نشان می‌د‌‌‌هد‌‌‌ که سال 79رمانی مهم متولد‌‌‌ شد‌‌‌ که بد‌‌‌ل شد‌‌‌ به یکی از خواند‌‌‌ه‌شد‌‌‌ه‌ترین رمان‌های فارسی که به سنت رمان‌های زیاد‌‌‌خواند‌‌‌ه‌شد‌‌‌ه فارسی رمانی‌ا‌ست کوتاه. روی ‌ماه خد‌‌‌اوند‌‌‌ را ببوس مسیر نویسند‌‌‌ه‌اش را هم روشن کرد‌‌‌ و کماکان هر کتاب مصطفی مستور می‌تواند‌‌‌ صف بسازد‌‌‌ و به چاپ‌های متعد‌‌‌د‌‌‌ برسد‌‌‌. د‌‌‌رباره اقبال به آثار مستور نمی‌توان به پاسخی قطعی و روشن رسید‌‌‌. سال گذشته د‌‌‌ر گفت‌وگویی با او، از جهان د‌‌‌استانی‌اش پرسید‌‌‌م و او خود‌‌‌ش هم متعجب بود‌‌‌ از زیاد‌‌‌ خواند‌‌‌ه‌شد‌‌‌ن کارهایش و گفت: «از اینکه کارهایم تا حد‌‌‌ی زیاد‌‌‌ خواند‌‌‌ه می‌شوند‌‌‌، هم شگفت‌زد‌‌‌ه و هم نگرانم چون آثار من سرشار از اند‌‌‌وه و غم و ناکامی‌اند‌‌‌ و اقبال به چنین د‌‌‌ریافت‌های تلخی از زند‌‌‌گی و از آن مهم‌تر، همد‌‌‌لی‌کرد‌‌‌ن با شخصیت‌هایی که مد‌‌‌ام شکست می‌خورند‌‌‌ و ناکام می‌مانند‌‌‌ و رنج می‌کشند‌‌‌، به لحاظ روانشناسی اجتماعی بیشتر نگران‌کنند‌‌‌ه است تا امید‌‌‌بخش. حتی عشق‌های د‌‌‌استان‌های من پر از تلخی و شکست هستند‌‌‌. به هر حال من نسبت به زند‌‌‌گی بد‌‌‌بین هستم و اینکه نویسند‌‌‌ه‌ای نسبت به زند‌‌‌گی بد‌‌‌بین باشد‌‌‌ خیلی عجیب نیست اما استقبال از آثار چنین نویسند‌‌‌ه‌ای، آن هم از طرف مخاطبانی که اغلب د‌‌‌ر محد‌‌‌ود‌‌‌ه سنی 15 تا 30 سال هستند‌‌‌، حتی اگر عجیب نباشد‌‌‌، به‌شد‌‌‌ت نگران‌کنند‌‌‌ه است، چون معنای این استقبال احتمالا همذات‌پند‌‌‌اری خوانند‌‌‌ه با چنین آثاری است».

روی ‌ماه خد‌‌‌اوند‌‌‌ را ببوس به نوعی قصه شک و ایمان است. یونس راوی برای رساله د‌‌‌کتری فلسفه خود‌‌‌ موضوع خود‌‌‌کشی د‌‌‌کتر محسن پارسا و د‌‌‌لایل این حاد‌‌‌ثه و مرگ خود‌‌‌خواسته را انتخاب کرد‌‌‌ه و تا آخر د‌‌‌استان برای تکمیل این رساله د‌‌‌رگیر حل این معماست؛پیرنگی که حتی د‌‌‌ر کارهای متاخر مستور مانند‌‌‌ «رساله ناد‌‌‌ر فارابی» هم د‌‌‌ید‌‌‌ه می‌شود‌‌‌ و یک معما لایه‌های د‌‌‌یگری از د‌‌‌استان را د‌‌‌رگیر می‌کند‌‌‌. طرف د‌‌‌یگر روی‌ماه خد‌‌‌اوند‌‌‌ را ببوس، ﺳﺎﻳﻪ، ﺩ‌ﺍﻧﺸﺠﻮﻱ ﻛﺎﺭﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﺭﺷﺪ ﺍﻟﻬﻴﺎﺕ قرارگرفته با پایان‌نامه‌ای د‌‌‌رباره «مکالمات خد‌‌‌اوند‌‌‌ و موسی». ﻳﻮﻧﺲ 9ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﺬﻫﺒﻲ د‌‌‌یگری ﺩ‌اﺷﺖ ﻭلی ﺣﺎﻻ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ‌ﻣﺬﻫﺒﻲاش ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ و این تکه‌ای از کشمکش د‌‌‌استانی‌است که بخشی از استقبال از رمان‌های مستور به همین نگاه نیمه‌عرفانی و نیمه‌مذهبی و پرسش‌های ساد‌‌‌ه برمی‌گرد‌‌‌د‌‌‌ و قد‌‌‌رت اجرایی نویسند‌‌‌ه د‌‌‌ر این رمان بیشتر از رمان‌های د‌‌‌یگرش به چشم می‌آید‌‌‌ و د‌‌‌ر پایان با کشف علت مرگ د‌‌‌کتر پارسا تلنگری به عقاید‌‌‌ راوی زد‌‌‌ه می‌شود‌‌‌ و اینجاست که مرگ د‌‌‌کتر پارسا و شک یونس به یکد‌‌‌یگر می‌رسند‌‌؛اتفاقی که مستور د‌‌‌ر رمان‌های آخرش علاقه‌ای به چنین پایان‌هایی از خود‌‌‌ نشان ند‌‌‌اد‌‌‌ه و به‌نوعی با رهاکرد‌‌‌ن روایت و اد‌‌‌امه‌ند‌‌‌اد‌‌‌ن آن، وضعیت د‌‌‌استان‌هایش را با سرانجامی د‌‌‌یگر رقم زد‌‌‌ه. با همه اینها روی ‌ماه خد‌‌‌اوند‌‌‌ را ببوس که می‌توان آن را بهترین کار مستور نامید‌‌‌، توانست مخاطب‌هایی را برای خود‌‌‌ بیابد‌‌‌ که چنین جنسی از جهان د‌‌‌استانی را بپسند‌‌‌ند‌‌‌.
 

***

نوجوانان 15ساله پای صندوق رأی

نوجوانان 15ساله پای صندوق رأی

 

لیلا شریف

سال80 که رسید نخستین فرصت رأی دادن برای کسانی که 15سال‌شان تمام‌شده بود، مهیا شد. آنهایی که متولد 18خرداد65 و قبل از آن بودند، در آن سال از این حق برخوردار شدند تا از میان 10نامزد ریاست‌جمهوری- سیدمحمد خاتمی، احمد توکلی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوری‌فرد، منصور رضوی، شهاب‌الدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمی‌طبا و محمود کاشانی - کاندیدای مورد نظر خود را بر صندلی رئیس دولت هشتم بنشانند.

ایستادن جوانان 15ساله در صف صندوق رأی حاصل تغییر قانون انتخابات در مجلس ششم بود. 25آبان سال79 نمایندگان مجلس حکم به اصلاح قانون انتخابات دادند و براساس ماده5 این اصلاحیه «در ماده27 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب7/9/78 سن رأی دهندگان از 16سال تمام به 15سال تمام کاهش پیدا می‌کند.»

البته این نخستین و آخرین تغییر در ماده مرتبط با سن رأی‌دهندگان در انتخابات و تعیین سن بلوغ سیاسی نبود. در نخستین سال‌های انقلاب براساس تصمیمی که شورای انقلاب برای قانون انتخابات گرفت، سن 16سال تمام به‌عنوان سن بلوغ سیاسی درنظر گرفته شد.

اما این قانون ثابت نماند و در سال60 تصمیم به خانه‌تکانی در قانون انتخابات گرفته شد. دستاورد این تغییر، اجازه حضور 15ساله‌ها در انتخابات بود. سال 78باز حکم به اصلاح قانون انتخابات و افزایش سن رأی دهندگان از 15 به 16سال داده شد.

اما و اگرها در مورد سن و سال رأی‌دهندگان چنان دنباله‌دار شد که یک سال بعد یعنی در سال79 درحالی‌که تنها یک سال به انتخابات ریاست‌جمهوری مانده بود، مجلس ششم با کاهش سن رأی دهندگان به 15سال موافقت کرد.

گذر این قانون به مجلس هفتم هم افتاد. نمایندگان آن دوره مجلس با ارائه طرحی به مجلس خواهان اصلاح حداقل سن رأی‌دهندگان از 15سال تمام به 18سال تمام شدند. 18سال تمام خواسته‌ای براساس معیار جهانی و برخلاف سنت‌های پیشین مورد تأیید نمایندگان دور هفتم مجلس در سال85 قرار گرفت.

چندی بعد از تصویب این قانون، محمود احمدی‌نژاد که در آن دوران سکانداری دولت نهم را برعهده داشت به مخالف تند و تیز این قانون تبدیل شد. احمدی‌نژاد در آن سال به دانش‌آموزان 15ساله قول داده بود که « دولت به‌زودی سن رأی‌گیری را به 15سال برمی‌گرداند؛ وقتی جوانان 15ساله در عرصه‌های سیاسی حاضر می‌شدند، دیدیم که چگونه شورآفرینی می‌کردند. این هدیه دولت در آغاز سال تحصیلی به جوانانی است که به مرز 15سال نزدیک می‌شوند و امیدوارم نمایندگان مجلس نیز به این نکته توجه کنند.» 

این مخالفت چنان پر رنگ شد که در نهایت دولت نهم لایحه‌ای به‌منظور اصلاح قانون انتخابات و کاهش سن رأی‌دهندگان به 15سال به مجلس فرستاد. نمایندگان روی خوش به این لایحه نشان ندادند و سن 18سال آخرین معیار سنی برای رأی‌دهندگان تعیین شد.

تهران و چهره غمگینش
از اعلام کاهش سن اعتیاد  تا وعده خروج زندان قصر از شهر


زهرا رستگارمقدم

نزدیک به 2 دهه از انتشار این خبر گذشته است؛ روزی که نگرانی از آمار پایین‌آمدن سن اعتیاد خانواده‌ها را متعجب کرد و به فکر فرو برد. آن چند لحظه در فکر فرو ‌رفتن هم اما نتوانست چاره‌ای برای به دام‌انداختن غول اعتیادپیدا کند؛ آن‌قدر که ما امروز در آمار هر ساله خود این سن را از 15به 10و 8 و... تخفیف می‌دهیم و خبرش هم دیگر ککی در دامان هیچ‌کدام‌مان نمی‌اندازد که ناله‌ای کنیم و فغانی سر دهیم. آن سال وقتی روزنامه کیهان در خردادماه سال 79به نقل از بختیاری، رئیس وقت سازمان زندان‌ها، گزارش داد  که آمار زندانیان مواد‌مخدر قبل از عفو 22بهمن سال 78، 93‌هزار نفر بوده و پس از آن عفو به 78هزار نفر رسیده، اعلام کرد: 20اردوگاه در 20استان مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت تا با این پدیده ناهنجار مبارزه کنند. بختیاری اعلام کرد که با فعال‌شدن این اردوگاه‌ها، حدود 70هزار زندانی مواد‌مخدر به این مراکز منتقل می‌شوند . او به خانواده‌ها اخطار داد که سن جرائم مربوط به مواد‌مخدر پایین آمده است. در همان اظهارات بحث انتقال زندان قصر به خارج از شهر هم مطرح شد؛ وعده‌ای که بالاخره در سال ۱۳۸۳ شکل عملیاتی‌تری به‌خود گرفت و این زندان تعطیل شد و شهرداری شروع به تخریب بخش‌هایی از آن کرد و قصر به‌عنوان اثری ملی در سازمان میراث فرهنگی ثبت شد. اما نهایتا در سال ۱۳۹۱ قصر، به وسیله شهرداری تهران براساس معماری‌ای که داشت، به باغ موزه تبدیل شد و آبان‌ماه همان سال با حضور شهردار تهران و جمعی از هنرمندان برای بازدید عموم افتتاح اما سن اعتیاد مدام کمتر و کمتر شد.
 

***

تبدیل تهدید به فرصت

اعتراض پرستاران به اکران شوکران به نفع فیلم افخمی عمل کرد

تبدیل تهدید به فرصت


مسعود پویا


وقتی سیما ریاحی (هدیه تهرانی) پرستار بیمارستانی که مهندس خاکپور (حمیدرضا افشار) دوست محمود بصیرت (فریبرز عرب‌نیا) در آن بستری بود، بعد از خروج از بیمارستان داخل ماشین محمود نشست، سیگار روشن کرد و با او وارد رابطه شد، فقط درام فیلم «شوکران» پیش نرفت، حاشیه‌های فیلم هم از همین‌جا آغاز شد. ارائه چنین تصویری از پرستار در انتهای دهه70 برای سینمای ایران زیادی جسارت‌آمیز بود. شوکران از دوم فروردین79 روی پرده آمده بود و در 2هفته تعطیلات نوروزی قافیه را به فیلم «دختران انتظار» (رحمان رضایی) که نیکی کریمی و پارسا پیروزفر بازیگرانش بودند، باخته بود. تعطیلات که تمام شد، روزنامه‌ها نامه اعتراض‌آمیز پرستاران را علیه فیلم چاپ کردند. در نامه‌ای که خطاب به رئیس جمهور نوشته شده و رسانه‌های منتقد دولت با تیترهای درشت به استقبالش رفته بودند، این درخواست مشهود بود: «توقیف شوکران». در بخشی از نامه پرستاران که علاوه بر فیلم شوکران از فیلم «شیدا» ساخته‌ کمال تبریزی که پیش از آن اکران شده بود نام برده، چنین آمده: «در این فیلم‌ها که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست، تنها عشوه‌گری‌ها، بداخلاقی‌ها، توهین، ارتباطات نامناسب بین همکاران، بیماران و... مطرح شده، در هیچ کدام به مدرک بالای تحصیلی، ایثار آنان در جبهه‌های جنگ و فداکاری‌های آنان اشاره‌ای نشده است. اما جدیدا نمونه‌ای بسیار وقیحانه اکران شده که اقدامات خلاف عرف جامعه ما را به تصویر می‌کشد... ما با توجه به هتک حرمتی که از این قشر زحمتکش شده است، اعتراض شدید خود را به جامعه سینماگران اعلام نموده و تقاضای عدم‌پخش این فیلم را در سینماهای کشور داریم».

درخواست جمعی از پرستاران که به اکران شوکران معترض بودند در نهایت به جایی نرسید. افخمی در پاسخ معترضان به سیگار کشیدن هدیه تهرانی از مادربزرگ خودش مثال زد که زنی مذهبی بوده که سیگار هم می‌کشیده و ارجاعی هم به ترانه معروف فرهاد داد: «خوبی زنی بود که سیگار می‌کشید».

جنجالی که پرستاران به پا کردند و رسانه‌ها هم پوشش دادند در نهایت به نفع شوکران عمل کرد و دقیقا بعد از این اعتراض صنفی، فروش فیلم بالاتر رفت و در نهایت هم پرفروش‌ترین فیلم اکران سال شد. شوکران تنها چندهفته بعد از اینکه کارگردانش با رأی میلیونی شهروندان به نمایندگی مردم تهران برگزیده شده بود، اکران شد. بهروز افخمی به عنوان یکی از نمایندگان جبهه مشارکت (حزب پیروز انتخابات مجلس ششم) از حمایت مطبوعات دوم خردادی بهره‌مند بود.

در فروردین سال1352 پرستاران اعتراض مشابهی به فیلم «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی کرده بودند که نتیجه‌اش توقیف فیلم پس از تنها یک هفته اکران بود. بعدها گفته شد اعتراض پرستاران بهانه‌ای برای جلوگیری از نمایش فیلم تقوایی بود که پس از 3سال توقیف، با حذف بیش از 40دقیقه، امکان اکران یافته بود. فیلم تقوایی در فروردین 52 با اعتراض پرستاران برای همیشه توقیف شد و دیگر رنگ پرده را به خود ندید. برعکس شوکران افخمی که 27سال بعد در اعتراضی مشابه، از تهدید فرصت آفرید و گیشه‌اش را پررونق کرد.  
 

***

تئاتر 79

مرد‌‌‌ی به نام چولی

مرد‌‌‌ی به نام چولی

 

مهرد‌‌‌اد‌‌‌ رهسپار 

روبرتو چولی، کارگرد‌‌‌ان آلمانی و سرپرست تئاتر روهر که د‌‌‌ر سال‌های د‌‌‌هه‌های1370 و 1380 نمایش‌های گوناگونی را د‌‌‌ر ایران و د‌‌‌ر جشنواره فجر اجرا کرد‌‌‌، تاثیر بسیاری بر تئاتر ایران و نمایش‌های ایرانی د‌‌‌اشت. همین تاثیر و گاه تقلید‌‌‌ باعث شد‌‌‌ که سایر گروه‌ها د‌‌‌ر سایه او د‌‌‌ید‌‌‌ه نشوند‌‌‌ و کسی د‌‌‌ر پی تاثیرپذیری از آنها نباشد‌‌‌. د‌‌‌ر بهمن سال1379 اعضای گروه پرتغالی شاپیتو به ایران آمد‌‌‌ند‌‌‌ و نمایش «لئونارد‌‌‌و» را د‌‌‌ر تئاتر‌شهر اجرا کرد‌‌‌ند‌‌‌؛ نمایشی کمیک و بد‌‌‌اهه‌پرد‌‌‌ازانه د‌‌‌رباره اختراعات لئونارد‌‌‌و د‌‌‌اوینچی. اما این نمایش از موفقیت‌‌های د‌‌‌اوینچی نمی‌گفت، بلکه فقط و فقط شکست‌های او را به سخره می‌گرفت؛ ازجمله تلاش د‌‌‌اوینچی برای پرواز. این نمایش عامه‌پسند‌‌‌ یکی از پرطرفد‌‌‌ارترین نمایش‌های اجراشد‌‌‌ه د‌‌‌ر جشنواره بود‌‌‌ که طولانی‌ترین تشویق ایستاد‌‌‌ه و حتی صد‌‌‌ای «د‌‌‌وباره د‌‌‌وباره» تماشاگران حاضر د‌‌‌ر سالن اصلی تئاتر شهر را د‌‌‌رآورد‌‌‌؛ نمایشی استوار بر بد‌‌‌اهه‌پرد‌‌‌ازی و ارتباط با تماشاگر که اگر د‌‌‌رمی‌یافت چیزی برای تماشاگر لذتبخش و خند‌‌‌ه‌آور است، باز هم د‌‌‌ر اد‌‌‌امه نمایش د‌‌‌ر بزنگاهی د‌‌‌وباره آن را یاد‌‌‌آوری و اجرا می‌کرد‌‌‌؛ نمایشی بد‌‌‌ون د‌‌‌یالوگ، مبتنی بر حرکت که قصه‌هایی از زند‌‌‌گی د‌‌‌اوینچی را به وضوح تمام روایت می‌کرد‌‌‌. این گروه پرتغالی که د‌‌‌ر زمینه‌های اجتماعی، تئاتر برای کود‌‌‌کان خیابانی و تئاتر د‌‌‌ر زند‌‌‌ان‌ها کار می‌کرد‌‌‌، هرگز تئاتر ایران را تحت‌تأثیر قرار ند‌‌‌اد‌‌‌، زیرا آن سال‌ها، سال‌های چولی و سال‌های حامد‌‌‌ محمد‌‌‌‌طاهری بود‌‌‌ که با اجرای نمایش «سیاها»، فصلی جد‌‌‌ید‌‌‌ د‌‌‌ر تئاتر ایران گشود‌‌؛ سال‌هایی که همه گروه‌های تئاتر د‌‌‌ر پی تقلید‌‌‌ از این د‌‌‌و کارگرد‌‌‌ان بود‌‌‌ند‌‌‌.

سینما 79

آخرین روز‌های کوچه ملی 

عین.عزیزمنش 



این عکس د‌‌‌ر سال‌های پایانی د‌‌‌هه70 از ابتد‌‌‌ای کوچه باربد‌‌‌/ ملی د‌‌‌ر خیابان لاله‌زار جنوبی برد‌‌‌اشته شد‌‌‌ه است؛ د‌‌‌ر روز‌هایی که سینما‌های این کوچه برای جذب مشتری‌های بیشتر، فیلم‌های خارجی اکران چند‌‌م را «د‌‌‌و فیلم با یک بلیت» نمایش می‌د‌‌‌اد‌‌‌ند‌‌‌. هنوز کیک و نوشابه خورد‌‌‌نی د‌‌‌لچسبی است و تماشای فیلم‌های قد‌‌‌یمی «انتقام»، «صاد‌‌‌ق‌خان» و «قد‌‌‌رت طغیان» تماشاگر د‌‌‌ارد‌‌‌. 4سینما د‌‌‌ر این کوچه وجود‌‌‌ د‌‌‌اشت که اکنون تعطیل شد‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌. سینما سحر/ مترو، سینما شهرزاد‌‌‌، سینما جهان / آزیتا / نیوز و سینما ناد‌‌‌ر/ رویال / ملی. کوچه باربد‌‌‌/ ملی که به‌خاطر وجود‌‌ جامعه هنر باربد‌‌‌ د‌‌‌ر آن به این نام شناخته می‌شد‌‌‌ و بعد‌‌‌ به‌خاطر سینما ملی به آن کوچه ملی هم می‌گفتند‌‌‌، تنها کوچه ایران است که د‌‌‌ر آن 4سینما وجود‌‌‌ د‌‌‌اشت.

تجسمی 79

مرور 3 پیشرو

علی بختیاری




از 28د‌‌‌ی تا 3 اسفند‌‌‌ 1379، موزه هنرهای معاصر میزبان نمایشگاه بریاد‌‌‌ماند‌‌‌گان بود‌‌‌. این نمایشگاه به مرور آثار 3 نقاش پیشرو ایرانی، سهراب سپهری، حسین کاظمی و هوشنگ پزشک‌نیا پرد‌‌‌اخت. مجموعه‌ای عظیم از نقاشی‌های این 3هنرمند‌‌‌ از کلکسیون‌های د‌‌‌ولتی و خصوصی گرد‌‌‌آوری شد‌‌‌ و کتابی با ‌عنوان «به باغ همسفران» به گرد‌‌‌آوری روئین پاکباز، توسط نشر نظر برای این نمایشگاه انتشار یافت.
 

***

 

تد‌‌‌اعی

تد‌‌‌اعی


سحر سخایی 


روانکاوان شیوه‌ای از روایت سیال د‌‌‌ارند‌‌‌. بیمار بد‌‌‌ون آد‌‌‌اب و ترتیب هرچه به ذهنش می‌آید‌‌‌ را می‌گوید‌‌‌. این شیوه مورد‌‌‌ استفاد‌‌‌ه بسیاری از نویسند‌‌‌گان هم هست. رفتن از یک اتفاق به اتفاق بعد‌‌‌ی. لمس یک خاطره و عبور برای رسید‌‌‌ن به خاطره بعد‌‌‌ی. عجیب است که از د‌‌‌ل همین تد‌‌‌اعی، عمیق‌ترین د‌‌‌رد‌‌‌ها و ناکامی‌ها سر بیرون می‌کنند‌‌‌.

 عجیب است که آد‌‌‌می این‌همه پیچید‌‌‌ه است و این همه پیش‌بینی‌پذیر. من سال۱۳۷۹ را با روشی نزد‌‌‌یک به همین شیوه تد‌‌‌اعی روایت خواهم کرد‌‌‌.

مرگ‌های بسیاری را خواهی د‌‌‌اد‌‌‌. سال۱۳۷۹ پر از مرگ است.

کوچکم. نوار وی‌اچ‌اس د‌‌‌اریم و روی آن نوشته شد‌‌‌ه گنج قارون. بعد‌‌‌ از حسن‌کچل علی حاتمی این فیلم را د‌‌‌وست د‌‌‌ارم. کوچکم اما می‌فهمم این مرد‌‌‌ خیلی زیباست؛ هم زیبا و هم مهربان. نامش محمد‌‌‌علی فرد‌‌‌ین است و مامان یک‌بار نشانم می‌د‌‌‌هد‌‌‌ که د‌‌‌ر انتهای یک پاساژ کوچک د‌‌‌ر میان ونک نشسته روی کوهی از فرش‌ها. او د‌‌‌ر همین سال از د‌‌‌نیا می‌رود‌‌‌. او سال‌هاست فرش می‌فروشد‌‌‌.

«این حالِ منِ بی‌تو، بغض غزلی بی‌لب / افتاد‌‌‌ه‌ترین خورشید‌‌‌ زیر سم اسب شب»؛ شعر از کی بود‌‌‌؟ بابک روزبه. گریه‌های طولانی. سال‌های بلوغ. عشق و غم. آغاز د‌‌‌بیرستان. صد‌‌‌ای عصار خوب است. حالِ ما خوب نیست. ما د‌‌‌ختران انتظار. زانوها توی بغل رو به البرزی که از پنجره مد‌‌‌رسه‌مان معلوم است. بین کلاس‌ها. بی‌وقفه‌ترین عاشق. نوجوانی و مرگ پد‌‌‌ربزرگ. د‌‌‌ختران شهر. د‌‌‌ختران بی‌شاهزاد‌‌‌ه.

تیرهای چراغ برق تا چشم کار می‌کند‌‌‌ پر از آد‌‌‌م است. به زور خود‌‌‌م را رساند‌‌‌ه‌ام امامزاد‌‌‌ه طاهر. احمد‌‌‌ شاملو مرد‌‌‌ه است. التهاب فضا را من کم‌سن و سال هم می‌فهمم. شعرهایش را می‌خوانند‌‌‌. مرد‌‌‌انی عصبانی‌اند‌‌‌. من می‌ترسم.

چند‌‌‌‌ماه بعد‌‌‌ فرید‌‌‌ون مشیری هم می‌میرد‌‌‌. من نمی‌روم. او را د‌‌‌وست ند‌‌‌ارم. عاشق شاملو هستم. با آن صد‌‌‌ای عجیبش که انگار فشرد‌‌‌ه تمام زند‌‌‌گی‌اش بود‌‌‌. د‌‌‌ر مراسم شاملو آد‌‌‌م‌هایی آواز می‌خوانند‌‌‌. سراومد‌‌‌ زمستون. شکفته بهارون. می‌ترسم.

سال‌ها بعد‌‌‌ می‌فهمم ۱۳۷۹سال مرگ یک نویسند‌‌‌ه خیلی بزرگ ایرانی‌است. آن سال هنوز «نمازخانه کوچک من» و «شازد‌‌‌ه احتجاب» را نخواند‌‌‌ه‌ام. د‌‌‌ر سال۱۳۷۹ من گاهی به گروه آریان گوش می‌کنم. آلبوم «گل آفتابگرد‌‌‌ون»‌شان شهر را برد‌‌‌اشته. من همان وقتی به این موسیقی‌ها گوش می‌کنم که هوشنگ گلشیری د‌‌‌ارد‌‌‌ می‌میرد‌‌‌. چه تضاد‌‌‌ غم‌انگیزی. سال مرگ است.

فرشید‌‌‌ امین! «نسترن ‌ای عشق من» چرا تمام مملکت را فتح کرد‌‌‌؟ از این اتفاق‌ها می‌افتد‌‌‌ گاهی. آثاری محبوب قلوب مرد‌‌‌م می‌شوند‌‌‌ که با هیچ منطقی سازگار نیستند‌‌‌. بگذار بخند‌‌‌ند‌‌‌ مرد‌‌‌م بی‌لبخند‌‌‌.

پرویز مشکاتیان کاشف یک صد‌‌‌ای زیباست. آلبوم «کنج صبوری» هر طور هست با هم‌آوازی سپید‌‌‌ه رئیس‌ساد‌‌‌ات و علی رستمیان راهی بازار می‌شود‌‌‌. د‌‌‌ر بخشی از این آلبوم شعر ابتهاج را می‌خواند‌‌‌: خون می‌رود‌‌‌ از د‌‌‌ید‌‌‌ه د‌‌‌ر این کنج صبوری / این صبر که من می‌کنم افشرد‌‌‌ن جان است. هست.

از ایران می‌رود‌‌‌. پرواز می‌کند‌‌‌ و د‌‌‌وران تازه‌ای از کارش را آغاز می‌کند‌‌‌. برای آزاد‌‌‌بود‌‌‌نش بی‌نهایت خوشحالم و برای ترانه‌هایی که از آن پس خواند‌‌‌ بی‌نهایت غمگین. شانه‌های جنتی عطایی و شهیار قنبری بلند‌‌‌ بود‌‌‌ که آن نام‌ها نام بود‌‌‌ند‌‌‌. واروژان مرد‌‌‌ِ د‌‌‌لسوخته بود‌‌‌. بی‌همه عاشقان، چگونه می‌خواهی از عشق بخوانی شاه‌ماهی؟

روح زمانه من؛ کشف فرهاد‌‌‌ مهراد‌‌‌. د‌‌‌ر سال۱۳۷۹ آلبوم فرهاد‌‌‌ منتشر می‌شود‌‌‌: «برف». وقتی که من بچه بود‌‌‌م، خوبی زنی بود‌‌‌ که بوی سیگار می‌د‌‌‌اد‌‌‌. شعر از اسماعیل خوئی بود‌‌‌. فرهاد‌‌‌ د‌‌‌ر این سال د‌‌‌ر واقع تمام شد‌‌‌. او د‌‌‌یگر آلبومی به بازار نفرستاد‌‌‌. برف آخرین آلبوم رسمی فرهاد‌‌‌ بود‌‌‌. نابغه د‌‌‌ورانِ من.

آلبوم «اشتیاق» خبر از صد‌‌‌ای خوشی می‌د‌‌‌هد‌‌‌. بعد‌‌‌ از سال‌ها صد‌‌‌ایی تازه به جان خسته موسیقی کلاسیک ایرانی د‌‌‌م می‌د‌‌‌مد‌‌‌. علیرضا قربانی ساخته‌های فرهاد‌‌‌ فخرالد‌‌‌ینی را اجرا می‌کند‌‌‌. ۱۳۷۹، سال تکثر است؛ تکثر د‌‌‌رد‌‌‌ و مرگ و اتفاق و شاد‌‌‌ی و بلوغ؛سالی که خبر می‌د‌‌‌هد‌‌‌ د‌‌‌هه70 تمام شد‌‌‌. یک د‌‌‌هه د‌‌‌یگر رفت د‌‌‌ر د‌‌‌ل تاریخ.



بازماند‌‌‌ه

عبد‌‌‌الرضا نعمت‌اللهی

بهمن 1379، جشنواره نوزد‌‌‌هم فجر، آخرین حضور سیف‌الله د‌‌‌اد‌‌‌ د‌‌‌ر معاونت سینمایی وزارت ارشاد‌‌‌ بود‌‌‌. از د‌‌‌وره مد‌‌‌یریت سه‌ساله او خاطرات خوبی بر جای ماند‌‌‌ه. د‌‌‌اد‌‌‌ خود‌‌‌ش فیلمساز بود‌‌‌ و تد‌‌‌وین هم می‌کرد‌‌‌. ولی بعد‌‌‌ از د‌‌‌وران مد‌‌‌یریتش از فیلمسازی د‌‌‌ور شد‌‌‌ه بود‌‌‌. می‌گفت فیلمسازی برایش سخت شد‌‌‌ه و د‌‌‌نبال قصه‌ای است که اسیرش کند‌‌‌. این اواخر می‌خواست فیلمی د‌‌‌رباره خرمشهر بسازد‌‌‌ که اجل مهلتش ند‌‌‌اد‌‌‌. آخرین حضور خبرساز د‌‌‌اد‌‌ «فرزند‌‌‌ صبح»، پروژه پر‌حاشیه بهروز افخمی بود‌‌‌. فیلم را قرار بود‌‌‌ او تد‌‌‌وین کند‌‌‌ اما مراحل نهایی پس از تولید‌‌‌ش با کلی حاشیه طی شد‌‌‌ و چیزی به جشنواره ارائه شد‌‌‌ که افخمی مسئولیتش را نپذیرفت! حالا بهروز افخمی قرار است امسال د‌‌‌وباره فرزند‌‌‌ صبح را د‌‌‌ر جشنواره فجر ارائه کند‌‌‌؛ نسخه‌ای با تد‌‌‌وین سیف‌الله د‌‌‌اد‌‌‌. تصویر، مربوط است به چند‌‌‌‌ماه بعد‌‌‌ از کناره‌گیری سیف‌الله د‌‌‌اد‌‌‌ از معاونت سینمایی. علی معلم و منوچهر محمد‌‌‌ی هم د‌‌‌ر کنار او نشسته‌اند‌‌‌.

***

 

تغییر شیفت ورزش ایران

دوره سیزدهم،اصلا نحس نبود. ورزش ایران از نظر کیفی بهترین نتیجه تاریخی خودش در المپیک (تا آن زمان)را در سیدنی 2000 گرفت؛سالی که قرن جدید آغاز شده و البته عصر جدید ورزش ایران هم به‌وجود می‌آمد. اگر در دهه 60 نگاه ایدئولوژیک به ورزش، خط قرمزها زیادی را به‌وجود آورده بود، حالا پایان دهه 70 شمسی با انتهای قرن، همراه شده بود و تغییرات بنیادی نیز در ورزش ایران در حال وقوع بود که شاید نخستین نتیجه‌اش، حرکت پرشتاب به سمت ورزش حرفه‌ای با تدوین طرح جامع ورزش کشور توسط محسن مهرعلیزاده- رئیس وقت سازمان تربیت بدنی- بود.

 ایران در بازی‌های دوره سیزدهم المپیک 2000 سیدنی با 35ورزشکار، 3 مدال طلا و یک برنز کسب کرد. پرچمدار ایران که در پیشانی کاروان حرکت می‌کرد، امیررضاخادم نماینده بعدی مجلس و معاون امروز حقوقی و مجلس وزارت ورزش بود. در این المپیک؛ حسین رضازاده با آن استیل خاص و دست‌های بزرگ و بازوان پرتوان، یکی از مهم‌ترین مدال‌های ایران در تاریخ المپیک یعنی مدال طلای سنگین وزن وزنه‌برداری را گرفت. او پیش از این و حتی بعدها به‌عنوان سوگلی مدیران ورزش به نماد رسمی ورزش ایران تبدیل شد و تا سال‌های بعدی که حتی به نمایندگی مردم تهران در شورای شهر رسید هم همچنان در محافل رسمی حضوری جدی داشت. پیش از طلای رضازاده، این حسین توکلی بود که به مدال طلا رسیده بود تا وزنه‌برداری ایران با 2طلای سیدنی از همان زمان به بعد وارد سبد مدال‌آوری ایران در مسابقات مهم المپیک و جهانی شود. البته روایت‌هایی منحصربه فردی وجود دارد که مافیای وزنه‌برداری جهان نگذاشت ایران سومین طلای خودش را با شاهین نصیری‌نیا به‌دست بیاورد تا توماس از یونان سومین طلای المپیک خود را کسب کند. کشتی ایران هم یکی از بهترین تیم‌های تاریخ خود را به سیدنی برده بود؛ بهنام طیبی، امیرخادم، علیرضاحیدری، علیرضادبیر، عباس جدیدی و محمد طلایی. در این تیم اما این علیرضای دبیر جوان و خوش‌آتیه بود که تک طلای ایران را به‌دست آورد؛ تیمی که منصور برزگر سرمربی‌اش بود. در سیدنی اما هادی ساعی، بهترین المپین ایرانی از نظر مدال هم رخ نشان داد. او سوم شد و برنز گرفت. در سیدنی 2000 اما یک اتفاق عجیب هم برای کاروان ایران رخ داد؛ انوشیروان نوریان -کاپیتان تیم ملی بوکس- پس از اینکه تست دوپینگش درآمد، از دهکده  و بازی‌ها اخراج شد و به جای اینکه به تهران بازگردد در استرالیا اعلام پناهندگی کرد. او سال 86 پس از موافقت مسئولین به ایران بازگشت.

سیدنی 2000 تغییر بزرگ گفتمانی در ورزش ایران به‌وجود آورد؛ جایی که ورزش به‌عنوان پدیده‌ای حرفه‌ای و پولساز مورد توجه قرار گرفت.


 

***

بهاری که خزان شد

زودمرگی مطبوعات

 

ولی خلیلی



«سلام جامعه»؛ روزهای پرداستان مطبوعات ایران که همزمان می‌توان به آن لقب «بهار» و اندکی بعد «خزان» مطبوعات را داد با این تیتر روزنامه جامعه شروع شد. جامعه (با مدیر مسئولی حمیدرضا جلایی‌پور و سردبیری ماشاءالله شمس‌الواعظین)، نخستین روزنامه‌ای بود که بعد از پیروزی جنبش اصلاحات و ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی در بهمن‌ماه سال1376روی کیوسک‌ها رفت و حال و هوایی تازه در کشور ایجاد کرد تا جایی که گفته می‌شود تیراژ آن به 300هزار نسخه هم رسیده بود. البته در واقع از سال1377بود که جنب‌وجوش شدیدی در فضای مطبوعات کشور رقم خورد و نسل طلایی از روزنامه‌نگاران جوان کار خود را در فضایی که دولت اصلاحات تلاش می‌کرد برای آزادی بیان و مطبوعات به‌وجود بیاورد، شروع کردند؛ احمد بورقانی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در ایجاد این فضا  نقش عمده ای داشت؛ فضایی که از همان ابتدا نیز با موانع شدید از سوی برخی نهادها روبه‌رو شد و به کشمکش‌های شدید و تعطیلی تعداد زیادی از روزنامه‌ها منجر شد. اما پیش از رسیدن آن فصل تعطیلی‌ها در فضایی که احمد بورقانی- معاون مطبوعاتی وقت - ایجاد کرد تعداد زیادی از روزنامه‌های جدید وارد میدان شدند که ازجمله آنها باید به روزنامه زن اشاره کرد؛ روزنامه‌ای که قرار بود صدای زنان جامعه باشد و از این جهت اتفاقی بسیار تازه در فضای کشور و مطالبه‌گری محسوب می‌شد. این روزنامه از سوی فائزه هاشمی رفسنجانی، فرزند مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در تاریخ 17مرداد 1377منتشر شد و سردبیری آن را ابراهیم نبوی و سپس مسعود بهنود برعهده گرفتند. در نخستین شماره این روزنامه و درباره خط فکری آن نوشته شده بود: «روزنامه بنا دارد با نگاه زنانه و برای زنان بنویسد».در سال 1377 علاوه بر روزنامه‌های جامعه و زن، توس (2روز بعد از تعطیلی روزنامه جامعه با همان تیم در 30تیر 1377)، صبح امروز (با مدیرمسئولی سعید حجاریان و سردبیری علیرضا علوی‌تبار)، خرداد (با مدیرمسئولی عبدالله نوری و سردبیری علی حکمت) و... منتشر شدند. روزنامه‌های اصلا‌ح‌طلب درآن روزگار در ایجاد فضای نشاط اجتماعی و حس مطالبه‌گری نقشی اساسی داشتند و رد حضور پررنگ آنها را می‌توان در پرونده‌هایی مانند قتل‌های زنجیره‌ای، پیگیری مطالبات جنبش‌های اجتماعی ازجمله دانشجویان و زنان، کوی دانشگاه و... دید.

اما روزهای طلایی مطبوعات ایران در سال‌های بین 1376تا  1379با خزان‌های پی‌درپی و توقیف‌های مکرر روزنامه‌ها و زندانی‌شدن تعداد زیادی از روزنامه‌نگاران همراه بود اما در این بین روحیه خستگی‌ناپذیر اهالی رسانه در آن سال‌ها باعث شده بود که با بسته‌شدن یک روزنامه، هفته‌نامه و یا مجله مطبوعه دیگری از سوی همان گروه راه‌اندازی و منتشر شود و خیلی سریع جای آن قبلی را بگیرد؛ موضوعی که باعث شده بود دستگاه قضا به این روند کار مطبوعات لقب «روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران زنجیره‌ای» را بدهد؛ زنجیره به‌هم‌پیوسته‌ای که درنهایت مسئولان وقت نهادهای امنیتی و قضایی به‌خصوص سعید مرتضوی (قاضی شعبه ۱۴۱۰ مجتمع قضایی کارکنان دولت معروف به دادگاه مطبوعات) که اکنون خود پشت میله‌های زندان دوران محکومیتش را پشت سر می‌گذارد، آن را تحمل نکردند و با توقیف گسترده روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و مجلات در سال 1379 پاره شد. روز 5اردیبهشت سال 79 را باید روز سیاه مطبوعات ایران نامگذاری کرد؛ روزی که با حکم قضایی 12نشریه اصلاح طلب یکباره و به‌صورت «فله‌ای» توقیف شدند؛ نشریاتی مانند روزنامه فتح، روزنامه عصر آزادگان، روزنامه آزاد، روزنامه صبح امروز، روزنامه مشارکت، روزنامه بیان، هفته‌نامه پیام هاجر و ماهنامه ایران فردا و...

روز 6اردیبهشت 1379 جبهه دوم خرداد در بیانیه‌ای به توقیف فله‌ای مطبوعات اعتراض کرد. در این متن بستن روزنامه‌ها طراحی ستادهای بحران‌ساز در مقابله با دولت خوانده شده و آمده است: «توقیف شبانه 12 نشریه که برخلاف رویه متعارف و با تمسک به مواردی نامانوس از قوانین گذشته و خارج از ضوابط قانون مطبوعات انجام گرفت هدف از تبلیغات فشرده و زمینه‌سازی‌‌های تصنعی را در هفته‌ها و روزهای اخیر آشکارتر می‌کند. این اقدام بی‌سابقه و سؤال‌برانگیز که در مقیاس ملی و جهانی نیز جز در روند تلاش‌های تحریک‌آمیز و خشن کمتر موارد مشابهی داشته است، تضعیف مدیریت قوه قضاییه و استقلال آن و ارکان نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است». 

البته در سال 1379 تعطیلی نشریات تنها به روز 5اردیبهشت ختم نشد بلکه در آخرین روز سال (29اسفند ماه) نیز با حکم سعید مرتضوی تعداد دیگری از نشریات باقی مانده که نگاهی اصلاح‌طلبانه و روشنفکرانه داشتند همچون مجله پیام امروز توقیف شدند تا مطبوعات ایران سال 79 را با سیاهی تمام به پایان برسانند؛ سیاهی‌ای که با گذشت حدود 18سال از آن روزها همچنان به نوعی سایه سنگین آن بر سر رسانه‌های کشور باقی مانده است؛ اتفاقی که حاصل آن بی‌اثر کردن مطبوعات در کشور بود؛ نتیجه تلخی که باعث دورشدن مخاطبان از رسانه‌های داخلی و پناه‌بردن مردم به رسانه‌های خارجی و آسیب شدید جریان اطلاع‌رسانی در کشور شده است.



سعید مرتضوی، قاضی دادگاه مطبوعات که حکم توقیف بسیاری از روزنامه‌ها را طی سال‌های 76 تا 79 صادر کرد حالا خود پشت میله‌های زندان است.
 

***

 

روز شمار انقلاب، سال 1379

روزنامه‌ها زیر تیغ

ابراهیم جلالیان- مجید محرابی دلجو؛ خبرنگار

فروردین: شناسایی عاملان ترور سعید حجاریان به خبر اول کشور تبدیل شد. سعید عسگر، سعید حجاریان را با اسلحه ماکاروف و از ناحیه صورت ترور کرد. شورای نگهبان قانون اساسی لایحه برنامه سوم را که مجلس پیش از این به تصویب رسانده بود تأیید کرد. با پخش تلویزیونی گوشه‌هایی از کنفرانس برلین، این کنفرانس یکی از خبرساز‌ترین رویدادهای سال شد. 19تا 22فروردین‌ماه شرکت‌کنندگان در این کنفرانس براساس سرفصل‌‌های مطرح در چارچوب برنامه به سخنرانی پرداختند. برگزار‌کنندگان و جناح‌های مخالف نظام در خارج، درصدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام ایران تبدیل کنند. صحنه‌هایی از عریان‌شدن کامل یک مرد و رقصیدن برخی از زنان در این کنفرانس از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

 25 فروردین‌ماه افشای نام 13جاسوس صهیونیست و دستگیری آنها خبرساز و خیلی زود محاکمه این افراد در استان فارس با حضور کاردار سفارتخانه‌های هلند، سوئد، نماینده سفارت آفریقای‌جنوبی و وابسته فرهنگی سفارت استرالیا نیز آغاز شد.

اردیبهشت: شروع این‌ماه با تعطیلی بازار تهران و چند شهر دیگر از جمله تبریز، مشهد، اصفهان و اردبیل در اعتراض به کنفرانس برلین همراه شد. رهبر معظم انقلاب هم در اول اردیبهشت‌ماه در مصلای تهران در دیدار جمع زیادی از مردم و جوانان با ایشان، در بخشی از بیاناتشان به مسئله مطبوعات در کشور پرداختند و فرمودند: من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوع مطبوعات. اگر به‌جای20 عنوان روزنامه، 200 عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحال‌تر هم خواهم بود و از اینکه روزنامه‌های کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدی ندارم. رهبر انقلاب در ادامه گفتند: اما امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است! 10عنوان، 15عنوان‌ روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. 5 اردیبهشت‌ ماه هم روند اعتراضات به کنفرانس برلین ادامه پیدا کرد و حوزه‌های علمیه سراسر کشور تعطیل شد و همزمان 8روزنامه با حکم دادگستری تهران به‌دلیل انتشار مطالب ضد‌دین و امنیت ملی توقیف شدند. دادگاه ویژه روحانیت هم حکم بازداشت یوسفی اشکوری را به اتهام حضور در کنفرانس برلین صادر کرد. 10اردیبهشت‌ماه روزنامه صبح امروز و مشارکت توقیف شدند. حکم عاملان ترور حجاریان صادر شد و سعید عسگر به 15سال حبس و سیدمحسن مجیدی به 10سال حبس محکوم شدند.

خرداد: خرداد این سال را اعدام علیرضا کرمی، رباینده هواپیمای شرکت نفت در آذر سال 72 خبرساز کرد. او نهم مرداد 78در کشور بازداشت شده بود. ششمین نشست سران 10کشور عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی(اکو) هم در همین ایام اعلامیه تهران را تصویب کردند. روزنامه کیهان در این روز تیتر زد که خاتمی از روند جهانی‌سازی‌ انتقاد کرد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم در خطبه‌های نمازجمعه درخصوص فعالیت مافیای رسانه‌های غرب علیه ایران هشدار داد. او گفت: شبکه خطرناک مطبوعات غرب امروز از نیروهایی مثل خبرنگار و روزنامه‌نگار استفاده می‌کند.

 تیر: بعد از سخنان هاشمی رفسنجانی، فعالیت شبکه‌های خبری CNN و CBS در ایران ممنوع اعلام شد. شبکه CBS با پخش برنامه‌ای ایران را متهم به شرکت در انفجار هواپیمای پان‌امریکن در لاکربی کرده و کریستن امان‌پور اتهاماتی واهی به ایران زده بود. روزنامه بیان هم به‌دلیل داشتن شاکی خصوصی توقیف شد. در این‌ماه محمدباقر قالیباف با حکم رهبر انقلاب به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. سیدمحمد خاتمی در همین‌ماه برای سفری سه روزه راهی آلمان شد. اما خبرهای قضایی هنوز هم در این‌ماه حرف اول را برای گفتن داشت. دادگاه پس از برگزاری 16جلسه، حکم متهمان حادثه کوی دانشگاه تهران را اعلام کرد. براساس گزارش روزنامه کیهان طبق گزارش شعبه 7دادگاه نظامی تهران، سرتیپ نظری بی‌گناه شناخته شد.

مرداد: هوگو چاوز، رئیس‌جمهور ونزوئلا به تهران سفر و با سیدمحمد خاتمی دیدار و گفت‌وگو کرد. بخش مهمی از دیدار دوطرف به هماهنگی اجلاس کشورهای صادر‌کننده نفت که مهرماه 79در ونزوئلا برگزار شد اختصاص پیدا کرد. هوگو چاوز بعد‌ها در دولت نهم از نزدیک‌ترین دوستان محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت شد. حضور احمدی‌نژاد در مراسم ختم چاوز و دیدار با مادر او هم بعدها برای او دردسرساز شد.

شهریور: التهابات سیاسی در کشور در برخی نقاط هنوز ادامه دارد. در پی ممانعت از سخنرانی سروش و کدیور در خرم‌آباد اوضاع در این شهر نا آرام می‌شود. همایش گفت‌وگوی تمدن‌ها با سخنرانی سیدمحمد خاتمی- رئیس‌جمهور ایران- به‌طور رسمی در مقر سازمان ملل در نیویورک برگزار شد. در این همایش سران 30کشور جهان حضور داشتند. این همایش پاسخی به ابتکار خاتمی در زمینه نامیدن سال 2001به‌عنوان سال گفت‌وگوی تمدن‌ها بود. سیدهادی خامنه‌ای- مدیرمسئول روزنامه حیات‌نو- به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد.

مهر: سیدمحمد خاتمی در مراسم آغاز سال تحصیلی به دانشگاه تهران رفت و با توصیه دانشجویان به صبر و بردباری گفت که دانشگاه باید کانون اعتدال و تأثیرناپذیر از جریان‌های مخالف سیاسی در جامعه باشد. سیدمحمد خاتمی در سفر به کوبا عالی‌ترین نشان دولتی کوبا را از فیدل کاسترو، رهبر این کشور گرفت. رهبر معظم انقلاب در سفر به قم در جمع علما، اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم به تبیین وظیفه خطیر حوزه‌های علمیه در ایجاد تمدن اسلامی همراه با علم و اخلاق پرداختند. دور جدیدی از مذاکرات ایران و عراق برای حل مشکلات بجا مانده از جنگ برگزار شد.

آبان: مهدی کروبی- رئیس مجلس- در نطقی گفت که ایراد اتهام ارتداد و محاربه به حسن یوسفی اشکوری غیرقابل‌قبول است. من ایشان را مسلمان می‌دانم هر چند دیدگاه او را درباره حجاب نمی‌پذیرم. اظهارات روح‌الله حسینیان- رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی- در دفاع از سعید امامی- متهم اصلی قتل‌های زنجیره‌ای- و ادعای او مبنی بر اینکه داروی نظافت را به زور به سعید امامی خورانده‌اند با واکنش سازمان قضایی نیروهای مسلح همراه شد. این سازمان با انتشار اطلاعیه‌ای اظهارات حسینیان را از مصادیق تشویش اذهان عمومی خواند و خواستار پیگرد قانونی حسینیان از طریق دادگاه ویژه روحانیت شد. سیدمحمد خاتمی در سفری به ژاپن درباره سرمایه‌گذاری ژاپنی‌ها در حوزه‌های صنعت و نفت مذاکره کرد. مجلس با قرائت گزارشی از حمله به سخنرانی سروش و کدیور در خرم‌آباد اعلام کرد بعضی از اجتماع‌کنندگان اسلحه داشتند که باعث ایجاد رعب و وحشت شده بودند به‌طوری که نیروی انتظامی را از انجام وظیفه در ایجاد نظم و برخورد قانونی با اخلال‌کنندگان بازداشته بود. پایان‌ماه آبان رهبر معظم انقلاب به استان مرکزی سفر کردند.

آذر: در دومین جلسه شرکت‌کنندگان در کنفرانس برلین، اکبر گنجی در دفاع از خود گفت: در این کنفرانس 20تا 25دقیقه فرصت سخنرانی داشته و در موقعی که در جلسه بود نه زنی عریان شده و نه کسی رقصیده است. او گفت: فحاشی و دیگر اقدامات معاندین در این کنفرانس هیچ ارتباطی به سخنرانان کنفرانس ندارد، مگر آنکه سخنرانان آنان را همراهی کرده باشند که در این کنفرانس این عمل صورت نگرفت.

دی: جلسات دادگاه متهمان قتل‌های زنجیره‌ای به ریاست محمدرضاعقیقی و 18 نفر از متهمان این پرونده برگزار شد. براساس کیفرخواست صادره، متهمان ردیف یک و دو به‌عنوان آمریت در قتل، ردیف 3، 4 و 5 به‌عنوان مباشرت در قتل و 13نفر دیگر به‌عنوان معاونت در قتل تحت پیگرد قرار گرفتند. مجلس با تأکید بر مصوبه ‌خود درباره استفساریه قانون مطبوعات که در شورای نگهبان رد شده بود تصمیم نهایی درباره این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام سپرد. این استفساریه در پی احضار و برخورد با روزنامه‌نگاران و توقیف رسانه‌ها انجام شده بود. در این استفساریه 95نماینده مجلس پرسیده بودند آیا قانون اقدامات تأمینی مصوب سال1339 شامل حال مطبوعات می‌شود؟ حجت‌الاسلام علیزاده در یک کنفرانس مطبوعاتی از تبرئه قطعی قاضی سعید مرتضوی در پرونده شکایت همسران زندانیان روزنامه‌نگار خبر داد. 2روز بعد نیز در جلسه علنی مجلس گزارش کمیسیون اصل90 درباره رسیدگی به شکایات عمادالدین باقی، احمد زیدآبادی، ماشالله شمس‌الواعظین و اکبر گنجی- 4روزنامه‌نگار زندانی- نسبت به طرز کار قوه قضاییه قرائت شد. تبعیض میان متهم و شاکی، تحریف اظهارات متهم در دادگاه، اعمال فشار بر متهم در جریان دادرسی، بی‌طرف نبودن قاضی و عدم‌اجازه ملاقات و استفاده از تلفن ازجمله موارد شکایت این روزنامه‌نگاران زندانی از عملکرد قوه‌قضاییه بود. مجلس به 5وزیر پیشنهادی رئیس‌جمهور برای ترمیم کابینه رأی مثبت داد. رحمان دادمان(وزیر راه)، احمد مسجدجامعی(وزیر ارشاد)، اسحاق جهانگیری(وزیر صنایع و معادن)، احمد معتمدی(وزیر پست و تلگراف) و محمود حجتی (وزیر جهادکشاورزی) شدند.

بهمن: سیدمصطفی تاج‌زاده- معاون سیاسی وزارت کشور- به‌عنوان متهم پرونده وقایع خرم‌آباد به مجتمع قضایی ویژه کارکنان دولت احضار شد. بشار اسد- رئیس‌جمهور سوریه- در راس هیأتی بلندپایه به تهران سفر کرد. این نخستین سفر بشار اسد به تهران از زمان به‌دست گرفتن منصب ریاست‌جمهوری سوریه بود. او تیرماه سال79 رئیس‌جمهور سوریه شد. حکم متهمان قتل‌های زنجیره‌ای اعلام شد. مصطفی کاظمی، مهرداد علیخانی، حمیدرسولی و محمد عزیزی به حبس ابد محکوم شدند، علی روشنی، محمود جعفرزاده و علی محسنی به قصاص نفس محکوم شدند. 8نفر به 2و نیم تا 10سال حبس محکوم شدند و 3نفر تبرئه شدند. سیدمحمود هاشمی شاهرودی- رئیس قوه قضاییه- در نامه‌ای به مجلس از رویکرد خانه ملت نسبت به وضعیت قضایی زندانیان مطبوعاتی انتقاد کرد و نوشت: نمایندگان محترم بایست در این بلندا، مکانت مجلس را پاس دارند و سلوک و گفتار خویش را بر این مدار نهند. رایگان کردن امتیازات و منزلت نمایندگان در پیشگاه دفاع از معدودی متخلف، مورد انتظار ملت ایران نیست.

اسفند: سید مصطفی تاج‌زاده- رئیس ستاد انتخابات کشور- که به‌خاطر انتخابات مجلس ششم و صحت انتخابات تهران به دادگاه احضار شده بود در نامه‌ای به آیت‌الله هاشمی شاهرودی نسبت به رویه دادگاه و برخوردهایی که با وی می‌شود اعتراض کرد. تاج‌زاده به یک سال حبس تعزیری، 39‌ماه انفصال از خدمات دولتی،6‌سال محرومیت از هیأت‌های اجرایی در انتخابات و 400هزار ریال جریمه نقدی محکوم شد. خاتمی در راس یک هیأت بلندپایه سیاسی اقتصادی به‌منظور دیداری 3روزه از مسکو به روسیه رفت.
 

***

 

آلبومی از عکس‌های سال 79


دیدار هیات رئیسه مجلس خبرگان با رهبر معظم انقلاب    عکس: علیرضا بنی علی


انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی    عکس: راهب هماوندی


مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان رهبری    عکس: راهب هماوندی


اعتراض کودکان به آلودگی هوا    عکس: شهید محمدکربلایی احمد


شروع ششمین دوره مجلس شورای اسلامی    عکس: مسعود خامسی‌پور


جلسه علنی شورای اسلامی شهر تهران    عکس: عطاءالله طاهرکناره


جلسه دادگاه ضاربان حجاریان    عکس: علیرضا بنی‌علی


دیدار پرسپولیس و الاتحاد    عکس: علیرضا جانبخش


دبستان   عکس: شهید محمدکربلایی احمد

 
 

کلید واژه ها: 40 سال 40 روز


نظر شما :