خاطرات بشارتی از دوره بازجویی، بازداشت مجتبی طالقانی، انتخابات دوم خرداد و استانداری احمدی‌نژاد

۲۲ تیر ۱۳۹۲ | ۱۶:۲۲ کد : ۳۳۶۸ از دیگر رسانه‌ها
علی‌محمد بشارتی، وزیر کشور دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در برنامه شناسنامه به بیان برخی نکات زندگی سیاسی خود پرداخت.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، بشارتی در ابتدای برنامه گفت: «من اهل جهرم هستم و تیرماه به دنیا آمدم. جالب است بدانید که جهرم تنها شهری است که شاه به دلیل مواضع انقلابی مردم هیچ وقت نتوانست به آن سفر کند. هر بار که می‌خواستند برای سفر شاه به جهرم برنامه‌ریزی کنند، اعلامیه‌های مردمی صادر می‌شد که اگر این سفر انجام شود، جهرم به قتلگاه شاه تبدیل خواهد شد.» وی در ادامه برنامه راجع به سمت فعلی که در اختیار دارد هم گفت: «در حال حاضر به عنوان مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت دارم.»

 

 

یک پیچ هم وام ندارم

 

بشارتی افزود: «الحمدلله اسناد و مدارک امروز گویای این است که بنده در این سی و چند سال تنها کسی بودم که حتی یک سانت زمین، یک پیچ و مهره و یک وام هم نگرفته‌ام. اگر کسی سندی خلاف این دارد بیاورد تا من بزرگترین جایزه را به او تقدیم کنم. از آنجایی که همیشه خودمان را مدیون انقلاب می‌دانسته و می‌دانیم کسی را هم برای گرفتن چنین مزایایی معرفی نکردم. از طرف دیگر می‌توانم افتخار کنم که پنج سال زندانی سیاسی بودم و تنها زندانی بودم که در این پنج سال ممنوع‌الملاقات بودم. در واقع برای ملاقات باید از مسوولان زندان درخواست می‌کردیم اما غرور من مانع از این شد که درخواست ملاقات کنم و به همین دلیل هم در این پنج سال اجازه ملاقات به من داده نشد.»

 

 

سال ۴۴ در وزارت آموزش و پرورش استخدام شدم

 

وزیر کشور دولت سازندگی در ادامه برنامه اظهار داشت: «به لطف الهی و به برکت سایه پر مهر پدر و مادر در یک خانواده شدیدا مذهبی تربیت شدم و به همین دلیل جزء آخر قرآن را قبل از اینکه به مدرسه بروم حفظ کردم. برنامه‌ام این بود که یک بار بعد از نماز صبح و یک بار بعد از نماز مغرب این سوره‌ها را مرور کنم. یک شب افسر نگهبان دید من بیدارم، به داخل سلول آمد و گفت خاموشی زده‌اند، چرا نخوابیدی! گفتم می‌خوابم. خیلی پیگیر شد تا دلیل نخوابیدنم را بداند، وقتی شنید که برای مرور و مطالعه قرآن بیدارم، خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و رفت یک قالب صابون، یک حوله و یک مسواک برایم آورد.»

 

بشارتی در مورد استخدام در سال ۴۴ هم گفت: «من معلم بودم. سال ۴۴ هم در آموزش و پرورش قم استخدام شدم و از‌‌ همان روز‌ها با مراجع و علما در ارتباط بودم. پیوندی که امروز بین ما و علما و مراجع وجود دارد ریشه در گذشته دارد. من برای همه مراجع احترام ویژه‌ای احترام قائلم و آن‌ها هم همین طور.»

 

مشاور سیاسی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: «بعد از پیروزی انقلاب، در مدرسه رفاه در خدمت امام بودیم. روز ۲۱ بهمن به دانشگاه شریف رفتیم و قبل از سخنرانی بنی‌صدر، یک شعر خواندم. بعد از آن به منزل شهید سلیمی رفتیم که اطلاع دادند حکومت نظامی برقرار شده و امام گفته‌اند باید حکومت نظامی شکسته شود.»

 

 

آغاز فعالیت به عنوان بازجو

 

وی ادامه داد: «بعد از پیروزی انقلاب، آقای ربانی شیرازی به من گفتند شما که درس حقوق خوانده‌اید بیاید و به عنوان بازجو فعالیت داشته باشید. من هم به عنوان اولین بازجوهایی که بعد از انقلاب فعالیت داشتند، آغاز به کار کردم.»

 

بشارتی افزود: «باید به این نظام، انقلاب، امام و رهبری افتخار کرد. سال ۵۹ بنی‌صدر اعلام کرد در زندان‌ها شکنجه وجود دارد. امام به آقای هاشمی (رئیس مجلس وقت) دستور دادند که گروهی را برای بازدید از زندان‌ها و ارائه گزارش به مردم مشخص کنند. امام هم مرحوم شهید محمد منتظری را به عنوان نماینده خود در این گروه معرفی کردند. مجلس هم بنده را به عنوان نماینده خود در این گروه معرفی کرد و در ‌‌نهایت همراه با نماینده شورای نگهبان و دو نماینده از قوه قضاییه به همراه شهید منتظری به بازدید می‌رفتیم.»

 

وی در ادامه گفت: «بعد از بازدیدهایی که داشتیم من یک گزارش به مجلس و یک گزارش هم به حضرت امام ارائه دادم. در این گزارش نوشتم که ابتدای انقلاب در سپاه، بازجویی افسران طاغوت برعهده من بود. یک روز در اتاق نشسته بودم که تهرانی (سربازجوی معروف آن زمان) را آوردند. از پشت میز آمدم و گفتم آقای دکتر مرا می‌‌شناسی؟ به خدا بیشتر از ۱۰۰۰ شلاق به من زده‌ای. من حق خودم را می‌بخشم. مردم هم یک حقی دارند که به خودشان مربوط است. در آن زمان ما در سپاه آبگوشت هم پیدا نمی‌کردیم اما برای تهرانی چلوکباب برگ فراهم کردم تا با کسی که در اسیر ماست مدارا کرده و رفتار خوبی داشته باشیم.»

 

بشارتی افزود: «امام وقتی این قسمت از گزارش را خواند، اشک در چشمانش حلقه زد.‌‌ همان بازجویی‌ها مقدمه تشکیل سپاه شد. درست است که در تقویم ۲ اردیبهشت ۵۸ به عنوان روز تشکیل سپاه به ثبت رسیده اما سپاه پیش از این تشکیل شده بود. بعد از تشکیل رسمی سپاه من عضو شورای فرماندهی و مسوول اطلاعات و تحقیقات سپاه بودم.»

 

 

برخورد با رییس اداره ساواک

 

وزیر کشور دولت هاشمی در بخش دیگری از برنامه در پاسخ به این سوال که جالب‌ترین و مهم‌ترین اطلاعاتی که در بازجویی‌ها به دست آوردید چه بود؟ گفت: «برخوردی که ما با سران طاغوت داشتیم خیلی جالب بود. این افراد فکر می‌کردند حداقل تیرباران خواهند شد اما وقتی برخورد محبت‌آمیز ما را می‌دیدند تعجب می‌کردند. مثلاً وقتی بازجویی رئیس یکی از ادارات ساواک تا ساعت ۱۰-۳۰:۹ شب به طول انجامید، به او گفتم با همسرت تماس بگیر تا نگرانت نشود. وقتی این حرف را شنید چند ثانیه به چشمان من نگاه کرد و اشک ریخت و گفت جدی می‌گویی؟ واقعاً حکومت شما این چنین است؟ این در حالی بود که تا شش ماه بعد از اینکه در رژیم شاه دستگیر شدم هیچ کس از حالم خبر نداشت و معلوم نبود زنده‌ام یا مرده!» وی افزود: «این نوع برخورد‌ها برایمان تبدیل به عادت شده بود چون اسلام را از زبان امام و مراجع شناخته بودیم و می‌خواستم در عمل مبانی انقلاب و اسلام را نشان دهیم.»

 

 

ماجرای دستگیری فرزند آیت‌الله طالقانی

 

بشارتی در بخش دیگری از برنامه راجع به دستگیری فرزند آیت‌الله طالقانی در اوایل انقلاب و نقش او در این دستگیری‌ها گفت: «بعد از اینکه منافقین سال ۵۴ تغییر ایدئولوژی دادند، مجتبی طالقانی یکی از افرادی بود که در انحراف عقیدتی منافقین موثر بود. علاوه بر این، این شخص در قتل برخی از عناصر مجاهدین که تغییر ایدئولوژی را نپذیرفتند و مقاومت کردند، تاثیر داشت. من به عنوان مسوول اطلاعات و تحقیقات سپاه دستور دستگیری وی را صادر کردم و آقای سیدمحمد غرضی به عنوان مسوول عملیات سپاه ایشان را دستگیر کرد.»

 

وی صحبت‌هایش را این‌طور ادامه داد: «بعد از دستگیری مجتبی طالقانی کشور بهم ریخت چون مرحوم آیت‌الله طالقانی به حالت قهر به طالقان رفتند. اینقدر فضا مسموم شد که شورای انقلاب هم سپاه را محکوم کرد. تنها جایی که ما را دعوت کرد انجمن اسلامی پزشکان بود که در جلسه‌ای که با ما داشتند علت این دستگیری را جویا شدند. من در جواب گفتم حضرت ابراهیم را که در منجنیق گذاشتند، حضرت ابراهیم خطاب به ملائکه گفت کمک می‌خواهم اما از شما کمک نمی‌خواهم! ما هم برای کمک خواستن از شما در این جلسه شرکت نکرده‌ایم. در هر صورت به تدریج مظلومیت ما مشخص شد. به خدمت امام رسیدیم. در این جلسه استعفای خودم را همراه با پرونده مجتبی طالقانی تقدیم امام کردم و گفتم آماده اطاعت امر شما هستیم. امام فرمودند بروید، هیچ کس حق ندارد در کار شما دخالت کند و اگر این احمد (سید احمد آقا) هم خطا کرد، بازداشتش کنید.»

 

 

ماجرای جاسوس روسیه و سازمان منافقین

 

بشارتی افزود: «یکی از اعضای مرکزی گروه منافقین، سعادتی بود که در حین تبادل اسناد با یکی از عناصر اطلاعاتی سفارت روسیه دستگیرش کردیم. طبعات دستگیری او خیلی بیشتر از دستگیری فرزند مرحوم طالقانی بود. چون این سازمان برای خودش جایگاه بالایی قائل بود. برای نشان دادن غرور این گروه همین بس که وقتی شهید بهشتی به این‌ها پیشنهاد مناظره داد، این سازمان بیانیه‌ای صادر کرد که در فرازی از آن این‌طور آمده بود که ارتجاع به جایی رسیده که ما را دعوت به مناظره می‌کند؟ اصلاً ما شما را به رسمیت نمی‌شناسیم که بخواهیم با شما به مناظره بپردازیم.»

 

وزیر کشور هاشمی در مورد پدیده آقازادگی هم گفت: «همچنین عنوانی نه در قانون و نه در محاورات رسمی وجود دارد. بعضی‌ها از روی دشمنی و برخی دیگر از روی ندانم‌کاری این مساله را مطرح کردند. این عنوان (آقازادگی) چیزی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. همه در برابر قانون مساوی هستند و بزرگ و کوچک هم ندارد.»

 

 

توقع رهبر انقلاب از من

 

وی با اشاره به اولین دوره‌ای که وارد مجلس شورای اسلامی شده، خاطرنشان کرد: «امام برادری داشتند به نام آیت‌الله پسندیده. پسر ایشان در‌‌ همان دوره، از خمین کاندید ورود به مجلس شده بود که رای نیاورده بود. ایشان به امام نامه نوشته بود که در انتخابات خمین تقلب شده است. امام نامه را خوانده بودند و با تبسم گفته بودند این نامه بهترین دلیل عدم تقلب در انتخابات خمین است. چون اگر تقلب شده بود، برادر‌زاده رهبر مملکت وارد مجلس می‌شد. این دید امام است و باید از ایشان یاد بگیریم و همه را در مقابل قانون مساوی بدانیم.»

 

بشارتی در بخش دیگری از برنامه در مورد اینکه بزرگان انقلاب چقدر از امام در ماجرای مساوی بودن افراد در مقابل قانون الگو گرفته‌اند، گفت: «می‌توانم قسم بخورم که در مورد آقا همین طور بوده. بدون اغراق می‌گویم که من در مقام معظم رهبری اسلام را دیدم. ایشان هم همه را در برابر قانون یکسان می‌دانند. سال ۷۶ که انتخابات داشتیم در آخرین سمینار استاندار‌ها خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. من در گزارشی که خدمت ایشان دادم عنوان کردم که آخرت خودم را به دنیای هیچ کس نخواهم فروخت و هر کس که نامش از صندوق‌ها بیرون بیاید، نامش را اعلام خواهم کرد. آقا فرمودند ما هم از آقای بشارتی همچین توقعی داریم.»

 

وی افزود: «رهبری فرمودند پایبندی برای شما مهم است و می‌ماند. هنوز که هنوز است ۲ خرداد ماندگار است و هر وقت کسی می‌خواهد بی‌طرفی نظام را مطرح کند، به ۲ خرداد اشاره می‌نماید. ما افتخار می‌کنیم که چپ نیستیم. با یک وزیر کشور راست، همه انتظار داشتند که نام آقای ناطق به عنوان رئیس‌جمهور اعلام شود و به طور طبیعی همه منتظر بودند آقای ناطق رای بیاورند اما من نام کسی را اعلام کردم که از صندوق‌ها خارج شد.»

 

 

نحوه آشنایی با هاشمی رفسنجانی

 

بشارتی در ادامه برنامه «شناسنامه» راجع به چگونگی آشنایی خود با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم اظهار داشت: «آیت‌الله هاشمی را از طریق کتاب «سرگذشت فلسطین» می‌شناسیم. ایشان این کتاب را ترجمه کرده بودند که کتاب بسیار خوب و روشنگرایانه‌ای بود. بعد‌ها یک آقایی به نام تراب حق‌شناس که از اعضای مرکزی منافقین بود، به جهرم آمد و راجع به آیت‌الله هاشمی صحبت‌های جالبی گفت و ما را با ایشان آشنا کرد. بعد از ورود به مجلس ایشان رئیس مجلس بودند و من هم عضو هیات رئیسه بودم و در کنار هم یکدیگر را شناختیم.»

 

وی در مورد پیشنهاد وزارت کشور از سوی هاشمی هم اظهار داشت: «آقای عبدالله نوری عضو هیات دولت، دولت اول هاشمی بود. بنابراین شرایطی به وجود آمده بود که مجلس به آقای هاشمی پیغام داد که ما به آقای نوری رای اعتماد نخواهیم داد.‌شناختی که آقای هاشمی از من در مجلس و در زندان داشتند باعث شد که ایشان پیشنهاد وزارت کشور را به من ارائه کنند.»

 

 

برابری چپ و راست در استانداری‌ها

 

وی افزود: «من نخستین استانداری بودم که ۲۸ استاندار داشتم که ۱۴ نفر از آن‌ها راست بودند و ۱۴ نفر چپ. اسمش هم این بود که ما راستیم! جالب است که چند نفر از همین استاندار‌ها در دولت آقای خاتمی وزیر شدند.»

 

بشارتی در پاسخ به این سوال رنجبران که پرسید آیا قبول دارید پیروزی آقای خاتمی در انتخابات سال ۷۶ ناشی از فضای بسته آن روز‌ها بوده، اظهار داشت: «ما از اول انقلاب چنین فضایی (فضای بسته) را داشتیم. چه کسی می‌توانست به آقای موسوی نگاه چپ داشته باشد یا چه کسی می‌توانست علیه دولت آقای رجایی حرف بزند. آقای هاشمی هم وارث چنین وضعیتی بود. فکر می‌کنم بی‌انصافی است که انسان بگوید در دوره آقای هاشمی زبان‌ها و روزنامه‌ها بسته شد و در دوره بعد باز شد. آیا آزادی که در دوره آقای خاتمی وجود داشت قابل قبول بود؟ اینکه مجلس تحصن کند کار درستی است؟ مثلاً این درست است که آقای محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب مشارکت، منشور سازمان ملل را قانون اساسی بنامد؟ یا این خوب است که آقای راد بیاید و امام زمان (عج) را زیر سوال ببرد؟ آیا توهم خواندن وحی آزادی است؟ به نظر من آزادی در چهارچوب قانون قابل قبول است.»

 

 

مهاجرانی آس و پاسی بود که مرتب چک می‌کشید

 

وی در بخش دیگری از برنامه در پاسخ به این سوال که آیا چنین آینده‌ای را برای آقای مهاجرانی پیش‌بینی می‌کردید، گفت: «نه به این تندی، ولی چرا! ایشان خیلی حسود و افراطی بود. ایشان خیلی پرادعا و کم ادعا بودند. آقای مهاجرانی نویسنده خوبی بود و مقدارکی هم ادبیات می‌دانست اما مثل کسی بود که آس و پاس بود و مدام چک می‌کشید و ولخرجی می‌کرد.»

 

بشارتی افزود: «یک روز ایشان، مرحوم نوربخش، آقای حسین مرعشی و کرباسچی از من به عنوان وزیر کشور درخواست ملاقات کردند. در این جلسه به من گفتند مقام معظم رهبری به شرکت میلیونی در انتخابات اشاره داشته‌اند و ما هم در همین جهت تصمیم داریم یک حزب جدید تشکیل دهیم. من هم گفتم شما اساسنامه و مرامنامه را بنویسید، ما هم خارج از نوبت درخواست شما را بررسی می‌کنیم و نتیجه را اعلام می‌نماییم. گفتند فرصتمان کم است و نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم و من در پاسخ گفتم این مشکل شماست و ما نمی‌توانیم خارج از چارچوب‌های قانونی کاری انجام دهیم.»

 

وزیر کشور دولت هاشمی ادامه داد: «این افراد به دیدار آیت‌الله هاشمی رفتند. آقای هاشمی مرحوم دکتر حبیبی را برای حل این مشکل حَکَم قرار دادند. در یک جلسه سه ساعته صحبت‌هایمان را بیان کردیم. در ‌‌نهایت آقای حبیبی گفتند آقای وزیر کشور حق با شماست. راه حلی در ذهن شما هست؟ من در پاسخ گفتم شما حقوقدان هستید و می‌دانید که در قانون احزاب این‌طور آمده که قبل از هر تبلیغ و اندیشه باید مرامنامه و اساسنامه نوشته شود.»

 

 

ایستادگی هاشمی در برابر کارگزارانی‌ها

 

وی افزود: «موضوع به هیات دولت کشیده شد دوستان فشار آوردند که من را تحت تاثیر قرار دهند تا با تشکیل این حزب موافقت کنم. قبل از جلسه که بوی چنین فضایی به مشامم رسیده بود، به آقای ولایتی و آقای میرسلیم گفتم که چنین برنامه‌ای است، از من حمایت کنید اما فضا آن چنان مسموم شد که آن‌ها هم نتوانستند از من حمایت کنند اما من به کمک خدا، یک تنه ایستادم. جلسه تمام شد. در جلسه بعد همین آقای هاشمی که به چنین و چنان متهمشان می‌کنند، گفتند در جلسه گذشته مطالبی بیان شد و روی وزیر کشور فشارهایی صورت گرفت. من ایشان را می‌شناسم. ایشان از رهبران انقلاب و... هستند. هیچ کس حق ندارد به ایشان متعرض شوند. اگر راهی برای فعالیت آقایان پیدا شد، آن راه را طی کنند، وگرنه حق با آقای بشارتی است.»

 

بشارتی ادامه داد: «این عملکرد‌‌ همان آقای هاشمی است که متهم به طرفداری از کارگزاران می‌شود. همین پاسداری از ارزش‌ها بود که آقای هاشمی در انتخابات تا آن اندازه از کار ما دفاع و حمایت کردند و یک بار هم از من سوال نکردند که انتخابات چطور پیش می‌رود.»

 

بشارتی افزود: «یک روز صبح ایشان به ستاد انتخابات رفتند که من در این بازدید حضور نداشتم. با ایشان تماس گرفتم و گفتم می‌گفتید تا من هم در خدمتتان باشم. ایشان گفتند به نفع شما شد که حضور نداشتید. به من گفته بودند در انتخابات قرار است تقلب شود. به همین دلیل بدون اطلاع قبلی به ستاد انتخابات رفتیم و همه جا را مشاهده کردیم و دیدیم همچین مساله‌ای صحت ندارد و افرادی که چنین صحبت‌هایی را مطرح می‌کردند خجالت کشیدند.»

 

 

داستان به استانداری رسیدن احمدی‌نژاد

 

وزیر کشور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد چگونگی انتخاب دکتر احمدی‌نژاد به عنوان استاندار اردبیل هم اظهار داشت: «آقای مهندس تابش هم استاندار خوزستان بود که ایشان را به عنوان معاون سیاسی وزارت کشور منصوب کردم. آقای احمدی‌نژاد دانشجوی علم و صنعت بود و آقای تابش هم در همین دانشگاه تحصیل می‌کردند. آقای تابش پیشنهاد کردند برای آقای ثمره هاشمی و آقای احمدی‌نژاد پست‌هایی در نظر بگیریم. در ‌‌نهایت آقای احمدی‌نژاد را به عنوان استاندار اردبیل معرفی کردیم. ما از کار و عملکرد ایشان راضی بودیم و حتی یک بار هم به عنوان استاندار نمونه معرفی شدند.»

 

وی در مورد رابطه هاشمی و احمدی‌نژاد هم اظهار داشت: «ایشان استاندار آقای هاشمی بودند و آقای هاشمی با حضور ایشان در اردبیل موافق بودند. آقای احمدی‌نژاد برای نخستین بار آب گرم‌های سرعین را سر و سامان دادند و استخر و حمام‌های بهداشتی در آن منطقه ساختند و در مدتی کوتاه این کار را انجام دادند. ایشان در دوره استانداری درخشیدند اما من باور نمی‌کردم که یک روز شهردار و رئیس‌جمهور شوند.»

 

بشارتی در بخش دیگری از مصاحبه خود با محمدحسین رنجبران راجع به مطرح شدن طرح ریاست جمهوری مادام‌العمر هاشمی گفت: «این موضوع دروغ محض است. یکی از روزنامه‌های پر تیراژ نوشته بود که حسین مرعشی گفته خوب است قانون اساسی را تغییر دهیم تا آقای هاشمی مادام‌العمر رئیس‌جمهور ایران باشد. آقای هاشمی هم بعد از خواندن این مطلب تکذیبیه صادر کردند و گفتند مملکت پر از نیروهای متخصص است و این صحبت‌ها درست نیست.»

 

 

قانون اساسی سوت انتخابات را به دست شورای نگهبان داده است

 

مشاور سیاسی هاشمی در مورد ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ هم گفت: «وقتی این ادعا را شنیدم، خیلی غصه خوردم. در محافل مختلف هم قسم جلاله خوردم که چنین ادعایی دروغ است. در مصاحبه‌ای که داشتم هم گفتم؛ مثلاً در استادیوم آزادی ۱۰۰ هزار تماشاچی برای تماشای بازی پرسپولیس و استقلال حضور پیدا کرده که هر کدام از این افراد دوست دارند تیم مطبوعشان برنده بازی باشد. کدام یک از تماشاگران هستند که اگر تیمشان گل خورد، این گل را بپذیرند؟ اما قانون سوت را به دست داور داده.»

 

وی ادامه داد: «قانون اساسی سوت انتخابات را به دست شورای نگهبان داده است. در این شرایط یک نفر می‌آید و در حالی که هنوز حوزه‌های رای‌گیری باز است، مصاحبه می‌کند و می‌گوید ما انتخابات را بردیم. خب این یک عمل مجرمانه است.»

 

بشارتی افزود: «ساحت انقلاب پاک‌تر از آن است که کسی تحت عنوان متقلب وزیر کشور شود. از طرفی بهترین دلیل برای عدم تقلب در انتخابات‌های ایران، انتخابات‌هایی است که از سال ۷۲ تا ۷۶ برگزار شد. در آن زمان ما بهترین رابطه را با آقای ناطق نوری داشتیم اما در ‌‌نهایت آقای خاتمی رای آورد. در دوره‌ای که آقای موسوی لاری وزیر کشور بود هم آقای احمدی‌نژاد از صندوق خارج شد. این نشان می‌دهد وزارت کشور مستقل عمل می‌کند.»

 

 

نقاط ضعف و قوت احمدی‌نژاد

 

وزیر کشور دولت سازندگی در واکنش به این درخواست رنجبران که از او خواست یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت از دولت آقای هاشمی بیان کند، گفت: «آقای هاشمی وارث جنگ بود. کشور هشت سال جنگ ویرانگر را پشت سر گذاشته بود. هم خزانه خالی بود و هم ویرانی عظیم! آقای هاشمی توانستند زیربنا‌ها را ببندند. این جنبه مثبت دولت ایشان بود. نقطه ضعف ایشان هم استفاده از عناصری در دولت بود که نه به مصلحت خودشان بود و نه به مصلحت نظام.»

 

وی در ادامه راجع به نقاط ضعف و قوت دولت احمدی‌نژاد هم اظهار داشت: «آقای احمدی‌نژاد دو- سه کار فوق‌العاده انجام داد. ایشان ویروس عمران و آبادی را در سراسر کشور منتشر کرد. از طرفی ایشان سفرهای استانی را آغاز کردند و از نزدیک با مردم صحبت کردند و به شهرستان‌های مختلف سفر کردند. سومین نکته مثبت ایشان این بود که از حال خودشان خارج نشدند و مردمی بود و مردمی ماند و روی شعار خود ماند. بزرگترین نقطه ضعف ایشان هم این بود که با زبان خودشان علیه شخصیت‌های مختلف حرف زدند که اصلاً به مصلحت نبود.»

 

بشارتی در بخش دیگری از برنامه گفت: «طبع مردم این است که تنوع‌طلب هستند. مردم هر دوره‌ای که عملکرد مثبت ببینند ادامه می‌دهند و اگر غیر از این باشد موضع دیگری می‌گیرند.»

 

 

روحانی دنیا را خوب می‌شناسد

 

مشاور سیاسی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ادامه راجع به اینکه دکتر روحانی در سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای با چه تهدید‌ها و فرصت‌هایی روبه‌رو است هم اظهار داشت: «آقای دکتر روحانی در سیاست خارجی و موضوع هسته‌ای سابقه زیادی دارند. از طرفی دنیا ایشان را به خوبی می‌شناسد. این شخص با توجه به مجموع شرایطی که وجود دارد، مشکلاتی که امروز در حوزه سیاست خارجی دامنگیر ماست را می‌شناسد و برایش راه حل هم دارد. فکر می‌کنم ایشان می‌تواند از عناصری در سیاست خارجی استفاده کند که مشی مقام معظم رهبری را در سیاست خارجی اجرایی کنند تا صف دشمنان ما نه تنها طولانی‌تر نشود بلکه کم شود و به تدریج بخشی از تحریم‌ها هم برطرف شود. امیدوارم ایشان بتواند گره‌های سیاست خارجی کشور را باز کنند.»

 

بشارتی در پایان برنامه هم گفت: «اول باید عمیقا به آقای روحانی تبریک بگوییم و از خدا بخواهیم ایشان را در این مسوولیت بسیار سخت موفق کند. هر کس در هر جایی که هست باید تجربیات خود را در اختیار ایشان قرار دهد تا آقای روحانی بتواند در این مسوولیت موفق عمل نماید. اصل موضوع این است که مردم خیلی خوشحالند و ما هم باید از خوشحالی مردم شاید باشیم و امید داشته باشیم که ایشان به یاری خدا موفق باشند. شرط لازم برای موفقیت ایشان، تعامل، ارتباط، همراهی و پیروی از مقام معظم رهبری است.»

کلید واژه ها: بشارتی مجتبی طالقانی


نظر شما :