واژه‌سازی از دوره رضاشاه تا امروز/ تحلیل داریوش آشوری از سه فرهنگستان زبان

۱۴ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۵:۴۹ کد : ۴۰۰۶ از دیگر رسانه‌ها
فاطمه شیرزادی: زبان فارسی مانند بسیاری از دیگر زبان‌های زنده، علاوه بر واژه‌هایی که در طول تاریخ و برحسب نیاز از سایر زبان‌ها قرض گرفته و می‌گیرد، پر شده از لغت‌ها و اصطلاح‌های بیگانه‌ای که به نوعی به آن تحمیل شده است.

 

تلاش‌های ایرانیان برای یافتن و یا ساختن معادل فارسی برای واژه‌های بیگانه سابقه‌ای دراز دارد؛ نخستین گام‌های این راه را ابن‌سینا، ناصرخسرو، غزالی و افضل‌الدین کاشانی برداشته‌اند. کوشش‌های فردی دانشمندان، مترجمان، شاعران و نویسندگان برای واژه‌سازی تا امروز ادامه یافته، اما در دوران معاصر، این کوشش‌ها شکلی نظام‌مند یافته‌اند و نهادی که ما امروز آن را فرهنگستان زبان و ادب فارسی می‌نامیم، عهده‌دار مسئولیت واژه‌سازی و واژه‌گزینی شده است.

 

اساسنامه فرهنگستان کنونی زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۶۸ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید، اما این نهاد تجربه دو فرهنگستان دیگر را در تاریخ معاصر ایران پس پشت دارد؛ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) و فرهنگستان زبان ایران (فرهنگستان دوم).

 

 

دستور رضاخانی: فورا مورد تلفظ قرار دهید!

 

از دوره قاجار که ارتباط ایران با کشورهای اروپایی گسترش یافت، همراه با دانش و تکنولوژی اروپایی، واژه‌ها و اصطلاحات بسیاری ابتدا از زبان فرانسه و سپس از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شد. انجمن‌های ادبی دوره قاجار و سپس افراد و گروه‌های متعدد پیشگامان ساخت معادل‌های برای واژه‌های فرنگی شدند.

 

رضاخان سردار سپه در روز ۱۶ دی‌ماه ۱۳۰۰ در ماده ۵ «حکم عمومی شماره یک» خود برای تشکیل ارتش جدید ایران می‌گوید: تبدیل اسامی و لغات ذیل را به موجب این حکم متحدالمآل به تمام دوائر قشونی امر می‌دهم و باید فورا مورد تلفظ و اطلاق قرار دهند:

 

اسم عمومی (برای نیروهای نظامی): قشون

 

اسم سرباز: نظامی

 

به جای دیویزیون: لشکر

 

به جای بریگاد: تیپ

 

به جای رژیمان: فوج

 

به جای باطالیون: گردان

 

به جای باطری: آتش‌بار

 

به جای اسکادران: بهادران

 

به جای مترالیوز: مسلسل

 

در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در وزارت جنگ انجمنی برای وضع اصطلاحات جدید تشکیل شد. این انجمن اصطلاحاتی در برابر اصطلاحات فرانسوی وضع کرد که هنوز هم در زبان فارسی به کار برده می‌شوند، از جمله:

 

هواپیما: avion

 

فرودگاه: aéroport

 

خلبان: pilote

 

در سال ۱۳۱۱ در دارالمعلمین عالی (دانشگاه تربیت معلم) «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» تأسیس شد. این انجمن تا سال ۱۳۱۹ فعال بود. از ساخته‌های این انجمن به جای واژه‌های فرانسوی است:

 

گرماسنج: calorimètre

 

بی در رو: adaiabatique

 

گرانش: gravitation

 

همچنین پیش از تأسیس فرهنگستان ایران‌ (فرهنگستان اول‌)، وزارت معارف درصدد برآمد انجمن‌هایی متشکل از کار‌شناسان و ارباب فن برپا کند که آکادمی طبی نخستین گام در این راه بود. جلسه‌های آن آکادمی با شرکت چند نفر از پزشکان معروف و دانشمند برگزار می‌شد. معادل فارسی «فرهنگستان‌» در برابر واژه بیگانه «آکادمی‌« در این زمان انتخاب شد و سرانجام در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴ دولت فرهنگستان ایران را تأسیس کرد.

 

از وظایف عمده این فرهنگستان وضع اصطلاحات جدید بود. این نهاد که به فرهنگستان اول معروف شده، تا سال ۱۳۲۰ فعال بود، پس از آن از فعالیت آن کاسته شد و سرانجام در سال ۱۳۳۳ رسما تعطیل شد. حاصل کار این فرهنگستان به تصویب رساندن ۲۰۰۰ واژه تا حدود سال ۱۳۲۰ بوده است. فرهنگستان اول در سال ۱۳۱۹ در کتابی واژه‌های تازه‌ای را که تا پایان سال ۱۳۱۹ در فرهنگستان ایران پذیرفته شده بود، منتشر کرد. از جمله آن واژه‌ها که به جای واژه‌های فرانسوی ساخته شده‌اند:

 

آمپرسنج: ampermètre

 

پالایش: filteration

 

پرتو‌شناسی: radiologie

 

به جای ترکیبات عربی:

 

رفت و آمد: ایاب و ذهاب

 

امسال: هذه السنة

 

خرید و فروش: بیع و شری

 

 

فرهنگستان اول؛ مورد تمسخر

 

داریوش آشوری درباره این فرهنگستان می‌نویسد: «فرهنگستان یکم، به رغم عمر کوتاهش، که پایان آن کم و بیش با پایان پادشاهی رضاشاه همزمان بود، از نظر دگرگون کردن فضای زبانی و شکستن فضای محافظه‌کارانه‌ای که عادت‌ها و گرایش‌های دیرینه ادیبانه پاسدار آن بودند، نقش بزرگی بازی کرد. فرهنگستان با ساختن واژه‌های ترکیبی برای نام‌گذاری وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اداری و مقداری ترم‌های علمی و فنی، بر اساس دستگاه ترکیب‌ساز زبان فارسی، این دستگاه را که در حوزه نثرنویسی قرن‌ها از کار افتاده و فراموش شده بود، دوباره به کار انداخت. جایگزینی واژه‌هایی مانند بهداری به جای صحیه، دادگستری به جای عدلیه، شهربانی به جای نظمیه، زیست‌شناسی به جای علم‌الحیات، و فشارسنج به جای میزان‌الضغطه، نمونه‌هایی ا‌ست که امروزه به‌راحتی می‌توان نقش آن‌ها را در دگرگونی فضای زبانی درک کرد، زیرا پیش از آن رسم و عادت بر این بود که تمامی این‌گونه نام‌ها از مایه عربی‌تبار ساخته یا با ساختار واژگانی عربی جعل شوند.

 

این واژه‌های جانشین که با فرمان شاهانه در نگارش‌های رسمی به کار می‌رفتند و یا راه خود را به کتاب‌های درسی باز می‌کردند، دریچه تازه‌ای رو به فضای تنگ و خفقان گرفته نثر فارسی گشود و هوای تازه‌ای وارد آن کرد. با این کار نمایان فرهنگستان بود که واژه‌سازی بر بنیادمایه واژگانی و ساختار دستوری فارسی توانست راه خود را باز کند و به دست نویسندگان و مترجمان نسل‌های پسین گسترش یابد. این نکته را هم باید افزود که فرهنگستان یکم، نسبت به فرهنگستان دوم، از سیاست میانه‌رو پاکسازی زبانی پیروی می‌کرد...

 

با برکناری رضاشاه از پادشاهی بر اثر اشغال ایران، سیاست‌های دیکتاتورانه او، از جمله سیاست‌های زبانی‌اش، زیر تازیانه انتقاد رفت و ادبای محافظه‌کار، که جانی تازه یافته بودند، کوشیدند تمامی کوشش‌ها برای پاکسازی زبان را، از جمله با مسخره کردن آن، خنثی کنند.»

 

 

فرهنگستان دوم؛ مخالفت با واژه‌ها یا مخالفت با رژیم؟

 

پنجم مرداد سال ۱۳۴۷ فرهنگستان زبان ایران‌ (فرهنگستان دوم‌) تأسیس شد. در این دوره، فرهنگستان در پی تشکیل جلسه‌های شورای خود در سال ۱۳۴۹، چهار پژوهشکده واژه‌گزینی، گردآوری واژه‌های فارسی، زبان‌های باستانی و میانه و دستور را، به همت وزیر فرهنگ و هنر و ۱۰ نفر از اعضای پیوسته ایجاد کرد که تا سال ۱۳۵۷ دایر بود. وسیع‌ترین فعالیت این فرهنگستان در زمینه واژه‌گزینی بود و تا سال ۱۳۵۱، گروه‌های واژه‌گزینی مجموعا ۶۶۵۰ واژه فارسی در برابر واژه‌های بیگانه پیشنهاد کردند. واژه‌های رایانه، گردهمایی، همایش و رسانه‌های گروهی از ساخته‌های فرهنگستان زبان ایران است.

 

آشوری در تحلیل فعالیت این فرهنگستان می‌نویسد: «فرهنگستان دوم در اوج دیکتاتوری محمدرضا شاه، در پایان دهه ۴۰ برپا شد. ریاست این فرهنگستان به عهده صادق کیا، استاد زبان پهلوی در دانشگاه و از شاگردان مکتب ذبیح بهروز بود. این مکتب دارای گرایش ناسیونالیستی تندرو یا به عبارت دیگر، ایران‌پرستانه بود. در نتیجه، سخت ضد عرب و عربی و هوادار فارسی سره بود. فرهنگستان دوم بر این بنیاد ایدئولوژیک سیاست پیرایشگری زبانی خود را دنبال می‌کرد. این فرهنگستان از نظر سازمانی از فرهنگستان یکم گسترده‌تر بود و چندین گروه در آن برای رشته‌هایی از علوم طبیعی و علوم اجتماعی و جز آن‌ها واژه‌گزینی و واژه‌سازی می‌کردند. البته دستور ریاست و شورای فرهنگستان این بود که همه واژه‌های برساخته می‌بایست از مایه فارسی یا در کل ایرانی‌تبار باشد.

 

اما برخلاف فرهنگستان یکم، فضای کلی سیاسی و اجتماعی پشتیبان فرهنگستان دوم نبود و نگرش کمابیش مثبت همگانی، به ویژه روشنفکران، به برنامه‌های بازسازی ایران در دوران رضاشاه، در دوران محمدرضا شاه به نگرشی ناباورانه و مسخره‌انگارانه جای سپرده بود. خاطره کودتای ۲۸ مرداد در ذهن مردم، به ویژه روشنفکران، سبب آن بود که هیچ کس نمایش ایدئولوژیک ناسیونالیستی رژیم را باور نکند. از سوی دیگر، در این دوران گرایش‌های ایدئولوژیک تندرو چپ و دینی جای فضای ناسیونالیستی میان دو جنگ جهانی را گرفته بود. افزون بر این‌ها، محمدرضا شاه، با ضعف‌ها و دودلی همیشگی‌اش، برخلاف پدرش با قدرت از فرهنگستان پشتیبانی نمی‌کرد. در دوران او ادبای محافظه‌کار با واژه‌های نوساخته و سره فرهنگستانی سخت مخالفت می‌کردند و بر سر برخی از آن‌ها که به فضای همگانی می‌آمد، مانند رسانه برای medium، جنجال به پا می‌کردند. در طیف گسترده مخالفان رژیم نیز مخالفت با فرهنگستان جنبه‌ای از مخالفت کلی با رژیم شمرده می‌شد.

 

با این همه، برخی از فرآورده‌های واژگانی آن – مانند رسانه و نیز همه‌پرسی، برای رفراندوم - با به کار رفتنشان در رسانه‌های همگانی رواج یافتند (از جمله، همه‌پرسی به قانون اساسی جمهوری اسلامی هم راه یافت.) یکی از کارهای جسورانه فرهنگستان دوم کوشا کردن برخی پیشوندهای ناکوشا و فراموش شده فارسی مانند ترا- و پیرا- بود. این پیشوند‌ها در ترکیب‌های ترابری (برابر با transportation) و پیراپزشکی (برابر با paramedical) به کار رفت.»

 

 

فرهنگستانی که عربی‌مآب نشد

 

شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی را طی دو جلسه در روزهای ۶۸.۱۰.۲۶ و ۶۸.۱۱.۲۴ به تصویب رساند. نخستین جلسه شورای فرهنگستان هم در تاریخ ۶۹.۶.۲۶ به دعوت وزارت فرهنگ و آموزش عالی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری امروز) در محل نهاد ریاست جمهوری برگزار شد.

 

طبق اساسنامه فرهنگستان واژه‌سازی و واژه‌گزینی از اصلی‌ترین وظایف این نهاد است. از ساخته‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی این موارد است:

 

اسکی (روی برف): برف‌سری

 

اسکی (روی آب): آب‌سری

 

پاتیناژ: یخ‌سری

 

اسکیت: چرخ‌سری

 

کفش اسکی روی برف: برف‌سرک

 

پیست اسکی: برف‌سره

 

اسکی‌باز: برف‌سر

 

داریوش آشوری معتقد است فرهنگستان سوم یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی کنونی نگره‌ای به نسبت علمی‌تر در پیش گرفته، و مهم‌ترین ضعف آن را بیگانه‌هراسی می‌داند: «گمان می‌رفت که این فرهنگستان با تکیه به دیدگاه‌های محافظه‌کارانه در مورد زبان فارسی، سیاستی در جهت عربی‌مآب‌تر کردن آن در پیش بگیرد. اما در عمل نگره‌ای به نسبت علمی‌تر در پیش گرفته است. گروه‌های واژه‌گزینی این فرهنگستان، در قیاس با فرهنگستان دوم، در طرح‌ریزی روش‌ها و برنامه‌های خود از آزادی بیشتری برخوردارند. فرهنگستان سوم، به طبع، نمی‌تواند سیاست پاکسازی زبانی دو فرهنگستان دوران پهلوی را دنبال کند. اما میراث‌بر بخش بزرگی از دستاوردهای جسورانه آن‌ها نیز شده است. زیرا آن دستاورد‌ها، نخست بر اثر کاربرد اجباری با زور دولت، و سپس جا افتادن در دستگاه عادت‌های زبانی، و نیز سازگار‌تر شدن زبان فارسی با کارکرد‌ها و ضرورت‌های زبانی در جهان مدرن، زمان درازی‌ است که در بدنه ساختار و واژگان فارسی جذب شده‌اند.

 

فرآورده‌های واژگانی فرهنگستان سوم، که خودمانی‌تر و «مردمی»‌تر است و واژگان عربی‌تبار را یک‌سره نفی نمی‌کند، در ساز و کار عادت‌های زبانی کنونی ایرانیان آسان‌تر جذب‌پذیر است. البته این فرهنگستان هم که همیشه به دنبال «خودی» کردن واژه‌های «بیگانه» است، هنوز با یک دید فراگیر علمی نسبت به مساله رابطه زبان ما و زبان‌های مدرن فاصله‌ای دراز دارد.

 

بزرگترین ضعف سیاست فرهنگستان نیز همانا بیگانه‌هراسی آن است که سبب ایستادگی آن در برابر جذب واژه‌های بیگانه می‌شود که اصل اروپایی دارند. از این‌رو، کوشش برای یافتن واژه‌های «خودی» برای واژه‌های پذیرفته شده‌ای مانند هلی‌کوپتر، مانور، پیتزا و رستوران همچنان جریان دارد. اما به رغم این نگره کلی، بنا به ضرورت، هر جا که از یافتن واژه فارسی – عربی برای ترمی از زبان انگلیسی یا فرانسه ناتوان باشند، واژه بیگانه را می‌پذیرند.

 

نگاهی به واژه‌های تصویب شده در شورای این فرهنگستان – که بر روی سایت اینترنتی‌اش به آن دست می‌توان یافت – نشان از کوشندگی نسبی آن در زمینه‌های گوناگون دارد. یک نکته بسیار مهم آن است که فرهنگستان سوم، بی‌آنکه در سیاست رسمی خود اعلام کرده باشد، بنا به ضرورت زمانه و پیشرفت نسبی زبان علمی در فارسی و نیازهای چاره‌ناپذیر آن، دنباله کارهای فرهنگستان دوم و روش «دایرة‌المعارف فارسی» را گرفته و به بسیاری از واژه‌های ساخته و پرداخته آن دو در فهرست واژه‌های تصویب کرده خود رسمیت بخشیده است. اگرچه این فهرست نشان نمی‌دهد که کدام واژه‌های نوساخته را از پرونده‌های فرهنگستان دوم گرفته‌اند، ولی به نظر می‌رسد که بخش چشمگیری از آن‌ها می‌باید از‌‌ همان منبع باشد.»

 

پی‌نوشت: در این نوشتار از کتاب‌های «زبان باز» (پژوهشی درباره زبان و مدرنیت) نوشته داریوش آشوری و «تاریخ مختصر زبان فارسی» اثر محسن ابوالقاسمی و همچنین از سایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی استفاده شده است.

 

 

منبع: خبرگزاری ایسنا

کلید واژه ها: داریوش آشوری فرهنگستان زبان


نظر شما :