نیکسون و ایران/ به بهانه سالروز درگذشت رییس جمهور اسبق آمریکا

۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۰:۳۴ کد : ۶۸۸ از دیگر رسانه‌ها
محمود فاضلی: ریچارد نیکسون به‌عنوان سی و هفتمین رییس‌جمهوری آمریکا که در نزد ایرانیان با سفر جنجالی‌اش در نهم خرداد ۱۳۳۳ به ایران و در پی اعتراضات وسیع دانشجویی که منجر به کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران همراه بود، نامی آشنا در تاریخ معاصر ایران است. وی در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ معاون ژنرال آیزنهاور رییس‌جمهوری وقت آمریکا بود. نیکسون پس از سرنگونی دولت دکتر مصدق از تهران دیدن کرد و از‌‌ همان زمان بین وی و شاه، دوستی نزدیکی برقرار شد. وی از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ معاون رییس‌جمهوری آمریکا و از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ رییس‌جمهوری این کشور بود. نیکسون در ۲۲ آوریل سال ۱۹۹۴ و در ۸۱ سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشت.

 

رابطه ایران و آمریکا از اواسط سال ۱۳۲۰ به دلیل ارزیابی جدید از وضعیت مالی و موقعیت استراتژیک ایران دگرگون شد و دولت آمریکا تصمیم گرفت نفوذ خود در ایران را افزایش داده و برای تقویت موقعیت خود روش‌های مختلفی را به کار گیرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مهم‌ترین اقدامات این کشور بود. در ایران نقش آمریکا در مقابله با نهضت ملی، ‌تاثیرات بسیار منفی برجای گذاشت. جنگ آمریکا و ویتنام، اذهان عمومی را نگران‌تر کرد. با روی کار آمدن دولت جمهوری‌خواه نیکسون دیپلماسی آمریکا بر دکترین تازه‏ای موسوم به «دکترین نیکسون» بنا گردید. این نظریه معلول شرایط پیچیده سال‌های اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی بود که اثرات دامنه‌داری در آسیا و خلیج‌فارس داشت. ایران که در سال‌های دهه ۱۹۶۰ فقط یک حلقه زنجیر دفاعی آمریکا در برابر بلوک کمونیست به‌شمار می‌رفت اما در سال‌های دهه ۷۰ به‌صورت متحد اصلی آمریکا درآمد. قدرت‌نمایی شاه کمک زیادی به دکترین نیکسون کرد. بلند پروازی‌های منطقه‌ای شاه کاملا با نظریات رییس‌جمهوری آمریکا مطابقت داشت.

 

مهم‌ترین مبانی فکری و اصولی این دکترین بر موارد ذیل استوار بود:

 ۱. رعایت تمامی تعهدات کشورهای هم‌پیمان از سوی آمریکا. بر این اساس، آمریکا به تمامی قرارداد‌ها و پیمان‌های نظامی و اقتصادی پیشین با دولت‌های متحد پایبند بود.

 ۲. تامین پوشش اتمی برای متحدان یا کشوری که موجودیتش به منافع حیاتی و امنیت آمریکا بستگی دارد.

 ۳. کمک نظامی بر پایه تعهدات قبلی برای رویارویی با هرگونه تجاوز، به شرط آنکه کشورهای مورد تجاوز، مسوولیت اصلی دفاع را بپذیرند.

 

خاندان پهلوی (پدر و پسر) که هر دو با کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ بر سر کار آمدند، موجودیت خود را مدیون کودتاهای نظامی می‌دانند. از دیدگاه شاه، ارتش ایران فاقد صلاحیت، قدرت و توان لازم برای دفاع از سلطنت پهلوی است. وی نگران بود مبادا به سرنوشت پدرش دچار شود و تلاش کرد با اتکا به ارتش، موقعیت خود را تثبیت کند. نقشی که این کشور در بازگشت مجدد وی به قدرت ایفا کرده بود، شاه را متوجه این نکته کرد که نظام امپریالیستی آمریکا توان و اراده لازم برای حمایت از او را دارد. بنابراین او برای خرید سلاح‌های مدرن و تجهیز ارتش، بیشتر متوجه این کشور گردید. شاه شخصا در بحث‌هایی که درباره اولویت‌های بنیادی کشور صورت می‌گرفت، تقویت بنیه دفاعی کشور بر توسعه اقتصادی را مقدم می‌دانست. چنین دیدگاهی پس از روی کار آمدن نیکسون در آمریکا بار دیگر تقویت شد. زمانی که نیکسون رییس‌جمهوری آمریکا شد، شاه به متحد اصلی آمریکا تیدیل شد و آمریکا حفظ امنیت خلیج‌فارس را در درجه اول به ایران سپرد. بعد از سفری که نیکسون به ایران داشت، وی اجازه خرید هرگونه و هر مقدار سلاح غیرهسته‌ای را به ایران داد.

 

شاه شخصا به امور دفاعی و خرید سلاح‌های جدید بسیار علاقه‌مند بود. او برای این کار مجبور بود اطلاعات خود را در زمینه پیشرفت‌های نظامی به روز نماید و گفته می‌شود به یکی از خوانندگان حریص نشریات مربوط به اسلحه در جهان تبدیل شده بود. یک مقام وزارت دفاع آمریکا مدعی است: «اطلاعات شاه در مورد سلاح‌ها و تجهیزات جنگی از همه کسانی که برای مذاکره درباره این مسایل یا فروش اسلحه به او مراجعه می‌کردند، بیشتر بود.» شعار شاه در خرید اسلحه، خرید "بهترین نوع تسلیحات در بیشترین مقدار و در اسرع وقت" و توجه کامل "کیفیت، کمیت و سرعت" بود. شاه علاقه زیادی به گردآوری کلکسیونی از انواع جنگ افزار داشت، در مصاحبه با روزنامه اشپیگل در سال ۱۳۵۳ بر بزرگ‌ترین خریدار اسلحه از آمریکا، اختصاص دادن چهار میلیارد دلار به خرید تجهیزات، خرید ۸۰ فروند اف-۱۴ و سفارش ۵۰۰ فروند هلیکوپتر تاکید داشت. شاه در ۱۴ فروردین‌‌ همان سال ادعا کرده بود تا ۱۰ سال دیگر، قدرت نظامی ایران هم‌طراز قدرت نظامی انگلستان خواهد شد. پس از سفر نیکسون و کسینجر به ایران در خرداد ۱۳۵۱، طرفین ضمن یک توافق محرمانه که در تاریخ روابط آمریکا با کشورهای جهان سوم بی‌سابقه بود، به شاه وعده دادند که هر نوع سلاح غیراتمی آمریکایی را که مایل باشد، می‌تواند خریداری کند که می‌توان به هواپیماهای پیشرفته اف- ۱۴، هواپیماهای شناسایی آواکس، دو نوع موشک مدرن، سیستم ردیابی و ناوشکن اشاره کرد.

 

پس از چند سال ایران بهترین مشتری آمریکا شد. سفر این دو به ایران در واقع نوعی چک سفید آمریکا و نتایج دکترین نیکسون به شمار می‌رفت. پس از بازگشت رییس‌جمهوری آمریکا به کشورش پاره‌ای از مخالفت‌ها برای فروش تجهیزات به ایران لغو گردید و تاکید شد در آینده تقاضای‌های ایران نباید مورد بررسی مجدد قرار گیرد. تصمیمات نیکسون در جریان این سفر موجب شد سفارش‌های نظامی ایران در سنا و وزارت دفاع آمریکا از بررسی معاف شود.

 

افزایش بهای نفت که به پیشنهاد ایران صورت گرفت، باعث شد خرید کشورهای صاحب نفت و به ویژه ایران به عنوان شریک اصلی آمریکا در منطقه بالا‌تر رفته و این کشور بتواند توسعه نظامی خود را از نظر مالی تامین نماید و احتیاجی به کمک رسمی آمریکا نداشته باشد. این کشور با اجرای طرح فروش اسلحه به جای نفت سریع‌ترین، بی‌خطر‌ترین و باثبات‌ترین راه را برای بازگرداندن دلارهای آمریکایی پیدا کرد و توانست به اقتصاد تضعیف شده خود بعد از جنگ با ویتنام، جانی دوباره بخشد. افزایش قیمت نفت دست شاه را در اجرای برنامه‌های ماجراجویانه نظامی‌اش بازگذاشت. افزایش قدرت شاه در نتیجه حمایت‌های نیکسون به دست آمد و به تبع آن افزایش بهای نفت بیش از هر چیز، عطش باورنکردنی شاه را برای خرید اسلحه بیشتر کرد. به گفته آنتونی سمسون، خرید اسلحه و مهمات برای هرکشوری که با ثروتی ناگهانی روبه‌رو شود، سریع‌ترین راه پول خرج کردن است که برای رهبران کشور حیثیت و قدرت تازه‌ای به ارمغان می‌آورد. در سال ۱۳۵۳ و در عرض یک‌سال فروش تسلیحات آمریکایی به ایران از ۹.۳ میلیارد دلار به ۳.۸ میلیارد رسید. نیمی از این میزان یعنی نزدیک چهار میلیارد را فقط شاه خرید کرده بود. افزایش قیمت نفت بیشتر به نفع دولت آمریکا و به زیان مردم کشورهای صادر‌کننده نفت به ویژه ایران تمام شد.

 

 

 پیامد‌ها روابط نظامی ایران و آمریکا

 

 امنیت خلیج‌فارس به دلیل وجود منافع غنی نفتی برای غرب جنبه حیاتی داشت. ۶۶ درصد کل ذخایر نفت جهان در این منطقه بود. کشورهای حوزه خلیج‌فارس نیمی از مصارف نفت کشورهای غرب اروپا و ۸۰ درصد نیازهای ژاپن را تامین می‌کردند. بعد از اعلام خروج انگلیس از منطقه این مساله مطرح شد که کدام کشور توانایی و تمایل دارد به عنوان حافظ و ژاندارم خلیج‌فارس جانشین انگلستان شود؟ طبیعی است که در منطقه خاورمیانه تنها کشوری که شرایط ایفای چنین نقشی را داشت، ایران بود. تمایل ایران برای اجرای چنین نقشی را می‌توان به دلایلی همچون خروج انگلیس از خلیج‌فارس، افزایش یکباره بهای نفت، اجازه فروش هرگونه تسلیحات آمریکایی و عدم امکان حضور مستقیم نیروهای آمریکایی قوت بخشید. شاه در مصاحبه با یک روزنامه‌نگار سوییسی در این خصوص مدعی شد تصور می‌کنم که آمریکا دریافته است که نمی‌تواند ژاندارم بین‌المللی باشد، بلکه ثبات و امنیت دنیا باید به هرحال توسط کشورهایی که در منطقه قادرند این مسوولیت را بپذیرند، اعمال شود. شاه البته برای اینکه ترس کشورهای منطقه را از افزایش قدرت تهاجمی و سیاست‌های نظامی ایران از بین ببرد. اقداماتش را با عنوان ایجاد ثبات در منطقه توجیه نمود. به دلیل شرایط خاص منطقه نقش ارتش ایران برای اولین بار به حوزه‌های فراملی و منطقه‌ای کشیده شد. البته ایفای چنین نقشی از سوی ایران موقعیت خاص جغرافیایی ایران، اینکه ایران بیشترین ساحل را در خلیج‌فارس داشته، تسلط بر تنگه هرمز و دریای عمان، مجاورت و همسایگی ایران با شوروی بود.

 

نقش ژاندارمری ایران در منطقه البته موجب دخالت‌های مستقیم ایران در کشورهای منطقه از جمله در عمان، عراق و امیرنشین‌های خلیج‌فارس شد. ایران همچنین به کشور‌های ویتنام جنوبی، سومالی، اردن، مراکش و یمن شمالی اسلحه و مهمات فرستاد. هدف آمریکا در این مقطع حمایت از منافع آمریکا در منطقه بود. بعد از خروج انگلیسی‌ها از خلیج‌فارس شاه با کمک آمریکا فعالیت‌های نظامی و دیپلماتیک خود را در منطقه به نحوی سامان بخشید تا دشمنان و مخالفت‌های احتمالی را به حداقل رسانده و نقش برجسته‌ای در این منطقه به دست آورد. در راستای چنین تفکری ایران از حاکمیت بر بحرین به عنوان یک امر غیرعملی منصرف شد. شاه در یک معامله پیچیده با انگلیسی‌ها موافقت کرد که از ادعا‌هایش بر بحرین که تحت الحمایه انگلیس بود، صرف نظر کند این در حالی است موضع شاه در قبال بحرین در سال ۱۳۳۰ به کلی متفاوت بود. پذیرش استقلال بحرین با رضایت همسایگان عرب روبه‌رو بود. حمایت از رژیم اسراییل یکی از اهداف دکترین نیکسون بود. یکی از اهداف اصلی آمریکا در منطقه حفظ اسراییل از گزند حملات همسایگان از جمله مصر و عراق به‌عنوان دو کشور ناسیونالیست در جهان عرب بود. حمایت شاه از کردهای عراقی نیز در راستای این استراتژی بود. آمریکا از سمت دولت عراق که سیاست افراطی در برابر اسراییل اتخاذ کرده بود و یک قرارداد دوستی ۱۵ ساله بسته بود و به پایگاه نفوذ اصلی مسکو در خاورمیانه تبدیل شده بود، احساس نگرانی داشت. به دلیل تحریکات عوامل عراقی در مناطق جنوبی ایران از تضعیف حکومت عراقی استقبال می‌کرد. با توافق پنهان ایران و آمریکا، کمک به کردهای شمال عراق به ایران محول شد. هدف آمریکا از این اقدام عدم مسلح نمودن عراق از سوی شوروی و تهدید اسراییل، تحلیل بردن منابع مالی و نظامی عراق به‌وسیله ادامه سیاست نه جنگ و نه صلح و مجبور نمودن عراق به قطع دریافت سلاح از سوی شوروی بود. ایران همچنین در این دوره تاریخی در سرکوب شورشیان ظفار به کمک سلطان قابوس شتافت. از دید آمریکا هدف شورشیان ظفار در راستای علایق بلوک شرق و آرزوی دیرینه آن‌ها بر پیروزی ایدئولوژیک و سیاسی آن‌ها در منطقه بود. شکست شورشیان ظفار باعث شد که کشورهای منطقه از توسعه نفوذ و اقدامات ایران در منطقه احساس خطر کنند. حضور ایران در ظفار، هزینه سنگینی را در برداشت و آن را در مقابل گروه‌های سیاسی داخلی و خارجی قرار داد.

 

همکاری‌های تسلیحاتی ایران و آمریکا موجب افزایش حضور مستشاران آمریکایی در ایران شد. سیاست‌های نیکسون در ارسال تجهیزات مدرن به ایران موجب شد که این کشور متعهد شود که برای استفاده از این سلاح‌ها مستشارانی را برای آموزش، نگهداری و تعمیر این سلاح‌ها به ایران اعزام دارد. کشوری که فقر در آن بیداد می‌کرد، مجبور بود پذیرای تکنسین‌های نظامی از سوی آمریکا و هزینه‌های هنگفت آنان باشد. فرد هالیدی در این خصوص در کتاب خود می‌نویسد «هر فروند جت شکاری مافوق صوت به دو تا سه خلبان در آسمان و به یک‌صد نفر پرسنل زمینی که دست‌کم نصف آن‌ها تکنسین‌های فوق‌العاده ماهر هستند، نیاز دارد».

ارسال این تجهیزات به ایران موجب حضور دلالان بسیاری در ایران و آمریکا شد و همین امر موجب معاملات و سودهای کلان شد و پرداخت رشوه به عنوان یک ابزار برای تسهیل این معاملات، توجیه شد. در بین مقامات ایرانی که در خرید اسلحه ذی‌نفع بودند، مسابقه پایان‌ناپذیری برای دریافت حق کمیسیون آغاز شده بود که بزرگ‌ترین آن در جریان خرید هواپیماهای اف – ۱۴ از شرکت آمریکایی گرومن صورت گرفت. ماموران تحقیق سنای آمریکا بعد از بررسی اسناد و مدارک فاش کردند در جریان فروش هواپیماهای فوق حق حساب‌هایی به مقامات ایرانی پرداخت شده است. روابط نظامی و تسلیحاتی ایران و آمریکا در دوره نیکسون به‌جز اعمال حاکمیت رژیم شاه در منطقه موجب شد خسارات مالی و جانی که آمریکا در جنگ ویتنام متحمل شده بود تا حدودی جبران شود. دکترین نیکسون موجب شد ایران به نیروی بر‌تر و ژاندارم منطقه تبدیل شده و کالاهای آمریکایی به ویژه تجهیزات این کشور به شکل بی‌سابقه‌ای به ایران وارد شود. توهم قدرت شاه موجب شد رژیم پهلوی ضمن عاجز ماندن از حل مشکلات داخلی، به‌عنوان یکی از خریداران تجهیزات آمریکایی تبدیل شود. نتیجه چنین سیاستی گسترش نارضایتی عمومی در میان مردم ایران بود.

 

 

منابع:

 - فصلنامه مطالعات تاریخی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، شماره ۲۹، ۱۳۸۹.

 - هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر البرز، ۱۳۷۵.

 - آنتونی سمسون، بازار اسلحه، ترجمه فضل الله نیک‌آیین، امیرکبیر، ۱۳۵۷، جلد اول.

 - فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، امیرکبیر، جلد اول، ۱۳۵۸.

 

 

منبع: روزنامه شرق

 

کلید واژه ها: نیکسون


نظر شما :