نگاهی به مانیفست فدائیان اسلام/ زمینی شدن بهشت آسمانی

۲۸ دی ۱۳۸۹ | ۱۶:۰۷ کد : ۷۰۶۱ نواب صفوی و ایده حکومت اسلامی
فدائیان اسلام معتقد بودند اگر بر همه دستورات و توصیه‌های مطرح شده در کتاب راهنمای حقایق، جامه عمل پوشیده شود، ایران بهشت جهان خواهد شد... فدائیان معتقد بودند علم اقتصاد چیزی جز حقه‌بازی و مردم فریبی نیست.
نگاهی به مانیفست فدائیان اسلام/ زمینی شدن بهشت آسمانی
تاریخ ایرانی: جمعیت فدائیان اسلام اگر در عرصه عمل با ترور شهره هستند، اما در عرصه نظر با طرح ایده حکومت اسلامی شناخته می‌شوند. ایده‌ای که مشروح و مبسوط آن در سال ۱۳۲۹ توسط سیدمجتبی نواب صفوی، رهبر این حزب، در مجموعه‌ای به نام راهنمای حقایق یا نماینده کوچک حقایق نورانی جهان بزرگ آمده است.

 

این کتاب گرچه مانیفست فدائیان محسوب می‌شود اما فاقد ظرافت‌های نظری است و در بخش‌های مختلف کتاب، چه جایی که درصدد شناخت مشکل است و چه زمانی که ادعای حل مشکل را دارد، به کلیاتی بسنده شده و با طرح شعارهایی، گمان انداختن طرحی نو را نوید می‌دهد؛ هر چند در این طرح نو هم باز شاه، شاه می‌ماند و تنها به پدر خانواده تشبیه می‌شود که باید‌‌ همان صفات و مزایای پدری و‌‌ همان وظایفی که بایستی پدر انجام دهد را دارا باشد تا همه مردم از او درس ایمان و اخلاق بگیرند.

 

کتاب مذکور مشتمل بر سه بخش است. بخش نخست به توضیح دلایل و عوامل مشکلات ایران و جهان اشاره دارد که مهم‌ترین آن‌ها را چنین برمی‌شمارد: گسستن ریشه‌های نورانی ایمان به حقایق و انحراف بشر از مسیر دین فطری اسلام، اجرا نشدن احکام اسلام و قانون مجازات، مفاسد فرهنگی، نبودن فرهنگ و شهوت‌آموزی به نام علم، عریانی و عدم حجاب زنان، استفاده از مشروبات الکلی، استعمال موادمخدر، قماربازی، سینما‌ها، نمایش‌خانه‌ها، رمان‌ها، تصانیف و اشعار موهم و شهوت‌انگیز و جنایت‌آموز، موسیقی و نغمه‌های غیر‌مشروع، دروغ و چاپلوسی و مداحی‌های فضیلت‌کش رادیو و جراید، فقر عمومی‌ و بیکاری و کثرت بیچارگان و سرگردانان، فحشا و امور منافی اخلاق و عفت، رشوه‌خواری گسترده و رباخواری عمومی و بانکی، بی‌اعتمادی فراگیر در میان اقشار ملت و حکومت نسبت به یکدیگر.

 

همان‌طور که گفته شد در بخش دیگر کتاب (بخش دوم) شیوه‌های اصلاح ارایه می‌شود و برنامه‌هایی برای وزارتخانه‌های دولتی ارایه می‌شود که در این میان وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی، مفصل‌تر مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند. در مورد وزارت کشور نیز به اموری چون برگزاری نماز جمعه و جماعت در سراسر کشور تاکید شده که حضور شاه و نخست وزیر نیز در این مراسم توصیه می‌شود. از دیگر وظایف این وزارتخانه که در راستای رفع فساد است، گسترش ازدواج موقت است که از نظر نواب یکی از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از فحشاست، هم چنین جدا‌سازی زنان و مردان در اماکن عمومی. در خصوص وزارت دادگستری، بر اجرای احکام اسلامی و قانون مجازات‌های اسلامی تصریح شده است و وزارت دربار نیز وظیفه جلوگیری از چاپلوسی و تملق را دارد. ‌ علاوه بر این برای وزارت بهداری مورد نظر لزوم ترمیم اساس طب تعیین شده است، بر این اساس، دروس طبی دانشگاه‌های پزشکی دنیا و دانشگاه اسلامی ایران با توجه به معارف و احکام نورانی اسلام و احیای طب سنتی. پیشنهاد اصلاحی این کتاب برای وزارت دارایی نیز ضرب سکه به نام امام زمان(عج) است و نه به نام حاکم وقت.

 

هر چند فدائیان در یک نگاه کلی، اساسا به علم اقتصاد اعتقادی نداشتند و بر آن بودند که «علم اقتصاد چیزی جز حقه‌بازی و مردم فریبی نیست... و به همین دلیل چنانچه یک بقال پاکی، در رأس دارایی قرار گیرد، بدون احتیاج به سخنان بی‌مغز مردم فریب علمای اقتصاد و مستشاران مالی و غیره، سرمایه ایران را حفظ می‌کند.» در همین بخش کتاب می‌آید که همه وزارتخانه‌ها باید پرچم سبز لااله الا الله، محمد رسول‌الله، علی ولی‌الله را در کنار پرچم ملی قرار دهند و در اوقات نماز در تمامی ‌مراکز دولتی، صدای اذان طنین‌انداز شود. در بخش سوم کتاب، دیدگاه‌های فدائیان اسلام در مورد مشروطه و نهادهای سیاسی موجود اختصاص دارد. در این بخش به انحراف‌هایی که در مشروطیت ایجاد شد، اشاره می‌شود که از نظر کتاب، مهم‌ترین آن‌ها، «ریختن خون پاک عزیز‌ترین پیشوای روحانی، شیخ فضل الله نوری» بود. در حقیقت اعدام شیخ، عامل بدبینی فدائیان به مشروطه بود. فدائیان اسلام مشروطه را ثمره فداکاری‌های مسلمانان بیچاره که از روی نادانی به جان هم افتاده بودند و اساس آن را شوره‌زار فاسدی می‌دانستند، که آثار شوم بسیاری داشته است. در کل، مطالعه این قسمت از کتاب حکایت از آن دارد که فداییان اسلام نه تنها اساس مشروطه را زیر سؤال می‌برند، بلکه آثار و پیامدهای آن را هم بسیار منفی و شوم می‌دانند. در ادامه همین بخش، همچنین در مورد آزادی انتخابات به جلوگیری از انتخاب افراد بی‌دین و لغو قانون‌های مخالف اسلام تاکید می‌شود که نهادی همچون شورای نگهبان را رهنمون می‌سازد. آن‌ها اعلام کرده‌اند: «نمایندگان مجلس شورا باید بفهمند که مجلس، مجلس قانون‌گذاری نیست، بلکه مجلس شورای اسلامی است و تنها حق دارند بر طبق قانون مقدس اسلام در راه عظمت ملت مسلمان ایران شور نمایند و راه‌های مشروعی برای ارتقای ملت مسلمان ایران پیدا نمایند و بر زیان مصالح مملکت اسلامی سخنی نگویند و در انجام وظیفه خود در مجلس شورای ملی تحت نظر حوزه روحانیت و علمای پاک طراز اول قرار گیرند.» با این استدلال که «حق قانونگذاری تنها برای خداست و قانونی که از فکر پوسیده بشر قانونگذار بگذرد، با علم و عقل و اسلام منافات دارد.»

 

ادعای این کتاب چنین است: «توجه به کتاب و عمل به نظرات او موجب رستگاری بشر و آبادانی ایران و جهان خواهد شد.» به همین دلیل کتاب ادعای اصلاح بهبود اوضاع جهان را دارد و در پایان به جهانیان توصیه می‌کند: «پادشاهان و رؤسای جمهور دنیا، سفرای خارجه و وزرای مختار ممالک مختلف دنیا، رادیو‌ها و جراید و دانشمندان و نویسندگان جهان و خطبای با ایمان و دانشمندان و نویسندگان ایران، این کتاب را به دقت ترجمه و مطالعه نموده، آرا و نظرات خود را به زبان فارسی و عربی به فرزندان اسلام و ایران ابلاغ کنند.» از این رو غیر از دولت ایران، همه دولت‌ها را پند می‌دهد که «حکومت‌های کوچک و بزرگ دنیا هم به آلت دست و گرفتار چنگال دیو شهوت و دنیاپرستی می‌شوند» و از زمامداران حکومت‌های اسلامی پرسیده می‌شود که کدام یک از احکام اسلام را اجرا نموده‌اند و از کوتاهی علمای اسلام در امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان می‌آید. آن‌ها همه مسلمانان را آماج حمله قرار می‌دهند که فریفته «تیغ ژیلت و روغن سر و زلف و کراوات و شاپو و پاپیون و مرسی و بدن‌های عریان و محرک شهوت زنان» شده‌اند.

 

فدائیان در ‌‌نهایت معتقد بودند اگر بر همه دستورات و توصیه‌های مطرح شده در کتاب، جامه عمل پوشیده شود، ایران بهشت جهان خواهد شد، به نحوی که: «بامدادان نسیم رحمت حق بر بوم و بر فضای ایران وزیده و پرچم سبز اسلام و ایران را به اهتزاز درآورده و ملت مسلمان ایران را از خواب ناز بیدار می‌کند. دیگر گرسنه و بی‌خانه‌ای نیست که خانه و خوراک و خواب ناز نداشته باشد. پس همه بیدار شده، نغمه‌های اذان و قرآن و دعا از فراز و بوم و بر هر مسجد و خانه‌ای برخاسته فضای ایران را پر از نغمه‌های روح پرور می‌کند. شهرداری هم به وظایف خود عمل نموده، شهر‌ها آباد و آب‌ها فراوان است. درختان سبز و خرم بر و بوم ایران را زیبا نموده، آب‌های زلال از جوی‌های پاک همه جا جاری و روان است. هیچ کس کینه کسی را به دل ندارد. چون از کسی بد ندیده... فقیر و گرسنه و سرگردانی باقی نمی‌ماند... کسی به مقدسات اسلامی توهین ننموده از این راه کینه‌های خطرناکی تولید نمی‌کند... دزد و خائنی نمانده به بازپرس و مفتش خائنی هم نیاز نیست... معارف نورانی اسلام همه جا را فرا گرفته همه دانا و همه دانشمندند... همه با ایمان و امانت دارند. دکانی نیاز به قفل پولادین نداشته، دکان‌دار و مشتری و مردم امینند... همه به هم اعتماد کامل دارند... عرق و شراب الکلی نیست، چاقو‌کشی و جنایت و آدم‌کشی هم نیست... بیچارگی و سرگردانی هم نیست... بدبینی و دشمنی عمومی ‌ابدا وجود ندارد... همه همدیگر را دوست می‌دارند. آری، آری، همه با هم، همه پاک، همه با ایمان، همه دانا، همه خرسند، همه با نظافت، همه بی‌نیاز، همه نورانی، همگی امانت‌دار، همه جا امانت‌گاه، همه جا امین، همه جا سبز و خرم، همه جا آب‌های روان جوی‌های پاکیزه، همه جا خیابان‌های نظیف، چراغ‌های پرنور، همه جا عدالت، همه یکسان، آب‌های روان و درختان سبز و دل‌های پر محبت و فضایی پر از نغمه‌های قرآن و اذان...»

 

اگر بر این زیبایی و محاسن، ازدواج موقت هم، که بر عهده وزارت کشور مطلوب فدائیان بود، بیافزاییم، هر مسلمانی تصویری از بهشت قرآنی و آسمانی را به خاطر می‌آورد که نواب و یاران وی داعیه‌دار تحقق زمینی آن بودند و به صراحت می‌گفتند: «... گویا بهشت جهان است. آری اینک ایران بهشت این جهان و‌‌ همان بهشتی است که بهشت برین آخرت را برای همگان، به یاری خدای مهربان، تامین می‌کند.»

 

 

منابع:

 

۱- فدائیان اسلام، برنامه حکومت اسلامی، سید‌هادی خسروشاهی

۲- کتابچه راهنمای حقایق

۳- اسلام سیاسی در ایران، سیدمحمدعلی حسینی‌زاده

کلید واژه ها: فدائیان اسلام نواب صفوی


نظر شما :