نهم آبان ۱۳۰۴، پایان قرن نوزدهم در ایران

۱۰ آبان ۱۳۹۸ | ۱۴:۵۵ کد : ۸۲۵۳ دیگر رسانه‌ها

مهدی تدینی، مترجم و پژوهشگر تاریخ

یکی از روزهایی که در آن، فصلی از کتاب تاریخ ایران بسته و فصلی دیگر گشوده شد، «نهم آبان ۱۳۰۴» است. مجلس پنجم شورای ملی در این روز ماده واحده‌ای را به تصویب رساند که سلسله قاجار را برکنار می‌کرد و اختیارات حکومتی را به «شخص آقای رضاخان پهلوی» می‌سپرد. ابتدا این ماده واحده را بخوانید تا چند نکته را مرور کنیم.

قانون اعلام انقراض سلطنت قاجاریه و تفویض حکومت موقتی به شخص آقای رضاخان پهلوی
مصوب نهم آبان ماه ۱۳۰۴ شمسی
ماده واحده - مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می‌کند - تعیین تکلیف حکومت قطعی موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود. این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه نهم آبان‌ماه یک هزار و سیصد و چهار شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی - سید محمد تدین

در تاریخ‌نگاری جهان تعبیری وجود دارد با عنوان «قرن نوزدهم بلند» (Long nineteenth century). منظور از قرن نوزدهم بلند سال‌هایی است که از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) آغاز می‌شود و تا جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) ادامه می‌یابد. دوران حاکمیت قاجار تقریباً با «قرن نوزدهم بلند» برابر است. قاجار از ۱۷۸۹ تا ۱۹۲۵ (برابر با ۱۳۰۴ شمسی) بر ایران حاکم بودند؛ پس قاجار درست در سال انقلاب فرانسه در ایران حاکم شدند و شش سال پس از جنگ جهانی اول هم با ماده واحده‌ای که شرحش آمد، برکنار شدند.

درست است که به طور معمول فقط شکست‌های قاجار در خاطر مردم مانده است، اما در کل باید گفت قجرها امانتداران خوبی بودند، گرچه کمتر کسی به این مسئله توجه دارد. مشکل نگرش‌های غلطِ حاکم بر اندیشه ماست که انتظار داریم قجرها مانند فرشتگان نجات عمل می‌کردند، همه مشکلات را حل می‌کردند و اسباب همه نوع پیشرفتی را هم فراهم می‌آوردند. این نگرش غلط به این دلیل است که ما اصلاً نمی‌دانیم پیشرفت و توسعه و مدرن شدن در جهان چگونه صورت گرفته است. برای مثال در بریتانیا «دولت» کمترین نقش را در توسعه داشت و پیشرفت اصلاً امری اجتماعی و خصوصی بود. انقلاب صنعتی در غرب بیشتر کار «مردم» بود نه «دولت».

اگر ما عقب افتادیم بیش از اینکه به دلیل قرن نوزدهم باشد، ریشه در قرن هجدهم پریشان و پرآشوبمان داشت. بزرگترین زخمی که ما در قرن نوزدهم خوردیم از روسیه بود. همین روسیه در قرن شانزدهم و هفدهم هیچ خطری برای ایران نداشت، اما در قرنی که ما درگیر آشوب بودیم (یعنی هجدهم) اصلاحات پتر کبیر اسباب رشد و توسعه دستوریِ روسیه را فراهم کرد و با آن منابع انسانی و مادی سرشاری که روسیه داشت ایران حریفش نبود. به هر روی، یک روز باید نگرش‌های مضحکمان درباره توسعه را اصلاح کنیم و بفهمیم غرب را «دولت‌ها» غرب نکردند، بلکه «مردمان» سبب توسعه غرب بودند. حتی «امپریالیسم» کارِ مردم غربی بود نه دولت‌های غربی! این مردمِ غرب بودند که به سودای طلا و نفت پا به قاره‌های دیگر گذاشتند و دولت‌هایشان را مجبور کردند به پشتیبانی از آن‌ها به همه جای دنیا لشکر کشد (مگر نفت ایران را یک شخص خصوصی – ویلیام دارسی – کشف نکرد؟)

نکته دیگر این است که ما برای ارزیابی عملکرد قاجار معیار مشخص و منصفانه‌ای نداریم. بر چه مبنا قاجار را ضعیف می‌دانیم و لعن می‌کنیم؟ بر اساس چه سنجه‌ای؟ معیار شکست از روسیه است؟ از دست رفتن هرات؟ اما ایران در میان کشورهای عقب‌افتاده از غرب در قرن نوزدهمِ بلند کارنامه خوبی داشت. از عثمانی در پایان قرن نوزدهمِ بلند چه ماند؟ چه بر سر مصر در اواخر قرن نوزدهم آمد؟ چه بر سر شبه‌قاره هند آمد؟ حتی ژاپن در میانه قرن نوزدهم در آستانه مستعمره شدن بود. لهستان نابود شد و چین روزگار بدی داشت.

بحث درباره عملکرد قاجار مفصل است و گاهی مطالبی مرتبط با آن می‌نویسم، اما در کل می‌توان گفت برخی از افراد طبقه حاکمه قاجار سرآمد روزگار خود بودند و از قاعده جامعه ایرانی به‌روزتر، مدرن‌تر و پیشروتر بودند و معمولاً هنگام اصلاحات با مقاومت «خود جامعه» روبرو می‌شدند. اما این روشِ همیشه ماست که در تحلیل، جامعه را فراموش می‌کنیم و انگشت اتهام را در همه زمینه‌ها به حکومت نشانه می‌رویم.

در نهایت همه این‌ها به این معنا نیست که نباید ضعف‌ها و معایب قجرها را برشمرد! اما اینکه قاجار را چونان بُز بلاگردان وسط بگذاریم و همه تقصیرها را به گردنش بیندازیم، خودفریبی است و چیزی بر آگاهی ما اضافه نمی‌کند.

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

کلید واژه ها: قاجاریه مهدی تدینی


نظر شما :