سالی که برای ما یک قرن بود

داستان جمعه‌های ۹۸

۰۲ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۱:۱۹ کد : ۸۳۸۷ وقایع اتفاقیه برگزیده‌ها
سالی که قصه روزهایش از جمعه‌هایش آغاز می‌شود؛ جمعه‌هایی که به تعبیر فروغ فرخزاد ساکت و متروک نبود. برخی جمعه‌هایش برای روایت یک سال کافی بود و حالا سالی است پر از جمعه‌های پرحادثه.
داستان جمعه‌های ۹۸

سرگه بارسقیان
روزنامه‌نگار

در تاریخ بشر روزهایی است به درازای یک سال و سالی اندازه یک قرن؛ و سال ۹۸ به تنهایی یک قرن بود و بعضی روزهایش برای یک سال کافی. سالی که پایانش به واپسین سال قرن می‌رسد؛ قرنی که در شرایطی شروع شد که ۱۰۰ سال پیش مانند این روزها، ایران و جهان درگیر اپیدمی یک ویروس بود. این روزها کرونای چینی و آن روزها آنفلوانزای اسپانیایی. جنگ اول جهانی با ۱۷ میلیون قربانی پس از ۴ سال به پایان رسیده بود و حالا نوبت آنفلوانزای اسپانیایی بود که در طول ۳ سال (از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰) از ۱۷ تا ۵۰ میلیون قربانی بگیرد و ۵۰۰ میلیون نفر (یک سوم مردم جهان) را مبتلا کند. شبیه آنچه این روزها درباره ویروس کرونا می‌گویند که تا یک سال آینده ۳۰ تا ۷۰ درصد مردم دنیا به آن مبتلا می‌شوند. بیماری در تهران ناگهانی و همزمان با وزش بادهای شدید شیوع پیدا کرد که مردم آن را «ناخوشی باد» نامیدند. قهرمان میرزا سالور (عین‌السلطنه) حاکم نهاوند، زنجان و فارس در خاطراتش نوشته اول مهر ۱۲۹۷ «باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران، نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد.
عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمی‌شوند. در هر خانه روی‌هم روی‌هم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچ‌کس همچو واقعه را به یاد نداشت و این مرض با سینه درد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه… از قزوین هم به من نوشته بودند که شب همه مردم سلامت بودند صبح دو ثلث مردم ناخوش شدند که دکاکین و ادارات بسته شد. از قرار نوشته میرمحمدحسین خان، که خودش هم مبتلا شده بود، مرض مشهور آنفلوانزا است که چندین سال قبل در اروپا و ایران طلوع کرد. به قدری آدم کشت و به قدری مردم را متعجب ساخت که به وصف نمی‌آید. در ایران ما مِشمشه اسم گذاشتند. بعد از آن دفعه گاهگاهی طلوع می‌کرد آن هم تک‌تک. امسال به‌طور عمومی باز تشریف آورد. تا آن سال هم کسی شبیه این مرض را ندیده و اسمی هم نداشت… مریض روی مریض افتاده است.» محمدعلی جمالزاده آن روزگار ایران را این‌طور توصیف کرده است: «جنگ [اول] جهانی در آستانه اتمام بود [پاییز ۱۹۱۸] که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش «قحطی»، دیگری «آنفلوانزای اسپانیایی» و آخری «وبا» بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پاییزی در برابر حمله این سواران بی‌رحم فرو می‌ریختند.» (فرمانفرما و قحطی ۱۳۳۶ هجری قمری در شیراز).
بنابر تخمین‌ها آنفلوانزا در روستاها بین ۱۰ تا ۲۵ درصد و در شهرها بین یک تا ۱۰ درصد جمعیت را قربانی کرد بنابراین شمار قربانیان آنفلوانزا در ایران بین ۹۱۰۴۰۰ تا ۲۴۳۱۰۰۰ بوده است. (بی‌بی‌سی) شعری در آن زمان بین مردم رواج پیدا کرده بود: «ای سال برنگردی / دکانا را تخته کردی / مردا را اخته کردی / زنا را شلخته کردی / ای سال برنگردی.» این همان شعری است که مرتضی احمدی در ترانه حاجی فیروز خوانده و منظور از «سالی که گذشت سال بد بود / سالی بد و بد ز بد بدتر بود» همان سال شیوع آنفلوانزای اسپانیایی بوده است. فاجعه آنفلوانزای اسپانیایی، نقشی حیاتی در تاریخ بهداشت عمومی در ایران بازی کرد و شاهزاده نصرت‌الدوله فیروز، وزیر خارجه و رئیس هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس، تلاش‌هایی را آغاز کرد که به افتتاح انستیتو پاستور در تهران در ۱۰۰ سال پیش (۱۲۹۹) منتهی شد. همان انستیتوی خبرساز این روزها که مرکز تست و تشخیص ویروس کروناست. سی‌ان‌ان در سالگرد شیوع آنفلوانزای اسپانیایی (۲۰ سپتامبر ۲۰۱۸) این احتمال را مطرح کرد که اپیدمی‌های شدید آنفلوانزا معمولاً هرچند ۱۰ سال یک‌بار اتفاق می‌افتند گرچه معلوم نیست همه‌گیری بعدی، چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ با این حال نوشته «با وجود آنکه انسان‌های زیادی وجود ندارند که همه‌گیری ۱۹۱۸ را به یاد داشته باشند، ما هنوز هم می‌توانیم درس‌های زیادی برای آموختن از این حادثه بگیریم. این درس‌ها می‌تواند طیف گسترده‌ای از چیزهای ساده مثل شستن مرتب دست‌ها گرفته تا واکسیناسیون و استفاده از داروهای ضدویروس مختلف را شامل شوند. ما امروزه راه قرنطینه کردن بیماران در حال مرگ را می‌دانیم. همین‌طور داروهای آنتی‌بیوتیک متعددی وجود دارند که در سال ۱۹۱۸ وجود نداشتند. شاید بهترین امید ما در بهبود تغذیه، بهداشت و استاندارد زندگی باشد تا بیماران بتوانند بهتر با ویروس‌های مهاجم به بدن خود مبارزه کنند.» (خبرآنلاین، ۱۰ بهمن ۹۶) حالا برگشته؛ قرنطینه و آنتی‌بیوتیک و تغذیه و بهداشت هم نتوانسته از موج کرونا جلوگیری کند. حتی درس ساده دست شستن هم باید مرتب تکرار شود. شستن دست، دورکاری، پوشاندن دهان موقع سرفه، ماندن در خانه در هنگام مریضی و در صورت شدید بودن همه‌گیری، تعطیلی مدارس جزو مداخلات غیردارویی است اما به نوشته مجله امریکایی اسمیتسونیان، مهم‌ترین درسی که از بحران ۱۹۱۸ می‌توانیم یاد بگیریم، گفتن حقیقت است؛ اینکه مقامات به جای مدیریت حقیقت، حقیقت را بازگو کنند. (تجارت نیوز، ۱۱ اسفند ۹۸)
ما هم به تقدیر و تدبیر مردمان ۱۰۰ سال پیش دچاریم؛ و قبل‌ترش در عصر امیرکبیر که با شیوع وبا، صدراعظم اصلاح‌طلب ایران دستور داد: «برای محافظت ممالک محروسه از آلودگی ناخوشی مزبور، در مرزها قاعده گرانتین (قرنطینه) گذارده شد که مسافران را چند روز در آنجا نگه دارند.» صد سال دیگر که قصه ما مردمان آستانه قرن جدید را بنویسند، باز هم ناگزیر از اشاره به قرنطینه و تعطیلی مدارس و سینه درد و… هستند؛ گرچه سایه این بیماری نحس که ورودش به ایران در روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ۹۸ تأیید شد، معلوم نیست کی از سر جهان کنار رود و لااقل واهمه و واگیرش تمام شود اما سال ۹۸ را با تلخی به پایان برد؛ سالی که قصه روزهایش از جمعه‌هایش آغاز می‌شود؛ جمعه‌هایی که به تعبیر فروغ فرخزاد ساکت و متروک نبود؛ جمعه اندیشه‌های تنبل بیمار و جمعه خمیازه‌های موذی کشدار نبود. برخی جمعه‌هایش برای روایت یک سال کافی بود و حالا سالی است پر از جمعه‌های پرحادثه.

 

جمعه سیل

دومین روز و اولین جمعه سال، جمعه سیل بود؛ اوج بارش‌های سیل‌آسا. بعد از سال‌های متوالی خشکسالی، ابر بارانش گرفت؛ یک دور از ۲۶ اسفند تا جمعه ۲ فروردین و با ورود دو سامانه بارشی دیگر در روزهای ۶-۴ و ۱۲-۱۱ فروردین، سیل از شمال تا جنوب ایران را چنگ انداخت. حدود ۲۰۰ شهر و ۴۳۰۰ روستا در ۲۵ استان کشور تحت تأثیر سیلاب‌ها قرار گرفتند؛ بین ۳۰ تا ۱۰۰ درصد ساکنان بیش از ۳۵۰ روستا و برخی از شهرها تخلیه شدند و ۴۰۰ هزار نفر به‌صورت اضطراری اسکان داده شدند؛ به بیش از ۱۶۰ هزار واحد مسکونی و نزدیک به ۱۵۰۰ مدرسه خسارت وارد شد؛ آب و برق چند هزار روستا، آب ده‌ها شهر و گاز ده‌ها هزار مشترک قطع شد و زیرساخت‌های مختلفی نظیر پل‌ها، جاده‌ها، شبکه‌های توزیع آب، برق و مخابرات، تأسیسات شهری و روستایی، مراکز درمانی و زیرساخت‌های کشاورزی صدمات جدی دیدند؛ به اراضی کشاورزی و باغ‌ها در حجم وسیع و در مقیاس صدها هزار هکتار خسارت وارد آمد؛ تلفات در بخش دام، طیور و آبزیان و خسارات به واحدهای صنعتی و صنفی نیز چشمگیر بود. بیش از ۷۵ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی آسیب دیدند. ۳۲۸۵ نفر مصدوم و بیمار به مراکز و واحدهای درمانی مراجعه کردند که از این تعداد، ۱۴۱۱ نفر به مراکز درمانی دیگر منتقل و ۱۸۷۴ نفر در محل حادثه درمان شدند. آمار جان‌باختگان سیل نوروزی ۷۶ نفر اعلام شد.
سیل روز یکشنبه ۲۶ اسفند ۹۷ را اولین بار هشدار سازمان هواشناسی در روز جمعه ۲۴ اسفند پیش‌بینی کرده بود؛ این هشدار خبر از ورود سامانه‌ای بارشی از شمال غرب و غرب کشور در بعدازظهر روز شنبه داده بود؛ سامانه‌ای که یکشنبه تقویت شده و بیشتر نقاط کشور را در بر‌می‌گیرد و روز دوشنبه در نواحی شرقی و بخش‌هایی از مرکز فعال می‌شود و اواخر این روز از کشور خارج می‌شود. اخطاریه شماره ۱۱۷ سازمان هواشناسی در روز یکشنبه ۲۶ اسفند برای استان گلستان کاهش دما و وزش باد شدید و رگبار باران در پاره‌ای از مناطق و در ارتفاعات رگبار برف و مه غلیظ و آب‌گرفتگی معابر و سیلابی شدن مسیل‌ها را پیش‌بینی کرده بود. پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی در اعلامیه‌های مرتبط با این سامانه بارشی برای نقاط مختلف کشور شامل این موارد بود که البته همه موارد مربوط به همه نقاط کشور نیست: بارش شدید باران، وزش باد، احتمال وقوع تگرگ و رعدوبرق، آب‌گرفتگی معابر عمومی، رخداد سیلاب، طغیان رودخانه‌ها و مسیل‌ها و… در این اطلاعیه‌ها و اخطارها، اغلب به سازمان‌ها و ارگان‌های ذیربط توصیه شد که تمهیدات لازم برای جلوگیری از کاهش خسارات احتمالی (به سبب کولاک برف، یخبندان، لغزندگی، مه گرفتگی و احتمال در تردد جاده‌ای بویژه گردنه‌های کوهستانی) به عمل آید و به مسافران توصیه شد که با تجهیزات ایمنی کامل سفر کنند. (روایت سیلاب‌های ۹۸-۱۳۹۷ ایران، هیأت ویژه گزارش ملی سیلاب‌ها، ۲۰ مهر).
البته بعدها سحر تاجبخش، رئیس سازمان هواشناسی گفت اگر پیش‌بینی‌های سازمان در سیل اخیر نبود بالای ۱۰۰۰ نفر کشته می‌شدند. (تسنیم، ۵ تیر) گرچه اندکی بعد از سیلاب‌ها گفته بود «به دلیل محدود بودن منابع مالی امکان اجرای سیستم‌های هشدار سیل در سراسر کشور وجود ندارد». او البته یک ماه بعد از سیل اشکال را در این دانسته بود که تمام استان‌ها تجهیزات ایستگا‌ه‌های باران‌سنج دارند اما تجهیزات راداری را ندارند و خبر داد دولت به‌دنبال خرید تجهیزات جدید راداری هواشناسی است. گرچه طبق توضیح او «اگر دستگاه‌های مورد نظرمان را خریداری کنیم از آنها برای پیش‌بینی‌های کوتاه مدت می‌توانیم استفاده کنیم، رادار فقط برای شرایطی است که بتوانیم ساکنان را تخلیه کنیم، تجهیز مراکز به رادار آن‌طور نیست که برای مثال از ۱۵ روز قبل بتوان سیلاب یا گرد و خاک یا یک مخاطره مربوط به وضعیت هوا را پیش‌بینی کرد، کارکرد رادار برای پیش‌بینی‌های بسیار کوتاه مدت و کمتر از ۱۲ ساعت است.» (روزنامه ایران، ۳۱ اردیبهشت)
حالا در عمل چه اتفاقی افتاد؟ بارندگی از شب ۲۶ اسفند شروع شد و تا صبح جمعه دوم فروردین به مدت پنج شبانه روز به‌طور تقریباً پیوسته تداوم داشت. بعد از دو روز آفتابی در روزهای دوم و سوم فروردین، سامانه بارشی دیگری از روز یکشنبه ۴ فروردین به مدت سه روز وارد استان گلستان شد و آثار سیلاب قبلی را تشدید کرد. البته رئیس سازمان هواشناسی روز دوشنبه ۲۷ اسفند در آخرین نشست خبری سال ۹۷ در مورد وضعیت بارشی کشور گفته بود: «شرایط آبی کشور بویژه از بهار سال قبل بهتر شده و بارش‌ها افزایش یافته است. همچنین پیش‌بینی می‌کنیم در بهار امسال بارش‌ها در حد نرمال یا کمی بالاتر از نرمال باشد.» این حد نرمال بعداً معلوم شد چقدر است؟ آمارهای وزارت نیرو نشان می‌دهد که در دوره زمانی ۲۶ اسفند ۹۷ تا ۱۲ فروردین ۹۸، استان گلستان ۳۸ درصد میانگین کل بارش سال آبی استان را دریافت کرد. در شیراز بارش شدید ۱۵ دقیقه‌ای در ۵ فروردین در منطقه دروازه قرآن (۷۵ میلیمتر در ساعت) در طول دوره آماری سابقه نداشته و حدود ۱.۸ برابر بیشینه شدت بارش ۱۵ دقیقه‌ای در ۱۵ سال گذشته است. شدت بارش روز پنجم در مجموع ۲۶.۹ میلیمتر بود که حدود ۹ برابر بارش میانگین درازمدت همان روز است. در سیلاب‌های ۲۶ اسفند تا ۱۲ فروردین، مقدار بارش در استان لرستان ۳۱۴ میلیمتر بود که معادل ۴۲ درصد بارش از ابتدای سال آبی تا قبل از سیلاب‌های اخیر و معادل ۵۷ درصد بارش نرمال یک سال است. آمار بارش‌ها در استان خوزستان نشان می‌داد که به‌طور متوسط مقدار بارش نسبت به سال قبل در حوضه‌های جنوب غرب بیش از چهار برابر شده است. هشدار سازمان هواشناسی در روز ۲۸ اسفند این بود: «تداوم بارش باران، تداوم آبگرفتگی معابر، سیلابی ماندن رودخانه‌ها در استان گلستان و شرق مازندران و مه آلودگی و کاهش دید در برخی استان‌های کشور…» جالب آنکه طبق نتایج نظرسنجی ملی اسفندماه ایسپا، فقط نیمی (۴۹.۳ درصد) پاسخگویان گفته بودند به پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی اعتماد زیاد و خیلی زیاد دارند. ۱۵.۵ درصد گفته بودند در این زمینه اعتماد متوسط دارند. ۲۷.۳ درصد اعلام کردند به پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی اعتماد کم و خیلی کم دارند و کمتر از نیمی (۴۵.۵ درصد) از پاسخگویان گفتند از پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی به میزان زیاد و خیلی زیاد در زندگی روزمره خود استفاده می‌کنند.


جمعه قتل

محمدعلی نجفی به خانه برگشت؛ این بار تنها نبود؛ تیم‌هایی از پلیس آگاهی و دادسرا ساعت ۲ بعدازظهر جمعه همراهش به آپارتمانی رفتند که ۳ روز بود وان خونینش خبرساز شده بود؛ واحد ۲۷۰۱ برج آرمیتا در سعادت‌آباد. قرار بود صحنه قتل میترا استاد بازسازی شود. درست دو ماه بعد، در ۸ مرداد بود که حکم اعلام شد: محکومیت به دو سال حبس به‌جرم حمل سلاح غیرمجاز و قصاص نفس به جرم قتل میترا استاد. سخنگوی قوه قضائیه همان روز گفت: «حکم غیرقطعی و قابل فرجام‌خواهی در دیوان‌عالی کشور است و در صورتی که از ناحیه اولیای دم یا وکلای آنها و متهم یا وکلای او مورد فرجام خواهی قرار بگیرد، پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال خواهد شد. اصل قصاص هم که حق‌الناس است و دایر مدار تصمیم اولیای دم.» البته در کیفرخواست علاوه بر قتل عمد و نگهداری سلاح غیرمجاز یک اتهام دیگر هم قید شده بود: ایراد صدمه غیرمؤثر در قتل که «دادگاه در مورد این اتهام رأی برائت صادر کرده چون دادگاه بر خلاف دادسرا به این نتیجه رسید که صدمات وارده به مقتول «یک صدمه» بوده، دو تیر به او اصابت نکرده بلکه یک تیر ابتدا به کف دست اصابت کرده از دست عبور کرده و در قفسه سینه مقتوله جای گرفته است.» (غلامحسین اسماعیلی، ایسنا، ۸ مرداد)
دو اتهام اما پابرجا بود؛ قتل عمد و داستان نگهداری اسلحه‌ای که سال ۷۷ وقتی حراست سازمان برنامه و بودجه به رئیس وقتش داد، در پستوی خانه مانده بود و جابه‌جایی به منزل جدید همسر دوم، آن را دم دست آورد و تراژدی قتل را رقم زد.
حالا مردی ۶۸ ساله، که روزگاری وزیر فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش، رئیس سازمان برنامه و بودجه، عضو شورای شهر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، شهردار تهران، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری و سرپرست وزارت علوم بود، بعد‌از طی دادرسی سریع و محاکمه‌ای خبرساز حکم قصاص داشت. حمید گودرزی وکیل نجفی گفت هم به حکم اعتراض می‌کند و هم با خانواده مقتول برای اخذ رضایت مذاکره خواهند کرد. یکی از وکلای استاد هم گفت که به تنها تبرئه نجفی از این پرونده اعتراض خواهند کرد.
اما در میانه همین رفت‌وبرگشت لوایح حقوقی بود که سحرگاه ۲۳ مرداد مسعود استاد، برادر میترا در پستی اینستاگرامی از بخشش نجفی خبر داد: «در آخر داستانمان بواسطه پادرمیانی بزرگان کرمانشاه و کشور و همچنین وکلای عزیزمان آقای مسعود افرازه و محمود حاجلویی، پدرم، مادرم و مهیارمان، آقای محمدعلی نجفی را بخشیدیم و از خون عزیزمان گذشتیم و خرسندیم که هیچ معامله‌ای با خون آن بزرگوار نکردیم که امیدوارم آقای محمدعلی نجفی در این چند صباح باقی مانده به دور از سیاست، به تزکیه نفس بپردازد.» بخشش با دعوت به دوری از سیاست! با رد معامله بر سر بخشش. این می‌توانست پرونده نجفی را ببندد و او را به جرم نگهداری غیرمجاز اسلحه همچنان زندانی نگه دارد.
اما این پایان ماجرا نبود. ۱۷ مورد ابهام در نظریه جدید کارشناسی پرونده، نجفی را دوباره در روزهای ۶ و ۹ آذر به دادگاه کشاند. محاکمه بعد از بخشش. نظریه قبلی می‌گفت که گلوله مستقیم شلیک شده ولی طبق نظریه جدید گلوله غیرمستقیم اصابت شده که در مبحث شبه عمد جای دفاع را باز می‌کند. (گودرزی، ایسنا، ۲۲ آبان) روز ۶ آذر نجفی دوباره اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت پنج گلوله بدون اراده او شلیک شد.
به‌گفته نماینده دادستان «از جهت جنبه خصوصی جرم اولیای دم اعلام گذشت کردند و ضمن تشکر از آنها متهم از قصاص رهایی یافت و دادسرا از جهت جنبه عمومی جرم از مفاد نظر هیأت کارشناسی اطلاع پیدا کرد که طبق آن متهم آقای نجفی آخرین شلیک خود را به کف دست مرحومه کرده است که این گلوله پس‌از خروج از کف دست وارد بدن شده و مسیر آن مستقیم بوده که در قسمت فوقانی قفسه سینه پس از سوراخ کردن پوست وارد قفسه سینه شده است و پس از ایجاد سوراخ در بطن راست وارد فضای شکم شده و با ایجاد آسیب در کبد در پهلوی راست متوفی متوقف شده است.»
حالا محمدعلی نجفی متولد ۱۳۳۰، فاقد سابقه کیفری و استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف باید از خود دفاع می‌کرد؛ همه پرونده یک طرف و داستان این تیر یک طرف و اسلحه‌ای که درباره‌اش گفت: «من از سال ۶۰ که وزیر فرهنگ در کابینه مرحوم رجایی و باهنر بودم این اسلحه به خاطر ترور‌های کور خیابانی در اختیارم بود همان موقع نیز کلاس‌هایی برای ما گذاشتند و مرتب کارت این سلاح را تمدید می‌کردم و تا سال ۹۶ نیز تمدید شده است و فکر می‌کردم بار آخری که تمدید شده مانند گواهینامه ۱۰ ساله است روزی که می‌خواستم اسلحه را با خود به اداره آگاهی ببرم کارت آن را نیز با خود بردم در آنجا فهمیدم که مهلت آن تمام شده است. از من سلاحی کشف نشد و سلاحم را در بدو ورود به پلیس آگاهی تحویل دادم.» (میزان، ۶ آذر) در جلسه دوم دادگاه رسیدگی دوباره به پرونده قتل استاد، قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت: «با توجه به منتفی شدن قصاص اتهام دیگر شما «اخلال در نظم عمومی» است اگر در این خصوص دفاعی دارید بگویید.» و نجفی گفت: «هیچ قصد قبلی برای انجام این حادثه نداشتم و این موضوع یک مسأله خانوادگی بود که به روش نادرستی منتهی شد و این اتهام را اصلاً قبول ندارم. در این ۴۰ سال تمام سعی و تلاشم این بوده که به آرامش در جامعه کمک کنم و این مطلبی که می‌گویید مورد قبولم نیست.» (ایسنا، ۹ آذر)
روز ۲۳ آذر رأی دور دوم رسیدگی مجدداً صادر شد؛ قتل عمد محرز شد و حسب آن شش سال و شش ماه حبس تعزیری و جهت نگهداری اسلحه یک سال و سه ماه محکومیت حبس تعزیری. پرونده ۲۵ دی رفت به شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور. وکلا فرجام‌خواهی کردند ولی وثیقه پذیرفته نشد و نجفی هنوز در زندان ماندگار شده است با سه بار مراجعه به بهداری در یک هفته و تست منفی کرونا.

جمعه اعتراض

ساعت ۰۰:۰۰ جمعه ۲۴ آبان خبرگزاری‌ها متن اطلاعیه شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران درباره طرح مدیریت مصرف سوخت را منتشر کردند؛ قیمت هر لیتر بنزین سهمیه‌ای ۱,۵۰۰ تومان و نرخ هر لیتر بنزین آزاد ۳ هزار تومان شد. با این توضیح که: «از ساعت صفر روز ۲۴ سهمیه کامل ماه آبان سال ۱۳۹۸ همه خودروها به‌کارت سوخت شخصی آنها واریز شده و سهمیه خودروهای شخصی به مدت ۶ ماه قابل ذخیره است.» ۲۰ دقیقه بعد محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت منابع حاصل از اصلاح قیمت بنزین، به خانوارها پرداخت می‌شود و افزود: «سازمان برنامه و بودجه موظف شده است که عیناً همه مبالغی را که به حساب واریز می‌شود، میان خانوارها اعم از یک نفره تا پنج نفره بین ۵۵ هزار تومان تا ۲۰۵ هزار تومان ماهانه پرداخت کند؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم که از این به بعد سازمان برنامه و بودجه در ماه سه پرداختی خواهد داشت؛ یک پرداختی حقوق و مزایا و پرداخت‌های مربوط به طرح‌های عمرانی است که هر ماه انجام می‌شود، پرداخت دیگر مربوط به یارانه‌ها است که معمولاً ۲۶ هر ماه انجام می‌شود و پرداخت دیگری وجود دارد که بابت حمایت‌های معیشتی انجام خواهد شد.» ۳ روز قبل از آن حسن روحانی، رئیس‌جمهوری در رفسنجان گفته بود که طرح کمک ماهانه به ۱۸ میلیون خانوار ایرانی از ماه آتی اجرا می‌شود و حالا منابع درآمدی آن معلوم شد. البته طبق توضیح روحانی قرار بود این طرح چند بار اجرا شود که هر بار به دلیلی به تعویق افتاده بود: «وقتی خواستیم سال گذشته آن را اجرا کنیم، در دولت مطرح شد که تا ۲۲ بهمن صبر کنیم و بعد از آن اجرا کنیم، پس از ۲۲ بهمن نیز گفته شد که شب عید است و به بعد از عید موکول شود. اردیبهشت ماه امسال هم وقتی خواستیم اجرا کنیم، یک خبرگزاری روز سه‌شنبه اعلام کرد که دولت قصد دارد پنجشنبه در قیمت بنزین تغییر ایجاد کند و بلافاصله پس از آن صف‌های طولانی و کیلومتری در پمپ بنزین‌ها شکل گرفت و شلوغی به حدی بود که بنزین تمام شده و ارسال بنزین نیز امکان نداشت، لذا وزیر نفت تماس گرفت و خواستار لغو اجرای آن از روز پنجشنبه شد، لذا این تصمیم نیز لغو شد.» (روحانی در جلسه شورای اداری استان آذربایجان شرقی، ۶ آذر) رئیس‌جمهوری آنجا حرفی زد که «اطلاع رئیس‌جمهوری در روز جمعه» را وارد ادبیات خبری و سیاسی کشور کرد؛ چه در قضیه بنزین و چه در مسأله سقوط هواپیمای اوکراینی. روحانی گفت نحوه و زمان اجرای سهمیه‌بندی بنزین به وزیر کشور و شورای امنیت کشور واگذار شده بود: «به آنها گفتم که نحوه تبلیغات، برنامه‌ریزی و اجرای آن را خودتان مدیریت کنید. با صداوسیما هماهنگ باشید و هر زمانی را که مناسب دیدید آن را اجرا کنید و تأکید کردم که حتی زمان اجرای آن را به من هم نگویید و خود من هم صبح جمعه همزمان با مردم متوجه اجرای این طرح شدم.» ساعاتی بعد جرقه «اعتراضات آبان» زده شد؛ با تعداد جانباختگانی که تا امروز اعلام نشده است. اعتراضاتی که به قول روحانی غروب جمعه با یک «علامت غلط» (نشست خبری، ۲۷ بهمن، پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری) شروع شد؛ با القای شکاف حاکمیتی. روز یکشنبه اما با حمایت رهبری نظام از «تصمیم کارشناسی سران سه قوه»، باب اختلافات در سطح حاکمیت بسته شد و حتی طرح برخی نمایندگان مجلس برای وتوی این تصمیم منتفی شد. رئیس‌جمهوری در جلسه سران قوا تأیید اجرای این طرح را گرفته بود و به قول او دولت در این تصمیم تنها نبود. «مشکل ما روز شنبه و یکشنبه بود آن هم عمدتاً شب شنبه و روز و شب یکشنبه بود، بعد از آن تقریباً مسأله تمام شد. روز و شب دوشنبه ما هیچ مسأله‌ای در کشور نداشتیم.» (روحانی، ۲۷ بهمن) در همان چند روز اعتراض بنا به آمار وزیر کشور به بیش از ۵۰ پایگاه و پاسگاه نظامی و انتظامی، ۳۴ آمبولانس، ۷۳۱ بانک، ۱۴۰ مکان عمومی، ۹ مرکز مذهبی، ۷۰ پمپ بنزین، ۳۰۷ خودروی شخصی و غیردولتی، ۱۸۳ خودروی انتظامی و ۱۰۷۶ موتورسیکلت شخصی حمله شد. بر اساس آمار و اطلاعات نیرو‌های میدانی، فرمانداری‌ها و استانداری‌ها ۱۳۰ هزار الی ۲۰۰ هزار نفر در کل کشور در صحنه اعتراضات بودند. (عبدالرضا رحمانی فضلی، شبکه یک سیما، ۵ آذر) در ۵ استان شرایط ویژه بود و بیش از ۵۰ درصد آن در مناطق حاشیه‌ای شهر‌های بزرگ بود. در آن روزها اینترنت به دستور شورای امنیت کشور قطع شد با این استدلال که «مجبور به قطع اینترنت به‌صورت مقطعی و موضعی شدیم، اتفاقی همانند سال ۹۶ که اینترنت قطع شد. شورای امنیت تصویب کرد که اول محدودسازی انجام شود و با گسترش به دیگر استان‌ها، اینترنت مسدود شد.» روز ۱۲ آذر رئیس‌جمهوری دستور داد که هیأتی برای بررسی نحوه «جبران خسارت های شهروندانی که در حوادث هفته پایانی آبان ماه دچار آسیب شده‌اند»، تشکیل شود. روز ۱۳ آذر رهبر انقلاب اسلامی با پیشنهادهای دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره وضعیت جانباختگان و مصدومان حوادث آبان موافقت کردند. در این گزارش پیشنهاد شد که بر اساس چارچوب‌های قانونی موجود شهروندان عادی که بدون داشتن هیچ‌گونه نقشی در اعتراضات و اغتشاش‌های اخیر و در میانه درگیری‌ها جان باخته‌اند در «حکم شهید» محسوب شده و خانواده‌های آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گیرند. همچنین در خصوص قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحو جان خود را از دست داده‌اند موضوع پرداخت دیه و دلجویی از خانواده‌های آنان پیشنهاد شد. در مورد آن دسته از قربانیان حوادث که به‌صورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شدند مقرر شد پس‌از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانواده‌های موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه کرده جدا شود و خانواده‌های آنان به طورمناسب مورد توجه و دلجویی قرار بگیرند. رهبر انقلاب در مورد نحوه مواجهه با خانواده‌های گروه سوم که مشکوک به شرارت بوده‌اند نیز امر بر «رأفت اسلامی» و توجه به خانواده‌ها کردند. پس از آن شمخانی گفت: «بیش از ۸۵ درصد از جانباختگان رخدادهای اخیر در شهرستان‌های تهران در هیچیک از تجمع‌های اعتراضی حضور نداشته‌اند و به‌صورت مشکوک با سلاح‌های سرد و گرم غیرسازمانی کشته شده‌اند؛ لذا اجرای پروژه کشته‌سازی از سوی معاندان در این منطقه قطعی است.»
 

جمعه شهادت

بامداد روز جمعه به وقت تهران، یک مقام نظامی روی خط کاخ سفید آمده و به رئیس‌جمهوری ایالات متحده می‌گوید دو دقیقه و ۱۱ ثانیه تا شلیک موشک باقی مانده: «جناب، دو دقیقه و ۱۱ ثانیه تا آخر عمرشان مانده. آنها داخل ماشین هستند، داخل یک وسیله نقلیه زره دار هستند. جناب، حالا تقریباً یک دقیقه وقت زندگی دارند. ۳۰ ثانیه. ۱۰، ۹، ۸… بعد ناگهان انفجار.» مقام نظامی می‌گوید قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و ابومهدی المهندس معاون فرمانده حشدالشعبی عراق «از دنیا رفته‌اند» و گوشی را قطع کرد. (بی‌بی‌سی، ۲۸ دی) دونالد ترامپ دستور ترور کسی را داد که بعدها گفت «فرض بر این بود که او (سردار سلیمانی)، شکست‌ناپذیر باشد.» سرداری ایرانی که سال قبلش به رئیس‌جمهوری امریکا گفته بود «آقای ترامپ قمارباز به شما می‌گویم از آنچه شما فکر می‌کنید ما به شما نزدیک‌تریم. هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. یادتان باشد طرف حساب شما من هستم و نیروی سپاه قدس، نه تمام نیروهای مسلح، شما که می‌دانید توان ایران در جنگ نامتقارن چقدر است.» حالا امریکایی‌ها با پهپاد و مخفیانه او را در فرودگاه بغداد به شهادت رساندند. در مکالمه ترامپ و آن مقام نظامی چیزی درباره اینکه سلیمانی برای یک «حمله قریب الوقوع» علیه منافع امریکا برنامه‌ریزی می‌کرد اشاره‌ای نشد، استدلالی که مقام‌های دولت امریکا برای هدف گرفتن فرمانده نیروی قدس مطرح کردند. در چند روز پس از آن ایران و امریکا تا آستانه برخورد نظامی پیش رفتند؛ ایران اعلام کرد که انتقام سخت خود را از شهادت سردار سلیمانی خواهد گرفت و ترامپ ادعا کرد در صورت تهدید شهروندان یا منافع ایالات متحده، ۵۲ نقطه ایران، از جمله نقاط مهم از نظر فرهنگی، هدف قرار خواهد گرفت. جالب اینکه ترامپ شامگاه جمعه ۱۳ دی در یک سخنرانی کوتاه اعلام کرده بود که دلیل دستورش برای ترور سردار سلیمانی «جلوگیری از جنگ» بوده است! اما از فردای آن روز تا ۱۷ دی، از عراق تا ایران، شهر به شهر جمعیت میلیونی حاضر شدند تا سلیمانی را نهایتاً تا گلزار شهدای کرمان تشییع کنند تا به‌عنوان «سرباز وطن» دفن شود. این بزرگ‌ترین مراسم تشییع پس از امام خمینی بود؛ دو تشییع به فاصله ۳۰ سال. این تشییع میلیونی چیزی نبود که از پیش‌بینی و دید امریکایی‌ها نادیده گرفته شود؛ نتایج نظرسنجی انجام شده توسط «مرکز مطالعات بین‌المللی و امنیتی» دانشگاه مریلند در مرداد ۹۶ نشان می‌داد سردار قاسم سلیمانی، محبوب‌ترین شخصیت از نگاه مردم ایران است. این نظرسنجی نشان می‌داد که ۶۱ درصد از ایرانی‌ها نظرشان درباره سردار سلیمانی را «بسیار مطلوب» توصیف کرده‌اند. ۱۷ درصد دیگر هم گفته بودند که نظرشان نسبت به وی «تا حدی مطلوب» است. سلیمانی همچنین از کم‌ترین میزان نگرش منفی در میان تمامی شخصیت‌های مورد بررسی در این نظرسنجی برخوردار بود. (شبکه العالم، ۷ مرداد ۹۶) عجیب نبود لوموند، مهم‌ترین روزنامه فرانسوی، با انتشار عکسی از مراسم تشییع جنازه سلیمانی در مشهد بنویسد که ترور او فرصتی برای نمایش اتحاد در ایران است. روزنامه‌ای که دو روز قبل از آن قاسم سلیمانی را «محبوب‌ترین شخصیت عمومی در ایران» خوانده و نوشته بود «برخی او را آماده ورود به سیاست» می‌دیدند، اما او در ۲۰۱۶ احتمال نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را رد کرد. از نظر لوموند «شاید در شرایط حاکم بر کشور، او در انتخابات ۲۰۲۱ از بخت پیروزی برخوردار بود» اما «نیروهای امریکا با به قتل رساندن وی در بغداد به اینگونه احتمالات و گمانه زنی‌ها پایان دادند.» (رادیو بین‌المللی فرانسه) حتی رسانه فارسی زبان اپوزیسیون خارج از کشور در گزارشی از محبوبیت سلیمانی نوشت: «قاسم سلیمانی یک شخص مستقل، فداکار، مبارز و تداعی‌کننده یک حماسه‌سازی بود که در جبهه‌های جنگ فعالیت می‌کرد.» و به نقل از شهروندی دیگر که مذهبی هم نیست نوشت: «این فرق می‌کند! این آدم خیلی به ما نزدیک است، از حریم ما دفاع کرده، اگر نبود ما این همه آزادی را نداشتیم. کسی به زن و ناموس ما کاری ندارد!» (کیهان لندن، ۱۹ دی) برای تحلیل غلط امریکایی‌ها از شرایط و واقعیات ایران همین بس که ترامپ ساعاتی پس از شهادت سلیمانی گفت «او باید سال‌ها پیش از بین می‌رفت و ایرانی‌ها از کشته شدن سلیمانی ناراحت نیستند.» گرچه مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا که تا حالا چندین بار برای توجیه ترور سلیمانی به جلسات مختلف دعوت شده، در پاسخ به سؤالی درباره دلیل شرکت میلیونی مردم در مراسم تشییع جنازه سلیمانی مدعی شد: «وقتی شما مردمی را مشاهده می‌کنید که در تشییع جنازه سلیمانی شرکت دارند، بعید است که آنان بواقع آقایی را دوست داشته باشند و ستایش کنند که تعداد زیادی از خواهران و برادرانشان را کشته است. مردم در جو استبدادی زندگی می‌کنند که در آن منابع دولت به جمع کردن و کشاندن مردم به خیابان‌ها اختصاص می‌یابد.»
این را وقتی گفت که چندین شهر ایران صحنه یکی از بزرگ‌ترین تشییع جنازه‌های تاریخ بود. در ۱۷ دی در مراسم تشییع در کرمان ۶۱ نفر بر اثر ازدحام جمعیت جان باختند که مراسم را نیمه کاره گذاشت تا ساعاتی بعد. پیکر سردار سلیمانی که به خاک سپرده شد، انتقام سخت شروع شد. حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران در مراسم خاکسپاری قاسم سلیمانی در کرمان گفته بود: «حرف آخر را اول می‌گویم، انتقام می‌گیریم؛ سخت، محکم، پشیمان‌کننده، قاطع و تمام‌کننده، مطمئن باشید، آرام باشید. اما اگر آنها حرکت دیگری انجام دهند، آنجایی را که دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند را به آتش می‌کشیم.» بامداد ۱۸ دی ایران به پایگاه امریکایی عین‌الاسد در عراق حمله کرد؛ مهم‌ترین پایگاه تدارکاتی، تأمین سوخت و خودروهای نظامی ائتلاف به رهبری امریکا که به این دلیل انتخاب شد که بنا به توئیت محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران «از آن حمله بزدلانه علیه شهروندان و مقام‌های ارشد ما انجام شده بود.» امریکایی‌ها تلفات این حمله را در حد «آسیب مغزی خفیف» ۱۰۹ نفر از سربازان تخفیف دادند و حتی ترامپ گفت آسیب مغزی چیز مهمی نیست و بیشتر شبیه به یک «سردرد» است. او بعداً متوجه آسیب‌های مغزی نظامیان در عین‌الاسد شده و مدعی شد «موشک‌های ایران به گونه‌ای فرود آمدند که به کسی برخورد نکردند.» بعدها خبرنگار سی‌ان‌ان با انتشار تصاویر عین‌الاسد گفت: «زنده ماندن در جایی که چنین فاجعه بزرگی رخ داده، بعید به‌نظر می‌رسد. ابهام‌ها در مورد سرنوشت افراد بالا گرفته است. آنچه به ما گفته شده، همه واقعیت نیست.»
 

جمعه سقوط

سحرگاه ۱۸ دی، ساعاتی پس از آنکه موشک‌های ایرانی بر سر عین‌الاسد فرود آمدند، موشک پدافند هوایی ایران در آسمان اطراف تهران رفت تا یک موشک کروز فرضی را هدف بگیرد که هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ مسافربری اوکراین را با ۱۷۶ سرنشین زمین زد. اپراتور پدافند ۱۰ ثانیه فرصت داشته که تصمیم بگیرد؛ امکان تماس قطع بوده و به او نگفته بودند که شلیک کروز به ایران منتفی است. به قول فرمانده هوافضای سپاه در این ۱۰ ثانیه این اپراتور که بعدها ظریف گفت الان در زندان است، «تصمیم بد» را می‌گیرد؛ سقوط هواپیما می‌شود «خطای انسانی» و اعلام آن پس از سه روز (۲۱ دی). اما آن ۳ روز چه گذشت تا ظهر جمعه که به رئیس‌جمهوری رسماً گزارش دادند علت سقوط هواپیما «سانحه» نبوده بلکه خطای انسانی پدافند خودی بوده است. اولین احتمال را رئیس‌جمهوری اوکراین در گفت‌وگوی تلفنی با روحانی در چهارشنبه شب مطرح کرد که سقوط نقص فنی نبوده است. غروب پنجشنبه در گفت‌وگوی رئیس‌جمهوری با رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، گزینه احتمال اصابت موشک تقویت می‌شود. بررسی و اعلام نهایی موکول می‌شود به جلسه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در روز جمعه که ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر رئیس ستاد کل فرماندهی نیروهای مسلح به طور رسمی به روحانی اعلام می‌کند سقوط هواپیمای اوکراینی ناشی از خطای انسانی بوده، اما اعلام نمی‌شود تا صبح شنبه. قرار بود جمعه شب اعلام شود اما روحانی گفته «ساعت دوازده دیدم اعلام نشده تعجب کردم؛ به هر حال صبح شنبه اعلام شد. می‌شد چند ساعتی یا لااقل مثلاً شب جمعه این اعلام شود و یک مقدار این پروسه‌ها را تسهیل کنیم.» (نشست خبری، ۲۷ بهمن، پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری) به روایت سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه، او صبح روز چهارشنبه به مسئولان اطلاع و احتمال می‌دهد که هواپیمای خودی هدف گرفته شده باشد و کسی از هواپیمایی کشوری از این قضیه مطلع نبوده است: «ما اجازه نداشتیم چیزی به کسی بگوییم. ما اطلاع‌رسانی کرده بودیم و لازم بود شرایط و موضوع مورد بررسی قرار گیرد اما اینکه چند روز طول کشید تا خبررسانی شود، به این خاطر نبوده که کسی بخواهد موضوع را کتمان کند؛ بلکه روال موضوع به‌همین شکل است که ستاد کل می‌بایست موضوع را بررسی کند. آنها نیز حادثه را بررسی کردند و تقریباً صبح جمعه همه اطلاعات جمع و مشخص شد واقعه چه بوده است.» (مهر، ۲۱ دی ۹۸) اجماع بر این است که تحقیقات صبح جمعه به این نتیجه قطعی رسیده که علت سقوط هواپیما سانحه نبوده و عامل خطای انسانی مسبب آن بوده، اما محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس‌جمهوری گفته پیش از آن «قطعاً دولت مطلع نبود، رئیس‌جمهوری جمعه بعدازظهر مطلع شد. دولت با مردم صادق بوده و معترض بودیم که چرا به دولت اطلاع ندادند.» (ایلنا، ۱۶ بهمن) مقامات نظامی می‌گویند شرایط جنگی بوده است. سرلشکر حسین سلامی در مجلس گفت: «ما از روز جمعه (روز شهادت سردار سلیمانی) تا شب چهارشنبه زیر رصد قوی‌ترین قدرت اطلاعاتی همه چیز را آماده کردیم و برای چندین مرحله جنگ و گسترش دامنه آن آماده شده بودیم و سامانه‌ها را نیز آماده کرده بودیم البته هنوز هم ادامه دارد و هیچ چیز از نظر ما تمام نشده است. شب حادثه تمام سیستم‌های پرواز، پدافند، جنگ الکترونیک همه چیز روی آسمان بود. امریکایی‌ها هم تمام‌قد آماده بودند، البته انتخاب اول ما برای حمله پایگاه التاجی نزدیک بغداد بود اما بعد هدف را تغییر دادیم و دشمن هم خیلی از تجهیزات را به عین‌الاسد برده بود، همان پایگاهی که ما در تغییر هدف آن را انتخاب کرده بودیم. در این غوغا به سامانه‌های ما خبر پرواز تعدادی موشک‌های کروز را داده بودند و همه خود را برای انهدام موشک‌ها و هواپیماهای دشمن آماده کرده بودند و چون موشک کروز به لحاظ سرعت و هم از نظر جثه از یک هواپیمای بدون سرنشین بزرگ‌تر است و فقط خلبان ندارد و در موقعی که هواپیماها در ارتفاع پایین حرکت می‌کنند، کروزها هم معمولاً در ارتفاع پایین حرکت می‌کنند. خبر پرواز کروزها به اپراتور داده شده بود و برای لحظاتی ارتباط او با SOC قطع شده بود که خبر انتفای کروزها را بشنود، با همان تصور وقتی این هواپیما پرواز می‌کرد، روی صفحه رادار او به این یقین رسیده بود که این یک تهدید جدی است. اپراتور در فضای جنگی با تصور اینکه هدف کروز است، شلیک و تصور می‌کند که یک کروز را منهدم کرده است. برادران ما از همزمانی شلیک و سقوط هواپیما مشکوک شده بودند و من این را می‌گویم که خدا گواه است ما خودمان منشأ ایجاد این فرضیه شدیم که ممکن است موشک ما اصابت کرده باشد، آن هم به‌دلیل همزمانی و اگر ما خود مبدأ شکل‌گیری این فرضیه نبودیم، هیچ‌کس نمی‌توانست متوجه شود.» (تسنیم، ۲۲ دی) سردار سرتیپ خلبان علی عبداللهی، معاون هماهنگ‌کننده ستادکل نیروهای مسلح به ۳۷ ساعت تحقیق این ستاد اشاره کرده که منجر به بیانیه صبح روز شنبه شده است. به گفته او حدود ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰ روز چهارشنبه به ستادکل نیروهای مسلح اطلاع داده شد که این اتفاق محرز شده است و تیم بازرسی ساعت ۲۲ شب چهارشنبه اعزام شدند. بعدازظهر جمعه گزارش‌های مختلف تجمیع و علت واقعه در حد قابل بررسی محرز شد و ستادکل نیروهای مسلح درخواست جلسه اضطراری شورای عالی امنیت ملی را ارائه داد. حدود ساعت ۱۰ شب این جلسه تشکیل شد و تا ساعت ۱۲ شب ادامه پیدا کرد که شنبه صبح نیز این گزارش اعلام شد. (خبرآنلاین، ۲۵ دی) بواقع علت تعجب روحانی از اینکه ساعت ۱۲ شب اعلام نشده به گفته عبداللهی این بوده که جلسه تا آن ساعت طول کشیده است؛ اما چنانکه علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر ریاست‌جمهوری همان روز ۲۱ دی توئیت کرد: «آنچه برای رئیس‌جمهوری قطعیت داشت منحصربه اطلاعات فنی بود و گزارش ستادکل نیروهای مسلح، عصر دیروز (جمعه) به رئیس‌جمهوری ارائه شد. بلافاصله جلسات مرتبط از جمله جلسه شبانه شورای عالی امنیت ملی تشکیل و بیانیه ایشان نیز در ساعات پایانی دیشب آماده بود و پس از اطلاعیه ستاد کل منتشر شد.» در کنار جعبه سیاه و ماجرای غرامت به بازماندگان هواپیما مسأله روز جمعه ۲۰ دی نیز از معماهای پرونده سقوط بود و درباره تأخیر در اعلامش این گفته روحانی می‌تواند قابل تأمل باشد که «اینقدر این خبر عجیب غریب بود که یک سیستم پدافندی جدا از کل شبکه پدافند یک جایی بوده بعد بدون اینکه هماهنگ شود یک تصمیمی اتخاذ کرده است؛ یک چیز خیلی عجیبی بود و واقعاً آدم باورش نمی‌شد که چنین حادثه‌ای اتفاق افتاده باشد.» (نشست خبری، ۲۷ بهمن)

منبع: سالنامه «ایران»

کلید واژه ها: سال 98 محمدعلی نجفی سقوط هواپیمای اوکراینی سردار قاسیم سلیمانی ویروس کرونا آنفلوآنزای اسپانیایی


نظر شما :