چرا فدائیان خلق به رفراندوم جمهوری اسلامی رأی ندادند؟

۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۷:۱۰ کد : ۸۶۱۱ دیگر رسانه‌ها

امیرحسین جعفری: رفراندوم جمهوری اسلامی، جزء اولین تجربه‌های ایرانیان در زمینه انتخابات و تأثیر رأی آن‌ها در تحولات سیاسی کشورشان بود. اتفاقی که در دهم تا دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ با مشارکت دولت موقت و چهره‌هایی مانند صادق طباطبایی برگزار شد. نتیجه آن یکی از مهم‌ترین رخدادهای سیاسی ایران را رقم زد؛ به نحوی که با بیش از ۹۸ درصد آرا حکومت پیشین به صورت قانونی منحل و حکومت جدید به نام «جمهوری اسلامی ایران» تشکیل شد. در زمان برگزاری رفراندوم گروه‌های مختلف از چپ و راست و ملی مذهبی نظرات مختلفی در رابطه با ماهیت و نام حکومت بعدی داشتند. برای بررسی آنچه در فرایند برگزاری رفراندوم سال ۵۸ گذشت، با محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی و شهردار وقت تهران، فرخ نگهدار، فعال سیاسی و از رهبران چریک‌های فدایی خلق در آن زمان و محمد سلامتی، فعال سیاسی و دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

توسلی: بازرگان در طرح «جمهوری دموکراتیک اسلامی» ۲ دلیل داشت

محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، درباره اینکه چرا رفراندوم به سرعت پس از انقلاب برگزار شد، به «شرق» گفت: «در حکم نخست‌وزیری مهندس بازرگان، از جمله برگزاری رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت ایران و تغییر ساختار سیاسی کشور به جمهوری اسلامی آمده بود؛ بنابراین برگزاری رفراندوم جزء برنامه‌های مهندس بازرگان در دولت موقت بود. آن زمان دو نگاه وجود داشت: اول اینکه اصلاً رفراندوم نیازی نیست، چون در راهپیمایی‌های میلیونی روزهای تاسوعا و عاشورا که در سطح جهانی نیز بازتاب وسیع داشت، مردم به نظام جدید رأی داده بودند، البته این نگاه بیشتر جنبه احساسی داشت. اما نظر دوم این بود که اظهارنظر مردم در راهپیمایی‌ها اگرچه میلیونی و بازتاب جهانی داشته اما وجهه حقوقی ندارد و رفراندوم باید برای تثبیت حکومت جدید برگزار شود. به‌طور خلاصه رفراندوم در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین برگزار و نتایج آن در روز ۱۲ فروردین اعلام شد که حدود ۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی داده‌اند؛ اما در ارتباط با رفراندوم سؤالات و ابهاماتی همان روز و در این چهار دهه مطرح شده است که من کوشش می‌کنم به آن‌ها پاسخ دهم. سؤال اول این است که چرا رفراندوم با فاصله کمی از انقلاب برگزار شد؟ در شرایطی که دولت موقت هنوز آن‌چنان سامان پیدا نکرده بود که توان برگزاری چنین رفراندومی را داشته باشد. برای پاسخ به این سؤال می‌توان به کتاب خاطرات دکتر صادق طباطبایی مراجعه کرد. آیت‌الله خمینی پس از ۲۲ بهمن اصرار داشتند که باید در اسفندماه رفراندوم برگزار شود و این درخواست را از طریق سیداحمد خمینی و دکتر صادق طباطبایی پیگیری می‌کردند. آقای طباطبایی این مساله را با آقای احمد صدرحاج‌سیدجوادی، وزیر کشور، مطرح می‌کنند و آقای صدر می‌فرمایند که استانداری‌ها هنوز کاملاً تثبیت نشده‌اند، اجازه دهید یک یا دو ماه بگذرد؛ اما آیت‌الله خمینی قانع نمی‌شوند و احمدآقا خمینی از آقای طباطبایی می‌خواهند با توجه به تجربه مدیریت در فعالیت‌های اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا، خودتان تصدی مدیریت رفراندوم را بر عهده بگیرید. این پیگیری‌ها موجب می‌شود ۱۵ اسفند حکم انتصاب آقای صادق طباطبایی به عنوان معاونت سیاسی وزارت کشور صادر شود تا رفراندوم را برگزار کند.»

او در پاسخ به این پرسش که چرا امام خمینی خواستار برگزاری رفراندوم بود و چرا برای این کار به نوعی عجله داشت، بیان کرد: «پاسخ به این سؤال نیاز به تحلیل آن شرایط دارد و ممکن است دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن وجود داشته باشد. اما به نظر من این مساله ناشی از نبوغ و درایت راهبردی آیت‌الله خمینی بود که تلاش می‌کردند در هر فرصتی با توجه به نگاه دیرین اسلام فقاهتی خود که از اوایل دهه ۲۰ داشتند و در کتاب کشف‌الاسرار و دیگر آثار ایشان نیز دیده می‌شود، آن را به طور راهبردی دنبال کنند. ایشان می‌دانستند که اگر این رفراندوم به تعویق بیفتد، شور و هیجان و شیفتگی که مردم در پی جنبش اجتماعی ایران برای پاسخ‌گویی به مطالبات تاریخی ملت ایران فراهم شده با توجه به چشم‌اندازی که ایشان در نوفل‌لوشاتو بر بام رسانه‌های جهانی برای آینده جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند، کاهش پیدا می‌کند و مردم رغبت اولیه را برای شرکت در رفراندوم نخواهند داشت. در عملکرد سال‌های بعدی آیت‌الله خمینی نیز این مساله مشهود است که با توجه به شناختی که از فرهنگ جامعه داشتند، خواهان برگزاری سریع‌تر رفراندوم بودند.»

دبیرکل نهضت آزادی درباره اینکه شورای انقلاب «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را برای ساختار حکومت جدید برگزید، اظهار کرد: «طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب که به تأیید آیت‌الله خمینی هم رسیده بود، عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی برای نظام جدید تصریح شده بود که در اسناد تاریخی قابل دسترسی است. مهندس بازرگان در دولت موقت که مسئولیت برگزاری رفراندوم برای تغییر نظام گذشته به نظام جدید را داشتند، طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب مطرح کردند که ما باید به جمهوری دموکراتیک اسلامی رأی دهیم. آیت‌الله خمینی بلافاصله واکنش نشان دادند و گفتند که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. با توجه به کاریزما و فرهمندی که آیت‌الله خمینی در جایگاه رهبری انقلاب داشتند همه پذیرفتند و مهندس بازرگان نیز پذیرفت؛ بنابراین رفراندوم برای جمهوری اسلامی برگزار شد. البته در حواشی عناوین دیگری هم مطرح شد و کسانی که با جمهوری دموکراتیک اسلامی موافق نبودند، پیشنهاد جمهوری ایرانی، جمهوری خلق‌های مستضعف و… را مطرح کرده بودند؛ اما سؤال کلیدی این است که چرا مهندس بازرگان اصرار بر جمهوری دموکراتیک اسلامی داشت. به نظر من دو دلیل اصلی در دیدگاه مهندس بازرگان وجود دارد. دلیل اول تعهد حقوقی است؛ وقتی در اساسنامه شورای انقلاب این نام آمده و قبلاً هم اعلام شده است ما باید به این تعهد اجتماعی عمل کنیم اما به‌نظر من مهندس بازرگان در شرایط آن روز نمی‌توانست دلیل دوم خود را مطرح کند. مهندس بازرگان با توجه به شناختی که از دیدگاه‌های سنتی داشت و در انقلاب مشروطه برجسته بود، به‎رغم چشم‌اندازی که آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو مطرح کرده بودند و به دفعات تأکید داشتند که در جمهوری اسلامی ما آزادی، حاکمیت ملت و جمهوریت همان‌طور که در فرانسه مطرح است و حتی آزادی دگراندیشان و مطبوعات تحقق خواهد یافت، این نگرانی وجود داشت که اگر تأکید دموکراتیک را نداشته باشیم، ممکن است به تدریج نگاه دیگری حاکم شود. این برداشت من از اصرار مهندس بازرگان مبنی بر جمهوری دموکراتیک اسلامی است که البته در آن زمان نمی‌توانستند مطرح کنند. اما مهندس بازرگان این نگاه و دغدغه راهبردی خود را به‌تدریج در ده‌ها اثر و مواضع خود تا سال ۷۳ که در هر مرحله نقش تلنگر آگاهی‌بخش داشته، منعکس کردند و در مجموعه آثار چاپ و تدوین شده ایشان توسط بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان قابل دسترسی است. البته مهندس بازرگان در زمان رفراندوم توضیحات دیگری را هم مطرح کردند که بعد از برگزاری رفراندوم، قانون اساسی تهیه خواهد شد که در آن تمام حقوق و آزادی‌هایی که باید در جامعه وجود داشته باشد، به‌خصوص حقوق زنان در آن پیش‌بینی خواهد شد و در مجلس مؤسسان بررسی و به تصویب و تأیید ملت ایران خواهد رسید.»

او ادامه داد: «مهندس بازرگان بعد از برگزاری رفراندوم گزارشی رسمی ارائه کردند که در این رفراندوم از ۲۲ میلیون جمعیت ۱۶ سال به بالا، ۲۰ میلیون ۲۸۸ هزار نفر در رفراندوم شرکت کردند. از این جمع ۲۰ میلیون ۱۴۷ هزار نفر یعنی حدود ۹۹ درصد رأی به جمهوری اسلامی با آن چشم‌انداز مطرح‌شده آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو دادند و حدود یک درصد رأی ندادند، مثل چریک‌های فدایی خلق و سلطنت‌طلب‌ها و کسانی که آن رفراندوم را به دلایل مختلف باور نداشتند. برگه‌های رفراندوم در بخش آری سبز و در بخش نه قرمز بود و افراد می‌توانستند رأی خود را به‌صورت مجزا به صندوق بیندازند. همه احزاب و گروه‌های اجتماعی از جمله حزب توده، مجاهدین خلق، جبهه ملی و… در این رفراندوم شرکت کردند و شور و هیجانی جریان داشت. البته در برخی از نقاط کشور مثل برخی مناطق کردستان و گنبد که مخالفان و عوامل نفوذی کارشکنی می‌کردند، ناامنی وجود داشت و در برخی حوزه‌ها به صندوق‌ها حمله کردند.»

نگهدار: شعار می‌دادند کسی که رأی نداده حق نظر نداره

فرخ نگهدار، از رهبران چریک‌های فدایی خلق در زمان رفراندوم هم درباره اینکه فدائیان با چه معیارهایی در رفراندوم شرکت کردند، به «شرق» گفت: «فدائیان خلق از بدو تأسیس با دو مشخصه اصلی شناخته شدند. یکی فداکاری و از جان گذشتن، و دیگری صداقت در رفتار سیاسی. وقتی انقلاب پیروز شد ما فدائیان خلق، که در بزرگترین سازمان غیرمذهبی کشور متشکل بودیم و بیش از سازمان سیاسی دیگری در نبرد با استبداد قربانی داده بودیم، حق خود می‌دانستیم که در تعیین سرنوشت و ساختن کشورمان فعالانه مشارکت کنیم. انتظار ما این بود که نقطه‌نظرهای ما نیز در پایه‌گذاری نظام جایگزین به رأی مردم گذاشته شود. ما بلافاصله پس از سرنگونی کامل نظام سلطنتی اعلام کردیم که مایلیم به دیدار آیت‌الله خمینی برویم و دیدگاه‌های خود را با ایشان در میان بگذاریم. یک هدف دیدار همین بود که درباره رفراندوم پیشنهادی و موضوع آن با ایشان صحبت کنیم. اما حتی قبل از اینکه پیغام ما به ایشان برسد، کسانی از تریبون‌ها اعلام کردند که ایشان با فدائیان دیدار نخواهند داشت. فدائیان درواقع دو پیشنهاد را مطرح کردند. در مرحله اول پیشنهاد ما این بود که اول انتخابات مجلس مؤسسان صورت گیرد و قانون اساسی تازه توسط آن مجلس تدوین شود. سپس آن قانون با برگزاری رفراندوم به رأی ملت گذاشته شود. استدلال اصلی ما در دفاع از این پیشنهاد این بود که برای مردم محتوای جمهوری اسلامی هنوز روشن نیست. هیچکس نمی‌داند جمهوری اسلامی واقعاً چه نوع حکومتی است. اما اگر اول قانون اساسی تدوین شود، همه آن قانون را خواهند خواند و با آگاهی و اشراف رأی خواهند داد. متأسفانه این پیشنهاد مورد توجه قرار نگرفت.»

او ادامه داد: «من در مصاحبه با تلویزیونی گفتم که فدائیان می‌گویند باید مجلس مؤسسان انتخاب شود و قانون اساسی نوشته شود. سپس آن قانون را در یک رفراندوم به رأی مردم بگذاریم. گفتم چون ما از محتوای جمهوری اسلامی خبر نداریم، نمی‌توانیم به آن رأی مثبت یا منفی بدهیم.» او درباره اینکه نام پیشنهادی‌تان برای نظام تازه تأسیس چه بود، بیان کرد: «آقای مهدی بازرگان که نخست‌وزیر منصوب از سوی آیت‌الله خمینی بود، پیشنهاد کرد نام نظام بشود جمهوری دموکراتیک اسلامی. ما گفتیم باید تمام پیشنهادها برای نام حکومت بعدی روی برگه رفراندوم بیاید و به رأی مردم گذاشته شود؛ از جمله پیشنهاد ما یعنی جمهوری دموکراتیک. منظور ما از جمهوری دموکراتیک حکومتی بود که در آن اکثریت مردم، یعنی کارگران و زحمتکشان، دست بالا را داشته باشند. البته حرف اصلی ما تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی توسط نمایندگان مردم بود. برای ما اسم نظام تعیین‌کننده نبود. قانون اساسی تعیین‌کننده بود. ما خیلی صادقانه همان حرف‌هایی را زدیم که به آن اعتقاد داشتم. در کار ما ذره‌ای ظاهرسازی یا فرصت‌طلبی نبود. ما خیلی ساده‌دلانه گفتیم نمی‌دانیم جمهوری اسلامی یعنی چه که به آن رأی مثبت یا منفی بدهیم.»

او ادامه داد: «از همان فردای رفراندوم دسته‌جاتی در اطراف شعار می‌دادند کسی که رأی نداده، حق نظر نداره و با هواداران سازمان ما درگیر می‌شدند. بارها خود من جلوی دانشگاه تهران این شعار را شنیدم و شاهد حمله به هواداران سازمان بودم. اکثر هواداران ما دانش‌آموزان و دانشجویان بودند.»

نگهدار در پاسخ به این پرسش که درصورتی که فدایی‌ها در رفراندوم شرکت نکرده بودند، چرا بعداً در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورا نامزد معرفی کردند و خواستار حضور در حکومتی شدند که به آن رأی نداده بودند، بیان کرد: «معنای رأی ندادن فدائیان خلق به اسم نظام این نبود که در هیچ انتخاباتی پس از تصویب قانون اساسی شرکت نمی‌کنند. ما انتخابات را رد نکردیم. حرف ما این بود که اول قانون اساسی نوشته شود و بعد همان قانون به رأی ملت گذاشته شود. اتفاقاً هم دولت موقت و هم روحانیون طرفدار آیت‌الله خمینی هم نگفتند که چون فدائیان در رفراندوم ۱۲ فروردین شرکت نکردند، حق شرکت در هیچ انتخاباتی را ندارند. در انتخابات مجلس خبرگان و در اولین انتخابات مجلس تمام نامزدهای فدایی پذیرفته شدند. البته در همان زمان عده‌ای به شدت علیه ما تبلیغ می‌کردند و می‌گفتند چون فدائیان غیرمذهبی هستند، نباید حق شرکت در هیچ انتخاباتی داشته باشند. حتی برخی از حامیان دولت بازرگان مثل قطب‌زاده علیه شرکت چپ‌ها تبلیغ می‌کردند. خیلی‌ها آن روزها در خیابان‌ها شعار مرگ بر فدایی می‌دادند. در عین ‌حال برخی روحانیون هم بودند که نه ‌تنها ضد چپ نبودند بلکه خود را چپ‌های واقعی و مستقل می‌دانستند. ما از صحبت‌های کسانی مثل آیت‌الله موسوی‌خوئینی‌ها همان زمان چنین استنباطی داشتیم. یا مثلاً آیت‌الله بهشتی علیه ما تبلیغات منفی نداشت و از برخی از شعارهای ما هم، مثل اصلاحات ارضی، یا حمایت از طبقات محروم، حمایت می‌کرد. اگرچه در تدوین قانون اساسی با ما مستقیماً مشورت نشد اما در برخی اصول آن ایده‌های چپگرایان به‌وضوح انعکاس یافت.»

سلامتی: مجاهدین انقلاب اسلامی همزمان با رفراندوم اعلام موجودیت کرد

محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران درباره رفراندوم سال ۵۸ به «شرق» گفت: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیش از برگزاری همه‌پرسی یا رفراندوم جمهوری اسلامی شکل نگرفته بود بلکه ه‌زمان با این همه‌پرسی یعنی در تاریخ جمعه دهم فروردین‌ماه ۱۳۵۸، بیانیه اعلام موجودیت خود را منتشر کرد ولی با اینکه بیانیه چند روز قبل از رفراندوم تنظیم شده بود، اشاره صریح به آستانه طلوع جمهوری اسلامی کرده بود. این اشاره به این دلیل بود که اولاً سازمان به لحاظ اعتقادی و ایدئولوژیک این عنوان را قبول داشت، ثانیاً چون امام خمینی بر این عنوان تأکید داشتند، سازمان هم که خط امامی بود بر آن تأکید داشت. ثالثاً همه مطمئن بودیم که نظر امام مورد قبول مردم واقع می‌شود. همین‌طور هم شد، یعنی در رفراندوم، ۹۸.۲ درصد آرا، آری به جمهوری اسلامی بود؛ لذا امام خمینی در روز دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ که نتیجه آرا رسماً مشخص شد، گفتند: امروز جمهوری اسلامی ایران را اعلام می‌کنم؛ بنابراین موضع سازمان نسبت به شرکت در رفراندوم مثبت و رفتاری مبتنی بر برخورد تبلیغی برای آن داشت.»

این فعال سیاسی درباره اینکه نقش شما در برگزاری رفراندوم چه بود، بیان کرد: «از آنجا که نیروهای ما در کمیته انقلاب اسلامی، پادگان باغشاه (حر) و جاهای دیگر حضور داشتند، خود به خود در تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اقدام برای تأمین امنیت برگزاری رفراندوم مشارکت داشتند.» او همچنین تصریح کرد: «قبل از رفراندوم اسامی مختلفی برای این نظام نوپا پیشنهاد می‌شد؛ جمهوری، جمهوری دموکراتیک، جمهوری سوسیالیستی و… همه این‌ها بار ایدئولوژیکی خاص خود را داشت اما از آنجا که انقلاب، یک انقلاب اسلامی متکی به مردم بود، امام بر جمهوری اسلامی تأکید داشتند؛ لذا این گزینه به رأی گذاشته شد. بی‌تردید اگر این گزینه رأی نمی‌آورد، گزینه‌های دیگر مطرح می‌شد. اما اصولاً در رفراندوم یک پیشنهاد به رأی گذاشته می‌شود که یا قبول شود یا رد شود. چون اگر چندین پیشنهاد با هم به رأی گذاشته شود آرا می‌شکند و نتیجه رفراندوم مبهم باقی می‌ماند. در این رفراندوم از مردم سؤال شد که با جمهوری اسلامی موافق‌اند یا نه؟»

سلامتی در پایان با ذکر خاطره‌ای از آن روز گفت: «آن روز جمعه بود. من اول وقت سر صندوق رأی حاضر شدم تا رأی آری خود را به صندوق بریزم. صف طویل مملو از آدم‌هایی بود که گویی از زندان آزاد شده‌اند و می‌خواهند با دادن رأی، زیربنای ساختار سیاسی و اجتماعی نظام جدید خود را رقم بزنند. شور خاصی وجود داشت. واقعاً دیدنی و لذت‌بخش بود. من بلافاصله پس از رأی دادن عازم جلسه شورای مرکزی گروه امت واحده شدم. همان کاری که دیگر اعضا کردند. چون ما هم داشتیم به سهم خود بخش‌هایی از این ساختار را بنیان‌گذاری می‌کردیم. آن‌طور که یادم می‌آید، در این جلسه علاوه بر اینکه درباره روز اعلام مواضع سازمان که بنا بود پنجشنبه شانزدهم فروردین باشد، سخنران این مراسم و نحوه حضور بحث و تصمیم‌گیری شد، درمورد شرکت در جلسات ابتدایی تشکیل سپاه پاسداران و همکاری در این زمینه بحث و گفت‌وگو و تصمیم‌گیری نیز انجام شد.»

منبع: روزنامه شرق / ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

کلید واژه ها: چریک های فدایی خلق رفراندوم جمهوری اسلامی 12 فروردین محمد توسلی محمد سلامتی


نظر شما :