رضا کیانیان: پیش آقای خامنه‌ای درس می‌خواندم

۱۲ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۵:۰۷ کد : ۱۱۰۵ از دیگر رسانه‌ها
رضا کیانیان که علاوه بر بازیگری، دستی بر قلم و دوربین عکاسی هم دارد، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را در زندگی خود ثبت کرده و گاهی آن‌ها را مکتوب هم کرده است. با این حال خاطره زیر که از دوران حضور او در مشهد است، تا کنون شاید کمتر منتشر یا بازخوانی شده باشد.

 

به گزارش «۲۴»، وی درباره سال‌های طلبگی در مشهد می‌گوید: «من یک دوره‌ای درس طلبگی هم خوانده‌ام. در مشهد می‌رفتم حوزه‌ علمیه و پیش آقای ابطحی، آقای هاشمی‌نژاد و آقای خامنه‌ای درس می‌خواندم. درس‌های مختلفی هم بود؛ مثلا درس تفسیر قرآن، در کنار این درس‌ها کار تئا‌تر هم می‌کردم. مثلا یادم هست تئاتری اجرا کردیم به اسم «باران» درباره‌ روحانی‌ای که وقتی باران نمی‌بارد به صحرا می‌رود و دست به دعا بر می‌دارد و از خدا می‌خواهد که باران بفرستد. بعد هم باران می‌بارد. این از آن تئاترهایی بود که حتی آدم‌های مذهبی مشهد هم برای دیدنش آمدند. متن این نمایش‌ها را برادرم، داوود کیانیان، می‌نوشت. یادم هست برای دیدن این تئا‌تر همیشه سالن شیر و خورشید مشهد شلوغ بود. همه‌جور آدمی برای دیدن این تئا‌تر آمده بودند. حتی طلبه‌ها هم آمده بودند که این تئا‌تر را ببینند و خب، آن روز‌ها برای یک طلبه رفتن به سالن تئا‌تر واقعا سنت‌شکنی بود. من هم تا وقتی که آقای ابطحی گفت فقط یک روز به مراسم عمامه‌گذاری‌ات مانده، به این فکر نکرده بودم که بعدا باید چه کار بکنم.»

 

وی ادامه می‌دهد: «آن شب تا صبح نخوابیدم و با خودم عوالمی داشتم. صبح که شد، رفتم پیش آقای ابطحی و گفتم من نمی‌توانم این کار را بکنم. گفت چرا؟ گفتم چون اگر عمامه روی سرم بگذارم، دیگر نمی‌توانم بروم تئا‌تر ببینم، چه رسد به اینکه در تئا‌تر بازی کنم. سینما هم نمی‌توانم بروم. آن روز‌ها «جامع المقدمات» را تمام کرده بودم و داشتم کتاب‌های بعدی را می‌خواندم. تشخیص داده بودند که درس‌هایم را خوب می‌خوانم و به این نتیجه رسیده بودند که طلبه کوچکی هستم و اگر عمامه بگذارم خوب است. دلیلش هم این بود که جزء بهترین شاگردهای آقای ابطحی بودم. یادم هست که تقریبا همه‌ هم دوره‌های ما عمامه گذاشتند؛ مثلا آقای راستگو که سال‌های سال در تلویزیون برنامه اجرا می‌کردند. یعنی هم‌زمان با اینکه درس‌های دبیرستان را می‌خواندم، طلبه‌ حوزه علمیه هم بودم و تازه در گروه تئا‌تر برادرم هم کار می‌کردم. خطابه را هم یاد گرفته بودم، بلد بودم روی منبر بروم و حرف بزنم؛ حتی قبل از اینکه درس را شروع کنم، به‌خاطر کار تئا‌تر حرف زدن، یا درست‌ترش را بگویم خوب حرف زدن را یاد گرفته بودم.»

 

کیانیان که در سال چهارم دبیرستان با گریم خود با پنبه و پوشیدن عبا و دشداشه، به جای روضه‌خوان جلسه ماهانه مادر، روی منبر هم نشسته، درباره روضه خوانی می‌گوید: «همیشه از بخش روضه خواندن ناتوان بوده‌ام، روضه‌خواندن نیاز دارد به آشنایی با موسیقی و روضه‌خوان‌های حرفه‌ای معمولا در دستگاه‌های موسیقی می‌خوانند. مشکل این‌جاست که من هیچ‌وقت موسیقی را یاد نگرفته‌ام و کسی که می‌خواهد روضه بخواند، باید سررشته‌ای از موسیقی هم داشت باشد. این را هم بگویم که خیلی از روضه‌خوان‌ها شاید به طور جدی با موسیقی آشنا نباشند و حتی ممکن است ظاهرا دستگاه‌های موسیقی را هم نشناسد، ولی سال‌های سال است که دارند در دستگاه‌های موسیقی و گوشه‌های مختلفش می‌خوانند.»

 

کلید واژه ها: رضا کیانیان


نظر شما :