سرنوشت انتشار مجلات پیک در گفتوگو با ایران گرگین/ برگهای زرین و آرزوهای طلایی یک نسل
***
خانم گرگین شکلگیری انتشار پیک به چه صورت بود و چه ضرورتی سبب انتشار پیکها در سطح کشور شد؟
من از آغاز انتشار مجلههای پیک در مرکز انتشارات آموزشی نبودم، اما از روند شکلگیری این مجلهها کم و بیش مطلعم. وزارت آموزش و پرورش در سالهای ۱۳۴۳ مرکز تهیه خواندنیها برای نوسوادان را تاسیس کرد که هدف آن فراهم آوردن مواد خواندنی غیردرسی یا کمک درسی برای نوسوادان بود. ایرج جهانشاهی که سابقه کار و نوشتن در سالنامه فرهنگ خوزستان را داشت و از بنیانگذاران این مرکز بود که بعد به مرکز انتشارات آموزشی تغییر نام داد و جهانشاهی مدیرکل آن شد و نخستین محصول آن پیک دانشآموز بود که در دیماه ۱۳۴۳ منتشر شد. سردبیری این پیکها را از آغاز تا سال ۱۳۵۴ اسماعیل سعادت از دانشوران بنام و عضو فرهنگستان زبان و ادب، بر عهده داشت. او معاون مرکز انتشارات آموزشی نیز بود.
این پیکها برای چه مقطع تحصیلی و گروه سنی بود؟
در آغاز برای دوره دبستان منتشر شد. چون این پیک با توجه و اقبال خوانندگانش روبرو شد، پیکهای دیگر به دنبال آن منتشر شدند. اول پیک معلم و خانواده و به دنبال آن پیک نوآموز برای دانشآموزان کلاس دوم و سوم و پیک کودک برای کودکستان و سال اول دبستان منتشر شد. پیک نوجوان نخست برای دوره دبیرستان و سپس برای دوره راهنمایی و در آخر پیک جوانان برای دوره دبیرستان برنامهریزی شد.
وزیر آموزش و پرورش در آن وقت چه کسی بود؟
بهطور دقیق نمیدانم اما گمان میکنم زمانی که من به مرکز انتشارات رفتم، دکتر گنجی وزیر آموزش و پرورش بود. به نظرم در سال ۱۳۴۳ که مرکز خواندنیها تاسیس شد این موضوعات هم اهمیت پیدا کرد.
انگیزه اصلی انتشار این مجلهها چه بود؟
فراهم آوردن مواد خواندنی غیردرسی یا جنب درسی برای دانشآموزان بود. با توجه به اینکه تنها آموزش رسمی و درسی به خلاقیت و پیشرفت ذهنی و فکری کمک نمیکند، مرکز انتشارات آموزشی این مهم را به عهده گرفت. وزارت آموزش و پرورش با همکاری مالی، اداری و انسانی موسسه فرانکلین توانست این نشریات را منتشر کند. باید بگویم که انتشار مجلههای پیک تحولی بنیادین در آموزش جنب درسی بود. در تاریخ تعلیم و تربیت ایران هیچ تلاشی در این زمینه با این گستره، دقت و شاید جذابیت سابقه نداشت. پیافکنی چنین روشی در سالهای دهه ۴۰ و حتی سالهای پس از آن اهمیت بسیار دارد.
نقش آقای جهانشاهی چه بود؟ شورای نویسندگان جلساتی داشتند یا اینکه به صورت حقالتحریری مطلب مینوشتند؟
آقای جهانشاهی مدیر همه مجلههای پیک بود اما درباره نحوه اداره این مجلات، سردبیران جلساتی منظم داشتند که موضوعی جداگانه است و حقالتحریر موضوعی دیگر. اکثر دستاندرکاران پیکها جز پیک جوانان کارمندان وزارت آموزش و پرورش بودند، از آنجا حقوق میگرفتند و به این مرکز منتقل شده بودند تا به کاری بپردازند که در آن تبحری داشتند. این افراد اگر بیش از وظیفهای که بر عهده داشتند کار میکردند یا مینوشتند، حقالزحمهای را دریافت میکردند. من در آن زمان دبیر بودم که به این مرکز منتقل شدم و کار را با نوشتن مقالهای در پیک جوانان شروع کردم و مدتی بعد دستیار پیک جوانان بودم.
سردبیر پیک جوانان در آن زمان چه کسی بود؟
آن وقت احمد گلشیری سردبیر بود. من البته بعد از آن سردبیر پیک دانشآموز شدم. اما همه نویسندگان پیکها آموزش و پرورشی نبودند. سردبیران به کسانی که میشناختند میدانستند از عهده کار برمیآیند نوشتن مقالاتی را پیشنهاد میکردند و بعضی حقالزحمه میگرفتند.
در انتشار نشریات پیک وزارت آموزش و پرورش یا فرانکلین استراتژی مشخصی داشت؟
اگر منظورتان این است که برنامهای از سوی وزارت آموزش و پرورش یا فرانکلین مشخص و دیکته میشد که چگونه بنویسند خیر، اینطور نبود. برنامه و سیاست آموزش و پرورش تهیه خواندنیهای مناسب غیردرسی بود، فرانکلین هم دخالتی در این کار نداشت. در آغاز هر سال تحصیلی شورای نویسندگان مدیر و سردبیران و دستیاران مجلهها مینشستند و برای یک سال نوع مطلب را مشخص میکردند و نوشتن مقاله را به کاردانان میسپردند. با نگاهی به عنوانهای مقاله میتوان به هدف و برنامه پی برد. پیک با توجه به موقعیت خوانندگانش حاوی مطالبی بود درباره علوم، ادبیات، ایرانشناسی، مناسبتهای مذهبی، تاریخی، شعر، داستان، نقاشی، ورزش و گاها مطالب کوتاهی به مناسبتهای دولتی مینگاشتند. در پیک جوانان که ویژه دانشآموزان سالهای آخر دبیرستان بود علاوه بر اینگونه مطالب درباره مکتبهای فلسفی، ادبی و سینما مقاله نوشته میشد. مسائلی نیز در ریاضی فیزیک و مکانیک طرح و حل میشد.
به یاد دارید این هفت مجلهای که در میآمد چه اسامیای داشت؟
در پرسش دیگری نامهای آنها را گفتم. باید در اینجا بگویم پیکها ۶ مجله بودند. هفتمین مجله که مرکز انتشارات تهیه و چاپ آن را بر عهده داشت، ماهنامه آموزش و پرورشی بود که عبدالمحمد آیتی نویسنده و پژوهشگر بنام که عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز هست سردبیر آن بود.
اینها قیمت هم داشتند؟
بله ۲ تا ۴ ریال و ماهنامه آموزش و پرورش ۱۰ ریال بود.
حوزه انتشار آن در کدام مراکز بود؟
بیشتر به مدارس فرستاده میشد و دانشآموزان میخریدند و هر مدرسهای که میخواست درخواست میکرد. چند شماره هم برای کتابخانه مدرسه و اگر کتابخانه نداشتند در دفتر مدرسه برای مطالعه میگذاشتند. برای خانههای فرهنگ ایرانی و رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای دیگر هم فرستاده میشد.
آموزش و پرورش به دنبال برگشت سرمایه نبود؟
خیر، ظاهرا اینگونه کارها برگشت سرمایه ندارد. این مجلهها با همکاری موسسه فرانکلین یعنی کمک مالی، اداری و انسانی آن چاپ و منتشر میشد و بعید به نظر میرسید که آن موسسه به دنبال بازده مالی بوده باشد. از سال ۱۳۵۶ مرکز انتشارات آموزشی با همکاری سروش، موسسه انتشارات رادیو و تلویزیون پیکها را منتشر کرد.
فرانکلین چه سودی میبرد؟
فرانکلین یک موسسه انتشاراتی بود. مرکز انتشارات آموزشی ظاهرا قراردادی برای انتشار پیکها با این موسسه داشت اما مهم کسانی بودند که در این موسسه حضور داشتند و بیشتر آنها کسانی باتجربه و مهارت در نویسندگی و کار انتشاراتی بودند.
تقریبا بسیاری از افرادی که در فرانکلین بودند، در اینجا هم حضور داشتند مثل دکتر محمود بهزاد و نجف دریابندری و کریم امامی، این به خاطر نیروی انسانی بود که در آنجا وجود داشت یا روابط دیگری اینجا حاکم بود؟
گمان میکنم صرفا یک رابطه فرهنگی بود. آنها بیشتر برای پیک جوانان مینوشتند که از سال تحصیلی ۵۲- ۵۱ به سردبیری دکتر حسن مرندی برای سالهای آخر دبیرستان منتشر شد. کافی است نگاهی به عنوانها و نام نویسندگان این مجله بیندازید مثلا نجف دریابندری برای یک دوره این مجله سلسله مقالههایی مینوشت با عنوان سیری در فلسفه و برای دورهای دیگر سیری در نقاشی و مهندسی و مقالههای بخش علمی و محمد حقوقی معرفی شاعران کهن را بر عهده داشت. اینگونه بود که این مجله دریچهای به روی علم، ادبیات و هنر برای غیردانش هم جذاب بود.
درباره توقف انتشار آن اطلاعات نسبتا دقیقی وجود ندارد. اساسا مجلات پیک چه سالی تعطیل شدند؟
پیکها بعد از انقلاب انتشارشان دچار مشکلاتی شد و در پی آن متوقف شدند و سپس مجلات رشد به تبعه آنها منتشر شدند.
یعنی دستور توقف آن را دادند؟
خیر، دستور توقف داده نشد. بعد از انقلاب در کار مرکز انتشارات آموزشی تغییر و تحولاتی به وجود آمد. از سال ۱۳۵۷ پیک جوانان دیگر منتشر نشد. در این سال از پیک دانشآموز، نوآموز و نوجوانان هر یک سه شماره منتشر شدند. بعد از رفتن ایرج جهانشاهی، آقای صدر حاجسیدجوادی و پس از او آقای محمود حکیمی مسوول این مرکز شدند. هر یک از این آقایان از باب وظیفه و شاید علاقهای که داشتند میخواستند پیک منتشر شود. در دوره محمود حکیمی پیک دانشآموز، پیک معلم و خانواده و فکر کنم پیک نوجوانان چند شماره منتشر شد و بعد هم مجلات رشد جانشین پیکها شدند، که من بازنشسته شده بودم.
برای انتشار پیک کارهای دیگری هم انجام میدادید مثل برگزاری محافل ادبی و سخنرانی یا بررسی چگونگی آموزش در مدارس و از این قبیل کارها؟
یاد ندارم نشست ادبی، سخنرانی، سمینار و جشنوارهای برگزار کرده باشیم. همانطور که گفتم نامههای دانشآموزان و معلمان و مشورت با دانایان کمک میکرد که چه باید میکردیم. بعضی مدرسهها مثلا مدرسه مهران به مدیریت خانم معصومه سهراب و مدرسه فرهاد به مدیریت خانم توران میرهادی با پیکها تماس بیشتری داشتند. ارتباط با شهرستانها از طریق نامه بود و میزان علاقه آنها از تعداد مجلهای که در مدرسه فروش میرفت به دست میآمد.
در مدرسه مهران چه توجهی به پیکها شد؟
گفته خود خانم سهراب درباره پیکها پاسخ بهتری است. ایشان در سخنرانی خود در مجلس یادبود ایرج جهانشاهی گفتند: «نخستین شماره پیک دانشآموز در سال ۱۳۴۰ در شرایطی منتشر شد که کوچه به کوچه به دنبال قطرهای آب میگشتیم که لبان تشنه فرزندانمان را تر کنیم. نخستین شمارهای که به دست ما رسید مطالعه کردیم و کاملا پسندیدیم. طبق برنامه مدرسه یک ساعت مطالعه در هفته، مطالعه پیک را جزو برنامه گذاشتیم و به تهیهکنندگان پیک تبریک گفتیم. همزمان پیک معلم و خانواده از راه رسید و عصای دست معلمان و مسوولان و پدر و مادرها شد. ما تمام پیکها را هر سال به مدت ۱۵ سال که همزمان با فعالیت رودرروی ما با کودکان و نوجوانان بود، در چند نسخه تهیه میکردیم و در کتابخانه مدرسه به صورت منبع مطالعات برای معلمان، پدر و مادرها و مسوولان نگه میداشتیم که این کار کاربرد گستردهای داشت.»
نحوه ارتباط با مدارس چگونه بود؟
کار توزیع بر عهده بخش دیگری بود. آموزش و پرورش برای هر استان و شهرستانها به مقدار تقاضای آن مجله میفرستادند و معلمان و مدیران در نامههایشان مینوشتند که بچهها دوست داشتند مجله را بخرند یا نه و تا چه میزان. اما بهترین وسیله ارتباط نامهها خود دانشآموزان بودند. آنها برای مجله شعر و قصه و طنز مینوشتند. نقاشی میفرستادند و علاقه داشتند نوشتههایشان چاپ شود و بعضی هم چاپ میشد یا به آنها پاسخ داده میشد.
این اتفاق افتاده بود که معلمی یا مجموعه وزارت آموزش و پرورش اعتراض کنند که این مجموعه خوب نیست؟
اگر آموزش و پرورش اعتراض جدی داشت که نباید مجلهها منتشر میشد یا باید مطالب تغییر کلی داده میشد. ایرج جهانشاهی مدیری توانا، پرکار و مجرب در نوشتن و ویراستاری بود. روشی مستقل داشت و اندیشهای که اگر مسوولان بالاتر هم ایراد و اعتراضی داشتند، از پس آنها برمیآمد. مهمترین ویژگی پیکها این بود که با اینکه دولتی بودند اما شکل دولتی نداشتند. در واقع کارگزاران و نویسندگان بسیار تلاش میکردند که مجلهها عبوس، رسمی و تبلیغاتی نباشند، هم اینکه مدیران اصلی این مجلات به روشننویسی و درستنویسی و سادهنویسی پیکها اعتقادی عمیق داشتند.
وظایف چگونه به افراد تفویض شده بود؟
آقای جهانشاهی مدیر همه پیکها بود. توانایی افراد را تشخیص میداد و آنها را به کار میگرفت. او سردبیران پیک را برمیگزید و تایید وزارت را نیز لازم داشت. ظاهرا برگزیدگان او مورد قبول واقع میشدند. سردبیر دستیاران را با نظر مدیر برمیگزید و کار مجله با همکاری سردبیر و دستیار راه میافتاد؛ یعنی اینکه چه کسانی چه موضوعی را بنویسند، از چه کسانی درخواست نوشتن مقاله شود و مقالهها کی آماده شوند و چه زمانی برای ویراستاری به شورای ویراستاران برسد و موضوع مخصوصا قصهها و داستانها برای نقاشی به نقاشان سپرده شود و در موعد مقرر به بخش صفحهآرایی برسد.
تحریریه چگونه کار میکرد؟
نوشتهها در شورای نویسندگان خوانده و ویراستاری میشد. شورای نویسندگان شامل مدیر و سردبیران پیکها بود جز پیک جوانان و معلم و خانواده که شورای نویسندگان مخصوص به خود را داشت. آقای جهانشاهی در شورای نویسندگان خیلی روی سادهنویسی تاکید داشت. او بر این روش اصرار داشت که اصطلاحات و کلماتی به کار بریم که بچهها یعنی دانشآموزان دبستانی با آن آشنا باشند. نظر کلی شورا همین بود. من عقیده داشتم که به کار بردن اصطلاحات و واژههای کمی بالاتر از رده سنی در جملهای ساده و درست ذهن بچهها را به کار میاندازد و باعث خلاقیت میشود اما آقای جهانشاهی معتقد بود پیکها برای دانشآموزان سراسر ایران است نه ویژه شهرهای بزرگ بنابراین برای آنکه این دشواری پیش نیاید در صفحه آخر پیک دانشآموز معنا و مفهوم واژه جدید که در نوشته به کار رفته بود، توضیح داده میشد. سردبیران موظف بودند جز مقالههایی که در پیکهای خود مینوشتند برای پیکهای دیگری هم مقاله بنویسند. فردوس وزیری، سردبیر پیک کودک قصهنویسی هنرمند بود که اکثر مطالب پیک کودک را خودش به صورت قصه و حکایت مینوشت و برای پیکهای دیگر هم داستان مینوشت. محمود محمودی، سردبیر پیک نوجوانان نویسنده و ویراستاری کارآمد بود که مقالههایی در زمینه علم برای پیکهای دیگر مینوشت. جهانشاهی، سردبیری پیک نوآموز را بر عهده داشت و بیشتر مطالب آن را خود تهیه میکرد و برای پیک معلم و خانواده هم مقاله مینوشت. من برای پیک جوانان متون کهن فارسی مثل سیاستنامه، قابوسنامه، تاریخ بیهقی و برای نوجوانان داستانهایی از شاهنامه مینوشتم.
در سالهای انقلاب چطور بود؟
آخرین شماره پیک جوانان در فروردین ۱۳۵۷ منتشر شد و دیگر منتشر نشد. پیکهای کودک، نوآموز، دانشآموز و معلم و خانواده در سال تحصیلی ۵۷ سه شماره منتشر شدند. در این دوره سردبیر پیک معلم و خانواده هوشنگ فتحی بود و مشاور مجله مرحوم هوشنگ شریفزاده که از اواخر سال ۵۶ به مرکز انتشارات آموزشی منتقل شده بودند. قرار بود که هر سال سه نوبت فصلنامهای منتشر کنند به نام پیک دانش، که ایشان مسوول این کار شوند ولی متاسفانه هیچگاه منتشر نشد.
هدف از انتشار این پیک چه بود؟
از نامش هم پیداست، هدف توجه بیشتر به دانشها بود. البته در پیک جوانان هم به مبحث علوم بسیار توجه میشد و افراد برجستهای مقالههای علمی مینوشتند مثل مهندس معصومی همدانی و محمود حیدری ملایری که از منجمان صاحب نام است. به هر حال منتشر شد که وسیلهای برای هدفی باشد.
اینها به صورت ماهانه منتشر میشد؟
پیکها ۱۲ شماره در هر سال تحصیلی، از نیمه مهر تا نیمه خرداد بود و ۱۵ روز یک بار منتشر میشدند.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :