میرزا کوچک‌ خان، آزادیخواه یا تجزیه‌طلب؟

۱۰ مهر ۱۳۹۰ | ۲۳:۱۹ کد : ۱۳۵۹ از دیگر رسانه‌ها
درباره شخصیت میرزا کوچک ‌خان جنگلی و ماهیت و اهداف قیام جنگل در بین مورخان اتفاق‌نظر وجود ندارد. عده‌ای کوچک ‌خان را قهرمان ملی و قیام جنگل را «نهضت آزادی‌خواهانه» می‌دانند و عده‌ای دیگر او را یاغی، تجزیه‌طلب و وابسته به روس‌ها توصیف می‌کنند. نویسنده کتاب «سردار جنگل» در مقدمه اثر خود برخی از این آرای متناقض را بازگو می‌کند.

 

ابراهیم فخرایی می‌نویسد: درباره جهات و علل پیدایش این نهضت، همچنین هدف و تاکتیک و عملیات و پایان غم‌انگیز آن مطالب بسیار در کتب و مجلات و روزنامه‌های داخلی و خارجی منتشر شده‌ که یا کوتاه و مختصر یا نادرست و بی‌ارزش یا آلوده به اغراض و منظورات خاص تنظیم یافته، ماهیت و هدف نهضت را آن طور که شاید و باید نشان نداده، بحث تحلیلی صحیح از جریان حوادث ننموده‌اند و اگر نموده کافی و رسا و مطابق با واقع نبوده است.

 

مثلا «احمد کسروی» در کتاب «تاریخ مشروطیت ایران» ضمن توضیح اینکه از داستان جنگل از نزدیک آگاهی نمی‌دارد، می‌نویسد: «جنگلی‌ها مردان کوتاه‌بین و ساده‌ای بیش نبوده و راه و روش روشن برای خود نمی‌دانسته‌اند و کارشان نابه‌سامان در آمده ‌است.» (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان، جلد ۲، صفحه ۷۱۷)

 

استاد بهار (ملک‌الشعرا) در «تاریخ احزاب سیاسی» خود میرزا کوچک‌ خان و کلنل محمدتقی‌خان پسیان را متهم می‌کند به اینکه قصدشان تصرف ایران و ایجاد یک حکومت مرکزی صالح نبوده و به‌‌ همان ولایاتی که در کف داشته قانع بوده‌اند. (جلد اول، صفحه ۱۵۹)

 

در روزنامه دنا منطبعه تهران تحت عنوان «بحث تحلیلی از قیام جنگل» مقاله‌ای است مبتنی بر اینکه کلنل محمدتقی‌خان پسیان و شیخ محمد خیابانی و کوچک جنگلی در تکمیل انقلاب مشروطیت نکوشیده و آن را ناقص گذاشته‌اند. (شماره ۱۱ و ۱۲ مورخ ۱۵ و ۱۶ آذرماه ۱۳۲۹)

 

نویسنده کتاب «انقلاب بی‌رنگ» موجد انقلاب جنگل را مردی معرفی می‌کند که معتقد به قضا و قدر بود و غالب کار‌ها را به استخاره محول می‌ساخت. (صفحه ۲۵ تالیف س. ع. آذری)

 

«سیدمهدی‌خان فرخ معتصم‌السلطنه» در مجله «اطلاعات هفتگی» چنین نوشته‌ است: «من جنگلی‌ها را متوجه کردم که در مقابل دولت انگلیس از پشه در مقابل فیل کوچک‌تر و بی‌اهمیت‌ترند.» (شماره‌های ۵۲۴ و ۵۲۵ به تاریخ اول و هشتم شهریور ۱۳۳۰)

 

مولف «تاریخ بیداری ایران» میرزا کوچک و اعوانش را در رده اشرار و غارتگران به شمار آورده است. (تالیف حبیب‌الله مختاری، صفحه ۱۵۱) «سر پرسی سایکس» در کتاب معروف خود به نام «تاریخ ایران» میرزا کوچک را عامل «سپهدار» نامیده و مدعی است که برگشت میرزا به گیلان به منظور ادامه عمل پرسود یعنی گرفتن ایرانیان ثروتمند و نگاه داشتن آنها برای گرفتن خون‌بها یا باج سبیل بوده است و می‌نویسد که حکومت ایران در مقابل این جنبش تقریبا ناتوان بود و اگر اقدامات بریطانیای کبیر نبود احتمال می‌رفت سلطنت را منقرض کند. (ترجمه فخر داعی گیلانی، جلد ۲، صفحات ۷۸۴ و ۷۴۹)

 

مدیر روزنامه «اقدام» آقای «عباس خلیلی»، جنگلی‌ها را سرزنش می‌کند از اینکه نتوانستند در مقابل انگلیس‌ها در تنگه منجیل پایداری کنند و حال آنکه با عده کمتر ولی دلیر‌تر امکان داشت راه را بر انگلیس‌ها و روس‌ها مسدود ساخت. (مجله سپید و سیاه، شماره ۲۰۸، صفحه ۱۶ به تاریخ ۸ مرداد ۱۳۳۸)

 

«سپهبد امان‌الله جهانبانی» سناتور و وزیر سابق جنگ زیر عنوان «خاطراتی از اوضاع قبل از کودتای ۱۲۹۹» مقاله‌ای در سالنامه دنیا نوشته‌اند که در آن سطور ذیل دیده می‌شود: «در شمال ایران میرزا کوچک‌خان علم طغیان و یاغی‌گری برافراشته و دعوی استقلال می‌نمود.» (سال ۱۳۴۰، صفحه ۲۶۳)

 

در رساله کوچکی به نام «تاریخچه جنگلیان» که در طهران نشر یافت جنگلی‌ها افرادی راهزن و «هیات اتحاد اسلام» مشتی ملانما و «حشمت‌الدوله والاتبار» فرمانداری نالایق معرفی شده و دلیلش آن است که قدرت جنگلی‌ها در زمان این فرماندار گسترش یافته است.

 

در مجله «اسپارتاکوس» چاپ پاریس ضمن یادداشت‌هایی که از مکزیک برای مجله مزبور فرستاده شد این مطلب عنوان گردید که از آثار فعالیت کمونیزم به سال ۱۹۱۹ در آسیا، پیدایش دسته‌ای در شمال ایران به رهبری روس‌ها بود که نفوذشان را در گیلان و مازندران مستقر ساخته و در شماره اول مجله کمونیست بین‌المللی از آنها پشتیبانی شده است و می‌نویسد که ریاست اسمی این نهضت با میرزا کوچک‌خان بود ولی نهضت را روس‌ها اداره می‌کردند. کمی بعد میرزا کوچک را مردی صدیق و با وفا نامیده، می‌گوید یک ایرانی عمیق و متفکر و یک مرد ایده‌آل و آرزو بود اما آنهایی که پیرامونش بوده و دعوی همکاریش را داشتند نیمی سرسپرده روس‌ها و نیم دیگر سرسپرده انگلیس‌ها بودند.

 

«دکتر مهدی‌خان ملک‌زاده» نویسنده کتاب «تاریخ مشروطیت ایران» میرزا کوچک خان را به نام یک مجاهد حقیقی و یک فرد مومن به مسئولیت می‌ستاید و می‌نویسد: «نه فقط یک سرباز آزاده بود و در راه آزادی می‌جنگید، بلکه یک مبلغ آزادی نیز بود و در هر مورد و مقام از تبلیغ مردم به پیروی از حق و عدالت و حقوق انسانیت فروگذار نمی‌کرد.» (جلد پنجم، صفحه ۱۴۹)

 

کتاب «سیاست شوروی در ایران» میرزا را یکی از آزادی‌خواهان واقعی با مسلک که حقیقتا برای آزادی و نجات ملت ایران قیام کرده و صد در صد دموکرات و ایران‌دوست بوده است معرفی می‌نماید. (تالیف م. ع. منشور گرگانی، صفحه ۳۰)

 

در «دیوان عارف قزوینی» گردآورده «سیف آزاد» این طور اظهارنظر شده که: «یکی از تشکیلات به جا و به موقع که خدمات گران‌بها به آزادی و استقلال ایران نموده همانا تشکیلات مقدس و سودند و میهن‌پرستانه فداییان جنگل در زیر سرپرستی میهن‌دوست نامی شادروان میرزا کوچک‌خان جنگلی بوده است.» (صفحه ۵۸۶)

 

مسیو «نیکیتین» قنسول سابق روس در ایران در کتابی که به زبان روسی به نام «ایرانی که من شناختم» منتشر کرده و ملک‌الشعرای بهار ترجمه فاضلانه‌ای به ترجمه فارسی آن نوشته میرزا را مردی نامیده که کمال مطلوبش را می‌جست و مقید به جمع‌آوری ثروت نبود. (ترجمه همایون فره‌وشی، صفحه ۳۰۳)

 

ژنرال «دنسترویل» فرمانده نیروهای مسلح انگلیس در ایران که از خط عبورش به قفقاز خاطرات خوشی به یاد ندارد و مکرر با جنگلی‌ها جنگیده است، در کتاب معروفش به نام «امپریالیسم انگلیس در ایران و قفقاز» در چند جا نام جنگل را با احترام برده و می‌نویسد: «نهضت جنگل از طرف میرزا کوچک خان انقلابی معروف که یک ایده‌آلیست با شرف و منصفی است تشکیل یافته.» (ترجمه میرزا حسین‌خان انصاری، صفحه ۴۱) در جای دیگر می‌گوید: «به عقیده من میرزا کوچک خان از وطن‌پرستان حقیقی است و امثال او در ایران نادر و کمیاب است و اگر می‌توانستم چند کلمه‌ای به گوش او بخوانم یقین دارم از سقوط قطعی نجات پیدا می‌کرد.» (صفحه ۱۶۷)

 

عبدالله مستوفی نویسنده «تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» معتقد است که میرزا در تمام مدت نهضت جنگل یک قدم برخلاف دیانت و حب وطن برنداشته و حتی در مواقعی که کابینه‌های صلح روی کار می‌آمده خود را از تماس با دولتیان بر کنار می‌گرفته است. (جلد سوم، صفحه ۱۱۹)

 

نویسنده و شاعر فقید «رشید یاسمی» در کتب درسی که به دستور وزارت فرهنگ تالیف نموده میرزا کوچک را فردی یاغی که دعوی استقلال می‌نموده معرفی کرده است.

 

«جان مارلو» نویسنده کتاب «خلیج فارس در قرن بیستم» ضمن اینکه انقلاب گیلان را «غائله» نامیده، می‌نویسد: «دولت مرکزی این غائله را در اکتبر ۱۹۲۱ میلادی سرکوب و خود میرزا کوچک‌ خان را تیرباران نمود.» (روزنامه کیهان، شماره ۵۶۹۵)

 

در کتاب «ایران در جنگ بزرگ» تالیف «مورخ‌الدوله سپهر میرزا»، میرزا یک مرد روشنفکر مذهبی نامیده شده و می‌نویسد که یک میهن پرست واقعی بود. (صفحه ۳۸۴)

 

از این نوشته‌های ضد و نقیض که در بعضی از آنها اشتباه فاحش دیده می‌شود و ما جزیی از آن را بر سبیل مثال ذکر کرده‌ایم، بدون اینکه حقایقی برابر دیدگانمان مجسم شود، بر ابهام داستان جنگل می‌افزاید.

 

 

منبع: پارسینه

کلید واژه ها: میرزا کوچک خان


نظر شما :