نام نیک از این دو دولت پایدار یادگار ماند
نامه فتحعلیشاه قاجار به ناپلئون
آغاز نامه نام خداوندیست که نیستی را بساحت هستیش راه نیست و در نیستی هیچ هستیش حاجت لشگر و سپاه. هر که بییاد اوست بر باد است و هر چه بیداد اوست بیداد. پیغمبران پیش را بگونه گونه کیش برای آزمایش فرستاد و خسروان معدلتاندیش را بجهة آسایش خلق خویش اسباب توانائی و گشایش. بر رأی مهرضیای شهریار بختیار کامکار تاجدار، خدیو ملکآرای کشورگشای، فیلقوس عزم، اسکندر رزم، حیقوق حقوق، عیوق منجوق، دانیال دانش، مسیح بینش، ظفرمند عدوبند، برق سمند مجرد کمند، اثیر خاصیت صبا نهضت آب آهنگ زمین درنگ موسس اساس دشمنشکنی و جهانستانی، مهندس بنای مردافکنی و مرززبانی، شیرازه بند توریة الفت، زیببخش صلیب مواحدت، پادشاه سپهرگاه بلندجاه قوی دستگاه، برادر محبتپرور مودت شیم ایمپراطور اعظم، ملک ملک ایطالیه مالک ممالک فرانسه عالیه که پیوسته دوستانش را نصرت و فیروزی روزی بادی محجوب و پوشید نماناد که اکنون بخواسته خداوند بیچون پایه اتحاد و یگانگی این دو دولت روزافزون بحدی استحکام یافته که تا زمین را قرار است از تصاریف روزگار به هیچگونه خلل نپذیرد و پرتو مهربانی و وداد از دو جانب بر نهانخانه فواد چنان تافته که تا آسمانرا مدار است از تراکم غمام فتنه و فساد و اغیار غبار نگیرد، بساط نشاطآمیز بزم وفا بلندتر از آن است که شورانگیزان را بدان دستی رسد و ساغر نشاطانگیز صهبای صدق و صفا گرانتر از آنکه از سبکسران بران شکستی رود و از این روی پیوسته خاطر بهانهجوی در انتظار وصول اخبار فتوحات آن برادر کامکار و به هنگام رسیدن سفرای پیامگزار از مژدههای نوخرمیهای تازه در دل پدیدار است تا درین اوقات دلگشاتر از بهار نخستین نامه موالفت نگار مصحوب فرستادۀ فرزانۀ هوشیار موسی لابلانش(۱) زیب محفل دوستی گردیده و از سفارشات دوستانه و نوید فتوحات آن یگانه زمان پیمان محبت را مشید مبانی و پیمانۀ الفت را مالامال باده شادمانی گردانید و مقارن این حالات که عقاب شکارانداز رایات ظفرآیات را در فضای دلگشای چمن سلطانیه هنگام پرواز و قباب آفتاب تاب جام فیروزی فرجام با قبه مهر و ماه انباز بود سفیر نیکوتقریر دوم دانشمند سخندان موسی اوغوست بنطان(۲) برسید و نامۀ نامی ثانی را که رشک نگار نامی بود برسانید و به دست آمدن غنایم بیاندازه و عرادههای توپ و شکست سپاه روس و اضافت مملکت پروسیه و غیر آن از ولایات روسیه بر ملک محروس و رسیدن فرستادۀ دانشور موسی ژوبر(۳) و رسانیدن پیغام و خبر و وصول عالیجاه رفیع جایگاه عمدةالاعاظم میرزا محمدرضا بسر حد حضور آن برادر دوستی دستور و شمول لوازم احترام و مهربانی از جانب خیر جوانب بسفیر مزبور بوستان خاطر خلت سرایر چندان شکفته و خندان گشت که بتوالی خزان دمسرد افسردگی بدان راه نیابد و ارکان مصادقت مجددا چنان موکد شد که بتغییرات زمان رخنه در آن پدید نگردد و چون از نهایت یکدلی و اتحاد همیشه مکنون فواد آن است که با دوستان آن برادر کامران متحد و متحالف و با دشمنان ایشان متضاد و متخالف باشیم همچنانکه آن شهریار نیکوکار را با پادشاه سپهر بارگاه خورشیدگاه جمشید جاه آل عثمان رابطۀ موالات قرین استحکام است ما را نیز با آن دولت علیه موافقت و مطابقت تمام و در مخاصمت و مدافعت روس کمال جد و اهتمام است و بیاری آفریننده مهر و ماه درین اوقات فرخنده آیات که با سپاه افزونتر از اختر سوزندهتر از اخگر و توپخانه قیامتتر از تختگاه خلافت نهضت روی داده فرزند ارجمند آزاده، فروزنده اختر برج سعادت، تابنده گوهر درج جلالت، نایبالسلطنه العلیه السنیه عباس میرزا را که بمرزبانی ممالک آذربایجان و ارمن موسوم است مامور داشتهایم که از سه جانب تفلیس و دربند و داغستان همت بر دفع روس گماشته از هر طرف بیست هزار لشگر رستخیز آشوب و عرادههای توپ کوه کوب عنان به تخلیص گرجستان و دربند و غیره گشاده و بعزم ثابت روی بحدود حاجی ترخان و قیزلار نهاده و سپاه فیروز را اجازت تخریب و غارت آن دیار داده باشد و از بس شوق خاطر و رغبت ضمیر بمژدههای دلپذیر فتح و نصرت آن برادر کامکار و غلبه بر دشمن زشت کردار در این اوان که جواب نامههای شهریار مودت آداب نگاشته خامۀ محبت ترجمان گردیده فرستادۀ کارآگاه موسی لابلانش را با اردوی فلک پوی همراه و سفیر سخندان موسی اوغوست بنطان را روانه فرزند ارجمند کامران نمودیم که از آنجا به پیشگاه حضور شتابد و گمان آن بود که دیرتر بار حضور آن برادر مهرگستر یابد و اخبار مسرتبار ظرف و فیروزی ایشان بجانب دوستان بعلت دوری دیار دیر آید عجالتا این نامه رقمزد خامه راستی ختامه شده نزد فرزند مشارالیه ارسال گردید که مصحوب مسرعان تندروتر از پیک ماه نو در دارالخلافۀ اسلامبول به دست کیاست و فراست دستگاه مصلحتگزار آن پادشاه دشمن کاه سپارد و او نیز رسانیدن آن را ببزم حضور لازم شمارد تا در هر دو سه ماه بلکه زودتر خبرهای غلبه و ظفر آن برادر نامور بجانب ما رسد و موجب خشنودی و شادی بیمنتها شود و معلوم است که نظر باتحاد و یگانگی و موافقت دل و زبان هر چه از آنجانب خبرهای دلپذیر و مژدههای فرخفزا زودتر و بیشتر و متواتر آید سرور خاطر دوستان منتظر افزونتر خواهد بود. از نهایت عنایت کردگار امیدوار است که تا هنگام استیلا بر ممالک روس و تختگاه آن گروه و معاودت عالیجاه و عزت پناه سفیر کارآگاه میرزا محمدرضا و ابلاغ اخبار فتح و ظفر آن برادر تاجور، سپاه فیروزمند ما نیز ولایات گرجستان و دربند و ارمن و ممالک دیگر را مستخلص و مسخر و حدود حاجی ترخان و قیزلار را با خاک برابر کرده از هر دو طرف بشارت فیروزی و نصرت باشارت پیک و نامه بیکدیگر رسیده باشد. از آنجا که خاطر شوقمند راقب بزود رسیدن سفرا و مکتوبات است بعد از این بترادف و توالی دوستان را از چگونگی وقایع مطلع سازند که بوسیله آگاهی از قصد و عزیمت یکدیگر موافق مصلحت، ریشۀ درخت بدثمر دشمنان بآسانی منقطع گردد و بندگان دادار داور از ثمر این کارنیکو متمتع شوند و نام نیک از این دو دولت پایدار در جهان یادگار ماند و پیوسته مرجوعات این حدود را به مقام نگارش درآورند و بیگانگی و مغایرت بهیچوجه روا ندارد و دو مملکت را یکی شمارند. همواره کوکب بخت بلند روشن باد و آفت افولش مرساد.
به تاریخ اواسط ماه ربیعالاخر سنه ۱۲۲۲ هجرت مطابق سنه ۱۷۰۸ میلاد عیسوی سال فرخنده سال یازدهم جلوس میمنت مقرون در دارالانشای دیوان سمت نگارش یافت.
والسلام
پینوشتها:
* از دکتر خانبابا بیانی: شماره ۶، سال سوم، بررسیهای تاریخی
۱. de Lablanche
۲. August Bontemps
۳. Jaubert
نظر شما :