محمدرضا بهشتی: اشکال شهید بهشتی این بود که زود‌تر از دیگران متوجه مسائل می‌شد

۰۴ آذر ۱۳۹۰ | ۱۹:۱۵ کد : ۱۵۵۵ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: ماهنامه «نسیم بیداری» در پرونده‌ای به مناسبت سالروز تولد آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی گفت‌وگویی با سیدمحمدرضا بهشتی، فرزند این شهید انجام داده که بخش‌هایی از آن در پی می‌آید:

 

* مرحوم شهید آیت‌الله بهشتی جزء چهره‌های معاصری است که در او تعادل بهینه‌ای را میان نظر و عمل مشاهده می‌کنیم. خاستگاه مرحوم شهید بهشتی و آنچه که در ایشان رشد و پرورش یافت، در درجه اول عرصه نظری بود. چه تحصیلات قبل از حوزه، چه در جریان تحصیلات حوزوی و چه در دوره تحصیلات دانشگاهی، ایشان تلاش کردند به لحاظ نظری خود را تقویت کنند. عمق نگاه و نگرش چندجانبه، باعث می‌شد آنچه را که ایشان در مسیر نظر یافته بود، بتواند به هم پیوند بزند و در نتیجه اگر در عرصه‌ای به دیدگاه و رأیی می‌رسید، اندیشه‌اش با عرصه‌های دیگر در تعارض و ناهمخوانی نبود. ایشان مدارج حوزوی را با عمق و در عین حال سرعت قابل ملاحظه‌ای طی کرده و در ۲۴ سالگی به مرحله‌ای رسیده بود که معمولا به آن مرحله استنباط و اجتهاد گفته می‌شود. یعنی ایشان در عرصه علوم اسلامی به ویژه در عرصه علم فقه و اصول، صاحب‌نظر و صاحب رأی مستقل بود.

 

* در جریان نهضت ملی نفت، ایشان با هوشیاری و با علاقه‌مندی مسائل اجتماعی را دنبال می‌کرد و حتی در حدی که برای او مقدور بود، در آن مشارکت داشت. نخستین صحبت عمومی‌تر مرحوم بهشتی در جریان سی‌ام تیر در اصفهان است که بعد از آن برای اولین بار هم ایشان احضار می‌شود.

 

* مرحوم بهشتی از جمله کسانی بود که انصافا نگاهش، فرا‌تر از محیطی بود که در آن زاده شده و پرورش یافته بود. من یک بار از ایشان پرسیدم که چه شد شما در ۱۸ سالگی از اصفهان بیرون آمدید و دیگر هم به اصفهان برنگشتید؟ ایشان گفت اصفهان تنگ بود. من احساس می‌کنم که ایشان این تنگی را در قم هم حس کرد و با گذشت زمان، افق نگاهش بلند‌تر و بلند‌تر شد و حتی نگاهش فرا‌تر از جامعه ایرانمان بود، اگر شما گفته‌های ایشان را دنبال کنید، سمت و سوی آن بلند‌تر از یک شهر خاص، یک منطقه خاص، یک کشور خاص است، کما اینکه در مدت اقامت بیرون از ایران نیز همین طور بود. ایشان اندیشه و عمل خود را در محک آزمونی در سطح فرا‌تر از یک جامعه قرار می‌داد. بیش از بیست کشور را ایشان دیده بود و بسیاری از این‌ها را هم نه صرفا به عنوان یک جهانگرد، بلکه با ارزیابی هوشمندانه دیده بود. طبعا تاثیر این رویارویی با جوامع دیگر و آشنایی با تفاوت در نوع نگاه، نوع زندگی‌ها و نوع تلقی‌ها و... در تصحیح و عمق دادن به دید ایشان بسیار زیاد بود.

 

* بعضی اوقات آرامش ایشان به حدی بود که برای من سوال پیش می‌آمد که آیا ایشان خیلی خوش‌بین نیست؟ خاطرم هست سال ۵۵، برای دیدار اقوام به اصفهان رفته بودیم. هم زمان با سفر ما، شاه هم به اصفهان آمده بود. چنان جمعیتی در میدان نقش جهان و اطراف آن گرد آمده بود که حقیقتا هضمش برایم سخت بود. معلوم بود که همه این افراد، ‌نمی‌توانند ماموران حکومتی باشند. استقبال خیلی پرشوری از شاه به عمل آمد. به منزل آمدم در حالی که خیلی ناراحت بودم و با یک نوع ناراحتی و حتی عصبانیت گفتم که اصلا حرف ما چیست؟ همه نیروهایی که الان با التهاب در زندان و بیرون زندان دارند با گرایش‌های مختلف از چپ و ملی‌گرا و مذهبی تا روحانیان و دانشگاه‌ها، در سطح اجتماعی و سیاسی و مبارزات مسلحانه مبارزه می‌کنند، چه کار می‌خواهند بکنند؟ این مردمی که من می‌بینم، همین‌اند و مستحق همین هم هستند. ایشان لبخندی زد و من از این بیشتر عصبانی شدم. پرسیدم حرف من خیلی خنده‌دار بود؟ ایشان گفت نه، جلوی روی من، خودم را می‌بینم با ۳۰ سال فاصله. همین را فقط گفتند. در حالی که به عنوان یک مبارز، قاعدتا باید از استقبال مردم از دشمنش ناراحت می‌شد یا حداقل جویای اخبار آن بود. اما ایشان خیلی آرام بود و من یک لحظه هم حس نکردم با فردی روبه‌رو هستم که مایوسانه به آینده نگاه می‌کند یا تردیدی در مسیری که در پیش گرفته، دارد. جالب است که سال بعد در شهریور ۵۶ حوادث اصفهان، بعد از قم و تبریز پیش آمد و در شهریور ۵۷، آن راهپیمایی‌های بی‌نظیر در تاریخ ایران.

 

* بعد از اتمام کار شورای انقلاب، ایشان علاقه‌ای به ادامه فعالیت به عنوان مسوول را نداشت و مسوولیت اصلی خود را رسیدگی به امور حزب می‌دانست. خاطرم هست که با حسرت به کتابخانه نگاه می‌کردم و می‌گفت کار ما اینجاست. بعد هم که از روی مسوولیت‌پذیری، به دیوان عالی رفتند، باز از کار حزب غافل نماندند و سعی داشتند حزب در قالب یک تشکل اسلامی، به تربیت نیروهای لازم برای رسیدن به اهداف انقلاب بپردازد. من فکر می‌کنم یکی از مشکلات امروز ما، همین نداشتن تشکل‌ها و احزاب مسوولیت‌پذیر و هدف‌دار است و ایشان سه دهه پیش، این مشکل را درک و برای آن چاره‌اندیشی کرده بود. اشکال شهید بهشتی این بود که این نکات را زود‌تر از دیگران متوجه می‌شد.

کلید واژه ها: آیت الله بهشتی


نظر شما :