معاون سازمان حفظ آثار و نشر سپاه: در سال اول جنگ که نظامیان در جبههها حضور داشتند موفق نبودیم
بخشهایی از گفتوگوی علی ناظری با سایت جامع دفاع مقدس (ساجد) در ادامه میآید:
* شناختی که از شهیدان در جامعه وجود دارد در حد نام و اسم و رسم است و میتوان گفت که این شناخت سطحی است، لذا قرار شد که در هر استان برای تجلیل از شهدای آن استان مراحلی را بگذرانند و هر چه در رابطه با آن شهید وجود دارد را جستجو و جمعآوری کنند و اطلاعاتی از قبیل اینکه قبل از اینکه وارد جنگ شود و چه کاری انجام میداده، خانواده و مجله و... را بدست آورند و بعد در دوران دفاع مقدس چه مسئولیتی را داشته و چه آثاری از آن باقیمانده و... را بررسی کنند؛ در واقع که بود و چه کرد هر شهید را بررسی کنند. در واقع قسمت چه کرد آن بسیار مهم است چرا که قرار است خدمات این عزیزان به جامعه معرفی شود. در این بخش باید با همرزمان و کسانی که با او بودهاند و زیردستان و فرماندهان و خانواده... صحبت شود و عکس و فیلم و خاطره و سند و مدارک جمعآوری شود و به یک فیلم و یا کتاب و... تبدیل شود. البته قبل از آن باید یک بانک اطلاعاتی از شهدا تشکیل شود و حتی این بانک تشکیل شود، دیگران نیز میتوانند از آن استفاده کنند و کتاب بنویسند و یا نمایشنامه بنویسند.
* یکی از دوستان تعریف میکرد که در شب عملیات خیبر تیمی را برای شکار تانکها فرستاده بودند، چیزی نزدیک به ۳۰۰ تانک در آن شب منهدم شد. فردا وقتی این صحرای پر از تانک را همه میبینند تعجب میکنند، برای اینکه اشتباه نشود شهید همت تعدادی از افراد را میفرستد که با موشک همان تانکهای سوخته را هدف بگیرند. چیزی حدود چهل درصد از این موشکها به هدف نمیخورد. شهید همت رو به افراد میگوید توجه داشته باشید که کار شما خدایی است. در واقع قصه فرهنگ دفاع مقدس و شهدا نیز همینگونه است. کار بسیار بزرگ است اما کسانی که پای کار آمدهاند از جمله ما بسیار ضعیف هستیم ولی الحمدالله خروجی خوب است، شما وقتی به تلویزیون نگاه میکنید تقریباً هر شب برنامهای در این رابطه وجود دارد، به روزنامهها و نشریات که توجه کنید و حتی در میان قشر مردم متوجه میشوید که الحمدالله فرهنگ دفاع مقدس جایگاه خود را حفظ کرده است. در واقع در میان دلهای مردم اگر فرهنگ دفاع مقدس و عشق به آن اگر زیاد نشده باشد کم نشده است کما اینکه این علاقه بیشتر شده است. ولی هیچ کس نمیتواند مدعی شود که این کار من است در مورد خودمان لااقل این ادعا را نداریم. ممکن است که آمار ما هر سال بیشتر شده است ولی نمیتوانیم بگوییم که این کار، کار ماست.
* شهیدی وجود دارد که از خانوادهاش مثل پدر و مادر و خواهر و برادر خبری نیست و شاید خانوادهای هم داشته باشد ولی از آنجا جا به جا شدهاند و به قولی از صفحه تاریخ محو شدهاند و از این شهید فقط یک نام باقی مانده که شاید نام این کوچه خاص به نام اوست. و چیزهایی را در رابطه با زندگیاش و اینکه برای چه گردانی بوده و... را نمیتوان یافت و از این دست اتفاقات هر روز روی میدهد. ما در این مورد بسیار ضعیف بودهایم ولی برنامههایی داشتیم که بتوان از طریق کنگرهها این شهدا را بیشتر به جامعه بشناسانیم. در واقع ما هنوز نتوانستهایم که ۳۶ هزار شهید استان تهران را به طور صحیح از لحاظ نام و شهرت و فامیل و... درست بررسی کنیم. در واقع این ۳۶ هزار شهید حداقل باید ۳۶ هزار زندگینامه از آنها موجود باشد و برای هر کدام حداقل یک صفحه مطلب داشته باشیم از این تعداد میتوان ۳۶ هزار صفحه درست کرده، چندین جلد کتاب را از آن چاپ کرد. اما متاسفانه اینها وجود ندارد و ما در این بخش کاملاً دست بسته و محدود هستیم و اینکه بیان کنیم که ما بدلیل نداشتن امکانات و منابع مالی قادر به انجام این کار نبودیم حرف درستی نیست. چرا که وقتی در صنف کاری ما اگر کسی به یک صنف علمی حتی صنعتی و... مراجعه کند محال است که کسی کمک نکند. در واقع در این زمینه همت وجود نداشته است.
* کار اصلی جنگ را مردم و بسیجیها انجام دادند و در مورد مردم و بسیجیها کار خاصی انجام نشده است یعنی ما نتوانستهایم قدرتی را که مردم وارد جنگ کردند و ۸ سال جنگ را با آن ادامه دادهاند را به نمایش بگذاریم این ضعف بزرگی است. ما نتوانستهایم آن قدرت معنوی را که خداوند در دل مردم قرار داد و مردم به وسیله آن توانستهاند در ۸ سال جنگ مقاومت نشان دهند را انعکاس دهیم. من فکر میکنم نقطه پیروزی ما و همه کسانی که در راس قرار دارند این است که این قدرت مردم را به نمایش بگذارند و نشان دهند که در جنگ چه اتفاقی افتاد. البته من قدرت رهبری امام را جزء همان میدانم. اگر ما موفق شویم این قدرت را به نمایش بگذاریم در واقع چیزی است که باید به نسل بعدی منتقل کنیم ما از مردم صحبت میکنیم ولی در آخر بیشتر چهار یا پنج نفر را نمیتوانیم معرفی کنیم و کسان دیگری که مردم را در ابتدا معرفی میکنند ولی در نهایت همان چهار پنج نفر قبلی را معرفی میکنند و ما در معرفی مردم و بسیجیها و نقش آنها و اینکه چطور این تحول بزرگ اتفاق افتاد و... ضعیف بودیم. واقعیت این است که ما در یکسال اول جنگ که نظامیان در جبههها حضور داشتند موفق نبودیم ولی پس از عملیات ثامنالائمه و ورود مردم و بسیجیها به جبههها جنگ شکل دیگری به خود گرفت و رو به جلو رفت و زود دشمنی از سرزمین ما خارج شد و ابتکار عمل در دست ما آمد و تا پایان جنگ نیز اگر ضعفی بود از مردم نبود چرا که مردم هیچ کم و کاستی نگذاشتند کما اینکه در پایان جنگ دیدید که وقتی مردم احساس کردند که نظام در خطر است و امام ناراحت است، مردم آنقدر در جبههها ریختند که اعلام شد دیگر نیازی نیست که تعداد بیشتری بیایند و نیاز به نیروی انسانی نیست و همین تعداد کفایت میکند. لذا اگر ما در فرهنگسازی این بخش موفق شویم به تکلیف خود عمل کردهایم. من معتقدم که در این بخش موفق به ادای تکلیف نشدهایم و حتی قدمهای اول را نیز به سختی طی میکنیم. در واقع این انقلاب و شهدا و امام همگی حق هستند و مردم آن را به خوبی میفهمند و به همین خاطر در صحنه حضور دارند نه به خاطر کارهایی که ما انجام میدهیم. منظور من این نیست که کار ما بیاثر است ولی چیزی نیست که بتوان روی آن قسم خورد و بگوییم که اگر ما نبودیم چنان میشد.
نظر شما :