ایران و بریتانیا؛ بیاعتمادی تاریخی و تاریخ بیاعتمادی
الیویا لانگ- بی بی سی نیوز
این تازهترین حادثه در بحبوحه افزایش تنش بر سر برنامه هستهای ایران اتفاق افتاد، برنامهای که غرب میگوید بخشی از تلاشهای ایران برای تولید سلاح هستهای است. ایران این ادعا را به شدت رد میکند. بریتانیا یکی از سه کشوری است که هفته گذشته تحریمها را علیه ایران تشدید کرد و تمامی روابط خود را با بخش مالی ایران قطع کرد. اما عصبانیتی که اظهار شده، بازتاب دهنده خصومت وسیعتر دولت اسلامگرا و آشکارکننده تاریخ پر تنش میان دو کشور است.
نقل قول شده که نمایندگان مجلس ایران روز یکشنبه شعار «مرگ بر انگلیس» میدادهاند. علی لاریجانی، رییس مجلس ایران، گفته است که این حادثه نتیجه دهها سال حرکتهای سلطهجویانه بریتانیاییها در ایران بوده است.
روابط میان دو کشور از زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ پر تنش بوده است، اما این خصومت چند قرن سابقه دارد، نه چند دهه. در قرن نوزدهم، پس از اولین جنگ ایران و روسیه، ایران ناچار شد بخشی از خاک خود را به روسیه واگذار کند. این توافقی تحقیرآمیز برای ایرانیان تلقی میشد. توافقنامه ۱۸۱۳ میان دو کشور، توسط یک دیپلمات بریتانیایی، سر گور اوزلی، تنظیم شده بود و نقش او در این رابطه تا حدی سبب ایجاد ذهنیت دورویی بریتانیا در میان ایرانیان شد.
کمتر از ۵۰ سال بعد، دو کشور به دلیل مخالفت بریتانیا با تلاشهای ایران برای پس گیری هرات گرفتار روابط خصمانه شدند. ادعای ارضی ایران بر هرات به نتیجه نرسید و در سالهای دهه ۱۸۶۰ بریتانیا بار دیگر با کمک به تعیین مرز ایران و [مستعمره] هند (در مرزهای غربی پاکستان امروز)، بار دیگر حدود سرزمینهای ایران را مشخص کرد. سپس در سالهای دهه ۱۹۲۰ نیروهای بریتانیا به فرماندهی ژنرال ادموند آیرونساید کمک کردند که رضاشاه به پادشاهی برسد. پسر او محمدرضا شاه پهلوی بود که در جریان انقلاب ایران از پادشاهی ساقط شد.
در دوران تازه، به نظر میرسد که مشخصا یک اتفاق در شیوه نگاه ایرانیان به بریتانیا نقش اساسی داشته است: سرنگونی محمد مصدق در سال ۱۹۵۳. مصدق که در سال ۱۹۵۱ پس از ترور علی رزمآرا به نخستوزیری رسید، میخواست شرکت نفت ایران و انگلیس را ملی کند؛ شرکتی که بریتانیا در آن سهم عمده را داشت. بریتانیا خواهان کمک آمریکاییها شد و کودتایی را سازماندهی کرد. مصدق در بازداشت خانگی قرار گرفت.
پهلوی بار دیگر به عنوان شاه به قدرت رسید، و به حکمرانی مطلق خود ادامه داد تا خود نیز در سال ۱۹۷۹ در انقلاب ایران سرنگون شد. یک سال بعد از آن، انقلابیون ایرانی خشم خود را معطوف به آمریکا، «شیطان بزرگ» کردند و با بحران گروگانگیری آمریکاییان در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ روابط رو به تیرگی را به عمق تازهای کشاندند.
ایران همچنین از حمایت کشورهای غربی از صدام حسین در طول جنگ ایران و عراق خشمگین بود. این خشم در سال ۱۹۸۷ وقتی که ادوارد چاپلین، کاردار سفارت بریتانیا را ربودند و کتک زدند، از حد گذشت. انفجار هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا در سال ۱۹۸۸ با مرگ همه ۲۹۰ سرنشین آن، وضعیت را باز هم پیچیدهتر کرد.
در سال ۱۹۸۸ سفارت بریتانیا در تهران، هشت سال پس از بسته شدن، دوباره گشایش یافت. یک سال بعدتر، ایران علیه سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی به دلیل رمان جنجالبرانگیزش، «آیات شیطانی»، فتوایی صادر کرد.
در سالهای اخیر ایران و بریتانیا در بیشتر موارد موفق شده بودند که روابط دیپلماتیک خود را حفظ کنند. در سال ۱۹۹۹ نشانههایی از پیشرفت در روابط دیده شد، وقتی که بریتانیا و ایران برای اولین بار پس از انقلاب ایران با هم سفیر رد و بدل کردند، و دو سال بعد از آن هم، جک استراو، وزیر وقت امور خارجه بریتانیا، چند بار به ایران سفر کرد.
ولی این صلح سرد را چند واقعه مخدوش کرد. یکی از این وقایع در سال ۲۰۰۷ اتفاق افتاد؛ ایران ۱۵ ملوان و تفنگدار دریایی بریتانیایی را در آبهای مورد منازعه در طول مرز عراق بازداشت کرد و آنها را به مدت دو هفته نگه داشت. ایران سپس این ملوانها را به نشانه حسن نیت آزاد کرد.
دو سال بعدتر، ایران بریتانیا را به حمایت از تظاهرات گستردهای که مخالفان علیه محمود احمدینژاد، رییس جمهور ایران ترتیب داده بودند، متهم کرد. اختلاف دو کشور بر سر موضوع هستهای و حقوق بشر همچنان برجاست؛ موضوعاتی که بعید است به زودی حل شود.
چگونگی واکنش هر دو کشور به رخداد اخیر - و به موضوع گستردهتر هسته ای- میتواند شیوه نگاه ایران به بریتانیا را تعریف کند. ولی احتمال میرود که جو داغ بیاعتمادی در چند سال آینده باقی بماند.
منبع: بی بی سی
نظر شما :