با احمد مسجدجامعی در ۳۰ نقطه خاطرهانگیز تهران/ از خانه امینالضرب تا زندان قصر
با توجه به گذشت سی و اندی سال از وقوع انقلاب اسلامی چه تدابیری در توسعه شهری به ویژه در احیا و نگهداری یادوارههای تاریخی آن دوران اندیشیده شده است؟
قبل از آنکه به سوال شما پاسخ دهم باید به این نکته اشاره کرد که توسعه شهری محدود به توسعه کالبدی نیست و تنها جنبههای فنی و عمرانی را در بر نمیگیرد بلکه جریان زندگی و حیات مدنی و فعالیتهای معمول اجتماعی هم در این توسعه میگنجند. در عموم شهرهای بزرگ هم این اتفاق میافتد که جذابترین ویترین توسعه یافتگیشان را در حوزه آثار، مناسبتها و محصولات فرهنگیشان قرار میدهند. این آثار شامل عواملی میشود که در تاریخ و فرهنگشان نقش ایفا کرده است و نمادهای مهم شهریشان هستند. رویدادها هم به همین شکل، رویدادها هم مثل مهمترین جشنوارههای فرهنگی و هنری و ادبی جزو شناسنامههای شهرها هستند مثلا همین جشنوارههای بزرگ سینمایی و نمایشگاههای بزرگ کتاب از شناسنامههای بزرگ شهر هستند. بنابراین اینکه گفتم جذابترین ویترین توسعه شهری در حوزه فرهنگ نمود مییابد نوعی معنای عام دارد. حتی اگر از حوزه اقتصاد هم ببینیم اقتصاد فرهنگیشان زمینهساز فعالیتهای دیگر است از حوزه خدمات فرهنگی و گستردهتر آن گردشگری، خیلی گردش مالی زیادی دارد با این رویکرد حتی هویت فرهنگیشان را لمس میکنند چون اگر هویت فرهنگی را در نمادهای شهری حفظ نکنیم جزو حاشیهنشینان فرهنگ جهانی میشویم. اگر ما حضور گستردهای داریم به خاطر همین رضایت نسبی حوزه تمدنی و شهری و مدنی ما یعنی همان حوزه فرهنگی است از این جهت توسعه فضاهای تاریخی و فرهنگی و رویدادی و مکانی از اولویتهای شهرسازی است حتی در شکل کالبدیاش هم معنا پیدا میکند. این تجدید خاطره یا ثبت خاطره در نمادها یکی از کارهایی است که در شهرسازی مدرن هم پرداخته میشود. احیا، یادآوری یا بزرگداشت حوادث و رویدادهای مهم در صدر بررسیهای اساسی قرار میگیرند. در همین جهت بود که ما درباره انقلاب اسلامی هم همین رویکرد را داشتیم که شهرمان شاهد یک اتفاق بزرگی در گذشته بوده است که آن هم انقلاب اسلامی در تاریخ ما است. از این جهت اهمیت به رویکرد ثبت این وقایع و آثار در شکل قالبها و نمادها موضوعی پر اهمیت است در اینکه بتوانیم اینها را حفظ کنیم.
بر این اساس به مناسبت سیامین سال انقلاب چند طرح مهم را تعریف کردیم و از شهرداری خواسته شد که این کارها را انجام دهد. البته این کارها فراتر از سطح شهر هستند و به نوعی ظرفیتهای ملی به حساب میآیند. تهران امروز علاوه بر اینکه یک شهر است خود شهروندان هزینه ظرفیتهای ملی و پایتختی را میپردازند. در واقع در این زمینه دولت میبایست سرمایهگذاری کند که چون نکرده این امر به عهده مالیاتهایی است که مردم علاوه بر مالیاتهایی که به طور عموم میدهند شامل مالیاتهایی است که برای اداره شهر میپردازند. هزینه زندگی در تهران بالا رفته چون هزینه ظرفیت ملی را شهروندان تهرانی میدهند و هزینهاش از درآمدهای نفتی و ملی نیست. اینها ظرفیتهای مهمی بود که به دلیل نزدیک بودن این وقایع به ما فراموش شده است و طی اسنادی خواسته شد به اینها پرداخته شود و ما این آثار را در سطح شهر حفظ و نگهداری و بازسازی کرده و به یادمانهایی تبدیلشان کنیم.
این اسناد شامل کدام نقاط مهم در تهران میشود؟
در رابطه با این اسناد باید گفت یکی از این اسناد در باب حفاظت و بازسازی آثار و بناها و اماکن انقلاب اسلامی است که این در خود مصوبه آمده است که این سند در سالگرد سیامین سال انقلاب اسلامی است و مطالعه و ساماندهی و حفظ بافت طبیعی و فرهنگی و تاریخی برخی از پهنهها را مورد بررسی قرار داده است. یکی از این پهنهها پهنه خیابان ایران است، پیشنهادی داده بودند که نام خیابان ایران را تبدیل کنیم به خیابان فجر که موافقت نشد، این خیابان بسیار مهم است در ابتدای این خیابان خانه بزرگ و تاریخی است که تعداد زیادی باغات نادری در آن بوده است، خانه حاج امینالضرب که اتفاقات نادری در آن رخ داده است مثلا نخستین سرود مشروطیت در آنجا خوانده شد. یا در آنجا تعداد زیادی اسناد مشروطیت را میتوان یافت. منزل مرحوم دکتر یحیی مهدوی پسر حاج امینالضرب هم همان جا بود. این خانه ارزشهای تاریخی غیر از رویدادهای مهم با خود به همراه دارد حتی در جریان انقلاب اسلامی قبل از سقوط نظام شاه آنجا جلساتی بوده است که مثلا دکتر صدیقی را برای پذیرش نخستوزیری دعوت کرده بودند، آن بنا به لحاظ تاریخی و رویدادها و به دلیل شخصیت علمی معتبری مثل یحیی مهدوی که در آنجا بوده است و به دلیل کتابخانهای که دارد و اسناد درجه یک محل مهمی است.
در انتهای خیابان هم دانشکده هنرهای دراماتیک را داشتیم که اکنون در اختیار نیروهای سپاه است، زمانی که امام در آنجا مستقر شدند آنجا دانشکده بوده است و خیلی از مدارس و مراکز آموزش عالی هم در آنجا بود مثلا مقام معظم رهبری مدتی در آنجا سکونت داشتند، همچنین منزل مرحوم رجایی و آقای هاشمی و منزل آقای طالقانی و خیلی از شخصیتهای تاثیرگذار در انقلاب اسلامی در آنجا بوده است. مراکز آموزشی در آنجا زیاد بوده است و محل استقرار امام بود و دولت بازرگان در آنجا معرفی شده است و نخستین فعالیت رسانهای یعنی رادیویی که با برد محدود در اختیار انقلاب بود و نخستین تصاویری که در تلویزیون انقلاب اسلامی دیده شد در حوزه شبکه محدود در آنجا طراحی شد و خاستگاه خیلی از نهادها بوده است مجموعه این شرایط اقتضا میکند که اینجا حفظ شود.
خانه مـرحوم حاج امینالضرب که یادآور مشروطیت است همچنین محل استقرار امام در مدرسه علوی و رفاه یادآور انقلاب اسلامی است همه اینها یک مجموعه مهمی است که باید حفظ شود. طراحی ما بر این پایه بود که دانشکده هنرهای دراماتیک تبدیل به موزه هنرهای انقلاب اسلامی شود.
پهنه دیگر منطقه جماران است که به لحاظ طبیعت زیبایی که دارد یکی از نقاط ارزشمند طبیعی است و قناتهای زیادی در آنجا بوده است و دسترسی به آب دربند داشته به نوعی حقآبه داشته است، باغهای خیلی مهمی مثل باغ امیرسلیمانی و مرحوم خسروشاهی و باغ زاهدی هم شامل میشود.
حفظ طبیعت و فضای جماران و حمایت از فعالیتهایی که در آنجا به ارتقای سطح زندگی ساکنین هم منجر شود در دستور کار قرار دارد. توجه به این نکته مهم است که همه تدبیرها نباید به گونهای باشد که آسیبی به معیشت، زندگی و عدمالنفع اهالی برساند. پهنه رودکی شامل تالار وحدت تا تئاتر شهر که نمادی از نشانههای فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی بود.
ذکر این نکته لازم است که بحثی در جایی مطرح شد در ارتباط با یادمانهایی که در حوزه انقلاب اسلامی در محلات و حسینیهها وجود داشته است بر اساس آن طرحی تهیه شد که ۳۰ نقطه تهران را شناسایی کنیم که فضاهای رویدادی- مکانی ۳۰ خاطره را در خود داشت که این فضاها نخست در هنگام ورود امام فرودگاه مهرآباد است که یادآور صحنه استقبال یکپارچه گروههای مردمی از امام بوده است و تصاویری هم از مدخل ورودی فرودگاه از آن زمان موجود است که امام آمدند صحبت کوتاهی داشتند و سرود «خمینی ای امام» اجرا شد و پس از آن وارد فضای عمومی شهر شدند. دومین نقطه بهشت زهرا بود که یادآور نخستین سخنرانی امام بعد از ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ بود، این هم ظرفیت نمادسازیهای متعددی دارد.
خیابان ایران بود که از نکتههای این خیابان آن بود که عکاس معروف آقای پرتویی یک عکس تاریخی گرفت که ابتدا این عکس تکذیب شد که جعلی است و افسران نیروی هوایی با امام در این عکس ملاقات کردند و هم واقعه تاریخی است. خیابان انقلاب که مسیر حرکت امام بود و این خیابان به همراه خیابانهایی مثل آزادی از آن دست خیابانهایی بودند که نامشان را مردم گذاشتند و قراردادی نبودند و از جمله نمادهایی خواهند بود که خود مردم راجع به آنها تصمیم میگیرند. خیابان انقلاب در مقابل درب جنوبی آن اتفاقاتی رخ داد که از همان جا حرکت دانشجویان به سمت سفارت امریکا و واقعه ۱۳ آبان رخ داد. زمین چمن دانشگاه تهران که یادآور نخستین نماز جماعت امام(ره) بود یا تحصنی که در مسجد دانشگاه اتفاق افتاد. دانشگاه تهران از مهمترین نقاطی است که مجموعه خاطرات انقلاب را تداعی میکند.
همچنین تپههای قیطریه است از نقاطی است که نخستین نماز عید فطر در آنجا خوانده شد و همچنین میدان شهدا که بعد در میدان شهدا یا ژاله قدیم سرودهایی در گرامیداشت آن خوانده شد. خیابان پیروزی که محل درگیری نیروی هوایی با افسران گارد شاهنشاهی بود. نیروی هوایی که پایبند دیکتههای مرحوم امام بودند. در این مجموعه ما یک جایی به نام پیچ شمیران یا خیابان تنکابن که محل شروع راهپیماییها بود داریم چون در آن زمان آیتالله طالقانی از آنجا به جمع تظاهرکنندگان میپیوستند و حرکت به سمت میدان شهیاد و۲۴ اسفند آغاز میشد. خیابان فخرآباد که محل شهادت مرحوم مطهری بود. آن شب جلسهای در منزل دکتر سحابی بوده است که جلسات شورای انقلاب هم در منزل دکتر سحابی برگزار میشد که در حال خروج در معرض ترور قرار گرفتند. خیابان آزادی بنایی داشت نیمهکاره در ابتدای خیابان اسکندری که آن بنا هم از شاخصهای مهم انقلابی محسوب میشود. به دلیل مستحکم بودن و وجود تصاویر زیاد از مردم که در طبقات این ساختمان قرار میگرفتند و از آنجا نظاره میکردند و از نظر فنی و مهندسی هم شاخص است، تجمع عموم مردم در اینجا انجام میشد. در انقلاب اسلامی یک روالی بود که همه گروهها به انقلاب وصل شده بودند و به نوعی ملی- اسلامی بود.
از کارهایی که در آن زمان انجام شد شبهای شعر کانون نویسندگان بود که برگزار شد و مرحوم صفارزاده که جزو شعرای شاخصی بودند که گرایشهای اسلامیشان بارز بود همچنین خانم سیمین دانشور با آغاز یک کلام دینی سخنرانیشان را آغاز کردند. همچنین آقای گرمارودی نیز یادآور خاطرات گذشته هستند. بنابراین این یکی از مکانهایی است که در زمان خود موج زیادی ایجاد کرد. پادگان جمشیدیه که یادآور صحنههای تسخیر آن توسط مردم است. زندان قصر که خوشبختانه برای این زندان ما یک سندی را آماده کردهایم که از تخریب آن جلوگیری شود و به نوعی بازسازی شود چرا که این نخستین زندان مدنی ایران است و همه شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی هم در اینجا زندانی بودهاند. آقای هاشمی، آقای رجایی و از همکاران ما در شورای شهر نیز مدتی در آنجا زندانی بودهاند. در این مجموعه کاخ سعدآباد که این روزها کاخ موزه سعدآباد نام گرفته است قرار دارد.
چهارراه سیروس و مسجد جامع تهران در این اسناد قرار دارند که در رابطه با مسجد جامع باید گفت بازاریهای تهران مدتهای مدیدی تعطیل میکردند و در این مسجد جمع میشدند و سخنرانی داشتند و بیانیه میدادند. همین سبزه میدان که در حال نابودیاش هستند زمانی کانون فعالیتهای انقلابی بوده است همچنین کانون توحید که یادآور تظاهراتی بود و مراسم ختم فرزند امام خمینی(ره) که در آنجا برگزار شد.
میدان شاه یا قیام که قیام ۱۵ خرداد در آنجا شکل گرفت، این منطقه که نزدیک منزل طیب بود قیامهای مردمی و گروه طیب آنجا انجام میشد. همچنین میدان ارگ که به دلیل تظاهراتی که در آن انجام شده بود در خرداد ۴۲، امامزادهای که شهدای ۱۵ خرداد در آن دفن هستند امامزاده سیدملک خاتون در منطقه ۱۵ و نقاط دیگر فراموش شدهاند. نمادها نباید تکراری و ساده باشد و در ذوق بزند، حافظه شهر را حفظ کند و باید با نوآوری همراه باشد. تهران از نمادهای بصری در مناسبت با انقلاب دور مانده است و نسبتی با حافظه شهر برقرار نمیکند. ملکه انگلیس در نقطهای از انگلیس تصادف کرده است و جای تصادف او را به عنوان مکانی نمادین طراحی کردهاند و این خودش نوعی جاذبه میدهد و ما نیز باید با ارایه تدبیرهای اساسی و مدیریتی مناسب در هرچه بهتر جلوه دادن این نمادها تلاش کنیم.
اشارهای به اقدامات سایر کشورها به ویژه کشورهای پیشرفته داشتید. چرا هنوز ما با استانداردهای ساخت و ساز فاصله داریم و آشفتگیهای بصری در این ساخت و سازها ناشی از چیست؟
توسعه تهران به لحاظ جمعیتی خیلی پرشتاب انجام شد. و این شتاب در توسعه باعث شد نسبتی بین این ساخت و سازها و بنیانهای تاریخی و حتی بنیانها و نگاههای اجتماعی وجود نداشته باشد. در قدیم شهر یک پوشش یکنواخت و یکسانی را دارا بود به معنای یک پوششی که از هم پشتیبانی میکرد نه اینکه شکلها و نمادها. این شتابی که در توسعه تهران به وجود آمده است و موج جمعیت انبوهی که از سال ۴۲، ۵۷ و...این چند موج بزرگ جمعیتی را تهران در خود جای داد و همه مسائل تحتالشعاع این وضع اسکان قرار گرفت. دیگر ما شهروند به معنای کسانی که تکالیف و حقوق متقابلی دارند نداشتیم و به طرف شهرنشینی رفتیم. یعنی وجود تودههای جمعیتی و این تودهها با هم هیچ نسبت انس و ارتباط و همسایگی برقرار نمیکردند و نوعی آشفتگی مدنی هم ایجاد شد و این ظرفیتهای مختلف برای فعالیتهای مشترک نسبتی برقرار نمیکردند. این در فضای بصری تهران تاثیرات منفی خود را گذاشت و امروز با ساخت و سازهایی مواجه هستیم که آشفتگی دارند و به دور از تناسب با معماریهای شهری ساخته میشوند.
آیا قوانین مدیریتی در شهر تهران به اندازه قوانین سایر پایتختها سلبی و ایجابی است؟
نه نیست. ما به اندازه کشورهای دیگر قوانینمان ایجابی نیست ولی همهاش هم قوانین نیست. در ساختارهای قدیمی ما هم شاید این مقدار قوانین نقش نداشت، این امر ناشی از نوعی تربیت عمومی است. همان که گفتم شهر فقط کالبد آن نیست بلکه روح شهر را نیز داریم. فرهنگ عموم و مناسبات متقابل به این روح برمیگردد و همهاش به قوانین نیست. مدتهاست توسعه شهری را فقط در محور کالبدی دیدهایم به عنوان مثال: اکنون در تهران پل بزرگی به نام پل صدر را طراحی میکنیم در این پل همه بحثها به لحاظ فنی و مهندسی مطرح است. در پایتخت اداری مالزی که پیشرفته هم هست وقتی میخواستند این پایتخت را بسازند یک عدهای سی و سه پل اصفهان را بررسی کردند که نماد پلسازیشان یک روح متفاوتی داشته باشد و آن را ملاک قرار دادند، ما در ایران یک پل خواجو و سی و سه پل را داریم که اینها چند صد سال عمر کردند و قبلا مال رو بودند و بعدها ماشین و اتوبوس و... از آن عبور کرده است و آسیب ندید و با وجود زلزله و سیل همچنان باقی ماند اما بعد از ۴۰۰ سال به دلیل ضعف تدبیر در حفاظت از میراث فرهنگی آسیب دید. آرایهها و نمایههایش نشان میدهد که بالاخره این پل یک پل ایرانی است و معلوم است و الان هم که کسی بخواهد یک کار مدرن انجام دهد میآید سابقه و شناسنامه این کار را بررسی میکند و در کشور خودش این کار را انجام میدهد. ما آیا در ظرفیتهای موجود خودمان به این کار پرداختهایم؟ آیا آمدهایم ببینیم این نمایهها و آرایش این پلها چقدر متناسب با آن سیما و منظر استاندارد شهری است در حالی که این موضوع در سابقه ما وجود دارد و کشورهای دیگر از سابقه ما کپیبرداری میکنند.
الان برجهای دوگانه در کوالالامپور است که در این برجها یک عدهای از مهندسان جوان آمدند از مقرنسهای ما الگو گرفتند برای کار کردن در آن برجها که اکنون شناسنامه هم دارد ما از این ظرفیت برای برج میلاد استفاده کردهایم اما آیا این برج میلاد یک نماد ایرانی هست؟
خیر نیست. بـه هر حال در آن ظـرفیتهای ملی و سرمایهگذاری ملی میخواستیم این قواعد و قوانین گاهی برای دیگران نیست بلکه برای خودمان است، این قواعد و قوانین را اگر خودمان رعایت کنیم به ویژه که ما طراحی پروژههای ملی را در دست خودمان داریم این خود به خود ظرفیت را ایجاد میکند. به طور کلی یک جور تقاضای مدنیت به وجود آمده است و در این تقاضای مدنیت مشارکت افزایش پیدا کرده است. بالاخره گروههای حاشیهنشینی که آمدند گرفتار فقر و کم سوادی بودند و با آداب و اصول مدنی چندان ارتباطی نداشتند اینها هم در ظرفیتهای بعدی خود به ظرفیتهای دانش رسیدند و هم ظرفیتهای فقر در آنها افزایش پیدا کرده است.
به طور کلی در دو سه نسلی که اخیرا مهاجرت اتفاق افتاده است یعنی از سال ۴۲ آمدند الان نسل سوم و چهارم آنها در شهرها هستند گرایش مدنی در آنها ایجاد شده و همچنین مهاجران سال ۵۷ به همین شکل در این امر به هر حال تعامل هم وجود داشته و فضایی به وجود آمده و تحقق و تمنای مدنیت به وجود آمده است، این خواست ایجاد شده است. سیاستگذاران در ارتباط با این خواست قرار دارند که چرا این فضاها مراقبتی ندارد و روزآمد نمیشوند یا چرا تخریب میشوند مثل خانه پروین که از ثبت خارج شد.
اقدامات مدیریت شهری را در برخورد با این آثار چگونه میبینید؟ به عنوان مثال نحوه برخورد با اثر تئاتر شهر را چگونه ارزیابی میکنید؟
مدیریت شهری در فعالیتهای خود به تئاتر شهر بها داد و به عنوان یک نماد شهری آن را محترم شمرد حتی در ردیف اهمیتی که دستگاههای اجرایی داشتند. اهتمامی که مدیریت شهری به این بنا داشت کم از دستگاههای اجرایی نداشت. جلساتی برگزار شد و فضای جنبی مسجد که در حال ساخته شدن است معماریاش را متناسب با فضای تازه انجام داد و نهایتا به امروز میرسیم که با این تدابیر دیگر تئاتر شهر مشکلی ندارد. در رابطه با مشکلی هم که در ارتباط با مترو پیدا شد، مترو از نقاط مختلف در حال عبور است و نمیتوان مسیر آن را به راحتی تعویض کرد. تدبیری شد که قرار شد این خطوط مترو آسیبی به بنا وارد نکند. به لحاظ مترو، مشکل تئاترشهر دیگر حل شده است و فضای پیرامون آن هم جز تاسیساتی که در نسبت با تئاترشهر است آسیب ندید. مصوبات این طرح مربوط به زمان آقای محسن هاشمی است که انصافا با خانه تئاتر همکاری زیادی داشتند.
این روزها بحثی مطرح است در رابطه با تمام شدن فضای بهشت زهرا و ایجاد فضاهای جدید برای تدفین اموات در نقاط دیگر شهر مثل شرق تهران، این بحث به کجا رسیده است؟
الان ظاهرا با طراحی جدیدی که در مدیریت بهشت زهرا شد دیگر اولویتی وجود ندارد. یک پیشنهاد برای آمادهسازی زمین جهت تدفین در غرب تهران بود که گفتند چون جریان بادها در تهران از غرب به شرق است بنابراین این پیشنهاد منتفی شد که پس از آن زمینهایی در شرق تهران مطرح شد که برای تحقق آن یک یا دو زمین بزرگ نیاز است که تهیه آن زمینها مهم است. این زمینها حتی اگر دولتی هم باشند تهیه آنها مدت زیادی برنامهریزی میطلبد. در واقع یک شهرک بزرگی نیاز است و هنوز به جایی نرسیده و در حد صحبت است که البته قرار بر این است که همچنان از ظرفیت بهشت زهرا و اطراف آن استفاده کنیم.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران
نظر شما :