حمایت عراق از شاپور بختیار به روایت اسناد آرشیو ملی بریتانیا در سال ۱۹۸۱
پژوهش و نگارش: مجید تفرشی
ووگان گزارش خود را با کنایه زدن به فیروز و عامری اینگونه ادامه داد: «سوای این ایده درخشان، این دو مرد محترم از بازگشت سلطنت قاجاریه سخن گفتند که امری باستانی محسوب میشود. آن دو، وقتی برای پهلویها و تلاشهای پیش از اسلام آنان نداشتند و هیچ سخن مثبتی هم درباره گروههای تبعیدی نگفتند، به خصوص درباره کسانی چون شاپور بختیار که ابزاری برای روی کار آمدن انقلاب شده بودند.» ووگان در پایان از دو چهره قاجاری ایران تشکر کرد و بار دیگر با کنایه زدن به آنان گفت: «من از مشورت آنان تشکر کرده و پذیرفتم که چه خوب بود اگر همه میتوانستیم زمان را به عقب برگردانیم.»
روز ۲۴ مارس ۱۹۸۱/ چهارم فروردین ۱۳۶۰، جان گراهام، سفیر فراخوانده شده بریتانیا از تهران، در دیداری در لندن با فریبرز عطاپور، خبرنگار روزنامه تهران ژورنال چاپ تهران گفتوگو کرد. این روزنامهنگار ایرانی ضمن صحبت در موضوعات مختلف درباره فعالیتهای اپوزیسیون خارج از کشور گفت: «عطاپور متذکر شد که قبل از جنگ عراق و ایران با عراقیها در تماس بوده و به آنها گفته که نباید روی خیزش خوزیها (خوزستانیها) که هدفشان قطع نفت از تهران است، حساب کنند. به جای آن عراقیها به اصرار فرانسویها تلاش کردند تا از شاپور بختیار استفاده کنند، با آنکه میدانستند او تقریبا هیچ جذابیتی در ایران ندارد.» عطاپور افزود: «تنها رادیو بختیار است که هنوز از خاک عراق پخش میشود. حسن نزیه، [رحمتالله مقدم] مراغهای، [احمد] مدنی و دیگر مهاجران سیاسی از آن دست، همگی از بختیار فاصله گرفتهاند.»
موضوع «تبعیدیان» یکی از محورهای مجموعه گزارشهای توجیهی بود که بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در نیمه نوامبر/ اواخر آبان در جهت ارزیابی جنبههای گوناگون وضع ایران پس از انفجارهای مرگبار هفتم تیر و هشتم شهریور تهیه کرد. در این گزارش ضمن نام بردن از گروههای اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور عنوان شده: «جذابیت بختیار، [غلامعلی] اویسی و [عزیزالله] پالیزبان از همکاری آنان با عراق لطمه دیده است.» بخش دیگری از این گزارش شماری از سران اپوزیسیون را اینگونه توصیف میکند: «سلطنتطلبان دچار اغتشاش هستند. دریادار احمد مدنی، کسی که میخواهد ناپلئون باشد، فاقد هوادار است. ملیگرایان و آزادگان به رهبری بهرام آریانا ـ که مسوول ماجرای کمدی ـ اپرای ربودن قایق تندروی گشتی تبرزین از آبهای فرانسه بودند- برای برخی از افراد حرفهای مسن نیروهای مسلح جذابیت دارند، نه برای دیگران. چهرههای منزوی همچون [علی] امینی نخستوزیر پیشین و حسن نزیه رییس سابق شرکت ملی نفت ایران، اگرچه شخصا بانفوذ هستند ولی هواداران سازمانیافتهای ندارند.»
سیاوش سعیدی برای مقامات بریتانیایی چهرهای شناخته شده بود و از او به عنوان «یکی از مطلعترین افراد گروه بختیار» یاد میشد. نیکلاس برینگتون، دیپلمات بریتانیایی مستقر در تهران، در گزارش ۲۵ فوریه ۱۹۸۰/ ششم اسفند خود از دیدارش با «دوست ۲۰ ساله خود» سیاوش سعیدی سخن گفت. به گفته سعیدی این دیدار و تماس او با برینگتون و دولت بریتانیا با تایید شخص بختیار انجام میشد.
سعیدی در سخنان خود مدعی حمایت بخشهایی از ارتش ایران و همچنین چند نفر از «رهبران میانهروی مذهبی» از قبیل آیتالله کاظم شریعتمداری در قم، آیتالله [رضا؟] زنجانی در تهران و آیتالله حسن طباطبایی قمی در مشهد از بختیار شد. در ادامه این گزارش از قول سیاوش سعیدی درباره گروه بختیار آمده است: «آنان یک ایستگاه رادیویی مهم در عراق دارند که دلیل برقراری ارتباط آنان با عراق است. اگرچه آنان هیچ پیمانی با پرزیدنت صدام حسین ندارند.»
سعیدی افزود: «او در طول دیدار اخیر پرزیدنت [محمد انور] سادات [رییسجمهور مصر] از پاریس موفق شده تا دیداری ۵۵ دقیقهای بین او و بختیار ترتیب دهد. در این دیدار سادات به بختیار گفت که به مصر عزیمت کند. مصر میتواند برای تاسیس یک رادیو در اسکندریه کمک کرده یا امکانات نظامی در اختیارشان قرار دهد. آقای بختیار ابراز تشکر و اشاره کرد که مصر کمی از صحنه عمل دور است. در واقع فعلا امید این است که کمک بیشتری از جمله یک ایستگاه رادیویی در ترکیه دریافت شود.» برینگتون در پایان گزارش خود اظهار امیدواری کرد که مقامات وزارت خارجه بریتانیا در پاریس یا لندن با سیاوش سعیدی و از طریق او با بختیار در تماس باشند.
در پاسخ دیوید میرز، رییس بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به گزارش برینگتون از گفتوگویش با سعیدی آمده است: «تاکنون ما به خصوص تحت تاثیر فعالیتهای هیچ کدام از گروههای مختلف غالبا رقیب تبعیدی قرار نگرفتهایم. بسیار دشوار است که هیچ نقشی برای هیچ یک از آنان به خصوص بختیار بختی برای ایفای نقشی در آینده پیشبینی کرد.» میرز درباره اویسی و بختیار افزود: «به خصوص بختیار و اویسی به دلیل همکاری نزدیکشان با عراقیها بسیار لطمه دیدهاند، باید صبر کرد و دید که آیا این دو میتوانند در آینده از این موضوع نجات یافته و در ایران جذابیت یابند یا نه. ما به دقت به مراقبت از فعالیتهای آنان ادامه خواهیم داد.»
بر اساس یک گزارش دیگر، برینگتون که در آن زمان رییس دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران شده و پس از یک مرخصی کوتاه، در آستانه عزیمت مجدد به تهران بود، روز دهم دسامبر ۱۹۸۱/ ۱۹ آذر ۱۳۶۰، طی گزارشی، جزییات گفتوگوی دیگرش با دوست قدیمی خود سیاوش سعیدی، یکی از همکاران شاپور بختیار در پاریس را به اطلاع بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا رساند. این بار موضع سعیدی به کلی تغییر کرده بود: «او گفت که میخواهد مرا در جریان فعالیتهای خودش و دوستانش قرار دهد ولی حساسیت موقعیت مرا درک میکند و نام مرا به کسی نخواهد گفت.» در این گزارش از قول سعیدی که نسبت به گفتوگوی ۹ ماه قبل خود با برینگتون نظرش درباره بختیار و ارتباطات او به کلی دگرگون شده بود، چنین ذکر شده: «در طول ماههای اخیر، او و همکارانش از فریب آقای بختیار رها شدهاند. بختیار زمانی ماهانه دو میلیون دلار از عراقیها دریافت و در بانکی در سوییس ذخیره و با عواید آن زندگی میکرد. این پول به مصرف خانوادههای دستگیرشدگان در ایران و دیگر اهداف مورد نیاز نمیرسید و این سوءظن وجود داشت که بیشتر آن به جیب شخص بختیار میرود. او [بختیار] به طرز فزایندهای دچار بیتصمیمی است. آقای سعیدی و دوستانش ضمن آنکه کاملا از بختیار نبریدهاند، فاصله خود را با آقای بختیار حفظ کرده و با دریادار مدنی و ژنرال اویسی تماس برقرار کردهاند.» برینگتون افزود: «آقای سعیدی گفت که [او و همکارانش] دریافتهاند درگیر یک کشمکش طولانی هستند ولی باور دارند کسانی که معتقدند نباید اجازه داد تا ایران ویران شود، از طریق حفظ ارتباط با غرب هر کاری که میتوانند باید انجام دهند.» دیپلمات بریتانیایی اینگونه به سخنان دوست ایرانی خود درباره آینده سیاسی ایران واکنش نشان داد: «من بدبینی خود را اظهار کرده و به او گفتم که احتمالا چیزی مانند نظام کنونی در ایران ادامه خواهد یافت.»
برینگتون افزود: «در یک مورد او [سعیدی] پرسید که آیا اپوزیسیون بدون خونریزی و با کمک بریتانیا موفق به ایجاد تغییرات خواهد شد؟ من با شدت گفتم که دولت بریتانیا حکومت ایران را به رسمیت شناخته و با آن کار میکند، چنان که در گذشته نیز با شاه کار میکرده و بعدا نیز با هر حکومتی که حمایت مردم ایران را داشته باشد، کار خواهد کرد ولی ما مسلما نمیتوانیم در امور داخلی ایران دخالت کنیم. پیامی که او [سعیدی] دریافت این بود که به نظر من، دولت بریتانیا از هیچ فعالیتی در اپوزیسیون حمایت نمیکند ولی با حکومت در قدرت کار خواهد کرد. من فکر میکنم که رژیم کنونی، یا چیزی شبیه آن، محتملا در قدرت باقی خواهد ماند.»
موضوع ارتباط بختیار با حکومت بعثی عراق در دیگر پروندهها و اسناد رسمی بریتانیایی نیز آمده است. برای نمونه، وقتی جان گراهام، سفیر فراخوانده شده بریتانیا از تهران در ۳۰ نوامبر/ نهم آذر، در حین گفتوگو حین صرف ناهار، از لرد جورج براون، وزیر خارجه پیشین بریتانیا و لابی سرسخت بختیار و حکومت عراق در لندن، درباره آشنایی و دیدارش با بختیار پرسید، جورج براون گفت که بختیار را میشناسد و بخشی از این آشنایی به دلیل «دعوت صدام از بختیار برای دیدار از عراق» است.
اسناد آزاد شده بریتانیایی در سالهای اخیر نشان میدهد که آشنایی لرد جورج براون با بختیار از دوران نخستوزیری ۳۷ روزه بختیار در دی و بهمن ۱۳۵۷ به طور جدی آغاز شده بود و از همان زمان تا خروج پنهانی بختیار از ایران و شروع فعالیتهای سیاسی او در فرانسه و آغاز ارتباط و همکاریاش با عراق، براون یکی از مهمترین حامیان بختیار و صدام حسین در میان سیاستورزان اروپایی بود.
سفیر سابق بریتانیا در تهران در ادامه بحث خود با اشاره به ارتباط و همکاری اویسی و بختیار با حکومت بعثی عراق به جورج براون گفت: «من فکر نمیکنم که اویسی به دلیل اینکه تا حدی آلوده است، جذابیتی داشته باشد. اگرچه من شخصا شاپور بختیار را تحسین میکنم ولی او هم آلوده است.» در همین ارتباط، برخی دیگر از گروههای اپوزیسیون ایرانی در خارج نیز به دنبال جذب حمایت دیگر کشورهای غربی از جمله آمریکا نیز بودند. برای نمونه، روز پنجم ژوئن/ ۱۵ خرداد، مهدی بهادری، رابط امور کنسولی ارتشبد اویسی با سفارت بریتانیا در پاریس، جرالد رایان دیپلمات بریتانیایی را ظاهرا بدون اطلاع قبلی دیپلمات بریتانیایی به محل اقامت اویسی در پاریس و دیدار با او برد. اویسی در این دیدار تصریح کرد که «بسیاری از شایعات درباره ستیزهجویی در میان خود رهبران بالقوه ایران نوین صحت دارد. در ابتدا شاپور بختیار میگفت که میخواهد رییسجمهور ایران شود و به چیزی کمتر از آن هم رضایت نخواهد داد. اکنون شرایط در ایران بدتر شده و همه آماده در میان قرار دادن منابع خود برای برقراری نظم در ایران هستند.»
اویسی درباره ارتباطات آمریکایی خود ضمن اشاره به ارتباط خود با جورج بوش (معاون رونالد ریگان، رییسجمهور جدید آمریکا) گفت: «او اخیرا در آمریکا بوده و به جز یک حمایت مبهم نمادین، چیزی دریافت نکرده و دست خالی برگشته است. اویسی بر این باور است که آمریکاییها فعلا منتظر اقدام هماهنگ اروپاییان درباره سیاستگذاری در مورد ایران هستند و پس از آن، آمریکاییها بیشتر آماده ارایه کمک مستقیم خواهند بود.»
ژنرال اویسی درباره موضع عراق گفت: «او باور دارد که عراق قابل اعتماد نیست. دولت عراق [در جنگ علیه ایران]، بیشتر از ظرفیت خود بار برداشته و حاضرند به هر کسی متوسل شوند تا به یک راهحل صلحآمیز و بازگرداندن آبروی خود برسند... عراقیها به نوعی آمادگی خود برای همکاری با ژنرال را برای بازگرداندن نظم به منطقه و دور نگه داشتن نفوذ و سربازان روسها از مرزهای عراق اعلام کرده و گفتهاند که آماده کمک به اویسی هستند.» این اظهارات در حالی از سوی اویسی بیان شد که دستکم در یک سال نخست پس از پیروزی انقلاب، اویسی ضمن دریافت کمکهای مختلف از حکومت صدام حسین، یک شبکه رادیویی و تعدادی از نیروهای اداری و مسلح خود را در عراق مستقر کرده بود. شایان ذکر است که پیش از این نیز دستکم یکبار اویسی در تاریخ ۱۴ آوریل/ ۲۵ فروردین، از طریق بهادری، رابط خود با مقامات لندن تماس گرفته و طی نامهای به داگلاس هرد، معاون وزیر خارجه بریتانیا خواهان دریافت کمک معنوی از لندن و توصیه به مقامات ترک برای آزاد گذاشتن فعالیتهای گروه اویسی در داخل ترکیه و همچنین اعطای کمکهای مالی به آنها شده بود. به گفته بهادری، در آن زمان اویسی از بغداد به آنکارا عزیمت و به دلیل کاهش کمکهای مالی، تعدادی از نیروهایش را مرخص کرده بود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :