اسپانیا در جستجوی یکصد هزار گمشده دوران فرانکو
تاریخ ایرانی: وقتی وارد گورستان کازایا میشوید، در سمت چپ گورها به سیاق اسپانیاییها به شکل مرتبی چون یک دیوار کنار هم چیده شدهاند. اما در آن سوی راهرویی که از سنگ قبرها و گلکاریهای منظم تشکیل شده، نوع کاملا متفاوتی از قبرها کشف شده است.
چاله بزرگی که کنده شده یکی از محلهایی است که کشتهشدگان جنگ داخلی اسپانیا در آنجا به خاک سپرده شدهاند.
به گزارش سارا رینسفورد، خبرنگار بی. بی. سی، در اوت ۱۹۳۶ دهها تن از طرفداران تشکیل جمهوری در اسپانیا (و نیز هر کسی که مشکوک به این کار بود) تیرباران و در این گورهای دستهجمعی دفن شدند. بقایای این قربانیان در حالی کشف شده که استخوانهای آنها همچنان به همان شکل اولیه پراکنده ماندهاند: دست روی سر، صورت جمجمه رو به زمین و کفشهایی که به طرز وحشتآوری روی اسکلتها سالم ماندهاند.
لوئیس پوبریتو، زمانی که پدرش توسط ملیگراهای هوادار ژنرال فرانکو ربوده شد، پنج ساله بود. تنها چیزی که از پدر برای لوئیس باقی مانده، عکسی از اوست. او بر این باور است که پدرش اینجا به قتل رسیده است. لوئیس در حالی که به گلها اشاره میکند، میگوید: تنها میخواهم پیدایش کنم و جسدش را آن سوی گورستان در یک گور مناسب به خاک بسپارم. فقط همین را میخواهم و نه بیشتر.
حقوق قربانیان
ده سال از زمانی که بستگان ناپدیدشدگان اسپانیایی، اولین محل گورهای دستجمعی قربانیان جنگ داخلی را کشف کردند و مهر سکوت در مورد گذشته را شکستند، میگذرد. از آن زمان تاکنون بیش از ۱۵۰ گور دستهجمعی جمهوریخواهان کشف شده: در چالههایی بزرگ، چاههایی عمیق و یا در حاشیه گورستانها. اما آن چه کشف شده تنها قسمت کوچکی از تمام گورهاست. بعد از آن که امیلیو سیلوا، جای دفن پدربزرگ خود را در شمال اسپانیا یافت، سازمانی تاسیس کرد تا به دیگران کمک کند کاری انجام دهند که به عقیده او وظیفه دولت اسپانیاست.امیلیو میگوید: ما درباره جنایاتی نظیر آدمربایی، شکنجه و کشتار مردم حرف میزنیم ولی الان گروهی از بستگان قربانیان، خود دنبال این مساله هستند اما ما قربانی این جنایات هستیم. پدربزرگ او هنگامی که سعی در تاسیس یک مدرسه غیرمذهبی در روستایشان داشت، به قتل رسید.
امیلیو عقیده دارد: مداخله دولت باید بر مبنای این باشد که قربانیان نیز حقوقی دارند. در یک حکومت دموکراتیک این حق همه است. از سال ۲۰۰۶ تاکنون دولت حدود ۶ میلیون یورو برای کشف و نبش قبر این قبرها اختصاص داده است و این بودجه، امسال به رغم بحران اقتصادی افزایش یافته است.اما تخمین زده میشود که بیش از ۲ هزار گور بینام و نشان در سراسر کشور وجود داشته باشد. این در حالی است که اکثر کارهای مربوط به کشف و حفاری آنها هنوز توسط گروههای داوطلب انجام میشود.تهیه یک نقشه ملی و جامع از محل گورهای دستهجمعی، آن طور که در قانون "یادمان تاریخی" که سه سال پیش به تصویب رسید، تاکنون تهیه نشده است.
النا ورا، باستان شناسی که مسئول کارگاه حفاری کازایا است، توضیح میدهد: بسیاری از مردم در خلال جنگ داخلی ناپدید شدند. این زخم هنوز بهبود نیافته است. او که قبلا بیشتر روی باقیماندههای روم باستان کار کرده، اکنون در حال کاویدن گذشته نه چندان دور کشورش است، گذشتهای که یادآوری آن به شدت متاثر کننده و دردناک است. تخمین زده میشود که حدود سیصد مرد و زن در این جا مدفون باشند. به نظر میآید سوراخهای گرد روی دیوار گورستان جای گلولههایی باشد که هنگام اعدام این قربانیان شلیک شده است.
النا میگوید: فکر میکنم از نظر تاریخی نبش این گورها و درآوردن بقایای جسدها برای بازماندگان و یا حداقل یافتن محل دفن آنها نوعی مرحم بر روی این زخم است. باید بگذاریم مردم بتوانند برای یک بار هم که شده برای از دسترفتگان خود گریه کنند. با این کار، سوگواری باقیمانده از این کشتار تمام می شود. اما اینجا، یک شهر بیسر و صدای آندلسی است. واکاوی گورهای دستجمعی، خاطرات سرکوبشده و مدفون در اذهان را هم دوباره زنده کرده؛ خاطراتی از گذشتهای تلخ و پر از جداییها که هیچ کس در طول هفتاد سال گذشته نمیخواسته در باره آن سخن بگوید.
آنا، زنی از اهالی این شهر کوچک که ۸۰ سال دارد، میگوید: ما قبلا هرگز درباره جنگ داخلی صحبت نمیکردیم اما از زمانی که این جسدها کشف شده، همه درباره آن صحبت میکنند. بعضیها با آن موافقند و بعضی دیگر نه، اما ما تاحالا در مورد آن صحبت نمیکردیم.
جستجو در گورهای بی نام و نشان
"ورا" که باستانشناس است، دریافته که عمو و جد مادری او را در زمان جنگ برای قدم زدن بیرون بردهاند اما هیچوقت بازنگشتند. در مرکز شهر کازایا مردی ادعا میکند که او شاهد عینی این کشتارها بوده است.
"کارملو گیین" که اکنون ۸۳ سال دارد و در زمان کودکی در نزدیکی این گورستان زندگی میکرده، در حالی که با عصایش به محل اشاره میکند، این گونه به یاد میآورد: آنها دستگیرشدگان را با یک کامیون و تحتالحفظ آوردند. تیربارانشان کردند و مثل سگ آنها را روی زمین کشیدند و توی یک چاله انداختند و با بیل رویشان خاک ریختند. تعجبآور نیست که بعضی از مردم حتی تا امروز نیز در مورد کنکاش گذشته با ملاحظه عمل میکنند. با زنی از اهالی محل که لوچیا نام دارد در کنار دیوار کلیسا به گفتگو مینشینم. او با اصرار میگوید: باید گذشته را به حال خود رها کرد. نمیشود آب رفته را به جوی بازگرداند. ما نمیتوانیم مردهها را زنده کنیم. باید آنها را به حال خود بگذاریم. این را میگوید و دور میشود. اما این دلیل قانعکنندهای برای بستگان مفقودشدگان نیست، به خصوص وقتی افرادی که در همان جنگ، برای فرانکو جنگیدند در گورستان کلیسای کازایا در قطعات جداگانهای، زیر صلیبهای سنگی بزرگی که نامشان بر آنها حک شده به خاک سپرده شدهاند. اکنون ۷۴ سال بعد از آن جنگ، هنوز صد هزار نفر دیگر از گمشدگان طرف بازنده جنگ داخلی اسپانیا در گورهای بینام و نشان پراکنده شده در سراسر کشور آرمیدهاند.
بسیاری از افرادی که اکنون در جستجوی بقایای گمشدگان خود هستند، بیش از ۸۰ سال دارند و فرآیند جستجو که بسیار نیز دیر آغاز شده به شکل درآوری کند پیش میرود. امیلیو سیلوا میگوید: سخت است که به بستگان این گمشدگان بگوییم که باید صبر کنند. در ده سال گذشته خیلیها در انتظار، مردهاند.
نظر شما :