آیا عفو عمومی لازم است؟
آیتالله مکارم شیرازی
گروهی معتقدند تداوم انقلاب ایجاب میکند که این اعدامها با سرعت و قاطعیت، تا محو کامل آثار رژیم طاغوتی سابق ادامه یابد. هر گونه ترحم به این پلنگهای تیزدندان، ستمکاری بر دگران است و هر گونه تردید در این کار اشتباه است. دنیا بپسندد یا نپسندد، کسی حق ندارد در امور داخلی ما دخالت کند، از نظر اسلامی نیز حکم شرع باید اجرا گردد، اینها «مفسد فیالارض» هستند و طبعا محکوم به اعدام، روایات اسلامی میگوید اجرای یک «مجازات» اسلامی در میان یک امت پر برکتتر است از چهل شبانه روز باران.
***
ولی در مقابل این گروه، بعضی دیگر عقیده دارند باید برای این کار – مانند همه کارها – حد و مرزی قائل شد، باید گروهی از جنایتکاران دست اول که بقای آنها خطرناک است یا جرمهای سنگین همانند کشتارهای دسته جمعی، و غارتهای بزرگ بیتالمال، و شکنجه بیگناهان دارند، استثنا شوند، و برای بقیه تقاضای عفو از محضر امام شود (البته آنها که شاکی خصوصی دارند و ظلم و ستمی بر آنان رفته از طریق دادگستری به عنوان یک مجرم عادی نه یک مجرم سیاسی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت و در صورت اثبات جرم و عدم عفو شاکی خصوصی به کیفر خواهند رسید).
اینها نیز برای خود دلایلی دارند:
۱- این طبیعی است ملتی که قربانی داده خواهان مجازات جنایتپیشگان باشد، ولی دامن زدن به این کار، روح انتقامجویی را بصورت دایمالتزایدی در مردم مخصوصا طبقه جوان زنده میکند، تا آنجا که هر شهر و روستایی که چند نفر اعدامی نداشته باشد در خود احساس حقارت میکند و فشار میآورد که لااقل چند نفری را در آنجا به جوخه آتش بسپارند، تا از این افتخار بینصیب نمانند، و اینگونه تحریک روح انتقامجویی برای جامعه خطرناک است، چرا که الگویی میشود برای همه کارهای اجتماعی و خشونت در همه زمینهها. به همین دلیل در مقررات اسلامی در کنار اجرای حکم عدالت و قصاص، حکم عفو نیز قرار داده شده است، (سوره بقره آیه ۱۷۶) تا مردم در سراشیبی انتقام دور برندارند و عدل و عاطفه را به هم بیامیزند.
۲- ادامه نامحدود این وضع سبب میشود که نیروها و افکار بیشتر متوجه تصفیه حسابهای گذشته شود و از امروز و بحرانهایی که با آن دست به گریبانیم، مخصوصا بحران اقتصادی که خدای نکرده به سوی یک فلج اقتصادی پیش میرود غافل بمانیم، و نیز دشمنان درجه اول خارجی و امپریالیستهای جهانخوار را به دست فراموشی بسپاریم، و میدانیم تداوم انقلاب ایجاب میکند که بیش از آنچه به گذشته فکر میکنیم به آینده بیندیشیم، و نیروها و انرژیها را برای آن بسیج کنیم.
به همین دلیل هنگامی که انقلاب پیامبر اسلام، با فتح مکه به پیروزی نهایی رسید، و قدرت دشمن خونآشام درهم شکست، پیامبر (ص) با جمله معروف تاریخی اذهبوا و انتم الطلقا فرمان عفو عمومی را صادر نمود (البته چند نفر را که جرمشان سنگین بود استثناء فرمود) و با این کار خیال همه را راحت کرد، چرا که میدید اگر غیر از این باشد «عرب جاهلی انتقامجو» تا سالیان دراز فقط به بررسی پروندههای گذشته خواهد پرداخت، و از ساختن آینده مطلقا بیخبر خواهد ماند، و این درست مخالف روح تداوم انقلاب و موجب رکود و توقف در یک مرحله است.
در مورد انقلاب کشور ما به راستی اگر بخواهیم حساب بیش از پنجاه هزار شهید و قربانی، و میلیاردها ثروت غارت شده بیتالمال را در مورد مجرمان دست اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم... بررسی کنیم سالها باید دادگاه انقلابی داشته باشیم و هر روز جوی خون جاری سازیم، و این رکود در گذشته مخالف روح تداوم انقلابی است.
شک نیست که «مفسد فیالارض» شرعا و منطقا محکوم به اعدام است، ولی این عنوان شرایطی دارد، اگر آنطور که بعضیها آن را کش میدهند تفسیرش کنیم یک سوم مردم ایران را میتوان با آن اعدام کرد! در حالی که میدانیم حکم اسلام چنین نیست و حدود دقیقی برای آن تعیین نموده.
۳- همانگونه که رهبر انقلاب فرمود ما هنوز تا پیروزی نهایی راه بسیار طولانی در پیش داریم، اگر فکر کنیم کاملا پیروز شدهایم آغاز شکست و عقبگرد ماست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم دشمنان نیرومندی در دنیا داریم که وسایل ارتباط جمعی جهان را در اختیار دارند و در فکر سوژههای داغ و موثر هستند، آنها کوشش دارند انقلاب ایران را یک انقلاب خشن و ارتجاعی و متعلق به گذشته قلمداد کنند، از کاه کوه بسازند و کشور ما را در نظر جهانیان یک کشتارگاه بزرگ منعکس کنند.
فراموش نمیکنم در یک مجله آلمانی کاریکاتوری از ایران به صورت یک منطقه پر گل انداخته بود که هر چه انقلاب در آن پیشروی میکند جای آن را یک گورستان میگیرد! شک نیست که اینگونه مجلهها همدستان غارتگران نفت و استعمار و صهیونیسم جهانی هستند، در عین حال، ما هر قدر کمتر سوژه دست آنها بدهیم بهتر و عاقلانهتر است. اینکه بعضی میگویند قضاوت عمومی دنیا برای ما مهم نیست، سخن انزواطلبان است، ما نباید فراموش کنیم که افکار عمومی مردم جهان بر ضد شاه مخلوع و به نفع انقلاب ملت ما، دولتهای استعماری را تحت فشار قرار داد تا با رژیم طاغوتی کمتر همکاری کنند، و این به نفع همه ما بود، ما نباید این پشتوانه جهانی را تا آنجا که ممکن است از دست بدهیم.
۴- از همه مهمتر اینکه: ما هرگز نمیخواهیم انقلاب اسلامی ما محدود به کشور ما باشد، هر چند نمیخواهیم صادر کننده انقلاب نیز باشیم، بلکه میخواهیم چنان الگویی از این انقلاب اسلامی به دنیا عرضه کنیم که جاذبه اسلام و کارایی این مکتب بزرگ، در برابر دو غول سرمایهداری و کمونیسم، چشمها و افکار دنیا را متوجه خود سازد، و این در صورتی ممکن است که چهره انقلاب اسلامی را در عین قاطعیت و برندگی، کاملا انسانی و عاطفی عرضه کنیم (همانگونه که هست).
فراموش نمیکنم در یکی از مطبوعات آلمان یا آمریکا (تردید از من است) نوشته بودند (با نهایت معذرت) خمینی اکنون میخواهد غول دنیا شود!، او تنها به این فکر نمیکند میخواهد دنیا مسلمان شوند! این جمله را در جلسهای به اطلاع امام رساندم فرمودند: مگر کار بدی است که اسلام عالمگیر شود؟!...
هنگامی که طرز فکر عالی «رهبر» این است که جهانیان از طریق نشان دادن الگوی انقلاب ایران به اسلام بیندیشند، و به این مکتب روی آورند، همه رزمندگان ما نیز باید جهانی فکر کنند، و از وابستگی به گذشته خود را رها سازند و به آیندهای وسیع بنگرند.
من فکر میکنم اگر منصفانه داوری کنیم و از غلبه احساسات بر عقل جلوگیری نماییم، نظر دوم به سود انقلاب است و موجب جهانی شدن انقلاب میگردد، و اصولا محتوای دستورات اسلامی نیز همین است. پس چه بهتر که در تقاضای عفو تسریع شود، ولی باز تاکید میکنم اولا این تقاضای عفو شامل حال همه نمیشود و گروهی که در بالا ذکر شد از آن مستثنی هستند و ثانیا جرمهای دیگر از نظر شاکی خصوصی در محاکم عادی قابل تعقیب است.
در پایان ذکر این نکته را نیز ضروری میدانم که در حال حاضر شاید میلیونها نفر در اضطراب به سر میبرند و هر کدام فکر میکنند فردا یخه آنها را گرفته به پای میز دادگاه میکشانند، و لذا نه تنها با انقلاب ما همکاری نمیکنند بلکه اگر بتوانند شاید کارشکنی هم بکنند. اما فرمان عفو میتواند نطفه عطفی در زندگی آنها گردد و به مصداق «یدخلون فی دین الله افواجا» آنها را به همکاری فعال اجتماعی دعوت کند.
با این همه توضیح باز نمیدانم توانستهام منظور اصلی خودم را به طوری که سوء تعبیری از آن نشود برسانم یا نه؟ امیدوارم که رسانده باشم.
نظر شما :