فرمانده نیروی دریایی ارتش: خرمشهر دیگر شهر نبود/ کسی نگوید من فاتح خرمشهر بودم/ چرا نباید جنگ را ادامه میدادیم؟
با گذشت ۳۰ سال از فتح خرمشهر، هنوز تمام نکات و زوایای پنهان این حماسه بزرگ و الهی بیان نشده است. شنیدن برخی از این نکات مغفول مانده از زبان فرماندهان دفاع مقدس شنیدنی است، به همین خاطر و به بهانه سالروز عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر گفتوگویی را با امیر سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش انجام دادهایم.
در آستانه این روز بزرگ فرصتی برای گفتوگو با امیر سیاری در دفتر کارش گرفتیم. وارد دفتر فرماندهی که شدیم مشغول مطالعه بود، وقتی متوجه حضورمان شد با همان برخورد گرم و صمیمی همیشگی تحویلمان گرفت. خستگی ناشی از کار زیاد در چهرهاش مشخص بود. به قول خودش از صبح زود یا در جلسه بوده و یا با رسانههای مختلف خبری به مناسبت سوم خرداد در حال مصاحبه بوده است. در این حد که حتی وسط گفتوگوی ما هم چند دقیقهای با یکی از شبکههای رادیویی مصاحبه زنده انجام داد.
متن گفتوگوی خبرگزاری مهر با امیر سیاری در پی میآید:
به عنوان اولین سوال بفرمایید، خرداد سال ۶۱ در کدام منطقه حضور داشتید و مسئولیت آن زمان شما در ارتش چه بود؟
در آن ایام من در خرمشهر فرمانده دسته گردان تکاوران نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران بودم.
در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر نیز حضور داشتید؟
بله.
امیر؛ عملیاتهای زیادی در دوران دفاع مقدس توسط رزمندگان ایرانی انجام گرفت اما در این میان توجه ویژهای به عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد توسط نیروهای مسلح میشود. این عملیات چه ویژگی داشت که آن را نسبت به سایر عملیاتها متمایز کرده است.
عملیات بیتالمقدس ابعاد مختلفی داشت. این عملیات سه مرحلهای بود و ۲۶ روز مداومت عملیاتی داشت. کمتر عملیاتی در دوران دفاع مقدس به این شکل بود. یعنی ۲۶ روز نیروی تازه نفس به جبهه تزریق کنیم، تجهیز کنیم، جنگ کنیم و پیشروی داشته باشیم؛ آن هم در مقابل دشمنی که تا بن دندان مسلح بود. این ۲۶ روز توانمندی و عزم مردم برای دفاع از کشور و دینشان را نمایش میدهد. این مهمترین ویژگی عملیات بیتالمقدس است.
اما مرحله اول عملیات بیتالمقدس عبور از رودخانه بود. طراحی و اجرای عملیات در این مرحله بسیار دشوار بود، اما این مرحله را به خوبی پشت سر گذاشتهایم و چندین لشکر را از رودخانه و زیر آتش دشمن عبور دادیم و در آن طرف رودخانه مستقر کردیم. تعدد یگانهای شرکت کننده، مراحل عملیاتی، و همچنین نتایج خاص بدست آمده از دیگر ویژگیهای عملیات بیتالمقدس است.
در این عملیات ۶ هزار کیلومتر از خاک خرمشهر از وجود دشمن پاک شد و ۱۹ هزار اسیر بعد از این عملیات به اسارت رزمندگان در آمدند. به فکر دشمن هم خطور نمیکرد ما بتوانیم خرمشهر را که با انواع و اقسام استحکامات مهندسی و تجهیزات به روز مجهز و مستحکم کرده بود فتح کنیم. صدام در آن ایام گفته بود اگر ایرانیها بتوانند خرمشهر را پس بگیرند کلید طلایی بصره را به آنها خواهم داد. این حرف یعنی اینکه صدام آنقدر به تجهیزات و تعدد نیروهای انسانی خود اطمینان داشت که ذرهای فکر شکست نمیکرد.
از دیگر ویژگیهای عملیات بیتالمقدس بازتاب توانمندی ایران در جهان بود. دشمن بعد از این عملیات به لاک دفاعی فرو رفت به طوری که بعد از آن دیگر روحیه پیشروی و راهبرد سریع و تصرف مناطق را نداشت. با این عملیات کشورهای منطقه و فرامنطقهای که دشمن را کمک میکردند، به عزم و اراده ملت ایران در دفاع از خاکشان پی بردند و این نکته خیلی مهم است که شما توانمندی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی را به دشمنان و بیگانگان بفهمانید.
در روزهای اول فتح خرمشهر در جهان این طور وانمود کرده بودند که عراق یک عقبنشینی تاکتیکی کرده است اما بعد از اینکه خبرنگاران و رسانهها به خرمشهر آمدند و صحنهها و حوادث را مشاهده کردند پی به قدرت جمهوری اسلامی ایران بردند.
اشاره کردید به تجهیزات و امکانات پیشرفته ارتش عراق و استقرار بیش از ۳۰ هزار نیروی عراقی در خرمشهر؛ چطور نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با کمترین تجهیزات نظامی و با حداقل امکانات توانست ارتش بعث عراق را شکست داده و خرمشهر را فتح کنند.
اگر به روش معمول و محاسباتی بخواهید در نظر بگیرید و توانمندی و تجهیزات نظامی آن زمان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را با ارتش بعث عراق بخواهیم مقایسه کنیم قابل مقایسه نخواهد بود چرا که ارتش عراق به مراتب پیشرفتهتر از ما بود. حتی برخی کشورهای غربی و شرقی نیز ارتش عراق را حمایت میکردند. ما از نظر عددی و مقایسه کمی نمیتوانستیم خودمان را با ارتش عراق قیاس کنیم اما در مقایسه توان رزم به یک موارد دیگری نیز میتوان اشاره کرد آن هم عناصر برتر ساز است.
خدا محوری، عشق به شهادت، عزم و اراده جدی برای بیرون راندن دشمن، ارتقا جایگاه نظام مقدس جمهوری اسلامی، دفاع از انقلاب در وجود نیروهای ایرانی بود که همه را پای کار میآورد. اینها همان عناصر برترساز هستند. نمیگوییم تجهیزات نظامی پیشرفته تاثیری ندارد اما وقتی در مقابل این انگیزهها قرار میگیرند کم میآورند و این موضوع در عملیات بیتالمقدس ثابت شد. آیا به همین راحتی و بدون وجود این انگیزهها آن هم با کمترین امکانات و تجهیزات میشد در منطقهای به این وسعت عملیات کرد و پیروز شد. البته کمک و نصرت خدا را به هیچ وجه نمیتوان در این پیروزی نادیده گرفت. من معتقدم در عملیات بیتالمقدس معجزهای صورت گرفت. اگر این انگیزهها نبود شما نمیتوانستید در مقابل گرما، کمبود امکانات و دشواریها طاقت بیاورید و تنها انگیزه الهی بود که رزمندگان را پیروز کرد.
این موضوع صحت دارد که حتی برخی فرماندهان نظامی نیز از باز پس گیری خرمشهر ناامید بودند. فرمان امام برای آزادسازی خرمشهر چه تاثیری در روحیه رزمندگان داشت.
نمیشود گفت امیدی نداشتند؛ زیرا وقتی در محاسبات کمی مقایسه میکنیم، میبینیم دشمن امکانات بیشتری دارد این به لحاظ مادی است، اما وقتی عناصر برترساز را دخیل میکنیم و از عناصر و نیروهایی استفاده میکنیم که همگی عاشق آزادسازی خرمشهر هستند دیگر نمیتوان مایوس بود. امید به خدا در بین نیروهای ما بسیار بالا بود. هر روز که پیشروی میکردیم نصرت و یاری خداوند را در مراحل مختلف حس میکردیم. شاید باور کردن این موضوعات برای نسلهای جوان سخت باشد چرا که آن شرایط را ندیدهاند و به سختی میتوانند درک کنند.
در طول این چند سال بعد از آزادسازی خرمشهر خاطرات زیادی از آن ایام بیان شده و به زوایای مختلف عملیات بیتالمقدس پرداخته شده است. از دید شما کدام نکته در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر در طول این چند سال مغفول مانده و میبایست بیشتر به آن توجه شود.
نه تنها در عملیات بیتالمقدس بلکه در ارزشهای حاکم بر دفاع مقدس نکاتی وجود دارد که از دید کارشناسان مغفول مانده و آن طور که باید نتوانستهایم در این زمینه کار کنیم. آیا ما تا به حال موفق شدهایم ارزشهای حاکم بر عملیاتها در طول دفاع مقدس را به نسل امروز منتقل کنیم. آیا ما توانستهایم صحنههایی را ایجاد کنیم که نسل جدید ما متوجه شود در دفاع مقدس ما چه گذشته است. من فکر میکنم که نتوانستیم. چرا که اگر این اتفاق میافتاد برخی امروز سوال نمیکردند که چرا ما اصلا جنگیدیم؟ البته این افراد اندک هستند. آنها نمیدانند وقتی دشمن وارد خاک ایران شد چه جنایاتی مرتکب شدند. فکر میکنم ناگفتهها و زوایای پنهان دفاع مقدس خیلی زیاد است.
چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم؟
برخی از جنایات دشمن در جنگ و اتفاقی که افتاد خبر ندارند. حالا من از شما میپرسم چرا نباید جنگ را ادامه میدادیم؟ مگر ما جنگ را اول شروع کرده و به خاک دشمن تجاوز کردیم؟ مگر آنها در خاک ما نبودند؟ حتی بعد از فتح خرمشهر نیز برخی از نقاط خاک ما در تصرف دشمن بود. چه تضمینی وجود داشت که وقتی دشمن از خرمشهر بیرون رفت خودش را تجهیز نکند و دوباره برنگردد؟ ما باید ارتش عراق را برای این تجاوز به خاک ایران تنبیه میکردیم.
ارتش و سپاه از دوران دفاع مقدس تا به حال همکاری و تعامل بسیار خوبی با هم داشتند اما این سوال در فتح خرمشهر پیش میآید که فاتح خرمشهر سپاه بود یا ارتش؟
خرمشهر را نه سپاه و نه ارتش، بلکه خدا آزاد کرد؛ سپاه، ارتش و نیروهای مردمی همگی در آزادسازی خرمشهر نقش داشتند. به همین خاطر بود که امام فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. تا کسی نگوید من فاتح خرمشهر بودم.
برداشت شما از این سخن حضرت امام که فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد چیست؟
امام بعد از آزادیسازی خرمشهر فرمودند ما نباید به آنچه که بدست آوردهایم مغرور شویم. این یک لطف الهی بود که شامل حال شما شد. دلیل این پیروزی وحدت، تعامل و همکاری مشترک شما بود که با استفاده از همه توانمندیهایتان و توکل بر خدا پیروز شدید.
در این ایام کدام خاطره در ذهن شما زنده میشود؟
هرگاه اسم سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر میآید اولین چیزی که به ذهن من متبادر میشود جمله معروف حضرت امام است که فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد. این جمله بسیار زیباست و خیلی معنا و مفهوم دارد. از این جمله باید درسها گرفت. اما تلخترین روز من در ایام دفاع مقدس ساعت چهار یا پنج صبح آبان سالهای ابتدایی جنگ بود که به خاطر پیشروی دشمن در خوزستان از قسمت شمالی شهر با عبور از عرض رودخانه کارون به جنوب خوزستان آمدیم و خط دفاعی تشکیل دادیم و آن قسمت از خاک کشورمان به تصرف دشمن درآمد. این موضوع خیلی برای من سخت بود و طعم تلخی داشت. بعد از این ماجرا یکی از آرزوهای ما این بود که ظرف مدت کوتاهی بتوانیم به آن طرف رودخانه برگردیم. وقتی در شب سوم خرداد دستور ورود به خرمشهر را دادند، بسیار خوشحال شدیم و بعد از باز پسگیری خرمشهر با خواندن نماز شکر خدا را شاکر شدیم، رزمندگان نذر و نیاز زیادی برای آزادسازی خرمشهر کرده بودند.
خرمشهر چه مدت در تصرف ارتش بعث عراق بود.
۱۹ ماه؛ از چهارم آبان ۵۹ تا اردیبهشت سال ۶۱.
بعد از آزادسازی خرمشهر و مدت طولانی که ارتش بعث در این شهر استقرار داشت وقتی شما وارد خرمشهر شدید چه تغییراتی در شهر ایجاد شده بود؟
وقتی وارد خرمشهر شدیم اصلا شهری وجود نداشت همه جا تخریب شده بود. ارتش عراق بعد از اشغال خرمشهر کل شهر را تخریب کرده بود. در حین حمله به خرمشهر آسیبهای زیادی به مناطق مسکونی وارد کردند اما بعد از اشغال آن بیشتر شهر را با خاک یکی کرده و کانال و سنگر درست کرده بودند.
ظاهرا شما جانباز ۷۰ درصد هستید. اگر اشکالی ندارد در خصوص نحوه جانبازیتان کمی توضیح دهید.
البته من نمیدانم شما از کجا خبر دار شدید که من جانباز هستم، چون در هیچ کجا اشارهای به این موضوع نکردهام. من قبل از عملیات ثامنالائمه شکست حصر آبادان در کیلومتر ۹ ورودی آبادان که به میدان تیر معروف است در درگیری با ارتش عراق برای آزادسازی جاده آبادان ـ ماهشهر مجروح شدم و آسیب زیادی دیدم؛ به طوری که ناحیه جلوی شکمم کاملا شکافته شده بود و حتی به نخاعم هم ضربهای خورده بود. در این شرایط بد و در حالی که با نزدیکترین بیمارستان ۸۰ کیلومتر فاصله داشتیم دیگر کسی امید به زنده ماندن من نداشت و همه فکر کردند که من هم شهید شدهام.
نظر شما :