بین ۳۵ میلیون جمعیت دو نفر ناراضی هم هست
گفتوگوی محمدرضا شاه با رسانههای داخلی در ۲۶ مرداد ۵۷
***
قبل از هر چیز از این موقعیت استفاده میکنم که راجع به بیست و هشتم امرداد صحبتهای سالیانه خودم را انجام دهد. قبل از هر چیز درود به روان شهدای بیست و هشتم امرداد که اگر این فداکاری را آن روز نمیکردند، امروز برای همه روشن هست که ما چی بودیم. ولی چون اطلاعات و وقایع نزد من محفوظ است، لازم است که چند چیز را گوشزد بکنم.
دولت عاجز وقت که عملا با تودهایها در هر جبههای همکاری میکرد، روز بیست و پنجم امرداد که برخلاف تمام اصول قانون اساسی ایران شروع به یاغیگری کرد و به طور واضحی ائتلاف آنها با تودهایها روشن شد.
اتفاقا من تابستان آن سال در سعدآباد زندگی میکردم خبرهایی که میرسید، حکایت از نقشههایی میکرد که توسط تودهایها، کمونیستها طرح شده بود. برای حفظ این محل چهار تانک مامور شده بود که حتما قبل از وقایع بیست و پنجم امرداد تانکها برای حفظ مقر آن دولت یاغی منتقل شدند. من خودم شخصا در کلاردشت بودم و از دور ناظر جریانات.
همانطوری که در کتاب ماموریت برای وطنم نوشتهام، پس از تفکر زیاد آن موقع نقشهای کشیدیم که اگر فرمان قانونی پادشاه مشروطۀ ایران را دولت وقت اجرا نکند با ترک کشور مردم ایران را مختار به اتخاذ رویۀ مطابق میلشان بکنیم.
آن موقع شاید غیر از این چارهای نبود، یک عده میگفتند که چرا اینقدر صبر کردید، چرا قبلا عمل نکردید ولی شاید جریانات آن زمان غیر از این اجازه نمیداد. ملت ایران هم انتخاب خودش را کرد و با قیام مردم و پیوستن به قوای مسلح، آن بساط را بر هم زدند.
در بیست و پنجم امرداد ۲۵۱۲ یا ۱۳۳۲ تعداد افسرهای تودهای و کمونیست ارتش ایران به ظاهر ۱۱۰ نفر بود، بعد که حکومت قانونی دو مرتبه برقرار شد و دسترسی پیدا کردیم به اسناد و مدارک تشکیلات نظامی حزب توده، این اطلاع کشف شد که تعداد آنها در آن روز به ۶۴۰ نفر میرسید.
کمااینکه از همان نوشتجات اطلاع به دست آمد که نقشه آنها این بود که دو هفته بعد خود آنها آن دولت پوشالی را سرنگون میکردند و اگر مردم قیام نمیکردند، آن روز ایران، ایرانستان میشد، کمااینکه امروز هم نقشه همین است.
ما باز اطلاعات زیادی داریم که بین خیلی از تظاهرکنندگان قبلا تراکتهایی منتشر میشود با دستورهای صریح که هر کس چکار بکند. دستورات تمام مارکسیستی و کمونیستی است ولی همانطور که در مشهد گفتهام در موقع زیارت مرقد مطهر حضرت رضا(ع) این دفعه دیگر آن دفعه نیست، این دفعه من و میهنپرستان و نیروهای مسلح این مملکت اجازه چنین کاری را نخواهیم داد.
مقصود پر واضح است برای اینکه ایرانستان بشود اساس برهم زدن و از بین بردن ارتش شاهنشاهی و نیروهای مسلح است.
قبل از بیست و هشتم امرداد ۲۵۱۲ تا به حال نیروهای مسلح ایران که تقریبا فاقد تجهیزات بودند و اگر بخواهم ارقام را بگویم قیاسش درست مثل قیاس چند رقمی است که در صحبتهایی که به مناسبت سالروز مشروطیت ایران کردم به همان اندازه برای شما تعجبآور خواهد بود.
امروز ارتش نیرومندی دارید، ۵ سال دیگر ارتش ایران در حدود خودش برای مملکت چهل میلیونی یکی از ارتشهای مهم دنیا خواهد بود. با این دستگاه پر از عواطف میهنی و پر از عشق میهنی شوخی نمیشود کرد.
با وجود این ارتش ایرانستان درست نمیشود خیلی هم خلاصه به شما بگویم، قیام ۲۸ امرداد به من اجازه چه چیزهایی را داد، یکی همانطور که میدانید ملی کردن به تمام معنی کلمه صنعت نفت ایران کمااینکه این صنعت به دست ایرانی و با دستور ایرانی به مرحلهای رسیده است که فکر میکنم زبانزد خاص و عام در خارج از ایران که هیچی در داخل ایران نیز به اهمیت آن پی بردهاند، حالا درآمدها به کجا رسیده و سطح زندگی مردم از چی به کجا رسیده اینها را میدانید تکرار نمیکنم.
دو مطلب است فقط گوشزد میکنم به اینکه آثار استعماری که در مملکت ما موجود بود یکی همین موضوع نفت بود که این دستگاه رسید به جایی که پیشنهاد فروش با پنجاه درصد تخفیف نفت کرد که باز این مطلب تکراری است، ولی باید گفت نتیجهاش مالاً از قرارداد (گلشائیان) از لحاظ مالی بدتر بود. بعد چون خرید نفت در جاهای دیگر برای کمپانیها راحتتر بود این است که مجبور شدند در چاههای نفت ایران را ببندند و برای دادن مواجب کارکنان شرکت نفت ایران همانهایی که با چاپ انتشار اسکناس با پشتوانه طلا مخالفت میکردند هم آنها ۳۰۰ میلیون تومان آن روز برای پرداخت حقوق بدون پپشتوانه اسکناس چاپ کردند. این آثار استعماری را ما به این طریقی که میبینید به بهترین وجهی که حتی دشمن اذعان دارد حل کردیم.
یک آثار دیگر استعماری قرارداد تحمیلی قسطنطنیه بود که آن زمان انگلیسها و دیگران و بعد انگلیسها تنها وارث استعمار خودشان در عراق تحمیل کردند که شطالعرب یکپارچه مسوولیتش به عهده آن طرف است. آن طرف هم که دست انگلیسها بود. پدرم سعی کرد که کاری بکند ولی خوب زورش که نمیرسید، توانست جلوی آبان و خرمشهر آبهای ایران را تا نصفه رودخانه برساند ولی مابقی شطالعرب یکپارچه روی به اصطلاح آن قرارداد در تحت اختیار طرف دیگر بود. که بالاخره در الجزیره با حسن تفاهم کامل با جناب صدام حسین که فکر میکنم هم من و هم ایشان در اینجا سیاستمداری خود را نشان دادیم و مالاً به فکر اینکه دو مملکت همسایه باید با دوستی و صفا زندگی بکنند و آثار استعمار از بین برود. قبول شد که رژیم شطالعرب مثل هر رودخانه مرزی دیگر در دنیا یا بر روی خط منصف است یا عمیقترین مسیر.
یک آثار دیگر استعماری اینکه توانستیم انجام بدهم برگشت دو جزیره از ایران جدا شده از زمان استعمار انگلیس است.
خوب اگر بیست و هشتم امرداد نمیشد، این اتفاقات هم نمیافتاد.
ایران ایرانستانی امروز چی بود، دو سوال است استقلال ما کجا بود؟ دین ما کجا بود؟
جوابش گمان میکنم برای شما روشن باشد.
آنهایی که در جستجوی ارقام هستند به آسانی میتوانند دنبال ارقام و مقایسه هم باشند که در بیست و پنجم و بیست و هشتم امرداد ۲۵۱۲ چه بودیم چی داشتیم و امروز چه هستیم و چه خواهیم شد.
ما به شما نوید و وعده تمدن بزرگ با جزئیاتش را میدهیم و دیگران فکر میکنم که به شما وعده وحشت بزرگ بدهند. باز مقایسهاش با ملت ایران است.
منتها باز هم تکرار میکنم تا من و میهنپرستان و قوای مسلح این مملکت هستیم این کار عملی نخواهد شد. حالا میل دارم اگر آقایان سوالی داشته باشید سوال بکنید که من هم به نوبه خود به آن سوالها جواب میدهم.
حوادث اخیر
غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات: همانطور که اعلیحضرت استحضار دارند اخیرا در سخنرانیهای مذهبی که میشود و در مطالبی که در مساجد عنوان میشود انتقاداتی از دولت میشود، با توجه به اینکه ایران مرکز تشیع است و شاهنشاهی ایران به طور طبیعی پاسدار مذهب تشیع هست و از طرف دیگر همیشه بین روحانیت و دولت روابط خوبی وجود داشته آیا با توجه به این حملاتی که اخیرا از طرف روحانیون میشود میخواستم بدانم که سوءتفاهماتی بین دولت به وجود آمده با روحانیون و اگر این سوءتفاهمات به وجود آمده اقدامی در رفع این سوءتفاهمات شده یا نه؟
سوال دیگرم این است در مورد حوادث اخیر دو نوع اظهارنظر میشود. یک اظهارنظر این است که این حوادث را جمعی خرابکار و گروه مارکسیستهای اسلامی به راه انداختهاند. اظهارنظر دیگر حتی یک جناح از حزب رستاخیز پشت سرش هست معتقد است که حوادث به این وسعت نمیتواند فقط از طرف چند نفر گروه خرابکار و عناصر مارکسیست اسلامی به راه افتاده باشد، میخواستم بدانم گزارشی که به شرف عرض رسیده کدام یک از این دو نظر را ثابت میکند؟
شاهنشاه فرمودند: مسلم است که در مواقع ادای سوگند در بدو پادشاهی خود، به دو چیز سوگند یاد کردهام حالا تقدم و تاخر اینجا مطرح نیست یکی حفظ مذهب شیعه اثناعشری یکی حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران. حالا اینکه خودم هم مسلمان معتقدی هستم به جای خودش، ولی از لحاظ زمامداری هم این وظیفه را من دارم و فکر میکنم هیچ مملکتی به اندازه ایران در ادای فرائض دینی آزاد نیست. و ما نه فقط این کار را تشویق میکنیم بلکه تمام بقاع متبرکهای که یا نیمه مخروبه بوده یا اینکه احتیاج به تعمیر داشته، تمام را انجام دادهایم. مشهد مقدس که آستان حضرت رضا (ع) مقروض بود، امروز یکی از مفاخر اسلام شده. همین شاه چراغ شیراز که تا چند سال پیش لابد آنهایی که دیدهاند یادشان هست امروز تبدیل به یک مرکز اسلامی بسیار زیبایی شده و نقشههایی که برای آنجا داریم این است که یکی از مجموعههای بزرگ اسلام خواهد شد. این است که باید تشخیص داد کسانی که حمله میکنند کی هستند و از طرف کی. حمله به دولت که تازه مهم نیست، ما که صحبت از آزادیهای سیاسی میکنیم همه نوع آزادیها را در نظر داریم. کمااینکه قبلا هم گفته بودم ما آزادی اجتماعات، آزادی گفتار، آزادی نوشتن، به محض اینکه مجلس باز بشود لوایحی که به مجلس خواهیم داد این دو لایحه خواهد بود ولی در هر مملکت متمدن دنیا، آزادی گفتار، آزادی دروغ و تهمت و افترا نیست. این مرز شما که رسانههای دسته جمعی هستید شما باید تشخیص بدهید که این افترا است، دروغ است یا صحیح. اگر صحیح بود باید جوابگویش بود و حساب پس داد، اگر دروغ و افترا است که آن هم باید روشن بشود.
ناراضیها
شاهنشاه آریامهر در پاسخ سوال دوم سردبیر اطلاعات فرمودند: نظریه اول که حتمی است، مارکسیستهای اسلامی که برو برگرد ندارد. تمام نوشتجات و سبکها و تمام چیزهایی که منتشر میشود یک قدری بخوانید لازم نیست لابلای خطوط بگردید خیلی روشن است ولی حرف آن جناحی که این حرف را زده آن هم صحیح است. یعنی حتما بین ۳۵ میلیون جمعیت دو نفر با خودی یا بیخودی، خیلی اوقات با خودی، ناراضی هم هست و کدام مملکت در دنیا هست که در آن ناراضی نباشد. شما میشناسید؟ اگر میشناسید به من هم معرفی بکنید. خوب طبیعی است که سعی قوه مجریه و دولت و سایرین همیشه باید این باشد که نارضایتیها را آن چیزی که هست و آن چیزی که ممکن است از بین ببرند.
امیر طاهری نماینده کیهان پرسید: شاهنشاه در تجزیه و تحلیلی که فرمودید نشان دادید که ما با دو مسئله روبرو هستیم. یکی مسئله براندازی خیلی مشخص و یکی هم مسئله نارضاییهای مردم. بنابراین احتمالا دو تا راه حل هم برای این دو مسئله متفاوت لازم خواهیم داشت. ممکن است شاهنشاه بفرمایند چه پیشبینیها و چه اقداماتی خواهد شد برای حل این دو مسئله جدا.
شاهنشاه فرمودند: منظور شما همان نقشه است راجع به ایرانستان. اینکه گفتم تا من و شما که امیدوارم که همهتان وطنپرست هستید و قوای مسلح هست، نمیگذاریم این کار بشود و فکر میکنم میشود گفت کوچکترین تغییری در ژئوپلتیک ایران اصلا ممکن است که تمام نقشه دنیا را بهم بزند. دوم برای از بین بردن نارضایتی، اول تشخیص آن است و بعد تجهیز برای از بین بردن آن. بعضی نارضایتیها را فوری میشود از بین برد و بعضیها را طولانی. آنکه فوری است مثلا حالا همین طوری صحبت میکنم برای مثال ممکن است صد هزار پرونده گرانفروشی در این مدت برای اصناف درست کردند، شاید این طبقه ناراضی باشد به این پروندهها. اگر دادگستری بخواهد رسیدگی کند شاید بیشتر از ده سال طول بکشد. یک اقدام فوری این است که اتاق اصناف جدید که انتخاب خواهد شد به این پروندهها رسیدگی کند ولی این هم که شاید مال گذشته است ولی در هر حال یک فکری برای این پروندهها باید کرد مثلا قلم بطلانی روی آن کشید. ولی به شریطی که بعد همان گرانفروش سابق به این نتیجه برسد که گرانفروشی بالاخره به نفع خودش هم نیست. به ضرر خودش است. چون او یک جنس، دو جنس، ده جنس را گران میفروشد، ولی نمیدانم حساب شما برای احتیاجات جاری مردم چند جنس است دویست تا، سیصدتاست، چقدر است؟ باید گران بخرد پس کورس و مسابقه است که برای تامین زندگی خودش بر روی قیمتش بکشد، برای اینکه چیزهای دیگر را که مورد احتیاجش است گرانتر بخرد. یکی موضوع مسکن بود که اصل ۱۸ انقلاب این کار را تمام کرد و حتما شماها شاهد این هستید که حداقل ۳۵ درصد و در بعضی نقاط پنجاه درصد قیمت ساختمان و قیمت کرایه پایین آمده، الان هم که میگویند تقریبا معاملات زمین نمیشود راکد راکد است.
فرار از کشور
یک عده ترسو که یک خرده سر و صدا شنیدهاند، شنیدهام که دارند خانههایشان را تند تند میفروشند و از این مملکت فرار میکنند میروند بیرون. این هم باعث این خواهد شد که قیمتها بیاید پایین و اما عدالت اجتماعی که اساس فلسفه رستاخیز است در دو چیز است یکی حقوق بشر. متوجه باشید یکی از اصول حقوق بشر حق داشتن شغل است که در ایران امروز آنقدر کار زیاد داریم، حتی اهالی خود ایران برای اشغال تمام مشاغل کافی نیست مجبور شدیم از خارج آدم بیاوریم و حقوقها هم خودتان میدانید در چه پایهای است. اگر کسی در این مملکت کار بکند، میتواند زندگی بکند شاید هم خوب اینکه میگویند هی از دهات میآیند به شهر برای اینکه درآمد شهر بقدری بالاست که او را جذب میکند.
ولی از طرف دیگر یک مملکت مترقی در دنیا هر چه که من میبینیم آن مملکتی است که با حداقل زارع حداکثر محصول را تولید بکند ولی باید در نظر داشته باشیم آن کسی که در ده باقی میماند باید سطح درآمد ماهیانه یا سالیانهاش آنقدر باشد که او را در زمین نگهدارد. ما اول آمدیم اصلاحات ارضی کردیم. به هر کسی که زمین را زراعت میکرد زمین را دادیم به خودش ولی خوب به بعضیها دو هکتار سه هکتار، چهار هکتار زمین رسید. با چهار هکتار زمین که زندگی نمیشود کرد. اگر هم سه چهار تا بچه داشته باشد.
پس باید یا تعاونی بشود و مخارج کلی آن را بدهد یا بین همدیگر (به شرطی که از خارج به دهات نیایند) آنقدر خرید و فروش بکنند که به اصطلاح پایه یک مزرعه به اندازهای باشد از لحاظ اراضی که درآمدش کفاف خرج آن خانواده را بدهد.
یکی دیگر صنعتی کردن مملکت است. بخش دولتی مسوول تمام صنایع سنگین، نفت و فولاد و مس، معادن بزرگ ذغال و پتروشیمی و چیزهای دیگر است. جزو عدالت اجتماعی گفتیم حتی مزارع، مراتع و آن مزارعی که سابق به اسم حقیقتا مرتع بوده ولی به آن میگفتند مزرعه اینها همه ملی میشود براساس عدالت اجتماعی. یعنی چیزی که خداوند خلق کرده و بشر در آن دخالتی نداشته، این باید مال جامعه باشد و متعلق به جامعه و مملکت باشد. جنگل ملی شده، مراتع ملی شده، آب ملی شده اینها جزو عدالت اجتماعی است.
صنعت که ایجاد میشود و صنعت بخش خصوصی طبیعتا اگر اینها استفاده نکنند کسی دنبال صنعت نمیرود. اگر استفاده نکنند دنبال صنعت نروند شغل برای کارگر ایجاد نمیشود. کارگری که بیست درصد در سود کارخانه شریک است همانطور که گفتم چهار پنج ماه حقوقش میشود در سال و بعد میتواند تا ۴۹ درصد صاحب سهم بشود. این عدالت اجتماعی در ایران تقریبا بیهمتاست.
هنوز در ممالک مترقی دنیا این عمومیت پیدا نکرده، بعضی کارخانجات ممکن است به طور علیحده این کار را کرده باشند ولی قانون مملکت نیست. آن کسی هم که از امنیت مملکت، از صنعت مملکت، از تجارت یا هر مواهب دیگر استفاده میکند برای برقراری عدالت اجتماعی باید مالیات حقه خودش را بپردازد. با این مالیات حقه البته پسر و یا بچههای خودش هم میتوانند که تحصیل مجانی بکنند. ولی با این مالیات حقه تمام اهالی این مملکت میتوانند تحصیلات مجانی بکنند. فرض کنید یک خانواده ۵ تا بچه دارد. اگر بنا بود که این خرج تحصیل بچههایش را میداد در ماه چقدر برایش تمام میشد؟ پس اگر از عهده مخارج بر نمیآمد بچههایش را نمیگذاشت برود مدرسه کما اینکه در این مملکت همینطور هم بود. در روز انقلاب ششم بهمن ۱۳۴۱ شمسی ما ۳ میلیون مدرسه برو داشتیم که تازه یک کارهایی از مرداد ۳۲ تا آن موقع شده بود، امروز نزدیک ده میلیون است. این در واقع با پول کیست؟ ممکن است بفرمایید پول نفت ولی قضیه پول نفت نیست، این پول مالیات است آنکه بیشتر میبرد باید مالیاتش را بدهد تا آنکه کمتر دارد بچههایش به رایگان تحصیل بکنند. حتی ما چیزی صبح به آنها میدهیم بخورند. ممکن است عدهای نخورند بریزند دور ولی عدهای میخورند و آمار به ما نشان میدهد که در بعضی نقاط که هنوز سطح درآمد مردم زیاد نبود و در آنجا به شاگردها صبحانه میدادند، فورا سطح درسشان رفت بالا، نتیجه درس و امتحاناتشان فورا بعد از چند ماه رفت بالا یعنی تغذیه تا چه حدی لازم هست؟ حالا بگذریم از اینکه در کتاب تمدن بزرگ گفتهام که تا وقتی بچه در شکم مادرش است حتی باید مراقب تغذیه مادر باشیم. و تا دو سال اولی که به دنیا میآید باید مراقبش باشیم. این البته جزو تمدن بزرگ است.
مخالفان و انتخابات
امیر طاهری از کیهان به عرض رساند: شاهنشاه فرمودند مخالفان هم میتوانند در انتخابات آینده شرکت بکنند. منتها ما باید بدانیم کدام مخالفان؟ چون اگر سه اصل رستاخیز باشد، که همه قوانین مملکت است حتی انقلاب سفید و مردم به جز اصل نوزدهم که همه به تصویب پارلمان رسیده بنابراین مخالفین، مخالف چه چیزی خواهند بود؟ و اگر بخواهند مخالفاتشان را اعلام بکنند چه جوری اعلام بکنند که مردم بدانند آنها مخالف چه هستند؟
شاهنشاه فرمودند: بهتر است از خود آنها بپرسید. وقتی که خودشان را خواستند معرفی بکنند یک چیزی که روشن است اگر منظورشان فقط مخالفت در صحبت و اینها هست که قانون اجتماعات یا قانون مطبوعات تکلیف این کار را روشن میکند و آن هم میگویم، مثل ممالک مترقی دنیا خواهد بود. ما آزادی را در آن قسمتها تا این حد خواهیم برد.
این است که در آنجا دیگر بحثی نیست، قانون حدود را معین میکند مثل ممالک مترقی. اگر منظور شما برای انتخاب شدن در مجلس است وکیلی که انتخاب میشود سوگندی که در مجلس شورای ملی باید ادا بکند چیست؟ متن آن را شما چاپ بکنید من حرفی ندارم.
نماینده کیهان معروض داشت: در حال حاضر عملا گروهها و حتی آنهایی که خودشان را حزب مینامند مشغول فعالیت هستند و دولت هم اینها را تحمل میکند پس میشود گفت که حزب رستاخیز در مقایسه با سه سال پیش از حالت انحصار خارج شده است.
شاهنشاه فرمودند: حتما از آن حالت خارج شده است. آن موقع ما گفتیم حزب فراگیرنده است یعنی هر کسی میخواهد بیاید. حالا میبینیم که با آن سیاست به اصطلاح درهای باز و آزادیهای حداکثر و صددرصد، دیگر آن انتظار را نداریم که صددرصد مملکت بیاید توی این حزب، نه یک کسی به یک علتی خوشش نمیآید، یک فکر دیگری دارد او خواهد توانست و الان هم میتواند ولی بعد مطابق قانون متمدن دنیای پیشرفته خواهد توانست هر چه که میخواهد یا بگوید یا بنویسد.
فراریان از کشور
قائم مقامی مدیر رادیو تهران سوال خود را چنین معروض داشت: شاهنشاه آریامهر به شهدای انقلاب ۲۸ امرداد اشاره فرمودند. اینها کدام مردم بودند اینها نظیر پیشینیان خود بودند که در وقایع نظیر انقلاب مشروطه ایران خون ریختند و شرف و حیثیت مردم را حفظ کردند اینها مردم شریفی بودند که مملکت خودشان را گمان میکردند که دارد از دست میرود، پاسداری میکردند. این مردم بعد به هنگام شکل گرفتن انقلاب سفید ایران با ایمان و اعتقاد فراوان به انقلاب در کنار کنار برادران کشاورزشان تحت عنوان کارگر – کارمند – رفتگر – راننده ایستادند و این انقلاب را شکل دادند. اصول شریف این انقلاب اصولی که سرشار از حقانیت است اگر واقع اجرا میشد این مردم، مردم خوشبخت و راضی بودند و نهایتا دارای دلپذیرترین زندگی ممکن میشدند. شرافت این قوانین اینطور حکم میکرد گمان بر این است که این مردم امروز آزرده هستند چون حس میکنند پارهای از گروههای منافق نگذاشتند و نمیگذارند این شریفترین اصولی که تاکنون ملت ایران داشته آنطور که باید و شاید اجرا بشود. این گروههای منافق چه کسانی هستند؟ آن کسانی که امروز شاید سنگرها را خالی میکنند و خانهها را میفروشند. این شریفترین کانون زندگی مردم ایران را و راهی دیارهای دیگر میشوند بدون اینکه بمانند و پاسخگوی مسوولیتهایشان باشند. کسانی که پوست و خونشان در این مملکت شکل گرفته رفاه روی گونه فرزندانشان دیده میشود. این گروهها مانع انقلاب ایران بودند و باعث آزردگی جامعه و مردمی هستند که خون ریختند، برادر از دست دادند، خواهر از دست دادند. آیا شاهنشاه فکر نمیکنند زمان پاک کردن محیط پاک ایران از وجود ناپاکان فرا رسیده باشد؟
شاهنشاه فرمودند: اگر اشاره شما به کسانی است که در دستگاه دولتی هستند این کار باید بشود حالا چقدر طول میکشد نمیدانم. صحبت از انقلاب اداری کردید و غیره و غیره... اگر منظور شما کسانی هستند که از موهبتهای این مملکت استفاده کردهاند و در بخش خصوصی بودهاند نمیدانم ارقامی که میشنوم حقیقتا یک قدری ارقام عجیب و غریبی است خوب، چند نفر از اینها رفتهاند و خانوادههایشان را بردهاند و در جای دیگر زندگی میکنند. این دیگر فکر میکنم مسوولیتش با هیچکس نیست، غیر از خودشان و وجدانشان برای اینکه اینها مردمان به اصطلاح موظفی نبودند و کسانی بودند که از این بساط سوءاستفاده کردهاند و دین خودشان را هم به مملکت ادا نمیکنند و راه دیار دیگر را پیش گرفتهاند. آن قسمت که گفتید برای پاک کردن دو چیز لازم است یکی پیدا کردن شخص، برای اینکه روی تهمت و افترا که نمیشود کار کرد. پیدا کردن شخص و سپردن او به دادگستری. دادگستری که به اصطلاح مو را از ماست بکشد. حالا کمیسیون شاهنشاهی هست، بازرسی شاهنشاهی هست، کمیسیون پنج نفره هست، یک عدهای را هم محکوم بیشتر که البته آنها معترض هستند تمام این چیزها هست ولی جواب شما از لحاظ کارمندان دولت که هنگام انقلاب بیشتر هستند صحیح است. اینها را باید پیدا کرد چون مملکت قانون دارد به حکم قانون و حتما چیزهایی که مثل کمیسیون پنج نفری تاسیس شده، مردم عادی را فقط با تربیت اخلاقی و نمیدانم شاید شما رسانههای دسته جمعی شما باید یک قدری بالای منبر بروید موعظه بکنید به مردم بگویید فقط استفاده از این مملکت که نیست، انسان یک دینی هم به مملکت دارد.
مدیر رادیو تهران سوال کرد: حداقل عنوان ایرانی را از اینها باید گرفت.
شاهنشاه فرمودند: خوب آن وقت صحبت از آزادی و صحبت از حقوق بشر است و میگویند که هر کسی در انتخاب محل زیست خود آزاد است. ما به کدام ساز (به اصطلاح معروف) گوش بدهیم، ساز حقوق بشر – آزادیهای فردی – آزادیهای اجتماعی یا چیزهای احساساتی وطنی.
زندنیا از روزنامه رستاخیز به عرض رساند: با توجه به فضای باز سیاسی و اینکه شاهنشاه اشاره فرمودند در همین جلسه جمعیتها و افراد میتوانند آزادانه و بیرون از رستاخیز فعالیت بکنند، مشارکت سیاسی و اجتماعی داشته باشند، مسئله مفهوم فراگیری رستاخیز مطرح میشود. آیا حزب رستاخیز از نظر شاهنشاه باز هم یک حزب فراگیر تلقی میشود؟ یا یک حزبی است در کنار جمعیتها و احزاب دیگر؟ اگر حزب فراگیر تلقی نمیشود در آن صورت آیا وجود جناحها به صورت فعلی دیگر در این حزب ضرورت دارد یا ندارد؟ چون جناحها میتوانند جمعیتهای مستقل سیاسی بشوند. اگر قرار است که در رستاخیز جناحها باشند آنطور که شاهنشاه در دعوت سیزدهم اسفند ۲۵۳۳ فرمودند در آن صورت آیا بهتر نیست جناحها به صورت گروههای عقیدتی دربیایند مثلا رستاخیز جناح سوسیال دموکرات داشته باشد، جناح لیبرال داشته باشد، جناح کنسرواتیو داشته باشد؟ و امثال اینها. اگر اینطور بشود در آن صورت بایستی رستاخیز جمعیتهای مردم را در جناحهای خودش متشکل بکند نه در کانونهای یکدست. یعنی باید سازمانش بکلی تغییر بکند. سوال چاکر این است که به نظر شاهنشاه رستاخیز چه وضعیتی باید داشته باشد؟
شاهنشاه فرمودند: حرفهای شما همهاش منطقی است. در عمل خواهیم دید اگر لازم باشد جناحها باید همین مطالب را روشن بکنند در داخله حزب و اگر نخواهند وضع جدیدی همانطوری که اشاره کردید پیش بیاید آن هم قابل مطالعه و بررسی است و این مطالبی است که باید در داخل حزب کاملا به آن توجه بشود و مطالعه و رسیدگی بشود.
نماینده رستاخیز مجددا پرسید: در مسئله عدالت اجتماعی شرط اینکه عدالت اجتماعی تامین بشود باید از هر جهت یک قوه قانونی ناظر باشد که عدالت اجتماعی را کسی نشکند یا از آن سوءاستفاده نکند. همانطوری که اشاره فرمودند شاهنشاه در سالهای اخیر بر اثر ترقیات مادی بسیار زیادی که مملکت ما داشته که کم نظیر هم هست، گروههایی از مردم ثروتمند شدهاند و این ثروتها مورد حمایت دولت بوده و ثروتمند شدنشان هم مورد حمایت دولت. مثلا حمایتهایی که از صنایع مملکت شده بحق هم برای اینکه مملکت ما باید صنعتی بشود اما این حمایتها طوری شده است که مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. نگاهی به این مسئله ما را متوجه میکند که یا دستگاه دادگستری ما آن چنان کافی نیست و قوانینش آنچنان قاطع و مشخص نیستند که بتوانند جلوی سوءاستفاده از امکاناتی را که عدالت اجتماعی فراهم میکند بگیرند یا اینکه این دستگاهها وظیفه خود را درست انجام نمیدهند. ما نمونهای داریم که خبرش را در روزنامهها منتشر کردهاند. شخصی را گرفتهاند گفتهاند سوءاستفادههایی کرده است. این شخص از ثروتمندان مملکت ما بوده است. این شخص بلافاصله پس از گرفتن، پروندههای او را جمع کردهاند یکجا، در روزنامهها منتشر کردهاند. بعضی از این پروندهها مال چند سال پیش است و گفتهاند که این شخص جرائمی مرتکب شده در چند سال پیش و تاکنون به این جرائم رسیدگی نشده و تعقیب هم نشده، حالا که قرار شده او را برای کار معینی بگیرند یکدفعه همه آن جرائم را هم آوردهاند. این نشان میدهد که دادگستری ما متاسفانه کارش را خوب انجام نمیدهد. آیا شاهنشاه تصور نمیفرمایند دادگستری ما یک تغییر اساسی لازم دارد؟
شاهنشاه فرمودند: این مطلب قبل از این چندین مرتبه گفته بودیم نمیدانم لازمه این کار تجدیدنظر در قوانین ما هست یا اینکه نه اصولا باید سختگیرتر باشند و قوانین فعلی کافی و موجود است. این هم باز یک کاریست که شما گروههای رسانههای اجتماعی باید بکنید. عوض اینکه این تیترهای ۸۴ را برای چیزهایی که فقط مردم را وحشتزده بکند بگذارید چرا دنبال این حرفها نمیروید؟ دنبال این حرفها بروید فروشتان به همین اندازه زیاد خواهد شد. یکی البته موضوع وصول مالیات است چون مملکت باید صنعتی بشود دولت صنایع را تشویق میکند، برای اینکه او به نوبت خودش ایجاد کار میکند و کارگر زندگی میکند پس اگر مالیات حقه از او وصول بشود عدالت اجتماعی برقرار است. این مطلبی است که باید شما انگشت رویش بگذارید. آیا مالیتهای حقه وصول شده یکی این و یکی هم دادگستری.
میزان آزادی
هوشنگ وزیری از روزنامه آیندگان پرسید: شاهنشاه بارها از ایران پیشرفته، از ایران متمدن و ایران دموکراتیک نامبردهاند. جریان دموکراتیک کردن جامعه هم با یک حد معینی از سرعت دارد جلو میرود اما اگر این جامعه کاملا دموکراتیک بشود نیروهای براندازی چه از چپ و چه از راست دیگر نخواهند توانست راه حلهای خودشان را تحمیل بکنند به همین سبب میکوشند که محیط اجتماعی را ناامن بکنند از طریق آتش زدن بانکها – سینماها، تاسیسات و اموال مردم. این کارها چقدر در جریان آزاد کردن جامعه ایران تاثیر دارد در شتابش یا توقفش.
شاهنشاه فرمودند: در خاطرم درست نیست چند وقت پیش، دو ماه یا سه ماه پیش، در جواب یک سوالی گفته بودم که این قیمتی است که ما برای رسیدن به آزادی باید بپردازیم. آن موقع من فکر نمیکردم که این قیمت این قدر گران تمام میشود. ملاحظه بکنید شکستن و آتش زدن یک بانک در مملکتی که میلیاردها ریال اسکناس برای گذران زندگی مردم در جریان است میشود آنها را توی جیب مردم گذاشت یا زیر تشک یا لحاف گذاشت یا مثل سابق دو نفر صراف سر کوچه باشند که چند درصد ربح بگیرند. این کارها باید با چک و اسناد صورت بگیرد برای اینکه اقتصاد مملکت اقتصاد شبانی و چوپانی نیست که تمام درآمد در سال نمیدانم چند صد ریال باشد که آن هم آدم بتواند توی جیبش نگه دارد. پس بانک نه فقط لازم است، شاید یک عدهای میگویند که هنوز باندازه کافی بانک نداریم. خراب کردن بانک، آتش زدن بانک، منجمله شنیدم در یک نقطه بانک فرهنگیان را آتش زدند. این نمونه چیست؟ وحشت بزرگ که میگویم همین است. رساندن مملکت به ایرانستان همین است و کارهای خطرناک دیگر که اطلاعات آن بما میرسد و میبینیم که نقشهها چیست. از لحاظ من هیچ تغییری در نیت من که رسیدن به آزادیها است به وجود نیامده، هر وقت ما به این آزادیها در حدود قانون و با احترام به قانون برسیم به قول شما چپ و راست خوب یک اقلیتی محکوم خواهند بود، از نظر من هنوز کاملا مصمم هستم که این امتحان را بکنم ولی خوب خیلیها ترسیدهاند. خیلیها میگویند که داریم به کجا میرویم؟ امیدوارم که کار به آنجاها نرسد و اینقدرها هم دستگاه مقتدر باشد. هم ملت ایران رشد داشته باشد که به ما اجازه بدهد که بهمان مراحل آزادی کامل و دمکراسی برسیم.
نماینده روزنامه آیندگان مجددا پرسید: به نظر شاهنشاه احتمال اینکه جریان دمکراسی کردن جامعه تعطیل، متوقف یا دست کم آهنگش کند بشود وجود دارد؟
شاهنشاه فرمودند: از طرف من که نه.
علی باستانی از روزنامه اطلاعات پرسید: اعلیحضرتا برای اینکه دمکراسی را در این کشور پیاده کنیم، گسترش بدهیم، تحکیم بدهیم به دو عامل احتیاج داریم، یکی مردم است که بارها فرمودید که باید مشارکت کنند و انجمن ده، شهر، استان، مجلس شورا، سنا و به این ترتیب علاقه خودشان را نشان بدهند و حضور خودشان را نشان بدهند و حقوق خودشان را هم حفظ کنند. عامل دیگر ارگانهای دولتی هستند که به سهم خودشان باید این نیت را بفهمند و در اجرای این نیت تسهیلات فراهم کنند و از اینکه دخالت میکنند یا اینکه این آرمانها تا آنجایی که دلشان بخواهد یا دستشان برسد آلت نکنند و از خاصیت نیاندازند و نظیر اینها.
در مورد اول که مردمند اگر چنانچه این نوع دخالتها را ببینند به ناباوری دچار میشوند و در نتیجه یک مقدار به بیتفاوتی کشانده میشوند که این خودش صدمه بزرگی برای نیت اعلیحضرت است که خواهان مشارکت مردم هستند. بنابراین سوال این است که اکثر این ارگانهای دولتی این نیت را واقعا درست فهمیدند و درست اجرا میکنند و آیا این روند به دلخواه اعلیحضرت هست و درست این مشارکتها انجام میگیرد. مردم به همان اندازه دخالت میکنند؟
خیابان دو طرفه
شاهنشاه فرمودند: سوال شما البته دو جواب دارد. این یک خیابان دو طرفه است. به همان اندازهای که دستگاههای دولتی باید راه مشارکت را باز کنند بهمان ترتیب هم مردم باید مشارکت بکنند، آنها هم مسئولیت دارند. این محال است که یکطرفه کار انجام بگیرد و ترتیب دوطرفه میخواهد، هم دستگاههای دولتی و اداری که اینها مستخدم مردم هستند، یعنی در واقع خدمتگزار مردم هستند و مشارکت مردم هم مالا به نفع خودشان و به نفع مملکتشان است و اگر به مملکت و این چیزها علاقه دارند، باید مشارکت بکنند.
نماینده روزنامه اطلاعات در سوال دوم خود معروض داشت حوادثی که اخیرا دیده شده که حتی در اصفهان کار به حکومت نظامی کشیده شد، اگر این نوع حوادث تا موقع انتخابات هم وجود داشته باشد و یا حتی شدیدتر هم بشود ناچارا به حکومت نظامیهای متعدد کشیده بشود، آیا در چنین شرایطی انتخابات انجام خواهد گرفت و یا اینکه انتخابات به تعویق خواهد افتاد؟
شاهنشاه فرمودند: این نوع آینده را اصلا پیشبینی نمیشود کرد مگر به طور تخیلی. امیدوارم که تا موقع انتخابات، دو چیز خیلی روشن شده باشد. یکی قدرت حکومت در حفظ نظم برای اینکه هر کسی که از حدود قانون خارج بشود جلویش را میگیرند. یکی هم در اولین فرصت که مجلسین باز بشود، تمام قوانین دموکراتیکی مثل اجتماعات، تظاهرات، گفتار و قلم به سرعت از تصویب مجلسین بگذرد. من امیدوار هستم که تا آن موقع این امکانات کاملا فراهم شده باشد مگر اینکه بعد از دادن این همه به اصطلاح امکانات و آزادیها، اگر نخواهند آرام بشوند معنیاش چیست. آزادیهای قانونی که از تصویب مجلس گذشته باشد، آن وقت از قانون خارج بشوند و اطاعت نکنند معنیاش چیست؟ این را که میتوانید خودتان نتیجهگیری بکنید معنیاش چیست؟
فریدون فرحاندوز از اخبار تلویزیون سوال کرد: شاهنشاها اشاره فرمودید به اینکه با نگاهی گذرا به بیست و هشتم مرداد ۲۵۱۲ میتوانیم ببینیم چه بودیم و امروز میتوانیم نگاه بکنیم و ببینیم چه هستیم. تاکید فرمودید بر اینکه چه خواهیم بود. در جای دیگری از فرمایشاتتان اشاره کردید به این مطلب که در آغاز انقلاب در ششم بهمن ۲۵۲۱، سه میلیون نوجوان به مدارس میرفتند و امروز ۱۰ میلیون. فکر میکنم این ۱۰ میلیون تنها سرمایه ایران نیستند. ایران آینده هستند. این ۱۰ میلیون روز بروز میآیند وارد بازار کار میشوند، برای پاسخگویی به نیازهای عظیم این ۱۰ میلیون کودک – جوان و نوجوان به هر حال نیاز به این است که رشدی که در دوران انقلاب شاه و ملت داشتیم در این ۱۵ سال این رشد ادامه پیدا کند. چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اجتماعی. آیا به نظر شاهنشاه اوضاع سیاسی مملکت در حال حاضر با این چشمانداز هماهنگی دارد؟
شاهنشاه فرمودند: مقصود از اوضاع سیاسی چیست؟
خبرنگار رادیو تلویزیون معروض داشت: اشاره شد به اغتشاشاتی که در مملکت به وجود آمده است، اشاره فرمودید به وحشت بزرگ و نگرانی. و شاید گونهای ناامنی که در حال حاضر بعضی از مردم به هر حال حس میکنند در پی پدید آمدن این حوادث.
شاهنشاه فرمودند: اشاره کردید به ۱۰ میلیون کسانی که الان دارند درس میخوانند. ما از چند سال پیش، پیشبینی نیروگاههای اتمی کردیم. یکی دو ماه پیش در بن سران ۷ مملکت صنعتی بزرگ دور هم جمع شدند و بالاخره به همین نتیجه رسیدند که باید نیروگاههای اتمی را در ممالک خودشان تا حداکثر ممکن توسعه بدهند. ما از حالا پیشبینی میکنیم که نفت تمام بشود. ولی اگر تمام شد یک چیزی جای آن را بگیرد که چرخهای محرکه صنایع ایران را بچرخاند. معنی این چیست؟ ایجاد شغل برای این مردم. سد که ساخته میشود، شبکههای آبیاری، شبکههای برق، کارخانجات، تمام اینها برای ایجاد شغل، برای این مردم است. ممکن است که در آینده روی حسابهای دقیق اقتصادی، یک مرتبه به یک وضع شاید به نظر عجیب برسیم، به خصوص که شاید قبل از سلطنت پهلوی صنعت در ایران وجود نداشت و نمیدانم چیزهایی که در ایران میساختند غیر از حلبی و شیروانی چی بود؟ سن شما اجازه نمیدهد که یادتان باشد. ممکن است که در آینده برای اینکه وسائلش در ایران فراهم خواهد بود ایران نه فقط احتیاجات خودش را از لحاظ فولاد تامین بکند بلکه یک صادر کننده بزرگ فولاد در سطح بینالمللی بشود. ولی ممالکی که الان سنگ آهن میخرند، ذغال میخرند، سایر فرآوردهایی را که برای ساختن فولاد لازم دارند، همه را از خارج میخرند و با خرج گزاف، کشتیرانی فعلی و خرجی که در آینده گزافتر هم خواهم شد. بعد از لحاظ اقتصادی، برای اینها آسانتر خواهد بود که شمشهای فولاد را مثلا از یک مملکتی مثل ایران بخرند که تولید فولاد در اینجا آسان خواهد بود. ما پایه این کار را ریختیم.
صحبت ۲۸ امرداد بود. قبل از ۲۸ امرداد یک کیلو فولاد در ایران تولید نمیشد، حتی قبل از انقلاب ششم بهمن ما تولید فولاد نمیکردیم. چند سال پس از انقلاب ششم بهمن شروع کردیم به صنعت ذوبآهن در اصفهان. حالا ذوبآهن گازی داریم. الان در اهواز و در بندرعباس، شروع کردیم و بعد شاید در خیلی جاهای دیگر هم شروع بکنیم. من امیدوار هستم که رشد ملی ما و مشارکت مردم و عرق وطنپرستان، مسلمان محیطی را فراهم بکند که ما باندازه کافی مشاغل برای نه فقط این ۱۰ میلیون، ولی فکر میکنم برای ۶۰ تا ۶۵ میلیون جمعیت این مملکت که شاید تا ۲۵-۲۰ سال دیگر به آن برسیم، فراهم بکنیم.
خبرنگار تلویزیون سوال دوم خود را اینطور مطرح کرد که اگر به تاریخ سیاسی ایران نگاه کنیم میبینیم که ایران هیچ وقت پایگاهی علیه کشورهای دیگر نبوده است ولی بعضی از کشورهای منطقه، این اجازه را دادهاند که از خاک آنها به عنوان پایگاهی علیه ایران استفاده بشود. به صورت دسائس مختلف، تقاضایم اینست که شاهنشاه نظرشان را در این باره بفرمایید که سیاست ایران در برابر اینگونه کشورها چیست و آیا سکوت در برابر اینگونه دسائس این احتمال را بوجود نمیآورد که این دسائس اثر خودشان را بر مردمی که احتمالا ناآگاه هستند بگذارد.
ضامن آینده
شاهنشاه فرمودند: من امیدوارم که رشد فکری مردم ایران و وطنپرستیشان باندازهای باشد که بتوانند چیزهایی را که اینقدر واضح است تشخیص بدهند. یکی از نقشههایی که باز متاسفانه مجبورم به آن اشاره کنم که کسانی که میخواهند اینجا ایرانستان بشود، همین چیزهایی است که به آن اشاره کردید. و باز هم اضمحلال یا تقریبا از بین بردن نیروهای مسلح مملکت است که در واقع بزرگترین ضامن آینده ما هستند.
دکتر عظیمی از پیغام امروز سوال کرد: افزایش روزافزون ارزش دلار و بستگی قیمت نفت با دلار موجب شده است که نقصانی در قدرت خرید درآمدهای نفتی کشورهای اوپک حاصل شود. شاهنشاه که در مواقع خطیر همیشه راهنمای اوپک بودهاند و گذرگاه عبور کشورهای اوپک را تعیین فرمودند در این موقع که گزارشهایی منتشر میشود از سوی کارشناسان اوپک که قیمت رسمی هر بشکه نفت از هر ۱۲/۵ تا ۱۳ دلار در واقع به ۷ دلار تقلیل یافته است. برای جبران این وضع چگونه ارایه طریق میفرمایید؟
شاهنشاه فرمودند: ما منتظر تشکیل جلسه ششم آذر هستیم. اعضای اوپک مسلما مشغول مطالعه این مطالب هستند و آنجا با همدیگر مشورت میکنیم.
نماینده پیغام امروز معروض داشت: در پیام سالگرد مشروطیت شاهنشاه اعلام فرمودند که گروههای سیاسی خارج از رستاخیز میتوانند در انتخابات آزاد آینده رقابت منصفانه و مشروعی داشته باشند و کاندیدا معرفی بکنند. پس از اعلام این موضوع این بحث در مطبوعات خارجی به میان آمده است که آیا این فرمایش شاهنشاه مقدمه این است که به احزاب سیاسی یک موجودیت قانونی در کنار رستاخیز داده شود یا اینکه این گروههای سیاسی در همان حدی که در دموکراسیهای غربی هستند و به گروههای فشار معروف شدهاند باقی خواهند ماند.
شاهنشاه فرمودند: وقتی که ما گفتیم آزادیهای سیاسی به حداکثر و شرکت در انتخابات هیچ چیز غیر از قانون انتخابات نمیتواند مانع فعالیت هیچ فردی بشود، یعنی آزادی کامل هم دادهایم که در حدود قانون هر نوع فعالیتی انجام بدهند. به خصوص که گفتم کسانی که بخواهند شرکت بکنند باید یادشان باشد موقعی که وارد مجلس شدند، چه سوگندی را باید یاد بکنند. ما غیر از این هیچ نوع محدودیتی را لازم نمیبینیم.
دانشگاه آریامهر
دکتر عنایت از مجله نگین سوال کرد: مسائلی است که در داخل مملکت اتفاق میافتد که در مقیاس مملکت به ظاهر کوچک است ولی ممکن است کم کم تبدیل به یک بحران بزرگ بشود و مورد سوءاستفاده دشمنان قرار بگیرد. از جمله اینها مسئله دانشگاه آریامهر است که این دارد کم کم به یک معما تبدیل میشود و پیدا نیست که ریشه آن از کجاست؟ از یک طرف اعلامیه منتشر میشود برای ثبت نام، از یک طرف دستگاه بیانیه منتشر میکند که کسی حق ثبت نام ندارد و اینطور که به نظر میرسد دو چیز است. یکی اینکه تا آنجا که من میدانم، اساتید این دانشگاه افرادی هستند که در این دوران وانفسا که کادرهای فنی و تکنیکی خیلی خریدار دارد میتوانند به طور آزاد در خارج کار بکنند و درآمدهای سرشار داشته باشند. حتی مثل بسیاری از پیمانکاران که درآمدهای هنگفت داشته باشند و از این مملکت بروند به خارج برای خوشگذرانی و عیاشی. اینها در این شرایط اینجا ماندند، دارند خدمت میکنند با علاقه و هیچ اثری هم از تمرد و یاغیگری در اعمال و رفتارشان ظاهر نیست و یا لااقل من اینطور فکر میکنم و واقعا باعث تاسف خواهد بود که اینها نتوانند آن طور که باید و شاید به مملکت خدمت بکنند. و دیگر اینکه در بیانیهای که وزارت علوم و آموزش عالی منتشر کرد، استدلالشان این بود که اولا برای عدم تمرکز و ثانیا برای جلوگیری از آلودگی هوا حتیالمقدور باید این جور تاسیسات در تهران کمتر بشود، ولی در آخر بیانیه اعلام کردند که اگر خود اساتید که مایل هستند این دانشگاه را اداره کنند، خودشان با خرج خودشان میتوانند این کار را انسجام بدهند و اینها نکاتی است که واقعا جای مشخصی لااقل بنده نتوانستم پیدا کنم، خواستم از پیشگاه شاهنشاه استدعا کنم در این مورد مطالبی بفرمایید.
شاهنشاه فرمودند: من هم جواب مشخصی برای شما ندارم. یک هیات امنایی هست و یک قانونی. اینها بالاخره باید بروند تصمیم بگیرند. جریان این بوده. چیزی که تا به حال ما شنیدیم این بوده که اینجا مافوق دپیلم و مافوق لیسانس باشد. در اصفهان با خرج زیاد یک دانشگاه بزرگ فنی آریامهر ساختند و مشغول ساختن هستند. قصد به هم زدن اینجا هم نبود، حالا رییس دانشگاه هیات امنای اینها در واقع قانونا حق دارند که اعلام بکنند یا یک عده که خودشان، خودشان را انتخاب کردند. اینها مسائلی است که باید خود هیات امنا تصمیم بگیرد.
دکتر عنایت سوال کرد: عدهای از مخالفین هستند در جناح روحانیت که اینها دو دسته هستند اولا بعضی از اینها روز اول مخالفتی نداشتند. آدمهای بسیار معتدلی بودند. یک آدم ۸۰ ساله که در قم نشسته نماز میخواند و اعمال مذهبی انجام میدهد، اهل سیاست هم نبود. سیاست دولت را هم نمیدانم اسمش را چه بگذارم گاه میشود گفت پلیس یا دستگاه مسئول. طوری عمل شده که افرادی که معتقدند به قانون اساسی و این نظام اینها با آن افرادی که اصلا معتقد نیستند هر دو به یک چوپ رانده میشوند. طوری شده که هر دوی اینها در یک جناح قرار گرفتند و دستگاه اینها را به یک چوب میراند، در حالیکه آن طوری که سابقه نشان داده حتیالمقدور این کوشش میشد که اینها اصلا جدا و تفکیک بشوند برای اینکه کسی که به قانون اساسی اعتقاد دارد، این از نظر دستگاه میبایستی متفاوت باشد با کسی که اصلا به قانون توجهی ندارد، در حالی که دستگاه همیشه اینها را به یک چوب میراند.
شاهنشاه فرمودند: البته تشخیص یک فرد سادهای که فکر میکنند یک بینظمی شده با اینکه این از کجا آب خورده و منشاء گرفته مشکل است و از این اشتباهات میشود، کما اینکه یک موقعی هم دولت عمیقا اظهار تاسف کرده بود از واقعهای که پیش آمد کرده بود. حرف شما کاملا صحیح است. منتها باید در عمل افراد آنقدر پختگی و حضور ذهن داشته باشند که هر چیزی را به چیز خودش تشخیص بدهند.
دکتر عنایت سوال سوم خود را اینطور مطرح ساخت: مردم از فرط علاقهای که به تقدس مقام سلطنت دارند گاهی برای خودشان تصوراتی میکنند که میخواهند تصویر مقام سلطنت حتیالمقدور به آن تصویر ایدهآل نزدیک باشد و گاه تصمیماتی را منسوب میکنند به مقام سلطنت که معلوم نیست صحتش تا چقدر است. از بنده روزنامهنگار میپرسند ولی بنده بیاطلاع هستم. از جمله این شایعات این است که اخیرا شایع کردهاند که مقام سلطنت دستوری صادر فرمودهاند در جهت جلوگیری از هر نوع توصیه از هر مرجعی از ناحیۀ وابستگان و نزدیکان شاهنشاه و حتی جلوگیری از هر نوع مشارکت آنها در دستگاههای عمومی و خصوصی که خود این مسئله یکی از عوامل شاید عدم رضایت و بغض و حقد و حسد حالا به هر حال یک عامل روحی هست در ایجاد ناراحتی.
شاهنشاه فرمودند: صحیح است این دستورات صادر شده.
پشت پرده حوادث
حسین سرفراز از روزنامه رستاخیز معروض داشت: شاهنشاه در پیام تاریخی سالروز انقلاب مشروطیت اشاره فرمودند که در انتخابات آینده رای، رای مردم است. این نکته را هم اضافه فرمودید که فرصتی هست که مردم نشان بدهند که چه تعدادشان به دنبال آرمان تمدن بزرگ هستند. این فکر پیش میآید که رسالت سازمان دادن به این گروههای ملی که برستۀ آرمان رسیدن به تمدن بزرگ هستند به حزب رستاخیز ملت ایران مربوط میشود. به گمان شاهنشاه آیا حزب در شرایط فعلی آن توانایی سازمانی را دارد و در هر حال رهنمود شاهنشاه برای اعضای حزب، برای رهبران حزب برای اینکه این آمادگی را در خودشان بوجود بیاورند و در حزب بوجود بیاورند رهنمود شاهنشاه چیست؟ بخصوص برای جناحهای حزب.
شاهنشاه فرمودند: منتظر فعالیت جناحها هستم ببینم این سه جناحی که تشکیل شده که ظاهرا لابد با هم یک اختلاف سلیقه یا عقیدهای دارند که سه تا هستند چطور اختلافات داخله رستاخیز را به نفع مملکت و به سوی تمدن بزرگ چه شکلی حل میکنند.
نماینده رستاخیز مجددا پرسید: به تصور شاهنشاه چه دستگاه و چه سازمانهایی در پشت وقایع و حوادث اخیر و چند ماه گذشته بوده و هست و آیا بگمان اعلیحضرت بعضی دولتهای خارجی مستقیما یا بوسیلۀ عوامل داخلی و خارجیشان در این حوادث و بوجود آوردن آن دخالتی داشتهاند یا خیر؟
شاهنشاه فرمودند البته به این سوال که جواب نمیشود داد فقط میگویم که شعارهایی که داده میشود شما بخوانید خودتان میتوانید فورا نتیجهگیری بکنید.
نماینده رستاخیز سومین سوال خود را چنین مطرح ساخت: اعلیحضرتا جمع روزنامهنویسها شرفیاب هستند و افتخار حضور دارند. برخی از ناظران و جامعهشناسان معتقد هستند که فضای تازه درآمده در کشور به صورت دوران رشد سریع دموکراسی در ایران توصیف میکنند. باعتقاد شاهنشاه آیا مطبوعات ایران در این دوران فضای باز، رسالتهای خودشان را شناختهاند و به آن عمل کردهاند یا خیر؟
شاهنشاه فرمودند: فقط قوانینی که وضع خواهد شد، زیاد دیدهام. اگر این همان رسالتی است که شما میگویید اگر این باشد لابد انجام دادهاند. اگر توضیح حقیقی دموکراسی باشد من منتظرم.
بهزادی از اخبار رادیو پرسید: شاهنشاه بارها فرمودند ما به سمت حداکثر آزادی و دموکراسی خواهیم رفت. سوال من این است که در شرایط سیاسی موجود کشور شاهنشاه چه مراحلی را برای رسیدن به این مرحله پیشبینی میکنند؟
شاهنشاه فرمودند: فقط قوانینی که وضع خواهد شد، بعدش هم حقیقتا رشد ملی و قضیه وطنپرستی است. خیلی زود یعنی متاسفانه زیاد در اطرافش بحث نیست. از همه چیز صحبت میشود ولی از وظایف یک ایرانی در مقابل وطنش کمتر شنیدهام که صحبت بشود. برای حفظ مملکت چکار باید بکنیم؟ این یک مقرراتی دارد و یک شرایطی دارد. تاریخ همه ملل را نگاه بکنید همه ملل این شرایط را داشتهاند. حالا اگر از لحاظ جغرافیایی بعضی از ملل حتی شرایط اضافی داشته باشند که ایران هم یکی از آنهاست پس در واقع وظایف ملی شما به همان تناسب سنگینتر و مهمتر است.
تاریخ دقیق که من نمیتوانم بگویم کی میرسیم ولی تمام وسایلش را ما فراهم خواهیم کرد. این مردم است که باید نشان بدهند که در حدود قانون به چه مدتی میخواهند به این مراحل حقیقتا در خدمت به وطنشان و این آرمانهای عقیدتی برسند.
ایرج مصباحزاده از روزنامه کیهان سوال کرد: توقف مذاکرات شرکت ملی نفت ایران با کنسرسیوم چه بوده است؟
شاهنشاه فرمودند: تا جاییکه من اطلاع دارم اختلافات خیلی کوچک است. چیز مهمی نیست و در راه رسیدن به تفاهم هستند.
نماینده کیهان پرسید: نظر شاهنشاه درباره کنفرانس کمپ دیوید که بین رهبران آمریکا – مصر و اسراییل تشکیل شده چیست؟
شاهنشاه فرمودند: هر چه که بتواند منجر به صلح شرافتمندانه براساس قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل متحد باشد البته مورد تایید ماست.
هوشنگ پورشریعتی از خبرگزاری پارس بعرض رسانید، پارهای از ریشههای فساد مشخص است که شاهنشاه بارها به آن اشاره فرمودهاند. در آغاز این مصاحبه نیز فرمودند که پارهای از اغتشاشات فعلی نتیجه پارهای از عدم رضایتهاست. فیالمثل همین مسئله دادگستری که یکی از دوستان ما در اینجا مطرح کردند که آدم ثروتمند صاحب نفوذی بوده است و دادگستری او را تعقیب کرده، جرمهای مختلف مرتکب شده که دادگستری سالها به آنها نرسیده است، شاهنشاه بهتر از همه میدانند که این جور مسائل باعث عقده و ناراحتی تودههای مردم میشود و عواملی که همیشه مترصدند به استقلال و حاکمیت ایران لطمه بزنند، از این عوامل سوءاستفاده میکنند. به نظر میرسد که راههای متعارف و معمولی برای پیشگیری و برای قطع این ریشههای نارسایی کافی نباشد. شاهنشاه در نظر ندارند از راههای انقلاب مانند اصل انقلاب اداری که مقرر فرمودند و هنوز اجرا نشده برای این کار پیشبینی و راهنمایی بفرمایند؟
شاهنشاه فرمودند: بقول شما ما اصل انقلاب اداری را اعلام کردیم و شما میگویید اجرا نشده از خود آنها بپرسید میگویند اجرا شده، حتما یک قسمت شده و یک قسمت هم نشده برای اینکه اگر کاملا اجرا شده بود تولید اشکال نمیکرد. همانطوری که در جای دیگر جواب دادم این یک راه دوطرفه است. نمیتوانید بگویید حتما آنکه پشت میز نشسته مقصر است و آنکه روبروی میز نشسته یا ایستاده و تقاضا دارد او حتما حق دارد. کمااینکه خیلی اوقات برخلاف قوانین میآیند تقاضاهایی دارند که نمیشود انجام داد، این راه دو طرفه است یعنی اساسش تربیت ملی است.
نماینده خبرگزاری پارس معروض داشت: درباره شخص شاهنشاه وقتی که در شمال تشریف داشتند شایعاتی منتشر کردند که شاهنشاه خدای نکرده کسالت داشتند که این عمیقا همه مردم را متاسف و ناراحت کرد. در این باره شاهنشاه توضیحی میفرمایند؟
شاهنشاه فرمودند: فعلا که حالم از همیشه بهتر است، خود من هم زیاد تعجب کردم که این افکار چطور اصلا ایجاد میشود حتی به خارج از مرز هم میرود، این باز نشان میدهد که یک دستگاهی نشسته صبح تا غروب، غروب تا صبح هزارها نفر مشغول هستند که چه عملی را، چه حرفی را توی دهنها بیاندازند، چه مطلبی را اختراع بکنند که مالا تمام اینها کمک بکنند به اینکه آنها به هدف خودشان برسند، شاید فکر کردهاند که اختراع یک چنین حرفی یک کمکی برای رسیدن به آن هدفها بکند.
نماینده خبرگزاری پارس آخرین سوال خود را اینطور مطرح کرد: وقتی که دشمن حمله میکند طبیعی است که حمله همیشه آسانتر از دفاع کردن است که مشخص است به کجا و به کدام نقطه ضعف میخواهد حمله ببرد. آن کسی که میخواهد دفاع بکند نیز طبیعی است که باید از استحکام کافی و از اتحاد و همبستگی کافی برخوردار باشد. در شرایط سیاسی فعلی من این همبستگی را مثل بسیاری از مردم نمیبینم، یعنی جناح مصدر کار خودشان با هم اختلافاتی دارند که در این شرایطی که دشمن حمله کرده شاید به صلاح مملکت نباشد در این مورد شاهنشاه چه نظر و چه راهنمایی دارند؟
شاهنشاه فرمودند: حرف البته صحیح است. باید امیدوار باشیم کسانی که در نوبت خودشان در حدود خودشان تعهدی داشته باشند در کارها اینقدر حس مسوولیت ملی بکنند که نظرات و اختلافات شخصی خودشان را مقدم بر چیزهای دیگر ندانند و این یک وظیفه ابتدایی ملی است.
دکتر مصطفی مصباحزاده مدیر روزنامه کیهان در پایان این مصاحبه مطبوعاتی چنین معروض داشت: شاهنشاها اینکه اجازه فرمودید نمایندگان وسایل ارتباط جمعی به حضور مبارکتان شرفیاب بشوند و در سال جاری این دومین بار است، از طرف خودم و همه کسانی که در اینجا حضور دارند سپاسگزاری میکنم. پرسشهایی که شد و جوابهایی که شاهنشاه مرحمت فرمودند راهنمای ماست. اینها راه سیاست ما را چه از لحاظ سیاست داخلی و چه از لحاظ خارج و بالقوه از هر جهت روشن میکند. ما امیدواریم با انعکاس آنچه در مطبوعات و انتشار آن در رادیو تلویزیون وظیفه ملی که به عهده داریم بهتر و بیشتر انجام دهیم.
نظر شما :