ماجرای ۴۰۰ لبنانی که چمران برای پیروزی انقلاب آماده کرده بود
شهید مصطفی چمران سال ۱۹۷۲ به کشور لبنان رفت و جنگهای داخلی لبنان از سال ۱۹۷۵ شروع شد. او در آمریکا در بزرگترین مراکز تحقیقاتی که برای ناسا کار میکردند مشغول به فعالیت بود و حتی به تدریس هم نمیرسید و فقط کارهای پژوهشی بزرگ انجام میداد.
شهید چمران یک شخصیت بزرگ علمی- جهانی است و اولین دانشمند هستهای ایران بود که علاوه بر طی کردن دوران تحصیل در دانشکده فنی دانشگاه کالیفرنیا آمریکا توانسته بود تا عالیترین درجات علمی دکترای خودش را در رشته فیزیک، الکترونیک و فیزیک پلاسما دریافت کند.
او در زمان خودش در بین تعداد محدودی از دانشمندان جهان که کمتر از ۱۰ نفر بودند در محور تخصصی هستهای قرار گرفت و در بزرگترین مراکز تحقیقاتی تحقیق میکرد.
چمران همزمان با کسب دانش و تحرکات علمی یک مبارزه خستگیناپذیر سیاسی هم داشت و تا پایان حیاتش مبارزات سیاسی او به عنوان یک پیشتاز علیه ظلم و استبداد ادامه داشت و در هر کجای جهان که میرفت حتی دو سالی که در مصر بود فعالیتهای سیاسی و مبارزاتش را ادامه داد.
حرکتهای مذهبی از او یک شخصیت عارف و مجاهد ساخته بود. عرفان و خلوص او دنیای بزرگی است که نمیتوان آن را بازگو کرد و در نهایت بارزترین ویژگی شخصیت او انتقادات پاک و راستین او بود و در کنار همه این موارد یک مدیر توانمند و سازنده بود و سازماندهی و تشکیلات خاصی را برای مبارزات مذهبی و سیاسی تشکیل میداد و در لبنان در کنار امام موسی صدر توانست حزب الله لبنان را پایهگذاری کند.
در روزهای نخستین جنگ با تشکیل ستاد جنگهای نامنظم در کردستان و خوزستان توانست جنگ را فرماندهی کند. شهید چمران یک هنرمند توانا بود، در نقاشی کارهای کم نظیری را ارائه داد که در آتلیه عکاسی آثار ارزشمندی از او مانده است. وی همچنین یک ورزشکار و استاد رزم انفرادی و دفاع شخصی و فنون کشتی بود که همه این خصوصیات را با یکدیگر در خود جمع کرده بود.
حرکتهای شهید چمران آغازگر راهی بود که به بیداری اسلامی امروز انجامید، بیداری اسلامی را از لبنان آغاز کرد، دانههای آن را قرض کرد و در دنیای اسلام کاشت که دانههایی که او قرض کرد الان به میوههایی تبدیل شده که در دنیای اسلام و خاورمیانه شاهد آن هستیم.
مبارزات سیاسی شهید چمران دولت آمریکا را آزار میداد
به رغم اینکه شهید چمران مبارزات بزرگ سیاسی مانند مبارزات سخت در مقابل سازمان ملل و تحصن در مقابل آن، اعتصاب غذا و تظاهرات داشت، زمانی که شاه ایران به آمریکا رفته بود در آنجا گاز اشکآور پرتاب کرد که هم شاه و هم کندی به گریه افتادند و آنها اشکریزان آنجا را ترک کردند.
به هر حال جلسات مختلف سخنرانی و تحریکات و مبارزات سیاسی را در آمریکا داشت ولی چون او یک شخصیت بزرگ علمی بود تقریباً میتوان گفت که به او چیزی نمیتوانستند بگویند یا اینکه نمیخواستند بگویند؛ دلیلشان این بود که نمیخواستند او را از دست بدهند.
با شروع جنگ اعراب ماندن در آمریکا برای مصطفی سخت بود
دکتر چمران بعد از ۱۵ خرداد ۴۲ و حوادثی که در ایران آن موقع رخ داد و همچنین پس از جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل که تاثیر فراوانی بر روی او گذاشته بود و در آن وضعیت زندگی کردن برایش مشکل بود، تصمیم میگیرد که همه آن زندگی را کنار بگذارد و به لبنان برود.
البته او در آمریکا هم زندگی مرفهی نداشت. میتوانست شهید چمران در آمریکا زندگی مرفهی داشته باشد اما هیچگاه به دنبال زندگی مرفه نبود، به قول خودش «دنیای غرب را با همه مظاهر زیباییاش رها کردم و به جنوب لبنان و به خطرناکترین نقطه و بین محرومترین مردم رفتم.»
خطرناکترین نقطه یعنی مرز لبنان و اسرائیل بود که مرتب توسط اسرائیل بمباران میشد و محرومترین مردم هم یتیمان شیعه لبنان بودند که در مدرسه صنعتی جبل عامل درس میخواندند. شهید چمران به لبنان رفت و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده گرفت که البته این مدیریت مدرسه بخشی از فعالیت او در لبنان بود چون او به طور کلی مدیریت مقاومت اسلامی لبنان را به عهده گرفته بود و آن را دنبال میکرد.
شهید چمران حضورش در لبنان آموزش نیروهای شیعه لبنان بود
یکی از اهداف شهید چمران برای رفتن به لبنان مبارزه با اسرائیل و آمادهسازی عدهای از ایرانیان برای مبارزه با شاه بود و طی سه سالی که در لبنان بود، جنگهای داخلی لبنان شروع شد و او هم به اجبار برای اینکه بتواند از شیعیان به خوبی دفاع کند و شیعیان نیز از خودشان دفاع کنند گروههای مسلح را شکل داد و به آموزش آنها در مقابل هجوم و تعدی اسرائیل پرداخت. البته زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد «فلانژها» جنگهای داخلی لبنان را شروع کردند و یک جبهه هم چپگراها و کمونیستهای لبنان بودند که با فلسطینیها درگیر شده بودند، در واقع شهید چمران در چهار جبهه مجبور به مبارزه شده بود. بیشترین کشتارها و ترورهای شاگردان شهید چمران متاسفانه در جنگهای داخلی رخ داد و کمتر در جنگهای رودررو تلفات جانی داشتند.
در همان زمان کسانی بودند که از دولت ایران و عقبماندههای خرافاتی لبنان از اسرائیل پول میگرفتند و مسائل و مشکلات زیادی را در لبنان ایجاد میکردند که این همزمان شده بود با جنگهای داخلی لبنان که مشکلات زیادی را برای شهید چمران ایجاد کرده بود.
شهید چمران معمولاً در بیشتر بازدیدهایی که امام موسی صدر از خانوادههای شهدای لبنان و مناطقی که بمباران شده بودند، داشت با امام موسی صدر همراه بود و این دو همیشه با یکدیگر در جنگهای لبنان کنار هم بودند و برای تسلی خاطر خانوادههای شهدا و جبران بازسازی و خسارت آنها به آنها سر میزدند که کلماتی هم امام موسی صدر در این بازدیدها دارد که میتوانست توطئههای اسرائیل را خنثی کند و آن جملات این بود که «معامله با اسرائیل حرام است.»
یکی از توطئههای اسرائیل این بود که اجناس خودشان را ارزان به مردم لبنان میدادند تا بتوانند مردم لبنان و به خصوص شیعیان که در جنوب لبنان بودند را جذب کنند، به همین دلیل امام موسی صدر یک فتوای دینی و شرعی برای لبنانیها داده بود به خصوص شیعیان لبنان که معامله با اسرائیل حرام شد.
از شهید چمران شنیدم که میگفت: اسرائیل تلاش زیادی را برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان فلسطین و لبنان انجام میداد که امام موسی صدر با این جمله که «نهضت فلسطین شعله مقدسی است که آن را با جانمان زنده نگه میداریم» این اختلافات را خاموش میکرد و در مقابل اختلافاتی که فلسطینیها در لبنان ایجاد میکردند، میگفت: فلسطینیها مهمان ما هستند و خود مقاومت فلسطین شعله مقدسی است که باید آن را زنده نگه داریم و به رغم همه این مشکلات آنها را تشویق میکرد که با اسرائیل بجنگند. در زمان پیروزی انقلاب، شهید چمران در لبنان بود و قبل از پیروزی انقلاب من برای آخرین بار به لبنان رفتم و او را دیدم و بعد از آن به پاریس رفتم و پیغام او را به امام رساندم.
ماجرای تلاش شهید چمران و نرسیدن او به وقایع پیروزی انقلاب
در زمان پیروزی انقلاب بحث آماده ساختن تعدادی از نیروهای توسط شهید چمران لبنانی بود که بتواند به درگیریهایی که در روزهای ۱۹ و ۲۰ بهمن ۵۷ که ارتش به وجود آورده بود و میخواست به نیروی هوایی حمله کند کمک کند و ۴۰۰ تن از نیروهای جنگنده خوب لبنانی را انتخاب کرد و پس از آن به سوریه رفت و با حافظ اسد صحبت کرد که با دو هواپیمای باری و نظامی از سوریه این نیروها را به ایران منتقل کند که این نیروها با هواپیما بیایند و در اتوبان قم، بنشیند و سپس هدایت شوند به جاهایی که در تهران درگیری بود مستقر شوند.
این نیروها از لبنان مسلح شدند و به فرودگاه دمشق آمدند و در فرودگاه موقع پرواز صدای پیروزی انقلاب اسلامی که بلند میشود گریه آنها را در میآید که این گریهها هم اشک شوق بود و هم اینکه چرا نتوانسته به کمک خوب دوستان ایرانیشان بروند.
چند روز پس از پیروزی انقلاب زمانی که شهید چمران میخواست به همراه یک گروه وقف لبنانی به ایران بیاید هشت ساعت پروازش به طول انجامید؛ چرا که در ایران کسی نبود که اجازه ورود به آنها را بدهد که من از طریق نخستوزیری پیگیری کردم و اجازه ورود آنها را گرفتم که آنها بتوانند وارد ایران شوند.
اولین جایی که شهید چمران پس از ورودش به ایران رفت دیدار امام در مدرسه رفاه بود که این دیدار خصوصی برگزار شد و وقتی که دکتر چمران شروع به صحبت کرد امام سرش پایین بود و از صدای صحبت ایشان چمران را شناخت و تبسمی به ایشان کرد و جملههای زیبایی را گفتند «چمران نمونهای از خلوص، ایثار و گذشت بود آیا ما میتوانیم چنین باشیم با خداست که دست ما را بگیرد و ما را از ظلمت برهاند.»
حضرت آقا میگفتند: مراقب کارهای خطرناک مصطفی باش
زمانی که شهید چمران با حضرت آقا در جبهه حضور داشتند یکی از روزهای اوایل جنگ چمران توسط عراقیها محاصره شده بود، اما او توانسته بود از میان یک کانال با سیستم خاصی به وسیله یک اسنوکر که با نی درست شده بود خودش و دو نفر دیگر که محاصره شده بود را نجات دهد که در این زمان همه فکر میکردند که چمران به شهادت رسیده به همین دلیل حضرت آقا به دانشگاه فعلی شهید چمران آمده بودند و خیلی از این قضیه ناراحت شده بودند، حتی تا جلوی در دانشگاه آمده بودند و منتظر خبری از چمران بودند و وقتی مصطفی را دیدند او را در آغوش کشیدند و گفتند جاهای خطرناکی که میروید برای ما مشکل ایجاد میکند و به من توصیه میکردند که به او بگویم به جاهای خطرناک نرود. جملههایی که حضرت آقا در مورد چمران دارند این است که چمران یک دانشمند بزرگ بود، یک عارف کامل بود...
هیچ اطلاعی از فرزندان شهید چمران نداریم
ما تا زمان شهادت شهید چمران از فرزندان او اطلاعی نداشتیم چون آنها زمان درگیریهای داخلی لبنان این کشور را ترک کردند و به آمریکا رفته بودند که آن زمان شهید چمران به همسرش که میخواست در آن شرایط او را ترک کند، گفت: حالا که شما میروید، بچههای یتیم لبنان فرزندان من هستند. البته شهید چمران به شدت فرزندانش را دوست داشت و تنهایی برای آنها ساعتها گریه میکرد و دست نوشتههای زیبایی برای فرزند کوچکش جمال نوشته بود اما در حال حاضر هیچ اطلاعی از فرزندان او نداریم. دانشگاه شهید چمران فقط اسم شهید چمران بر روی آن است و هیچ عملکردی در زمینه معرفی شهید چمران به دانشجوها ندارد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
نظر شما :