اشرفی اصفهانی: شعار «آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه» اشتباه بود
***
در ابتدای بحث آشنایی شما با شهید بهشتی از چه دورانی آغاز شد و حضور ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
آشنایی من با شهید بهشتی به دوران پیش از انقلاب و حتی به پیش از ۱۵ خرداد ۴۲ باز میگردد، ایشان در آن زمان در حوزه علمیه قم و از شاگردان بسیار فرهیخته، برجسته، متفکر و یار امام خمینی بودند و از سوی دیگر در جلسات بحث آیتالله محقق داماد (که به دلیل اینکه داماد آقای حائری یزدی بودند به محقق داماد شهرت یافتند) نیز شرکت میکردند. در فضای حوزه آن زمان که دوران حضور آیتالله العظمی بروجردی بود، شاگردان برجسته و فرهیخته میان دو استاد، امام خمینی و محقق داماد تقسیم شده بودند و شهید بهشتی از جمله کسانی بود که از جلسه درس هر دو استاد بهره جست. ایشان از فضلا و فرهیختگان حوزه در آن زمان بودند. به یاد میآورم همان موقع که ایشان در حوزه بودند بر اساس اینکه به نسل جوان توجه ویژه داشتند و به اجتماع نیز خدمت کنند؛ مدرسهای را در شهر مقدس قم برپا کردند. نام این مدرسه، دین و دانش بود و به وسیله آن در مسیر افکار و عقاید خود که در جهت خدمت به جامعه بود گام دیگری برداشتند.
با توجه به حضوری که شهید بهشتی در مبارزات علیه رژیم پهلوی داشت که بخشی مربوط به حضور ایشان در حوزه علمیه قم و بخشی دیگر در سفر به آلمان بود، وجه تمایز شهید بهشتی با دیگر مبارزین چه بوده است؟
دوران مبارزات که آغاز شد و امام در محور آن قرار گرفت، بهشتیها و مطهریها نیز به دور او جمع شدند. برخی از این بزرگواران در حال حاضر در قید حیات هستند و برخی نیز شهید شدند یا فوت کردهاند. به هر حال در این مبارزات یکی از افراد برجستهای که پروانهوار به دور امام میگشت، شهید آیتالله بهشتی بوده است که از مبارزان معروف پیش از انقلاب به شمار میروند و در آن شرایط که مبارزین با رژیم پهلوی یا در تبعید به سر میبردند یا در زندان بودند، (افرادی همچون آیتالله طالقانی، مقام معظم رهبری و... در زندان و افرادی همچون فاضل لنکرانی نیز در تبعید بودند) به فعالیت علیه این رژیم مشغول بود. البته تمام این مبارزات از سوی این افراد در فضای آن زمان با محوریت امام صورت میگرفت.
پس از ۱۵ خرداد ۴۲ که امام از ایران تبعید شدند؛ این بزرگان مشعلدار مبارزه با رژیم در قم و سایر مناطق کشور شدند؛ در این میان شهید بهشتی نیز یکی از این افراد بود که فعالیت خود را از حوزه علمیه قم آغاز کرد و تا کشورهای اروپایی و کشور آلمان نیز ادامه داد. از فعالیتهای ایشان که با حضور در اروپا و به خصوص آلمان صورت گرفت تشکیل انجمنهای اسلامی در این کشور بود که ورود به این موضوع و خدماتی که در آلمان به انجام رساندند، موجب تفصیل مطلب میشود. آشنایی با سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی موجب تمایز ایشان از دیگر افراد شده بود.
دانستن زبانهای دیگر در فضای انقلاب چه تاثیری میتواند داشته باشد که موجب تمایز ایشان نسبت به سایرین بوده است؟
من به یاد میآورم پیش از انقلاب و زمانی که بختیار فرودگاه را بسته بود تا مانع ورود امام بشود بسیاری از بزرگان در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند و پیگیر اخبار بودند که آیا رژیم مانع ورود امام به وطنش میشود یا خیر. در آن زمان پدر بزرگوار من نیز یکی از این اشخاص بودند که در فضای ملتهب آن روزها که دانشگاه تهران و دور تا دور آن سرشار از جمعیت بود و همچنین نیروهای رژیم نیز حضور داشتند، منتظر ورود امام به تهران بوده و من نیز در کنار ایشان حضور داشتم. در این میان تنها کسی که لحظه به لحظه سخنرانی میکرد و پس از آن به صف طویل خبرنگاران خارجی اعم از انگلیسی، آمریکایی، آلمانی و... پاسخ میداد و به تشریح اوضاع میپرداخت آقای شهید بهشتی بود که یک تنه پاسخگوی همه در آن فضا بود.
پس از پیروزی انقلاب شهید بهشتی به فرمان امام، رییس دیوان عالی کشور شد. بنا بر آنچه از این واقعه به میان آمده، آقای بهشتی در ابتدا تمایلی به حضور در این شورا نداشتند و ترجیح میدادند به عنوان دبیر حزب جمهوری به فعالیت سیاسی مشغول بشوند، چه شد که ایشان وارد این عرصه شدند؟
در این رابطه باید بگویم تمایل نداشتند. یک بحث این است که بنا به گفته شما احتمالا چنین بوده است، اما در آن دوره کسی که از سوی امام به پستی منصوب میشد بعید بود از انجام آن سر باز زند و ایشان نیز بنا بر همین حکم به دستور امام وارد شورای عالی قضایی و رییس دیوان عالی کشور شدند. مرحوم شهید بهشتی به دلیل اینکه فردی بسیار مرتب، منظم، حقوقدان، آگاه به مسایل سیاسی، اجتماعی و علمی و مهمتر از آن مدیری توانمند بودند، در هر زمینهای مورد توجه قرار میگرفت. در چنین حالتی اگر قرار بر انجام هر کاری از سوی ایشان بود انتظار میرفت آن را به نحو احسن به انجام رساند. چنانچه پس از پیروزی انقلاب، حضور ایشان در هر موقعیتی با چنین شرایطی همراه بود. برای مثال باید اشاره کنم که با فروپاشی رژیم پهلوی و آن زمان که دولت موقت به دستور امام قرار بود تشکیل شود، شورای انقلاب برپا شد و در آن افراد و بزرگان بسیاری، همچون مطهری و آیتالله طالقانی حضور داشتند و شهید بهشتی نیز در این شورا به عنوان استوانه این نظام و یکی از افراد محوری این انقلاب نقشآفرینی کرد و به حق در آن نیز به نحو احسن حضور پیدا کرد. پس از اینکه دولت موقت تشکیل شد؛ قرار به پایان کار این شورا بود، امام به عنوان ولی امر مسلمین، مرجع جامعالشرایط، رهبر این انقلاب و مملکت و شخص اول کشور تصمیم گرفتند که قضات و روسای قوه قضاییه را ایشان معرفی و منصوب کنند در نتیجه شهید بهشتی را به عنوان رییس دیوان عالی کشور منصوب کردند که عالیترین مقام قضایی تا پیش از زمان تغییر قانون اساسی، به شمار میرفت و حقیقتا در همین مدت کوتاه ایشان چنان عمل کردند که پس از شهادت، هیچ کس نتوانست جای خالی وی را پر کند.
با وجود گذشت بیش از ۳۰ سال از حضور ایشان در این پست و مقام، با وجود اینکه بسیاری شخصیتها نیز وارد قوه قضاییه شدند و حال آنکه به ریاست آن نیز منصوب شدند و تلاش فراوانی در این مقام کردهاند اما همچنان خلا وجودی شهید بهشتی در فضای قوه قضاییه مشهود است و این مساله پس از گذشت سالهای بسیاری از انقلاب همچنان محسوس است. این نظر تنها نظر من نیست، همه در این زمینه همنظرند از موسوی اردبیلیها و شهید قدوسیها گرفته تا بسیاری که در حال حاضر در این قوه فعالیت میکنند همچون آقای هاشمی شاهرودی، همه و همه متفقالقول بر این باور بوده و هستند که ایشان شخصیتی منحصر به فرد داشتهاند و بیراه نبود که امام در وصف ایشان گفتهاند بهشتی یک فرد نبود بلکه یک ملت بود. مفهوم آن هم که پر واضح است که هرچه در یک ملت مورد توجه و نیاز است همه در شخصیت شهید دکتر بهشتی یک جا وجود داشت و متبلور بود و باز هم این سخن را تکرار میکنم جای ایشان در نظام جمهوری اسلامی ما همچنان خالی است، خداوند روح ایشان را با سیدالشهدا محشور کند.
شما به مدیریت خاص و منحصر به فرد ایشان اشاره کردید، رفتار شهید بهشتی چگونه بود که این مدیریت، چنین زبانزد شده است؟
حقیقتا آقای شهید بهشتی در این زمینه بسیار عجیب بودند. اگر شما به جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی نظری بیندازید گرچه ریاست آن به عهده آقای منتظری بوده است اما گرداننده اصلی آن شهید بهشتی، نایب رییس این مجلس بود. گاهی حتی بالغ بر دو ساعت سخنرانی میکردند و چنان سخن میگفتند که بزرگان حاضر در جلسه که بسیاری از آنان در حال حاضر در قید حیات نیستند، به جد گوش میدادند و سکوت میکردند و آنجا که برای ختم جلسه سخن را به دست ایشان میسپردند پس از پایان آن، همه نظرات ایشان را میپذیرفتند.
در مدیریت و نظم شهید بهشتی سخنان و مثال بسیار است. برای نمونه عرض کنم من به یاد دارم آن زمان که ایشان دبیر حزب جمهوری بودند و پیش از آن واقعه دلخراش روزی قرار بود روسای دفاتر حزب جمهوری از سرتاسر کشور پس از نماز صبح در مدرسه عالی شهید مطهری جمع شوند و جلسهای تشکیل شود و در آن شهید بهشتی به ایراد سخنرانی بپردازند. ایشان چنان به این امر توجه داشتند که نیم ساعت پیش از حضور میهمانان و پیش از اذان صبح در مکان مورد نظر حاضر شده بودند. شهید بهشتی بسیار انسان دقیق، مرتب و با تدبیر بود و به نحوی عمل میکرد که تمام فعالیتهایش حساب شده باشد. همین منش و خوی ایشان موجب شده بود که وقتی نظری داشت و سخنی میگفت، بیدرنگ از سوی دیگران مورد پذیرش قرار گیرد. شهید بهشتی چنان منحصر به فرد بود که این شعار از نظر من کاملا اشتباه است که زمانی فریاد میزدند: آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه، ما همچون شهید بهشتی در ایران نداریم و جای او هرگز پر نمیشود. هر کدام از شخصیتهایی که در این سالها از میان ما رفتند همچون مطهریها و بهشتیها، حقیقتا ضربه جبرانناپذیری به کشور ما زده شد. فرمایش امام موسی بن جعفر(ع) این است: اذا مات العالم الفقیه ثلم فیالاسلام ثلمه لایسدها شیء. این انفجاری که در ساختمان حزب جمهوری صورت گرفت و شهادت این عزیزان و مرد بزرگی همچون شهید بهشتی خلأیی است که همچنان در جامعه ما وجود دارد.
حضور شهید بهشتی در پست ریاست دیوان عالی کشور چه تاثیری بر روند قضایی ایران در آن زمان داشته و نقشآفرینی ایشان در همان مدت کوتاه چگونه بوده است؟
شروع فعالیت شهید دکتر بهشتی در شورای عالی قضایی به ابتدای پیروزی انقلاب باز میگردد که در آن دوره، طبیعتا جایگاه قوه قضاییه در نظام جمهوری اسلامی مشخص نشده بود، پس قطعا کار بسیار دشواری بر عهده شهید بهشتی قرار گرفته بود، ایشان باید قضات خوب، آنهایی که از رژیم گذشته بودند و انسانهایی خوب و باسواد بودند، را از سراسر کشور جمع میکردند و همچنین برخی از علمایی که در جایگاه قضاوت نیز میتوانستند قرار گیرند را از حوزه علمیه قم برای این مهم فرا میخواندند و فضای قضایی کشور را شکل میدادند. به زمان حال نگاه نکنید که تمام کارها در بستر واقعی خود قرار گرفتند و بر روال و آسان پیش میروند. در آن زمان شهید بهشتی در مدت زمان اندکی فضا را سامان دادند. ایشان در همان مدت کوتاه توانستند این افراد را که در کشور پراکنده بودند، جمع کنند و تشکیلات قوه قضاییه امروزه را پایهریزی کنند. شهید بهشتی به سرعت این فضا را مهیا و کار را آغاز کرد، فضای فعلی قوه قضاییه چیزی است که به برکت وجود ایشان در ابتدای انقلاب که بالاترین مقام در این شورا بودند، به دست آمده و آثار حضور و نام ایشان همچنان بر صفحه تاریخ به خصوص در رابطه با این قوه مشهود است و میدرخشد.
فضای فعلی قوه قضاییه را تا چه میزان با آرمانی که شهید بهشتی مدنظر داشت، منطبق میدانید؛ قوه قضاییه تا چه حد در آن مسیر گام برداشته است؟
در رابطه با سوال شما من نمیتوانم قضاوت کنم و این قضاوت را باید به عهده افرادی گذاشت که در حال حاضر دستاندرکار این امر هستند؛ به خصوص آنکه رشته من قضا نیست و در این موضوع اطلاع چندانی ندارم اما در هر حال بنا بر آنچه که ما در جامعه میبینیم و میشنویم خلاء وجودی ایشان بسیار محسوس است و علاوه بر آن بزرگانی نیز که با ایشان کار میکردند بسیاری در حال حاضر نیستند یا کنار رفتهاند، (فوت کردهاند، شهید شدند یا بازنشسته شدند و دیگر در دستگاه قضا فعالیت نمیکنند.) به نظر میرسد فاصله در حال حاضر با آنچه در آن زمان مطرح بود وجود دارد. آن زمانی که به حکم امام، شهید بهشتی به این مقام منصوب شدند و شروع به فعالیت کردند، به نظر میآید حساسیت ویژهای در خصوص قوه قضاییه داشتند که آن را به فردی مانند شهید بهشتی واگذار کردند. البته بار دیگر نیز تاکید میکنم کسانی باید در این زمینه اظهارنظر کنند که در رابطه با دستگاه قضا و قضاوت فعالیت میکنند و من در این زمینه اطلاع چندانی ندارم و نظر من چیزی است که جسته و گریخته از افراد گوناگون و در ارتباط با دیگران به دست آوردهام.
به نظر شما بارزترین ویژگی شهید بهشتی در طول فعالیت ایشان در پستهای گوناگون چه بوده است؟
بنا بر شناختی که من از ایشان دارم و از سالها پیش از انقلاب با ایشان آشنایی داشتم به نظر من ایشان لنگه دوم شخصیت امام بودند؛ شخصیت ایشان به گونهای بود که پس از امام و جایگاه ویژه و رفیعی که داشتند میتوان چنین برداشت کرد که از لحاظ آگاهی، شناخت جامعه و مسایل مختلف آن و همچنین از لحاظ عزت، دانش و تقوا بسیار نزدیک به شخصیت امام بودهاند و حتی از لحاظ پایگاه سیاسی که در جامعه داشتند نیز بسیار نزدیک به امام بودند اما متاسفانه در ابتدای انقلاب جوسازی بسیاری علیه ایشان، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی از سوی دشمنان صورت گرفت که به موجب آن، این افراد متحمل پرداخت هزینه شدند و لطمات بسیار دیدند و جسارت بسیاری نسبت به این افراد صورت گرفت که معمولا از سوی رییسجمهور اول، بنیصدر و همراهان او و همچنین منافقین صورت پذیرفت. برخی نیز پس از شهادت بهشتی اظهار ندامت کردند و نسبت به مظلومیت وی بسیار گریستند اما جفای بسیاری پیش از آن نسبت به ایشان صورت گرفت به خصوص در زمان بنیصدر؛ اما آیتالله بهشتی با شهادت خود مظلومیتش را به اثبات رساند و جای خود را در دلها باز کرد. هیچگاه بهشتی از دلها بیرون نمیرود و تا زمانی که این انقلاب و نظام و قانون اساسی وجود دارد نام شهید بهشتی در آن میدرخشد.
برای سوال پایانی، به نظر شما میان دو ویژگی سیاستمداری و مدیریت، کدام یک در شخصیت شهید بهشتی پررنگتر بوده است؟
شهید بهشتی فردی جامع بودند هم سیاستمدار، هم آگاه به مسایل روز و جامعه و هم پاسخگوی مکاتب انحرافی، در آن زمان این مکاتب در سطح جامعه وجود داشته و به فعالیت مشغول بودند. از سویی شهید بهشتی به مناظره و پاسخ به آنان میپرداختند و همه آنها در برابر شهید بهشتی سر تعظیم فرود میآوردند و تفهیم میشدند. ایشان عالمی جامع بودند و هم از مسایل روز، هم حوزوی، هم دانشگاهی و هم مسایل داخلی و خارجی، آگاهی داشتند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :