گزارش مجله ملی جغرافیایی آمریکا درباره طهران/ لالهزار تهران مانند خیابان پنجم نیویورک است
در تهیه مطالب این گزارش توصیفات شخصی به نام «برد» که به مدت پنج سال معلم کالج آمریکاییها در «طهران» بوده نیز حایز اهمیت است: طهرانی که تحویل سردار سپه شد، پایتخت سرزمینی بود که شرق و غرب در آنجا به هم میرسیدند، اما مخلوط نمیشوند و دلیل ظاهری آن این است که وقتی یک مسافر غربی وارد این شهر میشود در بدو ورود در خیابانهای قدیمی زیر سایه درختان راه میرود و میبیند که دو طرف خیابان و کوچه دیوارهای آجری یا چینهای، باغها و منازل را از چشم مردم دور نگاه میدارند و آدمی فقط کیلومترها دیوار و چند در میبیند، خانههای کسانی که درآمد متوسط دارند یک عمارت یک یا دو طبقهای است که بام آن مسطح است و بیرون آن با گچ سفید شده است که گاه به رنگ خاکستری کمرنگ به نظر میآید. قسمت شمالی تهران، مقصود بخش شمالی خیابان سپه است که در ۱۰ سال اخیر ساخته شده که با قسمت جنوبی آن که قدیمیتر است، تفاوت بسیاری دارد، در قسمت شمال تاثیر معماری غربی کاملا مشهود است در اینجا خیابانهایی با شیب ملایم ساخته شده که دو طرف آن درختهای چنار یا سپیدار به ردیف هم کاشته شدهاند، این قسمت از شهر دارای خط واگن اسبی، سیمکشی برق، سینما، هتل، رستوران و مغازههایی است که کالاهای ساخت اروپا را میفروشند. خیلی از ساختمانها ریخت و سبک غربی دارند، غالب ادارات دولتی، سفارتهای دول مختلف و منازل خارجیهای مقیم تهران یا ایرانیان مرفه در این قسمت قرار دارند.
یک میسیون آمریکایی در این قسمت از شهر مریضخانه و مدرسه بزرگی ساخته است و تعدادی ارمنی و زرتشتی در آن قسمت زندگی میکنند. اما قسمت جنوبی تهران پر از بازار و سراهای مختلف، کوچه پسکوچههای پیچ در پیچ مملو از کثافت است، خانهها بیشتر از دیوارهای بلند گلی دیده میشود، اکثر کوچهها بنبست هستند، فروشندگان سمج وقتی یک غربی را میبینند تا چیزی به او و مترجمش نفروشند رهایش نمیکنند. مرکز شهر، میدان توپخانه است، میدانی مستطیلی شکل و بزرگ که در اطراف توپهای قدیمی که به اشیای عتیقه میمانند و از جنگهای قدیم به دست آمدهاند، چیده شدهاند، در قسمت شرق این میدان، بانک شاهنشاهی ایرانی دیده میشود که متعلق به انگلیسیهاست و ساختمان آن مخلوطی از سبک اروپایی و ایرانی است. شش خیابان اصلی با دروازههای قشنگ از این میدان شروع میشوند، در قسمت شمال، خیابان لالهزار، محل اصلی مغازههای شهر و پستخانه و گمرک قرار گرفته و از جنوب به شمال کشیده شده و در همان سمت خیابان علاءالدوله (فردوسی فعلی) محل سفارتخانههاست و دو هتل به سبک اروپایی در آنجا ساخته شده است. خیابانهای جنوبی الماسیه و ناصریهاند که به بازار و قصر سلطنتی ختم میشوند. قصر و موزه جواهرات، دارالفنون و عمارات مختلف دولتی در این قسمت قرار دارند. موضوع جالب توجه، فراوانی جوی آب و گلکاری بزرگ قصر است ولی عمارتهای آن چشمگیر نیستند در عوض داخل آن با نهایت تزیین شده است. موزه سلطنتی از نقاط دیدنی است در این موزه از جواهرات ذیقیمت تا پوستر تبلیغات چرخ خیاطی دیده میشود.
نقطهضعف تهران
نقطهضعف شهر تهران، فقدان قدمت تاریخی است. هیچ مسجد مهم قدیمی و مدارس مذهبی مهمی در آن دیده نمیشود ولی تعداد مساجد جدید زیاد است. از مهمترین مساجد، مسجد سپهسالار است که صدراعظم ناصرالدینشاه ساخته است. عمارت بهارستان نیز نزدیک این مسجد است که محل زندگی بعضی از اعیان بوده ولی از سال ۱۳۲۴هجری قمری به مجلس شورای ملی تبدیل شده است. از قسمتهای دیدنی غیرمنتظره، میدان مشق است که در شمالغربی میدان توپخانه قرار دارد که در هیچ مملکتی میدانی به این وسعت دیده نشده است. در حال حاضر بیشتر مسابقه اسبسواری در این محل صورت میگیرد و همچنین محل فوتبال جوانان که قدری غربی شدهاند و در ضمن میتواند محلی مناسب برای فرود طیاره که به تازگی وارد ایران شده، باشد. تمدنگرایی غربی به عمق تودههای مردم رسوخ نکرده است. جایی که اتومبیل و شتر به هم میرسند، ماشین دوجسواری و الاغ که بار زغال دارند با هم وارد باغ «هتل دو پاریس» در خیابان علاءالدوله میشوند در ضمن در خیابان با اشخاص و گدایان حرفهای که تا چیزی نگیرند دامنتان را رها نمیکنند روبهرو میشوید. اطراف سفارت انگلیس محل گردش عصرانه، عوامالناس تازه به دوران رسیده است زیرا این نقطه دارای دو خاصیت مورد توجه است. اول فراوانی سایه که در تهران نعمت است زیرا عابر عرقریزان میتواند قدری در آن استراحت کند. کوچه باریکی که به یکی از کوچههای لالهزار شمالی امتداد دارد چهارراه استانبول است که از برابر تعدادی بقالی کاملا ایرانی میگذرد. این مغازهها عبارتند از: پیشخوانهای بزرگی که در دیوار کوچه کار گذاشتهاند که اجناسی چون کلهقند، رشته انجیر خشک که از سقف آویزان شده، کبریت، صابون، برنج و بنشن، خشکبار به همراه سبزی میفروشند.
خیابان لالهزار
خیابان لالهزار تهران مانند خیابان پنجم نیویورک حساب میشود و موجب افتخار ساکنین آنجاست، عصرها این خیابان کوتاه جای پرسه زدن جوانان است و مردمان شیکپوش ایرانی با طمانینه راه میروند و گاه یک ارمنی که به لباس اروپایی ملبس است خود را از میان جمعیت میگشاید. زنهای ایرانی به طور محسوسی در همه جا غایبند اگر گاهی چند زن جسور در خیابان دیده میشود از آنان چیزی جز یک چادر سیاه با کفشهای پاشنه بلند دیده نمیشود. مغازههای خیابان لالهزار، بیشتر اجناس اروپایی عرضه میکنند از کلاه اپرا گرفته تا تلسکوپ. مردمی که عصرها در لالهزار وقت میگذرانند میتوانند از دستفروشان بادامزمینی برشته، چغندر، بستنی با طعم گلاب یا چیزهای دیگر خریداری کنند. در گوشهای دیگر یک شعبدهباز سیار معرکه گرفته و در گوشه دیگر یک نقال حرفهای جماعتی را به دور خود جمع کرده است که همه این مناظر این تصور را در شخص ایجاد میکند که یک کارناوال سیار وارد شهر شده است، حال آنکه این در همه صحنه عادی زندگی روزانه مردم وجود دارد.
بازار
بازار از نظر یک شخص غربی جاذبهای دارد که هرگز از خاطره محو نمیشود. قسمت اعظم تجارت شهر در اینجا صورت میگیرد و آن را میتوان به یک فروشگاه بزرگ تشبیه کرد در اینجا زیر طاقهای گنبدی شکل ساخته شده از آجر یا گل، چندین هکتار زمین پوشیده شده از دکان است. در بازار بازرگانان عمده به معامله سرگرماند و صاحبان هر صنفی در راسته خود کالاهای خود را میسازند و میفروشند. سقف بازار به شکل نصف پوسته تخممرغ است و در فواصل معین از وسط آن سوراخ گردی باز کردهاند که از آن شعاع، نور به درون میتابد. مشتریها معمولا برای خرید ابتدا جلو مغازه در معبر عمومی میایستند، بعد عمل چانهزدن مفصلی شروع میشود و هنرهای سنتی و دستی هنوز هم در ایران رایج است. قسمتهایی از بازار متعلق به این استادکاران است که کارهایی ظریف با طلا و نقره و کندهکاری انجام میدهند.
در کل، تهران به دو قسمت مجزا تقسیم میشود: یک قسمت از مردم و ساختمان و عمارتهای دولتی که در حال تغییر کامل است و قسمت دیگر به همان حال ابتدایی باقی مانده است که این دو کاملا ضد و نقیض است. به طوری که میتوان گفت که تهران با چند ماشین سواری و با یک خط آهن ۱۲ کیلومتری که امروز دارد، تا رسیدن به شهری که لایق پایتخت باشد راه درازی در پیش دارد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :