تاملی در باب مشروطیت - کریم مجتهدی
استاد فلسفه دانشگاه تهران
ـ انقلاب مشروطه ایران، تفوق یک قدرت مدنی بر یک قدرت نظامی مستبد نیست. در این انقلاب ارتش چه در جهت طرفداری از شاه و چه در جهت هجوم به مردم، سهم زیادی نداشته است؛ ایرانیان بریگاد قزاق، گاهی حتی از جان خود دفاع نمیکردهاند.
ـ انقلاب مشروطه مثل ژاپن، احیای منزلت و شأن میکادو بر ضد «شگونها» نبوده است.
ـ این انقلاب مثل ترکیه یا اسپانیا، سلطه سربازان و ارتش بر نوعی حکومت مستبد کهنهپرست نبوده است.
ـ انقلاب مشروطه همچنین الزاما تفوق افکار جدید بر ضد سنت (مثل انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹م یا آلمان ۱۸۴۸م یا روسیه ۱۹۰۶ - ۱۹۰۵م) نبوده است. البته شاید قبل از آن تاریخ تا حدودی منورالفکران زمینهسازیهایی کرده بودند؛ ولی سهم اینها در نوشتهها و مقالات بوده و در عمل مورد استفاده مردم قرار نگرفته. مسلما مردم شیعه ایران به سبب آثار میرزا ملکمخان که خود نیز شیعه نبوده است، به نهضت مشروطه نپیوستهاند. در هر صورت اکثر منورالفکران یا به دین تشبث میکردهاند یا اصلا در مجموع در فعالیت مستمر جمعیت معترض سهمی نداشتهاند.
ـ انقلاب مشروطه ایران، یک عکسالعمل عواطف ملی علیه استبداد و قوانین تحمیلی خارجیان نبوده؛ مثل اسپانیا ۱۸۱۰م (بر ضد فرانسویان) یا ایتالیا به سال ۱۸۶۶م یا مجارستان (هنگری) به سال ۱۸۴۹م.
ـ در انقلاب مشروطه ایران در موارد لازم، نوعی اتحاد همهجانبه دیده میشده است: روحانیان محلی و مردم شهری ملیگرا، تاجران بزرگ و کوچک، مغازهداران بازار، صرافان ـ که در شهر تبریز اهمیت خاصی داشته است- و حتی گاهی اقلیتهایی دینی چون فداییان ارمنی و گرجی، در این نهضت فعال بودهاند. البته دخالت مستقیم دهقانان و کارگران زیاد دیده نمیشود.
در هر صورت آنچه میتواند در یک کلمه کل نهضت مشروطه ایران را برای ما روشن سازد، همان کلمهای است که از ابتدای این نهضت، ورد زبان مردم بوده است و آن کلمه «عدالت» و عدالتخواهی است. مفهوم عدالت، فضیلت ذاتی تشیع است؛ در واقع هیچ دین و فرقهای را سراغ نداریم که به اندازه مسلمانان و خاصه شیعیان، تشنه عدالت باشند و ذهنیت خود را بر محوریت آن قرار دهند. عدالت «فلسفه تاریخ» تشیع است و معنای اصلی واقعه تاریخی کربلا هم همان عدالتخواهی است. در واقع بیشتر از مشروطهخواهی، این عمیقا عدالتخواهی بوده که تعامل و اتحاد ریشهای مردم را در ایران آن زمان قوام و دوام میبخشیده و همین ممیزه اصلی این نهضت بوده است.
درباره اصطلاح مشروطه و خاصه مشروطیت باید بگویم که این اصطلاح از ابتدا با سوء تفاهمها و پیچیدگیهای بسیاری همراه بوده که مستلزم بررسی دقیق و تامل است. به نظر میرسد از ابتدا در انتخاب این اصطلاح نوعی موضعگیری و شاید هم به نحوی پنهانکاری وجود داشته است. در آن عصر منورالفکران موثر در جریانات در درجه اول میخواستهاند معادلی برای اصطلاح فرانسوی Constitutionnel، Constitution پیدا کنند. این لفظ در زبان فرانسه از کلمه لاتینی Contitutio گرفته شده که به معنای اول دلالت بر عمل تشکل و مجموعهسازی دارد و به معنای دوم منظور از آن، قانون اساسی (قانون بنیادی و اصولی) یک ملت (Nation) است که شامل مجموعهای از قواعد و مقررات قضایی میشود که باید حاکم و ناظر بر کل روابط میان حکومت و مردمی باشد که تحت آن زندگی میکنند. لفظ مشروطه که مونث مشروط عربی است به معنای مقید در مقابل مطلق در نظر گرفته شده است و در ادبیات سیاسی مملکت ما جنبه متاخر و جدید دارد. البته این اصطلاح از قدیم در علم منطق کاربرد داشته است و با عناوین مشروطه خاصه یا مشروطه دایمه یا دایمه لاضروریه یا عامه لادایمه و غیره... به کار میرفته است (رجوع شود به فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی که از اساس الاقتباس خواجه نصیر اقتباس شده است). اصطلاح مشروطیت البته مصدری جعلی است که احتمالا به تقلید از عثمانیان در ایران به کار رفته است. به عقیده بعضی متخصصان این کلمه به صورت اسم مفعول عربی از کلمه فرانسه Charte به معنای منشور، فرمان، حکم رسمی و صلاحیتدار و غیره گرفته شده است ولی مسلما این اصطلاح به نحو سنتی هیچگاه در زبان فارسی و عربی به معنای حکومت قانونی به کار برده نمیشده، بلکه به مرور در دورههای اخیر معادل «کنستی توسیون» فرانسه رایج شده که البته در این مهم لفظ فرانسه Conditionnel (یعنی مشروط) که شباهت لفظی و صوتی نیز با آن دارد بیتاثیر نبوده است. به هر ترتیب منطوق لغت هرچه باشد «مفهوم» آن با اینکه همیشه در ایران همراه با نوعی ابهام بوده است، ولی بیشتر در جهت مبارزه با استبداد و حکم یکطرفه و غیرموجه به کار رفته و در مقابل آن به رأی نمایندگان مردم و قانون مدون رسمی توجه شده است.
از آنجا که از همان ابتدا در مفهوم مشروطیت، نوع قانون و ضوابط تشخیص صریح آن روشن نشده، گروهی از نمایندگان اولیه مردم اصطلاح «مشروعیت» یا مشروطه مشروعه را پیشنهاد کردند تا بتوانند حکومت را مقید به شرایطی بکنند که منطبق با احکام اسلام باشد. گویا شیخ فضلالله نوری یا در هر صورت طرفداران او به این اصطلاحات اخیر نظر داشتهاند. بعضی ابهامات که ابتدا در مفهوم «مشروطه» وجود داشته در سیر تحول سیاسی، موجب اختلافات زیربنایی بوده است. در این زمینه از تحول اصطلاح «عدالت خانه» به «مجلس شورای ملی» نیز میتوان سخن گفت. به هر ترتیب به نظر میرسد با دقت در تحول معنایی اصطلاحات کلیدی، تا حدودی بتوان به نحوی انضمامی و ملموس از جو حاکم بر سیر تحولات سیاسی صد سال اخیر ایران آگاهی یافت.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :