گره کور خانۀ خالق بوف کور/ زخم‌هایی که بر پیکر یادگار صادق هدایت وارد شده است

۱۶ شهریور ۱۳۹۱ | ۰۱:۱۸ کد : ۲۵۴۵ از دیگر رسانه‌ها
سمیه ایمانیان: سرنوشت خانۀ صادق هدایت مانند گره‌های کور یک کلاف، سردرگم است، گرهی که سرنوشت این خانه را به بوف کور مغموم هدایت شبیه کرده و خدا می‌داند چگونه گشوده می‌شود.

 

دیوارهای طبله‌زده و ترک‌خوردهٔ حیاط خانه، ستون‌های موریانه‌خورده، تنهٔ درختان سر بریده و ته‌ماندهٔ وسایل بازی یک مهد کودک که در حیاط به حال خود‌‌ رها شده‌اند، سنگ‌ریزه‌های ساختمان کناری که با ارتفاعی بلند‌تر از ساختمان خانه در حال ساخت است و گاهی اوقات تکه‌هایی از سنگ به حیاط فراموش‌شدهٔ خانهٔ هدایت می‌ریزد، نقاشی‌های کودکانه که هنوز سر و صدای کودکان کارمندان بیمارستان امیراعلم را در گوش‌ها زمزمه می‌کنند، همه نشان از بی‌نشانی صاحب خانه دارند.

 

هر چند نصب تکه کاغذی کوچک روی ورودی یکی از اتاق‌های حیاط جنوبی با نام «اتاق شخصی صادق هدایت» این خانه را به او منتسب می‌کند و اکنون دفتر مرکز توسعهٔ پژوهش بیمارستان است، ولی این نشان برای نویسنده‌ای به شهرت صادق هدایت، مانند سوزنی در انبار کاه است.

 

برای وارد شدن به خانهٔ پدری صادق هدایت ورودی اصلی با میله‌ای آهنی بسته شده و فقط از لای سوراخ‌های در می‌توان بخش‌هایی از حیاط را دید که آن هم به نظر متروکه است. اکنون بخش جنوبی بیمارستان امیراعلم در اصلی خانه است که کارمندان بیمارستان و کتابخانه از آن استفاده می‌کنند.

 

خانهٔ پدری هدایت در میان دو حیاط اصلی و فرعی یا جنوبی و شمالی قرار گرفته است؛ حیاط شمالی خانه که حالا به باغی کوچک تبدیل شده، حیاط اصلی است که در شمال شرقی آن، آمفی‌تئا‌تر روبازی قرار دارد که جزو نخستین سازه‌های خانه به‌شمار می‌آید.

 

دیوارهای حیاط این خانه آن قدر زخم گذشت سال‌ها را بر تن دارد که نیازی به صدا نیست و با نگاه می‌توان متوجه همه‌ چیز شد. طبله‌ها و ترک‌های روی دیوار‌ها، سوراخ‌هایی که در سه جهت دیوار برای نصب کولر گازی ایجاد شده‌اند، تخریب بخش‌های مختلف دیوار برای ساخت پنجره، بنای در حال ساختی که دیوار به دیوار این خانه و چند برابر ارتفاع آن در حال ساخت است، لوله‌های روی‌ کاری که از ابتدای بنای اصلی تا انتهای حیاط شمالی کشیده شده، تنهٔ تنومند درختان قدیمی که بریده شده و در هر بخش از گوشهٔ حیاط به حال خود‌‌ رها شده‌اند، بخشی از زخم‌های عمیقی است که بر پیکر خانهٔ صادق هدایت وارد شده است.

 

ستون‌های عمارت اصلی بنا هم از زخم‌های بی‌شماری نشان دارند که کاربری‌های متفاوتی را به آن تحمیل کرده است. از سوی دیگر، تغییر کاربری عمارت به کتابخانه، به برخی تغییرات نیاز داشته و این کار نیز باعث به وجود آمدن برخی آسیب‌ها در بنا شده است.

 

حیاط جنوبی خانه که به اتاق شخصی صادق هدایت ختم می‌شود، حکایت دیگری دارد. ورودی خانه که در این حیاط قرار دارد، به دلایل نامعلومی بسته است، چند ورودی زیرزمین خانه هم که راهشان از این بخش است یا به سرویس‌های بهداشتی منتهی می‌شوند و یا به انباری که با وسایل حجیم پر شده است.

 

از کنار دیگر اتاق‌ها که هر یک تابلویی از نهادهای مختلف مانند «پایگاه مقاومت بسیج» و «کانون بسیج جامعهٔ پزشکی بیمارستان» در کنار آن‌ها نصب شده که بگذریم، از ستون‌های موریانه‌خورده و دیوارهای نم و ترک برداشتهٔ این حیاط نمی‌توان به راحتی گذشت. شاید بیمارستان امیراعلم در حد توان خود با دادن کاربری‌های مختلف برای نگهداری از این بنای تاریخی تلاش کرده باشد، ولی نقش اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران به عنوان متولی حفاظت از این بنای تاریخی که ۲۶ آبان ماه ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است، چیست؟
 

 

کتابخانه، مهد کودک یا انبار بیمارستان امیراعلم بودن خانهٔ پدری صادق هدایت هرچند خواه‌ناخواه سبب ایجاد برخی آسیب‌ها شده، اما مورد استفاده بودن این بنا باعث سرپا ماندنش است. همچنین با یک نگاه سرسری به این بنای تاریخی می‌توان متوجه شد که مدت‌هاست هیچ مرمتگری بر سر آن دست نکشیده است.

 

هرچند خانهٔ این نویسنده با وجود سرشناسی‌اش در گمنامی و بی‌توجهی است، ولی خانهٔ ابدی او در قبرستان «پرلاشز» بزرگترین گورستان پاریس در کنار غلامحسین ساعدی و شخصیت‌های بزرگ تاریخی و اجتماعی فرانسه و دنیا و سربازان جنگ جهانی اول شرایط خوبی دارد. مشخص نیست چه کسی، چه زمانی قرار است خانهٔ هدایت را در خیابان سعدی، خیابان شهید سروش تقوی، دیوار به دیوار خانهٔ سفیر اتریش و بیمارستان امیراعلم به سر و سامان برساند.

 

خانهٔ هدایت در سال ۱۳۲۳ توسط اعتضادالملک پدر صادق هدایت فروخته شد؛ اما تا سال ۱۳۵۳ این خانه خالی ماند. بعد خریده و قرار شد به موزهٔ هدایت تبدیل شود؛ اما در سال‌های بعد، لوازم این خانه از موزهٔ رضا عباسی سر درآورد و این خانه هم به بیمارستان امیراعلم داده شد و بعد به مهد کودک صادقیه تبدیل شد. این کار با واکنش‌هایی روبه‌رو شد و به همین دلیل، آن را به کتابخانه تبدیل کردند.

 

 

منبع: خبرگزاری ایسنا



کلید واژه ها: صادق هدایت


نظر شما :