پاینده: دریغ که بزرگ علوی به حزب توده گروید/ صادق هدایت به چاله سیاست نیفتاد

۱۶ شهریور ۱۳۹۱ | ۰۲:۲۴ کد : ۲۵۴۶ از دیگر رسانه‌ها
حسین پاینده در جلسه نقد رمان «چشم‌هایش» گفت: گرویدن بزرگ علوی به حزب توده موجب شد به خلاقیت ادبی‌اش ضربه بخورد و از دنیای ادبیات فاصله بگیرد. ولی چه اشتباهی کرد و چه صدمه‌ای به هنر نویسندگی خود وارد کرد!

 

به گزارش خبرگزاری مهر، نوزدهمین نشست نقد و بررسی در باشگاه کتاب تهران و پنجمین نشست بازخوانی رمان‌های شاخص ادبیات معاصر ایران با موضوع نقد رمان «چشم‌هایش» نوشته بزرگ علوی، شب گذشته سه‌شنبه ۱۴ شهریور با حضور حسین پاینده در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

 

پاینده در آغاز سخنانش گفت: چشم شاید توجه برانگیز‌ترین بخش چهره هر کسی باشد. همه صورت مات است و چشم درجه‌ای از شفافیت دارد. وقتی با یک مجسمه روبرو می‌شویم ممکن است خیلی واقعی جلوه کند، اما چشم‌هایش نشان می‌دهد که مصنوعی است. بنابراین چشم برملا کننده است و نمی‌شود آن را تقلید یا بازآفرینی کرد. در کل چشم پنجره‌ای به درون روح آدمی است. در خواندن رمان چشم‌هایش یکی از سئوال‌هایی که باید جواب بدهیم، این است که ماجرای این چشم‌ها چیست و چرا نام این رمان چشم‌هایش است. نام رمان چرا بر اساس رمز و راز این چشم‌ها گذاشته شده است.

 

وی افزود: بزرگ علوی همراه با محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت، پیشگامانی از ادبیات داستانی معاصر ما هستند که در غرب تحصیل کرده‌اند. بزرگ علوی در کودکی همراه با پدرش به خارج از ایران رفت و در رشته علوم تربیتی و روان‌شناسی تحصیل کرد. این وقایع مربوط به ۶۰ سال پیش است؛ یعنی زمانی که افکار «فروید» خیلی در اروپا و به خصوص همان جایی که بزرگ علوی تحصیل می‌کرد، طرفدار پیدا کرده بود. بزرگ علوی با ادبیات غرب به خوبی آشنا شد و از نویسنده‌هایی چون چخوف، برنارد شاو و... ترجمه‌های خوبی ارائه داد.

 

نویسنده کتاب «داستان کوتاه در ایران» ادامه داد: شناخت عمیق او از ادبیات غرب منجر شد که با رمان آشنا شود؛ چون رمان در ادبیات ما وجود نداشت و بعد از مشروطه آرام آرام به صورت وارداتی، وارد ادبیات ما شد. هدایت هم چنین مسیری را طی کرده است. بزرگ علوی هم در زندگینامه خودنوشتش اشاره کرده است که عضو یک محفل ادبی بوده و نویسندگانی چون صادق هدایت در مرکز این محفل ادبی قرار داشته‌اند که در آن با آثار نویسندگان بزرگ جهان آشنا می‌شدند. بعضی از خطوط فکری بزرگ علوی را می‌توان از مجموعه داستانی که با همکاری هدایت و ش. پرتو در سال ۱۳۱۰ منتشر کرد، پیدا کرد. اسم این مجموعه داستان «امیران» بود که اسامی داستان‌هایش نشان می‌دهد این سه نویسنده به تاریخ ایران باستان و حملات اقوام و ملل دیگر به ایران توجه زیادی داشتند.

 

 

ریشه داستان کوتاه، شعر است نه رمان

 

پاینده در بخشی از سخنانش گفت:‌ داستان کوتاه را نباید به رمان ربط داد، بلکه این شعر است که ریشه داستان کوتاه است. بزرگ علوی می‌گوید در جوانی شعر می‌گفته است. اتفاقا کسی که با شعر به خوبی آشنا باشد می‌تواند داستان کوتاه بنویسد و می‌بینید که بزرگ علوی علاوه بر چند رمانی که دارد، چندین مجموعه داستان هم دارد، اما سند تاثیر روانکاوی فرویدی و طرز فکر صادق هدایت بر بزرگ علوی را می‌توان در مجموعه داستان «چمدان» دید. شخصیت مهم این کتاب و داستان‌هایی که بزرگ علوی در این دوره نوشت، جوان مایوس عصیان‌زده‌ای است که با عرف معمول زندگی سر سازش ندارد و در تحقق آرمان و انگیزه‌هایش ناکام مانده است.

 

مولف کتاب «رمان پسامدرن و فیلم» در ادامه گفت: در داستان‌های این کتاب یک لحن هدایتی حکمفرماست. البته خود بزرگ علوی این موضوع را تکذیب می‌کند و می‌گوید من از نوع نگارش هدایت خوشم می‌آمد، ولی از آن تقلید نمی‌کردم یا به او احترام می‌گذاشتم، ولی کاملاً دنباله‌رویش نبودم. داستان‌های مجموعه «چمدان» در شخصیت‌پردازی و کشمکش اتفاقا تقلیدی از داستان‌های هدایت هستند که البته بحث در این باره فرصت مفصلی می‌طلبد.

 

وی خاطرنشان کرد: علوی در مقطعی از زندگی‌اش با لحنی تلخ از بی‌اعتنایی معاصران خود به آثارش می‌گوید. امروز ما هم دیده‌ایم که برخی از نویسندگان از بی‌توجهی به کارشان می‌نالند. این مسائل ۶۰ سال پیش هم وجود داشته است و ما واقعا داریم از مسائلی رنج می‌بریم که ریشه در ذات ایرانی دارد. نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم و به عنوان مثال در یک اداره یک همکار در آسانسور به همکار دیگرش ابراز ارادت شدیدی می‌کند، اما اصلا از او خوشش نمی‌آید.

 

پاینده گفت: اگر چنین شرایطی در میان روشنفکران جامعه هم وجود داشته باشد، یعنی اوضاع بسیار خراب است. بنابراین اگر در جمع ما نویسنده‌ای هست که آثارش مورد توجه قرار نگرفته یا به آن‌ها بی‌مهری شده، ناراحت نباشد چون همه ما از این موضوع فرهنگی رنج می‌بریم و آن نویسنده باید بداند که با نویسنده بزرگ‌تر از او یعنی بزرگ علوی هم چنین برخوردی شده است.

 

 

بزرگ علوی با گرویدن به حزب توده به خلاقیت ادبی‌اش ضربه زد

 

این منتقد ادبی گفت: اتفاق آشنایی بزرگ علوی با دکتر ارانی و گرویدنش به حزب توده موجب شد به خلاقیت ادبی‌اش ضربه بخورد و از دنیای ادبیات فاصله بگیرد. اگر بزرگ علوی به حزب توده نگرویده بود، شاید هدایت دوم می‌شد، ولی چه اشتباهی کرد و چه صدمه‌ای به هنر نویسندگی خود وارد کرد!

 

پاینده ادامه داد: هدایت هم خودآگاهی سیاسی را در داستانی مانند «حاجی آقا» به خوبی نشان می‌دهد و انتقاد خوبی از باورهای ارتجاعی مردم و همچنین افکار کمونیست‌ها می‌کند، ولی اصلا به چاله سیاست نیفتاد، اما بدبختانه بزرگ علوی عمر خود را در این راه تلف کرد. این موضوع تلف کردن، تعبیر من نیست. خود بزرگ علوی است که بعد‌ها گفت با ملاقات با دکتر ارانی به بیراهه رفتم. دریغا که بزرگ علوی به حزب توده گروید، چون ماهیت این حزب خیانت به مردم و ملت ایران و خدمت به بیگانگان بود.

 

پاینده افزود: به نظرم بزرگ علوی را می‌توان پایه‌گذار ژانری در رمان ایرانی دانست که پایه‌اش زندان است. در ادبیات غرب چنین ژانری نداریم، اما در ادبیات خودمان بهترین نمونه‌اش را در مجموعه داستان «ورق پاره‌های زندان» بزرگ علوی می‌بینیم. این کتاب در قالب خاطرات او از چیزی که به او و هم سلولی‌هایش در زندان قصر گذشته است، تولید شده است. بزرگ علوی کتاب «۵۳ نفر» را هم در این حوزه دارد که در سال ۱۳۲۱ چاپ شد و نسخه غیرداستانی خاطرات‌‌ همان گروه ۵۳ نفری است که از حزب توده به زندان افتادند.

 

وی ادامه داد: علوی از این نظر که اشاره کردم، هیچ‌گاه تحقیق نشده است. متاسفانه در کشورمان یا تحسین کرده‌ایم یا تقبیح. ولی هیچ‌گاه به اینکه یک کتاب چه نقشی در تولید ژانر داشته است، نپرداخته‌ایم. هیچ وقت نگفته‌ایم که «بوف کور» صادق هدایت، گونه‌ای از سورئالیسم را به ایران آورد، بلکه همیشه از خودکشی هدایت و اینکه پدرش یک قاجاری بوده، گفته‌ایم.

 

پاینده اظهار داشت: روی صحبت من با آن‌هایی است که به فکر پایان‌نامه نوشتن هستند و به آن‌ها می‌گویم که شما را به خدا کاری کنید که به نفع مملکت باشد، نه اینکه مرتبا به دنبال مطالبی باشید که درباره زندگی شخصی افراد است.

 

 

 «چشم‌هایش» نقطه اوج کار نویسندگی بزرگ علوی است

 

مترجم کتاب «مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان» افزود: ‌ سال ۵۷ رمان سالاری‌ها در ایران چاپ شد چون تا قبل از آن انتشار آثار بزرگ علوی در ایران ممنوع بود و از طرف ساواک یک توده‌ای خائن و فراری شمرده می‌شد. رمان «موریانه‌ها» را هم در سال ۷۲ چاپ کرد و آخرین کاری هم که از او چاپ شد، رمان «روایت» است که در سال ۷۷ به چاپ رسید و درباره زندگی یک مبارز سیاسی در دوران قبل و بعد از کودتای ۲۸ مرداد است. هیچ کدام از این ۳ رمان به پای چشم‌هایش نمی‌رسند؛ چه از نظر مضمون و چه از نظر ساختار. «چشم‌هایش» نقطه اوج کاری بزرگ علوی است چون هنوز وارد سیاست نشده بود و اگر قرار باشد رمان نشر دهنده ایدئولوژی یعنی پروپاگاندا باشد، به وضعیت ۳ رمان پایانی بزرگ علوی دچار می‌شود. البته این رمان‌ها را در کشورهای اروپای شرقی می‌پسندیدند و دلیلش هم کمونیست بودنشان است.

 

پاینده در بخش دیگری از این برنامه گفت: عده‌ای می‌گویند استاد ماکان رمان «چشم‌هایش»، کمال‌الملک است. چنین تعبیری مرا به یاد برخی حرف‌ها در مورد رمان «سووشون» می‌اندازد که عده‌ای می‌گفتند زری خود سیمین دانشور است و یوسف، جلال آل احمد. من نمی‌دانم این شیوه نقد از کجا می‌آید، اما فکر می‌کنم بسیار بی‌معنی است که بروم رمانی را بخوانم و بگویم فلان شخصیت،‌‌ همان کمال‌الملک یا کس دیگری بود.

 

نویسنده کتاب «گفتمان نقد» همچنین گفت: رمان چشم‌هایش، از نظر تکنیک روایی بسیار قابل توجه است. نکته ظریف که در همین تکنیک روایی وجود دارد، زاویه دیدی است که نویسنده به کار گرفته است؛ چون شخصیت راوی شخصیت فرعی رمان است. رمان‌هایی که ما اکثرا خوانده‌ایم راوی‌هایی داشته‌اند که اول شخص بودنشان، موجب شده شخصیت اصلی رمان باشند. در این رمان چندین لایه داریم. راوی با فرنگیس درباره شخصیت ماکان گفتگو می‌کند و اگر خود ماکان داستان زندگیش را می‌گفت، جذابیت رمان از بین می‌رفت؛ چون تمام جذابیت کتاب در این است که شما تا صفحات آخر نمی‌دانید چشم‌ها مال فرنگیس هستند یا نه و علتش دریده و بی‌حیا کشیده شدنشان چیست؟

 

پاینده گفت: تا صفحه ۷۷ ما صدای فرنگیس را نداریم. از صفحه ۷۷ رمان است که کتاب تقریبا تک صدا می‌شود و فرنگیس است که داستان زندگی‌اش را می‌گوید. اگر قرار بود از ابتدا فرنگیس داستان زندگی‌اش را بگوید رمان می‌توانست یک سوم حجم موجود را داشته باشد، اما فکر می‌کنم بزرگ علوی با این حرکت،‌‌ همان کاری را کرده است که باختین به آن می‌گوید ایجاد رمان چند صدایی.

 

وی افزود: اینجاست که اهمیت زاویه دید مشخص می‌شود. زاویه دید در داستان مانند زاویه قرار گرفتن دوربین در فیلم سینمایی است. این زاویه دید است که رمان را چند صدایی کرده است. در «چشم‌هایش» صدای دو مرد و یک زن را داریم که از مرد‌ها یکی شخصیت راوی است و دیگری شخصیت ماکان است که حضور ندارد و سال‌ها پیش مرده است.

 

 

«چشم‌هایش» با نگاه‌های متکثرش خیلی به «بوف کور» نزدیک است

 

این محقق ادبی ادامه داد: در این رمان با نگاه‌های متکثری روبرو هستیم: فرنگیس به ماکان، راوی به فرنگیس و نگاه استاد ماکان به فرنگیس. در این بازی نگاه‌ها یک نوع تفحص روانی درباره نگاه مردان ایرانی به زن دیده می‌شود. از این جهت این رمان را خیلی به «بوف کور» نزدیک می‌دانم. نگاه مردان ایرانی به زن معمولا با نوعی تنفر و عدم اعتماد در استمرار عواطفشان همراه است و شک دارند که زنان در عشقشان پایدار بمانند. در رمان «سه قطره خون» نیز این مفهوم را با ایماژ گربه می‌بینیم.

 

وی گفت: در سراسر رمان، ماکان شخصیتی بسیار بسته و درونی است و این جور مردان هستند که دچار اینگونه مشکلات و نگاه به زن می‌شوند. در پایان «چشم‌هایش» هم اتفاقی برای شخصیت راوی می‌افتد که ارسطو در کتاب شعرشناسی‌اش به آن روان پالایی می‌گوید.

 

پاینده در پایان گفت: بزرگ علوی هم مثل نویسندگان خوب ما نامکشوف مانده است و این وظیفه نسل بعدی است که با پژوهش‌های ادبی و نه با حفظ کردن واقعیت‌ها، چنین نویسنده‌هایی را کشف کند. باید توجه کرد که بیان واقعیت‌ها و سال تولد یا اینکه بزرگ علوی چه زمانی به‌ آلمان رفت، گره‌ای را باز نمی‌کند.

کلید واژه ها: حسین پاینده بزرگ علوی صادق هدایت


نظر شما :