ایران امروز بر سر سه راه است

سید احمد کسروی
۱۵ مهر ۱۳۹۱ | ۲۰:۰۷ کد : ۲۶۴۷ دفتر مقالات
مهر ۱۳۱۳
ایران تا بیست و‌ اند سال پیش راهی را زیر پا داشت که فرسوده و افسرده آن راه را می‌پیمود.

 

چون هیاهوی اروپایی‌گیری برخاست راه نوین دیگری به روی این کشور کهن آسیا باز شد.

 

اکنون ایران کدام یک از آن دو راه را بپیماید؟...

 

آیا آن راه دیرین را که نادانی‌ها و گَمراهی‌ها در آن بسیار و سرمنزلش سرافکندگی و شرمساری بود یا این راه نوین پرهیاهو را که پستی‌ها و رسوایی‌ها در او فراوان است و سرمنزلش جز گرفتاری و نابودی نخواهد بود؟...

 

آنچه ما می‌دانیم راه سوم دیگری به روی ایران باز است و آن راه خرد و مردمی می‌باشد. راهی که راهنمای آن خرد و توشۀ آن خدا‌شناسی و مردمی و سرمنزل آن آسایش و خورسندی است.

 

سخن را باز‌تر بگوئیم: زندگانی که ایران تا بیست و ‌اند سال پیش داشت روی هم رفته زندگانی نیکی نبود. راست است که بنیاد آن زندگی دین بود و دسته‌های انبوهی از مردم تربیت دینی داشته با یک رشته ستوده خوبی‌ها از میهمان‌نوازی و دستگیری افتادگان و پشتیبانی بی‌چیزان و فروتنی و از خودگذشتگی و مانند این‌ها آراسته بودند ولی چه می‌توان گفت به آن پراکنده دینی‌ها که سراسر  خاندان‌ها را فرا گرفته بود و به آن بیهوده‌کاری‌ها که به نام دین رواج یافته بود و به آن پندارهای بی‌خردانه که مغز‌ها را آشفته ساخته بود؟! یا چه می‌توان گفت به آن سست نهادی مردم که کمتر توجهی به حال خود و کشور خود داشتند؟ اگرچه در همه این کار‌ها تودۀ انبوه گناهکار نبودند به هر حال سراسر کشور آلوده و گرفتار بود.

 

شورش مشروطه که در ایران برخاست برای چاره‌ این درد‌ها بود. ولی فسوسا که چند سال از آغاز مشروطه نگذشت که سیل اروپایی‌گیری ایران را فرا گرفته مجالی بکار دیگری باز نگذاشت و خود این هیاهو بود که خواه‌ نخواه زندگانی نوینی برای ایرانیان آماده نمود. ولی این زندگانی هم سخت ناستوده است که اگر بیرون آن شگفت‌انگیز می‌باشد درون آن جز گرفتاری و بدبختی نیست. چنانکه ما از این موضوع در جای دیگری گفت‌و‌گوهای بسیار کرده‌ایم و در اینجا به گفت‌و‌گوی دیگر نیاز نمی‌بینیم.

 

از اینجاست که ایران باید از آن زندگانی دیرین چشم پوشیده و این زندگانی نوین را هم بر خود نپسندیده به رهنمایی خرد و دانستن زندگانی دیگری برای خود برگیرند. بدینسان که دین را بنیاد زندگانی ساخته از یکسو هم با بی‌دینی که بد‌ترین آسیب جهان می‌باشد نبرد نماید و از سوی دیگر خرافات و گمراهی‌های دینی را که خود شکل دیگر بی‌دینی است از ریشه براندازد. آیین زندگانی شرقی را که بنیاد راستی و درستی و دستگیری از همدیگر بوده دوباره تجدید نماید.

 

یکی از معایب کار اروپا این قانون‌های پیچاپیچ و بی‌خردانه اوست که امروز ما نیز گرفتار آن‌ها شده‌ایم. در ایران باید این قانون‌ها را برانداخته قانون‌های ساده خردپسندی بجای آن‌ها گذاشت.

 

تجارت را اروپا از معنی خود در برده و اینست که امروز آن همه گرفتاری‌ها را در زمینه تجارت دارد. تجارت جز راهی برای رفع احتیاجات زندگانی نیست و هرگز نباید آن را اصل گرفته و زندگی مردم را فرع آن شمرد.

 

علوم و صنایع را از اروپا گرفته‌ایم و خواهیم گرفت. ولی باید برای ماشین‌های کارخانه قانون‌هایی اندیشید که بیکاری بار نیاورد.

 

کوتاه سخن: ایران چنانکه امروز از آن زندگانی دیرین بیزار است و عیب‌های آن را یکایک می‌شمارد باید چشم باز کرده عیب‌های زندگانی اروپایی را هم ببیند و در این زندگانی نوین از همه آن عیب‌ها پرهیز جوید. ایران اگر به چنین راهی در آید بی‌شک همه کشورهای آسیا که هر یکی امروز سرگردان و گمراه است از دنبال او خواهند آمد.

 

ایران چنانکه در قرن‌های باستان چراغ آسیا بوده باید از این سپس هم چراغ آسیا باشد و به مشرقیان راه زندگانی بیاموزد. امروز جهان بیش از هر چیز به راهنما نیاز دارد. آن راهنما در شرق ایران باشد و این سرفرازی بهره ایرانیان گردد.

 

اینست آرزویی که ما درباره ایران و آسیا داریم، آرزویی که می‌دانیم خواست خداست و هر آینه به آن خواهیم رسید و خود در راه این آرزوست که کوشش می‌نماییم.

 

امیدواریم که مجله نوزاد «همایون» که همچون نام خود همایون و فرخنده فال است از هواداران این آرزوی ما باشد و در راه پیشرفت آن یاری به ما دریغ نسازد.

 

این مجله که از یک کانون علمی انتشار می‌یابد از روی آشنایی که ما به دارنده و نویسنده دانشمند آن داریم امیدواریم که گرانمایه‌ترین نیکی را برای ایران انجام خواهد داد به ویژه در زمینه نبرد با خرافات و گمراهی‌های دینی که این مجله بیش از همه شایستگی چنان نبرد را دارد و نگارش‌های آن در این باره اثر خاصی را خواهد داشت. و این است که ما از انتشار آن امیدواری افزوده از خداوند فیروزی و پایداری آن را خواستاریم.

کلید واژه ها: احمد کسروی


نظر شما :