علی مطهری: اگر پدرم بود سرنوشت منتظری، بازرگان و بنیصدر طور دیگری میشد
موافق هستید که جریانی به دنبال ریزش نیروهای انقلاب است؟
بله، عدهای به دنبال انحصار هستند و میگویند انقلابیون راستین ما هستیم و بقیه نه.
این خودشیفتگی نیست؟ از کجا نشات میگیرد؟
هم خودشیفتگی و هم قدرتطلبی و هوا و هوس است. اینها دنبال قدرتند و کارشان کمتر جنبه ایدئولوژیک دارد.
میشود مصداقیتر صحبت کنید؟
بالاخره گروههایی این تفکر را دارند. اسم آوردن آن شاید خیلی مفید نباشد اما اینها که دائم میگویند که این گروه و این فرد خارج از انقلابند و کلا خیلی زود افراد را متهم به فتنهگری میکنند و راحت آنها را به خارج و امریکا و اسرائیل مرتبط میکنند و اصرار دارند که این افراد از قطار انقلاب پیاده شدند و به جای اینکه جذب کنند دفع میکنند اینها برای انقلاب خطر هستند و فکر میکنم که این همان مصداق پیشبینی شهید مطهری است که یکی از آفتهای نهضت اسلامی را رخنه فرصتطلبان میدانند یعنی همان بلایی که سر مشروطه آمد که بعد از مدتی افراد فرصتطلب میدان را گرفتند و انقلابیون راستین را به حاشیه راندند و امثال ستارخان و باقرخان در گوشه عزلت از دنیا رفتند و شیخ فضللله نوری هم به دار آویخته شد.
یعنی به نظر شما الان این رخ داده است؟ انقلابیون راستین گوشهنشین شدهاند؟
در حال اتفاق افتادن است.
این اتفاق به عقیده شما از کی شروع شده؟
این مخصوصا از سال ۸۸ شدت گرفت ولی نقطه شروعش با روی کار آمدن آقای احمدینژاد در سال ۸۴ بود که تخم اختلاف را در کشور کاشت و سال ۸۸ به اوج خود رسید. اگر ما غفلت کنیم ممکن است انقلاب ما به سرنوشت مشروطه دچار شود و آن اصل کلی که خیلیها عنوان میکنند که انقلاب فرزندخور است تحقق پیدا کند، در حالی که به قول شهید مطهری انقلاب فرزندخور نیست بلکه غفلت رهبران یک انقلاب است که باعث میشود انقلابیون راستین کنار گذاشته شوند و فرصتطلبان میدان را بگیرند.
این جریان تندرو اصولگرا که سعی میکند گفتمان حاکم بر عرصه سیاسی را مصادره به مطلوب کند به نظر شما سابقهاش کجاست؟ خودشان را به غفلت زدهاند یا دچار غفلت شدهاند و آیا مامورند یا دچار جهالتند و اگر انقلابیون اصیل حذف شوند چهرههای این جریان میتوانند سری بین سرها داشته باشند یا نه؟
اولا اینها سابقه قابل قبولی در انقلاب ندارند و خیلیهایشان زحمتی برای انقلاب نکشیدهاند و برای همین هم قدر انقلاب را نمیدانند. ما در این انقلاب اگر فقط یک شهید مطهری از دست داده باشیم باید قدر آن را بیشتر بدانیم. شهید مطهری شخصیتی استثنایی بود که اگر باقی مانده بود فقط به لحاظ علمی و اجتماعی میتوانست تحولی ایجاد کند. ایشان گذشته از نقش اجتماعی و سیاسیاش یک نابغه علمی بود. ایشان بنا بود برود قم مستقر شود و حوزه علمیه را رشد دهد و بسازد. زوج آیتالله مطهری و آیتالله منتظری میتوانست بسیار کارساز باشد. طبعا اگر ایشان بود سرنوشت آقای منتظری هم حتما جور دیگری میشد.
منظورتان چیست از اینکه اگر ایشان بودند سرنوشت آقای منتظری هم جور دیگری بود؟
بالاخره این دو نفر دو شاگرد برجسته امام بودند و خیلی به هم علاقه داشتتند، همدیگر را به خوبی میشناختند. آقای منتظری تا حد زیادی از شهید مطهری حرفشنوی داشت و اگر شهید مطهری بود نمیگذاشت اوضاع به این وضع در بیاید و آن نفوذی که ایشان در امام داشت و اعتباری که نزد امام داشت و امام حرف ایشان را میپذیرفت، فکر میکنم ایشان مانع میشد از اینکه این کارهای بچهگانه انجام شود.
یعنی ایشان مثلا مانع حصر آیتالله منتظری میشد؟
ببینید اگر ایشان بودند خیلی حوادث انقلاب به شکل دیگری اتفاق میافتاد. حتی سرنوشت آقای بازرگان به شکل دیگری میشد یا بحث آقای بنیصدر همین طور.
یعنی معتقدید ایشان یک نقش کاتالیزور در انقلاب داشتند؟
بله، هم بینش قویای که ایشان داشت و هم تشخیص درستشان و هم اعتمادی که امام به ایشان داشت و اینکه ایشان آدم حزبی و سیاسی به ان معنی نبود و مصلحت امام و انقلاب را میدید. در مساله تسخیر لانه جاسوسی اگر ایشان بود بعید میدانم که اجازه میداد که ۴۴۴ روز این اتفاق ادامه یابد و علیه انقلاب ما در دنیا تبلیغات شود. حالا فوقش تسخیر یک هفتهای به پایان میرسید و امام را قانع میکرد. صدام از این فضا برای تحمیل جنگ به ایران استفاده کرد. من میخواهم بگویم که بالاخره رفتن ایشان خیلی فرق داشت با رفتن دیگران.
یعنی در خلا افرادی مانند شهید مطهری است که آن جریان تندرو شکل میگیرد؟
بله.
نظر شما :